Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰ برابر با  ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰  برابر با ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱
نظام مالی و بانکی جهانی در آستانه سقوط

 

نظام مالی  و بانکی جهانی در آستانه سقوط

 

قسمت اول

آیا شمارش معکوس شروع شده است! 

 

روبن مارکاریان

 

سه سال پیش در پانزده سپتامبر با اعلام ورشکستگی بانک آمریکائی "لمان برادرز" بزرگترین بحران سرمایه داری معاصر به وقوع پیوست و نظام مالی و بانکی آمریکا و جهان را در برابر خطرفروپاشی قرار داد. دولت های مراکز اصلی سرمایه داری با هماهنگی دیگر دولت ها در چهارگوشه جهان با ترزیق اعتبارات نجومی عملیات خاموش کردن آتش سوزی بزرگی را که می رفت نظام بانکی و مالی جهان سرمایه داری را به خاکستر تبدیل کند، مهار کردند،  بی آن که عللی را که این آتش سوزی را برافروخته بود، خنثی سازند. اکنون بر ویرانه های باقی مانده از آن آتش سوزی دوباره شعله های آتش زبانه می کشد و از هر سو آژیرهای خطر به صدا  درمی آید. هفته گذشته روزهای پراز کابوس در رفت و آمد های سران و مسئولین  منطقه یورو در سطوح مختلف، ملاقات های اضطراری، جلسات مشاوره چندجانبه برای تدارک اجلاس روز یکشنبه( 23 اکتبر) سران اتحادیه اروپا برای یافتن راه حل نهائی برای مهار بحران بود. اجلاس روز یکشنبه تصمیم گیری نهائی درباره راه حل خروج از بحران یورو را به ، شب چهارشنبه (26 اکبتر)، واگذار کرد زیرا دولت آلمان موظف بود تائید پارلمان این کشور را برای پیشنهاداتی که به اجلاس بروکسل می برد،  با  خود داشته باشد.

 

 

تلاطم در بازارهای مالی ونگرانی از سرباز کردن بحران جدید!

 

