چگونه
می توان از
نهادها و تشکل
های مدنی یک بنگاه
خیریه مجانی
ساخت ؟!
(
در اینجا به
فراخور موضوع
، در مورد
شوراهای صنفی
دانشجویان)
امیرحسین
سعادت
دانشجوی
کارشناسی
ارشد برنامه
ریزی رفاه اجتماعی
(دبیر
سابق شورای
صنفی دانشگاه
علامه طباطبایی)
به یاد
مثالی افتادم
که شاید کمی
بی ربط به بحث
اصلی مان
باشد اما می
تواند به
تدقیق موضوع
کمک کند .
به
لحاظ جامعه
شناختی ، نقدی
بسیار جدی به
عملکرد سمن ها
و ان جی او های
خیریه و یا
خیریه ای شده
وجود دارد : "
فعالیت های
خیره ای تنها
التیامی موقت
برای کاهش دردهایی
ست که به نقطه
بحران رسیده
اند . از این
حیث ، فعالیت های
خیره ای
اتفاقا می
تواند در جهت
بازتولید شرایط
موجود عمل کند
؛ آنچنان که
هرچه تعداد انجیو
های خیریه ای
حمایت از
مطرودان نظام
طبقاتی بیشتر
شده است ،
برعکس، سلطه
اقتصادی کار
خودش را کرده
است و حتی بر تعداد
بدهکارانش! افزوده
شده است . اما
این شرایط نابرابر
چگونه ممکن
است به سمت
برابری و عدالت
تغییر کند ؟
روشن است،
زمانی که
قوانین و اصول
بالادستی که
در سطح کلان ،
سیاستگذاری و
برنامه ریزی
شده اند ، به
نفع ذینفعان
تغییر کند . به
عنوان مثال در
مورد کودکان
کار، راهکار
می تواند
تغییر قوانین
بالادستی
اشتغال و کار
و دستمزد به
نفع خانواده
های طبقات
فرودست جامعه
باشد و نه
صحبت از امری
محال و شعاری
اتوپیایی
همچون "لغو
کار کودک" .
بگذریم
، شکی نیست که
اصلی ترین
وظیفه شوراهای
صنفی
دانشجویان به
عنوان نهاد
مدافع حقوق و شئون
آن ها، پیگیری
مشکلات ریز و
درشت روزمره
است اما خطر :
چنانچه
شوراهای صنفی
دانشجویان
صرفا درگیر حل
مسائل ریز و
درشت روزانه
دانشگاه شوند
و نسبت به قوانین
و آیین نامه
های بالادستی
که چنین
وضعیتی را
ایجاد کرده اند، غافل
باشند ،
نتیجه تنها
یک چیز است : شورای
صنفی
دانشجویان
تبدیل می شود
به یک نیروی
کار مجانی در
اختیار
دانشگاه به
منظور حل
جزییات دست و
پاگیر ، یک
بازوی اجرایی
، یک واسط و
رابط و سوپاپ
اطمینان حرفه
ای از جنس
دانشجو به منظور
تلطیف فضا و
جلوگیری از
اعتراضات
رادیکال .
بار
دیگر تاکید می
کنم ، مسئله
از نظر
نگارنده این
نیست که
شوراهای صنفی
دانشحویان
نباید با
مسائل کوچک
روزمره درگیر
باشند چه که
مسئولت
اصلیشان این
است ، اما
بسیاری مواقع
، به سادگی
نکته ای بدیهی
نادیده گرفته
می شود : اگر
قیمت خوابگاه
اضافه شده است
، اگر کیفیت
فلان غذا و
فلان خدمات دانشجویی
کاهش پیدا
کرده است ،
اگر هرسال
قیمت واحدهای درسی
بیشتر می شود
، اگر اینترنت
قطع و وصل می شود
، اگر اندازه
برنج کم است ،
اگر سرویس های
نقلیه
دانشگاه مدام
خراب می شود ،
اگر امکانات
سلف کم است ،
اگر سقف فلان
دانشکده دارد
خراب می شود
روی
سرمان ، اگر
میلیون میلیون
جریمه سنوات
گرفته می شد ،
اگر کیفیت کلاس
های درس کم
است ، اگر
قیمت اجناس
بوفه مدام گران
می شود ، اگر
کمبود
امکانات
درمانی و ورزشی
و فضای سبز
داریم ، اگر
بودجه برنامه
های فرهنگی کم
است و صدها
اگر دیگر !
