ایران
در آئینه
آمار(۳۱۶)
پنجشنبه
۲۲ شهريور ۱۴۰۳ برابر با ۱۲
سپتامبر ۲۰۲۴
تهيه
و تنظيم از
مريم اسکوئی
موضوع
آمارهای نقل
شده در این
بخش:
فایننشال
تایمز: کاهش
ازدواج از ۸۰۰ به ۴۸۰ هزار در یک
دهه
خودکشی
پزشکان/ از ۱۳
خودکشی در یک
سال ۱۱ نفر زن
بودند
روزجهانی
سوادآموزی،
نزدیک به ۹
میلیون
بیسواد مطلق
در کشور
نرخ
مشارکت زنان
در بازار کار
ایران، حدود
یک سوم میانگین
جهانی
آمار
بانک جهانی از
وضعیت اسفبار
رشد قیمتها
در ایران
افزایش
مرگومیر
ناشی از
سوءمصرف مواد
مخدر در ایران
سهم
مدارس دولتی
از رتبههای
برتر کنکور
فقط ۷ درصد
فـاجعه
بیسوادی؛
از هر ۲۰ نفر ۵
نفر سواد
ندارند
۲۱
شهریور :
فایننشال
تایمز: کاهش
ازدواج از ۸۰۰
به ۴۸۰ هزار در یک
دهه
در
یک دهه گذشته
موارد سالانه
ازدواج از ۸۰۰
به ۴۸۰
هزار مورد
کاهش یافته /
از هر ۵
ازدواج دو
مورد به طلاق
منجر میشود / ۵
درصد از زنان
بالای ۴۰
سال دیگر
ازدواج نمیکنند؛
این رقم در
دهه ۱۹۸۰
تنها ۲
درصد بود / نرخ
باروری در سال
۲۰۱۷
به ۲.۰۹
به ازای هر زن
کاهش یافت،
اما اکنون تا ۱.۷
درصد پایین
آمده / نرخ
ازدواج سفید
در شهرهایی
مثل تهران،
اراک، اصفهان
و مشهد، به ۷
تا ۱۴
درصد کل زوجها
رسیده
انتخاب/
بیتا غفاری در
یادداشتی در
فایننشال تایمز
نوشت: ندا، ۲۷
ساله مربی
خصوصی ساکن
تهران در این
فکر است که
آیا اصلا
نیازی هست که
زحمت ازدواج
کردن را به
جان بخرد یا
نه. مانند
بسیاری از
جوانان جامعه
شهری ایران او
در این اندیشه
است که ازدواج
بهای بسیار
بالایی به نام
از دست دادن
آزادیهای
فردی اش دارد
که او حاضر به
پرداخت آن
نیست.
ازدواج
نهادی رو به
افول در جامعه
ایران به نظر
میرسد و سن
متوسط ازدواج
در میان
جوانان
ایرانی رو به
افزایش است.
روندهای
مشابهی در
سایر کشورها
نیز قابل
مشاهده است،
اما این پدیده
در اینجا
نگرانیهایی
را در میان
رهبران
جمهوری
اسلامی در
باره کاهش
رعایت اصول
مذهبی، از بین
رفتن سنتها و
در نهایت کاهش
جمعیت
برانگیخته
است.
بخش
عمده این کاهش
ناشی از
تغییرات
جمعیتی کشور
است. شهلا
کاظم پور،
استاد جمعیت
شناسی دانشگاه
تهران در این
باره گفت:
«تعداد دختران
مجرد زیر ۵۰
سال از ۸
میلیون نفر در
یک دهه قبل به
حدود ۶
میلیون نفر
رسیده است…
بخش ثابتی از
زنان مجرد،
یعنی حدود ۱۰
درصد هر سال
ازدواج میکنند.».
اما
در عین حال،
سن متوسط
ازدواج در
تهران در میان
زنان از ۲۵
به ۲۷
و در میان
مردان از ۲۹
به ۳۰
سال افزایش
پیدا کرده
است. بسیاری
از جوانان ایرانی
دیگر مانند
گذشته به
دلایل مذهبی و
فرهنگی خود را
مقید به
ازدواج نمیدانند.
به
گفته کاظم
پور، ۵
درصد از زنان
ایرانی بالای ۴۰
سال اکنون
دیگر ازدواج
نمیکنند در
حالی که این
رقم در دهه ۱۹۸۰
میلادی تنها ۲
درصد بود. پس
از پیروزی
انقلاب، زنان
بیشتری به
دانشگاه
رفتند و بالا
رفتن شایستگیهای
شخصی آنها
سبب شده تا
گزینههای
ازدواجشان
محدود شود
«زیرا آنها
دیگر حاضر
نیستند با
مردانی که
تحصیلات یا مشاغل
سطح پایینی
دارند ازدواج
کنند.»
به
گفته کیانوش
خشایار،
دامپزشک ۲۷
ساله، شبکههای
اجتماعی نیز
«با نشان دادن
اینکه چگونه
افراد مجرد
زندگیهای
بدون دغدغه و
موفقی دارند،
سبک زندگی مجردی
را ترویج میکنند…
مردم همیشه
شرکای زندگی
خود را با
شخصیتهای
عمدتا جعلیای
که در شبکههای
اجتماعی حضور
دارند مقایسه
میکنند.»
۲۱
شهریورخودکشی
پزشکان/ از ۱۳
خودکشی در یک
سال ۱۱ نفر زن
بودند
دو
دلیل مهم
درباره
خودکشی
پزشکان/ از ۱۳
خودکشی در یک
سال ۱۱
نفر زن بودند/
«فشارها روی
زنان پزشک
بیشتر است»
یک
روانپزشک به
خبرآنلاین
گفت: «تا سال ۲۰۱۴
آمار خودکشی
در ایران حدود
۵.۱
نفر در ۱۰۰
هزار نفر بود،
ولی حالا خیلی
افزایش پیدا
کرده و به
حدود ۷.۴
نفر در ۱۰۰
هزار نفر در
کل جامعه
رسیده است.»
مظاهر
گودرزی: بیش
از ۴
هزار نفر
سالانه در
ایران خودکشی
میکنند و ۲۰
برابر همین
تعداد از
خودکشی
ناموفق آسیبهای
شدید میبینند،
این آمار را
معاون فرهنگی
و اجتماعی فراجا
داده و شاید
تنها آمار از
یک مرجع رسمی
درباره
خودکشی در
ایران باشد،
آسیبی که بهنظر
میرسد در سالهای
اخیر بیشتر هم
شده است.
«نرخ
خودکشی میان
پزشکان ۳ الی ۵
برابر بیشتر
از جمعیت عادی
است.»
