Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۸ مرداد ۱۳۸۹ برابر با  ۳۰ جولای ۲۰۱۰
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۸ مرداد ۱۳۸۹  برابر با ۳۰ جولای ۲۰۱۰
جنگ انرژی مایع : به سرزمینهای لوله خیز نفت و گاز۱ خوش آمدید

جنگ انرژی مایع : به سرزمینهای لوله خیز نفت و گاز۱ خوش آمدید

 

نوشتۀ: په په اسکوبار

 

ترجمۀ : نصرالله قاضی

 

چیزی که در میان سروصدای زیاد در میدان جنگ بزرگ بمنظور کنترل اوروآسیا دیده میشود طرح نقشه نهائی برای یک نظام چند مرکزی جهانی است که به آن " رقابت بزرگ جدید" ۲  هم گفته میشود.

 

شعار مزخرف "جنگ علیه ترور" که پنتاگون آن را زیرکانه به "جنگ طولانی" تغییرنام داده بدنبال چیز مهمتری یعنی همزاد دیگرش جنگ انرژی در سراسر کره زمین است . من میخواهم این جنگها راجنگ انرژی مایع بنامم ، زیرا شریانهای این جنگ همان لوله هائی ست که چپ و راست ازمیادین بالقوه جنگی میگذرند . به بیان دیگر ،  اگرمیپذیریم که امروزه ، خط مقدم این برخوردها را مناطق مورد منازعه در حوزۀ دریای خزرتشکیل میدهند ، باید پذیرفت که فردا تمامی اوروآسیا به صفحۀ جنگ این شطرنج تبدیل خواهد شد . از نظر جغرافیائی میتوان این مناطق را سرزمین پایپ لاینستان   ( یا سرزمین های لوله خیز نفت و گاز) نامید . همۀ مشتاقان به ژئوپلیتیک باید مثل من اشتیاق خود را ارضاء کنند . من از نیمه دوم ۱۹۹۰ در فکر خط لوله های انتقال انرژی در این مناطق دنیا بوده ام  و با یک کشتی تجاری آذری از این سوی دریاچه خزر به آن سوی آن رفتم تا خط لولۀ ۴ میلیارد دلاری که بین باکو - تفلیس – سیهان۳ در قفقازکشیده شده است را ببینم. ( این خط لوله بیشتربه نام مختصرش" بی . تی . سی"   معروف است (

 

بسیاری از جاده های ابریشم جدید – بخوان: خطوط لولۀ ابریشم جدید - را پیاده پیموده ام . اینها همان جاده هائیست که در آینده ، حمل انرژی گازمایع طبیعی از شانگهای تا استانبول را امکان پذیر خواهند ساخت . من با علاقه زیاد همان مسیری را که " رهبر ترکمنستان  صفرمراد نیازوف پیموده بود پیمودم با این فرق که او رئیس جمهور ترکمنستان بود با ذخائر عظیمی از گاز طبیعی و من یک خبرنگار ساده و ماجراجو بودم .وقتیکه در آلماتای ، پایتخت پیشین قزاقستان بودم ( بعد از سفر من پایتخت قزاقستان از آلماتای به آستانه منتقل شد) وگفتم که میخواهم از شهر نفت خیز اُکتائو دیدن کنم باعث حیرت اهالی محل شدم . از من میپرسیدند چرا آنجا میروی؟ آنجا که چیزی نیست !! . وقتی که وارد تالار نقشه در دفتر مرکزی گازپروم روسیه یعنی مرکز ادارۀ غول پیکر انرژی مسکو (گازپروم) شدم بیاد فیلم اُدیسۀ فضائی افتادم . در این اطاق اطلاعات کامپیوتری کلیه خطوط لولۀ نفت و گاز موجود در اوروآسیا موجود بود ، و وقتیکه وارد دفتر مرکزی شرکت ملی نفت ایران در تهران شدم با دیدن صفوف کارشناسان زن که خود را در چادر پیچیده بودند این احساس به من دست داد که انگار وارد غار علاءالدین شده ام . با این همه ، چرا هیچوقت رابطۀ "افغانستان" و "نفت" در هیچ جمله ای دیده نمیشود.