این ها
مختص یک
دانشگاه خاص
نیست ، این ها
همه با اختلافی
اندک بین همه
مان مشترک است
. به یک دلیل
ساده : منطق و
الگوی واحدی
وجود دارد که
برسازنده
چنین وضعیت
اسف باری است .
لوایح و قوانین
بالادستی
هستند که
مولدان چنین
وضعیتی می شوند
، ردیف های
بودجه ای
مشترکی هستند
که بر اساس آن
ها برنامه
ریزی می شود .
آن الگو
چیست ؟ یک
واقعیت مبرهن
: دولت هر روز
پیش از پیش
پای خودش را
از آموزش و
وظیفه ای که
قانون اساسی
بر عهده اش
گذاشته است (
فراهم کردن تحصیل
رایگان برای
همه افراد ) ،
کنار می کشد .
اما
آیا اگر تمامی
مشکلاتمان در
نتیجه سیاستگذاری
های کلان
کشوری در بخش
آموزش است ،
تلاش ها و
پیگیری های
ریز و درشت
درون دانشگاهی
، صرفا تلاشی
بیهوده نیست ؟
اگر
بخواهم
روراست بگویم
؛ آری ،
چنانچه این تلاش
ها متوجه
سیستم کلان
تصمیم گیری
های آموزشی
نشود و منجرب
به تغییر
قوانین نگردد
، صرفا تلاش
هایی التیام
بخش در جهت
کاهش درد و
سلب کنش های
اعتراضی
رادیکالی ست
که می تواند
دولت را وادار
به عقب نشینی
نسبت به رویه
ای که در پیش
گرفته است کند
. اتفاقا در
چنین وضعیتی
است که اعتراض
ها و تلاش های
جزیره ای
شوراهای صنفی
و دانشجویان
دانشگاه های
مختلف چنانچه
معطوف به هدف
و مطالبات
مشترک
دانشجویان
باشد ، در
نهایت می
تواند منجرب
به فشار سیستمی
به دولت و
بازگشت به سمت
آموزش
عادلانه و کاهش
فشار بر گرده
دانشجویان و
حتی ذینفعان
حوزه آموزش
عمومی
شود . در
نهایت آنچه
اهمیت دارد :
وحدت رویه در
مطالبه است : اصل۳۰
قانون اساسی
دولت را موظف
به برقراری
آموزش رایگان
و برابر کرده
است . سوال : اصل ۳۰
قانون اساسی
کجاست ؟؟؟
بودجه کم است
و فلان آیین
نامه اجازه
نمی دهد ،
مشکل مسئولین
است ، نه مشکل
دانشجویان .
در هر
حال
پیشنهادهای
عملی ما به
مسئولین می
تواند چنین
باشد :
۱_
این همه بودجه
های زائد
سرسام آور در
بخش های مختلف
را کم کنید و
به وظایف
رفاهی محوله
در قانون
اساسی این ملت
پبردازید . ( در
هر حال به ما ربطی
ندارد ، بودجه
اش را از کجا
می آورید ، ما
متن قانون
اساسی در
برابرمان
است).
۲_
در حرکتی
جسورانه ،
صورت مسئله را
پاک کنید و قانون
اساسی را تغییر
دهید و به رای
بگذارید، از
قضا
بخش های
رفاهی دیگری
نیز در آن قانون
وجود دارد که
روزی مردم این
کشور به آن رای
داده اند ،
گویا نمی
بینید !!
-------------------------------------------------------------------
سیاستگذاری
اجتماعی:
قانون
بودجۀ ۹۶-
رونمایی از دو
سنجۀ جدید در
حوزۀ آموزش
تا سال
پیش، «تعداد
دانشجو» سنجۀ
اصلی برای برآورد
و تخصیص منابع
مالی در
برنامههای
مختلف آموزش
عالی بود. در
قانون بودجۀ ۹۶،
سنجۀ «دانشجو
در سنوات مجاز
تحصیلی»
جایگزین سنجۀ
پیشین شده
است. معنای
این سنجه این
است که
دانشجویانی
که سنوات
تحصیل آنها
در مقاطع
مختلف از حد
مجاز بیشتر
است، عملاً
سهمی از منابع
عمومی دولت در
زمینۀ خدمات
آموزشی، کمک
آموزشی،
خدمات رفاهی
دانشجویی
ندارند؛ به
عبارت دیگر
دولت در تأمین
مالی دانشگاهها
این گروه از
دانشجویان را
عملاً نادیده
میگیرد. این
سنجه در
راستای
عملیاتیکردن
قانون موسوم
به «سنوات
تحصیلی» است
که سال گذشته
با اعتراضهای
گستردهای از
سوی
دانشجویان
مواجه شد، اما
به نظر میرسد
صدای این
اعتراضها در
نظام بودجهریزی
شنیده نشده
است.
