کارزار «سهشنبههای
نه به اعدام» در
زندان های
نظام
زنده
آنهایند که
پیکار می
کنند،
آنان
که جان و
تنشان از عزمی
راسخ آکنده
است.
آنها
که از نشیب
تند سرنوشتی
بلند بالا می
روند،
آنها
که
اندیشمندانه
به سوی هدفی
عالی راه می سپرند
و
روز و شب،
پیوسته در
خیال خویش
یا
وظیفه ای مقدس
دارند یا عشقی
بزرگ.
ویکتور
هوگو
مقاومت
و مبارزه علیه
جنایت همواره
غرورانگیز
است؛ بویژه که
اگر بیرق
مقاومت و
مبارزه از سوی
کسانی
برافراشته
شده باشد که
خود در حبس جنایتکاران
باشند. بیست و
یک هفته است
که شماری از
زندانیان
سیاسی
قتلگاهی به نام
زندان
قزلحصار،
کارزاری را
علیه صدور و
اجرای احکام
غیرانسانی
اعدام - شنیع
ترین قتل عمد
حکومتی- شروع
کردهاند. آنها
در دل قلعه
های خونین
حاکمان
خونریز حکومت اسلامی
سهشنبه هر
هفته دست به
اعتصاب غذا میزنند
تا از زندگی
دفاع کنند. این
کارزار
اعتصاب غذا از
روز سه شنبه ۹
بهمن ماه ۱۴۰۲،
در اعتراض به
اعدام
زندانیان از
زندان قزلحصار
آغاز شد و تا
این تاریخ
بدون انقطاع
هر سه شنبه
ادامه دارد. در آن تاریخ
شماری از
زندانیان زیر
حکم اعدام در
زندان
قزلحصار در
اعتراض به
روند اجرای حکم
غیرانسانی
اعدام اعلام
کردند: «…ما
مستحق مرگ
نیستیم…برای
اینکه کسی
صدای ما را
بشنود، ما
مجبوریم از
این هفته، هر
سهشنبه
اعتصاب غذا
کنیم. روز
سهشنبه را
برای این
انتخاب
کردیم، چون
اغلب این روز
آخرین روز
زندگی همبندیهای
ماست که در
روزهای قبل به
انفرادی
منتقل میشوند.»
در واکنش به
این فراخوان
بود که جمعی
از زندانیان
سیاسی زندان
قزلحصار با
انتشار
بیانیه ای و
تأکید بر
اینکه هدف از اعدامهای
بیرویه
زندانیان
عادی، سرکوب و
ارعاب اقشار
مختلف جامعه و
انحراف افکار
عمومی از
اعدامهای
سیاسی است،
اعلام کردند:
«ما
زندانیان
سیاسی زندان
قزلحصار در
پاسخ به
استمرار و
ندای تظلم
خواهی این
زندانیان و در
اعتراض به
اجرای قریب
الوقوع حکم
اعدام ۴هموطن
کُرد و سایر
احکام اعدام،
به کمپین توقف
ماشین اعدام
میپیوندیم و
برای توقف سه
شنبه های سیاه
همسو با سایر
زندانیان تا
توقف این
ماشین کشتار هر
سه شنبه دست
به اعتصاب غذا
خواهیم زد.»
متعاقب
شروع چنین
کارزار
پرشکوهی در
زندان قزلحصار،
۶۱ زن زندانی
سیاسی در بند
زنان زندان
اوین و جمعی
از زندانیان
سیاسی در بند ۶
اوین به این
کارزار
پیوستند. با وجود
افزایش
فشارها، از
قبیل قطع تلفن
و ملاقاتهای
زندانیان در
واحد سه زندان
قزلحصار یا
انتقال شماری
از زندانیان
سیاسی به
انفرادی در
برخی زندانها
که با هدف
ساکت کردن
صدای نه به
اعدام در زندانها
انجام گرفته
است، این
کارزار در
زندان اوین (بند
زنان و بندهای
شش، هشت و
چهار)، خرم آباد،
مرکزی کرج،
خوی، نقده،
مشهد و سقز
نیز گسترش و
تداوم یافته
است.
بیست
و یکمین هفته
اعتصاب غذای
زندانیان با اقدام
ننگین و شرم
آور دولت
محافظه کار
سوئد در
مبادله حمید
نوری
جنایتکار با
دو شهروند سوئدی
گروگان گرفته
شده توسط
جمهوری
اسلامی مقارن
شد. این
زندانیان در
بیانیه شان
نوشتهاند: «این
هفته را در
حالی دست به
اعتصاب غذا
زدیم، که شاهد
دستگیری شمار
زیادی از زنان،
فعالان
سیاسی،
معلمان و
بازنشستگان
شریف کشورمان
هستیم که تنها
بدلیل تن
ندادن به قوانین
ظالمانه دست
به اعتراض
مسالمتآمیز
زدهاند.
