دیدگاه
ملاحظاتی
بر
اعلامیه
هیئت اجرایی سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
تحت
عنوان
با
تاکید بر خصلت
مسالمت آمیز
جنبش
ضداستبدادی
به توده ای
شدن آن کمک
کنیم
صادق
افروز
پس از
مبارزه
درخشان مردم
ایران در 25
بهمن و اول
اسفند ، هیئت
اجرایی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران ،
اعلامیه ای
منتشر کرد تحت
عنوان " با
تاکید بر خصلت
مسالمت آمیز
جنبش ضد
استبدادی به
توده ای شدن
آن کمک کنیم ".
این اعلامیه
را در سایت
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه کارگر
) می توانید
مشاهده کنید . (۱) من
اگرچه با خط
اصلی این
اعلامیه که
تاکید بر مسالمت
آمیز بودن
مبارزه در
مرحله کنونی
جنبش است
موافق هستم ،
ولی این تاکید
را برای به میدان
کشیدن طبقه
کارگر ایران
در عرصه نبرد
با جمهوری
اسلامی کافی
نمی دانم .
موضع
اعلامیه بطور
خلاصه از این
قرار است :
برای (۱)
سراسری تر
کردن جنبش (۲)
بیشتر
پرولتریزه
کردن جنبش (۳)
بیشتر درگیر
کردن ساکنین
تحت ستم در
مناطق ملی ،
در مرحله
کنونی از
مبارزه باید
از شیوه های
مسالمت آمیز
استفاده کرد
.بکار گیری
روش های قهر
آمیز در شرایط
کنونی در
تسریع رشد
جنبش در موارد
بر شمرده فوق
تاخیر ایجاد
می کند .
من با این
موضع گیری
هیئت اجرایی
تا آن جایی که
بر ضرورت بکار
گیری شیوه های
مسالمت آمیز
تاکید می کند
موافق هستم .اگرچه
ممکن است از
مسیر دیگری به
نتیجه گیری هیئت
اجرایی رسیده
باشم . از
آنجایی که
نیروی محرکه
اصلی تظاهرات
خیابانی را
جوانان بیکار و
دانشجویان
تشکیل می دهند
و کارگران در
داخل این فوج
عظیم به نوعی
وول می خورند
و با جریان می
روند این
جوانان روش ها
و خصلت های
خود را بر
جنبش تحمیل می
کنند .روش ها
یی که با
تاکتیک های
پرولتری
بیگانه است . تاکتیک
استفاده از
اسلحه و کوکتل
مولوتف و ترور که
این روزها در
فیس بوک و
تویتر زیاد از
آن صحبت می
شود از جمله
تاکتیک های
غیر پرولتری
هستند که
ناشی
از عجله و بی
صبری جوانانی
است که فاقد
نظم پرولتری
هستند .
این تاکتیک
ها
بیشتر ناشی
از
رمانتیسیسم
انقلابی
هستند
و نه متانت و
رئالیسم
پرولتری .
طبقه کارگر و
بخصوص
کارگران
صنعتی که در
واحد های بزرگ
تولیدی
فعالیت می
کنند از قدرت
خود در از کار
انداختن چرخ های
تولید
آگاه هستند .آنها
اعتصاب را به
عنوان یک حربه
نیرومند در مبارزه
با رژیم
بورژوایی
بکار می گیرند
. در چند سال
قبل از
انتخابات دهم
ریاست جمهوری
شاهد اعتصابات
متعدد از سوی
کارگران
ایران بودیم .(۲) در
مصر، کشوری که
شور انقلابی
اخیرش به
غلیان مجدد
انقلاب در
ایران کمک کرد
، کارگران
ریسندگی در
مناطق متمرکز
صنعتی مثل
المحله مبارزه
با رژیم مبارک
را آغاز کردند
.این مبارزه
بعدا توسط
جوانانی که از
این کارگران
حمایت می کردند
و بعضی از
سازمان های چپ
مصر مثل سوسیالیست
های انقلابی
مصر که با
تکنولوژی های جدید
آشنا بودند به
یک جنبش
سراسری تبدیل
شد .در ایران
در آن مقطع
کوتاه
انتخابات
ریاست جمهوری
که رژیم برای
استفاده
تبلیغاتی
موقتا از
خیابان ها
کنار کشید و
مزدورانش را
جمع آوری کرد
، یک جنبش
وسیع از
جوانانی که از
وضعیت موجود
بسیار ناراضی
هستند آغاز شد
.جنبشی که
خودش را حول
یکی از کاندید
های از قربیل
رد شده
شورای نگهبان
سازمان داد
.اشتباه رژیم
جمهوری
اسلامی این
بود که فکر می
کرد پس از
پایان خیمه شب
بازی
انتخابات می
تواند با یک
تشر این به
قول خودش
سوسول ها را
از خیابان جمع
کند و به خانه
بفرستد .دو
سال پس از آن
روز ها رژیم
هنوز در به
خانه فرستادن
