اختلافات
میان جناح های
حکومتی به
روایت خودشان
قسمت
سیزدهم
پایگاه
تحلیلی ۵۹۸
تاريخ
انتشار: ۰۴
خرداد ۱۳۹۰
دو
احتمال
درباره آينده
جريان اخير
حسن
نوروزی
با
توجه به
موضعگيری
صريح و تند
اکثر نهادها،
احزاب و
رسانه های
اصولگرا و حتی
طيف آقای هاشمی
رفسنجانی عليه
بخشی از دولت
(که با عنوان
جريان
انحرافی شناخته
می شود)، در
ظاهر، زمينه
برای حذف سياسی
اين جريان
فراهم شده
است. اما از
سوی ديگر، رييس
جمهور آن
چنان دفاع
جانانهای از
مشایی به عمل
آورده که
هزينه حذف اين
جريان را نسبت
به سابق، چند
برابر می کند.
در
چنين شرايطی،
هر گونه
اظهارنظر
آينده رهبری
در اين خصوص،
آثار سياسی و
فرهنگی
گسترده ای را
برجای خواهد
گذاشت. درباره
اينکه چرا
رهبری تاکنون
سکوت کرده
اند، نظرات
مختلفی وجود
دارد. برخی می
گويند: رهبری
حرف های خود
را در گذشته گفته
اند؛ مثلاً
گفته اند:
مسائل را اصلی
و فرعی کنيد و
يا اينکه
گفته اند: فکر
نمی کنم دولت
به دنبال قرار
دادن ايرانيت
در مقابل
اسلاميت
باشد؛ يعنی
ايشان می
خواستند با به
حاشيه راندن
اين مباحث
نگذارند
مسئله مشایی
به مسئله اصلی
تبديل شود.
برخی ديگر
معتقدند:
رهبری از طريق
هدايت
نهادهای حکومتی
و سياسی
اصولگرا برای
مقابله با
جريان انحرافی،
کار را به شکل
ديگری مديريت
می کند. عدهای
می گويند:
رهبری مصلحت
می داند سکوت
کند؛ چون
طرفين (دولت و
منتقدان)
اشکالاتی
دارند که دفاع
از هر کدام
موجب تأييد يک
سری معايب و اشکالات
آنها خواهد
شد. عدهای ديگر
بر اين باور
اشتباه پای می
فشرند که
ولايت سياسی
از آن رهبری
است اما ولايت
فرهنگی را به
برخی ديگر
تفويض کرده
اند! برخی
ديگر هم نقطه
نظرات ديگری
را مطرح می
کنند.
ما
فعلاً درباره
سکوت فعلی
رهبری سخن نمی
گوييم و
صرفاً به طرح
دو احتمال
درباره وضعيت
آينده می
پردازيم.
احتمال
اول اين است
که رهبری
جريان مشایی و
جريان احمدی
نژاد را از هم
تفکيک کنند و
ضمن تمجيد از
عملکرد رييس
جمهور و طرد
جريان مشایی
به عنوان
«جريان
انحرافی»، و
نيز ارائه
توصيه هایي
به موافقان و
مخالفان دولت
برای رعايت
تقوای سياسی،
اهتمام و توجه
به الگوی
پيشرفت، جهاد
اقتصادی،
قيام های
منطقه و ...، فضا
را آرام
نمايند. اين
موضع گيری
فرضی، حتماً
با استقبال
طيف های
اصولگرا و سایر
مخالفان دولت
فوق روبه رو
خواهد شد، اما
دل رييس
جمهوری که تا
دو سال آينده
رييس جمهور
قانونی کشور
است، خواهد
شکست و دولت
با کمی اُفت
مواجه خواهد
گرديد.
احتمال
دوم اين است
که رهبری آرام
آرام اتهام «منحرف
بودن» را از
دامن دولت و
ياران ايشان
بزدايند؛ به
گونه ای که
اولاً، بخش
های درونی دولت،
مغرور نشوند و
احساس نکنند
از زير ذره بين
ها کنار رفته
اند و حالا می
توانند هر
کاری بکنند.
ثانياً،
منتقدان هم به
دليل حساسيتی
که نسبت به
سرنوشت
انقلاب نشان
داده اند،
تشويق شوند و
دلشان نشکند.
در چارچوب اين
احتمال
(احتمال دوم)،
فضای جديدی
گشوده می شود
و آن اينکه
نظام جمهوری
اسلامی،
مرزبندی های
سياسی را
تغيير می دهد
و با حذف کامل
جريانات
غيرخودیِ
منحرف اصلاح
طلب، تنور رقابت
ميان گفتمان
فرهنگی دولت و
گفتمان فرهنگی
ساير
اصولگرايان
را داغ می
کند؛ ضمن
آنکه در
ترميم و اصلاح
و کنترل هر يک
از طرفين به
ويژه گفتمان
فرهنگی دولت
می کوشد.
البته
ماجرا را نمی
توان ساده
سازی کرد و
احتمالات
ديگری هم مطرح
است. مهم اين
است که
بدانيم: بايد
پشت سر رهبری
باشيم؛ نه عقب
بمانيم و نه جلو
بيفتيم. مثل
رهبر
بينديشيم؛ نه
اين که چون رهبر
امر می کند
تبعيت کنيم
اما معيارها و
شاغول های
ذهنی مان چيز
ديگری باشد!
علیرضازاکانی:
گروه
انحرافي درپی
تشكيل ستادهاي
غيرقانوني در
استانداريها
دوشنبه
۹ خرداد ۱۳۹۰
ساعت ۱۴:۳۷
جهان
نماينده
مردم تهران در
مجلس با تأكيد
بر اينكه
جريان
انحرافي تلاش
ميكند از
امكان دستگاه
اجرايي بهره
گرفته و بر خلاف
قانون و شرع
عناصر خود را
وارد مجلس
كند، گفت:
جريان
انحرافي به
دنبال تشكيل
ستادهاي
غيرقانوني در
استانداريها
است.
به
گزارش جهان
عليرضا
زاكاني
نماينده مردم
تهران و عضو
كميسيون اصل
نود در مجلس
شوراي اسلامي
در گفتگو با
فارس به
بيانات مهم
مقام معظم
رهبري در
ديدار با
نمايندگان
مجلس اشاره
كرد و
اظهارداشت:
مقام معظم
رهبري در خصوص
بحث انتخابات
دو انتظار را
بيان كردند؛
يكي انتظار از
مسئولان كشور
اين است كه در
انتخابات
دخالت نكنند.
وي
با تأكيد بر
اينكه مقام
معظم رهبري در
گذشته نيز
نسبت به عدم
دخالت
مسئولان در
بحث انتخابات
تأكيداتي
داشتند،
تصريحكرد:
قبل از
انتخابات
مجلس پنجم و
در زماني كه
برخي از وزراء
در دولت دوم
آقاي هاشمي تصميم
به تشكيل حزب
كارگزاران
گرفته بودند
مقام معظم
رهبري
ممنوعيت
فعاليت آنها
را در خصوص
ورود به
انتخابات
بيان كردند.
دبيركل
جمعيت
رهپويان
انقلاب
اسلامي بر همين
اساس به تأكيد
ويژه مقام
معظم رهبري در
سخنراني رسمي
خود در سال ۸۵
اشاره كرد كه
ايشان خطاب به
دولت فرمودند
كه در
انتخابات
شوراها دخالت
نكند و افزود:
اين فراز از
فرمايش
ايشان،
مطالبه در جهت
انجام وظايف
قانوني
مسئولان كشور
و پرهيز از
مواردي است كه
اتهام دخالت
را به آنها
خواهد زد؛ از
اين رو تكليف
همه روشن بود
و ديروز روشنتر
شد.
زاكاني
با بيان اينكه
سرفصل دومي را
كه مقام معظم
رهبري در خصوص
بحث انتخابات
بر آن تأكيد داشتند
مربوط به
پرهيز
نمايندگان و
نامزدهاي مجلس
نهم از نزديك
شدن به كانونهاي
قدرت و ثروت
بود،
يادآورشد: با
نزديك شدن به
هر انتخاباتي
شاهد طمعورزي
عناصري هستيم
كه در كانونهاي
قدرت و ثروت
قرار دارند،
از اين رو
رهبر انقلاب
نرديك شدن به
اين عناصر را
به عنوان يك خط
قرمز براي و
نامزدهاي
مجلس نهم
دانستند تا به
عنوان يك عنصر
وامدار وارد
مجلس نشوند.
وي
اضافهكرد:
عناصر وامدار
نه تنها
كارايي
ندارند بلكه
عملاً به صورت
بازيچه در دست
عناصر طمعورز
و در خدمت
آنها قرار
دارند.
نماينده
مردم تهران در
مجلس با تأكيد
بر اينكه
جريان
انحرافي در
كشور به دنبال
اين است كه مجلس
آينده را مورد
نظر خود قرار
دهد تا كرسيهاي
نمايندگي را
به دست آورد،
افزود: اين
جريان تلاش ميكند
از امكان
دستگاه
اجرايي بهره
گرفته و بر
خلاف قانون و
شرع بتواند به
وسيله آن به
عنوان يك امتياز،
عناصر خود را
وارد مجلس
كند.
زاكاني
تأكيد كرد:
جريان
انحرافي سعي
ميكند با
تشكيل
ستادهاي
راهبردي
فرهنگي-اجتماعي
در استانداريها
بر خلاف
قانون،
سازوكارهاي
تشكيل ستادهاي
غيرقانوني
خود را مهيا
سازد كه به
نظر ميرسد
مقام معظم
رهبري با اين
تذكر همه
صاحبان ثروت و
قدرت به ويژه
كساني كه در
كسوت مسئوليتهاي
كشوري قرار
دارند را از
اين امر پرهيز
داشتند.
وي
در خاتمه خاطرنشانكرد:
پرهيز از اين
دو مورد كه در
تذكرات امام راحل
و مقام معظم و
رهبري به كرات
مشاهده ميشود
امري است كه
توجه به آن
انتخاباتي
پرشور و نشاط
و مجلسي مستقل
و كارآمد را
براي كشور به ارمغان
خواهد آورد.
جوان
آنلاین
۹
خرداد ۱۳۹۰
ویژه/خاتمی
هر دو هفته با
چه کسی دیدار
می کند؟
با
مشخص شدن
دیدارهای
نوبه ای سید
محمد خاتمی با
برخی از شخصیت
های سیاسی راز
اظهار
نظرها،شدت
گرفتن تحرکات
وی و تعدادی
دیگر از عناصر
برجسته افشاء
شد.
