سیل،
شکست نظاممند،
نوروز سیاه ۹۸
این
خانه به
بازسازی
اساسی نیاز
دارد
🖋 علی
دینی ترکمانی
ایران
را سیل فرا
گرفته است.
نوروز ۱۳۹۸،
نوروز سیاهی
شده است.
فاجعه طبیعی
سیل استان
گلستان،
متاسفانه،
تقریبا تمام
کشور را در بر
گرفته است.
عدهای جان به
جانآفرین داده
و عده زیادی
مصدوم و بیخانمان
شدهاند. بهعلاوهی
خسارات مالی
زیاد وارد
شده.
۱.
با اطلاق
طبیعی بودن
واقعه، نباید
چشم بر قصورات
انسانی و
مدیریتی، بست.
در همه جای
جهان، وقایعی
چون زلزله و
سیل رخ میدهد.
منتها، در
بعضی جاها
زلزلههای
هشت ریشتری
تلقات جانی
چند نفره دارد
و در بعضی
جاها زلزلههای
شش تا هفت
ریشتری تلقات
چند ده هزار
نفره دارد؛ در
برخی از جاها
تلفات طوفانهای
شدید و طغیانهای
رودهای بسیار
بزرگ به حداقل
رسیده است و در
بعضی جاها
سیلابی
معمولی
شهرهایی را در
آب فرو میبرد
و در شهرهایی
دیگر موجب خسارات
جانی و مالی
زیاد میشود.
بنابراین، ما
در عصر توماس
مالتوس، در قرن
نوزدهم، نیستیم
که امکانی
برای مواجهه
با حوادث
طبیعی وجود
نداشته باشد و
جمعیت انسانی
بهدست چنین
حوادثی تعدیل
شود. پیشرفت
فناوری، امکانات
قابل توجهی را
در اختیار
جوامع گذاشته
تا با حوادث
طبیعی به
مقابله
برخیزند.
۲.
متاسفانه در
ایران، بهرهگیری
از امکانات
پیشرفت
فناوری در جهت
مجازات افراد
است تا در جهت
حمایت از
آنان. ثبت و
ضبط تخلفات
رانندگان از
طریق دوربینهای
نصب شده، از
جمله مصادیق
استفاده
بهینه از این
ابزارها در
جهت مجازات و
کنترل
اجتماعی است.
در نقطهی
مقابل، عدم
اعلان هشدار
به شهروندان
جهت پرهیز از
مسافرت یا
سکونت در خانههای
شهری و
روستایی در
معرض سیل
استان
گلستان، دالّ
بر سوء مدیریت
شدید در
استفاده از
امکانات ماهوارهای
پیشبینی
شرایط جوی
است؛
امکاناتی که
اجازهی پیشبینی
تقریبا قابل
اعتماد تا چند
روز آینده را
میدهد.
۳.
در کنار عامل
کوتاهمدت
مذکور، باید
به عوامل
بلندمدت
اشاره کنیم.
شهرها به ویژه
کلان شهرها
بدون قاعده
گسترش یافتهاند.
در گذشته، طرح
توسعه شهری با
نگاه آیندهنگرانه
راهبردی در
کار نبوده
است.
بنابراین، شهرهای
سامان یافته
با مدیریتهای
کوتهنگر و
غیر علمی، به
شهرهای بیدفاع
در برابر
حوادث طبیعی
تبدیل شدهاند.
از این منظر،
کلانشهرها
به گونهای
رشد کردهاند
که در آنها،
مرزی میان
منطقه تجاری و
مسکونی وجود
ندارد؛ خطوط
ارتباطی قوی
ندارند؛ فاقد
امکانات پیشگیری
از حوادث یا
مواجهه قابل
قبول بعد از
وقوع حوادث
هستند. زلزلههای
رودبار و بم و
کرمانشاه،
حادثه
ساختمان پلاسکو
تهران و فاجعه
اخیر سیل،
پیامدهای نبود
مدیریت
کارامد توسعه
شهری است.
۴.
علاوهبر
این،
باید به
برخوردهای
کاسبکارانه
با شهر اشاره
کنیم. تبدیل
کانال انتقال
آب در کوی نصر
تهران به
پاساژ نصر در
دهه ۱۳۷۰ و تبدیل
مسیل اب به
جاده در شیراز
در دهه ۱۳۸۰، توسط
شهرداریها، از جمله
این موارد
است. اضافه
کردن بلوکهایی
در شهرک
اکباتان
تهران و به هم
زدن طرح اولیه
آن، یا تبدیل
جنگلها به
ویلا و حریم دریای
خزر به شهرکهای
مسکونی،
مصادیق دیگر
است. در جایی
که شهر و
منابع طبیعی
به دکانی برای
کسب درامد و
ثروتاندوزی
شهرداریها
و نهادهای
دیگر تبدیل میشود،
انتظار پرهیز
از چنین رویههایی
و پرداختن جدی
به شهرسازی بر
مبنای اصول علمی
و نگاه
اجتماعیگرایانه
شهر به مثابه
"حق شهروندی"
شهروندان، بیمعناست.
