شهری که
خواب ندارد
زهرا
کشوری
خبرنگار
اعزامی
«ایران» به
خوزستان
گزارش
«ایران» از
آخرین وضعیت
شهر حمیدیه
خوزستان
در دو
سوی سیل
بندها، چشم در
چشم هم دوختهاند!
حمیدیه و
کرخه! مردم و
آب! شهر مدتها
است که خواب
ندارد. زن و
مرد، پیران و
جوانان
ایستادهاند
به پای
حمیدیه. میدانند
سیل میآید.
کرخه دارد آن
روی نا آرامش
را آرام آرام
نشان میدهد.
میخزد و میآید.
یک لحظه چشم
از کرخه برنمیدارند.
دو قدم جلوتر
از سیل
ایستادهاند.
مدیریت سیل
کاملاً مردمی
و محله محور
است. 24 ساعت آب
را میپایند.
هر گروه حفاظت
از یک بخش شهر
را به عهده
گرفتهاند.
ساعت استراحت
و کار هر گروه
مشخص است. یک گروه
که خسته میشود،
گروه دیگر جای
او را میگیرد
تا توانش را
بازیابی کند.
هر عصر یزله
کنان پیروزیشان
را به رخ کرخه
میکشند.
پایکوبان دور
سیل بلند
یکصدا میگویند:
«ما شط را به
گریه میاندازیم،
ما از شط نمیترسیم!»
بعد جوانها
شیرجه میزنند
در آغوش کرخه.
پیرها میدانند
که آب مرموز
است و سر
خرابی دارد.
آنها زل میزنند
توی چشم کرخه.
میخواهند
حرکت بعدی رود
را بخوانند.
انتقال
وسایل به جای
امن
اهالی
حمیدیه تا
جایی که
توانستهاند،
خانهها را
تخلیه کردهاند.
وسایل و دام
را به جای
امنی بردهاند.
سیل را بیشتر
از سوسنگردیها
باور کردهاند.
سیل،
روستاهای
اطراف حمیدیه
را گرفت، باور
کردند که سیل
جدی است. شهر
خلوت شده. در
بانکها را با
ایزوگام و
پلاستیک و
گونیها
مسدود کردهاند.
کارمندها
مرخصی گرفتهاند.
خیلی از
روستاهای
سیلزده تخلیه
شدهاند.
البته هنوز هم
مردم میآیند
و وسایل باقی
مانده را
ازمیان
روستاهای سیل
زده میبرند.
از چند روز
پیش وسایل را
جمع کردهاند
تا به محض
اینکه سیل از
سیل بندها گذر
کرد بروند روی
بلندیها و در
اردوگاهها
مستقر شوند.
مردها اما برای
حفاظت
ایستادهاند.
هر گوشه شهر
را که نگاه
کنی زنان و
مردانی از روی
سیل بندها چشم
دوختهاند به
کرخه! میخواهند
بدانند کرخه
چه در سر دارد.
هر لحظه بر خروجی
کرخه اضافه میشود،
سیلاب کرخه
شدیدتر میشود.
آنها که اخطار
تخلیه گرفتهاند
باید بروند و
تخلیه کنند.
سیل شدیدتر میشود.
خطر بسیار جدی
است. اهالی
حمیدیه در چند
اردوگاه پناه
گرفتهاند
اما عضو شورای
شهر حمیدیه میگوید:
«ظرفیت
اردوگاهها
تکمیل است و
جایی برای
پناه گرفتن
بقیه مردم
نیست.» مردم از
وضعیت
اردوگاهها
راضی نیستند.
یکی از آنها
میگوید:«پادگان
ثامن دو روز
است که آب و
غذا ندارد.»
پادگانها
ساعتی خاص
برای ورود و
خروج دارند.
معتقد است که
مردم در
اردوگاهها
حبس شدهاند.
این مسأله هم
اعتراض
شهروندان را
در پی دارد.
سید مرتضی
موسوی فرزند
خلف یکی از
قهرمانهای
شهر است. چشمهایش
برای حمیدیه
گریه میکند.
قهرمان عدنان
نوجوان 12 سال
حمیدیه است.
عدنان به موتور
پمپ آبی در
پشت سیل بند
اشاره میکند
و میگوید:
«این پمپ سید
است، آورده تا
فاضلاب را به رودخانه
برگرداند.»
سطح آب هر
لحظه بالا میآید
و فاضلاب به
داخل محله
روان میشود.
سید مرتضی میگوید:
«ما مردم تنها
هستیم،
شهرداری هیچ
کمکی به ما
نکرد.» بین
خانه محقرش و
سیل، همین سیل
بند فاصله
است. کرخه 8
هکتار زمینش
را غصب کرده!
خدا خدا میکند
کرخه به همان
زمینها
بسنده کند و
نقشهای برای
خانهاش نکشد.
بضاعت
اقتصادی
حمیدیه کم
است. جوان موتور
سوار میگوید:
«همین که
یارانه را میدهند،
بازار راه میافتد!
بازار بدون
یارانه تعطیل
است.»
خاک
سیل بندها را
خودشان میخرند.
هر گونیای 2
هزارتومان میشود.
