از
پشت دیوار اوین
به دانشگاه
هستی
امیری
امشب،
شبِ ۲۵امین
سالگرد کوی
دانشگاه است.
دانشگاهی که
سهمش از
عدالت، تعلیق،
اخراج،
زندان، کشته و
ناپدید شدن و
لبخند مشمئز
کننده یک ریش
تراش دزد بود.
زخمی که بر تن
دانشگاه ماند
و ما نسل به
نسل، زخم خوردهتر،
روایت آن را
با خود حمل
کردهایم. این
نامه را از زندان
اوین مینویسم،
در حالیکه به
خاطر اعتراض
به مسمومیت سریالی
مدارس
دخترانه
محکوم به یک
سال حبس شدهام.
ما سیاهی پوتین
نظامیان بر
تنِ دانشگاه،
در میان شور و
انگیزه جوانی
را فراموش
نکردهایم.
پشت کردن مدعیانِ
حمایت از
دانشگاه به
وعدههایشان
را هم فراموش
نکرده و نمیکنیم.
میگویند
باری دیگر،
فردی دیگر با
وعدههای دیگر
بر سر کار
آمده است.
دانشگاه را
خطاب قرار میدهد
و وضعیت را
نامطلوب میخواند
هرچند هیچ
راهکار
انضمامی برای
برون رفت از
آن ارائه
نکرده است. به
عنوان یکی از
دانشجویان
ممنوع الورود
به دانشگاه و
زندانی در بند
زنان اوین
لازم میدانم
چند نکته را
مطرح کنم:
۱.حق
تشکل یابی
دانشگاه
مستقل بدون
تشکل و شورای
دانشجویی و
اتحادیههای
کشوری مستقل
امکان پذیر
نخواهد شد. در
سالهای اخیر
دخالت نهادهای
ریاستی و امنیتی
در انتخابات
تشکلها و
شوراها و غیرقانونی
خواندن اتحادیههای
دانشجویی این
حق بنیادین
دانشجویی را
نقض کرده است.
حق تشکل یابی
بدون دخالت در
انتخابات
نهادهای
دانشجویی باید
به رسمیت
شناخته شود.
۲.حق
اجتماعات
تجمع
و تحصن دو شیوه
کلاسیک اعلام
اعتراض در
دانشگاه
هستند. در سالهای
اخیر دانشجویان
به علت شرکت
در تجمعات
دانشجویی
داخل دانشگاه
تبعید، تعلیق
و ممنوع
الورود به
دانشگاه شدهاند.
فضای خفقان تا
روزی که آخرین
همکلاسیهایمان
به کلاس درس و
دانشگاه باز
نگردند باقی
خواهد ماند.
۳.
رها شدن
دانشگاه از
چنبره نهادهای
امنیتی
الف.
دانشگاه امن
هرگز با وجود
حراست، دفتر
نمایندگی
نهاد رهبری و
لباس شخصیها
محقق نخواهد
شد. نمادهای
دانشگاه امنیتی
که راه تنفس
دانشگاهها
را بستند، رئیس
حراست، نماینده
رهبری و
ماموران لباس
شخصی در قامت
استاد یا
دانشجو که در
امور مدیریتی
و علمی هم
دخالت می
کنند، هستند.
وزارت
اطلاعات
جمهوری اسلامی
بنا به قوانین
ضد دانشجویی
با نام حراست
در دانشگاه
حاضر است. برای
آنکه دانشگاه
پادگان نباشد
هر سه گروه باید
دانشگاه را
ترک کنند و
درهای این
نهادها بسته
شود.
ب.
انتظار میرود
که شیوه نامه
انضباطی ضد
دانشجویی که
مستند احکام
انضباطی علیه
دانشجویان
است لغو گردد.
دخالت در سبک
زندگی و امور
خصوصی افراد و
نقض حقوق بنیادین
بشر از قبیل
حق انتخاب
پوشش جایی در
آیین نامههای
دانشجویی
ندارد. بدیهی
است دانشجویان
شیوهنامههایی
که از سوی
نهادهایی از
قبیل شورای
عالی انقلاب
فرهنگی و
وزارت علوم
برای دانشگاهها
دیکته میشود،
از جمله شیوه
نامه انضباطی
و آیین نامه
نشریات و تشکل
های دانشجویی
را به رسمیت
نمیشناسند.
اتحادیههای
دانشجویی و هیئت
علمیها
نهادهای صالح
برای نگارش این
شیوه نامه ها
خواهند بود.
۴.حق
تحصیل و تدریس
الف.
جذب هیئت علمی
دانشگاهها
نه به واسطه
صلاحیت علمی
که به واسطه
رانتهای
موجود است. بسیاری
از افرادی که
امروز به اسم
استاد در
دانشگاه
هستند هیچ
صلاحیت علمی
ندارند.
بازگشت علم به
دانشگاه بدون
هیئت علمی
مستقل چطور
ممکن خواهد
شد؟
ب.
چند صباحی است
که اجازه ورود
به دانشگاه را
ندارم بهتر از
هر زمانی رنج
همکلاسیهای
بهایی خود را
درک میکنم و
خوب می دانم
داستان ما یکی
است. حق تحصیل
در دانشگاه
سال ها از
آنان گرفته
شده، چرا که تفتیش
عقاید راهی
است که جمهوری
اسلامی
انتخاب کرده
است. درهای دانشگاه
باید به روی
هموطنان بهایی
باز شود و این
نقض حق گسترده
و سیستماتیک
پایان یابد.
تحصیل حق همه ی
ما فارغ از ایدئولوژی،
مذهب و جنسیت
است.
پ.
سالهاست
دانشگاه مختص
به طبقه خاصی
شده و دانشگاه
از حق طبیعی
افراد خارج و
به کالایی
لوکس تبدیل
شده است. به
طور پیشینی بسیاری
از افراد در
رقابت
نابرابر حذف
خواهند شد و تحصیل
در دانشگاه
خود هزینههای
بسیاری را بر
دانشجو بار میکند
که اگر توان
پرداخت آن را
نداشته باشد
از این میدان
حذف میشود.
چشمانداز استقلال
دانشگاه تنها
با پایان فضای
امنیتی در
دانشگاه و تضمین
حق تشکلیابی
و اجتماعات
محقق نمیگردد.
ما تا استقلال
کامل دانشگاه
راه زیادی داریم.
ولی این مسیر
حتما با باز
پس گیری صحن
دانشگاه و
بازگرداندن
آن به دانشجویان
و تنها به دست
اهالی آن ممکن
میشود.
هستی
امیری
اوین
تیر
١۴٠٣