Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ برابر با  ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴  برابر با ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵

با جنگ، چهره به چهره

 

بار گران سرکوبِ هرروزه و همه‌جاگستر و بغض گره‌خورده‌ی خفقان بسنده نبود، آوار جنگی شوم و ناخواسته نیز بر سر مردم فرو ریخت. نجوای پنهان و نهفته‌ی «سکوت» به فریاد درآمد، نه با خشم و خروش یک شورش و خیزش دیگر، بلکه با جنگ؛ اما ریشه‌ها، همانا کشاکش نیروهای اجتماعی و طبقاتی، هردو، یکی‌وهمان‌اند.

هدف، نادیده انگاشتن ابعاد بین‌المللی و ژئوپلیتیکی این تهاجم جنایت‌کارانه‌ی رژیم جنگ‌افروز و بحران‌زای اسرائیل و هم‌دستان آشکار و پنهان آن نیست؛ هدف چشم‌پوشیدن از نیازها و تنگناهای سیاسی سلاخان مردم غزه و پیوند این نسل‌کشی با بمباران مردم در نقاط گوناگون ایران نیست. هدف، انکار نقش دولت و سیاست آمریکا ــ و غرب به‌طور اعم ــ و سیاست‌های دیوانه‌ای روان‌پریش و خودشیفته نیست که اینک سکان بزرگ‌ترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان را در دست دارد و می‌خواهد دو میلیون ساکنان آواره‌ی غزه را از ویرانه‌های خانه و کاشانه‌شان براند و بر این زمین سوخته و ویرانه‌های آنْ کازینو بسازد. هم اشتهای وقیحانه‌ی آمریکا در دست‌اندازی به سرزمین‌های دیگر و هم نسل‌کشی جنایت‌کارانه‌ی اسرائیل در غزه، معلول تناقضات عینی و تنگناهای نظام سرمایه‌داری و علت بنیادین جنگ‌ها، و این جنگ و کشتار علیه مردم ایران، ‌اند. غرض نادیده‌گرفتن آن‌ها نیست، بلکه تلاش برای پرهیز از نادیده‌ماندن اوضاع و احوالی اجتماعی و سیاسی در ایران است که زمینه‌های چنین جنگی را آماده می‌کند؛ نادیده‌ماندن رژیمی است استوار بر سازوکار اجتماعی سرمایه‌دارانه که بقایش در گرو بحران‌زایی، و یگانه حربه‌اش علیه بحران‌های اجتناب‌ناپذیر، سرکوب و خفقان است. رژیمی که فقط ظرف 5 ماه گذشته بیش از 600 نفر را اعدام کرده است. روزنامه‌نگاران و مفسران سیاسی رسانه‌های رایج، «نیروهای نیابتی» رژیم را علت این جنگ قلمداد می‌کنند، در حالی‌که خودِ این نیروها معلول و منبعث از نیاز رژیم به بقایند و به میانجی بحران‌زاییْ قابل تبیین‌اند.

شکسته‌شدن «سکوتِ» فضای زندگی روزمره با خروش و انفجار یک شورش و خیزش همواره با شور و نیرویی امیدبخش همراه است، در حالی‌که جنگ در نخستین گامْ پدیدآورنده‌ی ترس است؛ ترس از آوارگی و بی‌خانمانی، ترس از بر باد رفتن امکانات معاش، هر اندازه هم فقیرانه و تنگ‌دستانه و به‌ویژه در فقر و تنگ‌دستی، و سرآخر و مهم‌تر از هر چیز ترس از جان‌باختن خود و خویشان و بستگان و عزیزان. به‌همان اندازه که این هراس بدیهی و انسانی است، شادمانی نوکران و ریزه‌خواران سفله‌ی سفره‌ی آمریکا و اسرائیل از بمباران‌ها و کشتار مردم، پلید و پلشت و چندش‌آور و غیرانسانی است. این جانوران نه فقط دست‌کمی از سرکوب‌گران و شکنجه‌گران حاکم ندارند، بلکه به‌مراتب از آن‌ها بدترند و در ساحل امن لانه‌های‌شان در فرنگ و ینگه‌دنیا، رویای ناممکن جانشینی همین سرکوب‌گران و شکنجه‌گران را در سر می‌پرورانند. این‌ها همپالکی‌های همان جانوران بیمار و روان‌پریشی هستند که در ساحل تل‌آویو روی صندلی‌های راحتی‌شان لم داده بودند و از تماشای گزارش زنده‌ی بمباران غزه لذتی سادیستی می‌بردند.

با این‌حال نگاه به جنگ از منظر انسان زنده‌ای که تن و جانش از صدای بمب‌ها و انفجار می‌لرزد و هر ثانیه در انتظار مرگ خود و عزیزان خویش است با نگاه به جنگ از منظری درازدامنه‌تر و تاریخی تفاوت دارد. جنگ‌ها از منظری تاریخی جلوه‌ای از مبارزه‌ی طبقاتی‌اند. جنگ‌ها، شورش‌ها و انقلاب‌های بالقوه یا بالفعلِ سرکوب‌شده یا شکست‌خورده و طغیان‌های پنهان‌اند. جنگ‌ها، کاراترین و بسا ناگزیرترین راه مقابله با انقلاب‌اند. جنگ‌ها ممکن است به انقلاب‌ها ختم شوند، اما هم‌چنین می‌توانند به تحکیم دیکتاتوری تازه‌ای بیانجامند.

اما ترس از جنگ، هرچند احساسی بدیهی و انسانی است، احساسی پایدار نیست. از میان همان‌هایی که در وهله‌ی نخست از ترس و درماندگی می‌نالند، دیر یا زود کسانی پیدا می‌شوند که به فکر چاره‌جویی می‌افتند؛ آن‌ها که بی‌باک‌ترند، زودتر. احساس ترس فردی یا نگرانی برای جان خود و خویشان و نزدیکان خود اندک اندک به مجرای همدلی و هم‌بستگی با انسان‌های دیگری می‌افتد که آن‌ها نیز در همین موقعیت هولناک قرار دارند. در این گذار است که احساس فردی و شخصی، بُعدی اجتماعی می‌یابد و همین بُعد، نطفه‌ی زایش و پیدایش مقاومت و هسته‌ی نخستین آن موجودیتی است که می‌توان آن را قدرت انقلابی نامید؛ قدرت انقلابی رو در روی قدرت سیاسی حاکم. همین بُعد است که می‌تواند به پیوندها و تماس‌ها منجر شود و در صورت لزوم زمینه‌ی شکل‌گیری سازمان‌یابی‌هایی باشد که می‌توانند در محل کار و زندگی به نهادهایی پایدارتر هم‌چون کمیته‌های محلات یا انجمن‌های سازماندهی زندگی روزمره و کار بدل شوند؛ مستقل از نهادها و شبکه‌های قدرت سیاسی حاکم. همان‌گونه که آن ترس بدیهی است، این نیاز به خودگردانی و خودفرمانی توده‌ها در زمان اضطرار و جنگ و بحران ــ و در اثر همان اضطرار ــ بسا اجتناب‌ناپذیر است. نه از منظری فردی، بلکه از چشم‌اندازی تاریخی.

لینک کوتاه شده در سایت «نقد»: https://wp.me/p9vUft-4Ph

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©