در
حوزۀ آموزش
عمومی نیز در
بسیاری از
برنامههای
اصلی، سنجۀ
«دانشآموزان
در گروه سنی
ذیربط»
جایگزین سنجۀ
«تعداد دانشآموزان»
شده است. این
سنجۀ جدید به
بیان ساده بدین
معناست که بهعنوان
مثال، بودجهای
که دولت به
برنامۀ آموزش
ابتدایی
اختصاص میدهد
صرفاً براساس
تعداد دانشآموزانی
است که بین ۶
تا ۱۱ سال سن
دارند و در
منابع عمومی
دولت برای آموزش
دانشآموزانی
که بیش از ۱۱
سال سن دارند
(در نتیجۀ
مردودی،
بازماندگی موقت
از تحصیل،
تأخیر در ورود
به مدرسه، و ...) و
در مقطع
ابتدایی
هستند، بودجهای
پیشبینی
نشده است. در
سایر مقاطع
نیز براساس
سن، همین رویه
وجود دارد.
هر دوی
این سنجهها،
نشانگر روند
کالاییشدن
هرچه بیشتر
آموزش عمومی و
عالی است. در
ایران که بنا
بر سرشماریهای
عمومی بیش از ۱۰
میلیون نفر از
جمیعت
بیسواد، و بیش
از ۱۸ میلیون
نفر کمسواد
هستند، چنین
رویههایی
بسیار آسیبزا
خواهد بود.
هرچند این
موضوع اهمیت
دارد که وزارتخانههای
مربوطه، چه
سازوکارها و تدابیر
نهادی و مکملی
را برای جبران
این کسریهای
سرانه پیشبینی
میکنند، اما
براساس
روندهای
پیشین میتوان
انتظار داشت
پرداخت از جیب
مردم در حوزۀ آموزش
بیشتر شود،
کیفیت پایاننامههای
دانشجویی
نازلتر شود،
چرخههای
فساد علمی
گستردهتر
شود، و ...
---------------------------------------------------------------------
"پولی
سازی و بومی
گزینی،
دانشگاه های
که دیگر ملی و
مردمی
نیستند."
رحمان
رضایی
دانشگاه
تهران،
دانشگاهی که
نماد آموزش
عالی کشور
است. این
دانشگاه
دارای بهترین
امکانات اعم
از کتابخانه،
آزمایشگاه،
پلاتو، آتلیه
و غیره است.
منابع
کتابخانه ای
عظیم این
دانشگاه با
کتابخانه ملی
برابری می
کند.
اما
این دانشگاه
سالهاست که
دیگر دانشگاه
ملی و مردمی
نیست بلکه دانشگاهی
است در اختیار
قشر خاصی از
شهری خاص.
در
اختیار قشر
خاصی از جامعه
است چرا که
آموزش عمومی
در کشور دیگر
رایگان و
برابر نیست،
بلکه مدارس با
کیفیت بالای
پولی، دانش
آموزان مدارس
دولتی با
کیفیت پایین
را از میدان
رقابت برابر
بیرون کرده
اند؛ علاوه بر
این دانش
آموزان
خانواده های
کم درآمد باید
ساعاتی از روز
را کار کنند.
کلاس های
کنکور و موسسات
برگزاری
آزمون کنکور و
کتابهای تست
کنکوری که
بازار نشر را
در دست گرفته
اند و معلم
های سر خانه
را نیز به این
موارد اضافه
کنید.
در
اختیار شهری
خاص قرار
گرفته است چرا
که وزارت علوم
قانون بومی
گزینی را
اعمال می کند
و دانشگاه ها
موظف هستند
80درصد
دانشجوی بومی
پذیرش کنند و
دیگران برای
20درصد
باقی مانده
رقابت کنند.
علاوه
بر دانشگاه
تهران در دیگر
دانشگاه های اسم
رسم دار نیز
همین قانون
حکم فرماست چه
دانشگاه
امیرکبیر
باشد چه
دانشگاه
صنعتی شریف و چه
علامه
طباطبایی.
حال
امکانات این
دانشگاه ها را
با دانشگاه ایلام،
یاسوج، زابل،
هرمزگان، ارومیه
و غیره مقایسه
کنید تا متوجه
شوید چه اتفاقی
در سیستم
آموزش عالی رخ
می دهد.
دوره
های پولی
آموزش عالی
چون پردیس و
شبانه در
دانشگاه های
دولتی هم که
در حوصله این
مقاله نیست.