او
میگوید:
«پزشکانی که
افکار خودکشی
دارند از بقیه
کمک نمیگیرند،
این درحالیست
که همه آدمها
یک زمانی کم
میآورند و این
نشان دهنده
ضعف و بی
اراده بودنشان
نیست.»
دو
دلیل مهم
درباره
خودکشی
پزشکان/ از ۱۳
خودکشی در سال
گذشته ۱۱
نفر زن بودند/
«فشارها روی
زنان پزشک
بیشتر است»
۸۰ الی ۹۰
درصد کسانیکه
اقدام به
خودکشی میکنند
یک اختلال
زمینهای
روانپزشکی
دارند که مهمترین
آن افسردگی
است، البته
موارد دیگری
هم وجود دارد
مانند سابقه
مصرف مواد
مخدر، سابقه
اقدام به خودکشی
در خانواده،
یا کسانیکه
تنها زندگی میکنند،
افرادی که
حمایت کمتری
دارند، کسانیکه
از نظر
اقتصادی
وضعیت مناسبی
ندارند، همه این
موارد عوامل
خطری هستند که
درباره خودکشی
همه افراد
جامعه اهمیت
دارند.
آماری
درباره
خودکشی در
ایران وجود
دارد؟
در
جوامع مختلف
اقدام به
خودکشی
متفاوت است، از
۳۰
در ۱۰۰
هزار نفر در
کشورهای
اسکاندیناوی،
فنلاند، ژاپن
تا موارد
پایینتر
وجود دارد، تا
سال ۲۰۱۴
این آمار
درباره ایران
حدود ۵.۱
نفر در ۱۰۰
هزار نفر بود،
ولی حالا خیلی
افزایش پیدا
کرده و به
حدود ۷.۴
نفر در ۱۰۰
هزار نفر در
کل جامعه
رسیده است.
نکته
قابل توجه این
است که در کل
دنیا اقدام به
خودکشی در
پزشکان
زیادتر از
جمعیت عادی
است، اما این
مسئله اهمیت
موضوع را کم
نمیکند، بهویژه
اینکه در این
چند سال اخیر
خودکشی کادر
درمان در جامعه
ما بیشتر شده
است. اگر فقط
جامعه پزشکی را
در نظر بگیریم
در یک سال ۱۳
نفر از
دستیاران و
پزشکان جوان
اقدام به خودکشی
کردند، حدود ۱۳
الی ۱۴
هزار رزیدنت
در کشور داریم
اگر آن را با ۱۳
خودکشی
مقایسه کنیم،
آمار خودکشی
کادر درمان در
ایران حدود ۹۰
نفر در ۱۰۰
هزار نفر است
که این خیلی
عدد بالایی
محسوب میشود،
البته این
آمار فقط برای
یک سال است و
نمیشود آن را
تعمیم داد، با
این وجود میدانیم
اقدام به
خودکشی در
پزشکان ۳
الی ۵
برابر از
جمعیت عادی
بیشتر است.
نسبت
خودکشی میان
پزشکان زن و
مرد تفاوت
دارد؟
بهطورکلی
اقدام به
خودکشی در
زنان بیشتر از
مردان است و
خودکشی منجر
به مرگ در
مردان از زنان
بیشتر است،
اما این وضعیت
در جامعه پزشکی
اینطور
نیست، موارد
فوت پزشکان زن
از مرد بیشتر
است. از همان
آمار ۱۳
خودکشی سال
گذشته ۱۱
نفر از آنها
زن بودند.
گفته میشود
پزشکان زن
حدود ۱۲۰
درصد افکار
خودکشی را
بیشتر از
جمعیت عمومی زنان
در جامعه
تجربه میکنند
درحالی که این
درصد برای
پزشکان مرد ۴۰
درصد است، این
نشان میدهد
فشارها روی
زنان پزشک
بیشتر است.
۱۸
شهریور:۸ سپتامبر ، ۱۸
شهریور
روزجهانی
سوادآموزی،
نزدیک به ۹
میلیون
بیسواد مطلق
در کشور
به
گزارش ایسنا،
یوسف نوری با
حضور در شبکه
آموزش سیما در
خصوص عملکرد و
چالشهای
سواد آموزی در
جمهوری
اسلامی
ایران، اظهار
کرد: آماری در
خصوص
بیسوادها در
سال ۱۳۹۵
داریم که آمار
اعلامشده از
سوی مرکز آمار
ایران و بر
اساس خوداظهاری
است. بر اساس
این آمار طبق
سرشماری سال ۱۳۹۵
تعداد ۸
میلیون و ۷۹۵
هزار نفر
بیسواد
داشتیم.
وی
با بیان اینکه
آمار این
تعداد بیسواد
بر اساس
خوداظهاری افراد
و مربوط به
افراد ۶
ساله به
بالایی است که
بیسواد مطلق
هستند و خواندن
و نوشتن هم
بلد نیستند،
افزود: البته
در سال ۵۵
این آمار ۱۴
میلیون و ۲۰۰
هزار نفر بوده
است. تخمین من
برای آمار
بیسوادی مطلق
برای سالجاری
هم همین حدود
است.
نوری
با اشاره به
اینکه هدفگذاری
ما برای آموزش
از ۶
تا ۴۹
سال است و این
امر در حالی
است که هدفگذاری
دنیا برای
آموزش تا آخر
عمر است،
ادامه داد: ما
برای آموزش ۴۹
سال به بالا
کاری انجام
ندادهایم.
تحقیقی را میدیدم
که میگفت به
ازای هر ۱۰
درصد افزایش
سوادآموزی،
دو درصد به GDP
یعنی تولید
ناخالص ملی
اضافه میشود.
وزیر
سابق آموزش و
پرورش با
یادآوری اینکه
زمانی سواد را
توانایی
خواندن و
نوشتن معنا میکردند
اما اکنون
حدود ۴۳
نوع سواد
داریم، تصریح
کرد: سواد
چهار سطح دارد؛
سطح اول بیسوادی
مطلق است. سطح
دوم سواد اسمی
به معنای فراگیری
یک دانش و
امتحان دادن
آن و نگهداشت
آن در حافظه
کوتاه مدت
است، سطح سوم
سواد عملکردی
به معنای
تغییر در
زندگی متناسب
با دانستههای
خود است و سطح
چهارم سواد
چندبعدی یعنی
خیزش مسئولیت
اجتماعی از
سواد است.
وی
درباره
فعالیتهای
نهضت
سوادآموزی پس
از انقلاب
اسلامی، توضیح
داد: نهضت
سوادآموزی ۲۵
میلیون نفر
اعم از بیسواد
مطلق،
نیازمند
تعمیق سواد،
نیازمند بازآموزی
و نیازمند
تکمیل پایه تا
کلاس پنجم را تحت
پوشش قرار داد
و از این ۲۵
میلیون نفر
حدود ۲۰
میلیون نفر
قبول شده و
مدرک گرفتند.
