Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲ برابر با  ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲  برابر با ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳

یاد داشتی در مورد حرکات اعتراضی  زنان در بلوچستان پاکستان

هوشنگ نورائی( ایوب حسین بر)

نقض حقوق انسانی در ابعاد  گسترده ای در بلوچستان پاکستان  وجود داشته و دارد. اتفاقات بیشمار  "بکش و دور بینداز" ها بعدی وحشتناک بخود گرفته است. جائی برای توجیه و چشم پوشی از این نوع جنایات که تداوم آنها بسادگی خصلت  سیستماتیک و  برنامه ریزی شده  آنها را نشان می دهد،  وجود ندارد.  عملیات  فراقانونی و جنایتکارانه  دستگاه امنیتی  پاکستان تنها محدود به بلوچستان نبوده و نیست ولی در بلوچستان  ابعاد بمراتب وحشتناک تری بخود گرفته است.  اکنون هزاران نفر مفقود الاثر  شده و یا سر به نیست شده و اجسادشان دور ریخته شده و یا در زندان هایی بی نام و نشان، بدون هیچ محاکمه و وکیلی تحت بازجوئی و شکنجه اند. 

نمی توان آنچه را در این منطقه رخ می دهد از   یک تبعیض آشکار و یک ستم قومی/ ملی جدا کرد.   و در متن همین درد و رنج های چند لایه  تبعیض و ستمگری است که  حرکات  روبرشد زنان معترض  بلوچ،  می توان گفت بصورت یک جنبش،  پا بمیدان نهاده است. خواهران، مادران و زنان  مردانی که بخون کشیده شده و یا سر به نیست شده و یا مفقود  شده اند  هسته اصلی این جنبش اعتراضی را تشکیل می دهند. 

 جنبش زنان که با مارش های اعتراضی طولانی  گذشته،  و کنونی برهبری دکتر مهرنگ خود  را برجسته کرده است خصلتی عمدتا مدنی دارد،  و بیانگر اعتراض بر علیه  ستم جنسی هم هست.  ولی   از محدودیت هایی نیز رنج میـبرد و بنطرم این محدودیت ها  نمیـگذارد مبارزات آنها   خصلت گسترده ملی ( سراسری در پاکستان)  و همدردی وسیع جهانی بدنبال داشته باشد.  آنها با آنکه بخوبی از فضای پاکستان در سازماندهی  خود و سازماندهی مبارزات اعتراضی خود  استفاده کرده اند ولی آنها با همبستگی سیاسی  به شعار های  محدود گسست و جدائی که بخشا و یا عمدتا  بیانگر منافع ویژه  یک نیروی عمدتا واپسگرا از مردان بلوچ است،   به تقلیل اهمیت جنبه های رهائی بخش مبارزات خود  میـپردازند. هیچ ستمی از ستم جنسی عریانتر و غلیظ تر و مقاوم تر نیست و این هم  ستمی نیست که منشا آن را براحتی.بتوان با  ستم قومی/ ملی  و یا حتی مهمتر از آن طبقاتی توضیح داد.  ستمگری بر زنان هیچ جای جهان تنها با  استقلال و جدائی قومی/ ملی که عمدتا  در مرکز توجه مردان است  تحقق نیافته است و این بدانمعناست که مبارزات مستقل آنان لازم است خارج از چهارچوب های مبتنی بر روابط مردسالارانه   تعریف و باز تعریف شوند و آنها بر علیه ستمگری جنسی در پیرامون خود و در خانه و محیط فعالیت خود نیز مبارزه کنند. در غیر آنصورت مبارزه آنها  بر علیه روابطـ مردسالاری که در بلوچستان بسیار قدرتمند است از معنی واقعی خود تهی خواهد شد.  

 توجه به خصلت انترسکشنال مبارزات و نیز  اشکال  گوناگون مبارزه بر علیه تبعیض قومی/ ملی، محیط.زیستی  و بویژه طبقاتی  اهمیت  اساسی دارند. از این جهت   تعریف یک بعدی و مورد خواست عده ای از مردان که مشکلشان نه رفع ستم جنسی  بلکه بنوعی تحکیم آن بوده و هست  می تواند  گمراه کننده باشد. 