------------------------------------------------
دانشجوی
روزانه
دانشگاه
دولتی
از حرف
تا واقعیت
چندی
ست از منابـع
گوناگون
درباره ی
انواع بی قانونی
ها و مصادیق
بارز پولی و بنگاهی
سازی دانشگاه
ها از گوشه و
ڪنار خوانده و
شنیده ایـم
اما
آنـطور که به
نظر می رسد
این قصه سرِ
دراز دارد...
در
جـدید ترین
مـورد نقض
معنای عبارت "دانشجوی
روزانه دانشگاه
دولتی" شاهد
آن هستیم که
در دانشگاه
خودمـان برخی
دانشکده ها به
صورت ایـالتِ
خود مختـار ،
شیوه های
مستقلی در
آزمایشگاه
های خود بـر
پا داشته و
برخلاف تمامی
قوانینِ به
اصطلـاح
بالـا دستی ، از
دانشجویان
برای استفاده
از آزمایشگاه
هزینه دریافت
میکنند. آن هم
از دانشجوی
کارشناسی
ارشد، که کارش
پژوهش و تحقیق
است !
بطور
مثـال در همین
حوالی
دانشجویانی
هستند که به
ناچار برای
پایه ای ترین
کارها ، در
دوره
تحقیقاتی
پایان نامه
ارشدِ خود در
رشته مهندسی
شیمی، حتی
برای هر بار
وزن کردن مواد
مصرفی، ملزم
به واریـز
۲۰۰۰ تـومان
هستند و از آن
جالب تر
دریافت فیش
های چند
صدهزارتومانی
از
دانشجویان، بابت
استفاده از
سانتریفیوژ،
آن هم براساس
تعداد دور
چرخش آن است!!!!
مگر نه
آنڪه دانشگاه
موظف به فراهم
آوردن شرایط
لـازم برای
تحقیق و پژوهش
دانشجویان
خود و به طور
خاص
دانشجویان
تحصیلات تکمیلی
ست؟!
چه کسی
این حق را به
ایشـان داده
تا با سوءاستفاده
از نیاز اساسی
دانشجویان،
بـالاخص دانشجویی
که کارش
وابسته به
تحقیقات است،
به بهره گیـری
از وسایل
آزمایشگاهی
دانشگاه
بپردازند و
دانشجو را به
منبعی برای
کسب درآمد
تبدیل کنند؟!؟
آیا
این مصداق
بارز بنگاهی
سازی دانشگاه
نیست؟؟؟
شورای
صنفی دانشگاه
صنعتی
نوشیروانی
بابل نارضایتی
خود را از
شرایط موجود
اعلام میدارد
این در
حالیست ڪه
حداقـل
انتظاراتی که
از مسئولین
امر می رود؛
اقدام مناسب ،
به جهت رفع مشکلات
موجود در این
باب می باشد.
-----------------------------------------------------------------------------
شوراهای
صنفی
دانشجویان
کشور:
«چیز»های
سنوات
معاون
آموزشی وزارت
علوم بعد از
اعتراضات اخیر
دانشجویان
دانشگاه
تهران در
مصاحبه خود با
رسانه ها گفته
اند «سنوات
قانون خود را
دارد و در
آیین نامه های
کارشناسی،
کارشناسی
ارشد و دکتری،
به دانشگاه ها
ابلاغ شده است. سنوات «چیز»
خاصی هم ندارد
و براساس همان
نیز در
دانشگاه ها
عمل خواهد شد،
دانشجویان نباید
مشکل سنوات
داشته باشند.»
ما در
اینجا
«چیز»های
سنوات را به
شما یادآور می
شویم
چیز
اول: مهلت به
اتمام رساندن
دوره
دانشجویی
کمتر شده است
که این مهلت
کمتر به
دانشجویان در
حال تحصیل
فشار روانی
بسیاری را
وارد می کند.
چیز
دوم: مهلت
نگارش پایان
نامه های
دکتری و ارشد
کمتر شده است
که باعث افت
کیفیت پایان
نامه ها و مراجعه
دانشجویان به
بنگاه های
پایان نامه
نویسی در
میدان انقلاب
می شود.
چیز
سوم:
دانشجویان
برای اخذ ترم
سنوات باید
مبالغ هنگفتی
را به دانشگاه
ها بپردازند.
چیز
چهارم: تبعیض
آمیز است چرا
که باعث شده
است دانشجویان
خانواده های
کم درآمد تلاش
کنند درس و
پایان نامه
های خود را با
کیفیت پایین
تمام کنند و دانشجویانی
که خانواده
آنها وضعیت
مالی خوبی دارد
بدون دغدغه
مالی ترم های
بیشتری را به
تحصیل و انجام
پایان نامه
بپردازند.