با
مشخص شدن
دیدارهای
نوبه ای سید
محمد خاتمی با
برخی از شخصیت
های سیاسی راز
اظهار نظرها،دشت
گرفتن تحرکات
وی و تعدادی
دیگر از عناصر
برجسته افشاء
شد.
به
گزارش«جوان
آنلاین»،در
حالی که طی
روز های گذشته
سید محمد
خاتمی و یکی
از حامیان
اصلی فتنه بر
فعالیت های
اخیر افزوده و
بر مواضع خود مبنی
بر حمایت از
فتنه گران و
فشار به نظام
تاکید
دارند،مشخص
شده است که
این اظهارات
هماهنگ شده و
مداوم، حاصل
دیدارهای
منظم سید
محمدخاتمی با
یکی از حامیان
اصلی فتنه گران
می باشد.
دراین
دیدارها که هر
دو هفته یکبار
در جمران یا
یکی از نهادها
برگزار می
شود،خاتمی از
حامی جریان
فتنه در خواست
عدم سکوت کرده
و از وی خواستار
پادرمیانی
برای موسوی و
کروبی شده
است.
وی
همچنین
خواسته است تا
این چهره
سیاسی اهتمام
بیشتری را
نسبت به مدیریت
سیدحسن خمینی
داشته باشد.
گفتنی
است این حامی
جریان فتنه
دارای آنچنان نفوذی
در مدیریت
خاتمی می باشد
که وی علی رغم این
که قصد بازگشت
از مواضع خود
در قبال فتنه 88 را
داشته اما تا
مرز اقدام،وی
را منصرف کرده
است.
اخبار
دیگر حکایت از
آن دارد که
این چهره حامی
جریان فتنه
اصلاح طلبان و
فتنه گران را
به وجود اختلاف
میان
اصولگرایان
امیدوار کرده
و آنان را
برای تجیهز
جریان خود
ترغیب می کند.
جوان
آنلاین
۹خرداد
۱۳۹۰
الفبای
فتنه را چه
كسانی به
جریان
انحرافی آموختند؟!
درس
عبرتی كه ما
از خون دیالمه
و آیت گرفتهایم
این است: خفه
كردن فتنه در
نطفه. ما دیگر
هرگز اجازه
نمیدهیم اول
آشوب عاشورا
صورت بگیرد و
بعد 9 دی خلق
شود.
حسین
قدیانی | این
روزها عدهای
با سوءاستفاده
از خبط و خطای
مكرر جریان
انحرافی، پا
را حتی از
گلیم تخریب
خدمات نهاد
دولت هم فراتر
نهادهاند و
به صرافت
تسویه حساب با
اصل حكومت
افتادهاند و
چونان دایگان
مهربانتر از
مادر، نظام و سران
فتنه علیه
نظام را دعوت
به صلح و صفا
میكنند. برخیشان
به نظام توصیه
میكنند كه
سران فتنه را
از همین حصر
نیمبند هم
بیرون
درآورند و
برخی دیگرشان
از سران فتنه
تمنا میكنند
كه نظام را به
بزرگی خود
ببخشند! در
این باره باید
به نكاتی
اشاره كرد:
یك: فتنه 88
خود یك پا
جریان
انحرافی بود؛
جریانی به شدت
منحرف كه باعث
شد سران
اسرائیل از سران
فتنه به عنوان
دوست یاد
كنند. جرم این
جریان منحرف،
امیدوار كردن
دشمنان
بیرونی نظام
جمهوری
اسلامی بود به
براندازی؛
رویایی كه
البته تعبیر
نشد، اما تعبیر
نشدنش چیزی از
جرائم فتنهگران
سال 88 كم نمیكند.
شاید اشتباه
امت حزبالله
این بود كه
جریان منحرف
فتنه 88 را در
نطفه خفه نكرد
و كمی دیر و
چند سال با
تأخیر فهمید كه
شهدای والا
مقامی چون آیت
و دیالمه چه
دیده بودند در
خشت خام.
اصولا سخن
اساسی،
عاقلانهتر و
بهتر این است
كه ایكاش
شدت انحراف
جریان منحرف
فتنه 88 را همان
زمان كه آیت و
دیالمه به
خروش آمده
بودند، میدیدیم
و یومالله 9
دی را سالیان
قبل میآفریدیم.
گمانم هزینه رسوا
شدن منافقینی
چون خاتمی و
موسوی و كروبی
و دیگران، و
هزینه بر ملا
شدن چهره
واقعی افرادی
مثل خاندان
آقای هاشمی و
متأسفانه شخص
ایشان، قبل از
آنكه هر عماری
باشد، خون آیت
بود و خون
دیالمه.
دو:
از كدامیك از
جرائم
رنگارنگ فتنهگران
منافق میتوان
گذشت؟! آیا از
نامه سرگشاده
بدون سلام كه
اسم رمز تقلب
بود، میتوان
گذشت؟! آیا از
تقلب، اسم رمز
آشوب میتوان
گذشت؟! آیا از
شمشیر كشیدن
علیه 40 میلیون رای
ملت و نیز شاخ
و شانه كشیدن
علیه رأی اكثریت
میتوان
گذشت؟! آیا از
مسجدسوزی میتوان
گذشت؟! آیا از
پاره كردن
تمثال مقدس حضرت
امام
خمینی(ره) میتوان
گذشت؟! آیا از
شعار جمهوری
ایرانی میتوان
گذشت؟! آیا از
شعار نه غزه،
نه لبنان میتوان
گذشت؟! آیا از
آشوب عاشورا
میتوان
گذشت؟! آیا از
حمله به
نمازگزاران
ظهر عاشورا میتوان
گذشت؟! آیا از
خون مطهر و
پاك حسین غلام
كبیریها و
امیرحسام
ذوالعلیها
میتوان
گذشت؟! آیا از
خون شهیدههای
روز 25 خرداد،
جلوی پایگاه
بسیج میتوان
گذشت؟! آیا از
روزه خواری در
روز قدس میتوان
گذشت؟! آیا از
موسوی و خاتمی
و كروبی و آقازادههای
آقای هاشمی و
خطبه دعوت به
سازش با
حرامیان میتوان
گذشت؟! آیا از
خانم عفت مرعشی
كه از منافقین
دعوت كردند به
آشوب میتوان
گذشت؟! آیا از
بذل و بخشش
مهدی هاشمی در
حق آشوبگران
عاشورا میتوان
گذشت؟! آیا از
خریدهای
مسبوق به
سابقه فائزه
هاشمی میتوان
گذشت؟! آیا از
موسوی میتوان
گذشت كه روز 25
بهمن كاری كرد
كه حتی دوم خردادیترین
نمایندههای
بهارستان هم
شعار دادند
مرگ بر موسوی
و كروبی و
خاتمی؟! آیا
از خاتمی میتوان
گذشت كه با
پول ملك
عبدالله،
هزینه بخشی از
فتنه را در
كشور متحمل
شد؟! آیا از
همین منافق میتوان
گذشت كه در
ویلای جرج
سوروس طرح
توطئه علیه
نظامی را ریخت
كه به پایش
خون 300 هزار شهید
ریخته شده؟!
آیا از موسوی
و كروبی و
خاتمی و
دیگران میتوان
گذشت كه برای
رسانههای
ضدانقلاب
چندین ماه
خوراك
تبلیغاتی فراهم
كردند؟!
سه:
بد بودن جریان
فتنه كنونی،
نه فقط چیزی
از جرائم
انبوه و سراسر
اندوه سران
فتنه 88 كم نمیكند
كه به نوعی
مقوم و ادامه
همان فتنه
است. نكته
ظریف اینجاست
كه جریان منحرف
امروز، در طول
فتنه 88 لام تا
كام موضعی
علیه فتنهگران
سال 88 نگرفت و
امروز هم میبینیم
كه عناصر
رسانهای این
جریان، عمدتا
همان دوم
خردادیهای
سابقند. پس
منحرفین، در
حقیقت یك
جریان واحدند،
اما
كاركردشان
مثل دو تیغه
یك قیچی است؛
دو تیغهای كه
در ضدیت با
اسلام، ضدیت
با رهبری،
ضدیت با
استكبارستیزی
و ضدیت با
عدالت محوری
به هم میرسند
و نقش هم را
تكمیل میكنند،
به عنوان
نمونه اگر
امروز جریان
منحرف دم از
مكتب ایرانی
میزند، این
شعار برگرفته
و كپی برابر
اصل شعار فتنهگران
سال 88 بود كه میگفتند
جمهوری
ایرانی.
چهار:
الگوی جریان
انحرافی
امروز، همان
جریان منحرف
فتنه 88 است،
یعنی جریان
انحرافی میخواهد
و بنا دارد
كاری كند كه
كامل آن را در
سال 88 جریان
منحرف سران
فتنه و نفاق
انجام دادند. اگر
امروز جریان
مكتب ایرانی
تازه روی پلههای
ابتدایی
نشسته است،
جریان منحرف
فتنه سران
فتنه، این پله
را در سال 88 تا
آخر رفت. اگر
مكتب ایرانی
تازه ابتدا،
بلكه اوایل
راه خود را در
زمینه فتنه
آفرینی طی میكند،
اما جمهوری
ایرانی كارش
به كف خیابان
هم رسید و
چنان فتنهای
آفرید كه ما
حق داریم و
دلیل داریم
ایشان را هم
مقصر خون
شهدای بسیج
بدانیم و هم
باعث و بانی
خون كسانی كه
ممكن است مصداق
سوختن خشك وتر
با هم باشند.
پنج:
خنده دارتر و
مضحكتر از
این نمیشود
كه به بهانه
موضعگیری
علیه جریان
انحرافی این
روزها، فتنهگران
سال 88 و به خصوص
آقایان
هاشمی، موسوی،
موسوی خوئینیها،
خاتمی و كروبی
بخواهند برای
خود حاشیه امنیت
درست كنند. ما
این روزها
مشغول نقد
جریانی هستیم
كه الفبای
فتنه را از
سران فتنه سال
88 یاد گرفتهاند.
پس جرائم
جریان
انحرافی
امروز، نه فقط
باعث مبرا شدن
مسببین
آشوبگران
عاشورا نمیشود،
بلكه كارنامه
شان را سیاهتر
هم میكند.
