بیانیه
کانون صنفی
معلمان تهران
پیرامون
وضعیت و نحوه
پرداخت پاداش
بازنشستگان
به نامخداوند
جان و خرد
یکی
از نواقص اصلی
و کاستی های
مهم آموزش و
پرورش ما که
مبنایی برای
بسیاری از
مشکلات بزرگ و
کوچک دیگر آن
محسوب می شود،
کسری بودجه
مزمن در این
دستگاه است. این
که بگوییم
آموزش و پرورش
اولویت هیچ یک
از دولت ها از
گذشته تا
اکنون نبوده
است، جمله ای
به غایت
تکراری است.
اما آن چه
موجب می شود
پیامدهای این
عدم اولویت
دست کم در بخش
بودجه ی آن
مجدداً
خودنمایی
کند، اعتراضات
ناگزیر جمعی
از
بازنشستگان
سال ۹۶ این
وزارت خانه
است. این که
پاداش پایان
خدمت
بازنشستگان
آموزش و پرورش
با تأخیر
طولانی و در
چند مرحله پرداخت
شود، موضوع
جدیدی نیست.
اما آن چه
اعتراض این
گروه را
برانگیخته
اوضاع
نابسامان اقتصادی
کشور است.
این که
در مدت کوتاهی
ارزش پول ملی
تا حدود نصف
کاهش یابد،
قیمت مسکن -
دست کم در
تهران - به طور
میانگین در هر
مترتا نزدیک
به یک میلیون
تومان افزایش
یابد و... هر شهروندی
را نسبت به
حال و آینده ی
خود بیمناک می
کند و از این
که به دلیل بی
توجهی دست
اندرکاران از
فرصت های اندک
و محدودی هم
که با دریافت
به موقع پاداش
خود می توانسته
است به دست
آورد، از دست
می رود،
خشمگین.
این که
وزارت خانه
کوتاهی کرده
یا مجموعه ی
دولت یا مجلس،
یا هر نهاد
دیگر، اکنون
دیگر مطرح
نیست. او خود
را با مجموعه
ای مواجه می
بیند که برای
حل مسائل
متعددِ کلاف
سردرگم آموزش
در کشور و در
این مورد خاص
کسری بودجه
دائمی آن
هیچگونه
اراده و
برنامه ای
ندارد. چهره ی
فرتوت برخی
بازنشستگان
سال های پیش
را همچون
آیینه ای در
مقابل خود می
بیند که با تمام
مشکلات جسمی
ناشی از
کهنسالی
همچنان ناچارند
برای کسب
حقوقی که
حداقل های یک
زندگی معمولی
را برای آنان
فراهم کند، یا
بدست آوردن
حقی برابر با
همکاران خود،
در سرما وگرما
در مقابل این
یا آن دستگاه دولتی
و ... به ایستد و
بی اعتنایی ها
و در برخی موارد
توهین ها و
تهدیدها را
تحمل کند و
البته دست
خالی به خانه
بازگردد. اسف
بارتر اینکه
با نگاهی به
قانون بودجه ی
سال جاری،
شاهد آن است
که برای
بازنشستگان
روبه افزایش
سال۹۷ این
دستگاه نیز
منبع تامین
بودجه ی قابل
اطمینانی پیش
بینی نشده
است.
شاغل و
بازنشسته ی
این زیربنایی
ترین دستگاه اجرایی
کشور، خسته و
دلزده از نگاه
ابزاری، ایدئولوژیک
و سیاسی به
آن، در حیرت
است که اگر
این مجموعه
بناست بهترین
دورانِ عمرِ
تمامی نسل های
این کشور را
مدیریت کند،
اگر بناست
انسان هایی
همسو با اهداف
آشکار و پنهان
این
نظام سیاسی
تربیت کند،
چگونه است که
همواره
درتأمین
ابتدایی ترین
و در عین حال
ضروری ترین منابع
خود با کسری
های مزمن و
عقب ماندگی
روبروست. شکاف
عمیق میان آن
اهداف رویایی
و این واقعیات
اَسف بار را
کدام دست جادو
در کدامین
مدینه ی فاضله
پر خواهد
کرد؟!
بازنشستگان
۹۶ اولین گروه
از فرهنگیان
نیستند که
پرداخت پاداش
آن ها با
تأخیر طولانی
همراه شده
است، اما
اولین از آن
ها هستند که
در برابر بی
سامانی ناشی
از توزیع
ناعادلانه ی
منابع،
بیمناکی خود
از آینده ی
ناروشن را به
صورت
اعتراضات جمعی
نشان می دهند.
برای آن ها که چشم
وگوش خود را
برای دیدن و
شنیدن
واقعیات
نبسته اند،
این ها نشانه
هایی روشن از
پر شدن ظرفیت تحمل
این قشر و
اقشار مشابه است. اگر به
ثبات این
جامعه
عالقمند
هستید، اگر
باور دارید که
فردای این
کشور در کلاس
های درس
امروزش رقم می
خورد؛ شیوه ی
کنونی توزیع
منابع راه به
فردایی روشن
نمی گشاید.
آموزش و پرورش
نیاز به
تغییرات
بنیادی و
بودجه ی آن
نیاز به افزایشی
چند برابری
دارد.
بازنشستگان۹۷
در راهند...
۹۷/۵/۱۳