تحریمهای
سازمان ملل
علیه ایران:
بزم مداخلهگری
مشترک
به
قلم Joy Gordon
ترجمه
: آرمین
نیکنام
مقدمه
مترجم: در
وضعیت صعبی به
سر میبریم.
وضعیتی که در
آن، انحصار
گفتمانِ
سلطهْ چشمها
و گوشها را
بسته است.
رسانهها و
بازار دست در
گلویمان
انداختهاند
و با هر یک از
معجزههایشان،
ما را به لذتی
مرگسان دچار
میسازند. در
این شرایط،
اگر قرار بر
نبرد با این سلطه
و گذر از این
وضعیت، استْ
شاید به
روزگاری
اندکی بهتر،
نباید به فکر
تاسیس گونهی
دیگری از سلطه
باشیم. در این
میان باید هم
با سلطهی
حاکم بجنگیم و
هم با ارتجاعی
که در پی
تاسیس جنسی
دیگر از سلطه
علیه وضعیت
موجود است.
اگر قرار بر
دگرگونه
زیستن است،
باید از همین
امروز به همان
گونهی دیگر
زندگی کنیم.
مصداقی که در
این میان همیشه
شایان رجوع
است، آنانی
هستند که در
روزهای جنگ
داخلی،
رهسپار
اسپانیا شدند
و یک تنه از
یکسو با
فاشیستها
جنگیدند و در
سویی دیگر
علیه نیروهای
تحتالحمایهی
شوروی. آنها
هم با سلطهی
فاشیستی حاکم
جنگیدند و هم
با نیروی در
جستجوی
براندازی
سلطهی حاکم و
تاسیس یک سلطهی
استالینیستی.
آنها جنگ
داخلی را
باختند، اما
جنگیدند. پس
ما هم میجنگیم.
در
این وضعیت،
برای شروع جنگ
اول باید نعره
بزنیم، صدایمان
را به گوش
همگان
برسانیم و تا
میتوانیم
دور هم جمع
شویم. باید
اول دست به
جاهایی ببریم
که «سلطهی تز»
و «سلطهی
آنتیتز» با
زندگیهایمان
گره خوردهاند.
ما باید «آنتیتز
سلطه» شویم.
این
مقاله به قلم Joy Gordon استاد
فلسفه و
نویسندهی
کتاب «جنگ
نامرئی:
ایالات متحده
و تحریمهای
عراق» در
تاریخ بیست و
هفتم مارس سال
۲۰۱۳ منتشر
شده است:
******
Joy Gordonتحریمهای
فراگیری که
نخستین بار
توسط شورای
امنیت سازمان
ملل بر عراق
در دههی ۹۰
اعمال گردیدْ
طرز فکر ما در
مورد تحریمها
را به شکل
بنیادی تغییر
داد. تحریمها
به عنوان یک
مسیر میانه در
نظر گرفته شده
بودند که از
یک سو حائز
خشونت نبوده و
از طرفی، سختگیرانهتر
از دیپلماسی
بودند. اما [پس
از مدتی] در
عراق، تاثیر
انسانی
ویرانگر
تحریم به چشم
آمد: گسترش
مرگ کودکان،
شیوع سوتغذیه،
از بین رفتن
طبقهی متوسط
و سقوط
زیرساختهایی
از جنس
تاسیسات
تولید برق و
تصفیهی آب به
شرایط بحرانی
که هیچ یک
هرگز برطرف نشدند.
با
تداوم بحران
انسانی،
فعالان،
کنشگران و دانشگاهیان،
مشروعیت
اخلاقی تحریمها
را زیرسوال
بردند. پاسخ،
توسعهی
تحریمهای «هوشمند»
بود که به شکل
مشخصْ رهبری
سیاسی و نظامی
دولت مورد نظر
را هدف قرار
میداد و یا
کالاهای
ممنوع را بدون
صدمه زدن به شهروندان
منع میکرد.
تحریمهای
موردنظر شامل
حمل و نقل
سلاح، متوقف
کردن سرمایههای
فردی و کمپانیها،
عدم صدور ویزا
و تحریمهای
مشخص تجاری میشد.
هنوز مقیاسهای
یکطرفهای
وجود داشت که
ظاهرا خالی از
تبعیض بودند،
بالاخص میتوان
به تحریم
آمریکا علیه
کوبا اشاره
کرد. اما در
اواخر دههی
۹۰، شورای
امنیت دیگر
تحریمهای
جدید و گسترده
اعمال نمیکرد.
در آخرین سالهای
دههی ۹۰ ما
شاهد بازگشت
به دایرهی
خشن، و عمیقا
ویرانگری
بودیم که قصد
نابودی اقتصاد
کشور موردنظر
را به مثابه
کل داشت. مصداق
بارز این
مورد، ایران
است. تحریمهای
ایالات متحده
بر ایران به
شکلی افراطی
مانع از
تجارت، ارسال
کالاها،
تبادلات
بانکی و سرمایهگذاری
در بخش انرژی
ایران بودهاند.
در این چند
سال اخیر ما
شاهد گسترش
این تحریمها
بودهایم و به
موجب موج جدید
این تحریمها،
این ممنوعیتها
نه فقط شامل
کمپانیهای
آمریکایی که
حتی بانکها و
کمپانیهای
خارجی نیز میشود.
آمریکا
متخاصمانه
موسسات مهم
تجاری جهان را
به دلیل نقض
تحریمهای
آمریکا
مجازات کرده
است و ظرف دو
سال اخیر،
چندین پروندهی
جزایی وجود
داشته است که
به موجب آنها
برخی بانکها،
هر یک جریمههایی
در حد و
اندازههای
نیم میلیارد
دلار پرداختهاند.