شش:
درس عبرتی كه
ما از خون
دیالمه و آیت
گرفتهایم
این است: خفه
كردن فتنه در
نطفه. ما دیگر
هرگز اجازه
نمیدهیم اول
آشوب عاشورا
صورت بگیرد و
بعد 9 دی خلق
شود. دلیل نقد
مدام و مكرر
ما به جریان
انحرافی
امروز این
است. ما به این جریان
اجازه نمیدهیم
حد و اندازه
انحراف خود را
مثل فتنهگران
سال 88 بكشاند
به كف خیابان
و احیانا روز
عاشورا. با
این همه چون
جریان منحرف
فتنه 88 را نمونه
كامل تر،
گستاختر و
عملیاتیتر
جریان
انحرافی
امروز میدانیم،
ذرهای از
مطالبات قبلی
خود درباره
اجرای عدالت
در حق سران
فتنه 88 كوتاه
نیامده و
نخواهیم آمد.
حتی میخواهم
بگویم رمالی و
جنگیری و فال
بینی را هم
جریان منحرف
امروز از كسانی
آموخت كه یا
وقت فتنه زیاد
خواب میدیدند
یا در دولت
اصلاحات برای
امثال ع. غ دفتر
و دستك درست
كرده بودند.
هفت:
با این حساب و
از آنجا كه
جریان
انحرافی،
جریانی است كه
میخواهد پا
جای پای فتنهگران
سال 88 بگذارد،
ما دو كار را
همزمان با هم
انجام میدهیم:
هم جریان
مذكور را نقد
میكنیم و هم
خواهان
محاكمه سران
فتنه سال 88
هستیم؛
محاكمهای كه
حتماً از دل
آن، حصر نیمبند
بیرون نمیآید؛
حصری كه در آن
شیخ بیسواد
همچنان به
معاملات تجاری
مشغول است و
البته سه روز
در هفته هم
استخر و سونا
میرود! همین
لطف و رحمت
نظام در حق
این فتنهگران
اصل كاری است
كه باعث دراز
شدن بعضی زبانها
شده است. همین
كه الان فتنهگر
منافقی مثل
خاتمی دارد
نفس میكشد و
آزادانه برای
خود اظهار فضل
میكند، یعنی
كه ایشان بیش
از استحقاق
مشمول الطاف
كریمانه نظام
مقدس جمهوری
اسلامی شده.
آیا سران فتنه
88 دیگر كدام
كار را باید
میكردند كه
همان مجازات
مهدی هاشمی
معدوم سزای اعمال
شان نباشد؟!
آیا سزای خروجكننده
علیه جانشین
معصوم كه با خشنودی
سران رژیم
اشغالگر قدس
همراه شده بود،
چیزی جز سزای
محاربین و
مفسدین فی
الارض است؟!
عدهای
ظاهرا این
روزها به مرگ
گرفته اند كه
ما به تب راضی
شویم، اما رطب
خورده نمیتواند
منع رطب كند.
منتقد هر
جریان
انحرافی در
این كشور، امت
حزبالله و
علمای مجاهد،
آگاه و روشن
ضمیرند. سران
فتنه 88 غلط
كردهاند اگر
گمان برند كه
ما ایشان را
هم منتقد جریان
انحرافی فرض
كنیم. سران
فتنه 88 غلط
كردهاند اگر
گمان برند كه
میتوانند از
كنار نقد ما
به جریان
انحرافی زیرآبی
بروند. تكلیف
ما این است:
عبرت گرفتن از
خون دیالمه و
آیت. پس همین
كه اسوههای
جریان
انحرافی
امروز دارند
راست راست راه
میروند،
مشمول عفو و
گذشت نظام شدهاند.
مینشینیم به
امید آن روز
كه در حق سران
فتنه 88 آنچه به
عدالت رواست،
اجرا شود.
كرامت، از سر
این جریان
زیاد است.
جوان
آنلاین
زمان
مخابره : 8/3/1390
"مثلث
انحراف" را
بشناسیم
بی
گمان این مثلث
انحراف امروز
در بسیاری از
اهداف با
یکدیگر
همپوشانی های
کاملا واضحی
دارد بگونه ای
که برآیند هر
کدام از رئوس
آن دارای
اشتراک منافع
می باشد.
با
عیان شدن
تحرکات جریان
انحرافی طی
هفته های
گذشته ،حالا
دیگر بوضوح می
توان از یک
همنشینی و هم
آغوشی رئوسی
سخن گفت که شایسته
اش ،نام "مثلث
انحرافی" است.
این
مثلث که ظواهر
سطحی، از
تناقض آمیز
بودن جمع شدگی
آن حکایت دارد
اما در باطن
سخت بهم آمیخته
و آویخته اند
تا تلاش
هایشان همچون
فلشی سه شعبه
هدف مشترکی را
مورد اصابت
قرار داده و خواست
هایشان را
محقق سازد.
این
مثلث که
هرکدام از
رئویش گرایش
های مختلف دارد،به
" وهمی" گران
مبتلایند،اسیر
"لجاجتند" و
بنده "سهم
خواهی" های
خویش.هرکدام
از اینان که
در ایامی مسند
دار بوده اند
و اکنون چروکیده
اند ،جنبه های
تاریکی دارند
که نیازمند
تعمق است و رصد.اما
هریک از رئوس
کدامند و به
چه می اندیشند؟
راس
فتنه
این
راس که ظهور و
بروزش در
انتخابات 88
بود،در حوادث
بعد از
انتخابات
خیابان ها را
جولانگاه خود
ساخت و مرام و
اندیشه های
اساسی نظام را
مورد هجمه
قرار داد.از
توهین به
رهبری آغاز کرد
به عبور از
آرمان های
امام(ره)
رسید.ولایت
فقیه را باور
نداشته و با اپوزیسیون
نرد عشق باخت.
قانون
برایش تنها در
حدی قابل قبول
بود که منافعش
را تامین کند
و اگر جز این
بود، خیابان و
اردوکشی چرا
که نه!.
اینان
اهداف
بلندشان
تغییر نظام و
قانون اساسی
بود و برای
این هدف تغییر
در باور افکار،
رفتار و در
نهایت تغییر
ساختار نظام برایشان
امری کلیدی
بود.استراتژی
مبارزه شان فرهنگی
بود.اسقاط
نظام را
بازتولید دوم
خرداد می
دانستند.به
انقلاب در
انقلاب باور
داشتند و
ایجاد موقعیت
انقلابی را
آرزو می
کردند.
اینان
"مشروعیتزدایی"
را دنبال می
کردند و به
«ارزشهای
مشترک»
و«اعتماد
متقابل» که از
سرمایه های نظام
بود
تاختند."شکاف
در حکومت" را
دنبال می کردند
و به دنبال
فرسوده ساختن
او بودند. "تقویت
یکپارچگی" و
مقاومت ملی در
مقابل حکومت و
"فلجسازی
حکومت "را پی
گیری
کردند.نفوذی
ها ،منافقین و
اپوزیسیون به
همکاری
فراخوانده
شدند اما
نتیجه
نگرفتند.ماه
ها به دنبال
بازی فرسایشی
بودند تا
اینکه در 25 بهمن
آشوب
اسرائیلی را
بوجود آورده و
خود را عریان
و در آغوش
رژیم
صهیونیستی به
نمایش
گذاشتند.
این
راس که هم
اکنون مدیریت
خود را به
خارج از کشور
انتقال داده
هم اکنون به
فرصت های
تصادفی می
اندیشد تا
اهداف خود را
بار دیگر پی
گیری نماید.
راس
بازیگر
این
راس که نقش
اسپانسر
معنوی را
برعهده داشته
تلاش بسیاری
کرد تا
فشارهای
وارده از سوی
فتنه گران را
به سرانجامی
برساند.این
راس که طراحی
"نه به احمدی
نژاد" را در
انتخابات
طراحی کرده
بود به دنبال
یک انتقام بود
و از نیرویی
که در خیابان
ها خلق شده
بود برای
پیشبرد اهداف
خود می خواست
بهره بگیرد.
این
راس حتی در
زمانی که فتنه
افول کرد
کوشید تا
دالان بازگشت
به قدرت آنان
را فراهم سازد
اما وقتی این
تیر نیز به
سنگ خورد به
فکر بازی تعادلی
افتاد تا از
یک سو موسوی و
کروبی را در
بخش رادیکال
نگاه دارد و
از یک سو مهره
های معتدل را
برای ورود به
صحنه آماده
نگاه دارد.
برای
این راس
ناکارآمد
نشان دادن
حاکمیت از اهدافی
بود که سخت آن
را دنبال می
نماید و همچنان
آن را در
دستور کار خود
دارد.
راس
جریان
انحرافی
این
جریان که
تمامی فساد ها
و منفعت طلبی
های دو راس
گفته شده را
یکجا با هم
دارد.برای
امتداد قدرت
طلبی های خود
مناسبات چند
لایه ای را
برای خود
تعریف کرده
است.از یک سو
نگاهی به روش
های فتنه گران
دارد.همچون
آنان به
- مشروعیتزدایی
از برخی
نهادها و
شخصیت ها باور
داشته و در
این مسیر می
کوشند
- بر«صورت»
مبانی بدون
داشتن دغدغه
«سیرت» آن تاکید
دارند
- برای
رادیکالیزه
کردن هویت های
ارزشی در برابر
خود تا
بالاترین
سطوح ممکن می
کوشند
-
درراستای
ایجاد شکاف
میان
بازیگران(الیت)
رسمی
حکومتی(حاکمیت
دوگانه)
برنامه ریزی
می کنند
- گرایش
فزاینده به یک
نظام بحران زا
و بحران زی
دارند
- معارضه
با روحانیت و
مرجعیت را خوش
دارند
- در پروژه
های اقتصادی
ابایی از فساد
ندارند و از
هم نشینی با
رئوس دیگر در
این منطقه
استقبال می
کنند و...
مثلث
انحراف
نگاهی
به عملکرد این
رئوس نشان می
دهد که مثلث انحراف
برآیند هدف
های آگاهانه و
نا آگاهانه اضلاعی
است که آنان
را در بسیاری
از اهداف هم مسیر
ساخته است.
نگاهی
به آنچه در
حال غلیان در
این مثلث
انحراف نشان
می دهد که
اضلاع این
مثلث باید با
یکدیگر دیده
شده و جدای از
هم تحلیل و
تفسیر نشوند.چرا
که طرح
سوالاتی نشان
می دهد که
رئوس این مثلث
همراه و
همنشین یکدیگرند.چرا
که
- زمانی که
راس بازیگر از
تلاش برای
اختلاف برای
میان قوا در
راستای نشان
دادن
ناکارآمدی حاکمیت
برای مدیریت
آنان سخن می
گفت چگونه است
که جریان
انحرافی در
غائله آفرینی
های اخیر این
خواسته را به
عنوان یکی از
پیام های خود
طراحی کرد؟
- هنگامی
که جریان فتنه
از معارضه با
نظام سخن آورد
و تلاش کرد که
چتری فراگیر
از تمامی نحله
ها و گرایش ها
برای خود
فراهم
سازد،جریان
انحرافی در
غائله اخیر
ثبت تعارض با
حاکمیت را به
عنوان یک
پیغام دیگر به
فتنه گران
ارسال کرد.
