بیانیه
کانون صنفی
معلمان استان
تهران
درباره
بازداشت
محمود بهشتی
لنگرودی در
آستانه آغاز
سال تحصیلی
به نام
خداوند جان و
خرد
در
حالی که
معلمان و دانش
آموزان سراسر
ایران، برای
بازگشایی
مدارس و شروع
سال تحصیلی
آماده می شوند
و انتظار می
رفت؛ در
استقبال از این
رخداد مهم در
آموزش کشور،
فضای مناسب و
به دور از
تنشی از سوی
حاکمیت برای
فعالیت صنفی و
آموزشی جامعه
فرهنگیان
فراهم گردد ؛
خبر بازداشت محمود
بهشتی
لنگرودی ،
سخنگوی کانون
صنفی معلمان،
معلمان کشور را با
شوک روبرو
ساخته است. بارها
اعلام نموده
ایم و رساتر
از پیش تاکید
می کنیم که
دغدغه ما چیزی
جز بهبود معیشت
فرهنگیان و
اعتلای آموزش
فرزندان کشور
نیست و به این
برخوردهای
امنیتی و خارج
از قاعده و
قانون اعتراض
داریم.
کانون
صنفی معلمان
استان تهران،
ضمن اعتراض به
بازداشت
محمود بهشتی
لنگرودی، خواهان
آزادی بی قید
و شرط تمام
معلمان دربند
و تبعیدی و
تحت حکم ، است. محمود
بهشتی
لنگرودی، اسماعیل
عبدی و محسن
عمرانی
باید آزاد
گردند، حکم
تبعید علی
اکبر باغانی لغو
شود و به
پرونده سازی
برای فعالان
صنفی خاتمه
داده شود.
تنها در این
صورت است که
می توان به
شروع سال
تحصیلی با
افقی روشن،
امیدوار
شد.جای معلم
در زندان
نیست.
کانون
صنفی معلمان
استان تهران
1396/6/21
--------------------------------------------
بازداشت
محمود بهشتی لنگرودی
در
آستانه
بازگشایی
مدارس توهین
به جامعه ی معلمان
ایران است.
برخورد
امنیتی و
سرهنگی با
سرمایه های
فرهنگی
نمایندگان
تشکل های
فرهنگی را
محکوم می
کنیم.
جای
معلم کلاس درس
است نه زندان
اسماعیل
عبدی،محمود
بهشتی
لنگرودی،
محسن
عمرانی و علی
اکبر باغانی
شایسته ی ستایش
و تکریمند نه
زندان و تبعید
کانون
صنفی
فرهنگیان
گیلان
---------------------------------------
گزارش
اختصاصی
کانال کانون
صنفی معلمان
از بازداشت محمود
بهشتی
لنگرودی
گزارش
دیدار جمعی از
اعضای هیات
مدیره کانون صنفی
معلمان تهران
با خانواده
آقای بهشتی لنگرودی
پس از
آنکه سخنگوی
کانون صنفی
حوالی ظهر روز
سه شنبه 21
شهریور ، برای
اجرای حکم
بازداشت شد و به
زندان اوین
منتقل گردید
جمعی از اعضای
هیات مدیره
کانون تهران
با حضور در
منزل آقای
بهشتی ضمن
اعلام
همبستگی با
خانواده
ایشان بر
پیگیری وضعیت سخنگوی
کانون تاکید
نمودند.
در این
دیدار خانم
آدینه بیگی
همسر آقای
بهشتی ضمن
تشکر از اعضای
کانون،
گزارشی از
روند بازداشت
و انتقال
همسرشان, به
هیات مدیره
ارایه نمودند.
خانم بیگی
اظهار کردند
که حوالی ساعت
11 دو تن از نیروهای
دادستانی که حکم
بازداشت آقای بهشتی
را دردست
داشتند به
دفتر مدیر
ساختمان مراجعه
نمودند و مدیر
ساختمان به
آقای بهشتی اطلاع
داده است که
افرادی منتظر
ایشان هستند.
بنا بر
اظهار خانم
بیگی ، این
نیروها حکم
بازداشت را به
رویت آقای
بهشتی رسانده
اند و خود را
نیروهای
عملیات
دادستانی
معرفی نموده
اند و از مهلت
دادستانی
برای اعتراض
به دستور ضبط وثیقه
اظهار بی
اطلاعی نموده
اند واز آقای
بهشتی
خواستند که
همراه ایشان و
5ماموری که
درخیابان
بودند
به دادستانی
واقع در میدان
15 خرداد بروند.