چیز پنجم:
دانشجویان
سنواتی نمی
توانند از
خدمات رفاهی
اعم از تغذیه
و خوابگاه
استفاده کنند
و به خاطر
همان چیز
چهارم قانونی
تبعیض آمیز
است.
چیز
ششم: از
دانشجویان
موجوداتی
بدهکار می
سازد که در برابر
هر تحکمی
واکنشی نشان
ندهند چرا که
اساتید و
دانشکده ها به
راحتی می
توانند
دانشجویان را
سنواتی کنند.
مساله
این است، حالا
که به فرمایش
شما سنوات «چیز»
خاصی ندارد و
دانشجویان
دانشگاه های
کشور به اشتباه
فکر کرده اند
که سنوات «چیز»
خاص دارد و
دست به نامه
نگاری و
جلسه و تجمع
و تحصن زده
اند، لطف و
مرحمت
بفرمایید و این
قانون را ملغی
کنید تا بر سر
قانونی که «چیز»
خاص ندارد بین
دانشجویان و
شما بی مورد
کدورت ایجاد
نشود و موجب
تصدع اوقات هم
نشویم.
----------------------------------
شوراهای
صنفی
دانشجویان
کشور:
علوم
انسانی تباه
شده به فروش
می رسد
بی شک
وقتی علوم
انسانی و
دانشکده های مرتبط
با آن به
درستی وظایف
خود را انجام
ندهند جامعه
رو به تباهی
می گذارد، ادب
و ادبیات کشور
نابود می
شود،
آسیب های
اجتماعی ریشه
یابی نمی شود
و هزارن مشکل
ریز و درشت
دیگر که جامعه
باید با آن
دست و پنجه
نرم کند به وجود
خواهد آمد.
معاون
علمی و فناوری
رییس جمهوری
گفت: «علوم
انسانی ما
دارای ظرفیتهای
بالقوه
ارزشمندی است
که به صنعت
بازی و انیمیشن
به شکوفایی
این ظرفیتها
با تجاریسازی
آن کمک میکند
و بر همین
اساس معاونت
علمی و
فناوری، آمادگی
برای حمایت از
تجاریسازی
این حوزهها
آماده هستیم»
هنگامی
که علوم
انسانی در
جامعه ای تباه
می شود باید
هم منتظر چنین
جمله بندی های
از سوی مقامات
بالای کشوری
باشیم.
مقاماتی که
صحبت هایشان
در محافل
مختلف تکرار
می شود و
متاسفانه با
تکرار صحبت
هایشان نوع
جدیدی از
ادبیات در
جامعه ایجاد
می شود که کاملاً
نادرست است.
بار
دیگر صحبت های
این مقام
بالای حکومتی
را بخوانید.
اصلاح و فهم
قسم اول صحبت
های این فرد
مسئول که در
توان نگارنده
نیست. اما
جمله دوم،
«معاونت علمی
و فناوری،
آمادگی برای
حمایت از
تجاریسازی
این حوزهها
آماده هستیم».
به
انحای مختلفی
می توان این
منظور را درست
بیان کرد.
برای
مثال:
1-
بر همین اساس
معاونت علمی و
فناوری، برای
حمایت از
تجاری سازی
این حوزه ها
آمادگی لازم
را دارد.
2-
بر همین اساس
معاونت علمی و
فناوری، برای
هر نوع حمایت
از تجاری سازی
این حوزه ها
آماده است.
3-
بر همین اساس
معاونت علمی و
فناوری، برای
حمایت از
تجاری سازی این
حوزه ها
آمادگی دارد.
و
جملاتی دیگر
از این دست.
بی شک
تجاری سازی
علوم انسانی
فاجعه ای به
بار خواهد
آورد که جامعه
مفری برای نگه
داشتن خود
نخواهد دید.
از بین رفتن
شیوه درست
بیان و نگارش
یکی از هزاران
آفتی است که
این سیاست ها
در پی خواهد
داشت.
علوم
انسانی هنگامی
که به سمت
تجاری شدن قدم
بردارد دیگر به
دنبال کشف
حقیقت و بهبود
وضعیت جامعه
نخواهد و
مطرودان
جامعه
بیشترین آسیب
را از این سیاست
خواهند.
---------------------------------
"وقتی
که صندوق رفاه
دانشجویان از
مدل های ریگان
و تاچر بهره
می گیرد."
