زنان
مصر: بین
انقلاب، ضد
انقلاب، شرق
شناسی (اورینتالیسم)
و “اصالت”
*نیکولا پرات
برگردان:
زهره اسدپور
انقلاب
مصر یک
“پارادوکس
جنسیتی” را
عرضه میکند.
از یک سو، پس
از سرنگونی
حسنی مبارک
زنان در
بسیاری از
نهادهای
سیاسی به
حاشیه رانده شدهاند.
از دیگر سو،
همه جا، متونی
دربارهی
زنان و
تصاویر زنان و
پیکر زنان
دیده میشود.
بازنمایی
زنان در رسانههای
جمعی و از
طریق هنر،
همین طور
تنظیم مقرراتی
دربارهی
سکسوالیتهی
زنان از طریق
قوانین
حکومتی و
قانون اساسی بخش
اساسی تعیین
هویت ملی و
تفاوتهای
ملی ،
مرزگذاری بین
“آنها” و “ما” و
برساختن
سیاست حکومت
است. بازنمایی
زنان و نظم
جنسیتیای
ویژه، به خصوص
به عنوان
نمادهای مشخص
کنندهی
تفاوت بین
گذشته و حال
به کار گرفته
میشوند.
گرچه، توجه به
تصاویر و
بازنماییها
فقط به منظور
توجه دادن به
مکانیزمهای
حکومتی نیست،
بلکه توجه ما
را دوباره به
عاملیت و
اهمیت پیکرها
در انقلاب جلب
میکند.
بازنمایی
جنسیت و
سکسوالیته
نباید به دوگانهی
مقاومت / سلطه
کاسته شود.
بلکه،
بازنماییهای
مختلف آشکار
میسازد که
چگونه پیکرها
در پاسخ به و
در تضاد بر سر
انتقال
سیاسی، بازبه
مذاکره
گذاشته میشوند،
باز اهمیت مییابند،
و باز تعریف
میشوند.
بازنماییهای
رقیب از
زنانگی مصری
در دورهی
کنونی بخشی از
نزاع بر سر
حقوق
شهروندی، حد و
حدود ملت مصر
و آیندهی
حکومت مصر در
فرایند
انقلابی
کنونی است.
از
“زن انقلابی
توانمند شده”
به “قربانی
خشونت”
“زن
انقلابی
توانمند شده”،
که در میدان
تحریردر حال
اعتراض است،
بخش ثابتی از
تصاویرقیام
۲۵ ژانویه
بود. در رسانههای
جمعی غرب،
حضور زنان
تاکیدی بود
بر
مترقی بودن
انقلاب (به
عنوان مثال
انقلاب حتمن
دمکراتیک است
زیرا زنان در
آن مشارکت
دارند)، و
برانداختن
قشربندی شرق
شناسانه (اورینتالیستی)
” زن مسلمان
تحت ظلم”.
بسیاری از ناظران
غربی که
عاملیت زنان
در انقلاب را
در جهت خواستههای
فمینیستی
دانستهاند،
مقاصد و
انگیزههای
چند گانهی
زنان را یا
نادیده گرفتهاند
و یا
حذف کردهاند.
بسیاری از
زنان مصری از
فرضیههای
رسانههای
جمعی غربی که
زنان با
انقلاب ۲۵
ژانویه “آزاد”
شدهاند،
وحشت زده میشوند.
این گونه
بازنماییها
تاریخ طولانی
مقاومتها و
شکستهای
زنان مصری، به
خصوص در همین
اواخر در دههی
پیش از انقلاب
۲۰۱۱
را نادیده میگیرند. بسیاری
از زنان معترض
مصری مشتاقند
تا تاکید کنند
که ” زنان و
مردان در
جریان انقلاب
ایستاده در
کنار هم ”
خواستار
سرنگونی
مبارک بودند .
قصد اولیه آنها
آزادی زنان یا
حق زنان نبود.
گرچه، همچنان
که فرایند
انتقال انجام
شد و زنان از
نهادهای
سیاسی کنار
گذاشته شدند،
بسیاری ابراز نگرانی
کردند که
مشارکت زنان
در اعتراضها
به مشارکت
آنان در
نهادهای
سیاسی منجر
نشده است. در
حقیقت، در روز
جهانی زن، کمتر
از یک ماه پس
از سقوط
مبارک، زنان
تظاهرات کننده
برای حقوق زن
مورد آزار
قرار گرفتند و
گروههایی از
مردان در
میدان تحریر
به آنها
گفتند ” که به
خانهها
برگردند”.