این به اصطلاح
خودش سوسول
ها
ناکام مانده
است .تظاهرات
بسیار گسترده
و وسیع ۲۵
بهمن و
به دنبال آن
تظاهرات اول
اسفند که برای
بزرگداشت دو
جوان شهید شده
در ۲۵ بهمن
انجام شد ،
نشان داد که
این جوانان
چندان نازک
نارنجی هم
نبوده اند و
علیرغم پیروی
از مد لباس و آرایش غربی
– که خود نوعی
دهن کجی به
فرهنگ تحمیلی
رژیم حاکم است
-
توانایی
ایستادگی و
جنگندگی در
مقابل
مزدوران
عربده کش
جمهوری اسلامی
را دارا هستند
.این جنگندگی
همچنین خاطر
نشان می کند
که این جوانان
به طبقات
زحمتکش جامعه
متعلق هستند .
یک دید غلط با
قضاوت بر این
نوع پوشش ها
این جوانان را
به طبقات
متوسط یا خرده
بورژوازی
شهری مربوط می
کند
.دیدگاه غلطی
که تهران بزرگ
را شمال و
جنوب می کند و
می پندارد
کارگران در
جنوب شهر ،
طبقات متوسط
در مناطق
میانی شهر و
بورژوازی در
قسمت های شمالی
شهر زندگی می
کند .این
دیدگاه
فراموش می کند
که بخش عظیمی
از مزد و حقوق
بگیران که
شامل معلمین ،
پرستاران و
کارمندان
ادارات هستند
در همین مناطق
مرکزی تهران
زندگی می کنند
.این ها به
طبقه کارگر
ایران متعلق
هستند جز نیروی
کارشان وسیله
ای برای امرار
معاش ندارند
،و از نظر
فرهنگی به شدت
مخالف رژیم
اند . اتفاقا
بخش های بزرگی
از خرده
بورژوازی
شهری که شامل
دکانداران ،
صاحبان وسائل
نقلیه ایاب و ذهاب
می شوند در
مناطق جنوبی
تهران بزرگ
زندگی می کنند
. این بخش به
مراتب از طبقه
کارگر مدرن
محافظه کار تر
است .
ولی
چرا کارگرانی
که حتی قبل از
رشد این جنبش سرگرم
پیکار روزانه
با رژیم
جمهوری
اسلامی بودند
با حربه
اعتصاب خود از
این جنبش تا
بحال پشتیبانی
نکرده اند ؟
این سوالی است
که ما باید به
منظور حل
مسئله گرهی
جنبش در
جستجوی پاسخی
برایش باشیم
.اشکال کار
این جا ست که این
جنبش جوانان
در ایران برخلاف
جنبش انقلابی
در مصر در
ادامه جنبش کارگری
رشد نکرد یعنی
ادامه جنبش
های کارگری در
دوسال قبل از
انتخابات
نبود و دریک
زمین نامساعد
در همان مقطع
انتخاباتی
شروع به رشد
کرد .زمین
نامساعدی که
در راسش بخشی
از حاکمیت سابق
قرار داشت ،
بخش هایی از
بورژوازی
ایران را
باخود داشت ،
لیبرال ها
بودند ،
مشارکتی ها بودند
، مجاهدین
انقلاب
اسلامی
بودند و
در سطح جهانی
از حمایت
امپریالیست
ها و رسانه
هاشان
برخوردار بود
. رادیو
فردا بودو بی
بی سی و ده ها
مزدور حقوق
بگیر ایرانی
دولت های امپریالیستی .این
زمین نامساعد
موجب شد تا
جنبش کارگری
برای پیوستن به جنبش
جوانان
دچار تردید
باشد .ولی
جنبش کارگری
ایران باید
متوجه باشد که
برای از بین
بردن موانع
راه رشد
سازمان یابی
مستقل کارگری
و رسیدن به
خواست های خود
به نیروی
جوانان در این
جنبش نیاز دارد
.این دو جنبش
باید یکدیگر
را تکمیل کرده
و نیرو ببخشند
. جنبش جوانان
ضد رژیم اگر
بخواهد از
حمایت جنبش
کارگری
برخوردار شود
باید حساب خود
را با آن دسته
از نیروهایی
که چه در داخل
کشور و چه در
خارج از کشور
از امپریالیزم
جهانی و
مناسبات
سرمایه داری
حمایت می کنند
یکسره کند
.باید بین خود
و آنهایی که
می خواهند به
هرقیمت ، ولو
سینه زدن زیر
علم محافل
امپریالیستی
هم شده از شر
جمهوری
اسلامی خلاص
شوند خط
کشی کاملا
مشخصی داشته
باشد .جنبش
جوانان ضد
رژیم باید خود
را در شعار های
ضد دیکتاتوری
وضد ولایت
فقیهی محدود
نکند و شعار
نان را در
کنار شعار
آزادی مطرح
سازد .شعار
های مطرح شده
در ۲۵ بهمن
صرفا ، خامنه
ای و ولایت
فقیه را مورد
حمله قرار می
داد و بار
طبقاتی نداشت
.تصحیح این شعار
ها تزلزل طبقه
کارگر را در
پیوستن به جنبش
از بین خواهد
برد .