میگویند:
«لااقل چند
کامیون خاک به
ما بدهند اما تا
اعتراض میکنیم
میگویند
بروید
بازداشتگاه!»
گونیها را
روی کول حمل
میکنند. گاهی
خاکها با
کامیون و وانت
میرسد. هر
وانت خاک 90
هزار تومان میشوند.
همه یکصدا میگویند:
«این ماشینها
متعلق به مردم
است.» خاکها
از جنگل و تپههای
اطرف شهر میآید.
سید مرتضی میگوید:
«هرکدام بچهها
روزانه نزدیک
به 250 گونی خاک
را روی دوش میکشند
تا جلوی کرخه
را بگیرند.» از
همه مسئولان
ناراضیاند.
خانهاش را
تخلیه کرده و
وسایلش را
فرستاده خانه
یکی از فامیل
که در جای
امنی سکونت
دارد. میگوید:«به
چادر نشینی در
کمپها نمیرود.»
مردجوان
موتور سوار
نگران
سیدمرتضی است.
میگوید:
«اصلاً نمیخوابد،
فقط سیگار میکشد.»
سید مرتضی یک
پمپ دیگر هم
دارد اما لوله
پمپ ندارد. میگوید:
«اما شهرداری
حاضر نیست 500
هزارتومان
خرج کند تا از
این پمپ هم
استفاده
کنیم.» آنها به
پمپ بیشتری
نیاز دارند.
او میگوید:
«به شهرداری
گفتهام وقتی
کارمان تمام
شد و سیل
خوابید لولهها
را برای خودت
بردار اما
همکاری نمیکند.»
یکی از همشهریهای
او میگوید:
«شهرداری 8 ماه
است حقوق
کارگرانش را
نداده است!»
جوان سبزه روی
دیگر میگوید:
«شهرداری
زباله گردها
را برای کمک
در ساختن سیل
آورد، ولی هیچ
وسیله نداد،
همه گذاشتند و
رفتند.» مردم
ماندند و
حمیدیه.
اهواز
پشت حمیدیه
ایستاد
شهر
نیمه تعطیل
است، آمد و شد
ماشینها هم
کم. در بانکها
را با ایزوگام
و نایلون پلمب
کردهاند.
وانتها و
کامیونها در
حال انتقال
وسایل خانهها
به جای امن
هستند. مردم
دست از زمینهای
کشاورزی شستهاند.
همه هم و غمشان
نجات خانهها
است. آمار
رسمی وجود
ندارد اما
جوانانی که
حرکت کرخه را
رصد میکنند،
میگویند 40
درصد شهر توی
اردوگاهها و
کمپها
استقرار
یافته تا سیل
بیاید و
بگذرد. نجات شهر
اما در دست
مردم شهر است.
از کنار هر
شهروندی که میگذری
یادآوری میکند:
«اینجا کسی جز
مردم به داد
شهر نمیرسد.»
سیل مردم را
در برخی از
روستاها در
مسیر خسرج گیر
انداخته است.
هر کس ماشین
یا وسیله
نقلیهای
دارد به کمک
آنها میرود.
اهواز هم پشت
حمیدیه
ایستاده است.
خرمشهر و
آبادان هم.
اما نام اهواز
را بیشتر میشنوی.
اهوازیها
نمیگذارند،
حمیدیه کم
بیاورد. هر
لحظه ماشینی
پر از غذا و آب
و گونی از
اهواز به سمت
حمیدیه میآید.
غذاها هم
برای سیلزدهها
میرود هم در
میان مردمی که
در حال ساخت
سیل بند هستند.
ماشینها یکی
پس از دیگری
توی محله پخش
میشود. سیل
هم از هر سو به
سمت شهر میخزد.
خبرها در
دهان میچرخد.
روستای حسن
حلاف هم تخلیه
شد. یکی از
روستاییان میگوید:
«صبح ساعت 8
اینجا بودم،
آب نبود.» ساعت
سه بعدازظهر
بیشتر روستا
را آب گرفته
است. در «کوت سید
نعیم» سیل بند
شکسته و آب آن
بهسمت
روستاهای
«کوت»، «مرعی» و
«غوابش» در دشت
آزادگان میرود.
خودشان میگویند:
«مردم همین که
آب را ببینند،
حتماً تخلیه
میکنند.»
قلب
بچه نخلها از
تپش ایستاد
نخلها
تا کمر توی آب
هستند. نخلهای
کوچک زیر آب
رفتهاند.
پیرمرد اهل
روستای «شیخ
زُهراب» چشم
دوخته است به
آبی که گندمهایش
را نابود کرد.
«علـــــی
حردانـــــی»
زمینهــــای
کشاورزی اش را
نشان میدهد و
میگوید: «10
هکتار زمینهایم
زیر آب رفت.»
نخلدار پیر از
نخلهای کوچک
به عنوان بچههایش
یاد میکند.
نگران نخلهای
بزرگتر نیست
هرچند آنها هم
فصل زادآوری را
با این سیل از
دست دادهاند
اما نخلهای
کوچک زیر آب
را نشان میدهد
و میگوید: «آب
توی دهان و
قلبشان رفته
است. خفه شدهاند.»
سیگارش را پک
میزند و سکوت
میکند. خبر
میرسد راه
دسترسی به 16
روستای مسیر
خسرج قطع شده است.
