توقف
صدور دارو به
یونان؛
سرمایه
داری برسرسود
با کسی شوخی
ندارد
یوسف
لنگرودی
در سال
های اخیرهر چه
که می گذرد
مردم اروپا معنای
واقعی سرمایه
داری را هر چه
بیشتردرک می کنند.
چه در شرق و چه
در غرب اروپا.
از فرانسه مهد
آزادی
دمکراسی
سرمایه داری
گرفته تا کل
اروپای شرقی
رها شده از
سلطه
"سوسیالیسم"
استالینی و
افتاده
دردامن سیستم
نئولیبرالی
بازارآزاد.
تعرض
بازارآزاد و
نظام سرمایه
به معیشت و
رفاه
اجتماعی،
فشار اقتصادی
زیادی را به
اکثریت
شهروندان
کشورهای
اروپایی وارد
آورده است. در
عوض سرمایه
داران و شرکت
های فراملیتی
و مدیران و
صاحبان بنگاه
های مالی و
بانکی در پناه
همین نظام
نئولیبرالی
هر چه که می گذرد
فربه تر می
شوند و بر
سرمایه و ثروت
شان بشدت
افزوده می شود.
حاصل
این بی عدالتی
رو به گسترش، شرایط
دشواری را
برای اکثریت
اهالی فراهم
کرده است. بر
اثر همین بی
عدالتی های
اقتصادی و
اجتماعی است
که لندن
ناگهان با شورش
مردم روبرو می
شود. پاریس بر
اثر شورش جوانان
خشمگین از فقر
و تبعیض در
آتش می سوزد و
در اسپانیا،
ایرلند،
پرتغال و
یونان، مردم
ضمن تظاهرات
گسترده
خیابانی دست
اعتصابات سراسری
می زنند. در
این میان
تکلیف اروپای
شرقی روشن
است. سرزمین
های آزاد شده
ازسلطه " سوسیالیسم
" استالینی که
با اعلام"
پایان تاریخ "،
قراربود به"
بهشت" نظام
سرمایه داری
دست یابند،
ناگهان
دریافتند که
نه تنها از
فقر و بی
عدالتی رهایی
نخواهند یافت
بلکه به شکلی
دیگر در دام
استثمار و
چپاول البته
از نوع سرمایه
داری بیرحمش
یعنی
نئولیبرالیسم
گرفتار آمده
اند.
اما
ماجرای مربوط
به بازار آزاد
وکارکرد
نیولیبرالیسم
اقتصاد ی نظام
سرمایه داری
دراروپا، خلق
و خوی وحشیانه
خود را - تحت رهبری
امپریالیسم
آلمان و
فرانسه - بیش
از هر جای
دیگری در
یونان به
نمایش گذاشته
است. بیکاری و
فقر و عدم
اطمینان به
داشتن یک زندگی
نسبتا قابل
قبول، به
نگرانی عمده
یونانی ها تبدیل
شده است.
به
برکت بازار
آزاد و نظام
نئولیبرالی،
یونان به چنان
روزی افتاده
که کشور عملا
ورشکسته شده و
قادربه اجرای
تعدات مالی
خود نیست.
هرگونه
کمک مالی
اتحادیه اروپا
به یونان با
چنان شرایط
دشوار و طاقت
فرسا و بی
شرمانه ای
همراه است که
اجرا شدن آن
شرط و شروط،
مردم این
کشوررا به
بیچارگی و
درماندگی محض
خواهد کشاند و
شخصیت و هویت
تاریخی شان را
فرو خواهد
پاشاند. همین
قدرت های درجه
اول اروپایی
از یونانی ها
خواسته اند تا
اگر قادربه
پرداخت وام
های دریافتی
نیستد، جزایر
و بخش های
مختلف کشور را
چوب حراج
بزنند و
بفروشند و پول
حاصل از فروش
آن را به حساب
دولت های
سرمایه داری و
بانک ها
بریزند.
حالا
نیز یک اقدام
بیشرمانه
دیگر که
معنایی جز
جنایت علیه
مردم یونان
ندارد همین
امروز اعلام
شد: قطع صدور
دارو و لوازم
بهداشتی به
یونان از سوی
شرکت های چند
ملیتی. به
همین دلیل هم اکنون
کشور با فقدان
و کمبود حدود
دویست نوع دارو
روبروست
ازجمله :
داروی
آرتروز، هپاتيت
سی، فشار خون،
داروهای کاهش
دهنده ميزان
کلسترول،
داروهای ضد
روان پريشی،
آنتی بيوتيک
ها، داروهای
بيهوشی
وداروهای
تعديل کننده
های ايمنی بدن
که در درمان
امراض روده ای
کاربرد دارند.
