Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ برابر با  ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰  برابر با ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱
«سپیده» در جدال با سیاهی حکومت اسلامی

 

«سپیده» در جدال با سیاهی حکومت اسلامی

 

کجروان با راستان در کینه اند

زشت رویان دشمن آئینه اند

                 ه. الف سایه

 

یاشار جاوید

 

بیش از دو هفته است که از سپیده قلیان، دختر شجاع حامی کارگران و راوی آلام هولناک زنان زندانی، خبری نیست. او را روز دوشنبه ۱۹ مهرماه در حالی که در ایام مرخصی زندان بسر می‌برد و هنوز۲۱ روز از مدت احضاریه‌ش باقی مانده بود با یورش۳۰ مامور امنیتی زن و مرد منزل خواهرش در اهواز بازداشت کردند. سپیده قلیان که در تاریخ ۲۸ مرداد ماه از زندان بوشهر به مرخصی اعزام شده بود، پیشتر ضمن انتشار خبر احضار خود در صفحه شخصی‌اش نوشته بود: «زندان بوشهر ده روز پیش تماس گرفت که من باید برگردم زندان بوشهر. وقتی اقدام به برگشتن به زندان بوشهر کردم به من گفتن که باید برم تهران و تهران و اجرای احکام تهران تصمیم می‌گیره به چه زندانی منتقل می‌شم. دارن بین زنداناشون می‌گردن ببینن بدتر از بوشهرکجا هست لابد.» به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ سپیده قلیان روز بیست و دوم مهرماه ۱۴۰۰، به بازداشتگاه بند ۲۰۹ اوین منتقل شده است. امیر رئیسیان، وکیل دادگستری نیز با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود نوشت: «... سپیده قلیان با خانواده تماس گرفته و گفته است که از اهواز به بوشهر برده شده و از بوشهر به تهران و به زندان اوین (بند ۲۰۹) منتقل شده است. گویا این انتقال برای تحقیقات و بازجویی برای پرونده جدید (افشای مطالبی از زندان بوشهر) بوده است.»

سپیده در روزهای مرخصی از زندان با تهور و شجاعتی بی‌نظیر شکنجه و آزارهائی که در زندان بوشهر بر زندانیان نگون بخت اعمال می‌ شود را نوشت و روایت کرد. چنانکه پیشتر راوی دردها و رنج های زنان زندانی سپیدار اهواز بود. او در رشته توئیت هائی با هشتگ «حقیقت_زندان» نوشته است:

« اینجا جایی است نزدیک آخر دنیا: بند نسوان زندان مرکزی بوشهر. سال گذشته و هنگامی که به این زندان تبعید شدم، می‌دانستم که با جهنمی فراموش‌شده مواجه خواهم شد،اما سبعیت جاری در این زندان حتی در خیالاتم هم نمی‌گنجید. زنان زندانی این بند به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها و ضدانسانی‌ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند. هر طور که می‌توانستم و به هر جا که می‌شناختم از وحشت و توحش این زندان نوشتم و گفتم؛ شبیه ایستادن در میان چهاردیوار از جنس سنگ و فریاد زدن، اما این‌بار می‌خواهم رو به کسانی از رنج‌های زنان زندانی در بوشهر حرف بزنم که گوشی برای شنیدن دارند، جانشان از ظلم به لب آمده و در مقابل خشونت بی‌تفاوت نیستند

سپیده که خود در زندان بوشهر تهدید به تجاوز جنسی گروهی و حتی قتل شده بود در بخش دیگری از حقایق هولناک زندان بوشهر نوشته است:

«آمنه از بازداشتگاه برمی‌گردد. چند باری است باوجود تمام‌شدن مراحل تحقيق و بازجويي به مراكز تحقيق منتقل مي‌شود اما نه براي سوال و جواب. او را با هماهنگی مسئول بند برای ارائه خدمات جنسی به ماموران تحویل می‌دهند. اینجا با هماهنگی مسئول بند خيلی كارها انجام می‌شود، مثل فرستادن زنانی که از طرف خانواده حمایت مالی نمی‌شوند، نزد زندانی‌های مرد بند مالی و صيغه موقت آنها. اين فقط پنج مورد از ٢٠ موردی است كه تاكنون در رابطه با بند نسوان زندان بوشهر، کتبی و شفاهی به مسئولان اعلام کرده‌ام و پاسخی جز سکوت گورستانی نگرفته‌ام

این جسارت سپیده و واگویی حقایق هولناک جهنم زندان بوشهر، محمدمهدی حاج محمدی، «رئیس سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور»، را گران آمد و مجبور شد در توئیترش بنویسد : ” ادعاهای عجیب و غریب سپیده قلیان از  زندان بوشهر منجر به شکایت برخی از زندانبانان، زندانیان وخانواده‌ آنها شده که وفق مقررات رسیدگی میشود. بخاطر اطمینان از رفتار عادلانه زندانبانانِ شاکی و نیز عصبانیت شدیدِ هم بندی های او، انتقالش به زندان دیگر مطابق قانون، تحت بررسی و تصمیم است.