هر
نخلداری میداند
نخل زیر آب
برود، میمیرد
به
نیسان و وانتهایی
که توی آب به
سمت روستاهای
گرفتار در سیل
میروند،
اشاره می کند.
سیل به نزدیک
«شیخ زهراب»
رسیده است.
تعدادی از
مردم روستا،
روی پشت بامها
ایستادهاند
به تماشا.
بخشی از روستا
تخلیه شده.
شیخ زهراب از
دو سو در
محاصره قرار
گرفته است. از
پشت سر آب
کانال شهید
چمران آنها را
تهدید میکند
و از روبهرو
کرخه! کرخه هم
مثل حمیدیه سر
خواب ندارد.
مدام در حال
پیشروی است.
«فرحان شلیشی
پور» دهیار
شیخ زهراب میگوید:
«محل اسکان
روستا تپهای
بلند در یک
کیلومتری
روستا است.
«اینجا هم مردم
وسایل و دامها
را به مناطق
امن فرستادهاند
اما خودشان
نرفتهاند.
شلیشیپور میگوید:
«برای دفاع
ماندهاند.»
این روستا
بزرگترین
روستای مسیر
خسرج حمیدیه
است. سیل
روستاهای پیش
از شیخ زهراب
را گرفته و
آمده سراغ این
روستا. نزدیک
به سه هزار
نفر جمعیت
دارد. سیلزدهها
با ماشین در
حال سرکشی به
خانههایشان
هستند که به
دست سیل سپردهاند.
خانوادهها
توی ماشین مینشینند
و کوچههای پر
آب روستاها را
میروند تا
خبری از خانه
و روستاها
بگیرند. با پراید
و بلم روستا
را میگردند.
یکی از اهالی
صندوق عقب
ماشین را بالا
میزند. چند
بزغاله کوچک
زل میزنند،
توی چشم سیل
زدهها. زنش
صندلی جلو
نشسته. شاخهای
یک بز هم
معلوم است. زن
لباسش را کنار
میزند و بز
را نشان میدهد
و میگوید:«مجبور
شدیم با
خودمان
بیاوریم.» دو
گاوشان تلف
شدهاند.
دامداریشان
توی آب است.
مرد میگوید:
«کسی به ما
چادر نداد با
پلاستیک برای
خودمان چادر
ساختهایم.»
برخی از خانهها
هنوز بهصورت
کامل تخلیه
نشدهاند.
کسانی ماندهاند
تا آخرین
وسایل را هم
از خانهها
انتقال دهند.
میان انتظار
برای رسیدن
وسیله نقلیه،
غریبهها را
دعوت میکند
به خانههایشان.
نگرانند که
میهمانان شهر
گرسنه بمانند.
حمیدیه مثل
تمام خوزستان
به ماندن و
مقاومت عادت
دارد.
جنگِ
آب
دو سوی
پل شریعتی
شلوغ است.
هزاران نفر گونیگونی
خاک را روی هم
میگذارند تا
حمیدیه را از
یک سو و
سوسنگرد را از
سوی دیگر از
سیل برهانند.
هر کس در خانهاش
گونی دارد میآورد.
مردی میگوید:
«ما هیچ نمیخواهیم،
فقط گونی به
ما بدهند.»
شورای شهر حمیدیه
نظر دیگری
دارد. لودر و
بیل مکانیکی
هم میخواهند.
مردم برخی
محلات به
شهرداری و
شورای شهر
گفتهاند بخشهایی
از شهر را
خودشان
محافظت میکنند.
شورا و
شهرداری برود
به سمت بخشهایی
که خطر بیشتری
احساس میکنند،
مثلاً همین پل
شریعتی. شهر
مدام در حال اطلاعرسانی
است. مرد جوان
با موتورش
آمده است به
کمک. یکی از
همشهریانش میگوید:
«خانه او در
بلندی است. آن
بخش شهر خطر
ندارد ولی از
صبح آمده است
به کمک ما.» پسر
جوان هم در
اهواز
آرایشگری
دارد. وسایل
آرایشگری را
آورده و در
یکی از کمپها
مستقر شده
است. شبها هم
میآید به
نگهبانی از
شهر و ساختن
سیل بند. علی
هم در دروازه
دولت تهران
قهوه خانه
دارد. حالا در
حمیدیه است، هم
سیل بند میسازد
و هم فلافل
برای سیل
بندسازان شهر
درست میکند.
از مشهد و
شلنگ آباد هم
آمدهاند به
کمک. آرایشگر
جوان میگوید:
«یک میلیون
تومان کمک هم
از قم به
حسابش ریختهاند.»
خاک میخرد و
گونی. او میگوید:
«مردم سه وعده
غذا را برای
سیل بندان
تهیه میکنند.»
یک ماشین آب
معدنی از راه
میرسد. مردی
با صدای بلند
میگوید: «آب
را فقط به
کسانی بدهید
که سیل بند میسازند.»
بلم رانها هم
وسط کرخه میرانند.
شاخ و برگ
درختان و
موانع را از
سر راه کرخه
کنار میزنند.