در دادستانی
آقای بهشتی
نتوانسته است
با نماینده
دادستان آقای
حاجی مرادی
ملاقات کند
ایشان خواهان
آن بوده اند که
بنابر حقوق
خود دستبند به
دستشان نزنند
و بی توجه به
این خواسته ،
ایشان را توسط
کلانتری 15
خرداد به
زندان اوین
همراه با
دستبند منتقل نموده
اند.
همسر
آقای بهشتی
اظهار نمودند
که برخورد نیروهای
دادستانی
محترمانه بود
و آقای بهشتی
بعد از انتقال
به زندان اوین
به قرنطینه
بند 4 منتقل
شده است و
احتمالا فردا
به یکی از
اندرزگاههای 7
یا 8 منتقل
خواهد شد و
ایشان برای
تحویل دارو و
لباس آقای
بهشتی و پیگیری
پرونده
بایستی
روزهای آتی به
دادستانی
بروند.
در
پایان این
دیدار اعضای
هیات مدیره
ضمن آرزوی
سلامتی و
آزادی برای
آقای بهشتی و
سایر معلمان
دربند و
تبعیدی،
اظهار داشتند
که با تمام توان
و امکانات چون
گذشته با همیاری
معلمان و سایر
تشکل های صنفی
پیگیر حقوق و
وضعیت معلمان
زندانی
خواهند بود و
در همین راستا
ضمن حمایت از
آقای بهشتی با
خانواده ایشان
اعلام
همبستگی
نمودند.
----------------------------------------
ادعاها
ی کذب دادیاری
ناظر بر زندان
محمود
بهشتی
لنگرودی
در
تاریخ ۱۵
شهریور ( دو
روز پیش ) نامه
ای از دادستانی
به دست وثیقه
گذارم رسید .
در
بخشی از نامه
اینچنین
نوشته شده
است:
نظر به
این که شما به
عنوان وثیقه
گذار محکوم علیه
محمود بهشتی
لنگرودی می
باشید و با
توجه به این
که در موعد
مقرر محکوم
علیه را به
این مرجع معرفی
ننموده اید
دستور ضبط
وثیقه صادر می
گردد .
در
حالی که این
ادعا دروغ محض
است لذا برای
روشن شدن
اذهان
مخاطبان ،
توضیحات زیر
ارائه می گردد:
همان
گونه که در
جریان هستید ،
سال گذشته پس
از سه بار
اعتصاب غذا و
متعاقب آن
وخامت اوضاع جسمانی
و نگرانی های
پزشکی ، با
موافقت
دادستانی ، از
بیمارستان
مستقیما به
منزل آمدم و
بنا بود این
روند تداوم
داشته باشد.
پس از
گذشت یک ماه ،
اولین نامه ی
ضبط وثیقه به دست
وثیقه گذار
رسید . به
همراه وی به
دادستانی
رفتم و گفتم
آماده ی
بازداشت هستم
. دستور دهید
بازداشتم
کنند.
جناب
حاجیلو
دادیار وقت
ناظر بر زندان
و نماینده ی
دادستان در
امور
زندانیان
سیاسی ، مدعی
شد که ما بازداشت
نخواهیم کرد و
رویه ی ما این
گونه نیست و
بهتر است که
خودتان به
زندان
برگردید. به
ایشان گفتم که
من موظف بودم
که خودم را به
دادستانی
معرفی کنم و
چنین کردم
،حال خود دانید.
گفتند
که فعلا به
منزل برگردید
تا خبرتان کنیم.
به
همین ترتیب
نامه های دوم
، تا پنجم ،
هریک به فاصله
ی یک ماه به
دستمان رسید و
با وجود عوض شدن
نماینده ی
دادستان و
آمدن جناب
حاجی مرادی به
جای جناب
حاجیلو ، همین
روند تکرار می
شد و من به
وظیفه ی
قانونی خود در
ارتباط با
معرفی خود به
دادستانی عمل
کردم و آن ها
هم اصرار بر
این داشتند که
خودم ، بدون
سروصدا به
زندان
بازگردم.
هر بار
نیز به
دادستانی
اخطار دادم که
در صورت
بازگرداندنم
به زندان و از
اولین روز
بازداشت دست
به اعتصاب
غذای خشک
خواهم زد.
آخرین
باری که به
دادستانی
رفتم بهمن ماه
سال ۹۵ بود.
