جریان
معکوس مهاجرت
روستائیان به
شهرها
روستائیان
چین، در
دوراهی بین
برداشت محصول و
اینترنت
نويسنده
Martine BULARD
روزنامه
نگار و معاون
سردبيری
لوموند ديپلماتيک
برگردان:
شهباز
نخعي
درحالی
که چین با ۹
درصد از زمین
های قابل کشت،
۲۰ درصد از
جمعیت دنیا را
دارد که در
نیمه شرقی آن
تراکم بیشتری
دارند و به
طور مداوم نیز
از میزان این
زمین ها کم می
شود، موفق شده
در کمتر از ۳۰
سال بر قحطی
غلبه کند. چین
نخستین کشور
تولیدکننده
برنج، گندم و
چای است... اما
روستائیان
تنها از حاصل
دسترنج خود
نمی توانند
زندگی کنند و اگر
به شهر مهاجرت
نکنند،
ناگزیرند به
فعالیت های
دیگر
بپردازند. با
اصلاحات
جدید، این پدیده
باید شتاب
بیشتری پیدا
کند.
کشاورزانی
پراشتها، با
دست هایی سیاه
شده از کاربرروی
زمین، کمرهای
خمیده براثر
کار و نبود
مراقبت های
پزشکی، خانه
هایی تاریک که
برزمین خاکی بناشده،
تنها چند سیب
زمینی برای
تغذیه... قرن نوزدهم
در بحبوحه قرن
بیست و یکم!
این تصویرها در
دسامبر سال
۲۰۱۲ توسط
تلویزیون
رسمی درجریان
دیدار رئیس
جمهوری شی جین
پینگ از
روستای لوتووان
(هپی)، که در
فاصله ۳ ساعتی
با خودرو از
پکن
قراردارد،
درسراسر کشور
به نمایش
درآمد. این
تصاویر نماد
رهاکردن
روستاها درکشوری
است که تصویر
انقلابی آن
برای دهقانان ارزش
قایل است. از
زمانی که
مائوتسه دونگ
لاف «صدها
میلیون
روستایی قیام
می کنند،
مهارگسیخته،
غلبه ناپذیر،
مانند
توفان»برای
سوسیالیسم می
زد، مدت زیادی
گذشته است.
امروز،
وقتی آنها به
پا می خیزند –
امری که بیش
از پیش رخ می دهد
(۱) – برای
اعتراض علیه
حزب کمونیست
چین و مدیران
محلی آن است.
دهقانان آنها
را متهم می کنند
که زمین های
آنها را از
دستشان
درآورده و با
صاحبان
کارخانه هایی
ساخت و پاخت
کرده اند که
بدون کیفر
زمین و
رودخانه ها را
آلوده می
کنند. این امر
تا جایی موجب
نگرانی رئیس
جمهوری شده که
۹ ماه پس از به
قدرت رسیدن،
سفر به
روستاها را با
هدف ارائه
برنامه مدرن
سازی کشاورزی
یا به تعبیر
رایج «روستای
نوی
سوسیالیست»
آغازکرد.
دوسال
و نیم بعد،
«روستای نوی
سوسیالیست»
ظاهرا هنوز به
لوتووان
نرسیده است.
در آنجا، همان
چهره ها سابق
به محض آن که
از دیدار رئیس
جمهوری صحبت
می شود به شکل
دیگری به
میدان می آیند
. زنی سالخورده
با شگفت زدگی
می گوید: «مثل
این است که با
مائو ملاقات
کرده ایم!». و زن
دیگری می
افزاید:
«روستای ما
درسراسرچین
شناخته شده است».
همه
امیدوارند که
گردشگران نیز
مانند «رئیس
جمهوری شی» به
دیدن
روستایشان
بیایند. مانند
دوران
مائوتسه
دونگ، که
دهکده
زادگاهش «شائوشان»
به صورت
زیارتگاه
درآمد.
«درشهر
چه می توانم
بکنم؟
خدمتکاری؟»
اکنون
جاده ای بزرگ
جایگزین راه
سنگ و خاکی پیشین
شده است. راه
شیب دار و سنگ
فرش شده جلوه
ای پاکیزه به
روستا می دهد.
در رشته خانه
های ردیف شده
دربالای
روستا، جایی
که آسفالت
پایان می
یابد، خانه
هایی نو
سربرآورده
است. درآن
روز، چند نفر
در ساخت یک
ساختمان
فعالیت می
کنند که دولت
وعده پرداخت
یارانه به آن
را داده است. درخانه
های پائین
روستا،
مدیران محلی
تنها اجازه
نصب پنجره های
سفید از جنس
پی وی سی را داده
اند که هنوز
نوارهای
کاغذی بسته
بندی برروی
آنها است و
بوی نوئی می
دهد.
