سال
٩٥بر کارگران
چه گذشت؟
در
سراسر سال ٩٥
با تعطیلی
کارخانهها،
اخراج
کارگران و عدم
پرداخت
دستمزد آنها
روبرو بودهایم.
علاوه بر
این١٥٠٠ واحد
تولیدی تعطیل
شده و
کارگران آنها
بیکار. تمامی
این معضلات
اعم از
ورشکستگی کارخانهها
که منجربه
تعطیلی یا
اخراج کارگران
و یا تعدیل
نیرو
ونپرداختن
دستمزد کارگران
میگردد، به
سیاستهای
نظام حاکم
برمیگردد که
مدافع منافع
سرمایهداران
است.
گذشته
از مشکلات
مذکور، در سال
جاری با مرگ
دلخراش تعداد
زیادی از
کارگران در
حوادث ناشی از
کار مواجه
شدیم که هیچ
یک از مسئولان
پاسخگو نبودهاند.
گزارش آماری
زیر، نشانگر
بیتوجهی
نظام به ایمنی
کارگران است:
در سه
ماه نخست سال
٩٥ در حوادث
ناشی از کار
٣٥٠جان
باختند. (٧/٥/٩٥)
در
کرمانشاه در
سه ماه نخست
سال ١٤٠٠
کارگر (٣١/٥/٩٥)
در
خراسان رضوی
در چهار ماه
نخست سال ٤٤٧
کارگر (٢٩/٨/٩٥)
مدیر
کل بازرسی
وزارت تعاون،
کار و رفاه
اجتماعی می
گوید: در
ایران روزانه
دستکم ٤ نفر
بر اثر حوادث
ناشی از کار
جانشان را از
دست می
دهند.(٦/١٠/٩٥)
مدیر
کل پزشکی
قانونی استان
تهران: از
فروردین تا
پایان آبان
ماه ٢٣٨ نفر
در حوادث ناشی
از کار فوت
کرده اند. (٢٣/١٠/٩٥)
مرگ ٦٥
نفر در استان
مازندران در ٩
ماه گذشته (٢٣/١٠/٩٥)
مرگ ١٦
کارگر در
استان
کردستان در ٩
ماه نخست سال
(١٥/١١/٩٥)
تعطیلی
کارخانهها
دلایل
گوناگونی
دارند از
جمله
رکود
اقتصادی،
واردات بی
رویه، پایین
بودن قدرت خرید
مردم، گران
شدن هزینههای
تولید، به روز
نبودن
تکنولوژی و
ترجیح مردم در
استفاده از
کالای خارجی،
نبود
نقدینگی،
تضادهای بخش
دولتی و خصوصی
و عدم حمایت
دولت از بخش خصوصی
و پرداخت وام
های بانکی با
بهره بالا و غیره
.
گزارش
زیر حاکی از
تعطیلی چندین
کارخانه قدیمی
و مجتمع
تولیدی است:
«ارج»
کارخانهای
که در روزهای
اوجش ٣٢٠٠
کارگر داشت در
آخرین دور
اخراجها،
عذر ٢٣٠ کارگر
را در اسفند
٩٤ خواست و
اکنون فقط
حدود ٥٠
نگهبان
دارد.(٣٠/٣/٩٥)
کارخانه
٨٤ ساله
«تصفیه شکرخام
و قندسازی
کرج» با٥٠
کارگر تعطیل
شد.(١/٤/٩٥))
در پی
تعطیلی یک
«واحد صنعتی
در بافق» ٣٠٠
کارگر بیکار
شدند.(٤/٤/٩٥)
٥٥
کارگر«سیستمهای
صنعتی
تاکستان»، ٢٠
کارگر
کارخانه
«آپادانا
سرام» اخراج
شدند. همچنین
شاهدافزایش
٢٠درصدی
اخراج
کارگران در
«واحدهای
صنعتی قائن»
بودیم.(٥/٤/٩٥)
٨٠
کارگر
قراردادی
«پارس نئوپان
تنکابن» اخراج
شدند. (٨/٤/٩٥)
اخراج
٩٨ کارگر در
«سربیشه
خراسان جنوبی»
(١٢/٤/٩٥)
تعطیلی
کارخانه کاشی
«زرین خراسان»
و بلاتکلیفی
٢٠٠ کارگر
(٢٥/٤/٩٥)
«زاگرس
خودرو» با
هشتاد کارگر
تعطیل
شد.(٦/٥/٩٥)
«شرکت
سهامی عام
ایرانیت» با
عمری شصت ساله
در تولید
مصالح
ساختمانی به
دلیل بدهی مالی
و سوءمدیریت
تعطیل
شد.(١٢/٥/٩٥)
با اوج
گیری بحران و
رکود اقتصادی
و تعطیلی کارخانهها،
و با توجه به
درهم آمیختگی
قدرت اقتصادی
و سیاسی ( تسلط
سپاه بر شریانهای
اقتصادی) بر
تعداد
بیکاران به
شدت افزوده شده
و بخش بزرگی
از مزدبگیران
را به دلیل
پایین بودن
دستمزد در
تنگناهای
معیشتی قرار
داده و هرگونه
صدا و اعتراضی
به بند کشیده
میشود.