 از تابستان امسال(2011) علائم تشدید بحران موجب تلاطم شدید در بازارهای مالی شده است. این تلاطم ها در ماه سپتامبر 2011،  به اوج خود رسیده و موجب از بین رفتن میلیاردها دلار ارزش سهام در بازارهای جهانی شد.  مطالعه اخیری که توسط گروه مالی "آلیانس" انجام شده نشان می دهد که در نتیجه سقوط بورس ها در دوره اخیر سه هزار میلیارد یورو( سه تریلیون  یورو) از دارائی های خصوصی از بین رفته است (1). بر اساس گزارشی دیگر تنها در مدت پنج هفته( از اوائل ژوئیه امسال تا پانزدهم اوت) در آمریکا 1361 میلیارد یورو، در آلمان 222 میلیارد یورو، در ژاپن 125 میلیارد یورو و بالاخره در چین 67 میلیارد یورو ارزش سهام دود شده و به هوار رفته است(2). برای داشتن ارزیابی از نگرانی حاکم بر محافل  سرمایه داری جهانی علاوه بر هشدارهای پی در پی سران اصلی کشورهای سرمایه داری توجه به سخنان رئیس جدید "صندوق بین المللی پول" و همچنین رئیس" بانک جهانی" به اندازه کافی روشنگر است. به مناسبت تشکیل اجلاس مشترک "صندوق بین المللی پول" و " بانک جهانی"در واشنگتن روسای هر دو نهاد که وظیفه اصلی شان حفاظت از ثبات سرمایه داری جهانی است، در باره اوضاع وخیم و بسیار شکننده اقتصاد جهانی هشدار دادند. خانم" کریستین لاگارد"اعلام کرد که اقتصاد جهانی وارد منطقه خطر یا منطقه قرمز شده است. از نظر او ادامه وضعیت کنونی بازی با آتش است و اگر اقدامات ضروری و آن هم با سرعت لازم صورت نگیرد اقتصاد جهانی وارد  رکودی عمیق خواهد شد و بحران سال 2008 دوباره سرباز خواهد کرد. اگر در پائیز 2008 نظام مالی و بانکی جهانی به سوی بن بست حرکت می کرد، اکنون بسیاری از کارشناسان اقتصادی بورژوا شرایط امروزی را خطرناک تر از سه سال پیش ارزیابی می کنند."روبرت شاپیرو" از مشاوران  برجسته  "صندوق بین المللی پول " می گوید:"تمامی اقتصاد جهانی در خطر قرار  دارد. من فکر می کنم که اگر سیاست در موقعیتی نباشد که به طور موثر دخالت کند شاید در طی دو یا سه هفته آینده شاهد فروریزی بدهی های دولتی خواهیم بود که به ذوب شدن نظام بانکی اروپا گسترش پیدا خواهد کرد"(3). "بن برنانکه " رئیس" فدرال رزرو" ( بانک مرکزی آمریکا )در چهارم اکتبر در برابر کمیته مشترک اقتصادی مجلسین آمریکا گفت" بهبود اقتصادی آمریکا اکنون در حال بهم خوردن است و ورشکستگی ناشی از بدهی های یونان می تواند تاثیر بسیاری جدی بر روی آن بر جای بگذارد (4) و بالاخر "ژان- کلود تریشه" (Jean-Claude Trichets) رئیس بانک مرکزی اروپا که سکاندار حفاظت از یورو بوده  و اکنون چند روزی  است که جای خود را به همکار ایتالیائی اش(Mario Dragis) داده است می گوید:" بحران خصلت سیستماتیک دارد و از کشورهای کوچک به کشورهای بزرگ به شکل جهش وار گسترش می یابد." "تریشه" در سخنان خود هشدار می دهد که  شبکه های مالی جهانی چنان به هم پیوسته هستند که بحران بانکی اروپا به سراسر نظام مالی جهان گسترش خواهد یافت. او با صراحت می گوید به بحران باید بلادرنگ و به طور قاطع پاسخ داده شده و سرمایه لازم به نظام بانکی تزریق شود. (5) اما همین تریشه در دسامبر سال 2008، در اوج بحران مالی، زمانی که از او سوال شد آیا افزایش بدهی های کشورهای منطقه یورو در متن بحرانی که گسترش می یابد او را نگران نمی کند چنین پاسخ داد :" این (بدهی ها) تاثیری بر روی  یورو به مثابه یک ارز ندارد.فراتر از آن، اکنون کاملا" روشن است که ارز مشترک در جریان این بحران خود را به مثابه عامل اعتماد و لنگر ثبات به ثبوت رسانده است. (5)"  مقایسه " تریشه" دسامبر 2008 واکتبر2011 عمق بحران کنونی را بازگو می کند. در طول سه سال یورو از لنگر ثبات پولی به عامل بحران ساختاری( یا به قول تریشه بحران سیستماتیک) مبدل شده و به این ترتیب کل شبکه مالی جهان سرمایه داری را در خطر فروپاشی قرار داده است. هشدارهای  دو رئیس بانک مرکزی که مدیران و سکانداران دلار و یورو، یعنی دو ارز اصلی جهان سرمایه داری معاصر هستند به قدر کافی عمق بحران و خطر فروپاشی قریب الووقع را نشان میدهد. 

 

عوامل ایحاد و تشدید بحران ؟  

 

سه عامل اساسی در تشدید بحران یورو در شرایط حاضر نقش کلیدی دارند و گستره و عمق بحران را تشدید می کنند: 

 

