اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران "راه
کارگر"
به
مناسبت هشتم
مارس، روز
جهانی زن
جنبش
زنان، پیشگام
ایجاد جامعه
ای زنانه تر، جامعه
ای انسانی تر
هشتم
مارس، روز
جهانی زن، روز
گرامیداشت
مبارزات زنان
علیه تبعیض و
ستم جنسی در
سراسر جهان است.
در ایران ما
نیز این روز،
روز گرامی
داشت مبارزات
شکوهمند
زنانی است که
سی و چهار سال
علیه حاکمیت
تاریکی
جنگیده اند.
زنان که نیمی
از جمعیت کشور
را تشکیل می
دهند، در
جریان انقلاب
پنجاه و هفت
دوشادوش
مردان
جنگیدند و با
قدم های
استوار و
فریادهای
رسای خود در خیابان
های سراسر
کشور، در
برچیدن بساط
ستم شاهی دو
هزار و پانصد
ساله نقش
بسیار مؤثری ایفا
کردند. اما از
همان آغاز
گرفتار
حکومتی شدند
که سر از گور
تاریخ
برآورده بود.
حکومتی که
کهتری زن را
هویت خود می
داند و نگاه
جنسی به زن
شالودۀ نظری
اش را تشکیل
می دهد. استبداد
ی با چنین
هویت
ایدئولوژیکی،
سکان قدرت در کشوری
سرمایه داری
با درآمد عظیم
نفتی را
در دست
گرفت. دولت
مذهبی با اتکا
به درآمدهای
عظیم نفتی به سرمایه
داری موجود،
شکلی حریص تر،
هار، چپاول گر،
انگلی ، فاسد
و نوکیسه داد که در
دامان
استبداد دینی
رشد یافت و با
چنگ انداختن
بر نهادهای
قدرتمند
اقتصادی، چپاولی
خشن را سازمان
دادند. حاکمیت
تاریک اندیش
دست در دست
سرمایه داری
وحشی اسلامی
شده، برای
استحکام
موقعیت خود و
برای تحمیل
نگاه جنسی به
زن بر جامعه،
با سنت های
مردسالار و
نظام ارزشی ضد
زن پیوندی
ناگسستنی
ایجاد کرد.
سنت های
پوسیده را رشد
داد، ترویج
کرد، گاه لباس
قانون بر آن
پوشاند و به
واپس مانده
ترین بخش های
آن
میدان داد. چنین
بود که سه
قدرت مذهب،
سنت و سرمایه
برای انقیاد
زن ایرانی در
اتحادی شوم و
رذیلانه قرار
گرفتند. این
اتحاد شوم
تلاش کرد تا
با شعار "یا روسری
یا توسری"
زنان را به
خانه برگرداند؛
دختران دانش
آموز را در
قلعه هائی به
نام مدرسه
محصور سازد که
اصل مشرفیّت
بر آن حاکم
نباشد و حتی
آن ها را از
ورزش محروم
سازد که آیندۀ
یک نسل از
زنان کشور را
نابود ساخته
است؛
زنان را از
بسیاری از
مشاغل محروم
کرده و بسیاری
از شاغلین را
نیز بیکار کرده
است و
در زمینه سهم
زنان از
قدرت سیاسی
نیز کار را به
جائی رسانده
است که «بر
اساس آمار
موجود تنها
حدود چهار
درصد
نمایندگان
مجلس، سه درصد از
مدیران و یک و
نیم درصد از
اعضای
شوراهای شهر و
روستا در کل
کشور و دوازده
درصد
اعضای
شوراهای كلان
شهرها، از
میان زنان
انتخاب شده
اند» و
این در حالی
است که در
اکثر این سال
ها بیش از ۶۰
درصد ورودی
های دانشگاه
ها را دختران
تشکیل می داده
اند.
جنبش
شکوهمند زنان
ایران، اما هیچگاه
تسلیم سیاست
های رذیلانه ی
استبداد دینی
نشد. مقاومت
درخشان زنان
دوشادوش مردان
در تمامی دهۀ
خونین شصت،
گواه این حقیت
است. گروه
گروه زنان در
زندان های
جمهوری اسلامی
شکنجه شدند؛
مورد تجاوز
قرار گرفتند؛
به چوبه های
دار سپرده
شدند؛ اما دست
از مقاومت بر
نداشتند. جنبش
مادران شهدا و
زندانیان
سیاسی نیز،
بخشی از جنبش
زنانی است که
پرچمدار
مقاومتی سترگ
بوده و
هستند و امروز
فریاد
دادخواهی
شان، به اقصی
نقاط جهان نیز
رسیده است.