۵.
رشد بیرویه
شهرها، به
معنای سامان
نیافتن
روستاها و در
معرض خطر قرار
گرفتن آنها
نیز است. نبود
طرح آمایش
سرزمین موجب
شده که
روستاهای
باقیمانده
فاقد زیرساختهای
لازم برای
زندگی باشند.
برخی از
روستاها نیز
که به نادرست،
بهدلیل نبود
طرح آمایش
سرزمین آیندهنگرانه
راهبردی، دارای
امکاناتی چون آب
و برق شدند،
اکنون خالی از
سکنه هستند و
بنابراین
تخریب زیست
محیطی، از این
محل بیشتر شده
است.
۶.
به هنگام وقوع
سیل در استان
گلستان، طناب
تقصیر بر گردن
استاندار این
استان افتاد و
حکم اخراجش بهدلیل
سفر خارج از
کشور وی
بههنگام
وقوع بلا،
صادر شد. اما،
وقوع سیل در
سایر نقاط
کشور، با
مسئولان حاضر
در استانها و
شهرها، داِلّ
بر این حقیقت
است که مشکل اصلی
بود یا نبود
مسئولان، پشت
میزهای کارشان
نیست. مشکل
اصلی عوامل
ساختاری
تاریخی است که
در چارچوب اثر
پروانهای،
بر روی هم
انباشته شده و
ناتوانی نظام
مدیریت بحران
را در مواجهه
با چنین وضعی
دامن زده است.
(گماردن
مدیران ضعیف و
بودجهریزی
ضد توسعهای،
جزیی از علل
ساختاری
تاریخی
است)
۷.
کلام آخر.
چنانچه پیشتر
به هنگام
حادثه
ساختمان
پلاسکو نوشتم
جامعه واقتصاد
ایران بهدلیل
نظام حکمرانی
ضعیف و سوء
مدیریتهای
شدید، درگیر
پدیدهای به
نام "شکست
نطاممند"
شده است. بهمانند
خانه کلنگی
بسیار فرسودهای
شده که با
راهکارهای
جزینگرانه
نمیتوان به
مقابلهی با
مشکلات رفت.
این خانه به
بازسازی
اساسی نیاز
دارد.
جامعهشناسی
علامه
..............................................
هیچ
نهادی منتی بر
سر مردم ندارد
✍محمد
فاضلی
اول. سیل
و سیاست هر دو
با «س» و «ی» شروع
میشوند، اما
اشتباه بزرگی
است که بر
پهنه و در اعماق
آبهای سیل
کسانی به
دنبال ماهی
سیاسی بگردند.
مردمی که در
میان آب
گرفتار شدهاند،
برایشان
فرقی نمیکند
که چه کسی یا
نهادی مانع آبگرفتگی
خانههایشان
شود یا چه کسی
دستشان را
بگیرد و از
غرق شدن نجات
بدهد. مردم به
غذا و کمکهای
بهداشتی و
ملزومات
زندگی نیاز
دارند و اصلاً
در میانه آن
کارزار با
طبیعت برایشان
فرقی نمیکند
که این کمکها
را از
وزارتخانههای
دولتی،
سلبریتیها،
نظامیان،
کمیته امداد
یا آستان قدس
دریافت کنند.
مردم به همین
سال وقتی کمکی
دریافت نکردند،
کل سیستم را
به ناکارآمدی
متهم میکنند.
خطکشیهای
سیاسی فقط به
درد رسانه و
بازیهای
سیاسی میخورد
و در عرصه
مدیریت رخداد
سیل به هیچ
کاری نمیآیند.
دوم. همه
نهادها اعم از
دولتی/غیردولتی،
نظامی/غیرنظامی،
مذهبی/غیرمذهبی،
همه سرمایه،
امکانات،
آبرو و
توانمندیهایشان
را از همین
سرزمین و
مردماناش
گرفتهاند.
هیچ کدام حق
ندارند بابت
مشارکت
نیروها و
امکاناتشان
در مدیریت پیآمدهای
سیل، چیزی را
به رخ مردم
بکشند و چشم به
مطامع و بازیهای
سیاسی آتی
داشته باشند.
همه نهادها میتوانند
بابت کوتاهیهایشان
شرمسار
باشند، اما
کسی حق ندارد
بابت انجام
وظیفهاش
نمایش سیاسی
اجرا کند.
