آگامبن،
و دامگه
دوگانه کاذب
جهان آنالوگ و
دیجیتال!
تقی
روزبه
جورجوآگامبن
در ادامه
نظرقبلی اش که
با عنوان
وضعیت
استثنائی
کرونائی به
«حیات برهنه»
اشاره کرده
بود و
موردنقدهای
متعددی هم
قرارگرفت*،
اکنون به
انتقادسخت از
شیوع آموزش
آنلاین دانشگاهی،
آن چه که او
پایان دوره
زندگی به
عنوان
دانشجوبودن
نامیده،
پرداخته است.
موضوع مرکزی
در این برخوردها،
نهادی کردن
بربریت
تکنولوژیکی و
دیکتاتوری
دیجیتالی
توسط سرمایه
داری به عنوان
شکل دادن به
پارادایم
جدیدی از
مناسبات قدرت
و محدودکردن
آزادی با
استفاده از
شرایط استثنائی
ناشی از
پاندمی کرونا
و
برخوردنامناسب
دولت ها با آن
است. بطوری که
با تولیدفضای
وحشت و حالت
اضطراری موفق
به ایجادقید و
بندهای تازه ای
برآزادی
شهروندان می
شوند. بزعم او
مثل روز روشن
است که این
قید و بندها
هیچ تناسبی با
تهدید واقعی
که «گونه ای
سرما خوردگی»
است ندارد. با
از کارآفتادن
تدابیراضطراری
دیگر مثل
تروریسم،
بهره گیری از
بیماری همه
گیری فرصت
مناسبی برای
دولت ها فراهم
ساخته است.
البته مخاطب
آکامبن فقط
دولت ها
نیستند بلکه
لبه تیزانتقادتنداو
مشمول
رفتارمردم هم
هست که با
تمکین و میدان
دادن به ترس و
هراس (که به
عنوان مثال در
ایتالیا
برجسته بود)،
نشان دهنده آن
است که جامعه
به چیزی
جز«حیات
برهنه»،
برهنه و
رهاشده از
روابط
اجتماعی، کار
و حتی عواطف و
معتقدات دینی
و سیاسی، یا
همان تنازع بقاءمحض،
اعتقادندارد
و حاضراست که
همه آن ها را
قربانی
خطربیماری اش
بکند. «حیات برهنه»
قادر نیست که
آدم ها را
متحدسازد،
برعکس نابینا
می کند و
متفرق می
سازد. در این
رویکرد آن
دیگری،
بالقوه سرایت
دهنده است و
باید از او
فاصله گرفت.
بزعم
آگامبن
بیماری همه
گیری علاوه بر
پرده برداری
از حیات برهنه
از حقیقت
دیگری هم که
بقول خودش
کمتر از حیات
برهنه ( تقلیل
انسان به
تنازع
بقاءمحض)
خوفناک نیست
پرده برداری
می کند: وضعیت
اضطراری که ما
را به آن عادت
داده اند و
قاعده شده
است. سقوط به
وضعیت
سراپازیستی
زنده بودن و
تهی شدن از خصایص
اجتماعی و
سیاسی و
انسانی و دیگر
هیچ!. جامعه ای
که در وضعیت
اضطراری
بسرمی برد نمی
تواند جامعه
آزاد باشد. ما
براستی در جامعه
ای زندگی می
کنیم که آزادی
را در مسلخ آن
چه که مصالح
امنیتی می
خوانند
قربانی و بدین
سان خود را
محکوم به
زیستن در
شرایط حکومت
نظامی و منع
رفت وآمدکرده
است. ولی جنگ
با دشمن نامرئی
بی معنی ترین
جنگ قابل
تصوراست. این
براستی جنگی
داخلی است.
دشمن بیرون
نیست دشمن
درون ماست.
در
یادداشت
دیگری آگامبن
به مصداق
مشخصی از بربریت
تکنولوژیکی
در موردآموزش
آنلاین دانشجویان
فوکوس کرده
است و اساتیدی
را که به آموزش
آنلاین تن
دهند که بنظر
او ۸۵٪ را
شامل می شوند
به
اساتیددانشگاهیان
سال ۱۹۳۱ که
با موسولینی
بیعت کردند
تشبیه می کند
و از
دانشجویان می
خواهد که از
ثبت نام امتناع
کنند و
دانشگاه های
جدید خود را
همانند دانشگاه
های اولیه
برپادارند.