دربالا
و پایین
روستا، افراد
سالخورده،
غالبا خیلی
سالخورده،
اکثریت دارند
و تقریبا همه
زن هستند. غالب
مردان روستا
را برای
کارکردن
درشهر ترک کرده
اند. به گفته
کدخدای
روستا،
تقریبا همه ساکنان
روستا چیزی
بیش از یک
حداقل مستمری
۱۱۰ یوآنی در
ماه (کمتر از
۱۶ یورو)
دریافت نمی
کنند.
بنابراین،
افراد
سالخورده
تندرست تر به
کشت قطعه زمین
خود ادامه می
دهند. برخی از
آنها نوه های
خود را
نگهداری می
کنند که پدر و
مادرانشان به
شهر رفته اند.
مانند خانم
وانگ (که نمی
خواهد نام
کوچک خود را
بگوید) که با
یک مزرعه کوچک
چند «مو» ئی (۲) و
پرورش ۳ خوک
درشمار افراد
مرفه تر است.
آنها با
استفاده از
پولی گذران می
کنند که پسر،
دختر، شوهر و
برادری می
فرستند که بیش
از یک بار
درسال به
روستا نمی
آیند.
خانم
وانگ، به دور
از گوش های
نامحرمی که
کمتر از
همسایگانشان
تحت تاثیر
دیدار رئیس
جمهوری
قرارگرفته
اند، بی پرده
می گوید:
«آشکارا، به
جز جاده،
دیدار رئیس
جمهوری چیز
زیادی را تغییر
نداده است، همچنان
باید به سختی
کارکرد».
دراین بخش از
«هپی» روستاها
همچنان
دستخوش
فقرهستند. کار
در قطعه زمین
های خیلی کوچک
هنوز با دست
انجام می شود.
برخی از
روستائیان
مانند قرون
وسطی گاوآهن را
با یک نوار
چرمی به
پیشانی خود می
بندند و آن را
می کشند.
با این
همه، چند زن جوان
تری که در
ورودی یک
روستای دیگر
ملاقات کردیم
درسودای رفتن
از روستا
نیستند. آنها
که برنیمکتی
نشسته و ازاین
در و آن در حرف
می زنند، در
انتظار
بازگشت
کودکان خود از
مدرسه هستند
که یکی دامنی
کوتاه
دربردارد،
دیگری دارای یقه
سیاه و
بالاپوشی
براق است و آن
یکی شورتی
قرمز و
پیراهنی از
تور مانند
مجریان بازی
های
تلویزیونی
برتن دارد.
داوری نوین
زمانه ( متکی
بر تجربه)
آنست که جاهای
دیگر رویائی به
نظر نمی رسد.
یکی از زنان
می گوید: «من
سواد چندانی
ندارم. درشهر
چه می توانم
بکنم؟
خدمتکاری؟ من
در همینجا خوب
هستم». او و همسایه
اش با چیدن
گیاهان
دارویی
درکوهستان کسب
درآمد می
کنند: «این
گیاهان در
اینجا خوب فروش
می رود و اگر
بخت یار باشد
می توان تا
روزی ۶۰ یا ۷۰
یوآن درآمد به
دست آورد».
برای این
خانواده های
روستایی، که
به طور متوسط
بیش از ۷۰۰ یوآن
درماه درآمد
ندارند، این
مبلغی قابل
ملاحظه است.
اما
همه این بخت
را ندارند که
یک تولید محلی
شناخته شده
مانند
«تایپینگ
هوکویی» («چای
سلطان میمون
ها») داشته
باشند که از
سال ۲۰۰۴ به
عنوان محصول
ملی شناخته
شده است. بخت
به «تایپینگ» روآورده
است ، این
بخشداری کوچک
«آنهوی»
دردامنه شیب
دار کوهستان
«زرد»، که تنها
با مینی بوس
قابل دسترسی است.
خانم کان
کیلینگ که
چیدن محصول را
چند روز پیش
به پایان
رسانده می
گوید: «کار
همچنان دشوار
است اما پس از
طبقه بندی همه
چیز تغییر یافته
است». اوحتی می
خواهد پسرش که
درشهر متخصص الکترونیک
است شغل خود
را رها کند زیرا:
«در اینجا
آینده اش
تامین است».
بهای «چای جادویی»
که درسال ۱۹۹۲
هرکیلو ۱۶۰
یوآن بوده، به
۶ هزار یوآن
(تقریبا ۸۵۰
یورو) درسال
۲۰۱۴ رسیده
است. به گفته
خانم کان،
امسال قیمت آن
به خاطر
«مبارزه با
فساد رئیس
جمهوری شی»
برخلاف انتظار
کمی پایین
آمده است.