مشروعیت
زنان انقلابی
مصر بیش از
پیش با خشونت
جنسی علیه
زنان معترض،
مورد مناقشه
قرار گرفت.
تحت حکومت شورای
عالی نیروهای
مسلح، ارتش
“آزمایش
بکارت” را بر
زنان انقلابی
انجام داد، که
به شدت توسط سازمانهای
حقوق بشری
جهانی و مصری
محکوم شد. “زنی
با سوتین آبی” (
که ویدیویی
است از زنی که
در دسامبر
۲۰۱۱ توسط
نیروهای پلیس
نظامی در
خیابان قصر
العین بر روی
زمین کشیده میشود
و مورد ضرب و
شتم قرار میگیرد)
تصویر مشهوری
شده است از
خشونت تحت
حمایت
اسکاف]شورای
عالی نیروهای
مسلح مصر[ . شوک
ناشی از این
خشونت با
انتشار این
حقیقت که زن
مزبور با
حجابی بوده
است، که از
بدنش برگرفتهاند،
تشدید شد. کمی
پیش از آن،
دومین سالگرد
انقلاب ۲۵
ژانویه را
نشانههای
هشدار دهندهای
حاکی از
افزایش اهانت
جنسی نسبت به
زنان معترض در
میدان تحریر و
اطراف آن در
طول تظاهرات،
برجستهتر
کرد. زنان به
پیش آمدند تا
در معرض عموم
شهادت دهند و
شرح دهند که
چگونه گروههای
بزرگی از
مردان زنان را
محاصره میکنند،
لباسهای
آنان را از تنشان
میکنند، و به
تن آنان خشونت
روا میدارند.
خشونت و آزاری
که زنان معترض
در میدان تحریر
و اطراف آن
تجربه کردند
به شکل
تراژیکی در
تناقض با
بازنمایی میدان
به عنوان"
منطقهی عاری
از آزار جنسی"
در طول قیام
۱۸ روزه است.
جنسیت،
جنس، ملت، ضد
انقلاب و
ژئوپلتیک
بسیاری
از کنشگران
ادعا میکنند
که خشونت علیه
زنان سازمان
یافته است و مقاصد
سیاسی دارد و
شامل اخوان
المسلمین است
تا زنان را از
اعتراض
بترساند. هدف
قرار دادن
زنان به این
طریق، در جهت
وحشتزده
کردن زنان به
عنوان بخشی از
فضای عمومی و همچنین
مشرعیتزدایی
از معترضان
زن، عمل میکند.
اسلامگراهای
عضو مجلس شورا
معترضان زن را
به خاطر خشونتی
که تجربه کردهاند
سرزنش میکنند
” که بر
تظاهرات به
همراه مردان
در مناطق نا
امن اصرار
دارند”. خشونت
عمومی علیه
زنان، به زن
مصری “اصیل” میآموزد
که با
هنجارهای
جنسیتی و جنسی
موجود نه در
تناقض که در
تطابق باشد.
برای بعضی از
گرایشهای
سیاسی رفتار
نجیبانهی
زنان، نمادی
از ملت مصر
است، و آنها
که این
هنجارها را میشکنند
باید مجازات
شوند. یک
ژنرال بلند
پایه آزمایشهای
بکارت را برای
بازداشتن
زنان معترض از
وارد کردن
اتهام تجاوز
به نظامیان
ضروری دانست و
به سی ان ان
گفت که زنان
بازداشت شده
“شبیه دختر تو
یا من نیستند.
آنها
دخترانی
هستند که
همراه با
مردان معترض
چادر زده
بودند و در
کمپ بودند.” .
علاوه بر این،
به کار گیری
خشونت علیه زنان
با عباراتی
همچون حفظ
ارزشهای
“ملی”، که با
“ارزشهای
اسلامی”
آمیخته شدهاند،
توجیه میشود.
مخالفت حکومت
مصر با یک قطعنامه
سازمان ملل در
نیویورک
دربارهی
خشونت علیه
زنان در مارچ
۲۰۱۳ بر اساس
محتوای
قطعنامه بود
که در تناقض
با “اصول
مستقر اسلام”،
” نادیده
گیرندهی
اخلاق
اسلامی”، و ”
برهم زنندهی
خانواده” بود
و به ” تشتت
اجتماعی منجر
میشد و بی
تردید گام
نهایی اشغال
فرهنگی و علمی
کشورهای
اسلامی میبود”.
