وظایف
ما در دوره
پیش رو
مصوب
کنگره مصوب
کنگره نوزدهم
سازمان
کارگران انقلابی
ایران ( راه کارگر
)
با توجه به
ملاحظات یاد
شده در این
گزارش ، کنگره
نوزدهم
سازمان
کارگران
انقلابی ایران
(راه کارگر)
اعلام می کند
که فعالیت
سازمان ما در
راستای همان
خطوط تعیین
شده در کنگره
هفدهم و هژدهم
و کنگره های
پیش از آن ادامه
خواهد یافت ،
با تأکیدی
ویژه بر
محورهای زیر
در شرایط مشخص
کنونی:
۱ -
ضرورت حیاتی
مبارزه علیه
جمهوری
اسلامی.
موجودیت
جمهوری
اسلامی مقدم
ترین مانع دست
یابی مردم
ایران به
دموکراسی ،
آزادی ،
برابری ،
همبستگی و
منزلت انسانی
است که ادامه
آن فقط با
تشدید فقر و
بی حقی عمومی
مردم ایران و
حتی به خطر
افتادن
موجودیت کشور
، امکان پذیر
می گردد. برای رهایی
از این نظام
جهنمی جز
مبارزه علیه
همه ارکان و
باندهای آن ،
راه دیگری
وجود ندارد.
در شرایط
کنونی که
بحران عمومی
جمهوری اسلامی
عمیق می شود و
آشفتگی و
درماندگی
دستگاه ولایت
ابعاد بی
سابقه ای پیدا
کرده است ، ضرورت
و اهمیت
مبارزه علیه
موجودیت رژیم
، برجسته تر و
حیاتی تر می
شود. پیشرفت و
توده گیر شدن
چنین مبارزه
ای مسلماً به
گسترش پایه
جنبش ضد
استبدادی و
گره خوردن با
خواست ها و
حرکت های
اکثریت عظیم
مردم ایران
نیاز دارد و
با ریشه
دواندن هر چه
بیشتر در
اعماق و تمرکز
علیه دستگاه
ولایت ، یعنی
رکن اصلی
جمهوری اسلامی
، می تواند
شتاب و دامنه
بیشتری پیدا
کند.
۲ -
ضرورت مبارزۀ
فشرده علیه
ماجراجویی
های هسته ای
رژیم. حالا
روشن است که
دستگاه ولایت
صرفاً برای
حفظ موقعیت
خود ، فرصت (احتمالاً)
زودگذری را که
برای حل بحران
هسته ای به
وجود آمده است
، می سوزاند.
شکست مذاکرات هسته
ای و بنابراین
، ادامه و حتی
تشدید تحریم
های بین
المللی ، بی
هیچ تردید ،
به خانه خرابی
مردم ایران
خواهد
انجامید و به
ویژه
توده های
زحمتکش ، یعنی
اکثریت قاطع
مردم ایران را
در فلاکت عمیق
تر و فلج
کننده تری فرو
خواهد برد و
حتی ممکن است
موجودیت کشور
را به خطر
بیندازد.
بنابراین ،
مبارزه علیه برنامه
های هسته ای
رژیم ، اکنون
اهمیتی حیاتی
پیدا کرده است
و ما باید
بکوشیم با
توضیح هرچه
فشرده تر
عواقب خطرناک
این برنامه ها
، با هر نوع
توهم احتمالی
در میان مردم
به مبارزه برخیزیم
و به روشن گری
همه جانبه در
باره خطرات
نیروگاه های
هسته ای (به
ویژه در یک
رژیم استبدادی
که حتی آمار
سیل و زلزله
را دست کاری
می کند) و
اثرات
زیانبار
برنامه های هسته
ای (که بهانه
امنیتی تر
کردن فضای هم
اکنون خفقانی
کشور را
افزایش می
دهد) دست
بزنیم.
۳ -
ضرورت مبارزه
برای برچیده
شدن تحریم ها. همان
طور که بارها
تأکید کرده
ایم ، تحریم
هایی که
ظاهراً علیه
جمهوری
اسلامی وضع شده
اند ، مسلماً
هدف های سلطه
جویانه ای
دنبال می کنند
و بیش از همه
به مردم ایران
ضربه می زنند.