ازکارکنان
دولت خواسته
شده که چای
های معمولی تر
بنوشند و
ازپذیرفتن
هدیه خودداری
کنند. ازاین رو
سفارشات کمتر
شده است. به
نشانه ثروت و
رفاه بیشتر،
خانه های سقف
کوتاه چوبی
جای خود را به
ساختمان های
یک طبقه
پوشیده از
سرامیک سفید داده
است. زیبایی
در آنها
جایگاه چندانی
ندارد اما
آسایش
خانواده
تامین شده
است.
به
عکس، در «ژاجی»
این زیبایی
روستا است که
اگرنه موجب
ثروتمندی،
دستکم باعث
جنب و جوش
درآن شده است.
«ژاجی» روستای
دیگری در
«آنهوی»
درفاصله
دوساعت با
خودرو از شهر
«هوانگشان»
است که گردشگران
از آن به
کوهستان زرد
هجوم می برند
(۳). با خانه
هایی که سقف
آنها به شکل
کله اسب است،
این روستا
بسیاری از
نقاشان پکن و
حتی ژولیان
مینه، یک مردم
شناس فرانسوی
را به سوی خود
کشانده که
خانه ۶۰۰ ساله
ای که توسط یک
تاجرچای
ساخته شده بود
را نوسازی
کرده است. این روستا
که درزمان
سلسله مینگ (۴)
درمیان تپه
هایی حاصلخیز
ساخته شده،
دارای کوچه
هایی است که
سنگ های آنها
درگذرزمان
صیقل خورده و
مغازه ها و
معبدهایی
دارد که
دردوسوی رودخانه
ای قراردارند
که زنان
همچنان درکنار
آن باضرب
چوبدست رخت می
شویند. «ژاجی»
به دریافت
برچسب «دهکده
گردشگری» نایل
شده است. این
روستا که
همچنان
دسترسی به آن
دشوار است، با
هجوم
دیدارکنندگان
مواجه نشده
اما برای ساکنان
امکاناتی
فراهم می کند
که بتوانند
کار درمزرعه
را با تجارت
ترکیب کنند.
خانم
ژایوانهونگ
با حرارت زیاد
می گوید: «من در
گردشگری کار
می کنم». او به
همراه همسرش
توانسته خانه
قدیمی خود، که
مادرشوهرش
هنوز درآن زندگی
می کند، را با
یک ساختمان
دوطبقه نوساز
با ۶ اتاق
مجهز به حمام
مبادله کند.
او تصریح می کند
که «مسافرخانه
ما رسمی نیست»
و به ما حالی
می کند که با
مقامات محلی
کنار می آید.
با این حال،
نه اجاره اتاق
های
مسافرخانه و نه
کار کشت
(برنج، چای،
ذرت) درآمد
کافی ایجاد نمی
کنند: «بزرگ
ترین منبع
درآمد ما پولی
است که دخترانمان
که در شانگهای
کار می کنند
برایمان می
فرستند».
خانم
یه هوینجین،
شوهرخواهر او
که درحال گوش دادن
به صحبت های
ما بافتنی نیز
می بافد، از چنین
نعمتی
برخوردار نیست.
او که درآن
روز در مرخصی
است، در یک
کارخانه دوخت
لباس در «هفی»،
مرکز استان به
عنوان دوزنده
کار می کند:
«کار سختی
است، اما من ۳
هزار یوآن
(۴۴۵ یورو)
درماه دستمزد
می گیرم. این
پول خوبی است»
و به ویژه، با
این درآمد
دخترش می تواند
به دبیرستان
شهر بزرگ «که بهترین
دبیرستان
آنهوی است
برود، این امر
بخت او را
برای موفقیت
در آزمون
دانشگاه
افزایش می
دهد»، دانشگاه
مشهور
کائوکائو که
گذرگاه دستیابی
به یک شغل
درشهر است.
بازگشت
به روستا،
پرداختن به
کسب و کار
خانم
«یه» شب ها را در
خوابگاه
کارخانه می
گذراند. دخترش
که در مدرسه
شبانه روزی
است، آخرهفته
ها به او می پیوندد.
شوهرش نیز در
روستا می ماند
تا از پدر و مادر
و پسرش که در
کالج منطقه
درس می خواند
و شنبه ها به
روستا می آید
نگهداری کند.
ازاین رو،
خانواده
درطول سال
تنها دوبار
گرد هم می آیند:
درجشن بهار و
تعطیلات
تابستان یعنی
کمتر از ۱۵
روز. بیشتر
خانواده های
روستایی به
همین ترتیب
زندگی می کنند
و اجبارا ازهم
جدا هستند.
درآمد های
خیلی کم و
خدمات عمومی نامناسب،
به ویژه
درمورد
آموزش، یکی از
والدین و گاه
هردو را به
جدایی
ناخواسته می
کشاند. اززمان
اصلاحات سال
۱۹۷۹، ۲۴۷
میلیون چینی
راه شهرها را
درپیش گرفته
اند. غالب
آنها درشرایطی
دشوار زندگی
می کنند. این
مهاجران داخلی
موقعیت و
امتیازات
برابر (مسکن،
آموزش، بهداشت
و درمان) با
شهرنشینان
ندارند. وضعیت
جدید این است
که برخی به
محض آن که می
توانند ازشهر
به روستا
بازمی گردند.
