دیدگاه
ها پیرامون
مباحثات
کنگره ۲۷
سازمان
جهان
دوقطبی و
مواضع ما
قطعنامه
برای کنگره ۲۷
صادق
افروز
همه ی
آنهایی که
حوادث
اوکراین را پس
از فروپاشی
بلوک شرق و سر
برآوردن
جمهوری های
جدید و به
ویژه پس از
سال 2014 دنبال می
کردند از آغاز
جنگ روسیه و
اوکراین غافلگیر
نشدند.نقش
کشورهای
امپریالیستی
و ناتو در
تحریک
نیروهای دست
راستی ،
فاشیست و نازیست
برای ایجاد
درگیری با روس
تبار های اوکراین
که تقریبا 50 در
صد جمعیت این
کشور را تشکیل
می دهند بر
کسی پوشیده
نبود .در
انتخابات
ریاست جمهوری
سال ۲۰۱۰
نزدیک به ۴۹
درصد رای
دهندگان که
اکثرا در شرق
اوکراین
بودند به یانوکویچ
رای دادند
.یانوکویچ
مخالف پیوستن
به اتحادیه
اروپا و ناتو
بود. به همین
جهت آمریکا و
متحدین
اروپایی اش
تلاش برای
سرنگونی او و
دخالت در
اوکراین را
افزایش دادند.
سرازیر شدن
کمک های مالی
برای
خرابکاری از
طرف آدم هایی
مثل جورج سورس
و جنبش میدان
و انقلاب نارنجی
نتیجه این
تلاش ها بود
که در سرانجام
خود سرنگونی
یانوکویچ را
رقم زد.
از فوریه 2014 که
رژیم
یانوکویچ
سرنگون شد تا
زمان حمله روسیه
به اوکراین ،
دولت آمریکا
برخلاف تمام آن
قول هایی که
قبل از
فروپاشی بلوک
شرق در عدم
توسعه ناتو به
کشورهای
پیرامون به
گورباچف داده
بود سیاست پیش
روی در
کشورهای پیرامون
شوروی را
افزایش داد.
بنابر گزارش
کنگره ٬
آمریکا 15.5
میلیارد دلار
خرج تسلیحاتی
و امنیتی و
هماهنگی با
ناتو در
اوکراین کرد.
پس از آغاز
جنگ در سال
۲۰۲۲
تا تاریخ 29
آگوست 2022 دولت
آمریکا 12.9
میلیارد دلار
کمک های تسلیحاتی
و امنیتی به
اوکراین
ارسال داشته
تا بتواند در
مقابل تهاجم
روسیه از خود
دفاع کند .
https://crsreports.congress.gov/product/pdf/IF/IF12040
ناتو
بدون شک به
دنبال تضعیف
روسیه و در
نهایت تکه
پاره کردن این
بزرگترین
کشور پهناور
جهان
است
که منابع
عظیم نفت و
گازش اروپا را
بخود وابسته
کرده و غلات
اش نه تنها اروپا
بلکه بسیار از
کشورهای
آفریقایی و
آسیایی را
وابسته به خود
دارد .روسیه
ممکن است از
نظر وسعت
اقتصادی
جایگاه مهمی
نداشته باشد و
حد اکثر در
مقام مقایسه
در کنار ایتالیا
قرار بگیرد
ولی به دلیل
دارا بودن
کالاهای
حیاتی نقش
بسیار مهمی در
اقتصاد جهان
بازی می کند
.نقش
گاز طبیعی, و
نفت در
تولید انرژی
در اروپا به
خصوص پس از
فشار هایی که برای
کم کردن
استفاده از
زغال سنگ و
انرژی هسته ای
از طرف
طرفداران
محیط زیست در
اروپا وارد می
شود مهم تر می
شود.در
کشورهای
اتحادیه اروپا
60 درصد انرژی
از مصرف نفت و
گاز طبیعی
حاصل می
شود.چنین
وابستگی می
تواند یکی از
علل
علاقه
کشورهای
امپریالیستی
به تضعیف روسیه
و در اختیار
گرفتن این
منابع را نشان
دهد .
https://ec.europa.eu/eurostat/cache/infographs/energy/bloc-2a.html
یکی
دیگر از دلایل
علاقه کمپانی
های امپریالیستی
به اوکراین ٬
خاک حاصلخیز
آن است . دولت
های مختلف اوکراین
با آگاهی از
این
علاقمندی٬
قوانین مختلفی
را در جهت تنگ
کردن عرصه
برای ورود این
کمپانی ها وضع
کرده
بودند.صندوق
بین المللی پول
و بانک جهانی
برای شکستن
این سد ها و برای
آسان کردن
ورود کمپانی
های معظم
کشاورزی مثل
مانسانتو به
دولت های
اوکراین فشار
وارد می کردند
تا قوانین
مالکیت زمین
های کشاورزی
که به این
کمپانی های
بزرگ اجازه
خرید نمی داد
تغییر
کند.بانک
جهانی و صندوق
بین المللی پول
همچنین از
دولت های
مختلف
اوکراین می
خواستند تا
اجازه دهد این
کمپانی ها از
دانه های
تغییر یافته
ژنتیکی
استفاده کنند.
