Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ برابر با  ۲۵ ژوئن ۲۰۲۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۵ تير ۱۴۰۳  برابر با ۲۵ ژوئن ۲۰۲۴

 

سیستان و  بلوچستان : آیا رای دادن عقلانی است؟

 

ایوب حسین بر (هوشنگ نورائی)

 

 در مورد انتخابات بطور کلی قبلا مطالب زیادی نوشته شده است. ولی من در اینجا مطلب  را   به   سیستان و بلوچستان محدود می کنم.

انتخابات بمعنی واقعا دموکراتیک، مشارکت آزادانه مردم آزاد در تعیین سرنوشت خود است  اما در جمهوری اسلامی  بمعنی تسلیم سرنوشت خود به یک دستگاه توتالیتر و تئوکراتیک و بغایت فاسد و بیرحم سرمایه داری است. انتخابات برای ریاست جمهور اسلامی  که باید  تابع رهبر باشد و منویات او و دستورات  نهادهای سرکوب سپاه و وزارت اطلاعات را اجرا کند و از اول هم بر همین اساس بعنوان کاندیدای نمایشی به صحنه فرستاده می شود، مضحکه ای بیش نیست که بصورت ابزاری برای  "مشروعیت"سازی  تصنعی و در نگرش خامنه ای وسیله" دشمن" هراسی  در  سطح بین المللی تبلیغ می شود. روشن است که  بدترین سرنوشت هم جائی رقم می خورد که مردم اسارت خود را همان آزادی ببینند.

در سیستان و بلوچستان  و عمدتا منطقه بلوچستان ( با اکثریت جمعیت سنی و بلوچ) همه می دانیم که در مسابقات انتخابات فرمایشی  گذشته با اصرار و تبلیغ و بند وبست مولوی ها و سرطایفه ها،  این استان به بالای لیست در نرخ  مشارکت  می رسید. آنها بعنوان قشری صاحب امتیاز حکم مشارکت می دادند و بنحوی آن را همچون یک حکم مقدس دینی و قومی/قبیله ای تبلیغ می کردند و  با حسی آکنده از تحقیر و خود کم بینی بالا رفتن بر نردبان مشارکت نمایشی را شیوه ای  برای کسب ترحم حکام  نسبت به خود و منطقه  بحساب می آوردند. این در حالی است که منطقه  از نظر شاخص توسعه انسانی و مشارکت مردم آن در دستگاه های  سیاسی، امنیتی و اداری در پایین ترین  رده بوده است و حتی قانون بطور صریح سنی بودن را از  حق  رئیس جمهور شدن  و صدالبته ولی فقیه شدن ( که در اعتقاد. مذهبی  سنیان وجود ندارد)   منع میکند. تبعیض در سطح وسیع  ساختاری هم، راه را برای مشارکت مؤثر نه تنها  در سطح  کشور بلکه  حتی در سطح  استان بر روی این مردم به خاطر مذهب و قومیت اشان بسته است. ساختار قدرت را نمی توان از روی این یا آن اظهارات مقامات  دستگاه اجرائی یا حکومت  تشخیص داد بلکه باید مسئله  دولت را در تمامیت خود که در آن هم اصلاح طلبان و هم اصول گرایان  را در بر میـگیرد مورد توجه قرار داد. در موقعیت اصلاح طلبان کدام اتوریته تداوم حاکمیت تئوکراتیک اسلامی و قانون اساسی مبتنی بر آن را بطور جدی و صریح مورد سؤال قرار داده است  یا می دهد و حقوق دموکراتیک را در تضاد با این نوع ساختار قدرت می داند؟ برای مثال چه کسی از این جناح های رژیم ( من رژیم بکار می گیرم چون به خصلت توتالیتری آن اشاره دارد) کشتار های  جمعه های خونین  زاهدان و خاش را در ارتباط با رابطه قدرتی  می بیند که تبعیض را حتی با قتل عام و جنایت  تولید و باز تولید می کند؟