شهر یک هفته
است خواب
ندارد. مدیریت
محله محوری
است. الان وقت
دفاع از خانه
است. آنها از
یک کشور هم
دفاع کردند و
سپر بلا شدند.
میگویند:
«این بار هم
پیروزی با
ماست، کرخه پس
میکشد.»
http://www.iran-newspaper.com/?nid=7030&pid=20&type=0
......................................................................................................
پژواک
شادی از دل
سیاهی سیل
حمیده
امینیفرد
خبرنگار
گزارش
«ایران» از
جوشش امید و
زندگی در
شهرهای سیل
زده
این
صدای شادی
مردم «حمیدیه»
است که از
خوزستان به
گوش میرسد.
صدای حماسه
مردمان خستگی
ناپذیر جنوب
از میانه گل
و لای سرسخت
این روزهای
خوزستان! صدا
رساست، اما
خبری از
تومبا، تمپو و
نی انبان
(سازهای کوبهای)
نیست! ریتم
صدایشان
«بادی» که نه
«آبی» است! سازشان،
کف دستهای
اهالی
خونگرمی است
که از خروش بیمهابای
کرخه و کارون
و دز جلوتر
رفته است. حالا
کرخه نشسته به
تماشا، چشم در
چشم مبارزانی
دوخته که
تصویر شادیشان،
حتی رنگ از
رخسار آفتاب
هم پرانده
است. اینجا
«حمیدیه
اهواز» است.
همان حمیدیه
معروف «عبد
عبیات»، «چاسب
طرفی»، «حمید
بیت سعید»
(شهدای جنگ
تحمیلی) که
برای اولین
بار، مقاومت
عشایر عرب
زبان را به
خاطرات جنگ
اضافه کرد!
چند
روز پیش
انتشار کلیپی
از شادی مردم
حمیدیه، یک
تصویر متفاوت
از فضای غم
آلود جنوب
غربی کشور
ارائه داد.
اهالی حمیدیه
پس از تلاشهای
بسیار
سرانجام موفق
شدند تا با
ترمیم سیل بند
«حمیدیه سفلی»
که شکسته بود،
جلوی ورود
سیلاب به
شهرشان را
بگیرند. این
اتفاق البته
پیش از این در
چند شهر دیگر
هم افتاده
بود، اما شادی
یکدست مردم که
با کف زدنهای
بلند و تکان
دادن دستمالهای
سفید به نشانه
پیروزی همراه
بود، نه تنها در
شبکههای
مجازی و
اجتماعی که در
رسانههای
خارجی هم
بازتابهای
زیادی داشت.
بیشترین
واکنشها به
روحیه مقاوم
مردمانی بر میگشت
که در اوج
سختی و تلخی،
از یک اتفاق
فاجعه آمیزهم
شادی میسازند
و حاضر نیستند
در برابر قهر
طبیعت سرخم کنند.
اهالی حمیدیه
حالا به نماد
مقاومت یک شهر
تبدیل شدهاند.
سلبریتیهای
دنیای واقعی
هشتم
فروردین ماه
امسال بود که
در همهمه خبرهای
ناگوار سیل،
انتشار یک خبر
کوتاه، شروع
کمک رسانیهای
مردمی شد. در
شرایطی که
خیلیها در
فضای مجازی به
دنبال چهرههای
شاخص و
سلبریتیها
میگشتند که
چه زمانی،
کلیپهای
داغشان، سر از
شبکههای
اجتماعی در میآورد،
یک عکس از یک
کودک، همه
معادلات
مجازی را بهم
ریخت. در آن
عکس یک کودک
کار بخشی از
درآمد روزانه
واکس زدنهایش
را به مردم
سیل زده اهدا
کرد. اما
تصویر او
درحالیکه
دستش را به
سمت یکی از
صندوق کمکهای
مردمی هلال
احمر بلند
کرده بود،
آنقدر بازتاب
پیدا کرد که
در نهایت
طرفدارانش او
را به عنوان
یک سلبریتی دنیای
واقعی معرفی
کردند. کودکی
که خیلی زود،
جلوتر از همه
هنرپیشهها و
چهرهها قرار
گرفت و سخاوتش
زبانزد خاص و
عام شد. در آن
سوی این
تصویر، البته
باید به
پیرمرد لواشک
فروش سبزواری
هم اشاره کرد.
پیرمردی که با
پای پیاده و
با لهجه شیرین
سبزواریاش،
کشان کشان
خودش را به
صندوق هلال
احمر میرساند
تا همانطور
که لواشکهای
باقیمانده را
روی دست مرتب
میکند،
درآمد یک روز
کاریاش را
تقدیم سیلزدهها
کند. پیرمرد
میخندد، اما
خندهاش از شادی
نیست، دلش پیش
سیلزدههاست.
آهی میکشد و
حرفش را که رو
به دوربین زد،
مسیرش را به سمت
خانه کج میکند.
میگوید:«تنها
داراییام
همین بود،
شرمندهام.»!