ازاین
جمله،
جوانانی
هستند که در
خانه قدیمی و
تاریک یک تولید
کننده توفو
ملاقات کرده
ایم که در
انتظار
گردشگران با
هم گفتگو می
کنند. آنها
خیلی زود ما
را به سوی
دیگر رودخانه
می کشانند تا
حاصل کار خود
را نشان دهند:
کافه ای مجهز،
روشن با اینترنت
وای فای، قهوه
اسپرسو و دیگر
نوشیدنی هایی
که می توان
سفارش داد.
آقای ژا ژی،
مسن ترین آنها
که ۲۹ سال
دارد توضیح می
دهد که: «ما
اینجا را برای
پول درآوردن
باز نکرده ایم.
می خواهیم
جوانان
بتوانند
دورهم جمع
شوند». آنها
جمعی ۱۰ نفره
از روستا و
اطراف آن
هستند که کمتر
از ۳۵ سال
دارند.
هنگامی
که ما آقای ژا
ژی را ملاقات
کردیم، او
درحال استراحت
در فاصله
برگزاری دو
اردوی
تعطیلات گران
قیمت برای بچه
های شهری بود
که به حساب یک
کارفرمای اهل
پکن برگزار می
شد. او که لباس
های مارک دار
غربی
دربرداشت، از
ترک پکن تاسفی
نداشت: «اینجا
کیفیت زندگی
بهتر است. البته،
شمار ما زیاد
نیست، اما
بسیاری از دوستان
من که به شهر
رفته بودند
رویای بازگشت
دارند. من خود
را پیشرو
احساس می کنم».
درچند
کیلومتری
آنجا، در
روستای هوآن،
خانم ژو یایو،
۲۸ ساله که
شلوار جینی که
زانوی آن پاره
است و با
قطعات براق
تزیین شده
دربردارد، درحالی
که پسری کوچک
در دست و پایش
می پلکد، می
گوید:
«چهارسال است
که من از هفی
بازگشته ام».
او که دیپلم
انفورماتیک
دارد «دریک
موسسه خارجی»
کار می کرده و
این نشانه
موفقیت
اجتماعی اش
بوده است.
اما، او می
خواسته به جای
سپردن پسرش به
پدربزرگ و
مادربزرگ،
کاری که بیشتر
مهاجران به
شهرها انجام
می دهند، خود
او فرزندش را
بزرگ کند. به
خاطر نبودن
هیچ امکان شغلی
در روستا، او
وارد تجارت
الکترونیکی
در تائوبائو،
تارنمای
شماره یک چین
در فروش کالا توسط
اینترنت شده
است ، که توسط
گروه مشهور علی
بابا اداره می
شود. او شهر را
برای مستقر
شدن در یک
خانه روستایی
ترک کرده است.
خانه ای کاملا
نو، با سالنی
در طبقه همکف
و آشپزخانه ای
به سبک غربی و
نیز
بنابرسنت،
اجاقی در بیرون
از خانه که
مادرش برروی
آن غذا آماده
می کند و
حیاطی که مرغ
ها در آن
آزادانه می
گردند. درطبقه
دوم دفتر،
کامپیوتر، یک
استودیوی
کوچک عکاسی
حرفه ای و چند
محصول انبارشده
قراردارد.
خانم ژو لباس
های زنانه می
فروشد. او
کارخانه ها را
برمی گزیند،
نقش مانکن را
ایفا می کند و
پیراهن ها،
شلوارها و تی
شرت ها را روی
سایت خود به
نمایش می
گذارد. ازماه
دسامبر سال
۲۰۱۴، او
میدان فعالیت
خود را گسترش
داده و
محصولاتی
درعرصه «بیو»،
که طبقات
متوسط شهری
ازآن استقبال
می کنند را به
آن افزوده است
و تخم مرغ و
چای نیز می
فروشد و این کار
با موفقیت
همراه شده
است.
درسال
۲۰۱۴،
معاملات
اینترنتی
درسراسر قلمرو
چین گسترش فوق
العاده یافته
و از ۱۲ هزار میلیارد
یوآن (۱۷۲۵
میلیارد یورو)
یعنی ۲۰ درصد
بیش از سال
قبل فراتر
رفته است (۵).
ساخت شتابنده
زیرساخت های
حمل و نقل
(خطوط راه آهن
پرسرعت، جاده
ها و غیره)
امکان تحویل
سریع محصولات
را فراهم کرده
است. خانم ژو
می گوید که
اکنون بین ۶
تا ۷ هزار
یوآن (بین ۸۹۰
و ۱۰۷۰ یورو) درماه
درآمد دارد که
دوبرابر
درآمدش در هفی
است. او حتی
توانسته
خودرویی بخرد
تا با آن همراه
با شوهر و
دوستانش به
«سینما و
کارائوکی منطقه
برود».