این عدد خیلی
خوبی است.
باید این
اقدامات
انجامشده از
سوی نهضت
سوادآموزی را
دید.
به
گفته نوری، در
حال حاضر پوشش
تحصیلی مقطع ابتدایی
در کشور ۹۸.۶
درصد است اما ۱۶۰
هزار و ۳۷۳
نفر نیز جذب
دوره ابتدایی
نشدهاند.
وزیر
سابق آموزش و
پرورش با بیان
اینکه بر
اساس آخرین
اطلاعات ۹۷۰
هزار نفر
بازمانده از
تحصیل در کشور
وجود داشت که
از این تعداد
حدود ۱۵۰
هزار نفر
کاسته شده
است، توضیح
داد: البته سال
به سال از
تعداد این
افراد کم میشود.
از سوی دیگر
در خصوص آمار
بیسوادی نیز
باید گفت در
دنیا هم همین
است. ایران
تلاشهای
خوبی بهویژه
در حوزه سواد
زنان داشته
است.
۱۵
شهریور : نرخ مشارکت
زنان در بازار
کار ایران،
حدود یک سوم
میانگین
جهانی
نرخ
بیکاری زنان
تحصیلکرده
دانشگاهی به ۷۱
درصد رسیده
است.
نرخ
مشارکت زنان
در بازار کار
ایران، حدود
یک سوم
میانگین
جهانی است.
باید درنظر
داشت میانگین جهانی
هم شاخص ایده
آل نیست، در
چنین مجموعه ای
نرخ مشارکت
زنان در بازار
کار، یک سوم
است….
فرشاد
مومنی،
اقتصاددان:
ساختار
قدرت در ایران
بساطی برپا
کرده که میزان
مشارکت زنان
در بازار کار،
جزء فاجعه
آمیزترین
رتبه ها است.
ضمن
اینکه مرکز
پژوهشهای
مجلس، در
گزارش ۱۴۰۲،
اعلام کرد نرخ
بیکاری زنان
تحصیلکرده
دانشگاهی به ۷۱
درصد رسیده
است! ببینید
چه خبر است!؟
بعد
وزرای کاری
داریم که از
فرط شادمانی و
موفقیت نمی
دانند چه
کنند! آن وزیر
کاری که خداروشکر
دیگر اکنون
وزیر کار
نیست، معجزه
ای کرد و در
حالی که در
سال ۱۴۰۱،
وضعیت تورم
مواد غذایی و
اجاره مسکن و
هزینه های حمل
و نقل جزء
بدترین
سالهای پس از
انقلاب بوده،
گزارش داد که
اندازه جمعیت
فقیر در ۱۴۰۱
در ایران کاهش
یافته!
۱۵
شهریور : آمار بانک
جهانی از
وضعیت اسفبار
رشد قیمتها
در ایران
در ۳۴
سال، قیمتها
در عربستان ۵۵
درصد رشد
کرده، در
ایران ۱۲
هزار درصد!
فرشاد
مومنی
اقتصاددان
توضیح داد:
بانک جهانی،
رشد متوسط
قیمت ها را از ۱۹۹۰
تا ۲۰۲۳
برای یک دوره ۳۴
ساله مطالعه
کرده است، این
دوره از همان
سالی است که
برنامه تعدیل
ساختاری در
ایران اجرا شده
و آمار آن
خجالت آور
است.
رشد
متوسط قیمت ها
در این ۳۴
سال، در
عربستان
سعودی ۵۵
درصد، جمهوری
آذربایجان ۳۱۲
درصد، در مصر
که منحطترین
کارنامهها
را در آفریقا
داشته ۸۹۷
درصد، در
ایران بالغ بر
۱۲
هزار درصد
بوده است.
وقتی
به تولید پشت
می کنید و از
طریق شوک درمانی
و دست بردن پی
در پی می
خواهید برای
دولت کسب
درآمد کنید،
تولید ضربه می
بیند و فقر،
نابرابری و
وابستگی ذلت
آور به دنیای
خارج افزایش
می یابد و
ناپایداری
ذاتی سیستمی
هم گریبان
کشور را می
گیرد./ جماران
۱۳ شهریور :
افزایش مرگومیر
ناشی از
سوءمصرف مواد
مخدر در ایران
تحقیقات
گروه دادهکاوی
رادیو فردا
نشان میدهد
که از حدود هر ۷۰
مرگ در ایران،
یکی به علت
سوءمصرف مواد
مخدر بوده است.
دادههای
موجود در
گزارش وضعیت
فرهنگی و
اجتماعی ۱۴۰۲
نشان میدهد
که در این
سال، حدود ۶۵۰۰
مرگ ناشی از
سوءمصرف مواد
مخدر در پزشکی
قانونی ثبت
شده است؛ این
تعداد،
بالاترین
آمار ثبتشده
در پنج سال
گذشته را نشان
میدهد.
با
مقایسه این
آمار با کل
آمار رسمی مرگومیر
در ایران، میتوان
گفت که در سال
گذشته حدود یکونیم
درصد از همه
مرگها بهدلیل
سوءمصرف مواد
مخدر بوده است.
طبق
گزارشهای
سازمان ثبت
احوال، در سال
۱۴۰۲
تعداد ۴۴۲
هزار و ۱۸۲
سند فوت صادر
شده که پس از رکوردهای
ثبتشده در
دوران همهگیری
کرونا (سالهای
۱۳۹۹
و ۱۴۰۰)،
بالاترین
میزان مرگومیر
ثبتشده در
ایران به شمار
میرود.
در
گزارشهای
پزشکی
قانونی، مرگهای
ناشی از
سوءمصرف مواد
مخدر به چهار
دسته زیر
تقسیم میشوند:
۱. مسمومیت
ناشی از مواد
مخدر
۲. مسمومیت ناشی
از مواد محرک
۳. مسمومیت
ناشی از مصرف
چندگانه
۴. مسمومیت
ناشی از داروی
مخدر
بیش
از نیمی از
این مرگها به
مسمومیت ناشی
از داروهای
مخدر اختصاص دارد.
این داروها
طیف گستردهای
از داروهای
مخدر را شامل
میشوند که
برخی از آنها
مانند متادون
در ایران مصرف
بالایی دارند
و گاهی بهصورت
تصادفی نیز
موجب مرگ
افراد میشوند.
برای نمونه،
در یکی از
شهرستانهای
استان خراسان
رضوی، در چهار
ماه نخست سال ۱۴۰۳،
چهار کودک بهدلیل
مصرف داروهای
مخدر جان
باختند.
پس
از داروهای
مخدر،
مسمومیت ناشی
از مصرف چندگانه،
مواد محرک و
مواد مخدر به
ترتیب در ردههای
بعدی قرار
دارند.
