متن
نامه ی اسماعیل عبدی
از
زندان اوین
به نام
خداوند جان و
خرد
امروزه
کانون توجهات
جهانی به
آموزش و پرورش
معطوف شده است
و در تمام
کشورهای جهان
حق تشکیل
اتحادیههای
سراسری
صنفی،به
رسمیت شناخته
میشود. نتیجه
ی باور به این
اصل که «هیچ
جامعهای نمیتواند
از سطح
معلمانش
فراتر برود»
باعث پیشرفت
همهجانبه و
تحولات شگرف
اقتصادی،
اجتماعی و فرهنگی
در این کشورها
شده است.
متأسفانه
در کشور ما،
نگاه
واپسگرایانه، و بیدرایتی
برخی مسئولان
و انحصاری
کردن تصمیمات،
اختصاص
کمترین بودجه
به آموزش و
پروش و برخوردهای
امنیتی با
عدالتخواهان
در تشکلهای
صنفی مستقل،
باعث شده که
اساسی ترین
حقوق معلمان،
دانشآموزان
و به دنبال آن
حقوق قانونی
جامعه به شکل
وقفهناپذیری
پایمال گردد.
نتیجه ی
این بی تدبیری
ها چیزی جز
حقوقهای
نجومی
مدیران، دزدی
های بیسابقه
از صندوق
ذخیره
فرهنگیان، بیانضباطیهای
مالی گسترده
در تعاونیهای
مصرف
فرهنگیان،
تبعیض در
استخدامها،
عدم تخصیص
حقوق و
دستمزدِ
شایسته، بیتوجهی
به معیشت و
منزلت
بازنشستگان و
مشکلات معلمان
حقالتدریس،
پیمانی، پیشدبستانی
و نیروهای
آزاد، رشد بی
سابقه کودکان
بازمانده از
تحصیل و
افزایش
تعدادِ
کودکان کار،
پایین آمدن سن
فحشا،
پایین آمدن
سنِ اعتیاد و
کشیده شدن آن
به مدارس،
توزیع
نامتوازن
امکانات،
نابرابری در
حقوق دانش
آموزان با
ایجاد مدارس
خاص، پولی
سازی آموزش و
پرورش،
فرسودگی ابنیه
مدارس بهویژه
در حاشیه
شهرها و مناطق
مرزی، ایدئولوژیزدگی
محتوای کتب
درسی، امنیتی
کردن فضای آموزش
و پرورش، عدم
اجرای کامل
نظام هماهنگ
پرداخت و...
و این
همه بیعدالتی
در جامعه،
موجب آزار
ذهنی معلمان،
بهعنوان
موتور متحرک
جنبشهای
اجتماعی شده
است.
در
چنین شرایطی،
کانون های
صنفی و شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
کشور، در
چارچوب اساسنامه
مصوب ماده ۱۰
احزاب، بارها
و بارها از راههای
متعدد چون:
نامه، تذکر،
طومار، دیدار
با نمایندگان
مجلس و
مسئولان
آموزش و
پرورش، مقالات
و یادداشتهای
کارشناسانه و
صدور بیانیه،
تلاش کرد تا دغدغههای
خرد و کلان
جامعه ی فرهنگیان
را به گوش
فرادستان
برساند، اما
گویی مسئولان
پنبه در گوش
کرده و با
فرافکنی و قلب
واقعیت، سعی
در عادی جلوهدادن
وضعیت
نابسامان
آموزش و پرورش
داشتند، آنگاه
معلمان آگاه
با دعوت
کانونهای
صنفی و با اراده
و خرد جمعی،
تجمعات مدنی و
قانونیِ گسترده
ی "سکوت" تشکیل
دادند تا
باصدایی
رساتر خواسته
های خود را
این بار فریاد
بزنند. همچنین
با شرکت در جلسات
مجمع عمومی
تشکلهای
صنفی، برای
بازتنظیم و
چرخش
دموکراتیک اعضای
هیأت مدیره و
بازرسان و
رونمایی از
ابتکارات
رفورمیستی
همچون تشکیل
کمپین کشوری
پیگیری
خواسته ها با بیش از
پنجاه هزار
عضو و کمپین
بودجه
عادلانه با
بیش از یکصد
وده هزار
امضا، نشان
دادند که اگرچه
در تفکرات
سیاسی
متکثرند ولی
در کنش صنفی و
عدالتخواهانه
متحدند و
پیادهنظام
منافع هیچ حزب
و گروه سیاسی
نیستند.