 

در سال ۲۰۰۸ قیمت نفت،به قیمت خون پدرفروشندۀ آن رسید . امسال در ۲۰۰۹ تقریبأ ارزان است . اما نباید غافل شد . اینجا مسأله ، مسألۀ قیمت نیست . بخواهید یا نخواهید انرژی چیزیست که هر کسی که سرش به تنش میارزد بدنبال دستیابی به آنست . پس در نظر داشته باشید که  بدون توجه به اینکه سرخط امروز اخبار چیست حرکات امروزی فقط پیش درآمد حرکاتی است که در" رقابت بزرگ جدید"  بطور لاینقطع و دیوانه کننده ای به دنبال خواهد آمد. بگذار وسائل ارتباطات جمعی تمام هم و غم خود را صرف اخباری مثل  القاعده  ،  زنده یا مردۀ "  اسامه بن لادن  ، طالبان بشکل جدید و یا کلاسیک ، و " جنگ علیه ترور"  و یا هر نام و عنوان دیگر بکنند. اینها در مقابل مسالۀ اصلی مطالبی منحرف کننده اند ،مسالۀ اصلی مسابقه ژئوپلیتیکی است که هدفش آن است که بداند چه نوع انرژی، از چه خط لوله ای، از کجای جهان، به کجا میرود.

 

چه کسی گفته که  سرزمینهای لوله خیزجلب نظر نمیکنند؟

 

در سال ۱۹۹۷  دکتر زبیگنیو برژینسکی – سیاستمدار معروف و مشاور امنیت ملـّی جیمی کارتر ، همان رئیس جمهوری که جنگهای جدید انرژی را پایه گذاری کرد - در اثر مهم خود "صفحه شطرنج بزرگ" مفصلأ شرح داد که چگونه آمریکا باید  "برتری جهانی" خود را حفظ کند . بعد ها طرح وی  توسط کسانی که در پروژۀ " قرن جدید آمریکائی"  ویلیام کریستول ۴ دور او جمع شده بودند به نحو ناقصی به اجراء گذاشته شد .

 

 دکتر زبیگ (برژینسکی) هم مثل من به اوروآسیا وسواس دارد . او هم همۀ هم و غمش را در جستجوی شرکاء استراتژیک برای واشنگتن گذاشته ، و بر مناطقی که جریان عبور انرژی در آنجا قویتر است خیره میشود. البته خود وی خیلی مودبانه میگوید: باید این کار انجام شود تا یک " سیستم همکاری بیشتر امنیتی بین آمریکا واوروآسیا "  شکل گیرد . دکتر زبیگ که اتفاقأ آقای باراک اوباما هم جزء هواداران اوست باید تا بحال متوجه شده باشد که مدتی است که قطار اورآسیائی که قرار بود انرژی را به آمریکا برساند از خط خارج شده است . بخش اسیائی اورآسیا خواهان تغییر است .چه بحران مالی جهانی باشد یا نباشد ، نفت و گاز طبیعی کلید دراز مدت و غیر قابل تعویض انتقال قدرت اقتصادی از غرب به آسیاست . کسانی که پایپ لاینستان را اداره میکنند ( و علیرغم تمام برنامه ها و خواب و خیال هائیکه برای آن دیده میشود نا محتمل است که آمریکا آن را اداره کند)  دست بالا را خواهند داشت و هیچ تروریست یا جنگ طولانی نمیتواند آنرا تغییر دهد . مایکل کلر۵ یکی ازبرجسته ترین کارشناسان انرژی در دنیاست است. وی در شناسائی علل کشاکش درمناطق لوله خیز نقش برجسته ای دارد . او میگوید "دلائل این کشمکشها از ایجاد کمبود انرژی و گسترش کمبود انرژی شروع و تا تاخیر و کند کردن پروسۀ انرژی های جایگزین ادامه مییابد". ممکن است که برخی ازخوانندگان هنوز متوجه نشده باشند که اولین کشمکشها درجنگ انرژی مایع هم اکنون شروع شده است. در بدترین دوران اقتصادی با رقابت بی رحمانۀ بین غرب و شرق خطربالا گرفتن جنگ در هر کجای دنیا همچنان رو به افزایش است، چه در منطقۀ خاور میانه و یا منطقۀ دریای خزر و یا کشورهای نفت خیز آفریقا مثل آنگولا ، نیجریه و سودان .