صدرا
مباهی
مهندس
یزدانمهر:«ما
در حوزه تغذیه
بالغ بر ۱۲۰۰
میلیارد
تومان اعتبار
نیاز داریم که
البته اعتباری
هم در این
زمینه در
اختیار
دانشگاهها
وجود دارد
بطوریکه در
حال حاضر
برخلاف گذشته
ردیفی در
صندوق رفاه
دانشجویان با
عنوان تغذیه
وجود ندارد و
امروزه
دانشگاهها
می توانند در
این زمینه
برنامه ریزیهای
لازم را داشته
باشند و صندوق
رفاه فقط نقش
راهبری را در
این زمینه
انجام می دهد».
«اقدام
دیگری که سال
گذشته انجام
دادیم و خوشبختانه
نتیجه خوبی
نیز گرفتیم
موضوع ورود
غذای آزاد
دانشجویی بود
که در حال
حاضر برندهای
مختلف در
دانشگاه بر
اساس مجوزی که
دریافت می
کنند و نظارتهایی
که صورت می
گیرد، غذای
خود را عرضه
می کنند. در
حال حاضر
دانشگاهی که
از غذای آزاد
استفاده کند
از یارانه تغذیه
بهره مند می
شود و بین ۳ تا ۴
هزار تومان به
هر دانشجو
یارانه یا
اعتبار تعلق
می گیرد و این
اعتبار به کارت
هوشمند
دانشجویان
واریز خواهد
شد.»
کالینیکوس
در کتاب
دانشگاه ها در
جهان نئولیبرال
نوشته است:
«گذار از کمک
های مالی به
دانشجویان به
سمت وام و
شهریه ها،
بسیاری از
دانشجویان را
وادار کرده
است تا ساعت های
زیادی کار
کرده و معاش
خود را در
راستای آمادگی
برای یک زندگی
بر اساس کار
مزدی تامین
کنند. تعجب بر
انگیز نیست که
در این شرایط
دانشجویانِ
بالقوه که از
پیشینه ی
خانوادگیِ
فقیرتر
برخوردار اند
از رفتن به
دانشگاه
دلسرد بشوند.
این
تحولات به هیچ
وجه مختص
انگلستان
نیست. دانشگاهها
در سراسر جهان
تحت فشار قرار
گرفته
اند تا
تغییرات
مشابهی را
انجام دهند و
این تعدیل
ساختاری در
آموزشِ عالی
خود بخشی از
پروسه ی
اقتصادی و
سیاسیِ
گسترده تری،
در واقع در سطح
جهانی، است که
تحت عنوان
نئولیبرالیسم
شناخته میشود.
در عمل تمامی
دولت ها در
جهان به همراه
نخبگان بازار
و رسانه از زمانی
که در دهه ۱۹۸۰
توسط رونالد
ریگان و
مارگارت تاچر
این تحولات
آغاز شد، آن
را دنبال کرده
اند.
نئولیبرالیسم
می کوشد
تمامی جنبه
های زندگی
اجتماعی را
تحت منطق
بازار در
بیاورد و
همچنین
میکوشد تا همه
چیز را به
کالایی تبدیل
کرده که
میتواند برای
کسب سود در
مالکیت
شخصی در
بیاید و خرید
و فروش شود.»
همچنین
می توانید
برای اطلاعات
بیشتر در مورد
تجای سازی
دانشگاه ها
بررسی موردی
کوی دانشگاه
تهران
به متن زیر
رجوع کنید:( چرا زیست
دانشجویی سختتر
میشود؟)
------------------------------------------------------------------------
چرا
زیست
دانشجویی سختتر
میشود؟
(نعمتی،
فعال صنفی
دانشگاه
تهران)
ساختمان
14-15 خوابگاه_کوی
دانشگاه
تهران را در تابستان
به بهانه
تعمیرات
تخلیه کردند و
اجازه ثبت
خوابگاه
تابستان در
این ساختمان
داده نشد. حال
قرار است همین
رویه درباره
ساختمان 16-17 اعمال
شود ابتدا در
ترم 2 سال 95
اجازه ثبت
درساختمان 16
داده نمیشود
و بعد در
تابستان
ساختمان 17 هم
تخلیه میشود.
اما آیا
ساختمان 14-15
تعمیر شد؟
خیر!
بنا به
گفته معاونت
دانشجویی
خوابگاههای
دانشگاه
تهران تنها
موکتها و
یخچالهای
خوابگاه شسته
شد، در حالی
که موتورخانه
شوفاژ نیاز به
تعمیرات جدی
دارد، کل ساختمان
نزدیک به
70_سال_قدمت
دارد و اگر
بنا به تعمیرات
حداقلی هم
باشد باید کل
کف سازی و
لوله کشی
فاضلاب،
تعمیر شود.