اینک
در فضای
پسابرجام که
فریاد قانونمندی،
مردمسالاری،
حقوقبشر و
آزادیهای
مدنی
دولتمردان،
گوش فلک را کر
کرده است، بدون
توجه به
مقاوله نامههای
بینالمللی
حقوق
مدنی-سیاسی ICCPR
و
اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی
ICESCR وقوانین
سازمانهای
جهانی ILO و EI
که جمهوری
اسلامی
ایران
متعهد به رعایت
آنهاست؛
شاهد
بازداشت
اعضای هیأت
مدیره کانونهای
صنفی معلمان و
تشکلهای
مستقل کارگری
و تشکیل
دادگاههای
چند دقیقهای
هستیم که همهی
افراد با
اتهامهای
مشخص و یکسانی
مثل:
«اجتماع و
تبانی برای
ارتکاب جرم
علیه امنیت
کشور، فعالیت
تبلیغی علیه
نظام و...»
محاکمه و روانه
زندان می
شوند.
دستگیری
بدون ابلاغِ
اجرای احکام و
بدون نشان دادن
کارت
شناسایی، در
منزل و در
میان ترس و بهت
اعضای
خانواده،
نگهداری در
زندان بدون
دسترسی به
وکیل تا روز
دادگاه و عدم
تمدید بازداشت
نزدیک به
یکسال، نشاندهندهی
نقض آشکار
حقوق شهروندی
و بدون شک
برهم زنندهی
امنیت جامعه
است.
اینجانب
از سیاست
گذاران کشور
می پرسم:
-
آیا عضویت در
تشکل صنفی و
برگزاری تجمعات
مسالمتآمیز
بر اساس اصول
۲۶ و ۲۷ قانون
اساسی جرم است؟
-
آیا اعتراض به
دزدی و غارت
اموال عمومی
بهویژه
صندوق ذخیره
فرهنگیان جرم
است؟
-
آیا پیادهروی
معلمان در پارک،
برهم زنندهی
امنیت ملی
است؟
-
آیا حضور بر
مزار معلمانی
عدالتخواه
چون دکتر
خانعلی جرم
است؟
-
آیا جمعآوری
امضا برای
مکلف کردن
دولت به اجرای
قانون جرم
است؟
-
آیا میدانید
دو قطعنامهی
فوری سازمان
جهانی معلمان
(EI )
درباره ایران
در ۲۶ جولای
۲۰۱۵ به چه
دلیلی صادر
شد؟
-
آیا صرفاً
مردم ملزم به
رعایت قانون
هستند و دولتمردان
از اجرای قانون
مبری هستند؟
با این
اوصاف،
اینجانب
ضمناعلام
همبستگی با تمام
معلمان و
کارگران ، در
اعتراض به عدم
استقلال قوه
قضاییه در "
صدور احکام
امنیتی" برای
فعالان تشکلهای
صنفی معلمان
و کارگران و
با درخواست
صریح " خروج روند
پیگیری
پروندهام از
حالت امنیتی
به عادی" از
تاریخ دهم
اردیبهشت
۱۳۹۶ اعتصاب
غذای خود را
آغاز خواهم
کرد .
اسماعیل
عبدی
تهران،
بند ۳۵۰ زندان
اوین
دوم
اردیبهشت
۱۳۹۶