خشونت
عمومی علیه
زنان همچنین
نقش ضد
انقلابی مهمی
بازی میکند.
بعضی گرایشهای
سیاسی تقدیر
از مشارکت
زنان در
انقلاب ۲۵ ژانویه
را به جای این
که بازنمایی
تعریف دوباره
هنجارهای
جنسیتی موجود
بدانند،
استثنا در نظر
میگیرند. این
استثنا برای
تصحیح نظم
جنسیتیای که
در رژیم مبارک
در نتیجهی
دههها
دیکتاتوری و
فلاکت، به هم
خورده بود،
ضروری تصور میشود.
نیاز به
بازگرداندن
نظم جنسیتی از
دست رفته در
دعوت بی
تابانهی
اسما محفوظ که
در آغاز سال
۲۰۱۱ به سرعت
در یوتیوب
منتشر شد نیز
دیده میشود.
در این ویدیو،
او میگوید:”
اگر شما
خودتان را مرد
میدانید، با
من در ۲۵
ژانویه همراه
شوید. به کسی
که میگوید
زنان نباید به
تجمعهای
اعتراضی
بروند زیرا
کتک خواهند
خورد، به او
بگویید که کمی
شرافت و
مردانگی
داشته باشد و
همراه من در
۲۵ ژانویه
بیاید.”
محفوظ
در چالش با
مردان مصری به
این قصد که به او
در تظاهرات
بپیوندند،
نقد غیر صریحی
از روابط جنسیت
تحت نظام
مبارک میکند،
میگوید که
مردها شبیه زنها
شدهاند، در
حالی که زنان،
همچون محفوظ،
شبیه مردان
شدهاند،
]و[برای حفظ
شرافتشان با
جسارت با بی
رحمی پلیس
روبرو میشوند.
چه کلمات
محفوظ تاثیر
گستردهای
داشته باشد یا
نداشته باشد،
سخنان او
بازگشت
استراتژیک
گفتمان "
مردانگی در
بحران" را بر
میسازد که در
زمان مبارک
محور سیاستهای
امنیتی داخلی
و جهانی بود.
فراخواندن به
شرافت مردانه
موضوع بسیاری
از پلاکاردهای
در معرض دید
در میدان
تحریر بود. (همچنان
که عکسهای
کریما الخلیل
نشان میدهد.)
و بازگرداندن
شرافت مردانه
به جای این که
به برهم زدن
سلسله مراتب
جنسیتی ربط
پیدا کند به
استقرار
دوبارهی این
سلسله مراتب
مربوط شد. به
اجبارکنار
گذاشتن زنان
از تظاهرات از
طریق خشونت
جنسی به معنای
پایان
"فرایند
انقلاب" (وهمراه
با آن، خواست
عدالت
اجتماعی و
رسیدگی به
جرایم رژیم
گذشته) و
بازگشت به
"شرایط عادی"
از جمله روابط
جنسیتی
هنجاری، است.
روایت
رسانههای
جمعی غربی که
عاملیت زنان
در انقلاب را
با آزادی زنان
یکی میگرفتند،
تبدیل شد به
این روایت که
"انقلاب دستاوردهای
پیشین زنان را
تهدید میکند"،
نه فقط به این
دلیل که زنان
به شکل فزایندهای
قربانی خشونت
جمعیاند،
بلکه به این
دلیل که حقوقی
که تحت نظام مبارک
به دست آورده
بودند اکنون
در معرض تهدید
است. به عنوان
مثال سهمیه
سئوال
برانگیز زنان که
در سال ۲۰۰۵
اعلام شد( در
زمان مبارک)
ملغی شد،
قانون خلع که
بسیار بر سر
آن بحث شده
بود، مورد
بازبینی قرار
گرفت، و شواری
ملی زنان، که
بانوی اول
پیشین، سوزان
مبارک بر آن ریاست
میکرد، در
دورهی ریاست
جمهوری مورسی
به حاشیه
رانده شد. این که
حکومت آنچه
که بسیاری از
مصریها
"قوانین
سوزان" میخوانند،
را باز پس میگیرد،
بخشی از
انتقال از
گذشته که
ظاهرا سکولار
و در حمایت
غرب بود، به
حکومت اسلامی
جدید است.
اگرچه، برای
رسانههای
غربی، این
انتقال
بازگشت به
تصویر شرق شناسانه
(اورینتالیستی)
زن عرب/
مسلمان
قربانی است که
غرب با
نمادهای آن
جهان عرب را
میشناسد.
