Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ برابر با  ۰۸ دسامبر ۲۰۲۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱  برابر با ۰۸ دسامبر ۲۰۲۲
شصت ساڵ پیش ١٦ آذر١٣٤١

شصت ساڵ پیش، ١٦ آذر١٣٤١

یوسف اردلان

 

سال ١٣٤١ شمسی به دانشگاە تهران راە یافتم، سالهای ١٣٣٨-٣٩-٤٠ (۱۹۵۹-۶۰-۶۱) اوضاع عمومی جهان و آوازە جنبش های آزادیخواهانه و اندکی فضای کمتر اختناق آور (به دلیل بحران اقتصادی آن زمان) درایران، سرنگونی حکومت سلطنتی در بغداد با  کودتای عبدالکریم قاسم، فضای تبلیغاتی ای را بوجود آوردە بود که بسیاری از جوانان آن دوران با مسائل حقوق بشری و آزادیخواهی بیشتر آشنا شدە و شوق شرکت در مبارزات مدنی و ضد دیکتاتوری شاە گستردە تر می‌شد.

 

در آن سال ها فرم دخالت دولت های سرمایه داری غرب از کانال های باشگاه های سیاسی می گذشت که اقبال وابسته به باشگاه لاینز بود، شریف امامی بهمان شیوە فراماسونری لژ بزرگ فراماسون درایران بود... از سال ١٣٣٥تا ١٣٤١

 

(تاسیس ساواک تا تسلط ساواک) پنج نخست وزیر که هریک به باشگاە سیاسی خاصی وابسته بودند، زمام امور را بدست گرفته بودند. اعتصاب سراسری معلمان ١٣٣٩- ٤٠ از بزرگترین و موثرترین وقایع آن سالها بود. در اعتصاب نشسته ای در میدان بهارستان با یورش پلیس سه نفر جان باختند، دو آموزگار با چاقو و رهبر اعتصاب دکتر ابولحسن خانعلی با شلیک مستقیم سرگرد شهرستانی رئیس کلانتری بهارستان.

 

دراین کشاکش، اندک اندک حکومت پهلوی با پذیرش علی امینی(مجری سیاست های آمریکا –کندی) و اجرای اصلاحات ارضی که در زمان اقبال هم مطرح شدە بود، ولی با مخالفت  آیت الله  بروجردی(کل حوزە قم) مسکوت ماندە بود، بنام انقلاب سفید در بهمن١٣٤١ توانست پایه های حکومتش را محکم کند. دیگرامیدی به  تداوم آن شورو حال سه سال پیش دانشگاە نبود. اما هنوز نیمه  جانی از مقاومت و تلاش در تداوم "سازمان صنفی دانشجویان دانشگاە تهران"  وجود داشت.

 

دراین احوال به  دانشگاە تهران وارد شدم و از همان آغاز با دانشجویان فعال در سازمان صنفی آشنا شدم و در اولین تظاهراتی که  درآن شرکت کردم ١٦ آذر ١٣٤١ بود. حکومت پایه  های خود را محکم کردە بود. احزاب و سازمان های میانه رو ملی، مثل حزب ایران (اللهیار صالح) و شاخه هائی جدا شدە از نیروی سوم (سوسیال دمکرات حجازی- خنجی)، حزب ملت ایران (فروهر) که در جمع خود را جبهه ملی دوم می‌نامیدند و در فعالیت های سیاسی دانشگاە تهران اکثریت چشم‌گیری داشتند، در برگزاری  ١٦ آذر ١٣٤١دچار تزلزل شدە بودند. بیش از یک هفته قبل از ١٦ آذر، گردهم آئی‌هائی در همه دانشکدەها تشکیل می‌شد و بالاخرە هیئتی مرکب از نمایندگان دانشکدەهای دانشگاە تهران روز ١٤ آذر ملاقاتی با سران جبهه ملی(به ریاست الهیار صالح) داشتند. آنها رسما گفته بودند برگزاری تظاهرات را صلاح نمی دانند  که با نا خشنودی دانشجویان مایل به بزرگداشت ١٦ آذر در مقابل دانشکدە فنی روبرو شدند  و این موضع را نادرست دانسته، همگان مصمم به برگزاری تظاهرات شدند.

