Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ برابر با  ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲  برابر با ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳

ارزیابی مشترک

سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

حزب کمونیست ایران

 

تلاش برای بقا از سر درماندگی

 

اول ـ جنایات دولت اسرائیل با سبعیتی وصف ناپذیر علیه مردم فلسطینی در باریکه غزه همچنان ادامه دارد. جانباختگان این وحشیگری از ۱۴ هزار نفر گذشته اند. بیش از ۵ هزار کودک کشته شده اند. بیش از ۵۰هزار نفر زخمی شده اند. در چنین شرایطی چند بیمارستان باقیمانده هم از حملات بمب افکن های اسرائیلی در امان نیستند. هزاران زخمی درحالی که از درد به خود می پیچند، مرگ تدریجی خود را انتظار می کشند.  تا کنون یک و نیم ملیون نفر در همین باریکه محدود آواره شده اند و در هیچ جا جان پناهی ندارند. مردم به آب سالم دسترسی ندارند و  خطرشیوع بیماری های عفونی در میان آوارگان افزایش یافته است. دولت اسرائیل کرانه باختری رود اردن را نیز در محور جنایتکاری خود علیه مردم فلسطین قرار داده است. از هفتم اکتبر تاکنون بیش از ۱۰۰ فلسطینی، در کرانه‌ی باختری در حملات ارتش اسرائیل به اردوگاه های پناهندگان در ساحل غربی به قتل رسیده‌اند. در چنین شرایطی وقفه ۴ روزه در حملات اسرائیل به غزه در مقایسه با ابعاد جنایات و ویرانی ها تاثیر چندانی بر زخم عمیقی که بر پیکر این مردم وارد شده ندارد. مضافا اینکه گزارش می رسد که به سوی کسانی که می خواهند به خانه های شان برگردند و ببینند چه بر سر خانه های شان آمده ، از جانب سپاهیان اسرائیل تیراندازی می شود. پایان دادن به عملیات ارتش اسرائیل و نیز توقف موشک اندازی از جانب حماس، قدم نخست برای کاهش فجایع و رنج هائی است که بر سر مردم غزه آمده است.

جنایت علیه بشریت در غزه در شرایطی ادامه دارد که فاجعه نسل کشی در فلسطین وجدان های بیدار در سطح جهان را به حرکت در آورده است.درچند هفته گذشته شاهد اعتراضات اجتماعی وسیعی درکشورهای مختلف بوده ایم. میلیونها نفر در سراسر جهان به خیابانها آمده اند و یک صدا خواهان قطع فوری جنگ و جلوگیری از نسل کشی توسط رژیم اسرائیل شده اند.  اگردولت های امپریالیستی و سران دولت های مرتجع عرب منطقه، نه می خواهند و نه می توانند دولت اسرائیل را وادار به توقف این نسل کشی کنند، در این صورت راهی نیست جز این که مردم شریف در منطقه و در سراسر جهان، دولت ها را تحت فشار بگذارند تا حمایت آشکار و شرمگینانه از دولت نژادپرست اسرائیل را کنار کنار گذاشته و دولت اسرائیل را تحت فشار قرار دهند.  کشتار مردم غزه از سوی دولت اسرائیل با ایجاد یک اراده جهانی می تواند متوقف شود.