به
خاطر آلودگی
محیط زیست،
وضعیت زندگی
شهری و رکود
اقتصادی،
جنبش «نوسازی
روستا» جانی
تازه یافته
است. پروفسور
وان تاجون
مبتکر این
جریان است که
درسال های دهه
۱۹۹۰ آغاز شد.
او که مدیر
دانشکده اقتصاد
کشاورزی و
توسعه
روستایی
دانشگاه معتبر
رنمین پکن،
عضو کمیسیون
حکومتی حفاظت
از محیط زیست
و مشاور بانک
کشاورزی است،
درعین حال هم
کاملا در
جامعه نقش
دارد و هم
متعهدانه در
اقدامات
هوادارانه
جایگزین فعال
است. با او
درحالی دریکی
از محله های
شیک حومه پکن
دیدار کردیم
که با کلاه
بیس بال و
عینک سیاه شکل
و شمایل یک
استاد
امریکایی را
داشت. او به شوخی
خود را یک
«محافظه کار»
معرفی کرد
زیرا از روستائیانی
هواداری می
کند که
خواستار
«حفاظت از
زمین های خود
هستند». او که
نوگرا است می
خواهد از
نظریه های
لیبرالی
بگسلد و می
پرسد: «چرا
باید بکوشیم
مزارعمان را
به شیوه امریکایی
اداره کنیم،
درحالی که این
شیوه با تاریخ
و واقعیت
کشورما (قطعات
کوچک زمین)
تطابق ندارد؟
به طور سنتی،
روستائیان
همواره
فعالیت های
متعدد، و نه
فقط کشاورزی،
داشته اند».
هنرمندی
که در آرزوی
بنیانگذاری
«کمون بیشان» است.
با آن
که وانگ شو،
آرشیتکت که
برنده جایزه
پریتزکر
(معادل نوبل
برای معماری)
درسال ۲۰۱۲
است، به طور
رسمی به این
جریان تعلق
ندارد، ولی از
ایده هایی
نزدیک به آن
دفاع می کند.
به نظراو،
ازبین رفتن
افراد باسواد
در روستا موجب
سقوط فرهنگ
سنتی و درعین
حال ازبین
رفتن هزاران
روستا شد. او
به دور از هرگونه
دلتنگی برای
گذشته ای
افسانه ای، در
رویای «روستا-
شهر»هایی است
که به گفته او
فرهنگ های
روستایی و
شهری یکدیگر
را غنی تر می
کنند. به گفته
او می باید
مسیر را تغییر
داد و «جامعه
ای ساخت که نه
بر بنیاد
میراث سلسله مراتب
عمودی، بلکه
روندی افقی،
که جوهر فرهنگ
روستایی است
باشد (۶)». او
درنظردارد یک
مدرسه معماری
درخارج ازشهر
بسازد.
ازاین
رادیکال تر،
او نینگ،
هنرمند اهل
پکن است که در
روستای مینگ
بیشان «آنهوی»
مستقرشده و
سودای
بنیانگذاری
«کمون بیشان»
(اشاره به
کمون پاریس
ولی نه به
شیوه کمون
مائوییست) را
درسردارد. او
که گرافیست،
طراح، کمیسر
نمایشگاه های
هنرمعاصر و
بانی مجله
تیان نان و
هنرمندی
شناخته شده
درچین و خارج
از آن است، می
توانست به
راحتی از این
فستیوال به آن
یکی برود و جیب
خود را از
یوآن و دلار
پرکند. اما او
نمی خواهد در
حباب زندگی
کند و می گوید:
«رهبران چین
راه حل های
سیاسی غربی به
کار بسته اند:
کمونیسم اروپایی
و سپس، در
دوره های اخیر
لیبرالیسم آمده
از ایالات
متحده. هردوی
اینها
مشکلاتی
پایان ناپذیر
ایجاد کرده
است. زمان آن
رسیده که
روشنفکران
چینی به
بازاندیشی مفهوم
توسعه
بپردازند».
توسعه ای که
درآن فرهنگ درتیول
چند تن درشهر
نباشد.
هنگام
ملاقات در
بیشان، او
فعالانه در
تدارک ازدواج
خود در دو روز
بعد بود. با
این حال، وقت خود
را صرف توضیح
برنامه اش کرد
و ما را به
بازدید کتابخانه
ای برد که در
یک معبد
باشکوه
باستانی با همکاری
یک کتابخانه
دار مشهور
نانکین باز کرده
است. اینکار
جنبه نمادین
دارد . اگرچه
مشتریان این
کتابخانه
بیشتر از
ساکنان محلی،
گردشگران
هستند. پس از
آن رهسپار
آخرین دستاوردش،
مکتب برزگران:
آمیخته ای از
کافه مدرن (با
وای فای)،
فروشگاه
صنایع دستی
روستایی (غیر انتفاعی)
و سالن
کنفرانس
درمورد مسایل
کشاورزی شدیم
که درآن
ابزارهای
قدیمی، عکس و
غیره به نمایش
گذاشته شده
است.