مواد
مخدر شامل طیف
گستردهای از
مواد طبیعی و
صنعتی است که
از شایعترین
نمونههای آن
میتوان به
تریاک و
مشتقات آن
مانند هروئین
اشاره کرد.
در
بین مواد
محرک، شیشه و
کوکائین از
معروفترین
نمونهها
هستند. بر
اساس برخی برآوردهای
غیررسمی ستاد
مبارزه با
مواد مخدر ایران،
حدود یک سوم
افراد معتاد
در کشور به مصرف
شیشه روی
آوردهاند.
۱۳
شهریور : سهم
مدارس دولتی
از رتبههای
برتر کنکور
فقط ۷ درصد
میان
۳۰
نفر نخست گروههای
ریاضی، تجربی
و انسانی ۲۲
نفر سمپادیاند(سازمان
ملی پرورش
استعدادهای
درخشان)
۱۰ نفر نخست
تجربی در
مدارس سمپاد
تحصیل کردهاند
۲۷ درصد
برترها
پایتختنشین
هستند
یک
سوم رتبههای
برتر به
دختران رسید
فرهیختگان:
«برترینهای
کنکور» معرفی
شدند. خبری که
با تعویق دو
هفتهای
البته در زمان
غیرمعمول از
نگاه رسانهها
اعلام شد تا
بالاخره
آزمون، پایانبندی
غیرمتعارفی
هم داشته
باشد. به گفته
عبدالرسول
پورعباس،
سرپرست
سازمان ملی
سنجش ارزشیابی
نظام آموزش
کشور در نشست
خبری روز گذشته،
داوطلبان از 14
شهریور ماه
باید نسبت به
انتخاب رشته
خود اقدام
کنند. آزمونی
که دلیل تعویق
آن در برگزاری
نوبت دوم آزمون
و بالطبع
اعلام نتایج،
به گفته این
مقام مسئول
انتخابات
ریاستجمهوری
بوده است.
اما
مدل اطلاعرسانی
در این باره
خود از نکات
جالب این دوره
از آزمون
سراسری به
شمار میرود.
با وجود اینکه
دو سالی از
مرحلهای شدن
کنکور میگذرد،
اما علیرغم
اینکه شیوه
سنجش و پذیرش
جدید و به
اصطلاح
دومرحلهای
شدن کنکور از
دی ماه ۱۴۰۱
اجرایی شده،
این مساله هم
نتوانسته تب
کنکور را به
قبل برگرداند
و به نظر میرسد
داوطلبان
ترجیح میدهند
بیشتر در رشتههای
بدون آزمون
شرکت کنند بهطوریکه
جمعیت
داوطلبان در
دو دوره آزمون
سراسری ۱۴۰۳نسبت
به مدت مشابه
آن با ریزش ۱۵
درصدی همراه
بود؛ اتفاقی
که البته
دلایل مختلفی
اعم از اضافه
شدن آزمون
اختصاصی
دانشگاه فرهنگیان،
عدم امکان
شرکت همزمان
در دو گروه زبان
در کنار دیگر
گروههای
آزمایشی و
طبیعتا روند
بیکاری فارغالتحصیلان
دانشگاهی
داشت.
با
این حال بررسی
دو مرحله نوبت
کنکور امسال هم
نشان میدهد
جمعیت
داوطلبان از
مرحله اول تا
مرحله دوم با
کاهش ۱۵ درصدی
همراه بوده.
یعنی بخشی از
داوطلبانی که
در مرحله اول
شرکت کردهاند،
دیگر تمایلی
برای محک زدن
خود در مرحله
دوم نشان نمیدهند
که این خود
نشان میدهد
دومرحلهای
شدن آزمون آنطور
که انتظار میرفت،
مورد اقبال
قرار نگرفته
است.
بررسی
نوع مدارس در ۳گروه
اصلی آزمایشی
کنکور امسال
هم نشان میدهد
که باز دست
برتر با دانشآموزانی
بوده که در
مدارس سمپاد و
تیزهوشان درس
خواندهاند بهطوریکه
۷۳درصد از
برترینهای
این سه گروه
را سمپادیها
تشکیل دادهاند.
جالب اینجاست
که در گروه
علوم تجربی
حتی یک نفر هم
از مدارس
غیرسمپادیها
وجود ندارد!
در
حالی که سهم
این مدارس در
دو گروه ریاضی
و علوم انسانی۶۰درصد
بوده است.
البته سهم
سمپادیها در
کنکور سال
گذشته با در
نظر گرفتن
جمعیت دو گروه
زبان و هنر به ۶۰درصد
میرسید،
رقمی که نشان
میدهد در هر
حال دانشآموزان
این نوع از
مدارس دست
بالا را در
میان برترینها
دارند و این
مساله نشان میدهد
نوع مدرسه محل
تحصیل میتواند
شانس قبولی یا
عدم قبولی را
در میان داوطلبان
تا حد قابل
توجهی تغییر
دهد.
در
تمام این سالها
بحث کیفیت
پایین آموزش
در مدارس
دولتی و سهم
اندک آنها در
میان برترینهای
کنکور همیشه
مورد نقد بوده
است، اتفاقی که
امسال هم با
در نظر گرفتن
سهم ۷ درصدی
از بین ۳۰ نفر
برتر نشان میدهد
که واقعا این
مدارس
نتوانستهاند،
آنطور که
انتظار میرود
سهم قابل
توجهی را در
کنکور داشته
باشند.
وضعیت
در مدارس نیمهدولتی
هم همین است،
بهطوریکه
درمجموع ۳
گروه آزمایشی
علوم ریاضی،
تجربی و علوم
انسانی تنها
دانشآموزان
دو مدرسه نیمهدولتی
توانسته
بودند در میان
برترینها
قرار بگیرند.
سهم اندکی که
نشان میدهد
حتی حضور در
میان نیمهدولتیها
هم شانس
بیشتری از
آنچه در مدارس
دولتی وجود
دارد، در
اختیار دانشآموزان
قرار نمیدهد.
اتفاقی
که میطلبد تا
مسئولان
آموزشوپرورش
یک بار برای
همیشه فکری برای
این داشته
باشند؛ چراکه
طبیعتا بخش
قابل توجهی از
جمعیت دانشآموزی
در مدارس
دولتی تحصیل
کرده و از سوی
دیگر، این
مدارس سهم
قابل توجهی را
در استانهای
محروم از حیث
بار آموزشی در
دوره متوسطه برعهده
دارند، اما
سهم کمتر از ۱۰
درصدی این
مدارس در
برترینهای
کنکور نشان میدهد،
عملا شانس
قرارگیری
آنها در میان
برترینها بهشدت
پایین است.