خط ما در
مخالفت با
تحریم ها همان
است که در گذشته
بارها بیان
کرده ایم و
بنابراین ،
لازم می دانیم
بند مربوط به
تحریم ها را
عیناً از
قطعنامه
کنگره هژدهم
در اینجا
بیاوریم: "مخالفت با
سیاست های
هسته ای
جمهوری اسلامی
به معنای
تأیید تحریم
های قدرت های
امپریالیستی
نیست و نباید
باشد. بعضی ها
می گویند تحریم
ها برای
واداشتن رژیم
به عقب نشینی
لازمند.
تردیدی نیست
که تحریم ها
به رژیم فشار
می اورند ،
اما بیش از آن
، مردم و
مخصوصاً
کارگران و
زحمتکشان ما
را تنبیه می
کنند و از
جمله توان
ایستادگی و
مبارزه مردم
را در مقابل
دیکتاتوری
حاکم پائین می
آورند. کسانی
که برای
آزادی
، روشنایی و
سوسیالیسم می
جنگند ،
ناگزیرند بیش
از هر چیز
دیگر ، با
شاخص توانمندی
مردم جهت گیری
کنند.
بنابراین
سؤال این نیست
که تحریم ها
تا چه حد بر
رژیم فشار می
آورند ، بلکه
این است که با
توان سیاسی و
اجتماعی مردم
چه میکنند".
۴ - ضرورت
مبارزه فشرده
برای محیط
زیست. بحران
زیست محیطی
ایران ( همان
طور که در
گزارش اشاره
شد) ابعاد
ویرانگر بی
سابقه ای پیدا
کرده و تهدید
واقعاً
پردامنه ای
برای زندگی
همه ایرانیان
به وجود آورده
است. بحران
زیست محیطی
البته اختصاص
به ایران
ندارد و در
سراسر جهان
بیداد می کند
و در همه جا
نیز بیش از آن
که نتیجۀ قهر
طبیعت باشد ،
محصول نظام
سرمایه داری و
مخصوصاً بی
مهار شدن آن
است ؛ اما
آنچه ما در
ایران می کشیم
، بحران بسیار
حادتری است که
جمهوری اسلامی
در دامن زدن
به آن سهم
تعیین کننده
ای داشته و
دارد. این
حقیقتی است که
حالا بعضی از مسؤولان
رژیم نیز
ناگزیر شده
اند به آن
اعتراف کنند.
خوشبختانه در
یک سال گذشته
، اعتراضات و
حرکت های مردم
در دفاع از
محیط زیست
گسترش چشم
گیری پیدا کرده
است و جنبش
زیست محیطی می
رود که دامنه
ای توده ای
پیدا کند. ما
خود را در
کنار این جنبش
می بینیم و
وظیفه داریم
با تمام توان
از آن حمایت
کنیم.
۵ - ضرورت
مقابله فعال
با تهاجم
دستگاه ولایت
علیه زنان. همان طور که
در گزارش
اشاره شد ،
دستگاه ولایت
تهاجم گسترده
ای را علیه
زنان ایران
تدارک می بیند
که اگر پیش
برود ، نیمی
از جمعیت ما
را به سمت
بردگی عملی
خواهد راند و
نتایج بسیار
مصیبت بار و پردامنه
ای به بار
خواهد آورد.
مبارزه علیه
این تهاجم
وحشیانه و
تاریک
اندیشانه ،
فقط یک وظیفه
عمومی
دموکراتیک
نیست ، بلکه
یک وظیفه اخص
طبقاتی و
قطعاً
سوسیالیستی
هم هست. زیرا
در شرایط
ایران ، زنان
بخش مهمی از
نیروی کار
مزدبگیر کشور
را تشکیل می
دهند و زنان
کارگر جزو
مظلوم ترین
بخش های طبقه
کارگر هستند که
عمدتاً در
اقتصاد غیر
رسمی جان می
کَنند و بنابراین
در آمارهای
رسمی نیز به
آنها اشاره
نمی شود. طرح
وحشتناکی که
دستگاه ولایت
علیه زنان
تهیه کرده ،
مسلماً
اشتغال رسمی
زنان را
دشوارتر
خواهد کرد ،
ولی نخواهد
توانست آنها
را از روی
آوردن به کار
غیر رسمی باز
دارد. زیرا با
توجه به فقر
گسترده و
گسترنده در ایران
امروز ، غالب
خانوارهای
زحمتکش ،
مخصوصاً در
شهرهای بزرگ ،
نمی توانند
تنها با یک
نان آور زندگی
کنند و
بنابراین
بدون کار مزدی
زنان نمی
توانند دوام
بیاورند. به
همین دلیل ،
تهاجم دستگاه
ولایت علیه
زنان (با هر
منظوری که
طراحی شده
باشد) تهاجمی
مستقیم به
موقعیت طبقه
کارگر هم هست
؛ زیرا
استاندارد
"تاریخی -
اخلاقی" را در
ارزش نیروی
کار و بازار
کار ، به شدت
پائین می
آورد. با توجه
به این مسأله
، جنبش کارگری
و (به طریق
اولی) جنبش
سوسیالیستی
ما باید در
مقابله با این
طرح جهنمی پیشقدم
باشند. و
سازمان ما نیز
با تمام نیرو
باید در
مبارزه علیه
آن درگیر شود.
