Deprecated: Function utf8_encode() is deprecated in /mnt/web205/e0/39/5274439/htdocs/new/browsf.php on line 66 سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ برابر با  ۱۶ ژوئن ۲۰۲۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳  برابر با ۱۶ ژوئن ۲۰۲۴

 

 

انتخابات کنونی هم مکانیسمی برای  پوشاندن تبهکار های رژیم

ایوب حسین بر (هوشنگ نورائی)

رئیسی با  کارنامه ای از  قتل و کشتار که نشان وفاداری او به این سیستم بود  کشته شد هرچند کشته  شدن  او با ابهامات زیادی  روبروست. ابهام از این جهت باقی است و احتمالا باقی خواهد ماند که تبهکاری و مافیا گری به  جزئی از ساختار این قدرت تبدیل شده است. اکنون به رسم معمول در جهت ترمیم مشروعیت بشدت  از دست رفته و یا تضعیف شده که حتی  انتخابات فرمایشی قبلی هم  با نرخ  مشارکت پایین  آن را بر ملا کرد،  در صدد آوردن جانشینی برای رئیسی  هستند ولی این جانشین هر که باشد باید  فردی وفادار  به همین سیستم و در واقع ادامه دهنده راه رئیسی باشد و  در درگاه خامنه ای و  قدرت سپاه پاسداران نوکری زبون و بی مایه بیشتر نباشد.  او بیاید تا قتل ها و کشتار ها و سرکوب های گذشته و حال را مشروعیت داده و آنها را  ادامه بدهد و با همان سیاق فساد بیکران،  فقر و فلاکت  مردم را در داخل کشور  و سیاست های مخرب و بشدت پرهزینه خارجی را مهر تقدیس بزند.

روشن است که کسی که در جرگه صاحبان قدرت و ثروت در این کشور شریک جرم و تبهکاری نبوده است راهی  برای  نزدیک شدن به خامنه ای و سپاه ندارند. کسی که سوگند وفاداری را با خوردن گوشت قربانیان در این مجمع یاد نکرده باشد راهی برای بالا رفتن  از آن پلکان قدرت را  ندارد. به گفته  مانس اشپربر  روانشناس معروف در کتاب جباریت  در توصیف  دیکتاتورها از پلوتارخ  نقل می کند که دار و دسته دیکتاتور لولوس کاتیلینا سوگند خود را با  با قتل آدمی و خوردن گوشت و خونش شروع می کردند تا همه شریک جرم باشند و وفاداری شان برهبر و نظام ثابت و حفظ شود.

شرایط کنونی  از شرایط انتخابات گذشته متفاوت است. وقتی بخش وسیعی از مردم در یک پروسه تجربه می کنند که سیستم  بر دروغ و شارلاتانیزم و فساد و تبهکاری بنا شده است  دیگر ماشین پوپولیسم آن هم از کار می افتد. ماشین استبداد جمهوری اسلامی ایران در سال  ۱۳۹۸   تا حدودی،  ولی  بعد از جنبش انقلابی مهسا بطور گسترده ای ( من انقلابی را با تاکید بکار میـگیرم چون این جنبش منبع تحولات عظیمی در ذهن و کنش های روزمره مردم شد) یک ضربه مهلک خورد.   برخورداری از یک مشروعیت ( درست و یا نادرست) به معنای آن نیست که رژیم  در مورد خود چگونه قضاوت می کند و چگونه خود را تبلیغ میکند و یا اساسا چه عملکردی  دارد بلکه به معنی آنست که یک اکثریت بزرگی از مردم هم  این تبلیغات سیستم  را باور می کنند و خود را نه "آنها"ی جدا  بلکه جزئی از آن سیستم می دانند.  حتی سبع ترین دیکتاتوری ها هم ممکن است بتوانند برای یک دوران به خود مشروعیت بدهند و بر اساس همین مشروعیت کشتار کنند و کوره های آدم سوزی و زندان های روانی و کمپ های کار اجباری تا سر حد مرگ بسازند ولی آیا می توانند مشروعیت  را با سرنیزه  ابدی کنند؟ آیا می توانند مشروعیت را با حد اقل خشونت سمبلیک و غیر سمبلیک   بر پا نگهدارند؟ آیا یک ایدئولوژی تمامیت خواهانه توان همیشگی برای تحمیق مردم را  دارد؟ بنظرم نه و قطعا نه برای یک  دوره طولانی.  اکنون انکار فساد و تبهکاری و  فروریزی مشروعیت این سیستم در چشم اکثریت مردم  کشور به معنای انکار واقعیت ها و تردید نسبت به عقل سلیم است.

