Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ برابر با  ۰۵ ژوئن ۲۰۲۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰  برابر با ۰۵ ژوئن ۲۰۲۱
مقدمه ای کوتاه بر چیستی «آلترناتیو کارگری» و چگونگی سازماندهی این جایگزین؟

مقدمه ای کوتاه بر چیستی «آلترناتیو کارگری» و چگونگی سازماندهی این جایگزین؟

 

هادی میتروی

 

گوهر اصلی آلترناتیو کارگری، گسترش و تعمیق دموکراسی و به معنای دقیق کلمه؛ «مشارکت مستقیم شهروندان در تمامی امور زندگی خود»؛ است. حاکمیت بورژوازی با پذیرش دموکراسی نمایندگی عملا شهروندان را هر از چندگاهی برای «مشورت» به پای صندوق‌های رای می کشاند تا در مدتی «ظاهراً» محدود، سرنوشت خود را به بخشی از بورژوازی حاکم منتقل کنند و تا با پایان دوران موعود تجدید تقسیم قدرت که حاکمیت بورژوایی به رای مشورتی توده ها نیاز پیدا کند، بخانه روند و به کار قدرت کاری نداشته باشند!

 

آنکه در بالا گفتم مدتی «ظاهرا» محدود، آگاهانه و از این جنبه است که این تقسیم قدرت در بین جناح های گوناگون حاکمیت بورژوایی در مشورت با توده ها، روندی ابدی ست و از این بابت است که بورژوازی برای ابدی کردن حاکمیت خود به این شیوه مردم فریبانه ادامه می دهد و از این حربه برای ادامه ابدی حاکمیت خود سود می برد.

 

و اما جایگزین کارگری خواستار تعمیق و گسترش دموکراسی به معنای دقیق کلمه و دعوت توده ها به استقرار  «دموکراسی مستقیم» و حاکمیت مستقیم دایمی توده ها بر سرنوشت خود است. بی تردید جایگزین کارگری، از فریب توده‌ها با «دموکراسی نیابتی»، استفاده نخواهد کرد و توده ها را مستقیماً به مشارکت روزمره در سرنوشت خود دعوت خواهد کرد و کار مردم را به خود مردم واگذار خواهد کرد.

برای روشنتر شدن وظایف و چگونگی به تحقق درآوردن حقوق اولیه شهروندان، لازم است این جایگزین کارگری نظام سرمایه‌داری را در شرایط مشخص هر کشور بررسی کنیم و به بحث گذاریم. اما قبل از رجوع به هر مورد مشخص از جمله ایران و برای آغاز چنین کاری بزرگ، شایسته است «آلترناتیو کارگری» را بمثابه جایگزین حاکمیّت سرمایه داری، در کلیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن مشخص کنیم و رفته رفته و همراه با چرخش چرخ گردون، جایگزین‌های کارگری هر کشور را آرام و با قدم هایی محکم، سازمان دهیم.

 

اینکه پیشرفت علم و تکنولوژی و انقلاب ارتباطات شرایطی را بوجود آورده است تا «آلترناتیو کارگری» در هر کشور این دهکده کوچک جهانی شکل گیرد، از نظر تاریخی درست و محکم است اما سازمان و شکل دادن این جایگزین پرولتری در مقیاس ملی و با شرایط مشخص فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هر ملت، کاری ست کارستان و امروز بهتر است بپذیریم که در آغاز  این روند، در مقیاس جهانی هستیم. بعبارت دیگر شروع کار برای ایجاد جایگزین پرولتری، نه از بالا و بکمک روشنفکران در دانشگاه ها و مرکز تحقیقاتی، بلکه درست برعکس، از پایین و در درون هر کارخانه ها و مراکز خدماتی آغاز خواهد گردید.