- چگونه
است که شعار
اجزایی از
فتنه گران
یعنی «ایران
برای همه
ایرانیان» در
بیان و لسان
عضو موثری از
جریان
انحرافی دیده
می شود؟.
- جای تامل
دارد وقتی
خبرنگار تایم
از موسوی میپرسد:
«اگر انتخابات
را ببازید، آن
وقت چه میشود؟»
موسوی پاسخ میدهد:
«تغییر از
مدتی قبل آغاز
شده است. تنها
بخشی از آن به
پیروزی در انتخابات
مربوط میشود
و بخشهای
دیگر ادامه
خواهند یافت و
هیچ عقبگردی
در کار نخواهد
بود.» و در گفته
های لیدر جریان
انحرافی نیز
برضرورت
تغییر
ساختارها تاکید
می شود.
و...
بی
گمان این مثلث
انحراف امروز
در بسیاری از اهداف
با یکدیگر
همپوشانی های
کاملا واضحی دارد
بگونه ای که
برآیند هر
کدام از رئوس
آن دارای
اشتراک منافع
می
باشد.براستی
چرا؟
شفاف
تاريخ
انتشار: ۰۸
خرداد ۱۳۹۰
آیا
جریان
انحرافی می
توانددر
انتخابات مجلس
رأی بخرد؟
البته
نباید نادیده
گرفت که هم
اکنون نیز امتیازات
خاصی در
اختیار این
جریان است .
اعطای وام های
5 میلیونی با
بهره 4 درصد به
اعضای ستادهای
انتخاباتی
این جریان که
طی روزهای
گذشته شایعه
اش منتشر شده
و ...
شفاف
: سردار جعفری
فرمانده سپاه
گفته است : " برخی
اطرافیان
رئیسجمهور
با پول در پی
یارگیری
انتخاباتی
هستند " .
پیشتر نیز آیت
ا... جنتی دبیر
شورای نگهبان
از چنین
موضوعی ابراز
نگرانی کرده
بود .
اما
آیا واقعاً
امکان خرید
رأی وجود دارد
؟ پیشتر و در
انتخابات
مختلف شورای
شهر و مجلس
برخی
نامزدهای
پولدار
انتخاباتی
افرادی را در
نزدیکی محل
های اخذ رأی
قرار می دادند
و این افراد
اقدام به خرید
رأی می کردند .
نگارنده
این سطور خود
شاهد است که
خرید رأی از 7
هزار تومان در
ابتدای رأی
گیری شروع می
شد و تا 25 هزار
تومان در
ساعات پایانی
انتخابات ادامه
داشت .
خریداران رأی
از کنار هر
عابری که مثلاً
از یک مدرسه
محل اخذ رأی
عبور می کرد ،
می پرسیدند
میخواهی رأی
بدهی ؟ و بدین
وسیله سر حرف
را باز می
کردند و یک
بچه را همراه
رأی دهنده تا
صندوق همراه
می کردند که
مطمئن شوند
رأیش را به
فرد مورد نظر
آنها داده و بعد
تسویه کامل می
کردند !
اثبات
این موضوع هم
برای
نامزدهای
معترض به خرید
رأی بسیار
مشکل بود و در
طول روز دائم
با ستادهای
اجرایی
انتخابات
تماس گرفته می
شد اما آنها هم
می گفتند اگر
سندی دارید
بدهید که
طبیعتاً پیدا
کردن سند و
شاهد در روز
انتخابات
برای چنین
موضوعی بسیار
سخت و دشوار
بود و خیلی
وقت ها هم
شکایت ها به
نتیجه نمی
رسید .
یکی دیگر
از موارد خرید
رأی این بود
که برخی نامزدهای
نمایندگی از
طریق فراهم
کردن امتیاز یک
وام یا رانت
برای
مدیرعامل یک
کارخانه ، آرای
همه کارگران
آن کارخانه را
می خریدند. به
عنوان نمونه
مدیرعامل
کارخانه از
چند روز قبل بخشنامه
می کرد که همه
کارگران باید
روز جمعه حضور
داشته باشند و
شناسنامه خود
را برای رأی
بیاورند و در
غیر اینصورت
اخراج می شوند.
در روز رأی
گیری نیز
مدیرعامل
مذکور
درخواست
صندوق سیار می
کرد و بدین
وسیله
کارگران ناچار
بودند در
کارخانه و
بعضاً در اتاق
مدیرعامل که
صندوق قرار
داشت و در
حضور
مدیرعامل رأی
خود را
بنویسند .
بعضی
دیگر از
نامزدهای
نمایندگی
مجلس نیز با اتوبوس
از یک شهرستان
افرادی را به
شهرستان دیگر
می بردند و در
قبال پرداخت
مبلغی وجه نقد
و نهار و
پذیرایی ،
آرای آنها را
می گرفتند .
مواردی
دیگر چون
اعطای روغن ،
برنج ، لوازم
خانگی و حتی
پول نقد
در دید و
بازدیدهای
نامزدهای
نمایندگی از
مناطق فقیر
نشین حوزه های
انتخابیه نیز
وجود دارد که
قطعاً همه
آگاهان به امر
انتخابات از
آن مطلعند.
بسیاری
از موارد فوق
در حالی اتفاق
می افتند که
مشکل اساسی ما
در انتخابات ،
جامع نبودن
قانون
انتخابات و
پیش بینی نکردن
همه رخدادهای
احتمالی است .
همواره باید
در روز
انتخابات
نامزدهای
نمایندگی یا
نگران این
باشند که رقیب
از شهرستانی
دیگر با
اتوبوس به
اصطلاح رأی
بیاورد یا
نگران این
باشند که در
کارخانه ها و
صندوق های
سیار چه می
گذرد و ... ؟
بنابراین
در شرایطی که
همه بزرگان
نسبت به
احتمال خرید
رأی در
انتخابات آتی
مجلس شورای
اسلامی توسط
جریان
انحرافی
ابراز نگرانی
می کنند باید
پیش بینی های
لازم را برای این
موارد داشت .
بویژه دستگاه
های نظارتی
باید باید به
شدت مراقب
باشند تا خدای
ناکرده با ترفند
های مختلف و
به خاطر
دسترسی یک جریان
به منابع ثروت
، شاهد ورود
نمایندگانی
به مجلس
نباشیم که با
تکیه بر ثروت
و خرید رأی وارد
مجلس شده اند .
اگر قبلاً در
چند شهر این
اتفاقات می
افتاد و شورای
نگهبان
براحتی می
توانست آرای
آن شهرستان را
باطل کند ،
امروز این نگرانی
وجود دارد یک
جریان مجهز به
رانت های قدرت
و ثروت در
بسیاری از
حوزه های انتخابیه
از چنین
ترفندهایی
برای پیروزی
در انتخابات
استفاده کند .
البته
نباید نادیده
گرفت که هم
اکنون نیز امتیازات
خاصی در
اختیار این
جریان است .
اعطای وام های
5 میلیونی با
بهره 4 درصد به
اعضای ستادهای
انتخاباتی
این جریان که
طی روزهای
گذشته شایعه
اش منتشر شده
و برخی
امتیازات خاص
دیگر که به
دلیل تسلط این
جریان به
منابع ثروت
همچون شرکت
های خودروسازی
، بانک های
خصوصی و ...
انحصاراً در
اختیار جریان
انحرافی است
نگرانی های
زیادی را برای
انتخابات
مجلس نهم
ایجاد کرده
است که می
طلبد نهادهای
نظارتی از هم
اکنون نظارت
خود را بر
فضای
انتخاباتی
شهرستان ها
گسترش دهند .
ناظران شورای
نگهبان در
استان ها و
شهرستان ها
باید از هم
اکنون فعالیت
های
انتخاباتی و
حتی برخی
اقدامات نظیر
توزیع اقلام
غیر نقدی و
نقدی در میان
مردم از سوی
برخی نامزدهای
احتمالی
انتخابات را
رصد کنند چون
ممکن است شیوه
های خرید رأی
تغییر کرده
باشد و ما ناگهان
در انتخابات
با موج هایی
مواجه شویم که
ناشی از
پرداخت های
خاص به برخی
اقشار مردم
بوده است .
سرمقاله
صبح
صادق
۹
خرداد ۱۳۹۰
مراقبت
از مراسم مرقد
امام(ره)
رضا
گرمابدري
بسم
الله الرحمن
الرحيم
مرقد
امام
خميني(ره)
بنيانگذار
جمهوري اسلامي
ايران، بيش از
20 سال است كه در
چهاردهم
خرداد هر سال
ميعادگاه
عاشقان اسلام
و انقلاب است.
اين عاشقان كه
به نمايندگي
از مردم جاي
جاي ايران
اسلامي در اين
ميعادگاه
حضور پيدا مي
كنند، امام(ره)،
افكار و
رفتارش را
مصداق كامل و
بارز انسان
الهي مي دانند
كه در آموزه
هاي ديني
توصيف شده
است. از اين رو
پروانگاني كه
در چهاردهم خرداد
هر سال بر گرد
حرم حضرت
امام(ره) حلقه
مي زنند و
آنهايي كه در
مكان هاي دور
و نزديكند، اما
دل شان را
رهسپار اين
جمع كرده اند،
وجودشان
سرشار از عشق
امام(ره) و
مشتاق ادامه
راه امام(ره)
است. اين عرض
ارادت و
شيدايي سالانه
در كنار چند
عامل ديگر
پيوسته تنور
انقلاب را گرم
نگه داشته
است. از اين
بابت است كه دشمن
به تجمع
عاشقانه مردم
در ميعادگاه
چهاردهم
خرداد كه با
دنيايي از شور
و شعور همراه
است، طمع
ورزانه نظر
دارد. اين طمع
ورزي تصادفي و
ناگهاني نيست.
دشمن با انجام
يك سري كارهاي
گسترده و
ميداني كه
محصولش در
فتنه 88 ديده شد
به اين رهيافت
رسيد كه با
بازشناسي عوامل
شور و شعور
بخش به مردم
در ادامه سير
اسلامي
انقلابي و
يورش
چندجانبه به
آن و آلوده
ساختنش، نظام
را از عوامل
حيات بخش و تجديدكننده
قوا و ترغيب
كننده به
پايداري بر اصول
و ارزش ها كه
يك موردش ستيز
مدام با استكبار
است، باز
بدارد.