میزبانان
میهمانواز
در
پس سیلهای
خروشان
لرستان و
خوزستان،
حالا تب و تاب
سیل شیراز
فروکش کرده
است. سیلی که
البته از زبان
خیلیها،
شگفت انگیزترین
سیل تاریخ
ایران توصیف
میشود، اما
تلفاتی که بر
جای گذاشت از
همه سیلهای
سهمگین این
بهار، بیشتر
بود. شیراز
اگرچه عید
امسال با سیل
عجیب و غریبش،
بر سر زبانها
افتاد، ولی با
اتفاقاتی که
بعد از سیل
پشت سر گذاشت،
یک شهر مهربان
در خاطر مردم
باقی ماند. شیرازیها
البته صفت
میهمان نوازیشان
از گذشتهها
هم زبانزد
بود، اما آنها
با باز گذاشتن
در خانههایشان،
رایگان کردن
هتلهایشان و
تعمیر
خودروهای
گرفتار در سیل
و موبایلهای
آب کشیده،
چهره جدیدی از
میهمان نوازیشان
را به تصویر
کشیدند. یکی
از هتلهای
معروف و لوکس
شیراز که در
نزدیکی
دروازه قرآن
یعنی محل
حادثه قرار
داشت، منتخبترین
اقامتگاهی
نام گرفت که
سخاوتمندانه،
پذیرای سیلزدگان
شد. هنوز چند
ساعتی از
انتشار اخبار
تلخ خروش سیل
از دروازه
قرآن نگذشته
بود که حمید جاویدان،
مدیر هتل بزرگ
شیراز اعلام
کرد سیلزدگان
میتوانند به
این هتل آمده
و از امکانات
آن استفاده
کنند. جاویدان
با بیان اینکه
در همان ساعات
اولیه به کمک
سیلزدگان
رفتیم و با
اهدای دمپایی
و حوله و کفش و ناهار
سعی کردیم در
آن وضعیت
آشفته و سخت،
حداقل کمی
درکشان کنیم،
به «ایران» میگوید:
«اغلب مردم در
آن شرایط
ترسیده
بودند، وضعیت
غیر قابل
توصیف است،
خودروها
بسرعت درحال
بهم خوردن
بودند و روی
یکدیگر
تلنبار میشدند.
ما در تلاش
بودیم که فضا
را آرام کنیم.
این وظیفه
انسانی ما بود
و فرقی نمیکرد،
اگر این اتفاق
در هرکجای دیگر
هم میافتاد،
ما به کمک
مردم میرفتیم.»
او درباره
بازتاب این
اتفاق هم
اینطور توضیح
میدهد: «ما
همان وقت سیلزدگان
را به داخل
هتل بردیم،
آنجا مسافران
زیادی بودند
که با دیدن
این صحنه
خودشان هم دست
بهکار شدند و
به مردم کمک
کردند و از
همان جا، تصاویر
این ماجرا به
میان مردم
آمد. البته ما
بعد از این
اتفاق، به
محله سعدی
شیراز هم که
به خاطر سیل
آسیب زیادی
دیده بود،
رفتیم و در
آنجاهم بین
مردم، اقلام
غذایی توزیع
کردیم و حتی
نیروهای ما گل
و لای را از
پای مردم پاک
میکردند. بعد
از رسانهای
شدن ماجرا، هم
مسئولان
دولتی و هم
مردم و حتی از
کشورهای
خارجی هم با
تماس میگرفتند
و تشکر میکردند،
درحالیکه این
وظیفه ما بود.»
بـــــرش
جشن
عروسی در سیل
عروس
و داماد هر دو
سیلزدهاند.
آنها درحالی
پای سفره عقد
نشستهاند که
روستایشان
همچنان در حال
جدال برای
«ماندن» است.
همه اسباب و
اثاثیهشان
را سیل با خود
برده است.
اهالی و
آنهایی که از
مراسم مطلع
شدهاند،
خودشان را به
سرعت به سالن
ورزشی محمد آباد
آققلا
رساندهاند
تا در این
شادی سهیم
شوند. هیچ
کدامشان دست
خالی نیستند،
یکی کیک آورده
و دیگری چای و
شیرینی! عروس
جوان روستا میگوید
«ما جشن
گرفتیم تا به
همه اعلام
کنیم که
خواهیم ماند.
ما غم را کنار
خواهیم زد و
زندگی را از
نو میسازیم.
«همه وسایل
این زوج سیلزده
با کمک اهالی
و امدادرسانی
تأمین شده و
آنها بعد از
برگزاری
مراسم عروسی
به خانه مشترکشان
میروند. مادر
عروس پیشاپیش
میهمانها
ایستاده و از
آنها بابت
حضورشان تشکر
میکند.:«حتماً
روزی این
دلهرهها و
نگرانیها
تمام میشود و
روزهای خوب میآیند.
با سختی کنار
میآییم تا
دروازههای
خوشبختی برای
بچههایمان
باز شود.»
داماد هم میگوید:
خانهمان زیر
سیل است، اما
معتقدیم در
کار خیر حاجت
هیچ استخاره
نیست. ما میخواستیم
شادی را برای
مردم به
ارمغان
بیاوریم.»
گلستانیها
البته با
برگزاری جشن
ازدواج برای 40
زوج سیل زده
در محل اسکان
اضطراری،
تصاویر امید
بخش دیگری هم
به ثبت
رساندند.
http://www.iran-newspaper.com/?nid=7030&pid=21&type=0
...............................................................................................