هرچند ممکن است ترس از این فروریزی  عامل اساسی برای گنجاندن   مترسکی بنام مسعود پزشکیان، برای روغن کاری چرخ های زاید سیستم، در لیست این دوره نباشد، همانطور که  در سال  ۱۴۰۰ عبدالناصر همتی کاندیدای اصلاح طلبان  هم در لیست قرار گرفت ( آمار رسمی اعلام کردند که در آن سال نرخ مشارکت  ۴۸.۸ درصد بود و همتی با ۸.۳۸ درصد در ردیف سوم قرار گرفت. ارای باطله بین ۱۳ تا ۱۴ درصد گزارش شد. بعضی از سازمان های مستقل نرخ مشارکت را حدود ۳۰ درصد ارزیابی کردند) . اما مترسک ها از طریق  تملق گوئی به خامنه ای  و سپاه  مسلما اندکی تردید در بخشی از مردم  ایجاد  می کنند و تا میزانی برای عده ای که  از جنبش «زن، زندگی، آزادی» واقعا  احساس ترس و یا حتی نفرت می کنند خوراک فراهم می شود. اصلاح طلبان جا دادن خود را در لیست  حتی بطور بیشرمانه ای  بیانگر  فضای باز تلقی کرده  و با تقدیس  دؤران خاتمی و روحانی  می خواهند برای پزشکیان رای جمع کنند. ولی آیا پرونده خاتمی و روحانی چیزی فراتراز  پادویی و تحکیم پایه های رژیم ولایت فقیه داشته است؟

با آن که شرایط  بعد از جنبش  مهسا  مشروعیت تمام سیستم را زیرسؤال برد اصلاح طلبان  بر سر موقعیت بی  برنامه خود رجزخوانی می کنند. بر خلاف گفته های  مضحک پزشکیان معنی  أزادی در مبارزه زنان به بیرون زدن تار مو محدود نیست (زنان آزادی خود را در رفع روابط پدرسالارانه و مشارکت گسترده و برابر در سیاست و بازار کار و زندگی خود می دانند). و بازهم برخلاف دیدگاه پزشکیان درعرصه حکمرانی و اداره کشور  بحث بر سر این یا آن متخصص نیست که کار را بعهده بگیرد. اگر این طور است پزشکیان چه صلاحیتی برای ورود به ساختار قدرت سیاسی دارد؟ متخصصان نه در علوم اجتماعی و نه در علوم  طبیعی و یا پزشکی حتی در حوزه محدود خود  تنها و تنها یک دستور العمل قطعی و مطلقا موثر  ندارند.  حکمرانی یک کشور با مسئله بسیار پیچیده اقتصاد سیاسی سر و کار دارد یعتی استراتژی سیاسی و اجتماعی برای هدایت اقتصاد و در این مورد هم یک استراتژی واحد وجود ندارد. بنابراین بحث بر سر  یک اقتصاد دان نیست بلکه بحث بر سر یک نوع  جهان بیننی در  سیستم های حکمرانی است.  البته در دستگاه استبداد رهبری- سپاه داشتن برنامه ، که بعضی در مورد آن می پرسند، معنی ندارد. در این رژیم همه و یا تقریبا اکثریت آنها که در موقعیت کلیدی بوده اند خود را دکتر و متخصص دانسته اند تحت رهبری ولایت فقیه و سپاه رژیمی  را ساخته اند که نمی توان آن را از سازمان یک باند تبهکار تشخیص داد.