همزمان
در راستای
سیاست
گروگانگیری
مردم ایران (شهروندان
دوتابعیتی) و
اتباع خارجی
توسط حکومت و
نهادهای
امنیتی آن و
مماشات کشورهای
غربی، شاهد
معامله ننگین
حمید نوری
بودیم که یکی
از عوامل
کشتارهای دهه۶۰
بوده و در
روندی
عادلانه و
دادرسی
منصفانه به
جنایت علیه
بشریت محکوم
شده بود. این
مماشات غربیها
را میتوان در
حکم خنجری بر
پیکر حقوق بشر،
مدافعان آن و
عموم مردم
ایران دانست
که کمترین اثر
آن جریتر شدن
جمهوری
اسلامی در نقض
حقوق بنیادین
مردم و به
ویژه
زندانیان زیر
حکم اعدام
خواهد بود.» این
زندانیان
سیاسی
اعتصابی در
بخش دیگری از بیانیه
شان به درستی
تأکید کردهاند
که «این
معامله نشان
داد مردم ایران
در راستای
استیفای حقوقشان
فقط باید متکی
به خود بوده و
نسبت به سیاستهای
مماشاتگران
غربی دچار
توهم نشوند.»
این
آزادگان
سرفراز
اعتصابی در
بیانیه ای که در
روز سهشنبه ۲۵
اردیبهشت ۱۴۰۳
منتشر کردند
با نام بردن
از توماج
صالحی، محمود
مهرابی، حبیب و عباس
دریس، رضا رسایی، مجاهد
کورکور و دهها
هموطن دیگر که
زیر حکم اعدام
هستند، نوشته اند:
«دستاندرکاران
دستگاه سرکوب
جمهوری
اسلامی که با
دو نمایش اخیر
انتخابات
برای خودشان
نیز مسجل شده
در برابر شما
مردم سربلند
ایران اقلیتی
ناچیز هستند؛
برای جلوگیری
از آغاز موج جدیدی
از اعتراضات،
به نمایش قدرت
سرکوب خود در
خیابانها (با
گشت ننگین
ارشاد) و در
زندانها با
سرعت بخشیدن
به صدور و
اجرای احکام
ننگین اعدام
روی آوردهاند
و در اینباره
همین بس که در
دو ماه اخیر
به صورت میانگین
در هر شش ساعت
یک زندانی را
اعدام کرده و
همزمان در
خیابان
دختران و زنان
شجاع ما را
با قساوت
سرکوب میکنند.»
سعید
ماسوری* یکی از
قدیمی ترین
زندانیان
سیاسی که در
این کارزار نه
به اعدام شرکت
دارد، در اردیبهشت
۱۴۰۳ از زندان
قزلحصار
نوشته است:« به
عنوان یک
زندانی که ۲۴
سال را در
زندان
گذرانده ام،
انبوه سرکوب،
شکنجه،
دادگاه های
چند دقیقهای،
احکام
ظالمانه و
انبوه اعدامها
را از نزدیک
شاهد بوده و
بسیاری را در
آخرین لحظات
قبل از
اعدامشان
دیده و با تک
تک آنها بارها
و بارها اعدام
شده ام. به
خوبی میتوانم
این را بفهمم
که فی المثل ۸۵۰
اعدام در سال
گذشته با
احتساب
خانواده
هایشان،
سالانه
هزاران نفر را
وادار میکند
تا یک شب را در
جلو زندان به
انتظار اعدام و
تحویل گرفتن
جسد بی جان
عزیزشان به
صبح برسانند. اگر
این ارعاب و
هراس افکنی
نیست پس چیست؟
مگر ترور(در
لفظ انگلیسی) و
ارهاب(در لفظ
عربی) به
معنای ایجاد
ترس و وحشت در
میان مردم
نیست؟ آیا این
ترس و وحشت
هم، برای ترساندن
اسراییل و
آمریکاست یا
ترساندن مردم
ایران؟؟
امروز
شاهدیم که
زنان و دختران
میهنمان با مقاومت
خود، آزادگی و
زندگانی را
برای خود و
همه مردم
معنایی جدید و
جانی تازه
بخشیده اند و
این موج
مقاومت را به
زندانهای
جای جای میهن
هم سرایت داده
اند. که:
ما
زنده به آنیم
که آرام
نگیریم
موجیم
که آسودگی ما
عدم ماست ».
سازماندهی
چنین کارزار
شجاعانه ای در
اعتراض به
ضدانسانی
ترین اعمال
حکومت
جنایتکار، بس
خطیر و
پرمخاطره است.
برافراشتن
بیرق «نه به
اعدام» در
داخل زندان
های مخوف
حکومت اسلامی
که رذل ترین و
بی رحم ترین
مهرههای
نظام در آنجا
خدائی می
کنند، تنها
ازعهده کسانی
بر میآید که
جان و تنشان
از عزمی راسخ
آکنده است. این
آزادگان در
بند در درون
دژ دشمن مرگ
آفرین، با جان
خود سرود
زندگی سر داده
اند. این
عزیزان در بند
سنگینی بار یک
جامعه را بر
دوش کشیدهاند
تا با
ضدانسانی
ترین و شنیع
ترین احکام حکومت
جباران
مبارزه کنند. اکنون
وظیفه همه
انسانهای
آزادیخواه و
عدالتخواهی
است که با همه
ی توان و
امکانات از
این
پیکارگران صف
مقدم مبارزه و
مقاومت حمایت
کنند. باشد که
با همبستگی
جنبش های گوناگون
اجتماعی و با
مبارزات
مشترک مان این
عزیزان در بند
را آزاد و
مجازات شنیع
اعدام را برای
همیشه لغو
کنیم.
یاشار
جاوید
يكشنبه
۳ تير۱۴۰۳ / ۲۳
ژوئن ۲۰۲۴
…........................................
* در
مورد سعید
ماسوری به
لینک زیر
مراجعه شود
سايت
سازمان
کارگران
انقلابی
ايران (راه
کارگر) (rahekargar.net)