طبیعتا،
همواره در
مزارع
روستائیانی
با قامت خمیده
درحال کشت ذرت
یا درو کردن
دانه های
روغنی دیده می
شوند. زنان از
آغاز بامداد
در رختشوی
خانه حضور می
یابند، با
صدای بلند حرف
می زنند و رخت
ها را با
چوبدست می
کوبند. به
همین روال،
اهالی شیفته
ماجراجویی
هستند. مانند
آقای یائو
لینلان، آموزگار
پیشین با
شلوار و جلیقه
آبی رنگ که
صبحگاه او را
با روزنامه ای
دردست می بینیم.
او ما را در
پیچ و خم کوچه
های روستا به
دنبال خود می
کشد و کوچه
قدیمی
«باسوادان» را
به ما نشان می
دهد و ازاین
که عکس هایش
درتالار اونینگ
به نمایش
گذاشته شده به
خود می بالد.
به آقای «کیان
شی آن » نیز
برمی خوریم که
نجار، شاعر و
نظامی پیشین
است و طرح باغی
را با حدود ۴۰
درختچه و دهها
نوع گل ریخته
است. او در
مکتب برزگران
شرکت دارد و
با پذیرایی از
ما در خانه
کوچکش با
خوراکی از سیب
زمینی شیرین و
ریشه نیلوفر
می گوید: «در ۷۱
سالی احساس می
کنم جوان شده
ام».
آقای
وانگ شوشانگ
ازدیرباز در
انتظار این
نوآوری بود. کسی
که در اینجا
«تاریخ دان»
خوانده می
شود، هیچ مدرک
دانشگاهی
ندارد. مدتی
پیش از رسیدن
او نینگ، او
به موجودی
برداری از
دارایی ها
پرداخته و با
دقت «برای
فرزندانش» طرح
خانه ها و
قابل توجه
ترین منظره
هایی را کشیده
است که برخی
از آنها اکنون
ازبین رفته
است. امروز طرح
های او
بازبینی شده و
برای کسب
آگاهی درمورد
تاریخ روستا
به آن رجوع می
شود. او کتاب
های کتابخانه
را پاک می کند
و به روستایی-
مشتری هایی که
در زمستان به
کتابخانه می
آیند مشاوره می
دهد. او از
آمدن یک گروه
رقص، یک
پژوهشگر
نانکین یا
کارفرمایی که
درنظردارد فعالیت
هایی به راه
بیاندازد
خوشحال است.
خانواده هایی
مهمانخانه
بازکرده اند...
او نیز که یک
روستایی
پیشین است که
در یک کارخانه
منطقه کارمی
کرده می گوید:
«مردم می
آیند، از
اینجا خوششان
می آید و من
ازاین امربیش
از پیش احساس
غرور می کنم».
برای
گذر به مرحله
بعدی، او نینگ
در جستجوی کارفرمایانی
است که با
دیدگاه هایش
همسو باشند و
منبع مالی
برای فعالیت
های جدید را
نیز داشته
باشند. در
آغاز، دولت
محلی از او
حمایت کرد. هنگامی
که او با
دریافت عوارض
در ورودی
دهکده و
ازدیاد مغازه
های فروش
یادگاری که
هیچ ربطی با
صنایع دستی روستایی
نداشت مخالفت
کرد، اوضاع
خراب شد.
اطمینانی
نیست که همه
ساکنان
بیشان، که می
خواهند بهتر
زندگی کنند و
پول
دربیاورند
همین دیدگاه
را داشته
باشند. برخی
از اشخاص که
با آنها دیدار
داشتیم بدون
تردید از
نمونه هنک سون
یاد می کنند
که حدود ۱۰
کیلومتر با
آنجا فاصله
دارد. روستایی
خالی از سکنه،
سپس نوسازی یا
بخشی ازآن به
شکل قدیمی
ازنو ساخته
شده که برخی
دعوت شدند که
به آن
بازگردند تا
به شکل مصنوعی
به این
«روستای
گردشگری» جان
ببخشند. این
کار با برنامه
فرهنگی و
سیاسی «خود سازماندهی
مردم، کمک های
متقابل و
مبادلات» که
او نینگ
درخیال آن است
تفاوت بسیار
دارد. درحال
حاضر،
روشنفکرانی
که در روستا
مستقرمی شوند،
بنابر سنت
ماندارین های
چینی – یا به
سنت اقتدارگراتر
دکترین
مائوئیست – در
حاشیه باقی می
مانند. اما
بحث تا سطح
مشاوران قدرت گسترش
می یابد (مقاله
ضمیمه را
بخوانید).