بهترین  و خبره ترین و سالم ترین متخصصان در چارچوب این ساختار تئوکراتیک فاسد و سرمایه رانتی نمی توانند در سطح کلان  کاری  بکنند  و توانائی و ابتکار خود را بکار بگیرند و بیهوده هم نیست که بهترین متخصصان این کشور مجبور به فرار شده اند . به منظور درک بهتر از عملکرد یک سیستم  یک پرواز ساده از تهران به استامبول را فرض بگیریم.  خلبان کارش عالی است و چندین دهه هم تجربه پرواز به مناطق متفاوت را دارد اما نجات مسافر تنها در دست این خلبان نیست: مهندسان خبره هواپیما را چک کرده و پرواز را تایید می کنند. متخصصان هواشناسی مرتب تغییرات جوی را تمام مسیر گزارش میکنند، رادارها حرکات و مسیر ها را که فراتر از مرزهای کشوری است، بررسی و تعیین می کنند. سیستم های ارتباطی ایمن مرتب کار می کنند و غیره ،  آنگاه این مسافرت می تواند ایمن باشد. مسافران در واقع بر اساس اطمینان به عملکرد این سیستم در کلیت اش پرواز میکنند. اینجا ارتباط بسیار فشرده متخصصان در یک سیستم مطرح است.  اگر چنین سیستمی نباشد یک خلبان تنها برای خود کشی و کشتن دیگران دست به پرواز می زند. در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی ایران ایمنی کجاست که کسی رای پرواز بدهد؟

گاه از کسانی که برای رای دادن (بویژه به اصلاح طلبان) تبلیغ می کنند استدلالاتی می شنویم که صرف نظر از هر نیتی که باشد  عمدتا بی معنی، گمراه کنند و صرفا توجیهی است.  برای مثال به بعضی از این استدلالات  در زیر توجه شود.

•  در  این شرایط که جنبش مهسا ادامه ندارد چه باید بکنیم؟ گویا جنبش «زن، زندگی، آزادی» آمده بود که برای عده ای سرگرمی ایجاد کند.  بنظرم هم اکنون می توان کارهای زیادی کرد.  جامعه نمرده است و همه فضاها قابل کنترل و پر کردن از جانب این رژیم  نیست.

•  بعضی هم استدلال می کنند که حالا وقت انتخاب بین بد و بدتر است و انتخاب بد و نه بدتر لازم است. فراموش می شود که این بد و بدتر دو وجه همان سیستم  تبهکارند و اینجا انتخاب بر سر گوشت پرچربی و کم چربی نیست. 

•  بعضی می گویند این آزادی است که بعضی رای بدهند و  یا ندهند.  آزادی حد اقل زمانی معنی دارد که مردم آزاد در شرایط امن (امنیت به معنی گسترده اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی و روانی و فرهنگی وغیره) ، برای کاندیداهای آزاد رای بدهند. اینجا آزادی و حدود و معنی آزادی را ساختار متکی به  شورای نگهبان و دستگاه های اطلاعاتی سپاه و رهبر تعیین می کنند پس سخن از آزادی یک فریبکاری محض است. آیا این آزادی است که در آن یک بهایی، سنی، مسیحی ، یهودی و یا یک زن نمی تواند رئیس جمهور شود. آیا این آزادی است که کاندیداها و افرادشان با جیب های بر از پول و کنترل انحصاری بر رسانه های قدرتمند،  گرسنگان بیغوله ها را با یک شکلات  و وعده های دروغین به صف کنند؟

•  بعضی رای دادن را در نفس خود عقلانی می دانند چون مبتنی بر آزادی و اراده و انتخاب مردم است. این یک کلی گویی فلسفی است و  در شرایط ایران ، در چهارچوب ولایت فقیه و برای تحکیم  توتالیتاریسم، این کار  بمعنی بی  اعتبار کردن قدرت عقل است .

