درویشیان
از نگاه یاران
بیانیه کانون
نویسندگان
ایران
به
مناسبت نخستین
سالگرد
درگذشت علیاشرف
درویشیان
علیاشرف
درویشیان؛
قلم معترض
فرودستان
انسانها
پس از مرگ با
آنچه از خود
به جا گذاشتهاند
در یادها میمانند
و از این راه
به حیات معنوی
و اثرگذاری خویش
ادامه میدهند.
از درگذشت علیاشرف
درویشیان
نویسندهی
محبوب و
سرشناس و عضو
برجستهی
کانون
نویسندگان
ایران یک سال
میگذرد.
چهارم آبان 1396
پس از تحمل ده
سال بیماری و
عوارض جانکاه
سکتهی مغزی
سرانجام قلبی
که برای
فرودستان
جامعه میتپید
از حرکت
بازماند؛ اما
علیاشرف
درویشیان به
پایان نرسید؛
زیرا او همراه
میراث ادبی و
اجتماعیاش
حی و حاضر در
یادها خواهد
ماند: با دهها
اثر داستانی و
پژوهشی که
هستیاشان
بر واگویی
صدای هیچبودگان
بنا نهاده شده
است.
هرجا و
هر وقت کودکی
از سرما کبود
شود "سه خم خسروی"
به یادمان میآید.
هر جای
جهان کودکی از
گرسنگی مزمن
کشته شود، "ندارد"؛
آتش
جنگ که دنیای
فرودستان را
منجمد کند،
"خانهی کوچک
نمدی"؛
دیدن
اندوه پدری که
جوانش
تیرباران
شده، "نرگس
برای نرگس"؛
هر جا و
هر وقت گوری
دست جمعی کشف
شود، "آنها هنوز
جوانند" ؛
صدای
اعتراض به
حکومتهای
ستمگر و شکنجهگر
را هر وقت که
بشنویم، "سالهای
ابری"؛
ترکهی
نازک جان
دخترکی اگر در
آتش جهل و فقر
بسوزد،
"هتاو"؛
عشق
اگر پاک و شرمرو
سر زند، "عشق و
کاهگل"؛
آرزوی
زیبا کردن
جهان که سر
برآورد،
"باغچهی
کوچک ما"
و اگر
دیدیم در پس
همهی تصاویر
سیاه و واقعیتهای
چرکین، نبض
زندگیِ پاک و
عشقِ انسانی
میتپد،
درویشیان را
به یاد میآوریم.
هر
روشنفکر
معترض و
زندانی سیاسی
و عقیدتی او را
به یادمان میآورد
که سالها
زندان
آریامهری، و
تعقیب و تهدید
حاکمیت کنونی
را متحمل شد.
صدای مخالفت
با سانسور هر
جا که بلند
شود او را در
خاطرمان زنده
میسازد، و
ندای "آزادی
اندیشه و بیان
بی هیچ حصر و
استثنا" هر جا
که طنینانداز
شود نامش را
در ذهنمان
بیدار میکند.
هرگاه
نویسندهای
از گردن
گذااشتن به
یوغ قدرت
سرباز زند این
جملهی او به
یادمان میآید
که: "من بر سر
سفرهی خون
نمینشینم".
لیست سیاه
حکومتها هر
جا که برملا
شود نام او را
در فهرست مرگ
قتلهای
سیاسی زنجیرهای
به یاد میآوریم.
کانون
نویسندگان
ایران در دورهی
سوم فعالیتش
تداعیگر
اوست که یکی
از چهرههای
برجسته و
بنامش بود و
خستگیناپذیر
برای دوامش
تلاش میکرد.
او
چنان مینوشت
که دوست داشت
و از چیزهایی
میگفت که
دغدغهی
واقعیاش بود.
دنیای ادبی
او جهانی ورای
زندگیاش
نبود. خودش را
مینوشت آنطور
که میزیست و
آنطور
میزیست که مینوشت.
وقتی
به شگفتی از
شکوفایی کسی
سخن میگوییم
که در خانوادهای
فقیر زاده شده،
در کنار
گندابرو
کودکیاش را
گذرانده و در
زندگی کوششهای
جانفرسا
کرده و چهرهای
محبوب و
سرشناس یافته
است، آن هم نه
با پیروی از
وضع موجود که
در مخالفت با
آن، درویشیان
تداعی میشود.