 

حال برای روشنتر شدن لزوم و چگونگی ایجاد «آلترناتیو کارگری» خوب است نخست به مشکلات نظری که در راه ایجاد چنین جایگزین پرولتری در پایین هر جامعه لطمه می زند و این حرکت را کُند و کُندتر می کند، بپردازیم. تجربه نشان می دهد که پرولتاریا جوان ایران و دیگر نقاط جهان، پا بر زمین دارد و منافع مشترک اقشار گوناگون طبقه کارگر ملت خود و منافع مشترک طبقه کارگر ملل و همبستگی پرولتاریا در سراسر این دهکده کوچک را درک می کند.

 

خب اگر ادعای فوق حقیقت است پس این همه منیت و تفرقه در جنبش های ملی و جهانی مدعی دفاع از طبقه کارگر از چیست؟

 

با نگاهی بی‌طرفانه به پراکندگی جهانی «شرایط ذهنی» لازم برای ایجاد این جایگزین پرولتری نظام بورژوایی، و بطور مثال فرانسه و ایران، می بینم که مشکلات نه از پایین و از درون طبقه بمثابه «شرایط عینی» لازم برای رهایی، بلکه از روشنفکران طبقات میانی ست که بر اثر بحران های نظام سرمایه‌داری به دامان پرولتاریا «سقوط» فرموده اند!

 

سقوطی دردناک و در مواردی غیر قابل تحمل. سقوطی دردناک که روشنفکران ساقط، هر یک به نوعی ادعای رهبری «جنبش رهایی» براه می اندازند و جنگ ۷۲ ملت را در درون طبقه کارگر سراسر جهان سازمان می دهند. جنگی که برغم عدم سقوط دیوار برلن و پایان دوران جنگ سرد و آغاز دوران «جنگ گرم»، کماکان بین روشنفکران ایران در دانشگاه ها و کتابخانه ها و فرهنگ سراها، همچنان ادامه دارد. سقوطی آنچنان دردآور که روشنفکران زخم خورده دوران جنگ سرد، بناگاه از «تیوری رد تیوری بقا» سر درمی آورند و مشی چریکی را بجای دکترین کمونیسم در سُرنا می دمند و بر کوس می کوبند!

این سقوط دردناک باعث می شود انواع توهمّات «رهایی بخش» از ایجاد جبهه هایی از فرقه ها و یا جنبشی از محفل ها و روشنفکران اتمیزه شده دور از مبارزه طبقاتی، «نقش تاریخی پرولتاریا و اهمیّت دکترین کمونیسم برای رهایی» را نبینند و به نفی سازماندهی پرولتری و تشکیلات کمونیستی در کنار؛ و گاه شاعرانه تر از کلان بورژوازی؛ دامن زند!

 

از این رو قبل از کار کارشناسی برای ایجاد جایگزین کارگری در هر کشور؛ جهت حلّ معضلات امروز ایران و منطقه و جهان؛ بایستی با این دو جمعبندی نادرست از شکست انقلابات قرن گذشته، که بصورت انحرافاتی تاریخی در نفی «نقش تاریخی پرولتاریا و اهمیّت دکترین کمونیسم برای رهایی» فرمولبندی و تیوریزه شده اند، مرزبندی روشن کنیم.

 

در خلاصه ترین شکل ممکن، برای تسهیل و تسریع شکلگیری چایگزین کارگری در هر کشور،  پرولتاریا و کمونیست ها با انحلال طلبی و اصالت دادن به «جنبش های رهایی بخش» در نفی نقش تاریخی پرولتاریا از یک سو و از سوی دیگر با اصالت دادن مخرّب به فرقه ها و محافل روشنفکری و نفی نقش و اهمیت احزاب کارگری و دکترین کمونیسم، بایستی مرزبندی روشن کنیم!

 

زنده باد انقلاب!

زنده باد دموکراسی!

زنده باد کمونیسم!

 

هادی میتروی

فرانسه، اردیبهشت ماه ۱۴۰۰

hadi.mitravi@yahoo.com

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©