فقط در این
صورت است که
در برابربریت
تکنولوژیک
موجود ممکن است
چیزی از گذشته
زنده بماند.
نگرانی
آگامبن از سوء
استفاده دولت
ها از
تکنولوژی دیجیتال
وخطرشکل گیری
پارادایم
دولت های خودکامه
و هوشمندنوین
با هدف کنترل
جامعه و شکل دادن
دادن به آن و
لاجرم تضعیف
آزادی و یا
بقول وی
قربانی کردن
آن در مسلخ
وضعیت شرایط
امنیتی و
اضطراری، فی
نفسه نگرانی
پرتی نیست. با
این همه نحوه
طرح آن از
زاویه و منظری
که او به طرح
آن می پردازد
از جنبه های
گوناگونی
خالی از اشکال
و انتقادنیست.
بطورکلی
برخوردوی بایک
بحران مرکب و
پیچیده و
دارای مولفه
ها و جوانب
گوناگون که
بطورهمزمان
هم فعال شده
اند، یک جانبه
و تقلیل
گرایانه است.
در اینجا به
طوراجمال و
تلگرافی به
مهمترین رئوس
این نقصان ها
اشاره می کنم:
۱-
قبل از هرچیز
واقعیت آن است
که بحران
کرونا بیش از
آن که اسباب
نجاتی برای
سیستم باشد،
برعکس به معنی
در تله افتادن
سیستم و
آوارشدن بحران
برآن است.
کدام نظام و
سیستم را سراغ
دارید که برای
دست یافتن به
اقتدارنسیه،
اقتدارنقدخود
را چوب حراج
بزند و در
معرض
تهدیدقراردهد.
توقف چرخه
تولید و
خدمات، به
مثابه گردش
خون نظام سرمایه
داری و انباشت
و نیز تعطیل
شدن سایرعرصه
های اجتماعی و
فرهنگی یا مثل
ورزش فوتبال و
مراسم المپیک
و غیره بدست
خود و در یک
کلام ایجاد
اختلال عظیم
در فرایند
انباشت
سرمایه و چرخه
زندگی معنائی
جز
خودانتحاری
ندارد. در عمل
و تجربه هم
چنین ادعائی
با رفتار و
عملکردعمومی
دولت ها و
طبقات حاکم در
ایجادمصنونیت
گله های و
سیاست
بازگشائی
علیرغم عدم
دسترسی به
واکسن جور در
نمی آید. آنچه
که هم به عنوان
قرنطینه
اعمال شده است
در حقیقت
بدلیل غافلگیری
و ناکارآمدی
سیستم در
کنترل اوضاع بود
که براو تحمیل
شد. چنان که
شاهدیم که
جملگی نظام ها
با اندکی کم
یا زیاد با
کنترل شیب شیوع
بیماری و یا
حتی بدون آن،
مسیر عادی
سازی را در
پیش گرفته اند
و همه این ها
در حالی است
که هنوزهم به
واکسن بیماری
دسترسی پیدانکرده
اند. درعرصه
باصطلاح
مصونیت گله ای
به ویژه دولت
های راست
گراتر و شبه
فاشیستی گوی
سبقت را ربوده
اند. شکی نمی
توان داشت که
خودبورژوازی
و دولت های
وابسته به آن
بیش از هرکسی
نگران توقف یا
اختلال در
چرخه تولید و
خدمات بوده و
از بیم سقوط
سقوط اقتصادی
و قدرت رقابت
و خطرگسترش
شورش های
اجتماعی،
تمام تلاش خود
را برای
بازگشائی ها
وحرکت هرچه
سریعتربه
وضعیت عادی را
( و از قضا
پایان دادن به
وضعیت
اضطراری در
این مورد)
بکارگرفته
اند. این اولویت
همگی آن هاست.
باین ترتیب آن
همپوشانی
موقتی هم که
بین مردم و
دولت هائی که
قریطینه سازی
البته با وضع
بسته های
حمایتی بوجودآمد
ذاتا یک
امرموقت بوده
و جزاین هم
نمی توانست
باشد.
بنابراین
بنظر می رسد
که آگامبن در موردمحوروضعیت
اضطراری
کرونا شیپور
را از دهانه
گشادش بصدا در
آورده باشد!
فرق است بین
وضعیتی که به
سیستم و بدلیل
عدم کارآمدیش
تحمیل شده
باشد با
وضعیتی که خود
مبتکرآن باشد.