متأسفانه در
طول فتنه 88 برخي
از حريم هاي
داراي خط
قرمز، به
وسيله مزدوران
و سرسپردگان
دشمن شكسته
شد؛ اما با
وجودي كه به
سرعت بازسازي
شد، دشمن از
آن دست برنداشت.
بررسي روندي
كه سال گذشته
منجر به آن
حادثه تلخ در
مرقد نوراني
حضرت امام(ره)
شد به اينجا
مي رسد كه
برگزاري اين
مراسم دشمن را
به شدت آزار
مي دهد و با
اجراي مراسم
سالانه بزرگداشت
امام(ره) صداي
انقلاب
اسلامي نو شده
و شاداب تر در
دنيا طنين
افكن مي شود،
دشمن به زعم
خودش با اتفاق
ناخوشايند
سال
گذشته به اين
نتيجه رسيده
كه اين مراسم
مي تواند هدف
بزرگي باشد و
پيامدهاي تلخ تري
نسبت به سال
گذشته به وجود
آورد. حوادث
ناگوار چند
هفته گذشته كه
كم و بيش در
شكل خفيف تر
دنباله آن
مشاهده مي
شود، رغبت
دشمن را براي سوءاستفاده
از اين مراسم
بيشتر كرده
است. دشمني كه
مزدورانش را
به مراسم
تكريم از
مرحوم ناصر
حجازي اعزام
مي كند و با
اينكه عواملش
بسيار
اندكند، به
خود اجازه مي
دهند شعارهاي
ساختارشكنانه
سر دهند، به
هيچ وجه از
مراسم مرقد
نخواهد گذشت.
بنابراين بر
همه يعني هر
فرد و گروهي
كه در جمع
برگزاركنندگان
قرار مي گيرند
و كليه كساني
كه به عنوان
شركت كننده به
منظور تمجيد و
تكريم از سالك
و اصل آرميده
در خاك مرقد
در اين مراسم
حاضر شده اند
و يقيناً از
هر قشر و طبقه
اي هستند،
واجب است با
در نظر گرفتن
جميع ابعاد
اهميت مراسم و
ترفند و
برنامه
احتمالي كه
دشمن براي سود
جستن از مراسم
تدارك ديده،
توان خود را
وقف و صرف
برگزاري هر چه
باشكوه تر
مراسم كند و
اجازه ندهد از
هيچ كس كوچك
ترين رفتاري
سر زند كه
باعث آسيب
ديدن شكوه
مراسم مي شود.
در اين ميان
نقش و رفتار
جوانان
انقلابي عاشق
و شيفته امام(ره)
از اهميت
مضاعف
برخوردار است
آنها مي توانند
با نشان دادن
رفتاري
سنجيده و
محاسبه شده و
با شناخت
پيشيني از
امكان بهره
برداري دشمن،
آنان را ناكام
و درمانده
كنند و كساني
هم كه توفيق
برگزاري
مراسم نصيب
آنها شده توجه
داشته باشند
طوري عمل كنند
كه نشان شايستگي
آنها براي
انجام مراسم
باشد. همه
تلاش كنيم
براي شادي روح
امام(ره) و
شهدا محفل در
خور امام(ره) و
دشمن شكن برپا
كنيم. ان
شاءالله
صدای
شیراز
تاريخ
انتشار: 1390/3/9
اعتراض
به عزل و نصب
های احمدزاده
به خشت هم رسید
مردم
خشت سرپرست
جدید بخشداری
را از بخشداری
بیرون راندند
بی
توجهی به
خواسته های
مردم و امام
جمعه شهر خشت
در انتصاب
بخشدار جدید
باعث اعتراض
مردم و بیرون
راندن بخشدار
جدیداز
بخشداری خشت
گردید...
در
پی عزل
بذرافشان
بخشدار اسبق
خشت ازبخشهای
شهرستان
کازرون از سمت
خود و در حالی
که جلسه
معارفه
رستمی٬سرپرست
جدید
بخشدار ی خشت
در تاریخ
۲۱/۲/۹۰ با
اعتراض شدید و
چندصد نفری
مردم
مبنی بر عدم
مقبولیت
بخشدار جدید
مواجه
شد٬امروز صبح
رستمی پس از
چند روز در
دفتر کار
بخشدار خشت
حاضر گردید که
بلافاصله با
اعتراض مجدد
مردم مواجه
شد.رستمی که
به خواسته
مردم مبنی بر
بیرون رفتن از
بخشداری
توجهی نکرد
توسط آنها به
بیرون رانده
شد.شایان ذکر
است رستمی که
از اهالی شهرستان
نوراباد
ممسنی میباشد
حضور مجدد خود
در بخشداری
خشت را
فشارهای
وارده از سوی
فرماندار
کازرون به
ایشان عنوان
نمود.
صدای
شیراز
تاريخ
انتشار: 1390/3/7
گزارش
وضعیت آن
روزها و این
روزهای
شیراز؛
احمدزاده
با فارس چه
کرد که مردم
استانداری را
قفل کردند؟
برکناری
سرپرست
استانداری
فارس فقط پس
از گذشت 4 روز
از انتصاب، و
مقدمه چینی
استقرار مجدد
تیم مشایی در
این استان،
اعتراض مردم
را برانگیخته،
تا جایی که بر
درب
استانداری
قفل زده اند
که نمی گذاریم
دوباره جریان
انحرافی در
این استان
حاکم شود ...
مشرق-
پس از آنکه
روح الله
احمدزاده
استاندار جوان
فارس، با
نزدیک شدن به
ملک زاده،
مشایی و
بقایی،
بعنوان رئیس
جدید سازمان
میراث فرهنگی
منصوب شد، وزیر
کشور روز
دوشنبه دوم
خرداد در حکمی
عبدالله
حسینی معاون
عمرانی
استاندار را
به عنوان سرپرست
استانداری
منصوب کرد.
هنوز
جوهر حکم
حسینی که از
افراد متعادل
و مورد قبول
در استانداری
بود، خشک نشده
بود که وزارت
کشور روز جمعه
6 خرداد اعلام
کرد که وی
استعفا داده و
فرهاد سجادی
به عنوان
سرپرست جدید
استانداری
فارس منصوب
شده است؛ یعنی
عملا حکم وزیر
کشور برای
عبدالله
حسینی فقط 4
روز اعتبار
داشت و وی در
حقیقت برکنار
و سجادی
جایگزین او
شده است.
بعد
از انتصاب
حسینی به
سرپرستی،
فشارهای فراوانی
به وی وارد شد
تا استعفا
دهد، که با
مقاومت حسینی
روبرو شد.
گفته می شود
حسینی با
مقاومت در
برابر جریان
انحرافی گفته
است زیر بار
استعفا و بله
قربان گویی
شما نخواهم رفت.
به همین علت
حسینی روز
جمعه 6 خرداد
از سرپرستی 4
روزه اش بر
استانداری
فارس برکنار
شد و فرهاد
سجادی جای او
را گرفت. و
جالب اینکه
سایت
استانداری
فارس اعلام
کرد که عبدالله
حسینی استعفا
داده است!
سایت
استانداری
فارس پس از
تغییر سرپرست
استانداری،
خبر حکم
انتصاب
عبدالله
حسینی که روز
دوشنبه دوم
خرداد منتشر
کرده بود را
حذف و حتی
عناوین
عبدالله
حسینی در
سخنرانی های
این 4 روز که
سرپرستی
استانداری را
بر عهده داشت،
به عنوان معاون
عمرانی تغییر
داده است.
سجادی
که همزمان
معاون برنامه
ریزی استانداری
فارس نیز هست،
بلافاصله پس
از انتصاب
احمدزاده به
عنوان رئیس
جدید سازمان
میراث فرهنگی،
حوزه مسئولیت
خود در شیراز
را رها کرده و
به همراه
احمدزاده رهسپار
تهران شده
بود. (دو عکس
زیر سجادی را
به همراه
احمدزاده در
مراسم معرافه
رئیس جدید میراث
فرهنگی نشان
می دهد)
سجادی
همراه
احمدزاده
عازم تهران
شده بود و با
پست سرپرستی
استانداری به
شیراز بازگشت
به
نظر می رسد
لابی های
احمدزاده که
در حلقه دوستان
نزدیک مشایی
جای گرفته
است، در کمتر
از 3 روز سجادی
را جایگزین
حسینی کرده
است.
* سجادی
کیست؟
فرهاد
سجادی که پیش
از این رئیس
دانشگاه آزاد تهران
شرق (قیامدشت)
بوده و
مسئولیت
معاونت برنامه
ریزی
استانداری
فارس را بر
عهده گرفته بود،
در سال 88 و در
بحبوحه
درگیری شورای
عالی انقلاب
فرهنگی و
متولیان
دانشگاه
آزاد، اظهارات
جالب و قابل
توجهی داشته
است.
وی
که خاستگاه
خود را
دانشگاه آزاد
می داند، در
بخشی از سخنان
خود در مقابل
تلاش رئیس
جمهور و شورای
عالی انقلاب
فرهنگی برای
تغییر هیات امنا
و رئیس
دانشگاه آزاد
گفته بود:
"متأسفانه
در فضای
غیرعقلانی و
احساسی توام
با تحجر و عصبیتی
که به لحاظ
سیاسی در
جامعه ما وجود
دارد تلاش
تمامی کسانی
که این افتخار
(دانشگاه
آزاد) را
آفریدند
نادیده گرفته
شده و در فضای
عمومی جامعه
مطالبی عنوان
می شود که سبب
تشویش اذهان
عمومی و
انحراف از درک
دقیق واقعیات
موجود می
گردد".
وی
همچنین هجمه و
تخریب
دانشگاه آزاد
را "ناجوانمردانه"
دانست و
افزود:
"باید
دانشگاه آزاد
اسلامی یک
نهاد غیردولتی
باقی بماند تا
محلی برای رشد
و تعالی
انسانهای
آزاد اندیش،
متمدن، بافکر
و دانش پژوه
باشد؛ بنده از
نزدیک در
زمانهای
مختلف
دانشجویی،
عضو هیئت علمی
و هم اکنون به
عنوان رئیس
واحد تهران
شرق شاهد
تلاشهای
خستگی ناپذیر
و بی نظیر
دکتر جاسبی
ریاست
دانشگاه آزاد
اسلامی در
توسعه آموزش
عالی کشور
بودم که با
دست خالی و با
پول مردم و
بدون اتکا به
درآمدهای
نفتی و دولتی
و با وجود
مشکلات عدیده
مأمن امن
آموزشی و
اشتغال را
برای جوانان
این مرزوبوم فراهم
کرد".