نویسنده و
روشنفکر
آرمانگرایی
که نه در نیمهی
راه متوقف شد
و نه هرازگاه
میان
رویکردها و
مدهای اجتماعی
و سیاسی
گوناگون معلق
زد، بلکه تا
پایان طبیعی
خود بر آرمانش
ایستاد که
چیزی جز سعادت
مادی و معنوی
انسان نبود.
از این
دست
یادگاران،
تداعیگران و
نگاهدارندگان
یاد علیاشرف
درویشیان
بسیار است.
زیرا میراث او
به مثابهی
نویسنده و
روشنفکر چنان
و چندان هست
که هر دم او را
یادآوری کند.
یادش عزیز
است؛ پردوام
باد!
کانون
نویسندگان
ایران
۲ آبان
۱۳۹۷
.............................
بیانیهی
کانون
نویسندگان
ایران
دربارهی
لغو مراسم
سالگرد
درگذشت علیاشرف
درویشیان
در پی
اعلام خانوادهی
علیاشرف
درویشیان
مبنی بر
برگزاری
مراسم سالگرد
درگذشت این
نویسندهی
سرشناس و عضو
برجستهی
کانون
نویسندگان
ایران در روز
جمعه چهارم آبان
۱۳۹۷، مقامات
امنیتی طی
تماسی با
خانواده ی
زنده یاد
درویشیان
آنان را از
برگزاری این
مراسم
بازداشتند، و
بدینسان با
پایمال کردن
ابتداییترین
حقوق انسانها،
هراس خود را
از حضور مردم
حتی در مراسم
سالگرد
معمولی و رایج
برای یک
نویسندهی
مردمی به
نمایش
گذاشتند.
این
اجحاف آشکار
البته پاسخی
مفصل و درخور
را میطلبد،
اما در حد یک
واکنش فوری
نیز نباید آن
را بی پاسخ
گذاشت. کانون
نویسندگان
ایران برپایی
مراسم سالگرد
درویشیان را
حق مسلم
خانوادهی او
می داند و
محروم ساختن
خانوادهی
او، مردم،
دوستان،
یاران به ویژه
اهالی ادبیات
و فرهنگ پیشرو
را از
برگزارکردن
مراسم بزرگداشت
برای این
نویسندهی
نامدار محکوم
می کند.
کانون
نویسندگان
ایران
۳
آبان ۱۳۹۷
..............................
خبرکانون نویسندگان ایران
ممنوعیت
برگزاری
مراسم یکمین
سالگرد درگذشت
علیاشرف
درویشیان
روز
گذشته
ماموران
وزارت
اطلاعات در
تماس تلفنی با
شهناز
دارابیان
همسر علیاشرف
درویشیان و
گلبرگ دختر او
گفتهاند که
باید مراسم
اعلام شده به
مناسبت
نخستین
سالگرد
درگذشت درویشیان
را لغو کنند.
روز پیش از آن
همسر و فرزندان
علی اشرف
درویشیان با
انتشار
اطلاعیه از
برگزاری
مراسم سالگرد
درویشیان در
بهشت سکینه
کرج خبر داده
بودند. به
گفتهی
مطلعان بهانهی
وزارت
اطلاعات برای
برهم زدن
مراسم "سوء
استفادهی ضد
انقلاب از
مراسم" بوده
است. این
وزارت تاکید
داشته که "به
هیچ وجه نباید
مراسم برگزار
شود. فقط
خانواده و
فامیل نزدیک
می توانند
ساعت ده –
یازده صبح
جمعه بر سر
مزار رفته و
فاتحه بخوانند".
در پی این
ممانعت
تهدیدآمیز
خانوادهی
درویشیان
اطلاعیه منتشر
کرد و خبر داد
که به "اجبار"
مراسم لغو شده
است.
در
ابتدای آذر
ماه سال گذشته
نیز یک نهاد
امنیتی مراسم
بزرگداشت علیاشرف
درویشیان را
در حالی که
چند ساعت به
اجرای آن
مانده بود
ممنوع کرد.
این مراسم را
کانون نویسنگان
ایران برنامهریزی
کرده بود.