 

در منازعات اولیه قرن بیست و یکم چین خیلی سریع عمل کرده است . حتی قبل از واقعۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، رهبران چین در حال تهیه طرحی بودند که به تجاوز خزندۀ غرب برای دسترسی به سر  زمینهای دارای نفت و گاز آسیای میانه و بخصوص منطقه دریای خزرپاسخ گویند . دقیقتر بگویم ،  رهبران چین و روسیه در ماه ژوئن ۲۰۰۱ اقدام به ایجاد " سازمان همکاریهای شانگهای" ( اس. سی . او) کردند. بهتر است این نام اختصاری را بخاطر بسپارید چون در آینده بر سر زبانها خواهد بود.

 

سازمان همکاریهای شانگهای قبلا اعضاء سبک وزنی مثل قرقیزستان ، ازبکستان ، قزاقستان و تاجیکستان داشت و دولت بیل کلینتون و جرج بوش هر دو زیر چشمی این سازمان را تحت نظر داشتند. این سازمان در ابتدا بر اساس همکاریهای منطقه ای در زمینه های اقتصادی و نظامی شکل گرفت و اعضاء سنگین وزن تر مثل چین و روسیه به آن به چشم نواری امنیتی دورادور حریم بالائی افغانستان نگاه میکردند. البته ایران هم منبع انرژی عظیمی در غرب آسیاست و رهبران این کشور با "رقابت بزرگ جدید" جدی برخورد خواهند کرد. ایران برای مدرنیزه کردن ذخایر نفت و گاز خود نیازمند حد اقل به ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری است و مجبور است بیش از حدی که تحریم اقتصادی فعلی اجازه میدهد به غرب نفت بفروشد .تعجبی نیست که ایران به یکی از اهداف آمریکا تبدیل شده است. نباید هم تعجب کرد که چرا حمله هوائی به ایران جزو خواب و خیالات لیکودیهای اسرائیل و معاون قبلی رئیس جمهور آمریکا دیک چی نی و هم پالکی های وی در ارتش آمریکا است . ناظران سیاسی از تهران تا دهلی واز پکن تا مسکو معتقدند که چنین حمله ای از سوی آمریکا که البته تا سال ۲۰۱۲ در صفحۀ رادار دیده نمیشود نه فقط جنگی است علیه روسیه وچین بلکه جنگی است علیه تمام پروژۀ اس.سی.او و ادغام فعالیتهای آسیائی که در آن وجود دارد.

 

خرد و ریزهای جهانی

 