فرودبحران خود
بیان وضعیت
بحرانی سیستم
است با پی
آمدهای مهم که
حتی بهره گیری
های از برخی
جنبه ها نمی تواند
وضعیت بحرانی
را به پوشاند
و مانع از پی آمدهای
آن بشود.
بنابراین
لحظه غافگیری
و ناکارآمدی
سیستم لحظه
گرفتن مچ مجرم
، نه لحظه
بزرگ نمائی
اقتدارترک
خورده او.
لحظه امکان
ریزش بحران
وافشاء سیاست
مصنونیت گله
ای و برآمد
فرصت های
اعتراضی و هدف
گرفتن سیاست ها
و تاخت و
تازهای چندین
دهه اخیرش.
بهره گیری از
امکانات و راه
هائی برای به
حرکت در آمدن
نارضایتی که
در زیرپوست
جامعه جهانی
انباشته شده
است...
۲-
بحران کرونا
مشخصا کارکرد
نئولیبرالیسم
و بحران
سلامتی و
کارآمدی
سیستم را
آشکارا به زیرپرسش
برده و در
درون بلوک های
حاکم نیز آشوبی
به پاکرده است
که بسیاری آن
را خطرشروع
جنگ سرددوم می
خوانند. یعنی
نقدا مناسبات
قدرت
مستقراست که
دچارترک ها و
شکاف های
فزاینده شده
است. گرچه این
هم درست است
که وضعیت یک
سویه نیست و
بشدت پیچیده و
دارای
روندهای
منتاقض هست و
دیدن همه آن
ها در سوگیری
درست مهم است.
۳-نکته
سوم آن که ما
نه با یک
بحران بلکه با
ا نباشت و
سرریزشدن
بحران های
متعددی مواجه
هستیم که
مستلزم یک تحلیل
از کلیت بحران
و روندهای
اساسی در آن
هستیم. در
شرایط بحران
چندوجهی که
کرونا تنها برآن
نیشترزده است
خطر آن وجود
دارد
که با تمرکرو
مبالغه کردن
بر یک وجه و یا یکی
از پی آمدهای
آن، سوگیری و
جهت سنجی خود
را از دست
بدهیم و چه
بسا همسوبا
راست ترین
جریان ها بشویم.
بطورکلی ما با
یک بحران
انتقال از نظم
کهنه و بی
اعتبارشده پس
از جنگ دوم به
نظم جدیدی
مواجه هستیم
که بالائی ها
بدلایل نظری و
عملی متعدد و
خارج از حوصله
این یادداشت
نه قادر به
توافق و اجماع
و نه قادر به
انجام آن
هستند. و در
این میان نقش
جنبش های بزرگ
و سراسری در
آن می تواند
تعیین کننده
باشد. بنابراین
صورت بندی
درست کلیت
بحران و نه
صرفا یکی از
وجوه آن می
تواند راه های
برون رفت
واقعی را در
برابرمان
قراردهد.
۴-
یکی از مشکلات
آگامبن و
البته نه فقط
او، داشتن
تصویرنادرست
از نقش و
جایگاه جامعه
ثانوی و
دیجیتال در
تحولات و
تکوین تمدن
بشری است.
بطورکلی خلق
جامعه ثانوی
را که خود بر
پایه
تکنولوژی
نوین و
دیجیتالی شدن
زندگی
استواراست،
شاید بتوان
بزرگترین
ابداع و
تولیدبشربشمارآورد
که در آن چشم
اندازهای
تازه و بزرگی
برای حل بسیاری
از معضلات و
تحقق آرزوهای
انباشته شده بشرگشوده
شده است. از
جمله به لحاظ
شکل گیری شهروندی
جهانی،
اشتراک گذاری
ها و
تولیدسوژه های
نوین در
ابعادماکرو و
امکان
پذیرشدن کاهش نقش
کاررادیکال
کارانقیادآور
و تعمیق دموکراسی
و دسترسی
گسترده به
آموزش در سطوح
گوناگون و
غیره فراهم
شده است.
البته این
جامعه که در حال
شدن است اولا
برابرجامعه
واقعی و اولیه
نیست، برعکس
فقط در پیوند
خلاق با آن می
تواند به
معنای واقعی و
خلاق وجود
داشته باشد.