•  بعضی هم بصورت گمراه کننده ای  صحبت از ارزیابی کاندیداها از نقطه نظر اقتصاد سیاسی در همین سیستم می کنند. حتی در همین چارجوب سخن از انتخاب بین اقتصاد سوسیالیستی و نئو لیبرالیسم می کنند. بنظرم چنین بحثی در ایران بر ارتباط رئیس جمهوری با ساختار قدرت سیاسی- اقتصادی مافیائی، فاسد و رانت خوار  سرمایه داری حاکم  پرده می کشد. در  همان حال به مشروعیت انتخابات و این سیستم کمک کرده و بسیاری را به نحوی تشویق می کند که در همین چهارچوب بسته به انتخاب این و یا آن کاندیدا بروند. مثلا در جائی دیدم که بحثی از  استیگلیتز أورده بودند که هیچ ربطی  به ایران ندارد . این برنده خوشنام جایزه نوبل و همه طرفداران نگرش سوشیال لیبرال کنزی علیرغم انتقاد جدی خود به سیاست های نئولیبرال  و بنیاد گرائی بازار بهیچوجه نه خواهان بریدن از اقتصاد جهانی اند و نه از دیکتاتور و ضد دموکراسی دفاع می کنند.

با اطمینان می توان گفت که شورای نگهبان  بدستور و یا مشورت  دستگاه های اطلاعاتی و سپاه  و خامنه ای  تنها نو کران و مهره های مفلوکی را که   دست اشان به خون آغشته است   و یا  خدمات اشان به همین سیسم سرکوب محرز  است  برمی گزینند.  کدام یک از این کاندیداها کشتارها و جنایاتی  را که رژیم مرتکب شده است محکوم کرده و می کنند؟ چه  کسی از آنان  کشتار خونین  (قتل عام) مثلا زاهدان را به عنوان جنایت محکوم می کند؟ چه کسی کشتن مهسا و نیکا  و صد ها جانباخته دیگر،  و نیز سرکوب و کشتار دانشجویان،  و معترضان ۱۳۹۸را جنایت میـبیند؟

شرافت انسانی و اخلاقی حکم می کنند که از رژیمی که کارنامه اش در نقض ابتدائی ترین حقوق انسانی بشدت  تاریک است و لیست جنایات،  اعدامیان و کشته شدگان بسیار بلند است و فقر و فلاکت  و تورم و بیکاری کمر مردم را  در کشور شکسته  و محیط زیست شان را تباه کرده است ،  و روند انتخابات هم  بسیار فرمایشی و مهندسی شده  و خیمه شب بازی  است، از رای دادن خو داری کرد.

  اگر در این میان کسی جرات انتقاد مستقیم و حرف رو راست را بنا بهر عللی ندارد  توجیه کاری را کنار بگذارد  و بهتر است سکوت کند و یا حتی دست به تمارض بزند. اما به این امید که ممکن است او را در گوشه سفره رانت  جائی اعطا کنند،  بدنبال پر کردن  صندوق  نباشد. 

برای احترام به خون جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» و همه زندانیان دربند معترض و به خاطر همدردی با مردمی که به دلیل سیاست های مخرب و تبهکاری های این رژیم به فقر و فلاکت دچار شده اند  یک  پاسخ  ساده هست  نباید خود را به این باتلاق لجن انداخت  و برای  این سیستم مشروعیت خرید. نباید رای داد، چون  رای ندادن  هم گامی است درجهت بی اعتبار کردن  این سیستم  تمامیت خواه.  امید می رود که مردم همان شعار « اصلاح طلب، اصؤل گرا دیگه تمومه ماجرا » را سر بدهند  و بگویند  سیاهکاری دیگر بس است.

ایوب حسین بر (هوشنگ نورائی)- لندن ـ ۱۶ ژوئن ۲۰۲۴

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©