مساله
غیرقابل
انکار آن است
که بعد از
سمپادیها،
این دانشآموزان
غیرانتفاعی
هستند که میتوانند
سهم بیشتری را
از سفره
برترینهای
کنکور داشته
باشند. اتفاقی
که بار دیگر
این مهم را یادآور
میشود که
برای رسیدن به
رتبه برتر
کنکور که مجوز
تحصیل در رشته
و دانشگاه
برتر کشور
خواهد بود،
نمیتوان
خیلی به تحصیل
در مدارس
دولتی و نیمهدولتی
دلخوش کرد و
عملا شانس
قبولی از طریق
این مدارس با
در نظر گرفتن
جمعیت دانشآموزی
آنها به حدی
پایین و شاید
غیرممکن باشد.
موضوع
مهم دیگری که
شاید توجه به
آن خالی از لطف
نباشد این است
که در میان ۳۰
داوطلب برتر
در ۳گروه
آزمایشی یاد
شده، ۱۰
نفرشان از
تهران بودهاند
که از این
میان نیز ۶۰درصدشان
را سمپادیها
تشکیل دادهاند
و ۴۰ درصد
دیگر نیز
غیرانتفاعی
هستند؛ یعنی
عملا حتی یک
برگزیده نیز
از مدارس
دولتی در
استان تهران
نتوانسته بود
خودش را در
میان برترینهای
این ۳ گروه
برساند.
این
مساله قطعا
لزوم آسیبشناسی
نسبت به کیفیت
این مدارس را
در استان بیش
از پیش میکند؛
چراکه قطعا
وقتی داوطلبی
نتواند از مدارس
دولتی در
پایتخت کشور در
میان برترینها
قرار بگیرد،
معنایش آن است
که راه برای
داوطلبان
دیگر استانها
به مراتب سختتر
خواهد بود.
۱۳
شهریور : فـاجعه بیسوادی؛
از هر ۲۰ نفر ۵ نفر سواد
ندارند
انتخاب
/ هم میهن:
اواخر تیرماه
امسال،
تصویری از
نمرات امتحان
نهایی دانش
آموزان در
شبکههای
اجتماعی
منتشر شد که
نشان میداد
بالاترین
میانگین
نمرات نهایی
مربوط به استان
یزد با ۱۲/۴
و پایینترین
مربوط به
سیستانوبلوچستان
با ۷/۷۴
است. میانگین
معدل تهران ۱۰/۶۷،
خراسان جنوبی۱۱/۸۱،
گلستان ۹/۶۵،
خراسان شمالی ۹/۸۲،
کرمان ۹/۴۴،
بوشهر ۹/۴۹،
قزوین ۱۰/۸۹،
خراسان رضوی۱۱/۲۷،
قم ۱۱/۲۷،
اصفهان ۱۱/۴۳،
سمنان ۱۱/۶۲،
همدان ۱۰/۲۳،
هرمزگان ۸/۷۶
و… بود.
تمام
استانها
وضعیت بسیار
نامناسبی
داشتند. چند
روزی از انتشار
این نمرات
نگذشته بود که
آمار رسمیتری
اعلام شد.
اوایل
مردادماه
گزارشی روی
سایتهای
خبری قرار
گرفت که حکایت
از وضعیت
بسیار نابسامان
تحصیلی داشت؛
گزارشی که
نمرات سال گذشته
دانشآموزان
را با سالهای
قبل از آن
مقایسه کرده
بود و نشان میداد
تمام استانها
با افت تحصیلی
بسیار شدیدی
مواجهاند.
برای
نمونه در
استان خراسان
جنوبی معدل
دانشآموزان
از حدود ۱۴/۵
به ۱۱/۸
در سال تحصیلی
۱۴۰۲
رسیده بود. در
استانهایی
مثل سیستانوبلوچستان،
کرمان،
هرمزگان،
فارس، بوشهر، کهگیلویهوبویراحمد،
چهارمحالوبختیاری،
لرستان،
ایلام،
کرمانشاه،
کردستان،
آذربایجان
غربی، گیلان،
گلستان، خراسان
شمالی و
خوزستان،
میانگین
نمرات امتحان
نهایی برای
تمام رشتههای
نظری زیر ۱۰
است.
بااینهمه،
اما در آخرین
روزهای
مردادماه،
رئیس مرکز
سنجش و
ارزیابی کیفیت
آموزشوپرورش
اعلام کرد که
میانگین معدل
دانشآموزان
پایه دوازدهم
در چهار رشته،
بالا رفته
است. محسن
زارعی گفت که
در رشته علوم
تجربی، میانگین
معدل دانشآموزان
از ۱۱/۲۳
سال گذشته به ۱۲
رسیده، در
رشته ریاضی
فیزیک از ۱۰/۷۹
به ۱۱/۸۲
و در علوم
انسانی از ۸/۷۵
به ۹/۱۳
رسیده است.
معدل
میانگین
درمجموع سه
رشته، از ۱۰/۲۳
به ۱۰/۸۹
رسیده و ۵۵
صدم درمجموع
سه رشته
ارتقای نمره
صورت گرفته است.
به گفته او،
در رشته تجربی
عملکرد
میانگین
نمرات پایه
دهم ۱۲/۶۴،
پایه یازدهم ۱۲/۵۴
و پایه
دوازدهم ۱۲
است. در رشته
ریاضی فیزیک
عملکرد
میانگین نمرات
پایه دهم ۱۲/۶۹،
در رشته
یازدهم ۱۱/۲۶
و در پایه
دوازدهم ۱۱/۸۲
است. در رشته
انسانی
میانگین
نمرات پایه
دهم ۹/۴۲،
پایه یازدهم ۹/۲
و پایه
دوازدهم ۹/۳
است. مجموع
میانگین معدل
در رشتههای
دوره نظری
برای پایه دهم
۱۲/۵۸،
برای پایه
یازدهم ۱۱/۲۷
و برای پایه
دوازدهم ۱۱/۴۷
است.
بیسوادی
۵ نفر
از هر ۲۰ دانشآموز
از
بین تمام
استانها،
اما سیستانوبلوچستان،
شرایط بحرانیتری
دارد. دانش
داداللهزهی،
معلم دوره
متوسطه
دخترانه و پسرانه
در ایرانشهر
سیستانوبلوچستان
است. او خیریه
مدرسهسازی
هم دارد و میگوید:
«امکاناتی که
در مناطق ما
وجود دارد، با
سایر مناطق
قابل مقایسه
نیست. خیلی از
مدارس ما بهویژه
در درسهای
علوم پایه،
اصلاً کسی بهنام
دبیر تخصصی
ندارند، تمام
درسهای
تخصصی مثل زیست
و شیمی را
معلمی تدریس
میکند که
لیسانس علوم
تجربی دارد یا
تمام درسهای
تخصصی فیزیک
را لیسانسه
ریاضی درس میدهد،
آن هم برای
متوسطه اول.»