سجادی
در یکی دیگر
از سخنان خود
در همان مقطع تاکید
کرده بود:
"آنچه ما
امروز از
دانشگاه آزاد
اسلامی داریم
مدیون زحمات
مردان بزرگی
چون آیت الله
هاشمی
رفسنجانی و
ریاست محترم
دانشگاه آزاد
اسلامی، دکتر
جاسبی که از
ابتدا در کنار
این کاروان
بزرگ تلاش بسیار
کردند،
هستیم".
اما
این سرپرست
تازه وارد
استانداری
فارس به این
سخنرانی های
بسته نکرد و
در دوران
استانداری
احمدزاده، 2
بار با یک
زمین خوار
بزرگ که اخیرا
جنجال
فراوانی در
رسانه ها برپا
کرده، دیدار
کرد و او را به
عنوان سرمایه
گذار مورد
حمایت خود
قرار داد.
گفتنی
است روح الله
احمدزاده نیز
دانش آموخته
دوره دکترا در
دانشگاه آزاد
و عضو هیات
علمی دانشگاه
تحت مدیریت
هاشمی و جاسبی
است.
* واکنش
نماینده ولی
فقیه در استان
فارس
ساعتی
پس از تغییر
ناگهانی
سرپرست
استانداری،
آیت الله
ایمانی
نماینده ولی
فقیه در استان
فارس، در خطبه
های نماز جمعه
شیراز از
تغییر سرپرست
استانداری
فارس به شدت
انتقاد کرد و
خواستار
جلوگیری از
انتصاب های
سیاسی شد.
وی
در سخنان خود
اظهار داشت:
"من به
جناب وزیر
کشور می گویم
فارس بیش از
دوماه است که
در شرایط بلا
تکلیفی به سر
می برد فارس
برای حل مشکلات
عمرانی خود
نگران آینده
است. مدیران
استان در زمان
استاندار
سابق دستشان
به کار نمی رفت
سئوال من از
وزیر کشور این
است که چگونه
به یکی از
معاونین
استاندار حکم
سرپرستی می
دهید و بعد از
چند ساعت حکمش
را لغو کرده و
به دیگری می
دهید ؟ فارس
که بازیچه
نیست افرادی
را بیاورند و
دوران کار
آموزی ببیند و
سپر پرش افراد
شود به استان
رحم کنید. این
استان خیلی
عزیز و بالا
است چرا قدر
این استان با 5
میلیون نفر
جمعیت و 14600 شهید
و آن مفاخر
عزیز وبالا را
نمی دانید؟
چرا فارس ما
باید بازیچه
این و آن باشد
من اخطار می
دهم و من اهل
این استان
هستم پس
سرنوشت این
استان سرنوشت ماست
نمی شود که
این استان را
مرتب بازی
داد. نخبگان
استان
پیشنهاداتی
را برای
مدیریت ارشد
استان داده
اند چرا به
پیشنهادات
ایشان عمل نمی
شود ؟ برای
خدا و انقلاب
و برای مردم
آینده این
استان مظلوم و
زجر کشیده
کارتان را
درست انجام
دهید"
* تجمع عصر
جمعه در مقابل
استانداری
پس
از مواضع شفاف
و قاطع
نماینده ولی
فقیه در استان،
حوالی ساعت 18
عصر جمعه،
صدها تن از
مردم و
دانشجویان در
مقابل
استانداری
فارس تجمع کردند.
مردم
شیراز در این
تجمع با
سردادن
شعارهایی ضمن
اعلام برائت از
جریان
انحرافی در
استان،
خواستار
انتخاب استانداری
شایسته و
ولایتمدار،
متوقف کردن روند
نفوذ جریان
انحرافی در
عزل و نصب های
استان، فصل
الخطاب
قراردادن
حضرت آیت الله
ایمانی
نماینده
محترم ولی
فقیه شدند.
در
این تجمع
مردمی مردم
شیراز در ضمن
هوشیاری در
برابر مسائل
اصلی جهان
اسلام و کشور،
قاطعانه اعلام
کردند که
نخواهند گذشت
این بار نیز
یکی از سربازان
مکتب ایرانی
به ساختمان
استانداری راه
پیداکند.
در
حاشیه تجمع
نیز طوماری
توسط مردم به
محضر رهبر
معظم انقلاب
امضا شد.
مردم
شیراز در
پایان این
تجمع به درب
های استانداری
قفل زدند تا
در حرکتی
نمادین
مخالفت خود را
با ورود مجدد
جریان
انحرافی به
استانداری فارس
اعلام کنند.
* صبح شنبه
درب
استانداری
دوباره قفل شد
جمعی از
مردم شیراز
حوالی ساعت 6
صبح امروز
(شنبه) نیز با
حضور در مقابل
درب اصلی
استانداری،
مجددا بر این
درب قفل زدند.
مردم
در اعتراض به
سیاست های
جریان
انحرافی در
استان فارس و
عزل و نصب های
قدرت طلبانه
تیم مشایی که
معطوف به
انتخابات
مجلس هشتم در
حال صورت
گرفتن است، در
مقابل
استانداری
فارس تجمع
کرده بودند.
اعتراضات
در استان نسبت
به جریان
انحرافی در
حال شدت گرفتن
است و گفته می
شود قرار است
دانشجویان در
مقابل درب
استانداری
فارس متحصن
شوند تا هم
مانع از ورود
مجدد جریان
انحرافی به
استان خود شده
و هم
استانداری
شایسته در این
استان منصوب
شود.
*
احمدزاده با
استان فارس چه
کرد؟
روح
الله
احمدزاده
کرمانی که
زادگاهش تربت
حیدریه است،
تحصیلات
دانشگاهی خود
را تا مقطع
کارشناسی
ارشد در
دانشگاه امام
صادق سپری کرد
و در همان
دانشگاه
مدیرکل
پژوهشی شد در
گزینش این
دانشگاه نیز
فعالیت کرد.
وی
در انتخابات
نهم ریاست
جمهوری در سال
84 از مدیران
ستاد احمد
توکلی بود اما
در دولت نهم
پس از برقراری
ارتباط با
بخشی از
اطرافیان
رئیس جمهور،
رئیس دانشکده
خبر (وابسته
به خبرگزاری
ایرنا) شد.
حضور
وی در دانشکده
خبر و برخی
اقدامات او که
بارها تذکر
دلسوزان را
درپی داشت،
جنجال های فراوانی
برپا کرد تا
اینکه او به
عنوان رئیس
مرکز آموزش
وزارت کشور
منصوب شد.
در
همان هنگام و
با فرارسیدن
موسم
انتخابات دهم
ریاست جمهوری
در سال 88 ،
احمدزاده
معین استان
فارس در ستاد
حامیان دکتر
احمدی نژاد شد
و در حقیقت
این اولین
باری بود که
پای احمدزاده به
شیراز و استان
فارس باز شد.
با
پیروزی احمدی
نژاد در
انتخابات
دهم، مجتبی
ثمره هاشمی که
ریاست ستاد
حامیان احمدی
نژاد را بر
عهده داشت،
احمدزاده را
به عنوان
گزینه تصدی
استانداری
فارس به رئیس
جمهور معرفی
کرد و او
اواسط پاییز 88
به عنوان
استاندار
فارس منصوب
شد.
احمدزاده
که متولد سال 1357
است، پس از
استاندار
شدن،
جوانترین
استاندار
کشور لقب گرفت.
با
اینکه
احمدزاده در
سخنرانی های
مختلف و یادداشت
های خود، در
جریان اصیل
ارزشی و اصولی
قابل ارزیابی
بود و حتی
انتقادات
تندی علیه مشایی
مطرح می کرد،
اما پس از
گذشت چندماه
از تصدی در
استان فارس،
اوایل سال 89 به
واسطه ارتباط
با محمدشریف
ملک زاده، به
جریان جنجالی
دولت نزدیک شد
و کم کم با
اسفندیار
رحیم مشایی
نیز ارتباط
نزدیک برقرار
کرد تا جایی
که از تابستان
89 عملا به یکی
از مبلغان
مکتب مشایی
تبدیل شد.
او
در اکثر
سخنانش می
کوشید نظریات
مشایی را تبیین
و خود را از
سربازان مکتب
ایرانی بداند.
کم کم
گرایش
احمدزاده به
مکتب ایرانی،
او را از
پیگیری دغدغه
های اصلی
استان باز
داشت و عملا
استاندار
فارس بیش از
آنکه درگیر
فعالیت های
عمرانی و
دغدغه های
اصیل مردم
باشد، به دنبال
سخنرانی در
باب مکتب
ایرانی،
برگزاری جشن نوروز،
برگزاری کنسرتهای
موسیقی و جمع
آوری طومار و
امضا در حمایت
از مشایی
افتاد.
در
همین اثنا،
روابط
احمدزاده با
همه گروه های
ارزشی و
اصولگرای
استان فارس
تقریبا قطع شد
و بسیاری از
نیروهای
ارزشی استان
را از پست های
دولتی برکنار
کرد. حتی برخی
از این افراد
برکنار شده
کسانی بودند
که خود
احمدزاده
آنها را به
عنوان نیروی
ارزشی منصوب
کرده بود.
زمزمه
سخنان و
اقدامات
نسنجیده این
استاندار
جوان، کم کم
در پاییز سال 89
در تهران نیز
پیچید تا جایی
که آیت الله
جنتی در یکی
از خطبه های نماز
جمعه تهران
درباره
احمدزاده گفت:
"یک جوان
را با کمترین
تجربه
مدیریتی، به
عنوان
استاندار یک
استان بزرگ مهم
و دارای مسائل
اقتصادی و
اختلافی میگذارند
که تجربه
مدیریتی نیز
ندارد. آیا
این درست است؟
آن وقت یک کسی
این کار را
بکند بدون اینکه
مسوولیت
داشته باشد و
همه این کارها
را پس و پیش
کند. مگر حساب
و کتاب درکار نیست؟
آن وقت باید
حزباللهیها
را که تسلیم
نمیشوند، چه
در میان
مسوولان و چه
اطراف خود،
درو کرده و
طرد کند.
ما
سنگ حزبالله
به سینه میزنیم
و هرچه داریم
از حزبالله
داریم و خود
ما هم اگر
افتخاری
داشته باشیم
این است که
اسم ما را به
عنوان حزباللهی
ثبت کند، اگر
هر جا ببینیم
حزبالله
دارد تضعیف میشود
ما در مقابل
آن میایستیم
و تحمل نمیکنیم".
