Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۲ برابر با  ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۲  برابر با ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳
چه نباید کرد؟ پی نکته هایی شتابزده درباب اوضاع چپ ایران فعلی

چه نباید کرد؟ پی نکته هایی شتابزده درباب اوضاع چپ ایران فعلی

 

علی ثباتی

برگرفته از فیسبوک نویسنده

 

هرچه بیشتر می گذرد متاسفانه بیش تر اعتقاد می آورم که چپ در ایران تاریخا و هم امروز به چیزی سرتاپا درگیر با نزاع های بی پایان درون گفتمانی و هویت طلبانه بدل شده است. هزارها شاخه ی هر یک محدود به دو سه نفر که تحت لوای انواع و اقسام چپ نو بگیر بیا تا مارکسیسم لنینیست یا مارکسیسم اورتودوکس یا چپ مبتنی بر اقتصادسیاسی یا چپ گفتمانی و غیره و غیره در رد فرساینده ی دیگر رقبا به هویت سلبی خودشان می رسند و در همین بازی رد و ردیه سرایی هم می مانند. واقعا معلوم نیست در این شرایط مشخصا نادر تاریخی که فضا و مجالی برای گسترش و ابتکار عمل فراهم آمده باید چه کرد تا از این هزارپارگی هویتی و پراکندگی غیرهژمونیک چپ کاسته شود و اجماعی عینی و عملی به دست آید و نیرویی تاثیرگذار در سطوح مختلف اجتماعی در راستای تحقق خطوط و اهداف کلی تر و دست یافتنی تر چپ فراهم شود. در این شرایط چند کار می شود کرد:

 

 

نخست, رفتن به سمت اجماعی کنشگرانه و عملی که با کمترین پیشفرض های مفهومی و سیاسی سروکار داشته باشد, و اتفاقا چنان ایده ها و افق های آرمانی چپ را به تار و پود کنشگری روزمره  و مردمی و اجتماعی درآمیزد که بشود نیروهای بی پیشفرض یا کم پیشفرض هویتی تازه نفس را هم درگیر و فعال کرد, که البته رفقای مست هویت طلبی و "مارک دار" این را هم بعیدست تاب بیاورند. چپ باید - به ناگزیر - به سامان دهی و ارتقای زندگی فرودستان, دهقانان, زنان حاشیه نشین, کودکان کار و غیره برپردازد و سامانی عملی و کنشگرانه از این محمل به دست دهد.

 

 

دوم, پرهیز روشنمندانه و مستمر از واردشدن به منازعات هویتی باب شده در نزد چپ ها به ویژه در فضای رسانه ای مجازی که مثل گلادیاتورهای کاغذین به جان هم انداخته شان و پرداختن ایجابی و هدفمند به نسبت بین فجایع زیست محیطی و انسانی و اجتماعی امروز با سرمایه داری متاخر و برجسته سازی ارتباط درونی و انداموار تحریم های فلج کننده ی اقتصادی و تهدید نظامی ایران در مناسبات بین المللی با سروری یابی نظامی-سیاسی آمریکا در منطقه و ارتباط هر دوی این ها با سرمایه داری. در یک کلام, کارویژه ی ایجابی و عملی برجسته سازی مسائل و مصائب و بحران های سرمایه داری و اثرات استنادپذیر و قابل فهم و همگانی آن در زیست روزمره ی مردم

 

 

سوم, نقد مفاهیمی که مشخصا با منطق شباهت های خانوادگی بین چپ های "نو" و "اورتودوکس" پراکنده است و کار می کند و به مدد این نقد پیگیرانه ی مفاهیم باب شده در هر دوطرف فراهم آوردن مجالی است برای عبور از دوگانه ی کاذب چپ نو و مارکسیسم اورتودوکس که به سنگ قبر حیات عملی چپ بدل شده است.  دو مثال روشنگر: در حوزه ی مفاهیم, یکی کاربرد مکرر مفاهیمی از جنس "لایف استایل" است که روز به روز هم دارد تداول گفتمانی بیش تری می یابد و به یک دال نفی کننده ی سراپا منفی تبدیل شده است که به مارکیسم اورتودوکس توهم نوعی کنشگری سیاسی-اجتماعی اصیل می دهد و به او در مرزبندی های موهوم دربرابر نوعی چپ نوی لابد آمبورژواشده و فرصت طلب و تجدیدنظر طلب یاری می رساند و در میان چپ های مصطلح به نو هم ایده ی ترجمه به مثابه ی کنش تفکر و اثرگذاری اجتماعی است که باعث می شود چپ نو در نوعی زبان سرتاپا زرگری و انتقال ناپذیر و همه گیر ناشونده محبوس بماند. نمونه ی مشهود دیگر این ادعای اشراف بر اقتصادسیاسی است که برخی نیروهای اورتودوکس تر آن رو چون مِلکِ طِلق و ساحت انحصاری خود در اختیار گرفته و به صرف تکیه بر مفاهیم مارکسیِ معدود و محدودی مانند "تضاد کار و سرمایه" و "تقابل کار مرده و کار زنده" یا "انباشت سرمایه از قبل استثمار کار زنده" و "میزان کار اجتماعا لازم برای تولید کالا" خودشان را نخبگان مسلم و پرنفوذ این قلمروی سرتاپا پیچیده و تخصصی و هزارشاخه می بینند و نوعی علم هویت-بخش و مرزگذار خودخوانده از آن ساخته اند.

 

 

نکته ی آخر و به نظرم از همه مهم تر نقد عملکردهای این هر دو گرایش عام چپ است. دو نمونه ی روشنگر یکی محدودیت های عینی و مادی و نهادینه شده ی چپ نوست که قدرت توسعه دادن و گسترش دادن به دایره ی مخاطبان اش را از حلقه ی از قبل معلوم و همیشه مشخص مصرف کنندگان طبقه متوسط به نیروهای فرودست تر اجتماعی نداشته است, مشخصا چون هم از حیث مکان شناسی و هم از حیث مکانیسم ها و هزینه پردازی ها و هدفگیری های آن کالای نظری و فرهنگی و دانش ورانه ای که عرضه می کند گرفتار حوزه هایی محدود و ناتوان از عمومیت یابی و گسترش یابی شده است. نمونه ی دیگرش نقد نیروهای اورتودوکس است که دائما فعالیت در عرصه ی مجازی را به عنوان دستمایه ای مصرفگرا و خنثا و غیرعملی و بی اثر به نیروهای چپ مقابل خویش نسبت می دهند اما کردوکار خودشان به شکلی مرض نُما فقط و فقط به مدد حضوریافتن در عرصه ی مجازی قابل رؤیت تبدیل می شوند - آن هم درست به علت کم تاثیری و در برخی موارد اساسا بی اثربودن در قلمروی اجتماعی و برون مجازی. یعنی خودشان فقط به مدد همان عرصه ی مجازی است که می توانند وجود داشته باشند. بدیهی است که در خصوص دو مورد آخر تنها با اشرافی تاریخی به شکل یابی و گسترش چپ در ایران مدرن می تواند به نحوی اثرگذار این دو نقد را به وضعیت امروزی گره بخورد .

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©