شرکت
های دارویی
چند ملتی که
دست به توقف
صدور دارو زده
اند عبارتند
از: فايزر،
روشه، گلاکسو
اسميت کلاين و
سانوفی که
ادعا می کنند
به خاطر سر بر
آوردن این
داروها در
کشورهای دیگر
از صدور دارو
به یونان خودداری
ورزیده اند.
چنین اعادیی
البته می
تواند تا حدی
درست باشد و
در آشفته
بازار یونان
چنین
چیزی می
تواند واقعیت
داشته باشد و
سود اندوزان
وانگل های
اقتصادی،
داروهای
یونان را که
ارزان است، به
بهای گرانتری
در خارج از یونان
بفروشند. اما
این همه ماجرا
نیست. حقیقت
این است که
شرکت های
دارویی بدلیل
ناتوانی یونان
در پرداخت
بدهکاری به
این شرکت ها
صدور دارو به
یونان را
متوقف ساخته
اند. شرکت های
معروف و بسیار
ثروتمندی که
همین که احساس
کنند در یک
جایی از سود
خبری نیست در
قطع صدور حتی
داروهای
حیاتی درنگ
نخواهند کرد.
این شرکت های
دارویی فرا
ملیتی گل سر
سبد همان نظام
جهانی اند که
اربابانش به
بهانه مبارزه
با دیکتاتوری
و کمک به شکل
گیری دمکراسی
کذایی شان،
کشورهای کوچک
را با براه
انداختن
محاصره
اقتصادی و
دارویی به روز
سیاه می
نشانند. چندین
دهه محاصره
دارویی کوبا،
محاصره شدید
اقتصادی و غیر
مستقیم
دارویی عراق
که آثار مرگباری
بر زندگی صدها
هزار داشته و
بالاخره بایکوت
اقتصادی و
مالی و بانکی
ایران که
علاوه بر فشار
زیاد بر زندگی
مردم، کشور را
با بحران
کمبود دارو
روبرو ساخته
است. در نظام
سرمایه داری
این سود است
که همه چیز بر
مبنای آن تنظیم
می شود و در
قلمرو مربوط
به سود با هیچ
بنی بشری سر
شوخی ندارد.
حالا چه مردم
کشورهای
توسعه نیافته
باشد چه
شهروندان
آمریکا و یا
اروپا.
پروفسور
يانيس
تونتاس، رئيس
اداره نظارت
بر داروی
يونان می
گويد: "شرکت
های داروسازی
از صدور
محصولات خود
به کشور
اجتناب می
کنند، چون يونان
برايشان
سودآوری
ندارد."
سرمایه
داری لجام
گسیخته، یونانی
ها را که
روزگاری یکی
از مراکز تمدن
جهان بودند وبه
علم و
فلسفه و دانش
خود افتخار می
کردند، در بد
مخمصه ای
گرفتار ساخته
است. یک روز از آنان
می خواهد برای
پرداخت وام
های شان جزایر
و اماکن
تاریخی خود را
به بیگانگان بفروشند؛
یک روزبه خاطر
بدست نیاوردن
سود و عدم وصول
طلب هایش
ناگهان صدور
دارو را به آن
کشور قطع می
کند. اگر
اوضاع چنین
پیش برود
معلوم نیست چه
خواب شوم
دیگری برای
یونانی ها
دیده شود. مثلا
از توزیع آب
شیرین
خودداری
شود؟
این
اتفاقات نه در
عصر بربریرت
که به محاصره
در آوردن
مناطق و قطع
ارزاق و دارو
و نیازهای حیاتی
مردم
امری عادی
تلقی می شد،
بلکه در ابتدای
هزاره سوم و در مهد
دمکراسی آن یعنی
اروپا بوقوع
می پیوندد.
مردم
یونان اگر چه
در افسانه های
شان آنقدرخوش
شانس بوده اند
که خدایان نیک
و دلیرانی
رویین تنی
داشته باشند
تا در هنگام
مصیبت و
درماندگی به
دادشان برسند
و نیروی های
اهریمنی را نقش
بر زمین سازند.
اما در جهان
واقعی از این
افسانه ها
خبری نیست و
خدایی نیست که
نجات شان دهد.
مردم
یونان چاره ای
ندارند تا با
اتکا به نیروی
خودشان وارد
میدان شده و
دست در دست
همه کارگران و
زحمتکشان
قاره سبز و در
همبستگی با
اکثریت مردم
مترقی جهان
تعرض سرمایه
داری را در هم بکوبند
و سرانجام این
نظام را وهر
نوع ستم واجحافی
را برچینند.
این جاست که
قدرت بی مانند
خدایان
اساطیری به
این شکل در
نیروی متحد
همه زحمتکشان
و ستم دیدگان
تبلور خواهد
یافت. قدرت متحد
و عظیمی که
خدایان نیز در
مقابلش
سرتعظیم فرود
خواهند آورد.
سه شنبه
– پنجم مارس 2013