اول، شکنندگی اقتصاد جهانی . در این مورد گزارش  " صندوق بین المللی پول" (7)، که قبل از اجلاس اخیر این نهاد در واشنگتن منتشر شده،  علائم شکنندگی اقتصاد جهانی را ترسیم می کند که به نوبه خود بسیار گویا است. "صندوق بین المللی پول" با مطالعه چشم انداز اقتصادی جهان پیش بینی کرده است که بر خلاف  ارزیابی های خوشبینانه قبلی، اقتصاد جهانی نه فقط  بحران و رکود را پشت سر ننهاده بلکه به سوی کاهش رشد و به عبارت روشن تر به سوی رکودی عمیق و فراگیر در حال حرکت است. در این گزارش رکود و درجا زدن اقتصاد آمریکا به مثابه بزرگترین اقتصاد جهان سرمایه داری، بحران یورو و اجرای برنامه های ریاضت اقتصادی در اروپا، خطر داغ شدن اقتصادهای کشورهای در حال توسعه(چین، هند ، برزیل ...) و خارج شدن آن ها از کنترل، رکود اقتصاد ژاپن و دست و پنجه نرم کردن آن با عواقب سونامی از عوامل این بحران شمرده شده است. به عبارت دیگر همه مراکز اصلی سرمایه داری جهان معاصر بویژه اقتصادهای آمریکا و اروپا با مشکلات  مهمی مواجه هستند که اقتصاد جهانی را به مثابه یک مجموعه در قوس نزولی بحران قرار داده   و به سوی یک رکود فراگیر سوق می دهد.

 

دوم،  شکنندگی نظام بانکی و مالی. بحران یورو ادامه بحران  2008  و فراروئی آن به مرحله ای  جدید می باشد که اکنون آن را به پاشنه آشیل نظام بانکی و مالی جهانی مبدل می کند  و می رود که مجموعه نظام مالی و بانکی جهانی را به آستانه سقوط بکشاند. این بحران که از آوریل سال 2010 سرباز کرده،  دو زیر مجموعه دارد: یک، دولت های بدهکار در حال ورشکستگی حاشیه اروپا ( شامل یونان، پرتقال، ایرلند، اسپانیا، ایتالیا) و دوم،  بانک های در حال ورشکستگی کشورهای مرکز(بانک های فرانسه، آلمان و .... ). ورشکستگی نظام بانکی کشورهای مرکز رابطه مستقیمی با ورشکستگی دولت های بدهکار حاشیه اروپا داشته ومحصول مستقیم عدم توانائی دولت های حاشیه در پرداخت تعهدات مالی شان به بانک های کشورهای مرکز می باشد. بدین ترتیب این دو وجه بحران به طور تنگاتنگی به هم پیوسته اند. اعلام ورشکستگی دولت های بدهکار اروپائی نظام مالی و بانکی کشورهای مرکز را به سقوط می کشاند و نجات این دولت ها از ورشکستگی در حقیقت نجات نظام بانکی  کشورهای مرکز اروپا   از ورشکستگی است.

 

سوم، ضعف اراده سیاسی برای خروج از بحران. اگر در سال 2008 هماهنگی بی سابقه ای میان همه مراکز اصلی جهان سرمایه داری برای مهار فوری بحران به وجود آمد اما گسترش بحران منطقه یورو با تشدید اختلافات در درون احزاب حاکم دولت های اصلی منطقه اتحاد پولی اروپا، میان دولت های فرانسه و آلمان که از نقش راهبردی در اتحادیه اروپا و اتحاد پولی منطقه یورو برخوردارند و نیز میان مراکز گوناگون جهان سرمایه داری معاصر، همراه شده است. این اختلافات به اقدامات نیم بند و متناقض دامن زده و از همین رو بجای مهار بحران موجب تشدید و شتاب یافتن آن شده است.   

 

 شاخص ترین علائم این بحران،در آلمان خود را نشان میدهد که هسته مرکزی اتحاد منطقه پولی اروپا می باشد.حزب "دمکرات های آزاد " (F.D.P) و نیز "اتحاد سوسیال  مسیحی"(CSU) متحدین خانم مرکل اکنون از پذیرش "ورشکستگی با برنامه و منظم" یونان سخن می گویند. اما حزب" دمکرات های مسیحی" که حزب اصلی ائتلاف حاکم می باشد،همراه گروه های بسیار نیرومند مالی آلمان، با اعلام ورشکستگی دولت یونان و خروج یونان از پیمان یورو، مخالفت می ورزد. چهل درصد صادرات آلمان به منطقه پولی یورو ارسال می شود و بدین ترتیب صنایع ومجموعه اقتصادآلمان سودهای هنگفتی نصیب خود می سازد. تراز مثبت تجارت خارجی موجب می شود که آلمان به لحاظ مالی از ثبات نسبتا" قوی و غیرقابل انکاری برخوردار شود. تسلط صنایع و مالیه آلمان در اتحادیه اروپا به این کشور قدرت بی همتائی در بازارهای جهانی برای رقابت با رقبای خود و حفظ موقعیت کشور آلمان به عنوان یکی از موفق ترین قدرت های صادراتی جهان می دهد.