در حالیکه دولت اوباما سعی میکند سیاستهای خود در مورد ایران ، افغانستان وآسیای مرکزی را حل و فصل کند دولت پکن در آرزوی یک نوع راه ابریشم جدید است تا انرژی را سریع و با امنیت کامل از حاشیه دریای خزر به استان سینکی یانگ در دور دست ترین مرزهای غربی خود برساند. "اس.سی.او" هم دامنۀ اهداف خود را گسترده تر کرده است . امروزه ایران ، هند و پاکستان بعنوان عضو ناظر با این سازمان که نه فقط قصد کنترل و حفاظت ازمنابع انرژی منطقه ، بلکه کنترل و حفاظت همه جانبه ازسرزمینهای لوله خیز را  دارد همکاری میکنند . مسلما این همان نقشی است که رهبران ساکن واشنگتن مایلند که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اوروآسیا بعهده بگیرد . با توجه به این که چین   وروسیه خواهان ایفای نقش برابر در " اس.سی.او" در آسیا  هستند، مسلما برخورد بین غرب و شرق غیر اجتناب خواهد  بود . از هریک از کارشناسان آکادمی علوم اجتماعی چین درپکن سئوال کنید که سازمان همکاریهای شانگهای چیست به شما خواهد گفت که این سازمان را بمثابه یک اتحاد تاریخی منحصر بفرد بین پنج تمدن غیر غربی متشکل از تمدنهای روسی ، چینی ،اسلامی ، هندی و و بودائی میشناسد که قادر است به شالوده ای محکم برای امنیت همگانی در اوروآسیا تبدیل گردد. البته این حرفها پیروان خط فکری دکتر زبیگ و برنت اسکوکرافت مشاور امنیتی جرج بوش را به دغدغه میاندازد .

 

براساس نگرش پکن ، نظام جهانی قرن بیست و یکم از یکسو تحت تاثیر چهارضلعی که برزیل ، هند ، روسیه و چین تشکیل میدهند و از سوی دیگر اتحاد اسلامی آینده که بین ایران ، عربستان سعودی و ترکیه صورت خواهد گرفت باید مورد دقت قرار گیرد . البته اگریک آمریکای جنوبی متحد شده را هم به آن اضافه کنید و همه را در مقابل آمریکا قرار دهید آنوقت صحنۀ پر انفجاری بوجود خواهد آمد. میبینیم که در سال ۱۹۹۹ پیمان ناتو و ایالات متحده آمریکا با حملات توسعه طلبانۀ خود وارد بالکان شدند. پکن آن جنگ را جنگ انرژی نامید. چیزی که در آن جنگ مورد نظر بود ذخائر نفت و گاز طبیعی بود که در سرزمینهای پهناوری از شمال آفریقا تا مرزهای چین وجود دارد  و آمریکائیها آن را " هلال بی ثباتی " مینامند.

 

مسیر خط لوله هائی که قرار است انرژی را از دل این سرزمین ها بیرون بکشند و به غرب برسانند اهمیت فراوانی دارد . اینکه این خطوط لوله از کجا شروع میشوند و از چه کشورهائی عبور میکنند مسائل تعین کننده ای در جهان فردا خواهند بود . این موضوع را با حضور پایگاه های نظامی آمریکا  (پایگاه بانداستیل در کوزوو)  در کنار مناطق لوله خیزملاحظه کنید (خط لولۀ " آمبو"۶  در کرانۀ دریای سیاه  در بلغارستان و از طریق جمهوری مقدونیه به کرانۀ دریای آدریاتیک در کنار آلبانی میرسد(

 

" آمبو " در واقع مخفف شرکت نفتی آلبانی- مقدونیه - بلغارستان است که در آمریکا به ثبت رسیده و خط  لوله ای به ارزش ۱/۱ میلیارد دلاررا تا سال ۲۰۱۱ تمام خواهد کرد و به ترانس بالکان  ( یا ا.ک.ا )معروف میباشد . این خط لوله نفت دریای خزر را بدون عبور از روسیه یا ایران به غرب خواهد رساند.

 

" امبو " به عنوان یک خط لوله با استراتژی و جغرافیای سیاسی دلخواه آمریکا که میخواهد یک شبکۀ امن انرژی تحت کنترل خود را ایجاد کند منطبق است. البته این فکر ابتدا توسط بیل ریچاردسون وزیر انرژی بیل کلینتون پرورش یافت و بعد توسط دیک چی نی دنبال شد. پشت نظریه "|شبکه امن کنترل انرژی" باید یک قدرت نظامی تجاوزگر را دید که  به جمهوری های جدا شده از روسیه سابق، درنواحی دریای خزر، در آسیای مرکزی تا ترکیه نظر دارد و آن را کریدور انرژی مینامد .این کریدور، انرژی مایع را ازبالکان به ترکیه واز آنجا به اروپای غربی خواهد رساند.  البته این طرح بخش کوچکی از طرح بزرگتر اخلال درطرح های انرژی موجود در ایران و روسیه هم میباشد. "آمبو" میتواند نفت را ازبستر دریای خزر به گرجستان در قفقاز برساند ، از آنجا توسط تانکر های نفت کش از طریق دریای سیاه به بندر " بورگاس" در بلغارستان وبعد از طریق خط لولۀ دیگری از مسیر مقدونیه به بندر " ولورا " ی آلبانی در دریای آدریاتیک برساند . .