همچنین تمام
ساختمان دارای
سوراخ و سنبههای
فراوانی برای
زندگی شاهانه
سوسکها است
که باید لکه
گیری شوند،
یعنی کل
ساختمان باید
یک تعمیرات
ساختمانی
حداقلی شود تا
بتوان آن را
قابل سکونت
کرد، اما این
کار توسط
دانشگاه
انجام نمیشود
و به بهانه
نبودن بودجه
کافی و
اعتبارات یا
توجیهاتی از
این دست این
تعمیرات
انجام نمیشود
و فقط به
شستشوی موکت و
یخچال در
بهترین حالت
اکتفا میشود.
چگونه است که
با وجود
بالارفتن اجاره
بهای خوابگاه
کیفیت زندگی
خوابگاهی هر روز
بدتر از دیروز
میشود؟
چگونه است که
با وجود
افزایش هزینههای
خوابگاه
همچنان
دانشگاه
توجیه نبودن
بودجه را میکند؟
این اعمال
پیامد این است
که صندوق_رفاه
دانشجویان که
یک صندوق
حمایتی است با
صندوق
کارآفرینی امید
که یک بنگاه
سرمایهگذاری
است تفاهم
نامه امضا
کرده است. در
پی این همکاری
هم پولهای
اجاره بهای
دانشجویان
توسط صندوق
کارآفرینی
امید سرمایهگذاری
میشود و هم
اینکه
دانشجویان در
صورت گرفتن
وام دانشجویی
بدهکار بانکی
شناخته شده و
دیگر نمیتوانند
از بانکها وام
بگیرند!
از سوی
دیگر وقتی
قاسم شیروانی
مدرس کارآفرینی
در بهمن 94 در
ایلام داشتن
امنیت مالی را سمی
مهلک دانسته و
میگوید
احساس امنیت
مالی باعث میشود
که توجهی به
استقلال مالی
خود نداشته
باشیم، طبیعی
است که وضعیت
خوابگاه تا
حدی غیر قابل
سکونت شود که
دانشجو مجبور
باشد برای
گذران زیست
دانشجویی
خانه اجاره
کند، تازه پس
از اجاره خانه
است که مصیبت
آغاز میشود
دانشجو برای
پرداخت کرایه
خانه باید از
صبح تا شب کار
کند، دچار افت
تحصیلی میشود،
سنواتی میشود
و بسیاری
اتفاق ناگوار
دیگر...
آری
این چنین است
که تعمیرات
خوابگاه
انجام نمیگیرد
و زندگی
خوابگاهی
دشوار و دشوار
میشود. از
سوی دیگر با
جابجاییهای
اجباری
ساختمانهای
خوابگاه با
دانشجویان
برخوردی رمه
وار دارند و
این نیز باز
از همان سیاست
سخت کردن
شرایط زندگی
خوابگاهی نشأت
میگیرد. این
رویه مبنایش
بر از بین
بردن امنیت اقتصادی
دانشجویان
است تا
دانشجویان
بجای کتاب
خواندن و آگاه
شدن تنها
مجبور باشند
نیروی کار خود
را با توجه به
بیکاری
گسترده و عرضه
بالای نیروی
کار به حراج
بگذارند و
ارزشاضافیای
تولید کنند که
ایران را
هجدهمین اقتصاد
جهان کند!
----------------------------------
لطفاً
کمی سعی کنید
ما را خر کنید !
پدرام
پذیره
عضو
سابق شورای
صنفی دانشکده
علوم اجتماعی
دانشگاه
تهران
بعد از
چند روز از
شهرستان به
خوابگاه آمدم.
ورودی
ساختمان
کاغذی با این
مضمون چسبیده
بود که به لطف مسئولین
زین پس میتوانیم
صبحانه هفتگی
و روزانه از
سلف جدید «پگاه»
رزرو کنیم.
قبل از این هم
میتوانستیم
به جای رزرو
در سلف کوی،
شام خود را در
«پرشیکا» رزور
کنیم. «یه ریز
بیشتر پول
میدی، غذای
بهتر میخوری»
این هم
استدلالی بود
که بسیاری را
به آن رستوران
شیک میکشاند.
