سنت
علیه سنت
فستیوال
آتش ، نوروز و
اسلام فقاهتی
صادق
افروز
ایرانی ها بر
طبق یک رسم
قدیمی ماقبل اسلام
و ماقبل اشغال
ایران توسط
اعراب مسلمان
،آخرین چهارشنبه
سال را با
برپایی آتش و
پریدن از روی
آن و رقص و
پایکوبی جشن
می گیرند و
روز اول بهار
را به عنوان
سرآغاز سال نو
گرامی می
دارند .اینکه
چرا این سنت
علیرغم تسلط هزار و چند
صد ساله
ایدئولوژی
اسلامی به
عنوان ایدئولوژی
طبقه حاکم
همچنان پا
برجا مانده
دلائل خاص
تاریخی خود را
دارد .علاقه
خاص مردم به
پاسداری از
این سنت ،
طبقات حاکم را
در طول تاریخ
واداشته تا با
تلفیقی از سنت
دیرینه جشن
گرفتن طبیعت و
سنت اسلامی
ملغمه خاصی را
بوجود
بیاورند.
در
دوران پهلوی
ها و بخصوص
پهلوی پسر ، طبقه
حاکم در امر
تلفیق
ایدئولوژی
اسلامی و سنت
ما قبل اسلام
دچار سردر گمی
و گیجی عجیبی
بود .این سردر
گمی زمانی شدت
می یافت که
پهلوی ها در
دیگ به هم
نجوش اسلام و
دین زرتشت ،
ادویه
مدرنیسم غربی
را هم اضافه
می کردند .
محمد رضا شاه
بالاخره پس از
۳۷ سال سلطنت
نتوانست به
آسانی بگوید
که خواهان بازگشت
به فرهنگ و
سنن ماقبل
اسلام است یا
می خواهد در
چهارچوب
احترام به سنن
اسلامی جامعه
را اداره کند .
او در عاشورا
و تاسوعا در
مسجد
سپهسالار عزاداری
راه می انداخت
و چلو خورشت
می داد ، به
زیارت امام
رضا می رفت و
بر حرم بوسه
می زد و لباس
سفید حوله ای
بر تن می کرد و
دور مکه طواف
می داد، و از
رویا های
رویارویی با
ابوالفضل
عباس در خواب
خبر می داد که
به هنگام سقوط
او از اسب به
نجاتش آمده و
او را دودستی
چسبیده است.
ولی از سوی
دیگر تاریخ
هجری شمسی را
به تاریخ شاهنشاهی
تغییر می داد
و جشن دوهزار
و پانصد ساله
می گرفت و هم چون
کورش به نجات
بنی اسرائیل
می شتافت.
پهلوی دوم از
نظر
ایدئولوژیکی
برای طبقه ای که
نمایندگی اش
را می کرد نیز
یک آدم بی
عرضه و بی
صلاحیت بود .
با سقوط
رژیم شاه در
سال ۵۷ به سر
در گمی ایدئولوژیک
طبقه حاکم
پایان داده شد.
خمینی نه تنها
علنا روی
کمونیست ها
شمشیر کشید
بلکه با بیرون
کردن لیبرال
های مذهبی و رو
ندادن به مجاهدین
التقاطی و حتی
هواداران
شریعتی به
روشنی خاطر
نشان کرد که
بر خلاف محمد
رضا شاه
ایدئولوژی
حاکمیت را یک دست
و بدون التقاط
می خواهد.
توده های وسیع
مردم که در
تار و پود
وعده های
پوپولیستی
خمینی
و شعار های
فریبنده ضد
امپریالیستی او گیج و
متوهم بودند
در ابتدا او را از
خود می
پنداشتند در ۱۲
فروردین ۵۸
زیرکانه به
پای رفراندوم
مرگ "یا
جمهوری
اسلامی و یا
سلطننت"
کشانده شدند و
مدهوش و نعشه
از پیروزی
تخیلی انقلاب به
رژیمی رای
مثبت و آری
دادند که در
تاریخ دیرینه
ایران در
قساوت و
بیرحمی و آزار
و اذیت توده
های زحمت و
کار و جوانان
و آزادی خواهان
و شهروندان
نظیر و رقیبی
ندارد.
سی سال
زندگی و تجربه
تحت حاکمیت
جمهوری
اسلامی، سی
سال رنج و خفت
و از دست دادن
آرزوها، سی
سال شرمساری و
فقر و نداشتن
و خون دل خوردن
و خفقان و
تحقیرو
مشاهده تشدید
روزمره تضادهای
وحشتناک
طبقاتی
و کشته شدن
فعالین سیاسی
وشکنجه و
دستگیری
رهبران سندیکایی
و دانشجویی و
بگیر و ببند و
شلاق و چماق و
دشنه و اعدام
و سنگسار و
بستن روزنامه
ها و فحش و
بهتان به این
مردم آموخته
است که در
دادن رای مثبت
به این رژیم
اشتباه کردند.
مردم با تجربه
روزانه و با
پوست و
گوشتشان به
این نتیجه
رسیده اند که
این رژیم را
نمی خواهند. هم
چون دیگر جنبش
ها در طول
تاریخ بسیار
پر فراز و
نشیب ایران
روی آوری به
سنتی متفاوت
با سنت و
فرهنگ طبقه
حاکم، توده
های مردم را
تشویق کرده
است که بخصوص
امسال پس از
آن همه تقلب
انتخاباتی و
کشت و کشتار و
سرکوب پس از
آن، بیش از
پیش و با حدتی
بیشتر
چهارشنبه
سوری را به
عنوان
فستیوال آتش
جشن بگیرند.
ولی فقیه طبقه
حاکم با حرام
دانستن مراسم
چهارشنبه
سوری شعله های
آتش این جشن
را حتی شعله
ور تر کرد. آن هایی که
هیچگاه دل و
دماغ این کار
ها را نداشتند
در مبارزه علنی
با خامنه ای و
دهن کجی به
فتوای او،
امسال از روی
آتش پریدند و
به ریش زمام
داران حاکم و
امامشان
خندیدند.
سنت جشن
گرفتن نوروز و
چرخش سال و
آغاز بهار بر
خلاف سنت شیعه
و
اسلام فقاهتی به
جای آنکه بر
سر و کله
کوبیدن و شیون
و زاری برای
اسطوره های
مذهبی و زنجیر
و قمه زنی و گل
مالی روی لباس
را تشویق کند
به تجلیل از طبیعت
می نشیند .مردم
ایران
همانگونه که
بی توجه به
فرمان ولی فقیه
چهارشنبه
سوری را جشن
گرفتند، فرهنگ و سنت
طبقه مسلط را نفی
می کنند، در
مراسم تحویل
سال نو یاد
جوانان به خون
تپیده وطن را
گرامی می
دارند و در
آستانه سال نو
از صمیم قلب
آزادی
زندانیان اسیرشان
و سرنگونی
رژیم جمهوری
اسلامی را در
سال جدید آرزو
می کنند .
نوروز ۸۹
بر مردم دلیر
و انقلابی
ایران گرامی
باد. اسفند ۱۳۸۸