۱-
تعداد
تظاهرات خود
جوش مردمی در
سال ۲۰۱۳ بیشتر
از ۱۹۰ هزار
مورد بوده
است.
۲-
هر مو معادل
۰.۰۶۶ هکتار
است.
۳-
Lire sur notre
site « Au village des Zha ». ۴-
دودمان مینگ
(۱۳۶۸-۱۶۴۴)
چندین
ماموریت دیپلماتیک
و تجاری را
سازمان داد از
جمله آدمیرال
«چنگ هه» بناهای
بسیاری را در
دهکده ها ساخت
۵-
Olivier Vérot, «
La vague du e-commerce en Chine s’étend dans les campagnes », 15 mai 2015,
www.ecommercemag.fr
۶-
Rencontre avec
l’architecte français Bruno-Jean Hubert, Cité de l’architecture et du
patrimoine, Paris, 2014.
مقاله
ضمیمه
محدودیت
های کار
غیراشتراکی
ون
تیجون،
اقتصاددان و
مدیر مدرسه
اقتصاد کشاورزی
و توسعه
روستایی در
دانشگاه
رنمین پکن با
صراحت می
گوید: «امروز،
نظام کشاورزی
چین دچار
انسداد است».
درعین حال، او
اذعان می کند
که: «با داشتن
وظیفه تغذیه
۲۰ درصد از
جمعیت دنیا، و
تنها ۹ درصد
از زمین های
قابل کشت و ۶ درصد
از آب شیرین،
چین چالشی
قابل ملاحظه
درپیش دارد».
درمدت
سی سال، چین
دستکم قحطی را
ازبین برده است.
ازسال ۱۹۷۹،
هنگامی که
اصلاحات آغاز
شد، زمین
ازحالت
اشتراکی خارج
و حق استفاده
از آن به طور
برابر بین
روستائیان
تقسیم شد ولی
مالکیت آن
دراختیار
مزارع اشتراکی
باقی ماند. از
آنجا که هنوز
سه چهارم جمعیت
در روستاها
زندگی می
کنند، به
هرفرد قطعه
زمین کوچکی
رسید که درآن
به دلخواه کشت
می کند. به یمن
بذر و کود
بهتر محصول
فراوان تر شده
و این درحالی
است که موسسات
کوچک محلی نیز
پیدا شده اند
که منبعی برای
درآمد تکمیلی
روستائیان
است. با این
همه، این
موضوعی است که
زیر سلطه
قانون بازار
قراردارد و
دربرابر آن
تاب نمی آورد.
برای ادامه
بقا، دستکم یک
تن از افراد
خانواده باید
روستا را ترک
کند و به خیل
«مین کونگ» یا
مهاجران
داخلی بپیوندد
که نیروی
انسانی ارزان
قیمت برای چند
ملیتی های
خارجی ای
تامین کند که
ناگهان شیفته
روش چینی شده
اند.
درآغاز
سال های دهه
۲۰۰۰، وضعیت
کسانی که در روستا
می ماندند
چنان ناگوار
بود که یکی از
کارکنان
کمونیست
استان هوبی،
آقای لی چانگ
پینگ نامه
سرگشاده ای به
نخست وزیر وقت
آقای ژو رونجی
نوشت که دریکی
از مردمی ترین
روزنامه های
چین، نانفانگ
ژوئومو منتشرشد:
«سرنوشت
روستائیان
تیره است.
روستا به
راستی فقیر و
کشاورزی دچار
بحران است (۱)».
این کار
سروصدای
زیادی به پا
کرد اما درمیان
مقامات مرکزی
به آن توجهی
نشد. با این حال،
درسال ۲۰۰۶،
دولت مالیات
پرداختی
روستائیان،
که ۶ تا ۷ درصد
درآمدش بود را
لغو کرد.
این
چرخش موجب
رشته ای از
اصلاحات شد که
هدف آن «کمتر
گرفتن، بیشتر
دادن و میدان
دادن به ابتکارات»
بود. بنابر
توصیف لین
وانلونگ، مدیرمطالعات
و استاد کالج
اقتصاد و
مدیریت دانشگاه
کشاورزی پکن –
یکی از معدود
محوطه های دانشگاهی
که مجسمه سفید
عظیمی از مائو
تسه دونگ درآن
قراردارد -،
از جمله
تدابیر اتخاذ
شده: برقراری
یک حداقل
درآمد
روستایی
(دیبائو)، کمک
برای خرید
بذر، کود، آفت
کش، ماشین آلات
و تعیین قیمت
حداقل برای
خرید برخی از
تولیدات
(گندم، پنبه،
سویا...) است.
