الزامات
تقویت جنبش
مطالباتی
علیه
«آرایش جنگی»
دیکتاتوری
رضا
سپیدرودی
همزمان
با سرکوب
کارگران
سندیکایی و
فعالان
کارگری و
دانشجویی در
برابر مجلس در
تهران، خامنه
ای در سخنانی
فرمان داد که
«مردم آرایش جنگی
بگیرند».
منظورش از
«مردم» ، مردم
در معنای رایج
کلمه نبود،
چرا که مردم
ایران از دی
ماه 96 به این سو
با برپایی
اجتماعات
گستردۀ اعتراضی،
با طرح
شعارهایی مثل
«دشمن ما همین
جاست»، «پشت به
دشمن، رو به
میهن» نشان
داده اند که
دشمن اصلی خود
را قبل از همه
نظام جمهوری
اسلامی و پیش
از هر کس
دیگری شخص ولی
فقیه می دانند.
بنابراین
روشن است که
برای مقاصد
این نظام که
آن را دشمن
شماره اول خود
می دانند هر
کاری صورت
دهند «آرایش
جنگی» به خود
نمی گیرند.
منظور او مثل
همیشه لباس
شخصی ها،
نیروهای
انتظامی،
سپاه، بسیج و
مزدوران
وارداتی
حکومتی بود.
آنها هستند که
باید آرایش
جنگی بگیرند و
البته برای
خونین کردن
دهان مطالبه
گران. فرمان
«آرایش جنگی
بگیرید»! تا
جایی که به
کارگران و
زحمتکشان
مربوط است،
فرق زیادی با
شعار «خمینی
عزیزم بگو تا
خون بریزم»
ندارد. این شعاری
بود که شکنجه
گران و قاتلان
حکومت در آستانه
قتل عام 67 در
زندان ها و
شرایط جام زهر
خوردن خود می
دادند. در این
رابطه اشاره
به چند نکته
اهمیت دارد.
اول: برخورد
لباس شخصی ها،
اطلاعات سپاه
و نیروی انتظامی
با تجمعات
اعتراضی،
نوعی آرایش
جنگی در واکنش
به احتمال
انفجارهای
خودانگیخته
در سال جاری
است. این
برخورد نشان
می دهد که هر
جا کمترین
ظرفیتی برای
خارج شدن حرکت
های اعتراضی
از کنترل و
تبدیل شدن به
موجی
مهارناپذیر؛
خاصه در کلان
شهرها و مناطق
حساس حکومتی
حس می کنند،
بسرعت و با
خشونت عریان
وارد می شوند
و سرکوب می
کنند. سرکوب
تجمع اول ماه
مه و دستگیری
های آن، سرکوب
مالباختگان
مشهد و برخورد
خشن با حرکت
اعتراضی
معلمان در
تهران و بازداشت
فعالان
فرهنگی ، هر
سه مورد در دو
روز، بخشی از
همین آرایش
جنگی باید
تلقی شود. (در
اول ماه مه 11
اردیبهشت
دهها نفر در
تهران با خشونت
بسیار
بازداشت شدند.
در 12 اردیبهشت
دو عضو کانون
صنفی معلمان
تهران و چند
تن از معلمان
در تجمع
اعتراضی
تهران
بازداشت شدند و
همسر اسماعیل
عبدی را مورد
حمله قرار
دادند. )
دوم: در
حالی که
حاکمیت عملا
در برابر مردم
آرایش جنگی
دارد و فرمانش
را هم رهبرش
رسما داده،
مردم هنوز
آرایش جنگی
ندارند و فقط
گام های اولیه
در این زمینه
برداشته شده
که برای درهم
شکستن قدرت
سرکوب ابدا
کافی نیست. تجمع
روز جهانی
کارگر در
برابر مجلس و
تجمع پرشکوه
معلمان کشور
در حداقل 39 شهر
کشور فقط پیش
درآمد جنبش
مطالباتی در
سال جاری است. در
موقعیت کنونی
شرط آرایش
جنگی گرفتن در
برابر
حاکمیتی که با
آرایش جنگی در
برابر مردم ظاهر
می شود و در
ستادهای
عملیاتی،
سرکوب ها را هماهنگ
و نقشه مند می
سازد توجه به
موارد زیر است:
الف: گسترش
همگرایی های
مطالباتی و
تقویت هسته مرکزی
شالوده ریزی
شده در بیانیه
مشترک اخیر
پیرامون
حداقل دستمزد
و بیانیه مشترک
اخیر پیرامون
اول ماه مه و
پیوستن سایر نیروهای
همسو.
