اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت
شانزده آذر؛
روز دانشجو
دانشگاه
مرکز آموزش و
تحصیل
آزادانۀ علم
است
نه
پادگان ؛ نه
بانک؛
از
شانزده آذر ۱۳۳۲
که جنبش
دانشجوئی
علیه استبداد
شاهنشائی و امپریالیسم
سلطه جو قد
برافراشت و
خون سه تن از
شهدایش؛ مهدی شریعت
رضوی، احمد
قندچی و مصطفی
بزرگنیا را
تقدیم کرد، ۶۴
سال می گذرد. جنبش
دانشجوئی، در بیش
از شش دهه
مبارزه
پیگیر، علیرغم
سرکوب های
سازمانیافته
استبداد
شاهانه و استبداد
فقیهانه، هیچ
گاه از پای
ننشسته است.
خروش امسال
جنبش
دانشجوئی در
دانشگاه های
کشور که از
سیزدهم
آذرماه آغاز شده،
بر تداوم این
مبارزه تاکید
دارد. جنبش
دانشجوئی
امروز،
مبارزه علیه
استبداد، تبعیض
جنسیتی، کالا
سازی آموزش، تبعیض
علیه قومیتها
و پیروان
مذاهب و آیینها
ی گوناگون و
دفاع از حقوق
محرومان و
لگدمال شده
گان، آزادی ایجاد
تشکلهای
دانشجوییِ
دگراندیش و
مستقل از جناحهای
قدرت و تلاش
برای لغو بیچونوچرای
طرح
استثماریِ
«کارورزی دانشآموختگان
دانشگاهی» را
در دستور کار
خود قرار
داده
است و خواست
های خود را در « بیانیه
شوراهای صنفی
دانشگاه های
کشور به مناسبت
روز دانشجو» که
به امضای ۳۲
تشکل صنفی
مستقل
دانشجوئی
رسیده ، با
دقت و صراحت
تمام بیان
کرده است.
حاکمیت
اسلامی،
هیچگاه با
جنبش
دانشجوئی سرسازگاری
نداشته است.
چه آن گاه که به
نام "انقلاب
فرهنگی"
دانشگاه ها و
مراکز آموزش
عالی را به
مدت دو سال
تعطیل کرد و
بخش بزرگی از
دانشجویان را از
تحصیل محروم
کرد و
یا به جوخه
های اعدام
سپرد ؛ چه
زمانی که خود
را پرچمدار
راه اندازی
دانشگاه های
جدیدالتاسیس
در اقصی نقاط
ایران معرفی
کرد و چه
زمانی که از "وحدت
حوزه و
دانشگاه" سخن
گفت، همواره
سعی در مهار
دانشگاه به
عنوان یک مرکز
تحصیل علم و فضای
بحث و یادگیری
و تحقیق و
تفحص انتقادی
داشته است. از
آنجا که علم
بر اندیشه ورزی
پویا تکیه
دارد و در
تضاد آشکار با
آموزش های
جزمی حوزوی
قرار می گیرد
و به راحتی
پتۀ بسیاری از
خرافات مذهبی
و فقهی را روی
آب می ریزد، همواره
با دشمنی
روحانیت
روبرو بوده
است. مخالفت
های آشکار
رهبر جمهوری
اسلامی با
علوم انسانی،
از این دشمنی
نهادینه شده
در روحانیت و
حاکمیت اش خبر
می دهد. از این
روست که در
انتخاب وزیر
علوم، این
چنین حساسیت
بالائی از خود
نشان می دهد
که بیست و یک
گزینه
پیشنهادی رئیس
جمهور رژیم که
خود نیز از
آخوندهای مقبول
روحانیت است،
را بر نمی تابد و
کاندیدای خود
برای کنترل
بیشتر بر
دانشگاه ها را
تحمیل می کند.