همه
اینها در
شرایطی است که
جناحهای
متفاوت
حاکمیت، همان
یک درصدیها
بر سر سفره
گستردهای
نشسته و به
اختلاس،
دریافت حقوقهای
کلان،
استفاده از
رانت، سرمایهگذاری،
صادرات و
واردات پر سود
و... مشغولاند.
آنها نه تنها
با افزایش
دستمزد
(اکثریت مزدبگیران
که بسیار
پایینتر از
خط فقر اعلام
شده) مخالفت
می کنند، بلکه
برای پرداخت
معوقات مزدی
کارگران نیز
کوچکترین
اقدامی نکرده
و اعتراضات و
تجمعات کارگران
را با کمک
نیروی
انتظامی در
دفاع از کارفرمایان،
سرکوب میکنند.
گزارش
زیر امواج
اعتراضات
کارگری سراسر
کشور را نشان
میدهد که در پی
کسب مطالبات
معوقه خود دست
به تجمع و
اعتراض زدهاند:
اعتراض
٦٠ کارگر
پیمانکاری
«متروی شیراز»
به دلیل
نپرداختن ٨
ماه دستمزد
(5٥/٤/٩٥)
تجمع
کارگران «پلی
اکریل اصفهان»
در اعتراض به
عدم پرداخت
مطالبات مزدی
خود در (٦/٤/٩٥)
آغاز شد؛ در
١٧مرداد و ٢٧
شهریور ادامه
یافت در ١٦
آذر پانصد تن
از کارگران
مقابل درب
ورودی تجمع
کردند، سپس
پیاده به سمت
شهر حرکت
نموده تا در
مقابل
استانداری
تجمع کنند اما
نیروی
انتظامی از
ادامه حرکتشان
جلوگیری کرد.
آنها شش ماه
است که حقوق
خود را دریافت
نکردهاند.
این کارگران
در ٢٤ آذر و ١٩
دی نیز به
تجمعات خود
ادامه
دادند.آخرین
خبر حاکی از
تعطیلی این
کارخانه است.
تجمع
کارگران
«فولاد و چدن
دورود» و
صنایع «چوب و
کاغذ چوکا» در
اعتراض به عدم
دریافت مطالبات
مزدی خود صورت
گرفت.(٨/٤/٩٥)
تجمع
«کارگران
شهرداری آزاد
شهر» در پی
معوقات مزدی
بود. همچنین
اعتراض
کارگران «سدید
ریخته گر» به
خاطر عدم
دریافت سیزده
ماه دستمزد.
(١٤/٤/٩٥)
تعویق
دستمزد ١٥٠
مهماندار«راه
آهن شمال»، تعویق
دستمزد
کارگران «معدن
سنگ آهن بافق».
(١٦/٤/٩٥)
تعویق
دستمزد
کارگران
پیمانی «آبفای
گرگان». (١٨/٤/٩٥)
در
(٢١/٤/٩٥) پنج
تجمع شکل می
گیرد: کارگران
«فولاد زاگرس»
در اعتراض به
تعویق ١١ ماه
دستمزد، «مخابرات
کرمان»،
کارگران «آذر
آب»، کارگران
«سیستمهای
صنعتی
تاکستان» (که
٥٥
کارگر آن قبلا
اخراج شده
بود) و تجمع
کارگران «معدن
سه چاهون» در اعتراض
به عدم پرداخت
معوقات مزدی
سال ٩٣ و ٩٤.