میزان یارانه
ها از ۷۷.۴
میلیارد یوآن
درسال ۱۹۹۶ به
۱۴۰۰ میلیارد
یوآن (بیش از
۱۹۸ میلیارد
یورو) درسال
۲۰۱۴ رسیده
است.
درزمان
حاضر، درآمد
متوسط
روستائیان
کمتر از یک
سوم درآمد
خانوارهای
شهری است:
۸۸۹۶ یوآن
درسال ۲۶۹۹۵
یوآن. ۲۰ درصد
از زمین های
کشت شده توسط
خود وزارت
کشاورزی
آلوده اعلام
شده است. مصرف
کنندگان به
دلیل رسوایی
های مکرر به
محصولات عرضه
شده به دیده بدگمانی
می نگرند: شیر
تقلبی، خوک
آلوده، استفاده
از مواد
شیمیایی
غیرمجاز
وغیره. زمین
ها به ویژه در
قطعات کوچک،
به خاطر استفاده
غیرمعقول از
کود کیفیت خود
را ازدست داده
است. درچین
برای هرهکتار
کشت ۶۴۷.۶
کیلوگرم کود
مصرف می شود
درحالی که در
فرانسه، این
مقدار ۱۳۶.۹
کیلوگرم
است.درشمال
زمین ها دچار
کمبود آب است
و درسطح کشور
زمین تکه تکه
شده و متوسط
قطعات از ۰.۸
هکتار فراتر
نمی رود.
به
علاوه، چینی
ها غلات کمتر
و گوشت بیشتری
مصرف می کنند.
اکنون دوسوم
ذرت تولیدشده
صرف خوراک دام
می شود و
موسسات غول
آسا پدیدار
شده اند. بیش
از یک چهارم
خوک های
فروخته شده در
دامپروری های
صنعتی که هریک
بیش از ۳ هزارخوک
پرورش می
دهند، تولید
شده است (۲).
سرانجام،
بهای تمام شده
برخی از
محصولات
یارانه ای (پنبه،
سویا) خیلی
گرانتر از
محصولات
وارداتی مجاز
است. دولت
مواجه با
انبارهایی
پراز محصول
است که جز با
ضرر قابل فروش
نیست و غالبا
فاسد می شود و
ازبین می رود.
این برای دولت
یک بن بست است.
به این
ترتیب، چین
نخستین
واردکننده
سویا شده که
به ترتیب از
ایالات
متحده، برزیل
و آرژانتین
خریداری می
شود. چین حتی
گندم هم از
استرالیا،
کانادا و
ایالات متحده
خریداری می
کند. درست است
که چین همچنان
نخستین
تولیدکننده
جهانی برنج،
گندم و چای و
دومین
تولیدکننده
ذرت است، اما
قیمت تمام شده
این محصولات
بیش از
کشورهای دیگر
است.
برای
پاسخگویی به
این امر، دولت
درنظردارد ازمرحله
ای سرنوشت ساز
در راه آزاد
سازی گذر کند:
کاستن از
یارانه ها و
افزایش
واردات
برمبنای
توافق نامه
های مبادله
آزاد، گروه
بندی زمین ها
و تسریع در
شهری گری،
بنابر طرحی که
تا سال ۲۰۲۰
تا ۲۵ میلیون
مهاجر دیگر را
پیش بینی می
کند.
۱-
Cité par
Alexandre F. Day, The Peasant in Postsocialist China, Cambridge University
Press, 2015.
۲-
Chiffres cités
par Jean-François Dufour, Jeffrey de Lairg et Du Shangfu, China Corp. 2015, «
Agroindustry. In the dragon’s farm » (PDF), www.chine-analyse.com
۳-
Conférence de presse lors de la présentation du «
Document no 1 », « SCIO briefing on agricultural modernisation », 4 février
2015, www.china.org.cn
چین
به روایت
ارقام
۵۲۹.۶
میلیون چینی
یعنی ۴۷.۳
درصد جمعیت در
روستاها
زندگی می
کنند.
۸۲.۴۹
میلیون
روستایی
درزیر خط فقر
به سرمی برند.
۱۰
درصد تولید
ناخالص داخلی
چین از
کشاورزی به
دست می آید.
این رقم درسال
۱۹۷۹، ۲۸.۲
درصد بوده
است.
چین
نخستین
تولیدکننده
برنج (۲۸ درصد
تولید جهانی)،
چای (۳۳ درصد) و
گندم (۱۷
درصد)است.
چین
دومین
تولیدکننده
ذرت با ۲۱
درصد تولید جهانی
است.
داده
ها مربوط به
سال ۲۰۱۴ است.
منابع: وزارت
کشاورزی چین،
سالنامه
آماری ۲۰۱۴
چین، کورپوریشن
۲۰۱۵ (www.chine-analyse.com).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته
از:«لوموند
دیپلماتیک»
نوامبر
٢٠١٥
http://ir.mondediplo.com/article2413.html