ماموران در تماس
با مدیر سالن
گفته بودند که
نباید سالن را
در اختیار
کانون قرار
دهد.
خاکسپاری
پیکر علیاشرف
درویشیان اما
با حضور انبوه
جمعیت انجام
گرفت. روز
دوشنبه هشتم
آبان 1396 هزاران
نفر در گورستان
بهشت سکینه
کرج به بدرقهی
نویسنده
محبوبشان
رفتند، عکسها
و پوسترهای او
را بر سر دست
گرفتند و با
خواندن شعر و
سرود دست جمعی
با او وداع
کردند.
ماموران
امنیتی البته
بسیار بودند
اما هیچ
مداخلهی
آشکاری
نکردند.
کانون نویسندگان ایران
.................................
علی
اشرف
درویشیان در
ما زنده است
رضا
شهابی
در
سالیاد علی
اشرف
درویشیان
هستیم؛ او که
نمادی از حق
خواهی و عدالت
و آزادگی بود؛
علی اشرف که
خود از میان
رنجدیدگان
برآمده بود و
در زندگی حرفه
ای خود در
نویسندگی به
بازتاب دادن
وضعیت زندگی کارگران
و زحمتکشان و
فراموش شدگان
پرداخت و صدای
خود و صدای ما
بود؛ علی اشرف
نماد و صدای
ما بود و کتاب
هایش و آثارش
هم جنس و شبیه
ما بود.
برای
اولین بار با
آثار علی اشرف
درویشیان در زندان
اوین( در بند
۳۵۰ ) و
از طریق مطالعه
کتاب آبشوران
آشنا شدم . علی
اشرف، از آنجا
که خودش از
طبقه فرودست
بود و از
نوجوانی
کارگری کرده
بود و کاملا
آشنا به درد و
رنج مردم بود،
آنچه را که در
آبشوران از
فردوستان
نگاشته بود با
پوست و خون
خود لمس کرده
بود؛ علی اشرف
درویشیان به
واقع، نماد حق
خواهی و
آزادگی بود.
مطالعه
داستان
آبشوران در
زندان باعث شد
که من بیشتر
به این داستان
نویس و فرهنگ
شناس ِ متعلق
به طبقه فرو
دست، علاقمند
شوم و به همین
خاطر در سال 91 و
در اولین
مرخصی از
زندان و با
اشتیاق به
دیدن این رفیق
گرانمایه و
این انسان
بزرگ شتافتم.
علی
اشرف عزیز و
بزرگ در
دیداری که با
هم داشتیم و
در بخشی از
حرف هایش به
من گفت که
"خوشحالم که
می بینم بعد
از ما، جوانان
و نسل های
جدید ادامه
راه ما را می
روند. نترسید که
آزادی و
برابری حق
ماست. با
اتحاد و
همبستگی با
همه مزد
بگیران قطعا
به خواسته
هایتان می
رسید". حرف های
علی اشرف حرف
های همه ی ما
بود و هست و
علی اشرف
درویشیان
صدای ما بود
وهست. علی
اشرف
درویشیان
بخشی از خاطره
ی جمعی ما
کارگران و
زحمتکشان
ایران و جهان
بوده و خواه
ماند. علی
اشرف در ما و
ما در کتاب
هایش و کتاب
هایش در ما
زنده است و
خواهد بود.
یاد
و راهش درخشان
و گرم است و
ادامه خواهد
داشت.
رضا
شهابی
کارگر
اخراجی، سوم
آبانماه ۱۳۹۷
عضو
هیات مدیره
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
..................................................................................................
صالح
نیکبخت
۴
آبان اولین
سالگرد
درگذشت علیاشرفدرویشیان
(
زاده ۳شهریور
۱۳۲۰
کرمانشاه --
درگذشته ۴ آبان
۱۳۹۶ تهران )
علی
اشرف
درویشیان
داستاننویس
و پژوهشگر
حوزه ادبیات
عامه است.
پدرش اوسا سیف
اله آهنگر بود
و مادر بزرگش
زنی دنیا دیده
و با تجربه و
سرد و گرم
چشیده بود،در
گفتن افسانهها
و قصههای
عامیانه
مهارت عجیبی
داشت.درویشیان
بسیاری از
افسانههای
او را در کتاب
افسانهها و
متلهای کردی
آورده است.