آرمان
ـ کد خبر: 88720 |
تاریخ :
۱۳۹۸/۱/۱۹ - 11:11
سیلاب
کرخه در هزار
سال اخیر بیسابقه
است
فرسایش
خاک در ایران
پنج برابر
جهان است
تالابهای
خوزستان احیا
شدهاند
امکان
برآورد
تخمینی خسارت
تا یک ماه
دیگر وجود
ندارد
مدیریت
بحران در کشور
نمره مردودی
میگیرد
پروفسور
قمشی(رئیس
دانشکده علوم
آب دانشگاه
شهید چمران اهواز)
:
سیلاب
کرخه در هزار
سال اخیر بیسابقه
است/ فرسایش
خاک در ایران
پنج برابر
جهان است/ تالابهای
خوزستان احیا
شدهاند/
امکان برآورد
تخمینی خسارت
تا یک ماه دیگر
وجود ندارد/
مدیریت بحران
در کشور نمره
مردودی میگیرد
مهدی
قمشی (رئیس
دانشکده علوم
آب دانشگاه
شهید چمران
اهواز) دبی
ورودی معادل
هشت هزار متر مکعب
در ثانیه در
رود کرخه را
بیسابقه میداند
و میگوید که
این چرخه
بازگشت
هزارساله سیل
در محدوده
کرخه است.
آرمان-
به گزارش
آرمان به نقل
از ایلنا،
بهار در ایران
چشماندازی
نه چندان سبز
و پر گْل از
خود برجای گذاشت.
با در گِل
نشانیدن
زندگانی
مردمان گلستان،
فارس،
کرمانشاه،
ایلام و از
همه وحشتناکتر،
لرستان و
خوزستان،
جلوهای دیگر
از تغییر فصل
نمایان شد. در
این میان خوزستان
پذیرای سیلابهای
سرازیر شده از
تمامی استانهای
همجوار و
بالادستی خود
بود و مردمان
ساحل غربی
کرخه و کارون
پنجه در پنجه
موجهای سیل
بنیانافکنی
انداختهاند
که لحظه به
لحظه بلندتر و
پرقدرتتر به
دیواره
کاشانهشان
میکوبید و
دار و ندارشان
را در کام خود
فرو میبلعید.
دکتر مهدی
قمشی (استاد
تمام و رئیس
دانشکده علوم
آب دانشگاه
شهید چمران
اهواز) در گفتگوی
پیشرو در
رابطه با علت
جاری شدن
سیلاب و
همچنین خطرات
جاری آن گفتگو
کرده است.
به
عنوان یک
متخصص در حوزه
آب، دلایل
اصلی بروز سیل
اخیر را در چه
میبینید و
تبعات و
خساراتش را چه
میزان
ارزیابی میکنید؟
علت
اصلی سیل بارشهای
غیرمنتظره و
منحصر به فردی
است که اتفاق
افتاده است.
ما در روزهای
اخیر، در حوضه
کرخه بارشهایی
را که
داشتهایم
که طی هفتاد
سال گذشته در
این حوزه بیسابقه
بوده است و
بعضیها
معتقدند که
این آوردِ
رودخانه یا
این ریزشها
مطابق با سیل
هزارساله این
رودخانه است!
البته در
محدوده رود دز
اینطور نیست
و شرایط نسبتا
بهتر است و
زمانهایی
داشتهایم که شرایط
مشابه را
تجربه کرده
بود و اکنون
در این شرایط
نیستند.
یعنی در
چرخه
هزارساله
تاریخ کرخه
این اتفاق نیفتاده
است؟ مبنای
محاسبه دوره
بازگشت سیل هزارساله
چیست؟
ما
آمار
هزارساله
نداریم اما
آنالیزی
داریم و آمار
هیدرولوژیکی
در کشور ما
حداکثر 70 سال است
و بر همین
اساس تحلیلهای
هیدرولوژیکی
که انجام میشود،
بارشها و سیلهای
محتمل را میشناسند.
مثلا میگویند
اگر در هفتاد
سال اینقدر
بارش داشتهایم،
در دوره دویست
ساله چه میزان
خواهد بود یا در
پانصد سال
فلان مقدار
خواهد بود. طی
همین پیشبینیهای
آماری است که
میگوییم
چنین چیزی
مطابق با سیل
هزارساله
کرخه است و
البته ما هم
چنین تجربهای
را هرگز
نداشتهایم
که هشت هزار
متر مکعب در
ثانیه از کرخه
آب عبور کند.
در
دز، شرایط به
این حادی
نبوده است. در
آمار این رود
دوبار چنین
تجربهای
وجود دارد اما
آنچه که از
نظر من کاملا محرز
است این است
که ما حوضههای
آبخیز را
بسیار تخریب
کردهایم و
آبی که آمده
است و ریزشهایی
که داشتهایم،
نشان میدهد
که فرسایش
زیادی ایجاد
شده است.
مقدار رسوبی
که همین الان
رودخانهها
حمل میکنند و
در پلدختر و
معمولان و خرمآباد
شاهد آن هستیم
که درخانههای
مردم
فرونشسته
است، در حقیقت
فریاد میزند
که ما حوضههای
آبخیز را
بسیار
دستکاری کردهایم
و جنگلها و
منابع را از
بین بردهایم
و تبدیل به
زمین کشاورزی
یا راه و
ساختمان و ...