 

اختلاف مهم و اساسی دیگر اختلاف میان دو قدرت اصلی اتحادیه اروپا  یعنی دولت های آلمان و فرانسه بر سر نحوه نجات نظام بانکی و مالی می باشد. این اختلاف در عین حال بازتاب مبارزه این دو قدرت اصلی اروپا برای کسب هژمونی بر اتحادیه اروپا می باشد که توازن قوا،  کفه را به سوی هژمونی سرمایه مالی آلمان، سنگین کرده است. نظام بانکی و مالی فرانسه در مقایسه با نظام بانکی و مالی آلمان بشدت به اوراق قرضه  دولت های بدهکار اروپا وابسته بوده و بنابراین در برابر بحران شکننده تر از نظام مالی و بانکی آلمان است. برای نجات  نظام بالقوه ورشکسته مالی اروپا تزریق مبالغ عظیم پول برای جایگزن کردن آن با "زباله های کاغذی"( که همان اوراق قرضه غیرقابل وصول هستند) ضرورتی غیرقابل انکار است. اختلاف از آن جا ناشی می شود که دولت آلمان می خواهد هم دولت های بدهکار و هم بانک های در حال ورشکستگی(و دولت های مربوطه ) را- تا آن جا که ممکن است- " متعهد به تقبل هزینه بحران کند. متقابلا" فرانسه و اکثر کشورهای اتحادیه اروپا می خواهند با تمهیداتی نظیر "اوراق قرضه مشترک منطقه یورو" و یا گسترش هر چه بیشتر سرمایه "صندوق نجات یورو" و شمول آن از کمک به دولت ها به کمک مستقیم به بانک ها دولت آلمان را که بزرگترین برنده اتحاد پولی منطقه یورو می باشد، در به عهده گرفتن سهم هرچه بیشتر در پرداخت هزییه های بازسازی بحران ، متعهد سازند. درطرح هائی که دولت فرانسه در راس بسیاری از کشورهای دیگر منطقه یورو خواهان اجرای آن است سهم شیر تعهدات مالی نصیب دولت آلمان می شود که باید مبالغ نجومی لازم را از محل مالیات کارگران و حقوق بگیران آلمانی به صندوق های بورس بازان ورشکسته سرازیر کند. اما این سیاست در میان مردم آلمان و رای دهندگان احزاب حاکم واکنش شدیدی ایجاد کرده و دولت آلمان را همواره در اتخاذ سیاست های قاطع به اصطلاح " خاموش کردن آتش سوزی" دچار تردید و دودلی می کند. اکنون خانم مرکل صدراعظم آلمان از هر سو مورد انتقاد رهبران کشورهای سرمایه داری، روسای نهادی های جهانی سرمایه داری، سیاست مداران اروپائی و... قرار دارد. فشارهای مذکور تنها از خارج نیست بلکه مدیران مالی و بانکی آلمان بخاطر حاکمیت مکتب" پول گرائی" (Monitarism) نیز دولت و ائتلاف حاکم را هدف حملات پیاپی خود ساخته اند که باید به طور جداگانه به آن پرداخته شود.

 

اختلاف دیگر و بسیار مهم میان سیاست دولت آمریکا و دولت های اروپائی در سیاست های اقتصادی معطوف به خروج از بحران و سرعت و تحرک لازم برای عملی کردن اقدامات ضربتی برای جلوگیری از سقوط نظام بانکی و مالی اروپاست. دولت آمریکا معتقد است که در شرایط حاضر خطر اصلی فرو رفتن اقتصاد جهانی در رکود بوده و اجرای سیاست های ریاضت اقتصادی در سطح اتحادیه اروپا خطرگسترش رکود را افزایش خواهد داد. از نظر دولت آمریکا ضعف دیگر دولت های اروپائی در فقدان هماهنگی و اراده واحد برای برخورد قوی و موثر برای نجات نظام بانکی اروپا می باشد. آنها انتظار دارند که دولت های اروپائی نظیر دولت آمریکا در سال 2008 تمامی اوراق سمی و بی ارزش و یا "زباله های کاغذی" نظام بانکی را خریده و بدین ترتیب سلامت مالی را دوباره به نظام بانکی برگرداند. امری که با مقاومت شدید  طرفداران تثبیت پولی در اروپا و بویژه در آلمان مواجه است.