جناب
حاجی مرادی به
محض دیدنم گفت
که جناب بهشتی
، وقتی ما با
شما کاری
نداریم چرا به
این جا مراجعه
می کنید؟
گفتم
پس چرا نامه ی
ضبط وثیقه می
فرستید ؟ پاسخ
داد که این
نامه ها به
صورت معمول و
در سیکل اداری
ارسال می شود .
الان دستور می
دهم که دیگر
برایتان نامه
هم نفرستند.
و از آن
تاریخ به بعد
، نه نامه ای
برایمان ارسال
شد و نه تماس و
تهدیدی.
طی ده
روز گذشته ،
دو بار ،
نفراتی از طرف
دادستانی به
منزلمان
آمدند و از
مدیر و
سرایدار ساختمان
، در باره ام
پرسش هایی را
مطرح کرده اند
و عجیب این که
با وجود حضورم
در منزل با
خودم گفت و
گویی نکردند.
پس از
آن ، مجددا از
دادستانی
تماس گرفتند و
اعلام کردند
که دستور ضبط
وثیقه صادر
شده است و در
صورتی که
زندانی ، ظرف
۱۰ روز پس از
ابلاغ کتبی
حکم ، به
دادستانی
مراجعه نکند ،
ضبط وثیقه
عملیاتی
خواهد شد.
از آن
جایی که ابلاغ
های تلفنی
هیچگونه ارزش
حقوقی ندارد
قرار شد که
منتظر نامه ی
رسمی دادستانی
بمانم و این
نامه با
محتوایی که
عرض کردم و
تصویرش را در
کانال خودم
گذاشته ام به
دست وثیقه
گذار رسید.
از آن
جا که مطابق
مفاد نامه ،
فرصتی ۱۰ روزه
برای معرفیم
تعیین گردیده
و از آن جا که
نمی خواهم
برای وثیقه ی
مذکور مشکلی
ایجاد شود در
وقت مقرر به
همراه وکیل
محترم و وثیقه
گذار به
دادستانی
خواهم رفت تا
تعیین تکلیف
شود.
اما
تصمیم بنده
همان است که
قبلا اعلام
کرده ام.
از آن
جا که حتی به
گفته ی خود
حضرات ، این
گونه پرونده سازی
ها و احکام ،
در شرایط خاص
دوره ی احمدی
نژاد صادر شده
و هیچ گونه
مبنای حقوقی و
قانونی ندارد
، خودم را
ملزم به تمکین
این گونه
احکام
ناعادلانه
نمی دانم.
من ، یک
معلم هستم ،
یک فعال صنفی
و عضو هیات مدیره
ی یک تشکل
قانونی به نام
کانون صنفی
معلمان.
حقیقتا
، کدام کشور
عقب افتاده ی
جهان سومی را
سراغ دارید که
برای معلمانش
، احکامی چنین
ظالمانه صادر
کرده باشد.
۱۴
سال زندان ،
برای فعالیت
صنفی ، مدنی و
قانونمند؟!!!
آن هم
در جامعه ای
که
جنایتکاران و
رانت خواران و
مفسده جویان ،
در آرامش کامل
به اعمال خلاف
مشغول هستند
؟!!!
با این
وصف ، در موعد
مقرر برای
تعیین تکلیف به
دادستانی
خواهم رفت .
به
امید اصلاح
امور
محمود
بهشتی
لنگرودی
۹۶/۶/۱۷
--------------------------------------------
مصاحبه
اختصاصی حقوق
معلم و کارگر
با
محمود بهشتی
لنگرودی پیش
از بازداشت
حقوق
معلم و کارگر : بنا
بر اخبار
منتشر شده ،
شما جهت اجرای
حکم به زندان
احضار شده اید
اگر ممکن است
یک توضیحی در
این زمینه
ارایه
نمایید؛ این
احضاریه بخاطر
کدام حکم
شماست؟
بهشتی
لنگرودی: سال ۹۴
به واسطه ی
شکایت سپاه
ثارالله
بازداشت شدم و
پس از گذراندن
دوران
بازجویی به
بند عمومی
منتقل گردیدم
تا این که به
دستور بازپرس
پرونده،
تعیین وثیقه
شد و پس از
تامین آن توسط
خانواده ، بنا
بود که به طور
موقت و تا
صدور احکام
بدوی و تجدید
نظر آزاد باشم
اما هم زمان
پرونده ی
مربوط به دو حکم
مجموعا به مدت
۹ سال قاضی
صلواتی به
جریان افتاد و
مسوولان
زندان مانع از
آزادیم شدند.