در همان حال  آنچه در بلوچستان پاکستان نیاز به توجه جدی دارد این است که بلوچستان پاکستان وسیعا دارای جمعیتی چند قومی و چند فرهنگی است و تعریف مسئله ملی ـبراساس ارزش های  قومی و یا دادن هویت سیاسی به قومیت خود  میـتواند به مسئله ای بشدت تخاصم انگیز  و  و واکنش انگیز در آید.  در جامعه بلوچستان در کنار گسست های نسبتا عمیق قبیله ای و سرداری- فئودالی جمعیت های پزرگ بلوچ، پشتون، براهوئی،  هزاره،  نیز جمعیت های کوچکتر اما متمرکز در مناطق مشخص جغرافیائی همچون  جت، لاسی  و دهواری قرار دارند.  در واکنش به قومی کردن سیاست ملی از جانب ناسیونالیست های بلوچ، احتمال  این زیاد است و اکنون هم نشانه های از آن هست که بقیه نیز خود را با همان معیار ها به قوم خود هویت سیاسی بدهند.   آنها با تکیه به زبان و فرهنگ و سرزمین و خاطره های تاریخی خودـ ابداعی و یا واقعی ـ  مانند بلوچ ها خود را تعریف کنند.  اینجاست که خطر تخاصمات قومی میـتواند مسئله ساز باشد. 

پشتون ها در حیطه متشکل از  کوئته و بسوی مرز افغانسان اگثریت جمعیت را دارند و بطور واضحی سلطه قومی بلوچ را نمیپذیرند. گروههائی از براهوئیان که همه منطقه مرکزی بلوچستان پاکستان را از لسبیله تا  کویته ساکن اند از مدتهاست در جهت دادن هویت سیاسی به قوم خود حرکت کرده اند. صحبت از "براهوئیستان" و "ملت براهوئی"  اکنون کلمه نادری در میان آنها نیست.  لسی ها با وجود جمعیت کمتر،  یک منطقه حساس را بسوی ساحل در دست داشته اند.  آنها با زبان لسی که گفته میـشود یک دیالکت سندی است صحبت می کنند. جت ها هم که دیالکت سندی دارند منطقه بسیار مهم فئودال نشین کچی زندگی میـکنند که سرداران و فئودالهای براهوئی و بلوچ در آن حاکمیت داشته اند.

دهواری ها دهقانان بی زمین و کم زمین فارسی زبان بوده اند که در منطقه سراوان منطقه شمالی کلات، در خدمت فئودالهای  عمدتا براهوئی بوده اند. با این حساب گفته میـشود که جمعیت بلوچ ها  ـکه زبان اول آنها بلوچی است ـ  حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد جمعیت بلوچستان را تشکیل می دهند.

 آز نظر دینی در مناطقی مثل مکران هنوز جمعیت کثیری ذگری هست که تحت فشار ملا های بلوچ،  با  حمایت ملاهای پاکستان،  قرار داشته اند. علیرغم ادع های ناسیونالیست های بلوچ  نیروهای تندرو مذهبی در منطقه نیرومندند و نیروهای ـمذهبی و حتی غیر مذهبی  طرفدار پاکستان نیروئی غیر قابل چشم پوشی اند. در  اعتراض گوادر که تصور می ـشد مرکز اصلی ناسیونالیست های افراطی باشد، نقش رهبری مولوی هدایت‌الرحمن از جماعت اسلامی و طرفدار پاکستان  نشان داد که سیاست های  ناسیونالیست های تند رو بلوچ  در میان توده مردم از نفوذ قابل توجهی برخوردار نیست. 

بنابر این جنبش زنان بلوچستان  صرف نظر از محدودیت هائیـکه دارد،  بنا به خصلت خود، در این منطقه،  یک جنبش مترقی و بالنده است.  ولی  اگر نتواند محدودیت های فعالیت خود را درک کند و بدنباله روی از سیاست های  محدود کننده و گاه واپس گرای  نیروهای ناسیونالیست قومی برود مشکل است بتواند به آرمان های مهم رهائی بخش خود دست یابد.

البته قبلا هم گفته بودم که این نوع گسست های چند وجهی  را نمی توان با سیاست سلطه قومی بلوچی   از میان برد بلکه لازم است نگاهی وسیعتر و فراگیرتر داشت و به همه زنان و همه نیروهای مترقی در پاکستان روی آورد.

هوشنگ نورائی( ایوب حسین بر) ۲۲  دسامبر ۲۰۲

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©