مشارکت
نظامیان برای
مدیریت حوادث
طبیعی نظیر
سیل و زلزله،
امری رایج و
بسیار طبیعی
در جهان است.
نظامیان
حداقل چند
وظیفه اساسی
در این گونه
مواقع انجام
میدهند:
به
اشتراک
گذاشتن
اطلاعات دقیق
جغرافیایی و اطلاعاتی
که انحصاراً
در اختیار آنهاست
برای مدیریت
پیآمدهای
حادثه،
به
اشتراک
گذاشتن
امکانات و ابزارهای
ارتباطیشان
به
اشتراک
گذاشتن
امکانات
موتوری و
مکانیزه برای
انجام عملیاتهای
دشوار
ترابری، آبی و
خاکی
عملیات
جستوجوی
گمشدگان و
قربانیان
حوادث
تأمین
امنیت مناطق
حادثهدیده و
صیانت از
اموال، جان و
آبروی مردم در
مقابل تعرض
توزیع
آذوقه و
ملزومات
زندگی در
شرایط بحرانی
ایجاد
سکونتگاهها
و محلهای
استقرار
اضطراری
برخی
کشورهای جهان
برای مداخله
نظامیان در مدیریت
حوادث طبیعی،
رویهها و
راهنماهای
مفصل (Handbook)
نوشتهاند و
این مسأله از
منظرهای
مختلف بررسی
شده است.
مداخله ارتش
آمریکا در
مدیریت طوفان
کاترینا یکی
از بزرگترین
نمونه این
گونه مداخلات
بوده و بعد از
آن مقالات
متعدد دربارهاش
نوشته شده
است.
مشارکت
سازمانهای
مردمنهاد در
مدیریت حوادث
هم موضوع
پژوهشی، مدیریتی
و اجرایی
مفصلی است. من
به همراه
همکارانم در
کمیته
اجتماعی
کمیته ملی
بررسی حادثه
پلاسکو، بخشی
را به این
موضوع اختصاص
دادیم.
امیدوارم
زودتر منتشر
شود.
نهادهای
دیگر هم هر
کدام به نحوی،
نقش ایفا میکنند
و اساساً
مدیریت حوادث
طبیعی موضوعی
سیاسی نیست و
هیچ نهاد ملی
بزرگ و قابل
اعتنایی، با
مشارکت در این
امر، مستحق آن
نیست که منتی بر
سر مردم
بگذارد. همه
نهادها اعم از
دولتی و
غیردولتی،
بیشتر باید
راهکاری برای
ارزیابی
کاستیهایشان
در مدیریت
حادثه و کمکرسانی
را بیابند نه
آنکه به شیوههای
مختلف، به فکر
نمایش سیاسی
باشند و انجام
وظیفهشان را
به رخ مردم
بکشند.
کماکان
معتقدم گزارش ملی سیل گلستان و مازندران
برای شناختن
کاستیهای
اساسی،
ساختاری،
درازمدت،
مدیریتی، اجرایی
و عملیاتی
کشور برای
مقابله با سیل
و مدیریت آن،
ضروری است.
تهیه این
گزارش را
مطالبه کنیم.
شبکه
جامعهشناسی
علامه
.................................
زنان
امنیت بخش
خانواده،
آسیب
پذیر در فاجعه
✍مهتا
بذرافکن
پژوهشها
نشان داده است
که درفاجعه
سیل زنان تحت
فشاربیشتری
نسبت به مردان
قرارداشته
وآسیب
پذیرترند.
زنان
کمترازمردان
آموزش شنا
کردن دیده
وبیشتردرخطر
غرق شدن
هستند.
زنان
علاوه
برخودشان
بایدمراقب
کودکان وسالمندان
باشند،
درمواقعی که
فرارکردن نجات
بخش است، آنها
چابک نبوده
ودرنتیجه
باکودکان
وسالمندان جا
می مانند.
زنان
معمولا ازسهم
خوراک خود به
ضعیفترها می بخشند،
شیردادن به
کودکان،آنها
رابه مراتب آسیب
پذیرتر می
کند. اززنان
انتظار میرود
خانواده را از
نظر روانی
حمایت کرده
وخانواده را
مدیریت
نمایند.
زنان
درهنگام
عادات
ماهیانه به
وسایل بهداشتی
نیاز دارندکه
به علت عرف
رایج
از به زبان
آوردن
نیازشان شرم
میکنند.حتی
گاه در بعد
رسانه ای نیز
اشاره به این
نیازسانسور
میشود.
لباسهای
محلی زنان به
علت سنگینی و
یابلندی مانع
حرکت چابک میشود
و حتی
درمواردی همین
سنگینی خطر را
برای آنها
چندبرابر می
کند.
شبکه
جامعهشناسی
علامه
...............................................