البته این  سؤال هم  پاسخ جدی  می طلبد که چرا مردمی که در بالاترین سطح از محرومیت در کشور بسر می برند، بیشترین آرا را به صندوق می ریختند؟ یعنی محرومیت  نه عاملی برای  دست زدن به  اعتراض  بلکه عاملی برای  تسلیم بود.   پیشبرد  انتخابات  از طریق  شبکه های نیرومند  دلالان سیستم که شامل مولوی ها و سرطوایف می شد بمثابه یک منبع امتیاز برای آنها  بکار  می رفت. ساختار از هم گسیخته و یا بشدت  سازمان نیافته مستقل مدنی در پایین کار این دلالان را تسهیل می کرد تا به اصطلاح بر عقل جمعیت وسیعی از مردم سلطه پیدا کنند. ناتوانی در قضاوت عقلانی و تکیه به تصمیم رؤسا در رقابت های عمدتا خانوادگی با ذهنیت و فرهنگ  قبیله ای  سطح بالای  مشارکت را که همراه با تقلب و رشوه و جمع آوری کارت شناسائی هم همراه بود،  تسهیل می کرد.

کمترین میزان رای در این استان در انتخابات مجلس دوازدهم  بود،  هرچند تقلب و رشوه هم در کار بود.  کاهش این دوره را قطعا  نمی توان بی ار تباطـ با تاثیرات عظیم جنبش مهسا/ژینا  دید. 

جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»  که با وقایع بسیار دردناک جمعه های خونین زاهدان و خاش در این استان گره خورد  تا حدود زیادی رابطه های معمول سنتی را نیز  بهم ریخت.  مردم را با نوع جدیدی از مشارکت و اعتراض آشنا کرد.  اکنون ارزش های عقلانی هم در نحوه قضاو ت مردم نسبت به انتخابات نیز  اهمیت یافته است  بطوریکه سئوال می کنند چرا باید رای بدهم؟ رای دادن چه چیزی را تقویت و چه چیزی را تضعیف می کند؟ اصولا چه مشکلی را در زندگی و جایگاه من حل می کند؟  در حالی  که قبلا از سر عادت می گفتند واجه  ( سرور یا ارباب) گفته رای بدهیم و آنهم  به چه  کسی رای بدهیم و یا اینکه این یا آن واجه کدام یک  برای هرشناسنامه  بیشتر پول می دهد و.... !. اما حالا   نه مولوی ها  و نه سرطایفه ها به آسانی گذشته ںمی توانند با همان شیوه های سابق عمل کنند چون پاسخی به این سؤالات ندارند. البته این بدان معنا هم نیست که  فضای غیر عقلانی از میان رفته باشد، چیزی که در هیچ جا امکان ندارد، ولی به نظرم به مراتب مردم عقلانی تر از ماقبل جنبش مهسا  فکر می کنند.  این تحول شورش علیه  "رئالیسم"  به معنی حفظ وضع موجود بوده  است.  

البته گذشته از سرکوبها، فشارها، اعدام و ایجاد رعب و وحشت ،  به موازات و در نتیجه  درماندگی  و فساد و خرابکاری های تبهکارانه  این سیستم، در ماه های اخیر مردم در سیستان و بلوچستان  یک  دوران شدیدا  بحرانی را  در زندگی خود  تجربه می کنند. نا امنی ها در ابعادی بسیار گسترده ای زندگی  هر روزه  مردم را  در هر بعدی فرا گرفته است و خشونت را بطور گسترده  وارد زندگی مردم کرده است.  اکنون هم روشن است که بر متن این ناامنی ها و فقدان  سازمانیافتگی مردم  بازهم بخشی از دلالان امکان ورود به صحنه و جمع آوری رای را دارند و عده ای هم در کنار آنها در  اوج ناامیدی با اندکی امید و شاید هم با  با نیت خوب  شرکت در انتخابات و حمایت از اصلاح طلبان را تبلیغ می کنند.  این را می توان در میان بخشی از الیت،  حتی ناراضی،  قشر متوسط  دید.

