رژيم
جمهورى
اسلامى نابود
كننده تمدن ٧
هزار ساله
محمد
خوشامن
در
زمانه اى كه
ما زندگى
ميكنيم ،
پيوستگى وارتباط
رخدادها و
تاثيرات
متقابل انها
به مقدار
بسيار زيادى
بالا رفته و
اين امر شامل
همه موارد
اجتماعى و
اقتصادى و
سياسى ميگردد
. محيط زيست و
همه عوامل موجود
در ان اعم از
اب خاك
، هوا و جنگل
كه مجموعه اى
از محيط زيست
مى باشد نيز
يكى از اين رخدادها
و عوامل تعيين
كننده در
زندگى امروزى
بشر است . در
رابطه با
اهميت محيط
زيست سالا نه
از طرف سازمان
ملل و بسيارى
از سازمانهاى
بين المللى
كنفرانسها و
سمينارهاى
علمى تشكيل
داده مى شود و
حتى بسيارى از
رهبران كشورهاى
دنيا دخالت
مستقيم مى
كنند ، و به
هنگام انتخابات
هاى مهم در
رابطه با محيط
زيست برنامه
هاى ويژه
آرائه
مى دهند . در
نوشتن اين برنامه
ها و اجراء ان
ميبايست همه
زمينه هاى گوناگون
اقتصادى و
توسعه أعم از
توسعه راهها و
پيشرفت
درامور
ابرسانى و يا
ابيارى صنعتى و
برق رسانى و
غيره ،
اگر بدون
هماهنگى با
ساير برنامه
هاى تدوين شده
و تأثير
متقابل انها
بر هم نباشد ،
نه تنها باعث
تخريب محيط زيست
و نابودى بخش
قابل توجهى از
منابع زيرزمينى
و بنيادى ما
خواهد شد بلكه
براى جبران ان
ميبايست
سالها هزينه
نمود تا گوشه
اى از اين اشتباهات
فاحش جبران
گردد. از اين
رو است كه داشتن
ديدگاهى فرا
جناحى و ملى
به محيط زيست
امرى لازم و
اجتناب
ناپذير است .
به همين دليل
در كشورهاى
پيشرفته هم
اكنون
طرفداران
محيط زيست به
عنوان يك وزنه
سياسى و تعيين
كننده با
تشكيل
سازمانها و
احزاب
گوناگون بر
روند و برنامه
ريزى كشور در
جهت حفظ محيط
زيست تاثير
فوق العاده اى
دارند .
متاسفانه در
كشور ما با
داشتن رژيمى
متكى به اصل
ولايت فقيه و
يك حكومتى
كاملا
ايدولوژيك و
متكى بر
قوانين شرع
اسلام كه هيچ
گونه انطباقى
با شرايط روز
دنيا ندارد با
ديدى يك جانبه
و يك سو در جهت حفظ
منافع رژيم و
عناصر انگلى
بر خواسته از
نهادهاى
نظامى و
امنيتى و
سرمايه دارى
انگلى بازار
قدم بر ميدارد
، تمامى
برنامه هايى
كه تحت عنوان
، پيشرفت و
توسعه در طى
سى سال گذشته
توسط
دولتهايى كه
به عنوان دولت
سازندگى و يا
اصلاحات و
مهرورز و
اكنون نيز
دولت تدبير
واميد پى ريزى
و اجراء گرديد
، به تنها چيزى
كه توجه
نگرديد منافع
ملى
كشورمان بود
.
با اين
مقدمه به
گزارشى تحت
عنوان بحران
اب به عنوان
مهمترين چالش
زيست محيطى در
اينده كشورمان
توجه كنيد.
ايران
كشورى با
اقليمى عمدتا
گرم وخشك است .