سیاستهای
جنسیتی،
انقلاب،
مقاومت و غرب
در
پاسخ به خشونت
علیه زنان و
تلاشها برای
کنار گذاشتن
آنان از فضای
عمومی، انقلابیها
روایت و
بازنماییهای
خود از زنان
را ارتقا دادهاند.
سمیرا
ابراهیم، که
علیه ارتش به
خاطر انجام به
اصطلاح
آزمایش بکارت
توسط اسکاف
شکایت کرده
بود، از طرف
انقلابیها
حمایت شد و
شجاعت او از
طریق تصاویر
گرافیتی
گرامی داشته
شد. تصویر
گرافیتی
دیگری که همه
جا دیده میشود
از “ست البنات”
است که “دختری
با سوتین آبی ”
را بازنمایی
میکند. در
این بازنمایی
و دیگر
بازنماییها
زنان قربانی
شدن را همچون
مقاومتی
دربرابر
دیکتاتوری
نشان میدهند
و در این
فرآیند
زنانگی “اصیل”
مصری را نیز
بازتعریف میکنند.
یک
تصویر ویژه از
زنی مصری،
تصویر علیا
المهدی،
مشهور به
“وبلاگ نویس
عریان”، بحثهای
فراوانی را در
میان مصریها
و در سطح
جهانی در این
مورد که
انتشار عکسهای
عریان از خود
در وبلاگ شخصی
شکل مناسبی از
اعتراض است یا
خیر،
برانگیخت. در
مصر انتشار این
عکس مناظرههای
و محکومیتهای
فراوانی را از
سوی بسیاری –
که شامل انقلابیون
هم میشود،
برانگیخت.
جنبش ۶ آپریل،
علنا این
موضوع را که
او عضو سازمان
آنها است
انکار کرد.
بسیاری، حتی
آنها که در
برابر نظم
کهنه مقاومت
کرده بودند، تصویر
عریان المهدی
را فرا رویای
بی رویه از
هنجارهای
موجود جنسی
ارزیابی کردند.
او به شکل
منفیای در
برابر سمیرا
ابراهیم قرار
میگرفت (به
گرافیتیهایی
که در اینجا
نشان داده شده
است نگاه
کنید). مقاومت
ابراهیم در
برابر قربانی
سازیاش در
برابر اسکاف
نه تنها جنگی
در حوزهی
سیاستهای
جنسی بلکه در
“عرصهی
سیاسی” نیز
قلمداد میشد.
با این کار،
او با
هنجارهای
جنسیتی در میافتد،
بی آنکه حدود
هنجارهای
جنسی را
بشکند، و
“معنای انقلاب
” را دوباره
تعریف میکند.
المهدی
،همچنان که
آخرین اعتراض
عریانش علیه
قانون اساسی
جدید مصر و
رییس جمهور
مورسی در سوئد
همراه با گروه
فمن، نشان میدهد،
در اروپا با
استقبال
مواجه شد. همچنان
که سارا مراد
مینویسد، در
ویدیویی از
اعتراض فمن،
“بدن علیا دیگر
بدن عریان زن
مصری نیست، او
بدن عریان زن
عرب مسلمان
است، که در
اروپای اسلام
هراس، پیام ضد
اسلامیای به
زبان انگلیسی
بر تنش نقاشی
میشود. از آن
جایی که او
مقاومت در
برابر” بربریت
مرد مسلمان ”
را باز مینماید،
عاملیت
المهدی برای
رسانههای
جمعی غربی
مشروعیت مییابد.
سمیرا
ابراهیم
موردی متفاوت
را باز مینماید.
او در ماه
مارچ به
آمریکا دعوت
شد تا جایزهی
دولت آمریکا
را برای
شجاعتش
دریافت کند
(جایزهی
جهانی شجاعت
به زنان). این
جایزه به علت
توییتهای
احتمالا ضد
آمریکایی و ضد
اسراییلی او،
از او دریغ شد.
این داستان
آشکار میکند
که چگونه
شناخت غرب از
عاملیت زنان
مسلمان مشروط
به نشان دادن
مقاومت در
برابر بربریت
مرد مسلمان
است و نه
بربریت غرب و
هم پیمانانش.
هم زمان،
ناتوانی غرب
از ابن که
عاملیت سمیرا
ابراهیم را در
روایتی شرق
شناسانه
(اورینتالیستی)
جای دهد، بالقوه
موجب میشود
تا در بافت
مصر رفتار زنانه
او “اصیل”
قلمداد شود.
