Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲ برابر با  ۱۱ اکتبر ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲  برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۳
خاورمیانه بزرگ، تهاتر امنیت با نفت

 

 

خاورمیانه بزرگ، تهاتر امنیت با نفت

 

فرشته دلاور

 

علت وجودی سرمایه‌داری انباشت است از این رو است که سرمایه‌داری نه برای رفع نیازهای انسان بلکه به سود شخصی کالا تولید می‌کند. سرمایه‌داری از همان آغاز ناچار شد برای چیرگی بر فئودالیسم زمین را که پدر در پدر در خاندان‌های فئودال مانده بود عمومی کرد و نیروی کار رعیت و سرف را کالایی قابل خرید و فروش کرد. برای سرمایه‌داری هر چیزی در حال تغییر است و هیچ چیز مقدس نیست جز کسب سود که برای سرمایه‌داری مقدس و غیر قابل تغییر است و هیچ حدودی برای آن وجود ندارد. منفعت سرمایه داران به عنوان یک طبقه نه تنها به علت استثمار نیروی کار در تضاد با طبقه کارگر قرار می‌گیرد بلکه حیات سرمایه‌داری در تضاد با ادامه حیات بشر دارد زیرا هنگامی که سرمایه‌داری به حد نهایی خویش می‌رسد مانند نابودی محیط زیست و منابع طبیعی می‌رسد از آن جا که قادر به حل تضاد نیست، تضادها را به جای حل کردن با خود حمل می‌کند. طبقه سرمایه دار از یک سو در حال انقباض است و از سوی دیگر به گفته گرامشی با کناره گیری از تولید وحدت دیالکتیکی را که در مبارزه فردی برای رقابت در سود موجود بود در نهادهای حکومت تجلی یافته است که با شرایط نوین سرمایه‌داری و قدرت شرکت‌ها بایستی این گونه تصحیح کرد که این قدرت سرمایه‌داری در شرکت‌ها تجلی یافته است. سرمایه‌دار وظایف مبارزه و فتح خود را در چنگال گروهی از ماجراجویان و سیاست بازان مزدور نهاده است تا به این ترتیب به ورطه‌ی وحشی گری و بربریت پیش از تاریخ که رذل‌ترین خوی افراد حریص از آن تغذیه می‌کند، سقوط نماید[۱].

 

همان گونه که اشاره شد سرمایه‌داری وابسته به انباشت سرمایه است. پس به طریق اولی هر مانع و اختلالی بر سر راه انباشت سرمایه و سود اضافه و حرکت سرمایه‌داری در مسیر انباشت بایستی برداشته شود. برای سرمایه‌داری مهم نیست که سراسر مسیر راه آن انباشته از پیکر کشتگان جنگ‌ها باشد[۲]. سرمایه‌داری در قاموس نولیبرالیسم از یک سو هم‌چون داروغه ناتینگهام به واپسین اندوخته‌های توده‌ها در شهرهای اروپایی چشم دوخته‌اند و از سوی دیگر هارترین نیروهای‌شان را به شهرها و سرزمین‌های تسخیر نشده خاورمیانه و افریقا گسیل کرده‌اند چه از دید سرمایه‌داری هر مانعی که بر سر راه انباشت سر برآورد هم چون اختلالی است که بایستی حذف شود. از سوی دیگر سرمایه داری جهانی برای ادامه جریان سرمایه نیاز به کسب هژمونی دارد و در مرحله کنونی ضامن حفظ هژمونی خود را در کنترل جریان نفت و انرژی و داشتن دست بالا در این زمینه می‌یابد؛ به همین منظور نیاز دارد که در خاورمیانه منطقه آزاد انرژی را در کنار منطقه آزاد تجاری ایجاد کند تا شرکت‌های فراملی بتوانند به راحتی و آسانی در این منطقه شلتاق کنند. اخلال و مانعی که در این راه وجود دارد حکومت‌های سرکش و عاصی و البته تحرک‌های و خیزش‌های انقلابی و توده‌ای منطقه است که بایستی یا سرکوب شوند یا منحرف و دچار درگیری‌های پایان ناپذیر داخلی. البته سرمایه‌داری جهانی یک راه حل را به‌تر از بقیه به کار می‌برد: تهاتر منابع طبیعی با امنیت!