بهگفته او،
در مناطق
جنوبی استان
سیستانوبلوچستان،
بیشتر از
معلمان رسمی،
سرباز معلمان
یا معلمان
خرید خدمتی یا
معلمان نهضتی
دیده میشوند
که از نظر
کیفی، سطح
بسیار پایینی
دارند. مشکل
دانشآموزان
سیستانوبلوچستان،
اما محدود به
معلمان تخصصی
نمیشود.
بهگفته
داداللهزهی،
امکانات
مدارس بسیار
کم است، دانشآموزان
بهشدت فقیر
هستند و نمیتوانند
جزوهها و
کتابهای کمکآموزشی
را بخرند، از
آن طرف هم
سوالات
امتحان نهایی
بسیار سنگین و
سخت هستند و
اصلاً در حد
کتابها
نیستند،
مفهومیاند و
فراتر از کتاباند.
برای گرفتن
نمره بالا
باید دانشآموز
در کلاسهای
تقویتی و مکمل
شرکت کند، اما
در این منطقه
امکانپذیر
نیست. در
سیستانوبلوچستان
بهویژه در
مناطق
روستایی و
مرزی، معلم
تخصصی ندارند
که بتوانند
کلاسهای
تقویتی
برگزار کنند.
به همین دلیل
دانشآموزان
نمیتوانند
نمره خوب
بگیرند.
ترک
تحصیل از دوره
ابتدایی
او
میگوید که در
مدارس شهرهای
بزرگ مثل
تهران،
اصفهان و
خراسان،
میانگین معدل ۱۴
است که نشان میدهد
سطح سوالات
بالاتر از
کتابهاست:
«اینکه
میانگین معدل
در سیستانوبلوچستان
تا این اندازه
پایین است،
دلیل اولش
همان نبود
معلم تخصصی
است، بعد از
آن هم امکانات
آموزشی. در
حال حاضر در
استان، جز
مدارس خاص مثل
تیزهوشان،
نمونهمردمی
و… در مدارس
عادی بهندرت
دانشآموزانی
پیدا میشوند
که سواد کافی
داشته باشند.»
به
گفته او و بهنقل
از مدیر یکی
از مدارس
متوسطه، دانشآموزانی
که از پایه
ششم به هفتم
میروند،
حداقل از هر ۲۰
نفر، ۴
تا ۵
نفرشان به هیچعنوان
سواد خواندن و
نوشتن
ندارند؛ یکی
از دلایل این
مسئله، سیستم
ارزشیابی
توصیفی است که
به درستی اجرا
نمیشود و
دانشآموز
بدون مردود
شدن به مقطع
بالاتر میرود:
«در سالهای
قبل، میانگین
معدل بالای ۱۰
بود و فکر میکنم
در ایرانشهر
روی دهونیم
بود.» بهگفته
او، در حال
حاضر میزان
ترکتحصیل در
دوره ابتدایی
هم بیشتر شده،
در دوره متوسطه
افزایش داشته
و در متوسطه
دوم به اوج
خود میرسد.»
او میگوید که
دانشآموزان
ترجیح میدهند
بروند
شاگردی،
بنایی، نجاری
و صیادی کنند،
اما درس
نخوانند.
حداقل از آن
طریق، ۵۰۰-۴۰۰
هزار تومان
درآمد دارند.
جلوگیری
از استخدام
معلمان
بلوچستانی
این
معلم میگوید
که استان
سیستانوبلوچستان
بهگفته
مسئولان
آموزشوپرورش
۱۶
هزار معلم کم
دارد، درحالیکه
امسال در
دفترچه کنکور
فرهنگیان،
استان سیستانوبلوچستان
تنها استانی
بود که در ۶-۵
رشته تخصصی
هیچ سهمیهای
برای دبیر
تخصصی نداشت.
برای درسهایی
مثل فیزیک،
ریاضی و چند
درس دیگر، یک
سهمیه هم به
استان سیستانوبلوچستان
نداده بودند.
این
خود یک تبعیض
و نابرابری
آموزشی
سنگینی است.
او درباره کم
کردن سهمیه
دانشگاه
فرهنگیان
برای استان
سیستانوبلوچستان،
چند نکته را
توضیح میدهد:
«بعد از
اعتراضات سال ۱۴۰۱،
به آموزشوپرورش
یک نگاه
انقلابی و
پرورشی شد و
گفتند، باید
در آزمون
فرهنگیان ۲۵
درصد نمره به
فرآیند گزینش
و مصاحبه
اختصاص داده
شود. برای
نیروهای
استخدامی
شرایط را سختتر
کردند و
گفتند، باید ۴۰
درصد نمره
علمی باشد و ۶۰
درصد فرآیند
مصاحبه و
گزینش. همین
مسئله انتخابهای
سلیقهای
ایجاد کرد. در
کنار همه
اینها، محل
استقرار
فرآیندهای
گزینش آموزشوپرورش
در شمال استان
سیستانوبلوچستان
قرار دارد؛
یعنی اهالی
سیستان. بسیاری
از سیستانیها
از نظر مذهبی
با مردم
بلوچستان
متفاوت هستند
و گرایشهای
سیاسیشان هم
فرق میکند.
مثلاً در جنوب
استان، ۸۰
درصد مردم به
اصلاحطلبان
رأی میدهند،
اما بخش شمالی
خودشان را
وابسته به جریانهای
انقلابی میدانند
و همیشه در
گزینشها به
این مسئله
توجه میکنند.»
او
ادامه میدهد:
«دلیل دیگر
استخدام
نکردن اهالی،
برداشتن شرط
بومیبودن
معلمان است؛
یعنی از تمام
کشور میتوان
نیروی معلم
استخدام کرد،
نهفقط از این
استان. استان
سیستانوبلوچستان
از نظر کیفیت
آموزشی به کف
جدول رسیده
است.» بهگفته
او، در کنار
همه اینها
برای قبولی در
آزمون
استخدام،
گزینه تاهل و
فرزندآوری را
بهعنوان
امتیاز برای
استخدام در
نظر گرفتند، جالب،
اما اینجاست
که وقتی
دفترچه آمد،
این امتیاز
برای کل کشور
در نظر گرفته
شده بود، جز
برای منطقه
بلوچستان.
یعنی گفته شد
که نرخ باروری
نباید بالای ۲/۵
باشد و در کل
کشور تنها
مناطق جنوبی
استان سیستانوبلوچستان
نرخ باروریشان
بالای ۲/۵
بود. خیلی
راحت میتوانستند
به ما بگویند
که از همه
استان نیرو
استخدام میکنیم،
جز بلوچستان.