دوم ـ  ۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنان است. این پدیده جانکاه یکی از آزاردهنده ترین ستم های باقیمانده از دوران کهن است، که نظام سرمایه داری عامل بقای آن است و همچنان بر شانه های بشریت سنگینی می کند. رژیم جمهوری اسلامی هم به مثابه رژیم مدافع بربریت سرمایه داری و هم به مثابه رژیمی که مذهب را نیز به ابزاری برای تشدید این مناسبات ضد انسانی تبدیل نموده است، سرآمد همه دولت های جهان در اِعمال ستم و جنایت علیه زنان است. این رژیم با بهره گیری از مذهب به عنوان ابزار ایدئولوژیک و با یاری گرفتن از فرهنگ عقب مانده مردسالارانه، تبعیض و نا برابری های جنسیتی و خشونت بر زنان را قانونی و رسمی کرده است. زنان ایران طی ۴۴ سال گذشته در کنار طبقه کارگربیشترین مشقت ها را از دست رژیم جمهوری اسلامی متحمل شده اند. جمهوری اسلامی طی این مدت بسیارکوشید تا با اتکا به اعتقادات مذهبی، باورها وسنت های پوسیده و جان سخت، اعمال قوانین متکی بر مذهب، و سرکوب عریان، ستم بر زنان را درونی کند و آنان را متقاعد سازد که به موقعیت فرودست خود تمکین کنند، اما در این کارتوفیق نیافته است. هر اقدام سرکوبگرانه و تحقیرکننده علیه زنان، آتشفشان خشم و نفرت آنان را فروزان تر کرده است. امروز در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»  زنان آزاده چون غول از قفس رها شده، پایه های حاکمیت رژیم اسلامی را به لرزه در آورده اند. جسارت و مقاومت، اجتماعی شده و تهدید و ارعاب، کارائی خود را از دست داده است. اگرچه این موقعیت آسان به دست نیامده و در مدت کمتر از یک سال خون صدها زن و مرد جوان به پای آن ریخته شده، اما دست آوردهای آن بازگشت ناپذیر شده و یک انقلاب فرهنگی تمام عیار، بایدها و نبایدهای تاریک اندیشان اسلامی را در هم شکسته است. با همه این ها هنوز تا رهائی، گام های بزرگ دیگری باید برداشته شوند. تنها در مبارزه ای سازمانیافته و متحدانه با شرکت وسیع ترین قشرهای زنان استثمار شده و ستمدیده و مردانی که بقای این ستمگری را فشاری آزاردهنده و توهینی آشکار به انسانیت خود می دانند، می توان از هم اکنون به درجات قابل توجهی مردسالاری و نظام سیاسی حاکم بر جامعه را وادار به عقب نشینی های چشمگیرتری نمود  ومحیطی امن تر در خانه و روابط و مناسبات انسانی در جامعه و فضایی امن تر در محیط های کار را برای زنان فراهم آورد. اما بیگمان در نهایت تنها با خلاصی از شر نظام سرمایه داری و برقراری یک نظام سوسیالیستی می توان برای همیشه این ننگ را از دامن بشریت زدود.

سوم ـ در حالی که رژیم اسلامی در باتلاق بحران های عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غوطه‌ور است و اکثر مردم ایران روزانه با بیکاری و فقر و گرسنگی دست به گریبان هستند، مسئولان مرتجع این رژیم همچنان مسئلە آزادی های زنان را يکی از بزرگترین چالش‌های پيش روی خود قلمداد می کنند. آنها هر از گاهی با پيش کشیدن طرح های ارتجاعی هم چون طرح«عفاف و حجاب»، «طرح محرم سازی مدارس دخترانه»، طرح «متناسب سازی فضای آموزشی»، طرح «استتار مدارس‌ دخترانه»، طرح «حصارکشی جنسیتی پارک‌ها»، طرح « رصد سبک زندگی» و برقراری «تونل های وحشت» در متروها، در تلاش هستند دامنەِ  تبعیض های جنسیتی را به تمام عرصه های زندگی اجتماعی در جامعه گسترش دهند. تازه ترین مورد این گونه طرحهای ارتجاعی هفته گذشته در سخنان رضا مرادصحرایی،  وزیرآموزش و پرورش رونمایی شد. او گفته است که « باید کتاب‌های درسی‌مان را متناسب با جنسیت دختران و پسران متفاوت تالیف کنیم و  در این راستا وزارت آموزش در نظر دارد برای دانش آموزان دختر و پسر کتاب های درسی جداگانه تهیه کند.»