 

باند استیل یک پایگاه نظامی "دائمی" است که آمریکا توانست بعد از جنگ بالکان ، از بقایای یوگوسلاوی سابق بدست آورد . این پایگاه بزرگترین پایگاه نظامی در بیرون خاک آمریکاست است که بعد از جنگ ویتنام ساخته شده است .یکی از شرکتهای تاسیسات مهندسی آمریکا این پایگاه را در ۴۰۰ هکتار زمینهای کشاورزی نزدیک مرز مقدونیه و جنوب کوزوو بنا کرده است . میتوانید از دید سربازان مستقر در آن به چشم یک هتل گوانتاناموی ۵ ستاره به آن نگاه کنید که از مزایای ماساژ تایلندی و انواع غذاهای چرب و نرم بهره مندند . کمپ باند استیل در واقع معادل یک ناوهواپیما بر ثابت است که نه تنها قادراست پروازهای شناسائی بر فراز بالکان انجام دهد بلکه میتواند بر فراز ترکیه و نواحی دریای سیاه نیز به این عملیات بپردازد .( صحبتهای جرج بوش در مورد "محل تماس جدید"  بین  "جامعۀ ناتو-اروپا"  و "خاور میانۀ بزرگ"  را به خاطر بیاورید( .

 

چرا روسیه ، چین و ایران نباید حوادثی مثل جنگ کوزوو ، حمله به افغانستان وبلافاصله حمله به عراق ویا برخوردهای اخیر در گرجستان را جنگ برای سلطه بر سرزمینهای لوله خیز نفت و گاز معنی نکنند ؟ میدانیم که واشنگتن در اتحاد با طالبان میخواست برای اجتناب ازمسیر ایران و روسیه درکشیدن خط لوله های انرژی از افغانستان استفاده کند.عراق هم کشوریست با منابع بیکران نفت وگرجستان منطقه ای حساس برای حمل ونقل انرژیست. هر چند که رسانه های گروهی کمتر اینطور میبینند اما رهبران چین و روسیه " تداوم"  مستمری را درسیاستهای " انسان دوستانه و امپریالیستی"  بیل کلینتون و "جنگ علیه تروریسم"  جرج بوش میبینند.

 

گرجستان

 