از
اواخر سال 89 و
اوایل سال 90
دیگر استان
فارس تحمل
حاشیه پردازی
های استاندار
خود را نداشت
و دامنه دار
شدن
اعتراضات،
عزیمت وی از
استاندار
فارس را قریب
الوقوع کرده
بود اما هیچکس
نمی دانست که
آیا او برکنار
می شود یا اینکه
با توجه به
ورودش به
جریان مشایی،
ارتقا خواهد
یافت.
در
همین ایام بود
که احمدزاده
بازهم دست به
تغییرات زد،
تغییراتی که
برخی از آنها
روی "شیوه
برکناری
متکی" را هم
سفید کرد.
احمدزاده در یک
روز چندین
بخشدار و چند
فرماندار را
برکنار می کرد
و یا گاهی
فرستاده ای
ویژه به
شهرستانی می
فرستاد و فی
المجلس
فرماندار را
برکنار و فرد
جدیدی در همان
لحظه در اتاق
فرماندار
مستقر می شد.
در انتصابها نیز
هرکه تقرب
بیشتری به
جریان
انحرافی از
خود نشان می
داد، به
احمدزاده
مقرب تر می شد.
همچنین
احمدزاده به
یکباره حکم
پایان ماموریت
4 فرماندار را
امضا کرد و در
یک روز 15
بخشدار را
برکنار کرد به
گونه ای که
حتی تا کنون
فرمانداریهای
شیراز، کوار،
خرامه،
استهبان، قیروکارزین،
آباده،
فیروزآباد،
فراشبند، لامرد
وپاسارگاد
فرماندار
ندارد و به
وسیله سرپرست
اداره می شود.
در
ستاد
استانداری
فارس نیز
معاونت
مدیریت و منابع
انسانی از
آغاز دوران
استانداری
احمدزاده در
آبان 1388 با
سرپرست اداره
شده و تاکنون 4
نفر سرپرستی
این معاونت را
عهده دار بوده
اند. بقیه
معاونت ها نیز
حداقل دو بار
دستخوش تغییرات
شده است.
هم
اکنون اداره
کل های
امنیتی،
بحران، دفتر
فنی، حراست،
اجتماعی،
ارزیابی و
شکایات و اداری
و مالی با
سرپرست اداره
می شود و در
بقیه اداره کل
ها نیز حداقل
سه مورد جابه
جایی در یک سال
و نیم گذشته
رخ داده است،
یعنی مدت
مدیریت هر
مدیرکل حدود 6
ماه!
در
شرایطی که استان
فارس دیگر تاب
تحمل
استاندار و
ناکارآمدیهای
مدیریتی و
اجرایی او را
نداشت، بهطوری
که حتی یکی از
دلایل اصلی
تصمیم
نمایندگان
برای استیضاح
وزیر کشور
برکنار نکردن
احمدزاده بود
(که با قول
مساعد وزیر در
این مورد و چند
استان دیگر،
طرح استیضاح
منتفی شد)، وی
بهعنوان
معاون رئیسجمهور
و رئیس سازمان
میراث فرهنگی
منصوب شد تا
هم محترمانه
از استان فارس
جدا شود و هم
فردی که
بیشترین سینهچاکی
را در حمایت
از جریان
مشایی کرده
بود، در شرایط
قحط الرجال
موجود در این
جریان حذف نشود.
و
حالا ....
حالا
دیگر استان
فارس از سیاسی
کاری و اقتادن
مدیرانش در
ورطه جریان
انحرافی خسته
است. استان
فارس،
استانداری می
خواهد که نه
به خاطر تقرب
به مشایی یا
بقایی بلکه با
درنظر گرفتن
تخصص، تعهد و
دلسوزی اش
استاندار شود.
استان
فارس خسته است
...
*حامد
طالبی
کد
خبر: ۲۲۷۱۳
تاریخ
انتشار: ۰۸
خرداد ۱۳۹۰
کیهان
حسین
شریعتمداری
اتوبوس
كه چپ نشده!
مي
گويند؛ شخصي
براي دوست
دوچرخه سوارش
كه تازه فوت
كرده بود،
خرما خيرات مي
كرد. يكي از رهگذران
به جاي آن كه
مانند بقيه،
يك خرما بردارد
و فاتحه اي
بخواند، پنجه
در سيني
انداخت و مشت
خود را پر از
خرما كرد.
صاحب عزا كه
از فرصت طلبي
او ناراحت شده
بود، مچ او را
گرفت و به
ملامت گفت؛ چه
خبرته آقا؟!
اتوبوس كه چپ
نشده؟! يك
دوچرخه سوار
به جدول زده و
فوت كرده!
روز
پنج شنبه- 5
خردادماه- آيت
الله هاشمي
رفسنجاني در
مراسم
بزرگداشت
حماسه سازان
جامعه پزشكي
در دوران جنگ
تحميلي، با
اشاره تلويحي
به ماجراي
اخير و حركت
دشمن پسند
جريان
انحرافي،
سخنان به ظاهر
مبهم و دوپهلو-
و در مواردي
صريح و بي
پرده- داشته
اند كه درباره
آن با توجه به
مواضع شناخته
شده ايشان مخصوصا
طي دو سال
اخير، گفتني
هايي هست؛
1- آقاي
هاشمي
رفسنجاني با
تلويحي نزديك به
تصريح از
جريان
انحرافي نفوذ
كرده در حلقه نزديك
به رئيس جمهور
محترم ياد
كرده و تلاش
مي كند حركت
اخير اين
جريان
انحرافي را
نشانه حقانيت
مواضع دو سال
گذشته خويش
معرفي كند و
حال آن كه
مواضع و
عملكرد جريان
انحرافي به
وضوح و بي كم و
كاست با فتنه 88
همسو و هم جهت
بوده است و
آنچه اين
جريان نفوذي
در پي آن بود- و
شايد هنوز هم
به خيال خام
خود در پي آن
باشد- فقط به
عنوان بخشي از
خيانت و جنايت
بزرگ و فراموش
نشدني سران و
حاميان آشكار
و نهان فتنه 88
قابل ارزيابي
است. بنابراين
جناب آقاي رفسنجاني
كه طي 2 سال
گذشته به گونه
اي نه چندان
پنهان و در
مواردي كاملا
آشكار از سران
و عوامل فتنه
حمايت كرده
اند، نمي توانند
و نبايد جريان
ياد شده را در
تقابل با خود تلقي
كنند چه رسد
به اين كه
عليه اين
جريان موضع
گرفته و به
اقدام زشت و
ناپسند آن
اعتراض كنند!
بايد از آقاي
هاشمي
رفسنجاني پرسيد؛
كداميك از
مواضع پلشت
جريان
انحرافي را مي
توان آدرس داد
كه فتنه گران -
متاسفانه مورد
حمايت شما-
صدها برابر،
زشت تر و
مشمئز كننده
تر از آن را
مرتكب نشده
باشند؟!
2- تا آنجا
كه به مسئولان
عالي رتبه
نظام و توده هاي
عظيم مردم
فداكار و
اصولگرا
مربوط است، بلافاصله
بعد از مشاهده
انحراف در
جريان ياد شده،
با هوشياري و
بصيرت مثال
زدني و پيروي
هميشگي از خط
رهبري، در
مقابل اين
انحراف قد علم
كردند و زاويه
گرفتگان از
بستر اصلي و
تعريف شده
انقلاب را
محكوم كرده و
عليه آنها به
مقابله برخاستند.
آيا، همين يك
فقره به
تنهايي حكايت
از آن ندارد
كه نظام، مردم
و مسئولان در
صراط مستقيم
اسلام و
انقلاب گام
برمي دارند؟
بنابراين
اتفاق خاصي
نيفتاده است
كه حضرتعالي
براي «هشدار» و
توصيه و نصيحت
درباره آن، احساس
تكليف كرده
باشيد ! آيا
اصولگرايان-
به معني
گسترده كلمه-
كه در مقابل
انحراف ايستاده
اند قابل
ملامت هستند
يا كساني كه
در جريان فتنه
88، آن همه
جنايت،
خيانت، وطن
فروشي و همراهي
با سرويس هاي
جاسوسي
آمريكا و
اسرائيل و
انگليس را به
وضوح مشاهده
كردند و دم
برنياوردند؟!
گفتني
است نشريه
آمريكايي
«فارين
پاليسي» طي مقاله
اي خطاب به
دولتمردان آمريكايي
كه ايران را
به نقض حقوق
بشر متهم مي كنند،
نوشته بود؛
«آقاي اوباما،
شما بعد از افشاي
جنايات
وحشيانه
ماموران
آمريكايي در
زندان
گوانتانامو،
قول تعطيلي
اين
بازداشتگاه
را داديد ولي
علي رغم تمامي
اسنادي كه از
وقوع جنايت در
گوانتانامو
حكايت مي كرد،
به وعده خود
عمل نكرديد،
اما جمهوري
اسلامي ايران
بلافاصله پس
از اطلاع از
نقض حقوق بشر
در زندان
كهريزك،
دستور تعطيلي
آن را صادر
كرد. بنابراين،
شما قابل
ملامت و
اعتراض هستيد
كه جنايت در
گوانتانامو
را ديديد و
سكوت كرديد،
نه جمهوري
اسلامي ايران
كه براي
مقابله با نقض
حقوق بشر، حتي
مسئولان
برگزيده خود
را نيز بركنار
كرد؟!».
3- آقاي
رفسنجاني در
مراسم ياد شده
گفته است «همه
بايد تلاش
كنيم اعتماد
برخي از مردم
را كه به
ترديد افتاده
اند،
برگردانيم» و
توضيح نداده
اند منظورشان
از «برخي از
مردم» چه
كساني است؟
اگر توده هاي
چند ده ميليوني
مردم را مي
فرمايند كه
آنها در حماسه
بي نظير 9 دي و
سپس 22 بهمن و ...
بارها نشان
داده اند به
چه كساني
اعتماد
ندارند و براي
كدام ديدگاه و
عقيده تا پاي
جان ايستاده
اند. و اما اگر
مقصود جناب
هاشمي، گروه
ها و جرياناتي
نظير منافقين
و بهايي ها و
ماركسيست ها و
سلطنت طلب ها
و عبدالمالك
ريگي ها و
غارتگران بيت
المال است كه
با سران فتنه
مورد حمايت
ايشان ائتلاف
كرده بودند و
نتانياهو با
صراحت از آنها
با عنوان
«بزرگترين
سرمايه
اسرائيل در
داخل ايران»!