زمانی
دانشگاه تنها
محل تحصیل بخش
کوچکی از فرزندان
بخش هائی از
جامعه بود که
توان مالی و امکانات
تحصیلی برای
ورود به
دانشگاه ها را
داشتند، اما
امروز،
دانشگاه های
سراسر کشور،
محل تحصیل بخش
بزرگی از
جامعه جوان
کشور از اقشار
گوناگون
جامعه است. از
این رو، جنبش
دانشجوئی،
امروز، بیش از
گذشته با پیوندهای
گسترده با
اعماق جامعه
در ارتباط
است. از این
روست که مسائل
اجتماعی
امروز جامعه
نمی تواند از
دید دانشجویان
تیزبین دور
بماند. غارت
سازمانیافته
اموال عمومی و
خصولتی سازی
اقتصاد؛
بالاکشیدن
سپرده های
نقدی مردم، خالی
کردن بانک ها
از طریق وام
های بدون
بازپرداخت
توسط نظرکرده
های رژیم، چپاول
لجام گسیخته
هر آنچه قابل
خرید و فروش است،
از کارخانه،
مدرسه،
خیابان و برج
گرفته تا کوه
و دشت و جنگل و
صحرا، توسط
آقازاده ها،
سرداران و
سردارزاده ها،
و هم زمان
اجرای سیاست
های
نئولیبرالیسم
لجام گسیخته توسط
دولت در
همراهی با
غارتگری
سازمانیافته بنیادها
و نهاد های
پیوسته به دستگاه
رهبری،
آنچنان
وضعیتی در
کشور بوجود
آورده که بخش
بزرگی از مردم
را به نان شب
محتاج کرده
است. حتی آن
بخش از
کارگران و زحمتکشان
شاغل نیز از
دریافت به
موقع حقوق خود
محرومند چه به
برسد به آن
هائی که آهی
ندارند که با
ناله سودا کنند. این
وضعیت از چشم
دانشجویان،
که خود
فرزندان این
مردمند، دور
نمانده است و
از این روست
که در میان
خواست
هایشان،
مطالبات
مردم و
بویژه
مطالبات زحمتکشان
و محرومان
از برجستگی
خاصی
برخوردار است.
در شرایط
فلاکت
اقتصادی ناشی
از سیاست های
غارتگرانه
حاکمیت که
زندگی توده
های وسیع مردم
را مصیبت
بارتر کرده، و
در شرایط رشد
نارضائی گسترده مردم،
که فضای
انفجاری در
جامعه ایجاد
کرده است، دانشجویان
بعنوان بخش
آگاه دختران و
پسران جوان کشور،
می توانند و
باید نقش
برجسته ای در
سازمانیابی،
همگرائی و
همبستگی توده
های مردم،
کارگران و
تهیدستان،
زنان و
جوانان، دگراندیشان
و آزاد
اندیشان
عقیدتی، دینی
و فرهنگی و
ملیت های
تشکیل دهنده
این کشور بر
دوش گیرند. برای
ایجاد
تغییرات بزرگ
و اساسی، حضور
توده های
سازمانیافتۀ
مردم، از
اهمیت ویژه ای
برخوردار است.
اگر مزد وحقوق
بگیران و
انبوه
تهیدستان شهر
و روستا وارد
صحنه نشوند،
ایجاد تحولات
اساسی و پیروزی
جنبش،
امکان پذیر
نخواهد بود.
از این رو در
شرایط کنونی،
که نیروهای
وابسته به
ارتجاع منطقه
ای و جهانی
سعی دارند از
نفرت مردم از
حاکمیت بهره
برداری کنند و
بنیان این
کشور را نابود
سازند،
دانشجویان
باید بیش از
گذشته روی
پیوند با توده
های تهیدست و
زحمتکش جامعه
متمرکز شوند.
جمعیت میلیونی
دانشجویان
کشور،
پیوندهای
گستردۀ آنها
با بخش های
وسیعی از مردم
و
پراکنده بودن
در شهرهای
گوناگون،
امکانات بی
همتائی در
اختیارشان
قرار داده است
تا در محلات
تهیدست نشین
یا در محل
زیست کارگران
و زحمتکشان به
سازمانیابی
مستقل آنها
کمک کنند. اگر
دانشجویان در
مراکز آموزشی
برای خواست
های بیواسطۀ
خود مبارزه می
کنند، در
بیرون از
دانشگاه،
باید به عناصر
کمک کننده در سازمانیابی
مردم
تبدیل شوند.
تنها از این
طریق است که
جنبش
دانشجوئی می
تواند پیوند
مستحکمی با جنبش
مردمی و بویژه
جنبش اعماق
جامعه ایجاد
کند و نقش تاریحی
خود را به
سرانجام
برساند و
سلطله
استبداد بر
دانشگاه را
نیز برای
همیشه در هم
بشکند.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی ،
دموکراسی و
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
سه شنبه
۱۴ آذر ۱۳۹۶
برابر با ۵
دسامبر ۲۰۱۷