در
٢٣/٤/٩٥ سه
تجمع شکل میگیرد:
کارگران
«شهرداری
اهواز»،
کارگران «سموم
علف کش»، و
تجمع کارگران
«فولاد البرز»
در اعتراض به
چهارده ماه
انتظار جهت
دستمزد و
بیمه.
در
٢٧/٤/٩٥ هشتصد
کارگر «معدن
طلای آق دره»
تجمع کردند.
در
٢٩/٤/٩٥ تجمع
کارگران
«کارخانه قند
و تصفیه شکر
اهواز» در
اعتراض به
بلاتکلیفی
شغلی خود و
عدم دریافت
مطالبات مزدی
خود.
تجمع
کارگران
بازنشسته
«ریخته گری
ماشین سازی
تبریز» مقابل
اداره کار
برای دریافت
سنوات پایان
کار. همچنین
اعتراض به
معوقات مزدی١٣٠
کارگر«کک سازی
طبس» در ٣٠و
٣١/٤/٩٥.
در
٤/٥/٩٥ تجمع
کارگران «کاشی
حافظ» مقابل
استانداری
فارس و
کارگران «کشت
و صنعت
مهاباد» برای
معوقات مزدی
صورت گرفت که
کارگران
مهاباد اقدام
به زدن چادر
کردند.
تجمع
٥٠٠ کارگر«ایران
ترانسفر» در
اعتراض به
سیاست کوچکسازی
کارخانه که
امنیت شغلی،
نوع
قراردادها و
سایر مزایای
حقوقی را
تغییر میدهد.
(٥/٥/٩٥)
اعتراض
به معوقات
مزدی ١٨٠
کارگر «پروژه
قطار شهری
اهواز» در
فاصله سالهای
٩٠ تا ٩٢. (٥/٥/٩٥)
در
١٢/٥/٩٥
کارگران «شرکت
واحد» در
اعتراض به
مشکلات
معیشتیشان
تجمع کردند.
در ١٤ آذر
ادامه پیدا
کرد اما به
خشونت کشیده
شد سپس در ١٠
اسفند مجدداً
مقابل
شهرداری و
شورای شهر به
اعتراض
پرداختند.
اعتراض
کارگران
پیمانکاری
«ستاره خلیج
فارس» به خاطر
مطالبات
پرداخت نشده
در٢٦/٥/٩٥ و
ادامه آن در
٢٥ دی ماه.
در
هشتمین روز
اعتراض
کارگران
«پتروشیمی رازی»
نسبت به عدم
اجرای طبقه
بندی مشاغل،
کارفرما از
ورود ده نفر
از کارگران به
مجتمع
جلوگیری کرد
اما ٣٠٠ نفر
از کارگران در
حمایت از این
ده نفر از
ورود به مجتمع
خودداری
کردند.(٨/٦/٩٥)
اعتراض
کارگران
فنی«رجا» به
عدم پرداخت
دستمزد.
(١٩/٦/٩٥)
حدود
١٠٠ نفر از
کارگران
«سیمان
دشتستان» تجمع
داشتند. به
اعتقاد آنان
ساعات اضافه
کاری در ماههای
اخیر تغییر
کرده و در
پرداخت مزایا
تأخیر وجود
دارد و
دستمزدشان
بسیار پایین
است.(١٧/٨/٩٥)
تجمع
کارگران شرکت
«قالبهای
صنعتی سایپا»
برای
مطالبات،
تشکیل شورا، افزایش
دستمزد،
پرداخت حق
سنوات به
بازنشستگان،
پرداخت آکورد
و بهرهوری
ماهانه.
(١٨/٨/٩٥)
کارگران
پیمانکاری
شاغل در«سایت
٣ پتروشیمی بوشهر»
در اعتراض به
معوقات مزدی
خود تجمع کردند.(١٧/٩/٩٥)
تجمع
کارگران
«مجتمع
پتروشیمی
مارون» در
اعتراض به بیتوجهی
کارفرما به
مطالبات صنفی
شان مقابل دفتر
مدیریت.