۶ - ضرورت
تمرکز روی
تقویت جنبش
سوسیالیستی. وظیفه و
اولویت ما در
این حوزه ،
همان است که همیشه
بوده و
بنابراین ،
قطعنامه
کنگره هژدهم را
عیناً در
اینجا می
آوریم: "در
شرایطی که
بحران بی
پایان
اقتصادی ،
سرخوردگی بی
سابقه از منطق
سرمایه داری
را در همه کشورهای
جهان می
گستراند ؛ افق
های رهایی
انسانی را به
تیرگی می
کشاند ؛ و با
آهنگی شتابان
همه ما را به
سمت بربریت می
راند ؛ ضعف یک
جنبش سوسیالیستی
توده گیر ،
بزرگ ترین
کسری جهان
ماست. این
کسری در ایران
استبداد زدۀ
گرفتار در
چنگال حاکمیت
تاریک اندیش
مذهبی ، با
برجستگی
بیشتری خود را
نشان می دهد. و
اگر هواداران
سوسیالیسم
نتوانند با
شتابی لازم و
متناسب با این
شرایط دشوار ،
جنبش توده
گیری به وجود بیاورند
و توجه توده
های میلیونی
زحمتکشان ایران
را به سوی افق
های
سوسیالیستی
جلب کنند ،
ممکن است یک
بار دیگر "پرش
در تاریکی" همه
فرصت ها را
بسوزاند. در
چنین شرایطی
شناسایی و
معرفی یک
گزینۀ
سوسیالیستی
کاملاً متفاوت
با نظام های
غیر
دموکراتیک
ساخته و
پرداخته حزب -
دولت های
"کمونیستی" ،
باید در رأس
اولویت های
سیاسی ما باشد
؛ سوسیالیسمی
عمیقاً دموکراتیک
و برخاسته از
انتخاب آزاد
مردم و در
برگیرنده
آزادی های
بنیادی و
برابری در آزادی
همه مردم.
فراموش نباید
کرد که تمرکز
روی تقویت
جنبش
سوسیالیستی
نه تنها
مباینتی با مبارزه
علیه جمهوری
اسلامی ندارد
، بلکه این مبارزه
را تقویت می
کند و پایه
توده ای
واقعاً
نیرومندی
برای آن به
وجود می آورد.
زیرا به
اکثریت عظیم
مردم توانایی
می بخشد که
"نیروی شگرف
مفهوم منفی"
را با افق های
اثباتی دلخواه
شان گره بزنند
و نه فقط علیه
آنچه نمی خواهند
، بلکه همچنین
با آنچه می
خواهند ، به
میدان بیایند
و سرنوشت شان
را به دست
خودشان رقم بزنند.
ایران می
تواند یکی از
بزرگ ترین
میدان های
قدرت نمایی
جنبش
سوسیالیستی
در جهان باشد
؛ زیرا نسل
جوان ایران ،
نظام تاریک
اندیش و فقر
گستر حاکم بر
کشور را تحمل
ناپذیر می
یابد ؛ زیرا
میلیون ها زن
و مرد جوان
تحصیل کرده
ایرانی هم
تشنه آزادی و
روشنایی اند و
هم پای بسته
در برهوت فقر
و ذلت. این زنان
و مردان جوان
می توانند و
باید با
زحمتکشان و
تهیدستان و
لگدمال شدگان
اعماق گره
بخورند. همان
طور که در
کنگره هفدهم
هم گفتیم: "آینده
ایران به
درآمیختن این
دو رودخانه
بزرگ انسانی و
آهنگ
درآمیختن
آنها بستگی
دارد".
متن
کامل گزارش
سیاسی کنگره
نوزدهم
سازمان کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر) را در
لینک زیر
دنبال کنید:
http://rahekargar.net/browsf.php?cId=1080&Id=4&pgn=1