مقاومت
درخشان
درعرصۀ سیاسی
را در جنبش هژده
تیر هفتاد و
هشت دیده ایم.
در مبارزات
درخشان ضد
استبدادی سال هشتاد و هشت مشاهده
کرده ایم که
ندا آقاسلطان
را به نماد
مظلومیت زن
ایرانی و مردم
ایران، جهانی
کرد. در عرصۀ
فعالیت های
مدنی: دفاع از
محیط زیست، دفاع از
حقوق کودکان
کار و خیابان
، کمک به خانواده
های
زندانیان،
کمک به بی
سرپناهان، کمک
به پناهجویان
و مهاجران، و کمک
به بیماران
لاعلاج نیز
زنان نقش
بسیار فعالی داشته
اند و بسیاری
از این فعالان
یا به زندان
افتاده اند و یا
ممنوع
التحصیل و کار
شده اند.
اما
مبارزه و
مقاومت، تنها
عرصه فعالیت
درخشان زنان
کشور نبوده
است. علیرغم تلاش
دولت اسلامی
با استفاده از
تمامی
ابزارها و
حیله ها برای
خانه نشین کردن
دختران
و زنان: از
محرومیت
دختران برای
انتخاب رشته
گرفته تا بومی
کردن ثبت نام
ها برای
دختران دانشجو،
تفکیک جنسیتی
، تشدید فشار
بر دختران برای
رعایت حجاب
اجباری،
دختران جوان
کشور بیش از
نیمی
نیمکت ها و
صندلی ها
مدارس و
دانشگاه ها را
در
اختیار خود
گرفته اند و
با بالا بردن
دانش و آگاهی
خود، ریشه های
سنت های
پوسیده را
بسیار سست
کرده و بر نقش
زن از دیدگاه
دین سالاران
تاریک اندیش
خط بطلان
کشیده اند. در
عرصه فرهنگ و
هنر نیز
کارنامۀ زنان
ایران بسیار
درخشان است:
انبوه زنان مجرب
و محبوب هنرپیشه
، گروه کثیر
کارگردانان
زن با تجربه ،
لشکر پر
افتخار
نویسندگان و
روزنامه نگاران
زن ، کار را به
جائی کشانده است که مرتجعان
مذهبی مدام به
دستگیری آنها
و تشدید فشار
بر این افتخار
آفرینان کشورمبادرت
می ورزند. در
دفاع از زندگی
عرفی نیز،
زنان پرچمدار
مقاومت مدنی
درخشانی
هستند که
سیاست های
استبداد دینی
را در هم
شکسته است.
دختران و زنان
آزاد پوش،
عرصه را بر
گشت های
رنگارنگ
کنترل حجاب و
عفاف تنگ کرده
اند. گرایش
گسترده به
زندگی مجردی در
زنان جوان و
تحیصل کرده ،
سیاست های
تشویق به
ازدواج های
اجباری و بالابردن
نرخ موالید در
کشور را به
چالش طلبیده
است.
ستم
جنسی و سرکوب
زنان، تنها به
عرصه فرهنگ و ارزش
های مدنی
محدود نمی
شود. نیمی از
نیروی کار
کشور را زنان
تشکیل می
دهند. در عرصۀ
کار و اشتغال،
استثمار
نیروی کار
زنان بسیار
بیشرمانه تر و
رذیلانه تر
انجام می
گیرد. اتحاد
مستحکم ارتجاع
مذهبی با
سرمایه داری
هار، لجام
گسیخته ،
انگلی ، فاسد
و نوکیسۀ جهان
سومی، نیروی
کار زنان را
به عنوان "کار
ارزان" و بدون
رعایت حداقل
های موجود در قانون
کار ارتجاعی
خود استثمار
می کند. در
بکارگیری
نیروی کار
زنان، به
معنای دقیق
کلمه قانون
جنگل حاکم
است. بخش اعظم
کار مزدی زنان، در خانه
ها صورت می
گیرد که مشمول
هیچ نوع حمایت
اجتماعی نمی
شود و در هیچ
آماری به
حساب هم نمی
آید. دولت
اسلامی و
کارفرمایان و
سرمایه داران
انگلی برنشسته
بر خوان این
حکومت تاریکی
و تباهی ،
تلاش کرده اند
که آن بخش از
اشتغال زنان
که در بیرون
از خانه انجام
می گیرد را به
بخش هائی چون
آموزش و
پرورش، بهداشت
و درمان، و
بخش های
خدماتی محدود سازند
و هر
جا نیز
که امکان
دارد
با راه اندازی
طرح هائی
همچون
دورکاری، کار
پاره وقت، کار
کنتراتی و
قراردادی از
حضورشان در
اجتماع
جلوگیری کنند. اما
علیرغم تمامی
تلاش های رذیلانه
استبداد حاکم
و سرمایه داری
انگل صفت و
هار و نوکیسه،
زنان ایران در
تمامی عرصه
های کار و
زحمت حضور خود
را نشان داده
اند و در
مبارزات
طبقاتی دوشادوش
مردان جنگیده
اند. زنان
ایران، ستون
اصلی مقاومت
در برابر اجرای
طرح حذف
یارانه ها
بوده اند،
نیروی اصلی محکوم
کردن تحریم
های
امپریالیستی
می باشند و هر جا که اقدامی
در مبارزه
علیه فقر و
گرانی صورت می
گیرد، در غالب
موارد زنان پیشاپیش
مردان
جنگیده اند.