(٢٥/٩/٩٥)
تجمع
بازنشستگان
«تأمین
اجتماعی» در
مقابل مجلس
برای پیگیری
مطالباتشان.(٤/١٠/٩٥)
بیش از
٥٠٠ نفر از
بازنشستگان
«فولاد» در
اعتراض به
پرداخت نشدن
معوقات
بازنشستگی و
پاداش پایان
خدمت در مقابل
مجلس تجمع
کردند.(٧/١٠/٩٥)
تجمع
کارگران شرکت
«مخازن نفتی
تهران جنوب»
در بوشهر. این
کارگران پنج
ماه است که
معوقات مزدی
خود را دریافت
نکردهاند.(٢٩/١٠/٩٥)
تجمع
کارکنان «گروه
ملی فولاد» در
اعتراض به معوقات
مزدی. (٢٧/١١/٩٥)
تجمع
٤٠٠ کارگر
چندین شرکت
پیمانکاری
در«عسلویه».
(١٧/١٢/٩٥)
تجمع
بیش از ٢٥٠
نفر از
کارگران
پیمانی «سیمان
صوفیان تبریز»
در محوطه
کارخانه.
کارفرما از سال
٩٢ برای این
کارگران
تجمیع سنوات
را لحاظ نکرده
و از ابتدای
سال پایه
سنواتیشان
افزایش
نیافته است و
نیز عیدی و
پاداش پایان
سال را دریافت
نکردهاند.
(٢٣/١٢/٩٥)
در
٢٤/١٢/٩٥ تجمع
٢٠٠ نفر از
کارگران
خودروسازی «
آکیا خودرو»
در اعتراض به
تأخیر در
مطالباتشان
در مقابل
استانداری
تبریز. تجمع
١٩٠ تن از
کارگران
«بلبرینگ سازی
تبریز» در
محدوده کارخانه
به همراه خانوادههایشان
در اعتراض به
مطالبات
معوقه.
در
کنار این
اعتراضات،
موج گسترده
تجمعات معلمان،
پرستاران و
بازنشستگان
کشوری و لشکری و
کارکنان
مخابرات و... به
ویژه در بهمن
و اسفند ٩٥ را
شاهد بودهایم
که حضورشان در
خیابان، نشان
از آگاهی از عملکرد
عاملان و
مسببان فقر و
فلاکتشان
بوده است و با
تجمعات خود
شرایط تحمیلی
موجود را
برنتابیده و
آن را به چالش
کشیدهاند.
شرایط
ویژه زنان
کارگر
میانگین
نرخ بیکاری
زنان در
تابستان ٩٥،
٣/٤٧ درصد
بوده است اما
زنان چون اغلب
در بخش غیررسمی
به کار مشغولاند
در آمارهای
رسمی ٥ درصد
کل کارگران را
تشکیل میدهند.
جنس بیکاری به
طور عام زنانه
است و نرخ بیکاری
آنها دو
برابر مردان
است.
زنان
کارگر از
تبعیضهای
گوناگون
اقتصادی،
فرهنگی،
قانونی و اجتماعی
رنج برده و
تحت
سختترین
فشارها قرار
دارند. آنها
اولین
قربانیان
شرایطِ
بحرانی و رکود
اقتصادی
هستند و در
زمان تعدیل
نیرو، قبل از
مردان اخراج
میشوند. آنان
چه در دوران
شکوفایی
اقتصادی و چه در
زمان رکود، در
ازای کار
برابر بامردان،
دستمزد
نابرابر
دریافت میکنند.
مشاغل
بسیاری
اززنان
خدماتی،
پرزحمت، با درآمد
کم ساعات
طولانی کار
است.حداقل
حقوق تعیین
شده برای
کارگران به
گونهای است
که عملا هیچ
خانوادهای
نمیتواند با
دستمزد یک نفر
گذران زندگی
کند و به این
ترتیب تعداد
زنان و
کودکان شاغل افزایش
چشمگیری
داشته است.
بسیاری از
زنانی که جذب
بازار کار شدهاند
بیشترین سهم
از فقر و
فلاکت را
داشته
و مزید بر آن
انواع خشونت و
آزارهای جنسی
را متحمل میشوند
و از طرف
کارفرما،
سرکارگر و
برخی از کارگران
مورد آزار
قرار میگیرند
و هیچ نوع
نهادِ حمایت
کنندهای جهت
حمایت آنان در
مقابل این
خشونتها
وجود ندارد.