وی
درباره قصههای
کودکیاش میگوید:
"در
زندگی پای قصههای
خیلی از قصه
گویان نشستم،
اما مادر
بزرگم از همه
آنها بهتر
بود و به آنچه
میگفت آگاهی
کافی داشت.افسانه
را با آب و تاب
و با سود جستن
از مثلها و
اصطلاحات
محلی بیان میکرد.آنها
را با مسائل
روز و نکتههای
مورد علاقه
ما میآمیخت،
آرام و بیشتاب
قصه میگفت و
عقیده داشت که
گفتن متل در
روز سبب کسالت
و خستگی میشود،
بنابراین
همیشه شبها و
به ویژه پیش
از خواب برای
ما قصه میگفت.
پدرم هم قصه
گوی خوبی بود،
اما نه به
اندازه مادربزرگم.او
کم سواد بود
و برای ما
اشعار #حافظ و
باباطاهر را میخواند.
نخستین کتاب
داستانی که به
خانه ما آمد،
امیرارسلاننامدار
بود که من در ۹
سالگی در شبهای
زمستان برای
خانواده میخواندم".
نامبرده
در سال ۱۳۳۷
پس از گذراندن
دوره
دانشسرای
مقدماتی #کرمانشاه
، ۸ سال در
روستاهای
کرمانشاه و
گیلانغرب
آموزگار بود.
در سال
۱۳۴۵ در
دانشگاهتهران
در رشته
#ادبیاتفارسی
و سپس تا
کارشناسی
ارشد روانشناسیتربیتی
درس خواند و
همزمان در
دانشسرای
عالی تهران تا
رشته مشاوره
و راهنمای
تحصیلی پیش
رفت.
از سال
۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به
سبب نوشتن
کتاب "از این
ولایت" و
فعالیتهای
سیاسی ۳ بار
دستگیر و
ممنوع القلم
شد.او در کتابهایش
زندگی کودکان
فرودست و
مقاومت و تلاش
پیوسته آنها
را در زندگی
نشان میداد.
وی شش سال به
خاطر انتشار
کتابهایش در
زندان بود.
مجموعه "فصل
نان" و قصه
"رنگینه" را
در زندان نوشت
و توسط همسرش
به خارج از زندان
فرستاد.
وی در
بسیاری از
آثارش از جمله
در آبشوران ،
سالهایابری
، #فصلنان و
همراهآهنگهایبابام
به زندگی خودش
و سختیهای آن
سالها
پرداخته است.
در
سال۱۳۳۶ که به
دانشسرای
مقدماتی
کرمانشاه
رفت، روز به
روز علاقهاش
به مطالعه
بیشتر میشد.
این
داستاننویس
پیشکسوت چند
سال پیش دچار
ضایعه مغزی شد
و سرانجام در
۷۶ سالگی
درگذشت.
آثار :
بیستون.
آبشوران:
نشر چشمه.
فصل
نان: نشر چشمه.
همراه
آهنگهای
بابام: نشر
چشمه.
گل طلا
وکلاش قرمز.
ابر
سیاه هزار
چشم.
روزنامه
دیواری مدرسه
ما.
رنگینه.
کی
برمیگردی
داداش جان.
آتش در
کتابخانه بچهها.
چون و
چرا.
داستانهای
محبوب من (۶
جلد): نشر چشمه.
سلول 18.
سی و دو
سال مقاومت در
زندان.
افسانهها
و متلهای
کردی: نشر
چشمه.
سالهای
ابری (۲ جلد):
نشر چشمه.
درشتی
(مجموعه
داستان
کوتاه): نشر چشمه.
مجموعه
۲۰ جلدی فرهنگ
افسانههای
ایرانی با
همکاری رضا
خندان
مهابادی.
واژه
نامه گویش
کرمانشاهی.
یادمان
صمد (صمد
بهرنگی).
شب
آبستن.
از این
ولایت: نشر
چشمه.
قصههای
آن سالها:
نشر چشمه.
خاطرات
صفر خان (صفر
قهرمانیان):
نشر چشمه
روحش
شاد و یادش
جاودان باد
..........................