و صد البته
افت کیفیت
غذای سلف اصلی
را نیز از
قدیمیهای
کوی میتوان
پرسید. بگذریم
از سرعت ساخت
رستوران و صبحانهفروشی
مذکور که نشان
داد اگر این
همت در ساختمانهای
در دست ساخت
نیز بود، حال
دانشجویان
کارشناسی هم
در کوی جای
داشتند. با
این روند دور
نیست روزی که
یک ساختمان که
با «پ» شروع شود
نیز در کوی
ساخته شود و
با «کمی پول
بیشتر» در
آنجا مجبور نباشیم
حمام با آب
ولرم بگیریم.
«دانشگاه
تهران،
دانشگاه مادر
است» ! پس اگر دانشجوی
دانشگاه
دیگری هستید
نگران
نباشید؛ قطعا
با ادامه این
روند میتوانید
در سالهای آتی
پاراگراف
بالا را در
دانشگاه
خودتان نیز تجربه
کنید. شاید
چند ساختمان
خوابگاهتان
را گرفتند و
چند سال بعدش
دانشکدهای
در آنجا تاسیس
کردند. شاید
در حالی که
پذیرش
دانشجوی
روزانهتان
کم میشود،
ظرفیت دیگر
پذیرشهای
(شبانه، پردیس
و امثال هم)
دانشگاهتان
افزایش یابد.
شاید گفتند که
صندوق رفاه
«الکی» میگوید
و بجای آخر
ترم، اول ترم
باید پول
خوابگاهتان
را بدهید.
شاید هم روزی
برسد که آنقدر
بومی گزیدند،
که دیگر نیازی
به خوابگاه
نباشد. و یا
شاید هم
مسئولین
دانشگاههای
مختلف گوی
سبقت را از
یکدیگر میربایند
و هر کدام
رکوردی جدید
بجای میگذارند.
اما
اگر سرِ نخ
تمام این
روندها را
بگیریم به امری
واحد میرسیم
که توضیحش
تکرار مکررات
است. «تجاریسازی
دانشگاه»
عبارتی است که
تمامیمان در
این چند سال
زیاد شنیدیم.
گاهی اسمش قانون
سنوات است،
گاهی اقتصاد
مبتنی بر
دانش، گاهی
هزینه برای
واحد افتاده،
گاهی بومیگزینی
است، گاهی
مقالهفروشی،
گاهی سلف
موازی و اوقات
باقی مانده نیز
هزاران هزار
مسئله دیگر.
شاید مضحک به
نظر بیاید ولی
کمی تأمل برای
فهم این
کافیست که جیر
جیر تخت طبقه
بالای من در
خوابگاه حین
نوشتن همین
متن نیز، در
نهایت به همین
عبارت تکراری
میرسد.
روند
تجاریسازی
ادامه دارد و
همگی در اشکال
مختلف با آن درگیر
هستیم و
بسیاری از
مواقع لب به
اعتراض گشودیم.
نامهها زدیم
و بیتوجهیها
دیدیم و چارهای
جز این
نداشتیم که به
صحن دانشگاه
بیاییم بلکه
از آنجا به
حرفمان گوش
کنند. غریزه بقا
بود که ما را
مجاب میکرد
کمی راه گلو
برای نفس
کشیدن را باز
کنیم. اما طنز
تاریخ آنجاست
که بعضاً
مسئولین حتی
سعی نمیکنند
ما را خر کنند!
ما خود میدانیم
برای نیل به
اهدافمان راه
طولانیای در
پیش داریم اما
انتظار داریم
کمی حفظ ظاهر
شود و در سایت
رسمی از آوردن
چنین اهدافی
بدین صداقت و
شرافت دوری
کنند؛ «...به
منظور تبديل
دانش به ثروت،
تجاريسازي
دستاوردهاي
پژوهشي و
ايجاد شبكه
فناوري بين
صنعت و
دانشگاه را از
طريق ارائه
خدمات متناسب
در هر حوزه
ايجاد نموده
است.»(سایت دانشگاه
تهران، قسمت
معرفی مرکز
کارآفرینی)
قول میدهیم
حرفتان را جدی
نگیریم
بیایید و
حداقل "الکی"
بگویید نه به
کالاییسازی
آموزش!
جملهای
منتسب به
گوبلز، وزیر
تبلیغات
هیتلر به این
مضمون وجود
دارد که دروغ
هر چقدر بزرگتر
باشد، قبول آن
برای مردم
راحتتر است،
اما حال
دوستان ایدهای
خلاقانه را در
دانشگاه کلید
زدهاند:
واقعیت هر قدر
بیشرمانه
باشد، صداقت
در بیانش میتواند
آن را تطهیر
سازد.
-------------------------------------