کردهایم.
کاهش تراکم
جنگلهای
بلوط چه اثری
بر فرسایش خاک
و جاری شدن سیلاب
داشته است؟
صد
درصد اثر
دارد! هم در
آوردهای
ورودی به سدها
و هم در
فرسایش خاک
اثر داشته است
که من از جنبه
فرسایش خاک آن
را توضیح
دادم. اما اگر
سوال این است
که اگر جنگلهای
بلوط دستکاری
نمیشد آیا
روانآب
اتفاق نمیافتاد؟
باید بگویم که
این اتفاق میافتاد
اما اگر این
جنگلها
بودند، این
فشار را تخفیف
میدادند و
مقداری از این
آب به زیر
زمین منتقل میشد.
آمارهای
مختلفی از
فرسایش خاک در
ایران منتشر
میشود از هشت
برابر
استاندارد
جهانی تا دو و
نیم برابر یا
سه برابر؛ اما
مشخصا گفته میشود
که هر ساله
دوونیم
میلیارد تن
خاک در آنجا
فرسوده میشود.
آیا رقم دقیقی
از فرسایش خاک
وجود دارد؟
بله.
این یک نرم
جهانی دارد و
از نظر نرمهای
جهانی کاملا
مشخص است که
چقدر فرسایش
خاکمان قابل
قبول و چقدر
مازاد است. در
کشور ما در هر
هکتار تا سه
تن فرسایش خاک
قابل قبول است
ولی الان
متوسطش در ایران،
پانزده تن در
هر هکتار است!
پس
آمار دقیق 5
برابر
میانگین
جهانی است؟
معنای دیگرش
این است که
ایران پنج
برابر
مستعدتر از
سایر نقاط
جهان در برابر
سیل است؟
بله
متاسفانه
همینطور است.
سدهایی
که در استان
خوزستان وجود
داشت تا چه میزان
از افزایش
خسارت جلوگیری
کرد؟
من
فکر میکنم
این سدها
بسیار موثر
بودند. الان
بحثهایی هست
مبنی بر اینکه
اگر سدها
نبودند آبراههها
هم میتوانستند
مقداری از
سیلاب را حمل
کنند و البته
این حرفهای
غلطهای رایج
در فضای مجازی
است.
ببینید
که حداکثر
میزان سیلابی
که در طول تاریخ
رود کرخه، از
آن عبور کرده
است هزار متر
مکعب در ثانیه
بوده است و
بیشتر از آن
تبدیل به سیل
شده است!
بنابراین
بستر طبیعی
رودخانه کرخه
بیشتر از
هزارمتر مکعب
را تا به حال
عبور نداده
است و اگر این
هشت هزار متر
مکعب در ثانیه
که در یک مقطع
زمانی وارد سد
کرخه شده است،
وارد پاییندست
میشد، ما
باید حداقل
توقع دبی هزار
متر مکعب در ثانیه
را در دشت
آزادگان میداشتیم.
این
به این معناست
که اگر سد
کرخه نبود
مقدار خسارت
هشت برابر میشد؟
بله.
این حتی اگر
تا هفت هزار
مترمکعب هم میبود،
حتی تا اهواز
را هم متاثر
میکرد.
در
حال حاضر دبی
آب ورودی به
کارون در
اهواز چقدر
است؟ اعدادی
نظیر شش هزار
و چهارصد را
نیز مطرح میکنند؟
خیر؛
در حال حاضر
سه هزار و
پنجاه متر
مکعب در ثانیه،
دبی آب ورودی
به کارون در
اهواز است.
در
سیل معروف در
سال 47 تا 11400 متر
مکعب آب دبی
هم مطرح شده
بود؛ آیا این رقم
صحیح است؟
خیر؛
آنها جمع دز و
کارون که
همزمان
مطابقت داشتند
را گفتهاند و
این اشتباه
است. سیلی که
محتمل بود در
اهواز در این
واقعه اخیر
حدود 6000 متر
مکعب در ثانیه
بود.
یعنی به آن
شدت نمیشد؟
پس دوره
بازگشت این
سیل محل تردید
قرار میگیرد؟
خیر؛
بیشتر از این
ممکن نبود. آن
عدد 11000 کاملا
اشتباه است و در
آن زمان هم،
همین حدود 6000
متر مکعب در
ثانیه بود. در
واقع 6700 متر
مکعب در
ثانیه، رقم
واقعی دبی کارون
در اهواز در
سیل سال 1347 بوده
است.