لازم
به ذکر است که
شاکی این
پرونده وزارت
اطلاعات بوده
است.
طی مدت
بازداشت ،
اینجانب سه
مرحله دست به
اعتصاب غذا
زدم که در
نهایت با قول
مساعد
دادستانی
برای حل مشکل
پرونده و به
دلیل وخامت
وضعیت جسمی از
بیمارستان به
منزل منتقل
شدم.
حقوق
معلم و کارگر:
پس شما الان
بخاطر پرونده ای
به زندان
احضار شده اید
که شاکی آن
دولت و وزارت
اطلاعات است؟
آیا پیگیری
برای رفع این
اتهام داشته
اید؟
بهشتی
لنگرودی: بله.
شاکی پرونده
وزارت
اطلاعات و
مربوط به دوره
ی آقای احمدی
نژاد است.
البته
توقع داشتم که
در دوره ی
جناب روحانی ،
وزارت
اطلاعات دست
از پی گیری
شکایت هایی که
علیه فعالان
سیاسی ،
اجتماعی و
مدنی صورت گرفته
بردارد اما
ظاهرا در هنوز
بر همان پاشنه
می چرخد که
نمونه اش همین
احضار مجدد
بنده و سخت
گیری های اخیر
است.
حقوق
معلم و کارگر: با توجه
به اینکه برخی
افراد با
اتهامات مالی
و اختلاس
مانند بقایی و
حسین فریدون
با وثیقه های
میلیاردی
آزاد هستند
این نوع برخورد
قوه قضاییه با
فعالان صنفی
چه معنایی
دارد؟
بهشتی
لنگرودی: من در
جریان جزئیات
پرونده ی
آقایان بقایی
و فریدون
نیستم اما
اصولا نگاه
مسوولان
قضایی و
امنیتی نسبت
به این دو
موضوع متفاوت
است.
شاید
یکی از دلایل
گسترش فسادهای
مالی و
اقتصادی به
همین نوع نگاه
بر می گردد.
نگاه آمیخته
با تساهل و
تسامح قوه ی
قضاییه نسبت
به این گونه
مفاسد و در
عوض تمرکز سخت
گیرانه ی این
دستگاه ها به
فعالان و
فعالیت های
صنفی ، مدنی ،
اجتماعی و
سیاسی باعث
شده که فعالان
این عرصه ها
فشارهای
مضاعفی را
تحمل کنند و
در عوض مفسدان
و اخلال گران
در امور
اجتماعی و
اقتصادی ،
آزادانه و
بدون دغدغه به
جولان
بپردازند.
مضافا
این که عدم
استقلال
دستگاه قضایی
و تبعیت بی
چون و چرای
برخی قضات
دادگاه های
انقلاب از
نیروهای
امنیتی باعث
شده که با
فعالان این
عرصه ها به
عنوان گروگان
برخورد شود و
در بسیاری از
مواقع به منظور
ایجاد رعب و
وحشت در جامعه
، این گونه سخت
گیری ها را
تشدید نمایند.
حقوق
معلم و کارگر:
با توجه به
شرایط پیش
آمده و تهدید
به ضبط وثیقه
تصمیم شما
چیست؟ آیا به زندان
بر می گردید؟
بهشتی
لنگرودی: طی
هفته ی آینده
به همراه وکیل
محترم و وثیقه
گذار به
دادستانی خواهم
رفت.تصورم این
است که عزمشان
جدی است با
این وصف تصمیم
نهایی را بعد
از گفت و گو و
اتمام حجت با
جناب حاج
مرادی ،
دادیار ناظر
بر زندان
خواهم
گرفت.اما تحت
هر شرایطی ،
در صورت بازگشت
به زندان ،
اعتصاب غذا
قطعی است . نه
به این دلیل
که تحمل زندان
برایم سخت است
، خیر . اما
سکوت در برابر
ظلم برایم
واقعا سخت است.
حقوق
معلم و کارگر: شما
گفته بودید
دست به اعتصاب
غذای خشک
خواهید زد در
برابر این هزینه
چه مطالبه ای
دارید؟
بهشتی
لنگرودی:
خواسته ی بنده
یک خواسته ی
کاملا قانونی
است.یکی از
اصول قانون
اساسی جمهوری
اسلامی اصل
۱۶۸ قانون
اساسی است. بر
اساس این اصل
، پرونده های
ما باید در
دادگاه های
عمومی و به صورت
علنی ، با
حضور هیات
منصفه بررسی
شود.
