Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ برابر با  ۰۹ فوريه ۲۰۲۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱  برابر با ۰۹ فوريه ۲۰۲۳

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

 

انقلاب ژینا و درس های انقلاب بهمن

 

جمهوری اسلامی میوه زهرآگین و گندیده درختِ سلطنت استبداد پهلوی است

 

در سالگرد انقلاب بهمن پنجاه  و هفت، قرار داریم. انقلابی که در روز ۲۲ بهمن، روز پیروزی قیام مردم و فروپاشی نظام شاهنشاهی شکست خورد و از درون آن اهریمن جمهوری اسلامی سر بر آورد. اما سئوال بزرگ این است که چرا در به اصطلاح "جزیره ثبات" خاورمیانه انقلاب حماسی سال پنجاه وهفت که از توده ای ترین انقلابات قرن بیستم بود به وقوع پیوست و چرا درست در روز سقوط استبداد پهلوی، انقلاب شکست خورد؟

پاسخ کوتاه به این سئوال یادآوری این حقیقت تاریخی است که هم وقوع انقلاب پنجاه هفت و هم شکست آن محصول نیم قرن حاکمیت نظام سلطنت پهلوی بود و جمهوری اسلامی که از درون این انقلاب به راس قدرت سیاسی خزید، بدون تردید میوه زهرآگین و گندیده درختِ سلطنت استبدادی پهلوی است.

 استبداد پهلوی با سلطنت رضا خان و درهم کوبیدن انقلاب مشروطیت و امحاء همه دست آوردهای دمکراتیک آن البته با طراحی و پشتیبانی دولت آنگلیس آغازشد. پس از شهریور ۱۳۲۰، محمد رضا شاه دومین پادشاه سلسه پهلوی همراه با ملاکین، تمامی مرتجعین و دستگاه روحانیت دژ اصلی مخالفت با جنبش ملی شدن نفت و دمکراتیزه کردن حیات سیاسی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق بودند. کودتای امپریالیستی سال ۱۳۳۲ به کارگردانی دولت های آمریکا و انگلیس شاه فراری را به ایران برگرداند و با سرکوب خونین و بیرحمانه،  یکی از پرغرور ترین دوره  های مبارزه مردم ایران برای آزادی، دمکراسی و استقلال را به خون نشاند.

پس از کودتای ۱۳۳۲ محمدرضا شاه در همراهی با سیاست های دولت آمریکا در خاورمیانه، اتحاد با روحانیت علیه "خطر کمونیسم" را در پیش گرفت.حاصل این اتحاد شوم سرکوب بیرحمانه همه نیروهای چپ، دمکرات و ملی گرا از سوئی و تقویت مالی و دولتی دستگاه روحانیت برای بنای مساجد، مدارس و بنیادهای مذهبی و باز نهادن دست نیروهای وابسته به دستگاه روحانیت در تبلیغ و ترویج خرافات بود. محمد رضا شاه در دوره پایان حکومت خود دچار چنان جنون قدرت و استبدادزدگی شده بود که حتی تحمل  چند حزب وابسته به دربار را از دست داده بود و با تک حزبی کردن نظام سیاسی کشوراز طریق ایجاد "حزب رستاخیز"، عدم تحمل و استبداد سیاسی سلطنت پهلوی را به اوج رسانده و به آستانه انفجارسیاسی توده ای نزدیک ساخت. دربرهوت سیاسی و خفقان قبرستانی حاکم در کشور در آستانه انقلاب بهمن تنها روحانیت بود که با کمک های بی دریغ دربار شبکه های خود را از طریق مساجد در هر کوی و برزن و شهرو روستا گسترش می داد.

هنگامی که انقلاب پنجاه و هفت فرا رسید روحانیت درغیبت همه نیروهای سیاسی دیگر، رهبری توده های درمانده و به حاشیه رانده شده را به دست گرفت و آن ها را به تکیه گاه سیاسی و اهرم سیادت خود مبدل کرد و بدین ترتیب محمدرضا شاه از طریق استبداد ویرانگر خود قدرت سیاسی را دو دستی به روحانیت تقدیم کرد.

اکنون کشور ما شاهد انقلاب دیگری است. خیزش انقلابی ژینا با شعار زیبای "زن، زندگی، آزادی" میرود تا به حاکمیت ننگین نظام جمهوری اسلامی پایان داده و فصل جدیدی در تاریخ معاصر ایران بگشاید. انقلاب مهسا(ژینا) خیزش تاریخی مجدد مردم ایران است که از انقلاب مشروطیت به این سو، نسل های نسل برای دست یابی به "دولت قانون"، آزادی های سیاسی، دمکراسی و برابری به مبارزه برخاسته و پس از شکست ها به گروگان نظام های استبدادی خشن در آمده اند.    

هم اکنون نیزمی توان دید که نیروهای استبدادمدار و در راس آن ها سلطنت طلبان با تعویض تن پوش و کشیدن ماسک دمکراسی بر چهره، از طریق ابررسانه های وابسته به قدرت های خارجی در پی وکالت تراشی نیابتی، برگزاری شوهای ناجیان خودخوانده غیرانتخابی و قلابی و قیم سازی های از راه دور، برای مصادره مجدد انقلاب هستند. تملق و تکدی برای کمک قدرت های خارجی نیز یکی از هدف های این نوع نمایشات "وکلای خود خوانده" را تشکیل می دهد. این درحالی است که تمامی  انقلاب ها و نهضت های دمکراتیک تاریخ معاصر ایران با دخالت فعال و پشتیبانی قدرت های جهانخوار و امپریالیستی درهم کوبیده شده است. مجاهدین نیز که از هم اکنون رئیس جمهور غیابی برای مردم ایران تعیین کرده اند در رقابت با سلطنت دریوزگی از مرتجع ترین دولت ها، احزاب و سیاست مداران برای تحمیل خود به عنوان بدیل "اسلام دمکراتیک" را به مضمون اصلی فعالیت خود مبدل کرده اند.