اگر میخواهید نوع واشنگتنی مناطق لوله خیزرا بفهمید باید با شرایط  مافیائی گرجستان آشنا شوید.  با وجود اینکه ارتش گرجستان در جنگ اخیر با روسیه صدمات فراوانی را تحمل کرد همچنان گرجستان در سیاستهای انرژی آمریکا نقش مهمی را ایفا میکند ، زیرا میخواهد ایران را از دایرۀ ارسال انرژی بیرون براند . درسال ۲۰۰۷ در کتاب خودم  " گلوبالستان " اشاره کرده ام که سیاست آمریکا حول خط  لولۀ "بی.تی.سی" یعنی باکو، تفلیس و سیهان (جیهان) شکل گرفته است . برژینسکی در سال ۱۹۹۵ بعنوان "مشاور انرژی" به باکو سفر کرد واین ایدۀ را به خورد مسئولان آذری داد. " بی.تی.سی " از ترمینال سنگاچال در نیم ساعتی جنوب باکو شروع و از طریق گرجستان به ترمینال مارین در بندر سیهان در ساحل مدیترانه ای ترکیه میرسد .   این خط لوله مثل ماری بطول ۱۷۶۷ کیلومتر و عرض ۴۴ متر حد اقل از ۶ منطقۀ جنگی میگذرد.  قره وقره باغ (منطقه ای ارمنی نشین در آذربایجان) ، چچن و داغستان ( هردو از مناطق جنگ زدۀ روسیه) ، اوستیای جنوبی و آبخازیا     ( که در سال۲۰۰۸ ، موضوع جنگ بین روسیه و گرجستان بود) وبعد کردستان ترکیه .  اگراز دید اقتصادی به "بی.تی.سی"  نگاه شود پروژه ای بی معنا خواهد بود . خط لولۀ "بی.تی.کِی۷" یعنی باکو- تهران – خارگ میتوانست با قیمتی نزدیک به هیچ در مقایسه با قیمت " بی.تی.سی" تمام شود و از مناطق مافیا زدۀ گرجستان ومنطقۀ  نا امن کردنشین شرق ترکیه هم عبور نکند . لذا این خط لوله میتوانست ارزان ترین راه انتقال نفت و گاز از دریای خزر به اروپا باشد .

 

"رقابت بزرگ جدید" خیالش راحت بود که مسیر انتقال انرژی از خاک ایران عبور نمیکند. مسکو در جنگ ۲۰۰۸ خود با گرجستان اصلا تصمیم نداشت برای مدت طولانی گرجستان و ضمنأ کنترل خط لولۀ "بی.تی.سی" درخاک گرجستان را بدست گیرد ، کنستانتین باتونین تحلیل گر نفت و گاز بانک آلفای روسیه بدرستی اشاره کردو گفت  " با قطع موقت جریان نفت از خط لولۀ بی.تی.سی، ارتش روسیه به سرمایه گذاران بین المللی نشان داد که گرجستان کشور امنی برای انتقال انرژی به اروپا نیست." به بیان دیگر روسها ایدۀ برژینسکی را به مسخره گرفتند. تا همین اواخر از دید آمریکا ، آذربایجان یک نمونۀ موفقیت آمیزاز سرزمینهای لوله خیزبود . ظاهرأ به توصیۀ برژینسکی، بیل کلینتون با اجراء طرح "بی.تی.سی"  باکو را با ثروتی که در لوله های نفت آن وجود دارد از روسیه  "دزدید" . اما با پیامی که از جنگ روسیه - گرجستان میرسد این روزها باکو به کرشمه های روسیه جواب مناسب تری میدهد . بیاد میاوریم که قبلأ تهدیدات نظامی گرجستان باعث شده بود که " بی.تی.سی " بسته شود و آذربایجان حدود ۵۰۰ میلیون دلار از دست بدهد.

 

از آنجا که روسیه در هوا وهوس انرژی میسوزد، با علاقۀ زیاد روی آسیای مرکزی متمرکز شده است . روسیه خواهان خرید گاز قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان با قیمتی که اروپائی ها میپردازند شده است. این قیمت از قیمت قبلی که روسها میپرداختند بیشتر است. روسها همین قیمت را به آذربایجان هم پیشنهاد داده اند.  لذا باکو هم اکنون در حال مذاکره با روسها  برای بالا بردن ظرفیت خط لولۀ باکو- نووروسیسک میباشد ومعنی آن ارسال گاز بیشتر به روسیه و نفت کمتر از طریق بی تی .سی به اروپا میباشد .لازم است که اوباما پیامد های وخیم نفت کمتراز آذربایجان( ازطریق بی.تی.سی) به غرب را حس کند .ظرفیت کامل بی.تی.سی یک میلیون بشکۀ نفت در روز است که بیشتر آن به اروپای غربی میرود . نتیجه استفاده از خط لولۀ باکو - نووروسیسک ورشکسته شدن خط لوله بی. تی. سی است و اگر چنین شود نیت روسها حاصل شده است.