آن چه
که در حال
حاضر در
دادگاه های
انقلاب شاهد
آن هستیم و
احکام بنده هم
در همین دادگاه
های غیر علنی
و چند دقیقه
ای صادر
گردیده ، هیچ
سنخیتی با اصل
۱۶۸ قانون
اساسی ندارد.
علاوه
بر این ها
مطابق همین
اصل ، زندانی
هایی که مشمول
این اصل هستند
از امتیازاتی
مانند ، امکان
تماس تلفنی ،
ملاقات و
مرخصی مناسب ،
نپوشیدن لباس
زندان و نزدن
دستبند و پابند
و مجزا بودن
از سایر
زندانیان
برخوردار هستند
که متاسفانه
در حال حاضر
به این قواعد
توجه چندانی
نمی شود.
خواسته
ی بنده ،
برگزاری مجدد
دادگاه و
رسیدگی به
پرونده در
دادگاه های
صالح ، علنی و
با حضور هیات
منصفه است.
حقوق
معلم و کارگر:
مطالبه شما
درست و قانونی
است اما قوه
قضاییه نشان
داده است که
به این خواسته
ها تمکین نمی
کند.
یعنی شما تا
رسیدن به این
خواسته
اعتصاب
خواهید کرد؟
بهشتی
لنگرودی: من
معتقدم ، فشار
افکار عمومی ،
تاثیر خود را خواهد
گذاشت و قوه ی
قضاییه یا هر
نهاد دیگری ،
در نهایت ،
راهی جز تمکین
به قانون
نخواهند
داشت.البته
این راه ممکن
است هزینه
هایی نیز
داشته باشد
اما قطعا این
هزینه ها یک
جانبه نخواهد
بود.
راه
دیگر توقف
اجرای احکام
اینچنینی تا
زمان فراهم
شدن زمینه های
لازم برای
برگزاری دادگاه
های قانونی
است.
------------------------------------------------
فشار و
تهدید
دادستانی
برای بازگشتم
به زندان !!!
سال
گذشته پس از
سه بار اعتصاب
غذا و متعاقب
آن وخامت
اوضاع جسمانی
و نگرانی های
پزشکی ، با
موافقت
دادستانی ، از
بیمارستان
مستقیما به
منزل آمدم و
بنا بود این
روند تداوم داشته
باشد.
پس از
گذشت یک ماه ،
اولین نامه ی
ضبط وثیقه به
دست وثیقه
گذار رسید . به
همراه وی به
دادستانی
رفتم و گفتم
آماده ی بازداشت
هستم . دستور
دهید
بازداشتم
کنند.
جناب
حاجیلو
دادیار وقت
ناظر بر
زندان
و نماینده ی
دادستان در
امور
زندانیان
سیاسی ، مدعی
شد که ما
بازداشت
نخواهیم کرد و
رویه ی ما این
گونه نیست و
بهتر است که
خودتان به زندان
برگردید. به
ایشان گفتم که
من موظف بودم
که خودم را به
دادستانی
معرفی کنم و
چنین کردم ،حال
خود دانید.
گفتند
که فعلا به
منزل برگردید
تا خبرتان کنیم.
به
همین ترتیب
نامه های دوم
، تا پنجم ،
هریک به فاصله
ی یک ماه به
دستمان رسید و
با وجود عوض
شدن نماینده ی
دادستان و
آمدن جناب
حاجی مرادی به
جای جناب
حاجیلو ، همین
روند تکرار می
شد و من به
وظیفه ی
قانونی خود در
ارتباط با
معرفی خود به
دادستانی عمل
کردم و آن ها
هم اصرار بر
این داشتند که
خودم ، بدون
سروصدا به
زندان بازگردم.
هر بار
نیز به
دادستانی
اخطار دادم که
در صورت
بازگرداندنم
به زندان و از
اولین روز
بازداشت دست
به اعتصاب
غذای خشک
خواهم زد.
آخرین
باری که به
دادستانی
رفتم بهمن ماه
سال ۹۵ بود.
جناب
حاجی مرادی به
محض دیدنم گفت
که جناب بهشتی
، وقتی ما با
شما کاری نداریم
چرا به این جا
مراجعه می
کنید؟
گفتم
پس چرا نامه ی
ضبط وثیقه می
فرستید ؟ پاسخ
داد که این
نامه ها به
صورت معمول و
در سیکل اداری
ارسال می شود .