...
و اما نقش
قوانین کار
طبق
قانون کار
ظاهراً امتیازاتی
برای زنان
کارگر درنظر
گرفته شده؛
برای مثال
مرخصی
زایمان، حق
شیردادن،
ایجاد شیرخوارگاه
و مهد کودک،
قانون عدم
محول کردن کار
جسمی سخت به
زنان و... که
بعضا قابل
تأمل هستند.
وجود قانون
مرخصی زایمان
و ایجاد
تسهیلات برای کودکان
سبب شده که
بسیاری از
کارفرماها از
استخدام زنان
کارگر که
فرزند کوچک
دارند خودداری
کنند؛ یا به
محض بچه
دارشدن،
قراردادشان
را با زنان فسخ
کنند.
در
مورد مشاغل
سخت، زنان
نباید در کوره
پزخانهها،
معادن و تونلها،
کشتارگاهها،
جوشکاری، شن
پاشی و... کار
کنند اما
گزارشهای
متعدد حاکی از
آن است
که زنان در
این مشاغل سخت
به ویژه در
کوره پزخانهها
اشتغال دارند
و دستمزد
کمتری میگیرند.
از
هنگامی که
کارگاههای
زیر ده نفر از
شمول قانون
کار خارج شدند
زنان کارگر
استثمار و
آزارهای جنسی
شدیدتری را
متحمل میشوند.
بخشی از زنان
حتا شرایط
کارگاههای
زیر ده نفر را
هم ندارند؛
این زنان با
دستمزدهایی
گاه تا کمتر
از یک سوم
حداقل دستمزد
اعلام شده
کارمیکنند.
حداقل
دستمزدی که
خود فاصلهی
زیادی با خط
فقراعلام شده
رسمی دارد؛
بیمه، بازنشستگی،
مرخصی و مزایا
هم ندارند.
برای مثال این
امر در مورد
زنان
قالیباف،
منشیها،
کارگران مطبها،
نظافتچیها،
زنانی که در
خانه به
کارهای
تولیدی و بسته
بندی و... مشغول
هستند، صادق
است. زنان
قالیباف بین
١٢ تا ١٦ ساعت
در روز کار میکنند
و به انواع
بیماریهای
پوستی،
استخوانی و
عضلانی مبتلا
میباشند.
به
زنان شاغل در
کنار شغل خود،
کارخانگی نیز
تحمیل شده است
و باید پس از
ساعات طولانی
کارِخارج از
خانه، به این
مسئولیت
سنگین هم بپردازند.
زنان
مهاجر به دلیل
زن بودن و
مهاجر بودن
مورد استثمار
بیشتری
قرارمیگیرند.
بسیاری از
آنان در مزارع
تولید صیفیجات
به وجین کاری،
برداشت محصول
و... مشغولند و یا
در منازل خود
به صورت
کارمزدی به
مشاغلی از قبیل
پاککردن
سبزی و حبوبات
و بستهبندی
آن، ساخت
عروسک و
جعبه و... میپردازند.
نکته
بسیار مهم در
مورد زنان
کارگر این است
که هیچ حضور
مستقلی در
تشکلهای
رسمی کارگری
ندارند. در
ریشهیابی
این معضل یکی
از موانع اصلی
این تشکل
یابی،
کارخانگی
زنان است که
در پایان کار
باید به خانه
رفته و مشغول
سرویس دادن
شوند و از
حضور در جایی
که میتوانند
به طرح و حل
مشکلات خود
بپردازند،
محروم میمانند.
بنابراین
زنان کارگر
اخراجی نیز
راههای برون
رفت از مشکلات
را به طور
جمعی پیگیری
نمیکنند.
آنان برای دستیابی
به مطالباتشان
که
افزون بر
مطالبات
مردان کارگر است،
نیازمند حضور
مستقل در تشکلهای
کارگری هستند.
پیوند زنان
کارگر با سایر
بخشهای جنبش
زنان، و سایر
جنبشها،
نیروی آنان را
برای دستیابی
به
مطالباتشان
چندبرابر
خواهد کرد.
تریبونی
برای زنان چپ
فروردین
٩٦