رشد سريع
جمعيت مهمترين
عامل كاهش
سرانه اب
تجديد شونده
كشور در قرن
گذشته بوده
است . جمعيت
ايران در طى
نه دهه ، از حدود
هشت ميليون
نَفَر در سال
١٣٠٠ به
٧٨ميليون
نَفَر تا
پايان سال
١٣٩٢ رسيده
است . بر اين اساس
ميزان سرانه
اب تجديد پذير
سالانه كشور
از ميزان حدود
١٣٠٠٠ متر
مكعب در سال
١٣٠٠ به حدود
١٤٠٠ متر مكعب
در سال ١٣٩٢ تقليل
يافته ، و در
صورت ادامه
اين روند ،
وضعيت در
اينده به
مراتب بدتر
خواهد شد .
منابع اب تجديد
پذير كل ايران
به ١٣٠
ميليارد متر
مكعب بالغ
ميگردد.
مطالعات و
بررسى ها نشان
ميدهد كه در
سال ١٣٨٦ از
كل منابع اب
تجديد شونده
كشور ٨٩/٥
ميليارد متر
مكعب جهت
مصارف بخش
كشاورزى ،
صنعت و معدن و
خانگى برداشت
شده است كه
حدود ٨٣
ميليارد متر
مكعب ان ( ٩٣
درصد) به بخش
كشاورزى ، ٥/٥
ميليارد متر
مكعب (٦ درصد)
به بخش خانگى
و مابقى به
بخش صنعت و
نيازهاى
متفرقه ديگر
اختصاص داشته
است.
بحران
اب در ايران
تحت تاثير سه
عامل عمده است
: رشد جمعيت ،
كشاورزى
نامؤثر ،
مديريت فاجعه بار و عطش
توسعه .
رشد
جمعيت و نقش
مردم :
جمعيت ايران
در قرن ١٩
ميلادى زير ١٠
ميليون نَفَر
تخمين زده ميشد.
در حاليكه در
سال ١٩٧٩
(١٣٥٧) جمعيت
ايران به ٣٥
ميليون نَفَر
و در دو دهه
بعد از ان
جمعيت ايران
به دو برابر افزايش
پيدا مى كند .
با اين حال
مصرف خانگى
مردم از ابهاى
زير زمينى
تنها ٨ تا ٧
درصد است كه رقم
بالايى محسوب
نمى شود، و با
توجه به اينكه
بيشترين مصرف
اب ايران در
بخش كشاورزى
است و مصرف
خانگى سهم كمى
در استفاده از
اب دارد، مردم
ايران نقش
بزرگى در
بحران اب كشور
ندارد. مردم
تنها ٧ درصد
اب موجود در
كل كشور را
استفاده
ميكنند و اگر
٢٠ درصد صرفه
جويى در مصرف
انها محقق شود
صرفا ١/٥ درصد
اب كشور نجات
پيدا ميكند. كشاورزى
ناموثر :
در حاليكه
تنها ١٥ درصد
مساحت زير كشت
ميرود ، حدود
٩٣ در صد مصرف
اب مربوط به
كشاورزى است .
اين در حالى
است كه تنها
١٠ در صد
توليد ناخالص
ملى كشور از
راه كشاورزى
به دست مى ايد
و ١٧ درصد
نيروى كار
كشور در اين
بخش مشغول
هستند .
مديريت
فاجعه بار و
عدم برنامه
ريزى : سازمان
محيط زيست
سرعت استفاده
از منابع اب
زير زمينى در
ايران را در
قياس با
استاندارد
جهانى سه برابر
بيشتر تخمين
ميزند . اين
برداشت بى
رويه عامل
خشكيدن ٢٩٧
دشت از ٦٠٠
دشت ايران مى
باشد هم چنين
به خاطر عدم
رسيدگى به
شبكه انتقال
اب ، ٣٥
ميليارد متر
مكعب در مسير
انتقال هدر
ميرود . مطابق
گزارش شركت اب
و فاضلاب
دانشكده محيط
زيست دانشگاه
تهران تا
تاريخ شهريور
ماه سال ٩٤ ،
٤٠ در صد از
شبكه اب كشور
فرسوده اعلام
شده است . ١٣ در
صد از كل هدر
رفتن اب ايران
تا اين تاريخ
به موجب همين
فرسودگى بوده
است .