الان دستور می
دهم که دیگر برایتان
نامه هم
نفرستند.
و از آن
تاریخ به بعد
، نه نامه ای
برایمان ارسال
شد و نه تماس و
تهدیدی.
بعد از
اعتصاب غذای
اخیر جناب
عبدی ، به
درخواست خود
شان ( اسماعیل
عبدی ) به
همراه مادر و
وکیل ایشان (
جناب تاج ) و
دبیر کل کانون
تهران به دادستانی
رفتیم و پس از گفت و گو
، جناب حاجی
مرادی در حضور
چهار نفر قول
دادند که در
صورتی که
اسماعیل ،
اعتصاب غذایش
را بشکند ، پس
از بازگشت به
زندان ، ظرف حداکثر
سه روز به وی ،
مرخصی طولانی
مدت ، مشابه
آن چه که برای
من جریان دارد
داده خواهد
شد.
در این
جلسه هم هیچ
اشاره ای مبنی
بر بازگرداندن
بنده به زندان
نشد.
جناب
عبدی با تصمیم
شخصی و با
اعتماد به
وعده ی جناب
حاجی مرادی
اعتصابش را
شکست و طی مدت
مرخصی از هر گونه
فعالیتی
خودداری کرد
تا بهانه ای
به دست حضرات
نیفتد اما
وعده ها عملی
نشد و ایشان
را از درب
منزل ربودند و
به زندان اوین
برگرداندند.
حدود
یک ماه و اندی
پیش ، جناب
تاج ، وکیل
مشترک بنده و
آقای عبدی به
بنده اعلام
کرد که در
دادستانی حکم
جلبم را به
ایشان نشان
داده اند.
طی ده
روز گذشته ،
دو بار ،
نفراتی از طرف
دادستانی به
منزلمان
آمدند و از
مدیر و
سرایدار ساختمان
، در باره ام
پرسش هایی را
مطرح کرده اند
و عجیب این که
با وجود حضورم
در منزل با
خودم گفت و
گویی نکردند.
امروز
صبح ، مجددا
از دادستانی
تماس گرفتند و
اعلام کردند
که دستور ضبط
وثیقه صادر
شده است و در
صورتی که
زندانی ، ظرف
۱۰ روز پس از
ابلاغ کتبی
حکم ،
به دادستانی
مراجعه نکند ،
ضبط وثیقه
عملیاتی
خواهد شد.
تصمیم
بنده همان است
که قبلا اعلام
کرده ام.
از آن
جا که حتی به
گفته ی خود
حضرات ، این
گونه پرونده
سازی ها و
احکام ، در
شرایط خاص
دوره ی احمدی
نژاد صادر شده
و هیچ گونه
مبنای حقوقی و
قانونی ندارد
، خودم را
ملزم به تمکین
این گونه
احکام ناعادلانه
نمی دانم.
من ، یک
معلم هستم ،
یک فعال صنفی
و عضو هیات مدیره
ی یک تشکل
قانونی به نام
کانون صنفی
معلمان.
حقیقتا
، کدام کشور
عقب افتاده ی
جهان سومی را
سراغ دارید که
برای معلمانش
، احکامی چنین
ظالمانه صادر
کرده باشد.
۱۴
سال زندان ،
برای فعالیت
صنفی ، مدنی و
قانونمند؟!!!
آن هم
در جامعه ای
که
جنایتکاران و
رانت خواران و
مفسده جویان ،
در آرامش کامل
به اعمال خلاف
مشغول هستند ؟!!!
با این
وصف ،
در موعد مقرر
به دادستانی خواهم
رفت و قطعا با
پای خود به
زندان باز نخواهم
گشت ،
چرا که نه
حکم را قانونی
می دانم و نه
حکم دهندگان
را دارای
شایستگی مقام
قضاوت و همان
گونه که بارها
گفته ام ،
قطعا به احکام
دادگاه های
غیر قانونی و
فرمایشی ای که
به نام انقلاب
، نزدیک به
چهل سال است
به جای عدل ،
ظلم می
گسترانند تن
نخواهم داد و
با آرامش و
اطمینان ، به
راه و هدفی که
انتخاب کرده ام
ادامه خواهم
داد و مسوولان
سه قوه را
مسوول هر
حادثه ای می
دانم که از
این لحظه به
بعد ممکن است
برایم اتفاق
بیفتد.
والسلام
محمود
بهشتی
لنگرودی
۹۶/۶/۶
----------------------------------------------------