ده ماه قبل از
یورش ارتش
روسیه به
اوکراین
زلینسکی قانونی
را امضا کرد
که به کمپانی
های بزرگ اجازه
می داد که در
اوکراین زمین
کشاورزی
خریداری کنند
و از دانه های
تغییر یافته
ژنتیکی GMO
استفاده کنند.
https://ifz.org.br/2022/06/03/war-within-the-war-the-fight-over-land-and-genetically-engineered-agriculture/
تهدید
روسیه برای
دریافت روبل
بجای دلار برای
عرضه ی نفت و
گاز پس
از اعمال
تحریم های اقتصادی
و امتناع
کشورهای
اروپایی ٬
آنها را با
مشکلات بسیار
بزرگی در
آستانه
زمستان روبرو
کرده است.در
برخی از
کشورهای
اروپایی مثل
هلند و آلمان
دولت برای
مصرف کمتر آب
مقررات خاصی
تعیین کرده
است . در همین
حال برخلاف برخی
تحلیل گران
هوادار حملات
ناتو ٬
واحد پول
روسیه پس از
آغاز جنگ نه
تنها تصعیف نشد
بلکه صعود
چشمگیری هم
داشته است.
آمریکا و اتحادیه
اروپا می
پنداشتند با
اعمال تحریم
های گسترده٬
روبل روسی را
به کاغذ پاره
تبدیل خواهند
کرد . ولی
برخلاف چنین
پیش بینی روبل
روسیه صعود
چشمگیری
داشته
است.روبل
روسیه که تا
قبل از آغاز
جنگ 85 در برابر
یک بود امروز 65
در برابر یک
است.
تلاش
روسیه برای
مقابله با
تحریم های
اعمال شده از
سوی بانک
جهانی و صندوق
بین المللی
پول و دیگر
نهادهای
سرمایه داری
جهانی نمی
تواند مورد
توجه کشورهای
پیرامونی در
آسیا و آفریقا
و آمریکای
لاتین
نباشد.کشورهایی
که بر اثر افتادن
به دام وام
های دریافتی
از این نهاد
ها به
ورشکستگی
کشیده شده اند
. همه
این کشورها
برای خلاصی از
وام های خانه
بر باد ده این
نهادهای
امپریالیستی
در جستجوی یک
منبع جدید
هستند . کمک
خواستن از
بریکس برای
خلاصی از بند
و بست نهادهای
مالی
امپریالیستی
نتیجه این
تلاش هاست. با
ایجاد بانک
توسعه نوین توسط
کشورهای عضو
بریکس گام
تازه ای برای
مقابله با
انحصاری که
توسط صندوق
بین المللی
پول و بانک
جهانی که توسط
آمریکا ،
اروپا و ژاپن
اعمال می شود
برداشته
شد.رشد بریکس
و تقاضای عضویت
کشورهای جدید
می تواند ضربه
محکمی به نهاد
های
امپریالیستی
باشد.یکی از
اهداف کشیدن
روسیه به جنگ
و تضعیف آن در
واقع
رویارویی با
اقدامات
جسورانه
بریکس است.
آیا
روسیه و چین
کشورهای
امپریالیستی
هستند؟
فروپاشی
آنچه از آن به
عنوان
سوسیالیسم
اسم برده می
شد در اروپای
شرقی و به
ویژه در اتحاد
شوروی در واقع
روی کار آمدن
سرمایه داری
نئولیبرالی
به جای سرمایه
داری دولتی
بود. الیگارش
های متعدد مثل
قارچ سر از
زمین
درآوردند و
آنچه را دولت
شوروی در
اختیار داشت
به ثمن بخس
صاحب شدند
.آنچه در حال
حاضر و
بخصوص پس از
آغاز جنگ
روسیه با
اوکراین شاهد
آن هستیم یک
پروسه بازگشت
از سرمایه
داری
نئولیبرالی
حاکم شده پس
از فروپاشی
بلوک شرق به
سرمایه داری
دولتی است . با
خروج سرمایه
های کشورهای غربی
٬ دولت روسیه
اختیار این
سرمایه ها را
بر عهده گرفته
و فشار بر
اولیگارش ها
برای واگذاری
مایملک شان
افزایش یافته
است.این پروسه
معکوس اگرچه
هیچ ربطی به
سوسیالیسم
ندارد ولی به
دوقطبی شدن
بیشتر جهان
دامن می
زند.جنبش های
ترقی خواهانه
در جهان که
زیر سیطره
امپریالیسم
جهانی قرار
دارند می
توانند با
تکیه بر این
دوقطبی شدن
کمک های لازم
را دریافت
کنند . کشورهایی
نظیر شیلی ،
کوبا ، کلمبیا
و آرژانتین روی
این کمک ها
حساب می کنند
.اطلاق صفت
امپریالیستی
به جای سرمایه
داری دولتی به
روسیه و چین
می تواند به
اتخاذ تاکتیک
های انحرافی
منجر شود . ما
اینگونه این
انحرافات را
در موضع گیری
برخی از
سازمان های چپ
شاهد بودیم.