ورود این بخش از  الیت  قشر متوسط  عملا   نه در جهت تقویت ارزش های عقلانی بلکه در جهت تصرف و تسلیم  عقل  عمل می کند. استدلال آنها  بر این اساس که از طریق  تقویت  پزشکیان اصلاح طلب خود را  بعنوان  نمایندگان انتخاب عقلانی معرفی می کنند، از پایه  نادرست و گمراه کننده است.   پزشکیان که خود  برگریده شورای نگهبان است، خود را   ستایشگر رهبر،  ولی فقیه، مزین در لباس سپاه و در مقام نجات بخش انقلاب/سیستم  اسلامی  و  عامل  بسیج گسترده .برای مشروعیت دهی  آن  می داند.  چه چیزی در این نوع بیانات و حرکات  پزشکیان وفاداری به ارزش های دموکراتیک است؟ اما اگر حامیان او به "صداقت" او تکیه میکنند  باید بپذیرند که بر پای خود شلیک میکنند چون  این صداقت او حکم میکند که به رهبر و سپاه و سرکوب آنها وفادار و صادق بماند.  معنی این صداقت این است  که نسبت به رهبر، خامنه ای، همان فرد وقیحی  که حتی برای یک منتقد خود در بلوچستان حکم "بی آبرو" کردن صادر کرد، زانو بزند. بکار گیری واژه "قهر کردن" از صندوق به نظرم توهینی به توانائی قضاوت عقلانی مردم در خود داری از رای دادن و عدم درک روشن از انتقادی است که جنبش مهسا در جامعه ایجاد کرد.

بنابراین، این قشر الیت از طبقه متوسط ،  جامعه بلوچ را در مقابل  انتخاب سنتی قرار نمی دهد، بلکه  برعکس  به  تضعیف و یا تصرف عقل کمک می کند و خواسته و یا ناخواسته  به "دروغ" هم قداست می بخشند. بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، عقل خود را در نفی سیستم سرکوب و رژیم ولایت فقیه برده است و نه در جهت تایید و تقویت مشروعیت آن.  در شرایطی که در بلوچستان مردم بخشا بطور عقلانی خود را از سیستم جدا کرده اند راه خود را بسوی این قشر  نخواهند پیمود و این نوع مشروعیت بخشی از جانب این قشر نقش همان دلالانی که عقل را در بند سنت  قرار داده بودند، تقویت خواهد کرد و چه بسا خود این قشر را به دلال تبدیل خواهد کرد و مشکل  دلالان اساسا  پاسخ به  نیاز های اساسی  مردم/بویژه مردم رنجدیده  در زمینه مشار کت و توسعه و رفاه  نبوده است.  

بر اساس این استدلال من معتقدم با درکی مستقل  و در جهت تقویت ارز ش های عقلانی و تقویت روابط با مردم در سراسر ایران که به احتمال زیاد مشارکت ضعیفی در این انتخابات خواهند داشت، مردم در سیستان و بلوچستان  انتخابات را تحریم کنند. هرچند ساختار قدرت در این کشور طوری است که   اثر عدم مشارکت   بر روی این ساختار  امری فوری و تعیین کننده نبوده و نخواهد بود ولی به مشروعیت بخشی رژیم کمک نمی کند و می تواند مردم را نسبت به توان خود بیشتر آگاه کند. عدم مشارکت مردم این استان در انتخابات به عنوان یک شکل از ادامه اعتراضات انقلابی  جنبش «زن، زندگی آزادی» تحکیم  همبستگی با همه مردم ایران و اعتراض نسبت به جنایاتی است که رژیم در این استان مرتکب شده است. این تداوم اعتراض در نفس خود یک مبارزه ترقیخواهانه  است و می تواند  با روی آوری به  سازماندهی های  مستقل   عمق بیشتری بخود  بگیرد. 

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی) - لندن-  ۲۵ ژوئن ۲۰۲۴

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©