سالگشت انقلاب بهمن فرصت مناسبی است که به درس های انقلاب بهمن برای پرهیز از سرنوشت اسف بار بهمن پنجاه و هفت توجه کنیم:

 اولاً، انقلاب بهمن نشان داد که با یک اتحاد عمومی  همه با هم و منفعل  نمی‌توان به دموکراسی و برابری اجتماعی دست یافت. بر خلاف انقلاب بهمن و شعار روحانیت یعنی"استقلال، آزادی، حکومت اسلامی"، انقلاب ژینا با شعار"زن، زندگی، آزادی" آغاز شده است. هر چند همه طیف های ارتجاعی اپوزیسیون برای بی معنا ساختن این شعار و سوار شدن بر موج انقلاب آن را ورد زبان خود کرده اند.عوام فریبی این نیروها را می توان از این حقیقت دریافت که حتی عملی ساختن شعار"زن"، یا تضمین برابری زنان با مردان در همه عرصه ها زندگی، مستلزم شخم زدن همه مبانی اقتصادی اجتماعی و سیاسی نظام حاکم در ایران و فراتر رفتن از مناسبات اقتصادی اجتماعی سرمایه داری است. بنابراین لازم است که نیروهای کمونیست، سوسیالیست و آزادیخواه درباره معنای رهائی بخش شعار"زن، زندگی، آزادی" و ترجمان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن ، که مترادف شعار مثبت یعنی (آنچه به طور مشخص میخواهیم) می باشد ، در ابعاد توده ای به روشنگری به پردازند.

ثانیاً، سیاست حداقل تکان از طریق حفظ نیروهای سرکوب وتعویض مهره ها که رضا پهلوی و سلطنت طبان آن را تبلیغ می کنند نیروی حیاتی انقلاب را به قهقرا برده و کشور را از دامن یک استبداد به آغوش استبدادی دیگر پرتاب خواهد کرد. تنها مبارزه وسیع و گسترده و حضور مردم در میدان مبارزه است که میتواند به انقلاب و دگرگونی عمیق در زندگی‌ اکثریت عظیم مردم کشور ما  منجر شود. نیروهای چپ و همه نیروهای مسئول در برابر آینده انقلاب و ایران، باید در این راه تلاش کنند.

ثالثا، برای یک انقلاب پیروزمند حضور سازمان یافته کارگران و زحمتکشان حیاتی‌ است. اما برای اینکه کارگران بتوانند به سکّانداران جنبش انقلابی‌ تبدیل شوند و وسیع‌ترین نیروهای ممکن را علیه جمهوری اسلامی و بهره کشی در بطن موقعیت انقلابی کنونی‌ بسیج کنند، باید در بستر موقعیت انقلابی کنونی تشکل های کارگری و بویژه تشکل های سراسری کارگری و تشکل کمیته ها  و شوراهای محلات کارگری و توده ای را گسترش داده و وسیعترین اشکال مبارزاتی را با  مطالبات گوناگون تلفیق کنند. تنها در این صورت است که انقلاب برای همه مردم و بویژه توده های کارگر و زحمتکش خواهد بود، نه مردم ، به عنوان سیاهی لشکر، برای انقلاب!

در سالگشت انقلاب بهمن که پنجمین ماه آغاز انقلاب ژینا ، اولین انقلاب زنانه جهان می باشد، بر الغاء آپارتاید جنسیتی، ضرورت جدایی دین از دولت،؛ تأکید بر برابری ملیت های ایران و دفاع از حق آن ها درتعیین سرنوشت شان و اتحاد داوطلبانۀ آنها و دفاع از حق شهروندی برابر همه اقلیت های فرهنگی ، زبانی و معتقدان به مذاهب مختلف و غیر معتقدان به هر نوع مذهب؛ پایان دادن به بحران ویرانگر زیست محیطی کشور، اهمیت حیاتی آزادی های بنیادی  بی قید وشرط سیاسی برای همه و مطلقاً همه ایرانیان و دفاع قاطع از اصل برابری در آزادی و تأکید بر ضرورت دموکراسی فعال و مشارکتی که از طریق حق مداخله برابر همه و مطلقاً همه ایرانیان برای تعیین نظام سیاسی از طریق مجلس موسسان دمکراتیک برای تعیین و تغییر نظام سیاسی عملی خواهد شد؛  و  همچنین تاکید ٔبر لاینفک بودن برابری های اقتصادی – اجتماعی با برابری های سیاسی – حقوقی و بنابراین تامین اجتماعی جامع، فراگیر و با کیفیت در همه عرصه ها از اهمیت اساسی برخوردار است.

 زنان و جوانان کشورمان با از خودگذشتگی و فداکاری های شگفت آنگیز، انقلابی را آغاز کرده اند که آوازه و تاثیرات آن تمامی جهان را در نوردیده  و به یک الگوی ستایش برانگیز برای رهائی مبدل شده است.در برابر این نسل رزمنده سرتعظیم فرود آورده و  این فرصت تاریخی بی همتا را پاس بداریم.


سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

پیروز باد انقلاب مردم ایران

زنده باد ازادی، دمکراسی و سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ برابر با  ۰۹ فوريه ۲۰۲۳

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©