در همان روزهای مرخصی از زندان سپیده قلیان هم مستند کوتاهی به نام « پنگ» از ایشان در فضای مجازی منتشر شد که به افشاگری‌هایش درباره وضع زندان و رئیس سازمان زندان‌ها و شکنجه‌ زندانیان زن در زندان بوشهر پرداخته بود. سپیده در بخشی از این مستند با طنز گزنده ای رئیس سازمان زندان ها را نواخته است: « در رخدادهای پیشین آقای حاج‌محمدی در حالی که با دست‌های خودش مشغول دار زدن زندانی بود اگر از او می‌پرسیدند آقای حاج‌محمدی چه خبر؟ می‌گفت هیچ! زندانی را کول کرده‌ام که فشار حبس را کاهش دهم

اما دردناک ترین و تلخ ترین روایت سپیده از جهنم بوشهر روایت قتل دختری به نام «مهین» است که در یکی از موارد شکنجه و آزار سپیده در زندان، فداکارانه خود را سپر بلای او کرده بود. سپیده در توئیترش نوشته است: « اون دیگه مرده بود! مرده بود چون به ما گفتن برید وسایلش رو بیارید، چون دیگه سراغ چادرش نیومدن. مرده بود چون روسریش توی راهرو افتاده بود، چون اون روز تا شب کسی نبود کریدور رو جارو کنه. و بعد دراز به دراز... ببخشید ما نتونستیم از دفترش شماره‌ای پیدا کنیم. ببخشید که نتونستیم!

وقتی نتونی شماره پیدا کنی ماشین نعش کش هم نمیاد. اما آخرش جنازه رو می‌بینیم؛ این بار بدون چادر! چادر اجباریه، مگه وقت خواب و مرگ.

مهین بدون چادر و بدون روسری هستی خواهر من. خواهر من  خواهر من  خواهر من  خواهر من خواهر من  خواهر من»

آری، مهین را هم در زندان کشتند چون خیلی‌های دیگر که حتی اسم آن‌ها را هم نمی دانیم!

حال بیش از دو هفته است که سپیده عزیز، دختری با رؤیاهای زیبا، در چنگ چنین جانیانی گرفتار است. گرچه سپیده خود گفته است که « تنها دارائی ما مقاومته» و این را با سرافرازی تمام بارها به اثبات رسانده است، اما جباران جبون در صدد شکستن او برآمده اند. زهی خیال باطل!

محبوبه رضائی، زندانی سیاسی هم بندی سپیده در زندان بوشهر، که اکنون به زندان عادل آباد شیراز تبعید شده، گفته است: «من شهادت می‌دهم به دلیل مشکلات مالی از طرف مسئولین اندرزگاه زندان مرکزی بوشهر پیشنهاد صیغه موقت با مردان متمول بند مالی زندان را دریافت کردم. من شهادت می‌دهم خواهر عزیزتر از جانم، سپیده قلیان را در جلو چشمانمان تهدید به قتل و تجاوز می‌کردند...»

سپیده نماد مبارزه و مقاومت نسلی است که حکومت اسلامی با همه امکانات سرکوبش در برابرش به زانو درآمده است. اکنون دلاور زنانی در زندان های نظام مبارزه و مقاومت می‌کنند که  نامشان غرورآفرین است: زینب جلالیان، مریم اکبری منفرد، گلرخ ایرائی، آتنا دائمی، سهیلا حجاب، مریم کرد افشاری، محبوبه رضائی و...

در استواری و مقاومت چنین دلاور زنانی در زندان های مخوف جهنمی به وسعت ایران سخن را از خود سپیده عاریه می‌گیرم: « خجالت می‌کشم تو روزی که شاهد شکنجه‌ی نوید افکاری (شاهین ناصری) رو کشتن، خبر از شکایت اداره‌ی سازمان‌های بوشهر بدم. اما چاره‌ای نیست. «نجات‌دهنده در گور خفته است» و صدا به صدا نمی‌رسه. این ابلاغیه ۲ روز پیش به دستم رسید و جمهوری اسلامی یه بار دیگه ثابت کرد که جواب دادخواهی و حقیقت، سرکوب و انتقامه

اما مبارزه ادامه داره. خیابونای خوزستان و نیزار ماهشهر، خون ریخته‌ی ۱۵۰۰ نفر توی آبان ۹۸، ۴۳ سال اعدام‌های مخفیانه رو شاهد می‌گیرم که مبارزه ادامه دارن. حالا هر قدر هم که بکشن و خفه کنن

و پایان سخن نیز از خود سپیده است که سال گذشته در«دادسرای اوین» گفته بود:

 در مسیر احقاق عدالت

از تنها چیزی که باید ترسید

 ترس است!

 

 

یاشار جاوید

چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰  برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۲۱

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©