 

ترکیب عوامل سه گانه بالا،  اقدامات تاکنونی سران اتحادیه اروپا برای مهار بحران یورو را به اقدامات نیم بند و غیرموثر مبدل ساخته و نظام بانکی و مالی اروپا و همراه با آن نظام بانکی جهانی را به سوی سراشیب سقوط می برد. "نوریل روبینی" Nouriel Roubini اقتصاد دان معروف آمریکائی، که بحران سال 2008 را پیش بینی کرده بود می گوید برای مقابله با بحران یورو 440 میلیارد یورو بسیار کم بوده و تا آخر امسال بیشتر کفایت نخواهد کرد. از نظر او برای مهار بحران  باید با یک "بازوکای" (Bazooka) اعتبار درسطح دو تریلیون( یا دو هزار میلیون یورو) به بحران شلیک کرد واگراین مبلغ فورا" به نظام بانکی ترزیق نشود ممکن است زمان از دست برود و جلوگیری از ذوب شدگی نظام مالی جهانی غیرقابل بازگشت شود( 8).

 

شمارش معکوس شروع شده است. أیا سران دولت های اروپا در فرصتی که باقی مانده  قادر به مهار آن خواهند بود؟

 

 

 پنج شنبه 5 آبان ۱۳۹۰ برابر با ۲7 اکتبر ۲۰۱۱

 

 

 

( 1) مطالعه آلیانس نشان می دهد که سقوط بورس ها سه تریلیون یورو از دارائی های خصوصی را نابود کرده است!

 

Allianz-Studie  Börsencrash vernichtet drei Billionen Euro Privatvermögen

http://www.spiegel.de/wirtschaft/unternehmen/0,1518,786224,00.html 

 

 

( 2)

 

آلمان باید دیکته کند

اشپیکل هفتگی، شماره 33، صفحه 71

Deutschland muss diktieren

Der Spiegel Nr. 33/15.08.11

 

 

( 3)

 

به نقل از روزنامه " دی ولت" یکشنبه

مقاله یان دامس، فلوریان ادر و توبیاس کایزر

نجات یا در هم ریختن

Welt am Sonntag 9.10.2011  Rettung oder Kollaps

Jan Dams, Folrian Eder, Tobias Kaiser

 

 

( 4)

برنانکه، سخنرانی در برابر کمیته های اقتصادی مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در باره وضعیت اقتصادی آمریکا

 

 

Bernanke says US economy is 'close to faltering'

 

http://www.guardian.co.uk/business/2011/oct/04/ben-bernanke-us-economy-faltering

  ( 5)

رئیس "بانک مرکزی اروپا" نظام مالی جهانی را در خطر می بیند!

 

Dramatischer Appell

EZB-Chef sieht globales Finanzsystem in Gefahr

http://www.spiegel.de/wirtschaft/soziales/0,1518,791170,00.html

 

 

( 6)

 

 

 

Andrea Wehr Griechenland, die Krise und der Euro

 

( 7)

 

World Economic Outlook Update

Mild Slowdown of the Global Expansion, and Increasing Risks

http://www.imf.org/external/pubs/ft/weo/2011/update/02/

 

( 8)

" بازوکا" bazooka   در اصصلاح مالی و بانکی  نیاز به ترزیق مبالغی کلان  سرمایه برای جلوگیری یا مهار بحران است.

 

http://www.focus.de/finanzen/news/staatsverschuldung/schuldenkrise-roubini-fordert-eine-bazooka-fuer-die-euro-rettung_aid_674010.html

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©