 

یکی از غنی ترین حوزه های نفتی موجود در آسیای مرکزی حوزۀ غول آسای نفتی کاشاگان۹  در  قزاقستان است که مثل تاجی بر تارک حوضچه های نفتی موجود در بستر دریای خزر با ۹ میلیارد بشکه ذخیره نفتی میدرخشد. مثل همۀ مسائل موجود درسرزمینهای لوله خیز سئوال اصلی در مورد کاشاگان این است که وقتیکه تولید آن در سال ۲۰۱۳شروع میشود میخواهد نفت را از چه مسیری و به کجا ببرد . این را جنگ مایعات مینامند . نورسلطان نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان تصمیم گرفته است که ازخط لولۀ کنسورسیوم کاسپین۱۰ "سی.پی.سی" استفاده کرده و نفت خام کاشاگان را به دو ترمینال روسیه در دریای سیاه بفرستد. در اینصورت قزاقستان تمام برگهای برندۀ بازی را در دست خواهد داشت . اگر نفت بتواند از کاشاگان سرازیر شود روی مرگ و زندگی  " بی.تی.سی"  اثر خواهد گذاشت ، همان "بی.تی.سی" ای که واشنگتن بمثابه آخرین راه نجات و عدم وابستگی به نفت خلیج فارس بدان مینگریست .    

 

چشمانتان را باز نگهدارید و پایگاههای نظامی آمریکا را که در مناطق نفت خیز کره زمین وجود دارند تحت نظر بگیرید و دقت کنید در کجاها خطوط لولۀ نفت ساخته میشود. در عین حال چشمانتان برای قراردادهای غول پیکر چینی و کودتاهای روسی دراین رابطه باز باشد .

 

توضیحات:

 

۱ـ مترجم کلمۀ "سرزمینهای لوله خیز" را بجای کلمه "پایپ لاینستان" استفاده کرده است  Pipelineistan

 

۲ـ" رقابت بزرگ"  واژه ایست که برای رقابتها و کشمکشهای استراتژیک بین  امپراطوری بریتانیا و امپراطوری روسیه تزاری برای تسلط بر آسیای مرکزی در قرن نوزدهم استفاده میشده است.

 

Great Game:

 

۳ـ جیهان بندری در ترکیه است که لاتین زبان ها آن را سیهان تلفظ میکنند ، بدین لحاظ قاعدتأ خط Ceyhan , B.T.C لوله هم  بجای بی.تی.سی باید با تلفظ ترکی آن بی.تی.جی خوانده شود.

 

۴ـ ویلیام کریستول : یکی از تحلیل گران مسائل سیاسی ومتعلق به موج نوین محافظه کاران آمریکائی است. وی بنیانگذار و سردبیرمجلۀ سیاسی هفتگی  استادارد و از تحلیل گران دائم شبکۀ تلویزیونی  William Kristol میباشد .  Fox.

 

۵ـ مایکل کلر: استاد مطالعات صلح و امنیت جهانی درکالج همپشایر در آمریکا و خبرنگار مسائل دفاعی مجله" دفاع از ملت" است . وی نویسنده کتاب: جنگ منابع انرژی ، خون و نفت میباشد.

 

Michael Klare

 

AMBO-۶

 

 B.T.K-۷- 

 

۸ـ یکی از بزرگترین حوزه های نفتی جهان در سال ۲۰۰۰ کشف و بزرگترین کشف حوزۀ نفتی در این دهه بود. حوزۀ نفتی کاشاگان در قسمت شمالی دریای خزر ونزدیک قزاقستان است. انتظار میرود Kashagan بین ۹-۱۶ میلیارد بشکه نفت در آن وجود داشته باشد. 

 

Caspian Pipeline Consortium (CPC) -۱۰ 

 

Times Asia Online -۱۱ این مقاله در تاریخ ۲۶ مارس۲۰۰۹ در مجله آنلاین آسیا تایمزبه چاپ رسیده است.

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©