مقاومت
گستردۀ زنان
ایران چه در
عرصه دفاع از
حقوق مدنی و
ارزش های
انسانی و چه
در عرصه مبارزه
برای دستمزد
مساوی در
برابر کار
مساوی و دفاع
از حق اشتغال
زنان در تمامی
عرصه های کار
و تولید و
خدمات، مبارزۀ
درخشانی بوده
است. اما
مهمترین ضعف
این مقاومت ، عدم
پیوند کافی و
عمیق میان
عرصه های این
مبارزه و
مقاومت است. به
دیگر سخن جنبش
دفاع از حقوق
مدنی و ارزش
های فرهنگی مترقی
اگر نتواند با
جنبش زنان
زحمتکش
پیوندی استوار
ایجاد کند و در
کنار این نیروی
عظیم قرار
گیرد، نمی
تواند در
برابر مثلث
شوم مذهب، سنت
و سرمایه، کار
زیادی از پیش
برد. جنبش
زنان ایران
امروز نه تنها
در خود کشور
بلکه در
مقایسه با
کشورهای
همسایه و
همجوار، از آنچنان
تجربه و توانی
برخوردار است
که نمی
تواند به
نیروی عظیم
توده زنان کار
و زحمت بی
اعتنا بماند. برای
تحقق برابر
حقوقی کامل زنان با
مردان در
تمامی عرصه
های زندگی
اجتماعی:
دستمزد برابر
در برابر کار
برابر؛ حق ارث
مساوی، حق
حضانت بر
کودکان؛ حق
طلاق؛ ممنوع کردن
تعدد زوجات؛ حق
انتخاب
آزادانه
همسر؛ حق
انتخاب محل
سکونت و سفر؛ حق
انتخاب
آزادانه رشته
تحصیلی و
شغل؛
حق آزادنه
پوشش؛ و در یک
کلام حق زندگی
شایسته
انسانی، و حق
ایجاد جامعه
ای انسانی و طبعأ
زنانه تر،
باید وسیع
ترین نیروی
زنان به میدان
کشیده شوند.
جامعه انسانی
تر، خواه نا
خواه و بطور
اجتناب ناپذیر
جامعه ای
زنانه تر
خواهد بود.
جامعه ای که مادران
و زنان در آن
نقش اساسی تر
خواهند یافت.
از این رو
بسیج توده ای
زنان ضرورت
تام می یابد. بسیج
گستردۀ زنان،
به تشکل مستقل
زنان، مستقل
از دولت و از
مردان، نیاز
دارد؛ به
گردآوری
نیروی زنان
زحمتکش شهر و
روستا نیاز
دارد و به
پیوندی
استوار با تمامی
نیروهای
مترقی جامعه،
جنبش کارگران و
زحمتکشان،
جنبش جوانان و جنبش
ملیت های تحت
ستم نیازی
مبرم دارد. از
این رو جنبش
زنان ایران اگر
بخواهد در راه
احقاق حقوق
انسانی خود
اقدام کند که
الزامأ باید از
سد جمهوری
اسلامی گذر
کند، می بایست
به چرخشی قاطع
به چپ مبادرت
ورزد. چرخشی
که رو به سوی
زنان زحمتکش
جامعه، زنان
اعماق جامعه و
نیروهای همسو
خواهد داشت.
در روز جهانی
زن، در این
راه دشوار به
پیش!
فرخنده
باد روز جهانی
زن
سرنگون
باد رژیم جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران "راه
کارگر"
17
اسفند 1391ـ 7 مارس
2013