در شب قبل از تظاهرات، نمایندگان جریانات سیاسی(جبهه ملی) تماما گردهم آمدە بودند که در مورد تناقض شرکت در برگزاری ١٦ آذر و تصمیم سازمان های متبوعشان تبادل نظر کنند، اما بوسیله ساواک دستگیر شدە بودند. اسمی تنی چند از آنان را که بیاد دارم ١- سیگزار بلوریان (دانشکدە دندانپزشکی)، داریوش معراجی ( دانشکدە فنی)، عباس نراقی (دانشکدە فنی)، مهدی مقدس زادە (دانشکدە فنی)، رضا قنادیان(دانشکدە دارو سازی) و....متاسفانه اسم چند تن دیگر را بخاطر ندارم.

 

تظاهرات صبح روز١٦ آذر برپا گردید  که  با حمله  پلیس روبرو شد.  در این تظاهرات عدەای دستگیر شدند و من هم بعد از دوماە به همین خاطر بازداشت شدم و به مناسبت شصتمین سال اولین شرکتم در یک تظاهرات رسمی و اولین بازداشتم در حکومت پهلوی این خاطرە کوتاە را نوشتم.

 

 بی مناسبت نیست که  از ١٦ آذر تا بازداشت توسط پلیس،  به  یکی از تظاهراتی که  در اعتراض به  حکومت دیکتاتوری برپا شدە بود اشارەای داشته باشم.

 

در فاصله ١٦ آذر تا رفراندم ششم بهمن، تظاهراتی در اعتراض به  دیکتاتوری حکومت پهلوی در دانشگاه تهران بر پا می‌شد که کم تا بیش طرفداران جناح های جبهه ملی هم شرکت می‌کردند، اما سازماندهی آن در دست  جناح‌های رسمی که  مسئولینشان دستگیر شدە بودند نبود،  بلکه دردست جناحی که چپ جبهه  ملی نام گرفتە بودند به  رهبری زندە یاد بیژن جزنی و مسئولیت زندەیاد حسن ضیا ظریفی صورت می‌گرفت. در یکی از این تظاهرات قرار بود کە سران جبهه ملی آخرین نظر خودرا بعنوان شعار تظاهرات(باندرل) اعلام کنند (در مورد اصلاحات ارضی). دانشجویان زیادی جلو در ورودی دانشگاە گردآمدە بودیمو  قرارشد در آتلیه های دانشکدە هنرهای زیبا (پارچه  و رنگ و وسایل مهیا بود) پلاکارد نوشته شود. شعار پیشنهادی سران جبهه ملی این بود : «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه». در حین نوشتن شعار، زندە یاد حسن ضیاظریفی می‌گوید «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری شاە نه»! دکتاتوری عامل اجرا دارد ! همه دانشجویانی کە برای تهیه  شعار رفته بودند تائید می کنند. شعار با «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری شاە نه» برافراشته شد. کلیه  هواداران جبهه ملی تظاهرات را ترک کردند. در این میان یکی ازدانشجویان اعضای حزب ملت ایران (سال آخر دانشکدە حقوق بود!همکلاس بنی صدر، در آن روز این  دو، دورتر از تظاهرات جلو دانشکدە حقوق بودند) چند دقیقه ای صحبت کرد و گفت : «ما اجازە نمی‌ دهیم که کمونیستها قدرت را بدست بگیرند».  پس از او زندەیاد حسن ضیا ظریفی صحبت کرد و گفت: "ما کمونیستها آنقدر مودب نیستیم که از کسی اجازە بگیریم، نهایتا نیروی کار و زحمت پیروز خواهد شد".

 در نیمە اول بهمن ١٣٤١ برای اولین بار با زندان قزل قلعه  و مدیر معروف آن استوار ساقی آشنا شدم.                    

١٦ آذر ١٤٠١(هفتم دسامبر ۲۰۲۲) 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©