سیلی که
درس همبستگی
داد
✍دکتر
علی حاجی
فعال
صنفی معلمان
این
روزها تیتر
اول همه رسانه
ها ، انعکاس
اخبار سیل در
جای جای
کشورمان است
که باعث جان
باختن شماری
از هموطنان و
تخریب زیادی
در نقاط مختلف
کشور از
گلستان و
مازندران و
شیراز تا لرستان
و اهواز و
سرپل ذهاب و ...
به بارآورده
است. در این
میان هموطنانمان
قبل از رسیدن
کمکِ
سازمانهای
دولتی خودشان
دست به کار
شدند و علیرغم
تلخی های فراوان
، صحنه های
زیبایی را خلق
کردند.
اگرچه
از حرکت
انسانی مردم
شیراز در پناه
دادن به
مسافران
نوروزی
نمیتوان چشم
پوشی کرد، اما
در این میان
اتحاد و همدلی
مردم گمیشان
قابل ستایش و
مثال زدنی
است. مردمانی
به صلابت صخره
که بجای
گریستن
«زیستن» را
برگزیدند و
بجای ترسیدن
«جنگیدن» را !
مردمی که با
تلاشی دسته
جمعی و با دست
خالی و بدون
هیچ گونه
تجهیزات مکانیکی
و دولتی ،
برای جلوگیری
از ورود آب به
داخل شهر ،
سدی به طول ۴
کیلومتر و
ارتفاع ۲ متر
ساختند. آنها
با پر کردن
کیسه هایی از خاک
و به صف
ایستادن و دست
به دست کردن
این کیسه ها ،
توانستند سدی
بسازند تا از
ورود آب به شهر
جلوگیری و از
شهر محافظت
کنند . حماسهای
که یک مترش در
تمام
دولتمردان کشور
یافت نمیشود!! آنها
نشان دادند که
قدرت اتحاد مردم
کمتر از همین
سیل
نیست. امید
به زندگی و
تلاش برای
تغییر شرایط ،
تمام آن
چیزی بود که
هموطنان
ترکمن در
منطقه گمیشان
برای نجات خود
انجام دادند.
نه آنچه که
خیلی از مسئولان
قبل یا در
لحظه بروز
بحران فقط در حد
شعار میگویند.
آنها به
مسئولین بی
کفایت و بی
تدبیر یاد
دادند که گرهی
که با
دست باز می
شود تخریب و
انفجار
کارساز نیست !
از نظر
نگارنده این
حرکت و همدلی
مردم شریف گمیشان
قبل از اینکه
نشان اتحاد و
همدلی مردم باشد
نماد ناامیدی
مردم از
مسئولان و
نماد بی
شرمی
مسئولانی است
که به جای
خجالت از
اینکه وظیفه
خود را بر
گردن مردم
انداختند و به
آن افتخار می
کنند. با وجود
ثروت افسانه
ای ایران و
تکنولوژی های
نوین چرا باید
در برخورد با
حوادث
غیرمترقبه به
روش صد سال
پیش عمل کرد ؟
بیش از
۱۰ روز از سیل در گمیشان
می گذرد و
تمام راه های
ارتباطی شهر
قطع شده است و
وضعیت این شهر
بحرانی می
باشد و مسئولین
از رفع این
مشکل درمانده
و عاجز هستند. نماينده
گرگان و آق
قلا
می گوید شهر
باید تخلیه
شود ،
حسن_روحانی در
دیدار با مردم
سیل زده
گمیشان می
گوید خداوند
مشکلات ناشی از
سیل را جبران
خواهد کرد!!
این درحالی ست
که ٦
نفر از
نیروهای
مردمی در این
شهر بر اثر
واژگونى قايق
نجات فوت شدند
در صورتی که
حتى جليقه
نجات هم
نداشتند و
مردم محلی از
تورهای ماهی
گیری شان نه
برای
ماهیگیری
بلکه برای پیدا
کردن اجساد هم
نوعانشان
استفاده می
کردند . این در
حالی ست که
بین برخی
مسئولین به
ظاهر محترم
جهت همدری با
مردم سیل زده
سر اينكه چه
کسی بیشتر در
آب فرو رود،
مسابقه است!!!
مملکتی که در
آن برای
«سرکوب » همه
چیز هست ولی
برای «نجات»
هیچ چیز !! آیا
غمی بزرگتر از
این هست ؟!
سیل نه
اولین مصیبت
بود و نه
آخرین خواهد
بود اما
پایداری مردم
گمیشان و آق قلا و
مهربانی مردم
شیراز درسی
بود برای کسانی
که یکپارچه ،
مردم را در
جایگاه متهمِ
بدرفتاری می
نشانند.
خودفریبانی
که سلفی
گرفتن
در سیل را
دلیل این
عارضه رفتاری
می دانند و
بجای دلداری و
تسکین، افراد
جانباخته را
قربانیان تماشا
خطاب می کنند.
در حالیکه این
عارضه ی قرن
ماست و ربطی
به یک ملت خاص
ندارد. کسی
خود را به آب
می زند تا کسی
را نجات بدهد
و دیگری که
دنبال فرصتی
است تا از
بحران
درآمدزایی
کند .
داستان
سیل در
کشورمان
داستان تلخی
شد و هر چه
بیشتر پیش میرود،
گریه بیشتر
امانت را میبرد.
نادر
ابراهیمی
کتاب آتش بدون دود
را با این چند
جمله تمام
کرد: "عزیزِ
من! نترس! با
صدای بلند
گریه کن، شاید
همسایهات با
صدای گریه ی
تو از خواب
بیدار شود..."
مسئولان،
خواب زمستانی
بس است بیدار
شوید، بهار
است!!!