یعنی
می خواهم
بگویم در کنار
این حرف که
استفاده از
تاکتیک های
مسالمت آمیز
به
رادیکالیزه شدن
جنبش کمک می
کند و حرف
کاملا درستی
هم هست باید
بفزاییم که
برای هرچه
بیشتر
رادیکال کردن
جنبش از آن
دسته از شعار
هایی استفاده
کنیم که برای
کارگران جالب
است .شعار نان
بطور قطع
اپوزیسیون
بورژوایی را
فراری خواهد
داد ولی درعوض
ملیون
ها کارگر به
آن خواهند
پیوست .صرف
مسالمت آمیز
بودن مبارزه ،
رادیکالیزم
آن را تضمین
نمی کند .اگر
ما تنها خشونت
را نفی کنیم
بدون آنکه
شعار هایمان
را رادیکال تر
کنیم به
رفرمیزم
لیبرالی منحرف
خواهیم شد .
مسئله
دیگری که باید
متذکر شوم
ساختار حکومت در
ایران است .در
کشورهایی مثل
تونس ، مصر ،
لیبی حاکمیت
به شکل هرم
است .یک فرد
مستبد آن بالا
نشسته با
خانواده اش
.این ها در راس
هرم هستند و
بعد همینطور
می آید پایین
رده های پایین
تر یک حکومت
استبدادی خودکامه
.در ایران
حاکمیت به این
شکل هرمی نیست
.یک ولایت
فقیه داریم با
بیت رهبری اش
که مثل یک غده
سرطانی کنار
حاکمیت باد
کرده است و
بعدیک سپاه
پاسداران است
که می گویند ۷۰
درصد اقتصاد
مملکت را در
دست دارد ، از
کمپانی های
مختلف تا بندر
و اسکله و
فرودگاه و ماشین
سرکوب اش که
بطور عمده
حاکمیت اش را
بر طبقه کارگر
و دیگر
زحمتکشان
جامعه اعمال
می کند .حالا
شما بیایید و
این غده
سرطانی را هم
از بین ببرید
و سیستم سپاه
سرجایش بماند
آب از آب تکان
نخواهد خورد
.نه از بهبود
وضعیت سیاسی
خبری خواهد
بود و نه از
شرکت مردم در
تصمیم گیری
های روزانه
.همانطور که
مردم مصر در شعارهایشان
مطرح می کردند
ما با یک
نظام سرو کار
داریم این
نظام است که
باید ساقط شود
. (الشعب یرید
اسقاط النظام
) با از بین
رفتن خامنه ای
و یا حتی بیت
رهبری مسئله
ای حل نخواهد شد
.چه بسا این از
بین رفتن ،
دست سپاه را
برای اجرای یک
رژیم به مراتب
فاشیستی تر بازتر
کند .
صادق
افروز
۲۳ فوریه ۲۰۱۱
زیر
نویس ها :
۱ـ
لینک
اعلامیه :
http://rahekargar.net/browsf.php?cId=1060&Id=14&pgn=
۲ـ
یک
نمونه از
اعتراضات
کارگری در
ایران ، قبل از
برگزاری
انتخابات دهم
.به میزان
جنگندگی این
کارگران توجه
کنید :
http://www.youtube.com/watch?v=m99rDAsTiUA&feature=player_embedded