جنسیت،
انقلاب و
فداکاری
هزاران
شهید قربانی
خشونتی شدهاند
که علیه
معترضان
اعمال شده
است، هم در
قیام ۱۸ روزه،
و بیشتر در
تظاهراتهایی
که پس از آن به
راه افتاد.
عمدهی
تصاویر
شهیدان در
پوسترهای نصب
شده بر خیابان
یا گرافیتیها،
و بزرگداشتهای
مردمی به
مردان جوان
مربوط میشود.
(علی رغم این
حقیقت که
شهیدان زن هم
وجود دارند).
در تصویر مادر
شهید، که در
گرافیتیای
در اطراف
قاهره دیده میشود،
عاملیت زنان
تقلیل یافته
است به مادری
که برای فرزند
مردهاش
عزاداری میکند.
اشکهای او
نمادی از فداکاریهایی
است که برای
انقلاب شده
است و همزمان
مشاهده
کنندگان را به
ادامهی
انقلاب و خونخواهی
شهیدان تشویق
میکند. تصویر
او با
هنجارهای
جنسیتی موجود
از زنان به
عنوان
مادرانی که
برای خانوادههایشان،
برای اجتماعشان،
و نهایتا برای
ملتشان
فداکاری میکنند
همخوانی دارد.
این
تصویرممکن
است در تناقض
با “زن
انقلابی
توانمند شده”
باشد، که همچون
بر هم زنندهی
هنجارهای
جنسیتی موجود
با مشارکت در
تظاهرات و
مقاومت در
برابر
دیکتاتوری،
نمایانده میشود.
گرچه با قرائت
تصویر زن
توانمند شده
انقلابی به
همراه مادر
شهید امکان
دارد که هر دو
را همچون
نمادین کردن
ایثاری تفسیر
کرد که برای
انقلاب انجام
شده است- کسی
جانش را ایثار
میکند و
دیگری پسرش
را. میتوان
گفت، هر دو
تصویر همچون
ابزاری برای
تهییج دیگران
به ایثار و
ادامهی
انقلاب
انتشار یافتهاند.
قرائت این دو
تصویر با هم
پرسشهایی را
دربارهی
میزانی که
بازنمایی
زنان که در
فضای عمومی مصر
منتشر میشود،
هنجارهای
موجود
جنس-جنسیتی را
به چالش میگیرد
یا این که
هنجارهای
موجود
جنسی-جنسیتی را
به شیوههای
انقلابی
اهمیتی
دوبارهی میبخشد-
یا شاید هر دو
آنها همزمان،
برانگیخته
است.
زنانگی
مصری،
شهروندی و
حکومت آینده
در
دورهی پس از
مبارک،
بازنماییهای
رقیب دربارهی
زنانگی مصری،
مفاهیم
سکسوالیته،
جنسیت، و ملت
را به چالش میکشند،
دوباره تعریف
میکنند و/یا
تاییدی
دوباره میکنند،
و در انجام
این امر،
منعکس کنندهی
محدودهی
رقابت بر سر
قدرت در میان
بازیگران
اجتماعی و
سیاسی هستند.
در دست داشتن
نهادهای
دولتی اخوان
المسلمین را قادر
ساخته است تا
زنانگی “اصیل”
مصری را در
قوانین دولت
تعریف کنند،
گرچه این تلاشها
مداوما با
اهمیت یابی
دوباره
زنانگی در میدانها
و خیابانهای
مصر و همچنین
شبکههای
اجتماعی به
چالش کشیده میشود.
با توجه به
بازنماییها
و اجراهای
رقیب از
زنانگی “اصیل”
مصری، ما میتوانیم
عرصهای در
تغییر را
ببینیم که در
آن همچنان
فضا برای
تصویر دوباره
و بازآفرینی
هویت،
شهروندی و
دولت وجود
دارد. (بر خلاف
نتیجهگیریهای
بدبینانهای
که دربارهی
انتقال مصر و
پیشرفت در
حقوق زنان
وجود دارد.)
منبع: جدلیه
http://www.jadaliyya.com/pages/index/11559/egyptian-women_between-revolution-counter-revoluti
*نیکولا
پرات، از
اساتید
برجستهی
دانشگاه
وارویک است.
او سالها در
مصر مشغول به
تحقیق و پژوهش
بوده است. پرات
در حوزهی
فمینیسم و
سیاست خارجی
در سطح جهان و
در خاورمیانه
صاحب نظر است.
برگرفته
از «مهرگان»
شماره هفده
http://mehreganmag.com/