روزنامه
واشينگتن پست
در تير ماه
١٣٩٣ ، إعلام
داشت ايران در
بين ٢٤ كشورى
قرار دارد كه
وضعيت اب در
انها خطرناك
است . اين
روزنامه ، بحران
ايران را ناشى
از برنامه
ريزى نادرست
در دوران
جمهوري
اسلامى
دانسته است در
خرداد ماه سال
١٣٩٣ ، خبر
گزارى جهانى
طبيعت با
انتشار خبرى ،
بحران شديد اب
را براى ايران
بزرگترين
چالش در دوران
معاصر خواند .
در اين گزارش
أمده است كه
بر اساس
مستندات
راهبردهاى
بين المللى
اينده ( fdi)
،ايران از
سالها پيش در
معرض بحران اب
قرار داشته
است ، اما در
سه دهه اخير
براى ان گامى
بر داشته نشده
است . اين
گزارش حاكى از
ان است كه
ايران از
مرحله امادگى
براى خطر عبور
كرده و هم
اكنون در خطر
قرار دارد
نكته
پايانى اين
گزارش را با
اقرار بى
سابقه يكى از
مديران و
برنامه ريزان
نظام ولايى به
پايان ميبرم.
عيسى
كانترى كه در
دهه ١٣٧٠ وزير
كشاورزى رژيم
بوده و اكنون
نيز معاون ريس
جمهور حسن
روحانى درامور
اب و مسول وقت
ستاد
احياء
درياچه اروميه
است ، در بهمن
ماه ١٣٩٣
وضعيت اب در
ايران را چنين
توصيف مى كند.
"
از زمان
ساسانيان
وهخامنشيان
تا حدود ٣٥ سال
پيش برداشت از
منابع ابى
كشور نداشتيم
، اما در اين
٣٥ سال فقط
١٢٠ ميليارد
متر مكعب
ابهاى شيرين
فسيلى هزار
ساله كه حدود
٧٥ درصد ابهاى
شيرين زير زمينى
بود را مصرف
كرديم ، كه
حدود ٧٥
ميليارد متر
مكعب ان در
هشت سال گذشته
بوده است .
يعنى منابع اب
را تاراج
نموديم و
جمعيت را
افزايش داديم
غافل از اينكه
اين جمعيت
بايد در يك
كشور اباد زندگى
كنند . بدون
توجه به نيازهاى
جمعيت منابع
كشور را براى
رفع برخى نيازها
به تاراج
گذاشتيم .
امروز هيچ
تالاب درون
سرزمينى ، اب
ندارد، از
بختگان يا
هورالعظيم ،
گاوخونى و
اروميه ،
ادامه اين
روند يعنى تخليه
ايران از جنوب
البرز تا
درياهاى ازاد
و از شرق
زاگرس تا
مرزهاى شرقي
كشور. ما
امانت دار
بدى
براى اين
تمدن ٧ هزار
ساله بوديم . دو كشور
در دنيا بالاى
٤٠ در صد از
ابهاى تجديد
پذيرش را هر
ساله استفاده
ميكنند ، يكى
مصر است با ٤٦
در صد و ايران
با ٨٥ در صد .
اين يعنى به
زودى همه جاى
ايران ماند
گاوخونى خشك
خواهد شد. حتى
امروز هم دير
شده است .
گاوخونى كه در
زمان قديم
بدون انتقال
اب از كارون زنده
بود امروز خشك
شده است . كارى
كه ما انجام داديم
و ميدهيم يعنى
دزدى از نسل
بعد ، يعنى نسل
كشى ، نه تنها
اب شيرين را
تمام ميكنيم ،
بلكه همه كشور
را بيابان مى
كنيم . سال
گذشته فقط
براى ٣٣
ميليون نَفَر
در داخل غذا
توليد كرديم و
براى ٤٤
ميليون نَفَر
ديگر غذا وارد
نموديم و ما
بيش از اين
توانايى نداريم
و اگر فشار
بيش از حد
وارد شود مرگ
سرزمين ايران
سريع تَر
اتفاق خواهد
افتاد . اگر تا
چند سال اينده
اين معضل رفع
نشود ٧٠ درصد
جمعيت كشور
مجبور به ترك
ايران ميشوند.
"