کاهش
محدوده حریم
رودخانهها
با ساختن جادههای
ساحلی و پارکها
و پلها چه
اثری در حجم
آب داشته است؟
در
مقاطع شهری ما
میتوانیم از
سیلاب دشت
رودخانهها
به منظور
ایجاد جادهها
و پارکهای
ساحلی
استفاده کنیم
و این اشکالی
ندارد اما به
شرطی که سایر
مسائلی که
باعث سیل میشود
را ایجاد
نکنیم. اما در
حال حاضر جادهسازی
در حریم رودخانه
به مقداری
مقطع رودخانه
را در اهواز کاهش
داده است. این
برای زمان
خشکسالی خوب
بوده است و
اشکالی در
طراحی آنها
وجود ندارد
چون بیشتر
اوقات یعنی در
حدود دوازده
یا سیزده سال
گذشته
خشکسالی
داشتهایم
بنابراین چون
این خشکسالی وضعیت زیستآبی
رودخانه را تخریب
میکند پس
بستر اصلی
رودخانه را
بیش از مقادیر
مشخصی کاهش
دادن؛ باعث
شرایط زیستآبی
رودخانه میشود
اما باید مقطع
به گونهای
باشد که در
سیلاب دشتش
بتواند مقدار
دبی مورد نظر
طراحی سیلاب را
عبور بدهد و
در حال حاضر
میبینیم که
مقدار عبور
سیلاب در
آبراهه اهواز
اگر زمانی
چهار تا پنج
هزارتا را
عبور میداده
است الان برای
عبور سه هزار
متر مکعب در ثانیه،
دچار مشکل شده
است.
در
احیای تالابها
چه اثری داشته
است؟ آیا
بامدژ و
هورالعظیم و
میانگران
آبگیری شدهاند؟
بله؛
اینها همه
آبگیری شدهاند.
دارخوین
شادگان چطور؟
آن را گفتهاند
که بیش از ده
درصد آب
ندارد؟
ما
تالاب بامدژ
را داریم که
کاملا پر آب
شده است.
تالاب
هورالعظیم که
بیش از هفتاد
درصدش پر شده
بود و
معبرهایش
دیروز باز شده
که احتمالا
آنها نیز
آبگیری میشود.
تالاب شادگان
کاملا وضعش
خوب است و
گنجایش دارد و
در حال تغذیه
است و بسیار
بهبود پیدا
کرده است.
تالاب
میانگران را
داریم که قبل
از این سیلابها
پر شده بود.
تالاب بندون
هم پر است و
تالاب شیمبار
هم قبل از این
سیلابها
احیا شده بود.
اما از حالا
به بعد باید
گفت که ظرفیتشان
کامل است و
اگر بیش از
این آب وارد
آنها شود ممکن
است به محدودههای
اطرافشان
تجاوز کنند و
بعضی از
روستاها را
تهدید کنند.
پر
شدن این تالابها
و هورها چه
تاثیری در
کاهش گردوخاک
خواهد داشت؟
صد
در صد ارتباط
دارد. ما میتوانیم
بگوییم که از
جهت کانونهای
داخلی
خوزستان
امسال قطعا
مشکل نخواهد داشت
و کانونهای
داخلی کاملا
تغذیه و تثبیت
شدهاند اما
از وضعیت
کانونهای
خارجی چندان
اطلاعی ندارم.
هرچند در کشور
عراق هم بارشها
بد نبوده است
و بخشی از
کانونها را
پوشش داده و
به میزان
کمتری رسانده
است.
شایعات
مرتبط با
ترسالی تا چه
حد صحت دارد؟
این
شایعه نیست.
اختلاف بین
علمای اقلیمشناس
است! در مسائل
اقلیمی،
اقلیمشناسان
تحلیلهای
متفاوتی از
تشعشعات
خورشیدی،
جریانات اقیانوسی
و وضعیت تبادل
حرارتی در کره
زمین دارند و
براساس آن
وضعیت اقلیمی
آینده بعضی از
مکانهای کره
زمین را تحلیل
میکنند. غالب
اقلیمشناسان
ورود به دوره
ترسالی را نمیپذیرند
اما ممکن است
این حرف درست
هم باشد! معمولا
پنج یا شش ماه
قبل از زمان
مورد نظر میشود
میزان
بالاتری از
اطمینان را به
دست آورد و ما
باید تا
اردیبهشت
ماه صبر کنیم
تا بتوانیم
تحلیلهای
مرتبط به سال
آینده آبی را
ببینیم که از
مهرماه شروع میشود.
آیا
میشود رقم
دقیقی از
خسارات وارده
به خوزستان ارائه
کرد؟
هنوز
نمیشود جمعبندی
کرد و هنوز در
میان واقعه
هستیم و مردم
در حال جابهجایی
هستند. باید
منتظر باشیم
که خسارات را
که احتمالا
بیشتر از این
خواهد بود
بتوانیم ارزیابی
کنیم که این
احتمالا بیست
تا سی روز
آینده قابل
برآورد باشد و
زودتر از آن
نمیشود
تخمینی نزدیک
به واقعیت از
ماجرا عرضه کرد.
به
عنوان متخصص
این حوزه به
مدیریت بحران
در کشور و
استان
خوزستان چه
نمرهای میدهید؟
من
در استان
خوزستان
رویهم رفته میتوانم
نمره خوب بدهم
و از یک تا
بیست شاید 15 را
در نظر بگیرم
اما در سایر
استانهای
دیگر مثل
فارس، لرستان
و گلستان با
توجه به این
نابسامانیها
و بحرانها
نمره خوبی نمیدهم.
در شیراز و
گلستان چون
تلفات انسانی
زیاد بود، من
به عملکرد
مسئولان زیر
ده میدانم.
..............................................................................................