بخش جداناپذیری
از تکوین
جامعه در کلیت
خوداست و ثانیا
مثل خودجامعه
اصلی محل
منازعات سنگین
طبقاتی و
مناسبات قدرت
است. سکی نیست
تا آن جا که به
مناسبات قدرت
مسلط بر می
گردد، تمامی
تلاش آن درجهت
بهرهع گیری از
آن بسودخود و
کنترل جامعه
است. در
فرایندتکوین
کسی بیرون از
این جامعه
نخواهد بود و
خواهی نخواهی
تحت تاثیرات
آن خواهدبود.
از این رو
حضورواکنشی و
تدافعی در
برخوردبا آن
گونه که مثلا
آگامبن با آن
برخورد می
کند، واگذاری
از پیش میدان
به دست
بورژوازی
است..... در حالی
که در این
حوزه هرلحظه
نبردبزرگی
بین
قلمروزدائی
ها و قلمروگذاری
های نوین جاری
است... از
منظرگذشته،
حسرت آن
روزهای
نوستالژیک را
خوردن، که
همواره در
پوست اندازی
های تاریخی
بشر وجود
داشته است
مشکلی را حل
نمی کند. به
عنوان مثال
نمی توان از
منظرمخالفت
با جهانی شدن
با جهانی سازی
سرمایه
مقابله کرد.
چرا که در این
حالت باختمان
از پیش تضمین
شده است...
فراتر از آن جهانی
شدن انسان و
فراروی آن و
از حصارهای
رمزگذاری شده
دولت -ملت ها
همواره از مهمترین
شعارهای
کمونیست ها و
مدافعان
آزادی و
برابری بوده
است که از
جمله خوداین
جامعه ثانوی
که در بیان
فنی اش
دیجیتال هم
خوانده می شود
می تواند به
آن معنا و
گوشت و پوست
واقعی بدهد،
البته در
مبارزه مستمر
با سویه هائی
که مناسبات
مسلط قدرت می
خواهد به آن
بدهد. حال آن
که یادداشت
آگامبن نشان
می دهد که
نگرانی وی
بطورکلی از
دیجتالی شدن
مناسبات است.
از موضع
فراتاریخی و
از بیرون و
حسرت نحوه
تعامل های
گذشته را
خوردن و لاجرم
در حالت دفاعی
صرف نمی توان
با خلق اشکال
نوینی از زندکی
که بشرامروز
مشغول تولید
آن است، مواجه
ای سازنده
داشت.
بنابراین
باید از تقابل
دوگانه و کاذب
جهان باصطلاح
آنالوگ و
دیجیتال
عبورکرد و به
پوست اندازی
مناسبات
نوینی که در
متن بحران
جاری است و
تهدیدها و
فرصت ها و افق
های جدیدی که
به شکل توامان
در برابرما
قرار می گیرند
اندیشید و
مبارزه کرد.
بی تردید رابطه
این دوجامعه
چالش
برانگیزاست
اما نه از بیرون
که امکان عملی
هم
ندارد،بلکه
از درون برای
ترکیب ترکیب
خلاق و سازنده
بین دو جامعه
و برای رشد و
شکوفائی کل
انسان ها،
پیکارکرد
تقی
روزبه
۲۰۲۰.۰۶.۰۸
*-مرثیه
ای برای دانشجویان
https://www.radiozamaneh.com/508884
*-
ژیژک از جمله
کسانی بود که
به
رویکردآکامین
در مورد حیات
برهنه
برخوردانتقادی
داشته و برعکس
او نه فقط
قرنظینه را در
غیاب واکنس و
حفظ سلامتی
جامعه
دربرابرهمبستگی
تاویل نکرد و
از قضا آن را
نشانه ای از
همبستگی در
شرایط
کرونائی
تعبیر و تفسیر
کرد بلکه برخلاف
چشم انداز یک
سره منفی
آگامین شرایط
را برای
شکوفائی
کمونیسم هم
مساعددید!
بگذریم از این
که که او در
توضیحات
بعدیش
پیرامون منظورش
از کمونیسم،
نوشت که مرادش
تقویت همیستگی
های جهانی و
از جمله تقویت
سازمان بهداشت
جهانی بوده
است! چیزی
درحد
رویکردهای
کسانی چون
مکرون و مرکل
و ...!
*-
پاندمی
کرونا، بحران
انتقال و صورت
بندی آن!
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2020/05/blog-post_6.html#more