اتخاذ
تاکتیک صحیح
اپوزیسیون
چپ و مترقی
ایران که برای
سرنگونی انقلابی
جمهوری اسلامی
مبارزه می کند
در موضع گیری
علیه امپریالیسم
جهانی و به
نفع بریکس با
یک دشواری خاصی
روبروست. این
دشواری از
آنجا ناشی می
شود که جمهوری
اسلامی به
دلیل پافشاری
بر روی یک سری دگم
ها مثل تلاش
برای نابودی
اسرائیل و کمک
به گروه هایی
مثل حزب الله
و حوثی ها و جهاد
اسلامی و رژیم
اسد و همچنین
به جهت تلاش برای
رسیدن به
تکنولوژی بمب
اتمی مورد خشم
و تحریم
امپریالیسم
جهانی است .
جمهوری
اسلامی به
دلیل ماهیت
بورژوایی و ضد
کارگری خود و
و پذیرش تمامی
پیش شرط های
بانک جهانی و
صندوق بین
المللی پول
همه راه های
نزدیک شدن به این
نهاد های
امپریالیستی
را هموار
نموده بود ولی
از آنجایی که
به دلیل ماهیت
ذاتی اش قادر
به پذیرش
درخواست های
سیاسی غرب
نبود روابطش
با غرب همچنان
بحرانی باقی
ماند و
سرانجام دست
کمک و دوستی
به سمت شرق
دراز کرد . یکی
از نکات منفی
روسیه و چین
بی اعتنایی به
وضعیت حقوق
بشر در
کشورهای جهان
ست.این دو
کشور بی اعتنا
به نقض
حقوق بشر با
کشورهای آسیایی
و آفریقایی
ارتباط
دوستانه
اقتصادی با
این رژیم ها
برقرار می
کنند .گروه
هایی که از آن
ها به عنوان
محور مقاومتی
یاد می شود
این رابطه
دوستانه و بی
اعتنایی به
نقض حقوق بشر
توسط این
کشورها را
نادیده می
گیرند و به
دفاع از این
رژیم های
استبدادی
کشیده می شوند
. نمونه رژیم
اسد در سوریه
و جمهوری
اسلامی در
ایران مثال
های بارز چنین
سیاستی هستند.
برای ما که
خواهان
سرنگونی
انقلابی
جمهوری
اسلامی هستیم
تاکتیک صحیح
دفاع از ماهیت
استقلال طلبانه
بریکس و کمک
های اقتصادی به کشورهای
درحال توسعه و
مقابله با
تلاش های
امپریالیستی
برای ضربه زدن
به کشورهای
عضو بریکس در
عین ایستادن
بر موضع
سرنگونی
جمهوری اسلامی
است. اگر
زحمتکشان
ایران در
مبارزه علیه
جمهوری
اسلامی به
پیروزی برسند
برای پیشرفت
اقتصادی چاره
ای جز بریدن
از نهادهای
امپریالیستی
و نزدیک شدن
به قطب دیگر
اقتصادی یعنی
بریکس نخواهند
داشت. سنت
چریک های
فدایی خلق
ایران در اتخاذ
سیاست درست در
مناقشات بین
المللی
و بنیان
گذاران راه
کارگر می
تواند راهنمای
ما باشد.رفقای
فدایی
در سال های دهه
۵۰ و قبل از
سرنگونی رژیم
شاه علیرغم
انتقاد از
سیاست های
خارجی اتحاد
شوروی هیچگاه
از تئوری ارتجاعی
سوسیال
امپریالیسم
دفاع نکردند.
آنها در ضمن
انتقاد از
روابط
دوستانه
اتحاد شوروی
با رژیم شاه و
بی اعتنایی به
همبستگی
پرولتری ٬
امپریالیسم
آمریکا و رژیم
شاه را دشمنان
اصلی مردم
ایران دانسته
و با آنان
مبارزه می کردند
. سنتی که از
سوی بنیان
گذاران راه
کارگر نیز
دنبال شد.
اوضاع امروزی
جهان با آن
دوران بسیار
متفاوت است.
اتحاد شوروی
آن روزها با
رژیم کنونی
روسیه یکسان
نیست.ولی می
توان از متدولوژی
رفقای فدایی
در دهه ۵۰ قبل
از روی کار
آمدن رفرمیست
ها و بنیان
گذاران راه
کارگر
آموخت
...............................................................................