اختلافات خرد
و ریز و کم
اهمیت و فرقه
گرایی ها را
باید کنار
گذاشت.
همگرایی منعطف
و بدور از
مبانی
مقیدکننده
گروهی، از شروط
حیاتی عمیق تر
شدن جنبش
مطالباتی و از
فقرات مهم
توده ای تر
شدن دامنه این
جنبش در شرایط
حاضر است.
ب: هم
اندیشی
پیرامون
راهکارهای
جمعی به نحوی
که کاهش هزینه
انسانی و
سرانه سرکوب
نسبت به هر
اقدام و گسترش
دایره حضور در
مطالبه گری
نسبت به همان
اقدام دو
ویژگی مهم آن
باشد. سرکوب
وحشیانه
اعتراض مسالمت
آمیز اول ماه
مه امسال و
ضرب و شتم
معلمان و
بازداشت دو تن
از اعضای
کانون صنفی
معلمان تهران
نشان می دهد
که نبردی
طولانی،
بغرنج و سرشار
از هزینه در
پیش است. از
این رو به دست
آوردن حداکثر
نتایج با
حداقل تلفات
در نبردهای موضعی
پی در پی
مطالباتی
حائز اهمیت حیاتی
است.
ج:
سراسری کردن
نبرد
مطالباتی بر
پایه زنجیره پیگیری
پیامدهای
رویارویی های
خاص طبقاتی (تجمع
مسالمت آمیز
اول ماه مه را
سرکوب می کنند
و فعالان صنفی
معلمان را
بازداشت می
کنند، نبرد را
به عرصه دفاع
پیگیر از
بازداشت شده
گان می کشانیم
و همه نیروهای
همسو که علیه
این بازداشت
ها هستند را
در همه جا به
اتحاد عمل
فرامی خواهیم
و در چنین
اتحاد عمل
هایی وارد می
شویم. هر
نبردی رشته ای
از نبردهای
مرتبط تازه را
زمینه سازی می
کند و از نتایج
آن در نبردهای
بعدی تقویت یا
تضعیف می شود.
از این طریق
دامنه نبرد
مطالباتی گسترش
می یابد و
فراگیر و
سراسری می
شود..)
د:
ادامه بی وقفه
خودسامان
یابی و
سنگربندی مطالباتی
بر پایه
مطالبات اخص
گروهی با
تشکیل کارگروه
های شبکه ای
به موازات
پیگیری،
تقویت و تلاش
برای ارتقای
سطح جاری
همگرایی های
موجود
سوم:
شروط حداقلی
مطرح شده در
شرایطی که
حاکمیت در
برابر
مطالبات
مشروع و برحق
مردم شمشیر را
از رو بسته و
زبانی جز
سرکوب و برخوردی
جز امنیتی
کردن مطالبه
گری ندارد
صرفا می توانند
هدف مقدم
آرایش جنگی
گرفتن برای
کارگران و
زحمتکشان
کشور را زمینه
سازی کند. این
هدف مقدم درهم
شکستن قدرت
سرنیزه
حاکمیت از
طریق به میدان
کشاندن
حداکثر
نیروها به عرصه
پیکار طبقاتی
و مطالباتی به
شکل همزمان در
نبردی بسیار
بغرنج، چند
لایه و متفاوت
است. اما بلوک
بزرگ طبقاتی
کارگران و هم
سرنوشتان کار
علیه سرمایه و
دیکتاتوری
برای حاکمیت
اکثریت عظیم
در همین
نبردها ساخته
می شود.