 

سازش، انحراف با مشت آهنین

 

اما سرمایه داری جهانی برای اجرای منویات خود برای ایجاد خاورمیانه بزرگ دچار یک تضاد عمیق و حل ناشدنی است؛ و آن هم اجرای هم زمان سیاست‌های نولیبرالی با سیاست ایجاد خاورمیانه بزرگ است. شکست آشکار و روشن سیاست نولیبرالی در ترکیه که علیرغم بوق و کرنایی که در زمینه پیشرفت های اقتصادی ترکیه ناشی از همگرایی این کشور و هضم آن در اقتصاد نولیبرالی گوش ها را کر کرده بود در برابر واکنش هوشمندانه و آگاهانه طبقه کارگر و هم چنین توده های شهری این کشور ، خیزش توده های فقیر شهری در مصر و تونس با خواسته های مشخص اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، ناآرامی در اردن و یمن که هر چهار کشور بالا از دوستان سرمایه داری جهانی و هضم شده در اقتصاد نولیبرالی بودند، به علاوه درخواست های مترقیانه و ضد سیاست های نولیبرالی توده‌های مردم سوریه از دولت اسد و اعتراض‌های  مردم در برخی شهرهای بزرگ اسراییل و تحرکات توده های شهرنشین ایران و موضع گیری ضد امپریالیستی آن‌ها در سال های اخیر نشانه‌های مشخص شکست نقیضه‌های سیاسی و اقتصادی آمریکا در خاورمیانه است. سرمایه داری جهانی در برابر خیزش‌ها و جنبش های مردمی سه راه را در پیش گرفته است:

 

این انقلاب‌ها و خیزش‌ها یا سرکوب می‌شوند مانند بحرین و یمن، یا منحرف می‌شوند مانند لیبی و سوریه و یا سیاست‌های مصادره و سرکوبی و انحراف با هم در پیش گرفته می‌شوند مانند مصر و تونس و اردن و غیره! کشور ایران که عجالتاً خارج از تیر مستقیم قرار دارند بایستی به راه راست هدایت گردند؛ با تحریم، انزوای ایران هم‌زمان فشار وارد آوردن بر سوریه و به راه انداختن جنگ‌ جهانی کوچک در سوریه، ایجاد درگیری های حیدری نعمتی در پیرامون ایران و تحریک نیروهای واپس گرای درون و بیرون حکومت و در نهایت فشار به ایران برای سازش پشت پرده با آمریکا برای تحلیل بردن آن در سرمایه‌داری جهانی!

 

در این راه ارتجاع القاعده بازوی خشن سرمایه‌داری جهانی نقش مهمی را در برابر جنبش‌های دمکراتیک و سرکوبی آنان بازی می‌کند. القاعده عملا با نابودی جامعه مدنی و دشمنی با مظاهر تمدن و فرهنگ و صنعت و کشتن و سرکوبی روشنفکران و نیروهای مترقی راه نولیبرالیسم را برای غارت منابع طبیعی سرزمین های سوخته به جا مانده از جنگ و درگیری داخلی توسط سرمایه جهانی هموار می‌کند.

 

در نهایت اگر عجالتا خاورمیانه بزرگ شکل نگرفته و در برابر ایجاد منطقه آزاد تجاری انرژی بازدارنده‌های بزرگی هست اما بازار تهاتر نفت در برابر امنیت داغ است!

 

 [۱] گرامشی، کارگر کارخانه

 

[۲] گرامشی، مارکس ما

 

برگرفته از «مهرگان شماره هجدهم مهر ماه»

http://mehreganmag.com/

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©