عجیب
نیست، [این
برخورد] بسیار
موثر بوده
است: حالا
دیگر بسیار
عادیست که
ببینیم
کمپانیها از
ورود به
مبادلات با
ایرانیها،
حتی در موارد
کاملا
قانونی، سر
باز میزنند.
برای مثال،
شرکت سوییسی GAVI Alliance که
تهیهکنندهی
واکسن برای
کشورهای در
حال توسعه
است، شامل قانون
آمریکا نمیشود
اما تلاشهایش
برای تامین
کالاهای
پزشکی مورد
نیاز کوبا و
سودان توسط
محدودیتهای
آمریکا بر
کمپانیهای
حملونقل
دچار مانع میشود.
بانک TD کانادا، فیالفور
حسابهای
بانکی
ایرانیانی که
به شکل قانونی
در کانادا
اقامت گزیده
بودند را بست.
در آمریکا،
گزارشهای رو
به رشدی به
چشم میخورد
که به موجب
آنان،
ایرانی-آمریکاییهایی
که قاعدتا
مجاز به ارسال
پول برای
خانوادههایشان
در ایران
هستند، نمیتوانند
بانکی در
آمریکا پیدا
کنند که
وجوهشان را
منتقل کند.
هیچکس نمیتواند
داعیهای
مبنی بر
«هوشمند» بودن
تحریمهای
آمریکا علیه
ایران را
داشته باشد. این
تحریمها،
مانع از صدور
نفت توسط
ایران، خرید
بنزین،
واردات کالا،
استخراج و
پالایش نفت و
گاز طبیعی و
تولید مواد
دارویی توسط
این کشور میشود.
طنز در
اینجاست که
معیارهای
شورای امنیت
سازمان ملل بر
ایران، طوری
چیده شدهاند
که حدالامکان
از حصول چنین
شرایطی جلوگیری
شود. قطعنامههای
شورای امنیت
تنها به
محمولهها،
فناوریها و
مبادلات مالیای
برمیگردد که
میتواند به
برنامهی
هستهای یا
موشک بالستیک
ایران کمک کند.
هیچکس
به این فکر
نیست که چنین
اجباری،
عواقب انسانی
خواهد داشت.
چگونه محروم
کردن یک کشور
از سلاح هستهای
میتواند بر
آموزش و غذای
مردم آن
تاثیرگذار
باشد؟ اما
قطعنامهها،
دامهایی
دارند که توسط
متحدین
ایالات متحده
درخواست میشوند
تا شرایطی را
اعمال کنند که
با ترتیب دادن
امکان مداخلهگری
مشترک، شرایط
مدنظر آمریکا
فراهم شود. قطعنامههای
شورای امنیت،
ملل را به
«اعمال نظارت»
در
مبادلاتشان
با ایران، خصوصا
با بانک مرکزی
این کشور و دو
بانک عمدهی
آن -بانک
صادرات و بانک
ملی- دعوت میکنند.
تصور
عبارتی گنگتر
و نارساتر از
«اعمال نظارت»
بسیار دشوار
است. در
مجموع، ما هر
زمانی که از
خیابان رد میشویم
یا دری را قفل میکنیم
«اعمال نظارت»
میکنیم. اما
تعدادی از
متحدین
ایالات
متحده، که به
عنوان
«کشورهای
همفکر» شناخته
میشوند
-اتحادیهی
اروپا،
کانادا و
استرالیا،
ژاپن و کرهی
جنوبی-
فراخوانی به
«اعمال نظارت»
را به سطح مخربی
برای ایران
رساندهاند و
به گستردگی و
سرسختی تحریمهای
آمریکا
متمایل شدهاند.
سال
گذشته،
اتحادیهی
اروپا فروش
بنزین به
ایران را قطع
کرد و مانع از
دسترسی ایران
به بنادر و
خطوط حمل و
نقل اروپایی
شد. سوییفت،
سامانهی
جهانی برای
ارتباطات
مالی که در
معاملات تجاری
نقشی حیاتی
ایفا میکند
برای ایران
قطع شد. این
اتفاقات که
کاربردهای
گستردهی
محدودیت
اندک [اعمال
نظارت] را
نشان میدهد،
بیش از یک
توافق است:
این یک
استراتژی تعمدی
برای مداخلهگری
دوسویهی
جامعهی
جهانی است.
اتحادیهی
اروپا و
«کشورهای
همفکر» میتوانند
ادعا کنند که
یکطرفه عمل
نمیکنند.
آنها تنها،
همانگونه که
شورای امنیت
از آنها
خواسته است در
حال «اعمال
نظارت» هستند.
در همین حال،
شورای امنیت
میتواند
ادعا کند که
تحریمهای
غیرمنطقیای
علیه ایران
اعمال نکرده
است؛ تحریمهایی
که تنها شامل
برنامهی
هستهای میشوند
و سعی در
حداقل کردن
سوآثار
انسانی دارند.
در
پایان، نتیجه
آنقدر متفاوت
از آنچه که دو
دهه پیش در
عراق دیدیم
نخواهد بود.
اگر دسترسی یک
کشور به
انرژی، حمل و
نقل و سیستم
بانکی را حداقل
کنید، در واقع
توانایی آنها
برای تامین
اجتماعی،
درمان، غذا،
برق، حمل و
نقل و سایر
نیازهای
اولیهی مردم
آن کشور را
حداقل نمودهاید.
این بزم
مداخلهگری
مشترک ممکنست
به این معنا
باشد که دیدن
مکانیزم
تحریمها
حالا دشوارتر
شده است، اما
اکیدا به
معنای این
نیست که آسیب
آنها کمتر شده
است
منبع
: رکن چهارم
http://quartoestato.blogspot.de/2013/08/blog-post_25.html