جایگاه
درست یک فعال صنفی
کجاست؟
اسماعیل
عبدی
نگاه
حاکمیت و
اصحاب قدرت
معطوف به
برگزاری
انتخاباتی دیگر
و تشکیل دولتی
جدید است. شخص
دیگری به
پاستور خواهد
رفت و افراد دیگری
بر مسند وزارت
خواهند نشست.
اصلاحطلبان
و اصولگرایان
همگی چشم به
تشکیل دولت جدید
و احتمالا در
پی آن به
جلسات رای
اعتماد به
وزرا دوختهاند.
بخش
بزرگی از
مخالفان خارج
از کشور هم دل
در گرو اتفاقاتی
دارند که نه
ناظر به اراده
مردم است و نه
معطوف به تغییر
و تحولات واقعی
در جامعه. چشمهای
ایشان هم یا
به دولتهای دیگر
و یا خیره به
مانیتورها و
تلویزیونهاست،
تا کی مسئول دیگری
جایی سقوط
کند، بمیرد، تا
بیانیه بدهند
و از ارتباط
احتمالا تخیلی
با بدنه نظام
بگویند و این
که در حال تدوین
برنامههای
شگرف هستند.
آنها هم به طریقی
در انتظار تشکیل
دولت بعد
هستند.
جدا
از آنکه مردم
ایران در قیام
#زن_زندگی_آزادی
یکبار برای همیشه
حرف خود را به
حاکمان و
دولتهای بزرگ
زدند که با اینها
سر سازش و به
آنها اعتماد
ندارند و
خودشان می
خواهند آینده
این آب و خاک
را روشن کنند
اما به عنوان
یک فعال صنفی
ذهنم در این
حجم شلوغ و پروپگاندای
رسانه ای
معطوف به
موارد زیر
است:
چه چیز
در این میان دیده
نمیشود؟
درباره چه
مسائلی سخن به
میان نمیآید؟
چه موضوعاتی
در صدر اخبار
نیستند؟ آنجا
همان جایی است
که باید با
دقت و حساسیت
بیشتر مشاهده
شوند؛ ما آنجا
هستیم.
نظام رتبه بندی
بدون در نظر
گرفتن مسائل سیاسی،
بر أساس قانون
باید برای
همگان اجرا
شود. تمام معلمان زندانی
باید
آزاد شوند. صندوق
ذخیره فرهنگیان،
دکل نفتی نیست
که ناپدید شده
باشد، باید
وضعیت آن مشخص
شود.
ما
هنوز مسمومسازی
دانشاموزان
را فراموش
نکردهایم؛
آسیبدیدگان
و خانوادههای
ایشان باید
مورد حمایت
قرار گیرند.
ساختار
چندگانه
مدارس باید
ملغی شود.
آموزش رایگان
حق تمام
فرزندان ایران
است. مدارس
فرسوده، کپری،
کانکسی و ... در
شان مردم ما و
فرزندانشان
نیست. مدارس
استداندارد و
با کیفیت باید
جایگزین شوند.
آمار
خودکشی
کودکان و دانشآموزان،
کوچک شدن سفره
معلمان و
کارگران، باید
دیده شوند.
آموزش،
بهداشت و امنیت
کالا نیستند.
میلیونها
دانشآموز
رانده شده از
تحصیل باید به
مدارس
بازگردند و
نظام آموزشی
باید به طور
اساسی بازنگری
و بازسازی
شود.
این
همهی آن چیزی
است که تعهد
به «اساسنامهی
تشکلهای صنفی»
ما را بر آن میدارد
تا فراموششان
نکنیم. تکرارش
کنیم. ما تابعی
از جریان سیاسی
حاکم نیستیم.
جریان سیاسی
حاکم باید
تابعی از
أراده اقشار،
أصناف، و
جامعه فعالین
متعهد به
اخلاق، آزادی
و برابری
باشد.