بی شک زنان و مردان مبارز و آزادی خواه ایران مثل همیشه تسلیم طرح ها و نیرنگ های ارتجاعی رژیم اسلامی نخواهند شد و با اتحاد و همبستگی خود هر طرح ارتجاعی و طالبانی این رژیم را با شکست روبرو خواهند ساخت. اما سوال واقعی این است که چرا جمهوری اسلامی در شرایطی که نه تنها مشروعیت، بلکه اساس حاکمیتش هم از جانب اکثریت آحاد این جامعه زیرسوال رفته و گرفتاربحران های سهمگین است، به چنین تخته پاره هائی برای نجات خود از غرق شدن متوسل می شود؟ پاسخ روشن است. رژیم اسلامی در زمینه اجتماعی حرفی برای گفتن حتی در ادعا، برایش باقی نمانده است. از این رو با فشار بر زنان و سرکوب مبارزات آزادی خواهانه و برابری طلبانه آنها دو هدف را هم زمان تعقیب می کند: اول ـ می خواهد برای خود در میان عقب مانده ترین بخش های جامعه که از مردسالاری و سلب حقوق زنان تغذیه می کنند و یا احیانا هنوز غرق در اوهام ارتجاعی و مذهبی خود هستند ، پایگاهی برای خود بیابد و  به آنها بگوید: «به عنوان یک رژیم اسلامی هنوز وجود دارد». دوم ـ مرعوب ساختن کل جامعه و فرونشاندن جنبش های اجتماعی جاری.  اما حاکمان اسلامی، امروز ناباورانه و هراسان شاهد شکست فاحش تلاش هایشان هستند و به ناچار به آخرین تیر ترکش شان، سرکوب تمام عیار متوسل شده اند.

چهارم ـ هفته گذشته در چندین حوزه نفت، گازو پتروشیمی جنوب از جمله پتروشیمی چابهار، شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری، شرکت نفت فلات قاره در جزیره خارک، شرکت نفت فلات قاره در سیری، شرکت مناطق نفت خیز در اهواز، اعتصابات و گردهم آیی های اعتراضی بر پا شد. بازنشستگان مخابرات و فرهنگی نیز در نزدیک به ۲۰ استان دست به راهپیمایی و برگزاری تجمعات اعتراضی زدند. در حالی که هر هفته در روزهای یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه و چهارشنبه بخش‌های مختلف  بازنشستگان تامین اجتماعی، در شهرهای مختلف به خیابان می‌آیند، مقامات رژیم به خواسته های آنان بی اعتنائی می کنند. اما دستگاه های امنیتی رژیم بیکارننشسته اند و از احضار، بازجوئی و تهدید آنها دست بر نمی دارند. اما تهدیدها و بگیر و ببند ها تا کنون نتوانسته بازنشستگان حق طلب را از پیگیری حقوق پایمال شده خود باز بدارد. بازنشستگان و مستمری بگیران بارها و بارها لیستی از مطالبات خود را اعلام کرده اند، مطالباتی که حداقل نیازهای انسانی را تأمین میکند. کارگر بازنشسته ای که با فروش نیروی کارش به بهای ناچیزی بخش اعظم زندگی خود را سپری کرده  ، به حق این انتظار را دارد که در سال های پایان زندگی اش مجبور نگردد برای تهیه اولیه ترین کالاهای مورد نیازش بار دیگر به بردگی مزدی کشیده شده و در بخش های غیررسمی آخرین سالهای پایانی عمرش را سپری کند. اکثریت قاطع بازنشستگان از جمله تهیدست ترین افراد جامعه ایران اند و اکثریت قریب به اتفاق آنان زیر خط  فقر زندگی می کنند.

اعتراضات باز نشستگان در محتوای واقعی خود نه فقط اعتراض صنفی آنان بلکه در عین حال مبارزه برای بهبود شرایطی است که در فردائی نه چندان دور در انتظار کارگران و شاغلان  امروز است. میلیون ها  کارگر در سیمای آنان تصویرآینده خود را می بینند و این تصویر فاجعه بار نه شایسته بازنشستگان و نه شایسته آنانی است که فردا در چنین شرایطی قرار خواهند گرفت. توجه داشته باشیم که حاکمیت اسلامی با تصویب طرح افزایش ۱۲ سال بر سن بازنشستگی و کشاندن آن به ۶۲  سال برای مردان و ۵۵ سال برای زنان به بهانه مقابله با ورشستگی صندوق های بازنشستگی، که در نتیجه چپاول   ۳۵۰ هزار میلیارد تومانی از سوی دولت اسلامی دچار بحران شده اند، تعرض به حقوق شاغلان را نیز در دستور قرار داده است. درست از این زاویه مطالبات بازنشستگان مطالباتی هستند که با سرنوشت ده ها میلیون از مردمان این جامعه گره خورده است. فایق آمدن بر پراکندگی موجود در جنبش بازنشستگان و اتحاد تشکل های مختلف آنان، هماهنگ شدن حنبش بازنشسستگان با اعتراضات شاغلان و جنبش های آزادیخواهانه و حق طلبانه دیگر، ضرورتی عاجل است. ننگ بر رژیمی که آنچنان عرصه را به میلیون ها باز نشسته تنگ کرده است که آنها را در سنینی که باید در آرامش، سال های سالخوردگی خود را سپری کنند، مجبور می کند برای تحقق مطالبات شان به خیابان بیایند.