داداللهزهی
تاکید میکند
که دو، سه سال
است این اتفاق
میافتد و
مدام هم تکرار
میشود: «در
استانی مثل
خراسان،
سهمیه معلم در
آزمون
فرهنگیان،
بالای سههزار
نفر است، اما
در سیستانوبلوچستان
با کمبود
بسیار بالای
معلم، این
سهمیه تنها ۹۰۰
نفر است. در
حوزه چابهار
رویهمرفته
تنها ۵۰
معلم اختصاص
میدهند و از
این ۵۰
نفر، با معیارهای
سختگیرانه
تنها پنج نفر
بومی مناطق
جنوبی استان
پذیرفته میشوند
و ۴۵
نفر دیگر
مربوط به
مناطق شمالی
استان یا خارج
از استان هستند.
بررسیهای ما
در سهسال
مختلف نشان میدهد
در حوزه کنارک
و چابهار، ۳۰۰
نفر سهمیه
معلم میدهند
که از این
تعداد، حدود ۳۰
تا ۴۰
نفر از افراد
بومی هستند و ۲۶۰
تا ۲۷۰
نفر از خارج
از استان میآیند.
از این ۲۷۰-۲۶۰
نفر، بیش از ۲۰۰
نفرشان در
همان سال اول
خدمت، انتقالی
میگیرند. اینها
تنها میخواهند
سهیمه را پر
کنند و بعد با
فشارهایی که
از سوی
وزارتخانه،
فرمانداری و
نمایندگان
مجلس وارد میشود،
هرچه سریعتر
از استان خارج
شوند. همین
مسئله سبب شد
تا کمبود معلم
از ۱۱
هزار نفر به ۱۶
هزار نفر
برسد.»
بهگفته
او، اکنون استان
سیستانوبلوچستان
با سیل افراد
غیربومی
مواجه است که
منجر میشود
هر سال دوهزار
نفر به کمبود
معلم اضافه شود.
ششم
شهریورماه
امسال،
تعدادی از
مسئولان سیستانوبلوچستان
از وضعیت
آموزشی این
منطقه انتقاد
کردند. یکی از
آنها معاون
اجتماعی و
پیشگیری از
جرم دادگستری
این استان
بود. بهگفته
او، نرخ
بازماندگی و
ترک تحصیل در
دانشآموزان
مقطع ابتدایی۴۲
هزار و ۸۴۵
نفر، در مقطع
متوسطه اول ۳۷
هزار و ۹۵۸
نفر و در مقطع
متوسطه دوم ۶۸
هزار و ۶۴
نفر است.
براساس اعلام
او، ۱۴۸هزار
و ۷۶۹
نفر از کودکان
و نوجوانان
هفت تا ۱۸
ساله از آموزش
همگانی بهدلایل
گوناگون
محرومند که از
این تعداد ۸۱
هزار و ۳۲۵
نفر از کودکان
و نوجوانان،
دختر و ۶۷
هزار و ۴۴۴
نفر نیز دانشآموزان
پسر هستند. بر
این اساس حدود
۱۴
درصد از
کودکان و
نوجوانان این
استان، از آموزش
همگانی و
تحصیل
محرومند و ۲۴
درصدشان هم
ترک تحصیل
کردهاند.
استخدام
رفتگر
لیسانسه
بنا
بر اعلام
داداللهزهی،
دانشآموزان
منطقه سیستانوبلوچستان
هجوم
وحشتناکی به
سمت سازمان
فنی و حرفهای
و کاردانش
کردهاند. آنها
یا ترک تحصیل
میکنند یا به
سمت این رشتهها
میروند. در
کنار اینها،
دلیل اصلی ترک
تحصیل همچنان
فقر و نبود
فرصتهای
شغلی است.
دانشآموزان
در بسیاری از
مناطق
خوابگاه
ندارند.
دانشآموز
دوره ابتدایی
باید ۱۲-۱۰
کیلومتر را
برود تا به یک
مدرسه برسد.
دانشآموز
مقطع متوسطه
هم تا ۳۰-۲۰
کیلومتریاش
مدرسه ندارد.
او ادامه میدهد:
«قبلاً دانشآموزان
به دو دلیل در
مدارس میماندند؛
یکی اینکه طرح
روستای مرکزی
وجود داشت و
برای دانشآموزان
مینیبوس در
نظر گرفته
بودند که
رایگان بود.
اما چند سالی
است که این
مینیبوسها
حذف شدهاند.
ازسویدیگر
با بالا رفتن
جمعیت دانشآموزی،
خوابگاهی
برای آنها
وجود ندارد.
از همه اینها
گذشته حتی اگر
دانشآموزی
درس خواند،
فرصت شغلی
ندارد.»
او
میگوید که
برای استخدام
بهعنوان
رفتگر
شهرداری،
آنقدر
درخواست داده
بودند که
درنهایت یکنفر
ـ آنهم با
پارتیبازی ـ
قبول شد که
تحصیلات این
فرد،
کارشناسی است:
«فرصتهای
شغلی بهخودیخود
در این استان
کم است، در
این استان
کارخانه و
شرکتهای
متعددی وجود
ندارد، یک
استخدام
دولتی وجود
داشت برای
آموزشوپرورش
در دو سال
اخیر که همان
را هم از
اهالی گرفتند.»
او
میگوید که
ترک تحصیل در
دو گروه
دختران و
پسران بالا
رفته هرچند
بخشی از ترک
تحصیل دختران
بهدلیل
مسائل فرهنگی
است؛ چراکه
خانوادهها
نمیخواهند
دخترانشان
به مدارس
مختلط بروند.
البته هنوز
اصلیترین
دلیل ترک
تحصیل
دختران، نبود
مدرسه در مناطق
نزدیک به
خودشان است:
«یکی از
دهستانهای
مرکزی، ۱۵
روستا دارد که
از مناطق
مختلف دانشآموزان
زیادی به آنجا
تردد میکنند،
اما همین ترددها
منجر به
تصادفات بالا
و مرگ تعداد
زیادی از این
دانشآموزان
میشود.»
آخرین
گزارش مرکز
آمار ایران
نشان میدهد
که تعداد
افراد
بازمانده از
تحصیل با رشدی
۲۶
درصدی از بیش
از ۷۷۷
هزار نفر در
سال تحصیلیِ ۱۳۹۵-۱۳۹۴
به مرز ۹۳۰
هزار نفر در
سال تحصیلیِ ۱۴۰۲-۱۴۰۱
رسیده است.
بیش از ۵۵۶
هزار نفر از
بازماندگان
از تحصیل در
مقطع متوسطهی
دوم، یعنی در
ردهی سنی ۱۵
تا ۱۷سال
قرار دارند.