پنجم ـ  جدا از بالابردن سن بازنشستگی، تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۳  از طرف دولت به مجلس و علنی شدن مفاد آن از شوک مالیاتی شدید به جامعه خبر می دهد. کاهش سهم نفت در بودجه و افزایش پنجاه درصدی سهم مالیات ها که وزن مالیات در بودجه را به ۶۱ درصد رسانده و رسانه های دولتی برای کاهش تاثیرات شوک مالیاتی، آن را "درآمدهای پایدار" نامیده اند، جامعه را به شدت بسیج خواهد کرد.  این امر نشان می دهد که حاکمیت علیرغم ادعاهایش زیر فشار تحریم ها کمر خم کرده و توان فروش نفت را ندارد. حتی قرار شده که سهم ارتش و سپاه از بودجه با فروش نفت به شرکت های حقوقی نیروهای مسلح تامین شود. بودجه سال آینده با افزایش ۲۸ درصدی در برابر تورم ۴۳ درصدی، عملا بودجه ای ریاضتی و انقباضی است که سهم اصلی آن را مردم باید از طریق مالیات پرداخت کنند. در شرایط کاهش سرمایه گذاری، بر متن رکود تورمی و رشد منفی اقتصادی، چنین سیاست هایی می تواند زمینه های رشد بیشتر تورم و در نتیجه گرانی شدیدتر کالا های اساسی را به دنبال داشته باشد. بر متن این گرانی کمرشکن و تورم که مالیات مستقیم دولت از مردم است،  وزن ۴۰ درصدی مالیات بر ارزش افزوده در کل مالیات ها،  دستبرد چپاولگرانه ی دولت به جیب های خالی مردم محسوب می شود. دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۳   پیش‌بینی کرده ۱۱۲۲ هزار میلیارد تومن درآمد مالیاتی داشته باشد. این یعنی سال آینده هر ایرانی به طور متوسط ۱۳.۲ میلیون تومان، و هر خانواده ۴ نفره در طول سال ۵۳ میلیون تومان (ماهی چهار میلیون و چهارصد هزار تومن) به صورت مستقیم و غیرمستقیم باید مالیات بدهد. حاکمیتی که توان ارائه راه حلی برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی را ندارد با تحمیل مالیات های شدیدتر بر بخش های گوناگون مردم و عدم وصول مالیات از شرکت ها و نهادهای وابسته به دستگاه ولایت، که بیش از نیمی از اقتصاد کشور را در کنترل دارند و سهم شان در مالیات در بودجه سال آینده تنها ۱۶صدم درصد است، دشمنی خود را با مردم به شکل آشکاری نشان می دهد. این حاکمیت استبدادی با سرکوب دستمزدها و بالا بردن سن بازنشستگی ، ارزان سازی نیروی کار ، شانه خالی کردن دولت از زیر بار تامین اجتماعی، با تمام قدرت در برابر مردم ایستاده است. این امر می تواند زمینه ساز بروز نارضایتی های شدیدتر در میان بخش های گوناگون جامعه باشد و جنبش مطالباتی را به شکل جهش آسایی به حرکت درآورد. از این رو تاکید بر ضرورت سازمانیابی گسترده تر نیروهای کار و زحمت و تهیدستان شهر و روستا، هم در محیط های کار و هم در محیط های زیست، از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. همچنین تاکید با شعار متحد کننده «تامین اجتماعی فراگیر و همگانی حق مسلم مردم است» می تواند بخش های گوناگون جنبش های مطالباتی و معیشتی را در صف واحدی متحد سازد.

 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

پیروز باد انقلاب مردم ایران

زنده باد آزادی، دمکراسی و  سوسیالیسم

 

حزب کمونیست ایران

سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

 

شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ برابر با  ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳

 

 

.

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©