بیش از ۱۹۷
هزار نفر نیز
در مقطع
متوسطهی
اول، یعنی بین
۱۲
تا ۱۴
سال دارند و
بیش از ۱۷۵
هزار نفر نیز
در ردهی سنی ۶
تا ۱۱
سال مدرسه را
ترک کردهاند.
سیستانوبلوچستان
با بیشترین
تعداد
بازمانده از
تحصیل، در
رتبهی اول
قرار دارد و
استانهای
خراسان رضوی،
تهران،
خوزستان و
آذربایجان
غربی در رتبههای
بعدی جای
گرفتهاند.
بنا بر آمارهای
رسمی، طی پنجسال
یعنی از سال ۱۳۹۵
تا ۱۴۰۰
بهطور
میانگین
سالانه ۲۵
هزار نفر از
بازماندگان
جذب مدرسه شدهاند.
وضعیت استان
سیستانوبلوچستان
از تمام استانها
نامناسبتر
است، بهطوریکه
در سال
تحصیلیِ ۱۴۰۱-۱۴۰۰
بیش از ۱۴۵
هزار نفر از
جمعیت دانشآموزیِ
این استان،
درس و مدرسه
را رها کردهاند.
بیسوادی فقط
محدود به
کودکان نیست و
بنا به آمار
رسمی، حدود ۹
میلیون نفر از
جمعیت ایران
یعنی بیش از ۱۰
درصد از
ایرانیان بیسوادند.
زغال
و بنزینفروشی
دانشآموزان
آقای
«میم»، معلم
یکی از مدارس
ابتدایی در
زرآباد
سیستانوبلوچستان
است و میگوید
که دانشآموزان
در همین مقطع ابتدایی
زغالفروشی
میکنند؛ این
را میتوان از
نمرات پایینشان
متوجه شد. هر
کیسه ۱۰
کیلویی را ۴۰
هزار تومان میفروشند.
روزی سه، چهار
کیسه
بفروشند،
چندصد هزار
تومان درآمد
دارند. این
دانشآموزان
بهجای اینکه
فکرشان درس و
مدرسه باشد،
به فکر پول
درآوردن
هستند.
چطور
میتوان
مطالب آموزشی
را به این
دانشآموزان
یاد داد؟ این
دانشآموزان
معمولاً در
پایههای
بالاتر ترک
تحصیل میکنند
و حالا هم
تعدادشان
بیشتر شده
است. دختران
بهدلیل نبود
مدرسه ترک
تحصیل میکنند
و پسران بهدلیل
وضعیت
اقتصادی.
هرچند دختران
بسیار بااستعدادند
و نسبت به درس
و مدرسه علاقهمند،
اما از آنها
حمایت نمیشود؛
نه مدرسهای
برایشان
ساخته میشود،
نه معلم زن
استخدام میکنند.
دختران
از سر ناچاری
خانهنشین میشوند
و سوزندوزی
میکنند. او
میگوید که سهسال
است برای این
دانشآموزان
دنبال مجوز
مدرسهای
هستند که
خیران ساختهاند،
اما چون
تعدادشان کم
است، مجوز نمیدهند.
مسلماً در
ابتدا
تعدادشان کم
است و بهتدریج
بیشتر میشوند.
در این مناطق
مدارس
جداگانه وجود
ندارد، همه
مختلط هستند،
تعداد دانشآموزان
زیاد است و
مدارس کم
هستند.
سیل
اخیر یکی از
مدارس را در
زرآباد تخریب
کرد؛ مدرسهای
که حدود ۲۰۰
دانشآموز از ۱۰
روستا دارد.
اگر هوا گرم
نبود و آب جمعشده
بخار نمیشد،
مدرسه را باید
تعطیل میکردند،
هرچند
دیوارهایش
ترک خورده.
ترک تحصیل آنها
از مقطع
متوسطه دوم به
اوج میرسد،
اغلب هم سراغ
در دسترسترین
شغل یعنی فروش
بنزین میروند،
از ۶
صبح تا ۱۲
ظهر زیر آفتاب
میایستند
برای ۱۰
لیتر بنزین که
میشود ۲۰۰
هزار تومان.
بهگفته او،
هر سال معدل
دانشآموزان
پایینتر میرود
و فشار روی
خانوادهها
بیشتر میشود.
خیلی
وقتها پدر
دانشآموز به
مدرسه میآید
و فرزندش را
برای کار در
باغ میبرد.
برخی از دانشآموزان
بنزینفروشی
میکنند، یا
صیادی و
کارگری در
باغ. میزان
ترک تحصیل در
دوره متوسطه
دوم بیشتر از
سایر پایههاست.
از همه اینها
گذشته تعداد
کمسوادها و
بیسوادها
هم در حال
افزایش است و
در این وضعیت
هر سال سهمیه
پذیرش معلم در
دانشگاه
فرهنگیان
کمتر میشود.
دانشآموز
دبیرستانی
جدول ضرب بلد
نیست
براساس
مصوبه
شورایعالی
انقلاب
فرهنگی، تاثیر
معدل در کنکور
دونوبتی ۱۴۰۲
و ۱۴۰۳
بالا رفت و به ۵۰
درصد رسید؛ دو
کنکوری که در
دیماه سال
گذشته و
تیرماه امسال
برگزار شد.
براساس همین
مصوبه از سال ۱۴۰۴،
معدل سال
یازدهم هم بر
کنکور تاثیر
میگذارد و
سال بعدش هم
معدل پایه
دهم. دبیر و
مدرسهساز در
ایرانشهر
سیستانوبلوچستان
میگوید که
این مصوبه
دامنزدن به
نابرابری و بیعدالتی
آموزشی در
مناطق محروم
است. چراکه
دانشآموزان
این مناطق
مانند سایر
استانها
فرصت برابر
آموزشی
ندارند. این
درحالیاست
که سه روز پیش
بود که مسعود
پزشکیان،
رئیسجمهوری
بر محققشدن
عدالت آموزشی
تاکید کرد. او
گفت که نیروها
و نوع آموزش
تفاوت دارد و
این بیعدالتی
است.
مینا
کامران،
کنشگر
اجتماعی است
که سالهاست
در حوزه آموزش
کودکان در
مناطق محروم
فعالیت میکند
و از نزدیک
شاهد بوده که
دانشآموزان
این مناطق
چطور هر سال
به عقب میروند،
ترک تحصیل میکنند
و کمسوادتر
میشوند. او
اخیراً در یکی
از روستاهای
مرزی سیستانوبلوچستان
بوده که حتی
یکنفر از ۴۰
دانشآموز آن
پایه،
نتوانسته بود
در یکی از درسهای
نهایی نمره
قبولی بگیرد.
.