ياد مي كرد كه
بايد از زبان
حضرت امام(ره)
خطاب به آقاي
هاشمي گفت؛
اگر آنها به
نظام اعتماد
كنند، نظام
بايد به حركت
خود با چشم
«خيانت» نگاه
كند! راستي
مگر همه اين
جريانات فاسد
و جرثومه هاي
فساد و تباهي
آشكارا و بي
پرده با دست
اندركاران
فتنه 88 در ائتلاف
نبودند؟! اين
كه قابل انكار
نيست، هست؟!
چرا جناب
هاشمي درباره
اين ائتلاف
شوم مهر سكوت
بر لب زده
بودند و در
اعتراض به آن
لب تر
نفرمودند، كه
هيچ! از فتنه
گران به صراحت
نيز دفاع و
حمايت كردند؟!
4- آقاي
هاشمي فرموده
اند «آمار
دروغ دادن،
ادعاي دروغ
كردن، پول
بيخودي مصرف
كردن كه مردم
مي فهمند يك
بازي است و
بيت المال را
به غارت بردن
براي خريد چند
رأي و امثال
اين چيزها
ديگر در مردم
جواب نمي دهد».
درباره
اين بخش از
سخنان آيت
الله هاشمي
رفسنجاني
اگرچه گفتني
هاي فراواني
است ولي تنها
به چند مورد
از آن بسنده
مي كنيم ؛
الف:
فرموده اند
«آمار دروغ
دادن» خب! چه
كسي مي تواند
انبوه خدمات
برجسته دولت
نهم و دهم را
انكار كند؟
ساخت ده ها
سد، هزاران
كيلومتر راه،
صدها كارخانه
و نيروگاه،
موشك هاي
دوربرد،
زيردريايي،
فرستادن ماهواره
به فضا،
پيشرفت هاي
خيره كننده در
عرصه هاي نانو
تكنولوژي،
سلول هاي
بنيادين،
راديو ايزوتوپ
ها،
دستاوردهاي
هسته اي،
برخورداري تقريبا
تمامي
روستاهاي
ايران از برق
و گاز، رسيدگي
به محرومان و
مستضعفان و
بركشيدن اين اقشار
از سطوح زيرين
جامعه به
بالاترين سطح
ها و مسئوليت
ها و... و... كه
قابل انكار
نيست و به قول شما
«مردم مي
فهمند». بايد
از جناب هاشمي
كه خود مسئوليت
بالاي اجرايي
داشته اند و
از مقوله كار
و پيشرفت
باخبرند
پرسيد چه كسي
مي تواند
اينهمه خدمات
را كه در پاره
اي از موارد
«بي نظير» بوده
است انكار كند
و ارائه فهرست
آن به مردم را
«آمار دروغ»!
تلقي كند؟!
هيچكس خدمات
عمراني آقاي
هاشمي در
دوران رياست
جمهوري ايشان
را نفي نمي كند
ولي كدام ناظر
بي طرف و
باانصافي مي
تواند اين
واقعيت را
انكار كند كه
دولت نهم و
دهم ده ها و در
پاره اي از
موارد صدها
برابر دولت
سازندگي به
مردم خدمت
كرده است؟
آمار خدمات
دولت نهم و
دهم را با
آمار مشابه در
دولت هاي
سازندگي و
اصلاحات
مقايسه
بفرمائيد.
كدام دروغ
است؟!
ب:
آقاي هاشمي به
«ادعاي دروغ»
اشاره كرده
اند كه بايد
گفت؛ چه كساني
به توصيه «جرج
سوروس» و «جين
شارپ» ادعاي
دروغ تقلب در
انتخابات را
مطرح كردند و
با آن كه خود
مسئوليت
انجام چند
انتخابات را
داشتند و مي
دانستند تقلب
در مقياس ميليوني
ناممكن است در
اين شيپور
فريب دميدند؟!
و بعد از آن كه
آب ها از آسياب
افتاد و عوامل
اصلي به دستور
گرفتن براي اشاعه
اين دروغ
اعتراف كردند
نيز حاضر به
تكذيب ادعاي
دروغ خود
نشدند؟ چه
كساني براي
تامين خوراك
تبليغاتي
بيگانگان در
مجلس ختم
«زنده »ها شركت
كرده و اشك
ريختند! و روي
قبرهايي كه
«مرده» نداشت
عزا گرفتند؟!
چه كساني به
دروغ ادعاي
شكنجه و تجاوز
در زندان ها
را مطرح
كردند؟ چه
كساني؟! و... و صد
البته حق با
آقاي هاشمي
است كه مي
فرمايند «مردم
اين دروغ ها
را باور نمي
كنند» چرا كه
اگر باور مي
كردند طومار
فتنه
آمريكايي-
اسرائيلي 88 را
درهم نمي
پيچيدند و
حماسه بي نظير
9 دي را عليه
فتنه گران نمي
آفريدند.
ج:
جناب آقاي
هاشمي از غارت
بيت المال گله
كرده اند كه
البته، نمونه
هايي از آن
قابل نفي نيست
ولي اين نمونه
ها از سوي
كساني است كه
اولا؛ برخي از
آنان با فتنه
گران همخوان و
هم پياله بوده
اند و ثانيا؛
با غارت هاي
كلان بيت
المال در دوران
سازندگي و
اصلاحات قابل
مقايسه نيست.
اينجا يك سؤال
از جناب آقاي
هاشمي در ميان
است؛ چند فقره
از پرونده هاي
كلان فساد
اقتصادي و غارت
بيت المال كه
ماجراي آنها
به دادگاه نيز
كشيده شده و
اسناد آن
موجود است، در
دوران رياست
جمهوري ايشان
بوده است؟! و
چند فقره نبوده
است؟!
د:
درباره هزينه
بيت المال
براي جمع آوري
آراء سخن گفته
اند كه البته،
برخي از
تحركات اين روزها
قابل انكار
نيست ولي
جرياني كه در
اين راستا
حركت مي كند
به شدت مورد
اعتراض قرار
گرفته و هم
اكنون رسيدگي
به صحت و سقم
ماجرا در
كميسيون اصل 90
مجلس در جريان
است. اما، مگر
در همين جريان
فتنه 88، پول
هاي كلان غارت
شده از مردم و
مبالغ هنگفت و
نجومي كمك هاي
مالي ملك
عبدالله
پادشاه
عربستان،
پادشاه اردن و
بسياري از
كشورهاي
اروپايي براي
جمع آوري آراء
مردم به نفع
نامزد فتنه
گران هزينه
نشد؟ و حتي پس
از فتنه نيز،
مگر براي
فلاني هفته اي
40 ميليون
تومان پرداخت
نمي شد. ولي
همه ديدند كه
نتيجه اي در
پي نداشت. بنابراين
بايد با جناب
آقاي هاشمي
همصدا شد كه «اين
چيزها ديگر در
مردم جواب نمي
دهد»!
5- ايشان در
همان مراسم
فرموده اند
«امروز دشمنان
ما، چهار چشمي
ما را نگاه مي
كنند و دنبال
رخنه مي گردند
تا حضور
بيشتري پيدا
كنند. اين چيز
روشني است و
همه مي توانند
آن را بفهمند.
خدا كند كه ما
هم اين چشم
باز را داشته
باشيم».
اين
بخش از سخنان
آقاي هاشمي با
توجه به حمايت
آشكار مثلث
آمريكا،
اسرائيل و
انگليس از
فتنه 88 كه مورد
حمايت ايشان
بود و حضور ده
ها عامل
تابلودار
سرويس هاي
اطلاعاتي بيگانه
و گروه هاي
تروريستي و ضد
انقلاب در اردوگاه
فتنه ياد شده،
تعجب آور و
ابراز آن از سوي
ايشان تاسف
بار است و
بايد از آقاي
رفسنجاني
پرسيد آيا مي
توانيد آنهمه
وابستگي
دوستان مورد
حمايت خويش به
دشمنان
بيروني را
انكار كنيد؟!
آيا بسياري از
عوامل اصلي
فتنه 88 در سطح
مشاوران،
برنامه ريزان
و سردمداران اين
فتنه هم اكنون
به آمريكا و
انگليس
پناهنده نشده
اند؟ آيا
عطاءالله
مهاجراني،
وزير كابينه و
معاون رئيس
جمهور دولت
هاي سازندگي و
اصلاحات و
سخنگوي
دوستان فتنه
گر شما امروزه
تحت مديريت
شبكه MI6
انگليس نيست؟
و آن ديگري
حداقل دو بار
به اسرائيل
سفر نكرده
است؟ آيا جناب
خاتمي با جرج
سوروس
صهيونيست
ملاقات نكرده
و دستورات
ديكته شده او
را به كار
نگرفته است؟
آيا «مايكل
لدين»، «جان
كين»، «تموتي
اش» و... عضو
بيروني فتنه 88
نبوده اند؟
آيا شيمون پرز
با صراحت
اعلام نكرده
بود كه اصلاح
طلبان- يعني
دوستان شما-
سربازان
اسرائيل
هستند كه به
نمايندگي از
رژيم
صهيونيستي با
جمهوري اسلامي
درافتاده
اند؟ آيا
اوباما حمايت
مالي،
تبليغاتي و
سياسي از
دوستان فتنه
گر شما را
وظيفه قطعي و
غيرقابل چشم
پوشي آمريكا
ندانسته بود؟
آيا كمك هاي
هنگفت ملك
عبدالله
سعودي به حساب
سران فتنه
واريز نشده
بود. راستي
همين دو هفته
قبل آقاي
عطاءالله
مهاجراني
سخنگوي سران
فتنه با ملك
عبدالله در يك
نشست خصوصي در
رياض شركت
كرده بود. آيا
فتنه گران در
روز قدس به
نفع اسرائيل
شعار ندادند؟
آيا روز 13 آبان
به نفع آمريكا
عربده
نكشيدند؟ و...
جناب
آقاي هاشمي!
سخن از رخنه
بيگانگان
نيست. پاي
«دروازه» در
ميان است و
اين دروازه را
فتنه گران
مورد حمايت
شما به روي
دشمنان اسلام
و انقلاب و
امام و مردم
باز كرده
بودند.
حسين
شريعتمداري
۰۹
خرداد ۱۳۹۰
علی
فائز
عماریون
پاسخی
به هجویات و
لا طاعلات
اخیر چشم
اسفندیار
کابینه!- به
قلم سردبیر/
علی فائز
آقای
مشایی! بدان
که زوزه
کفتاران ساحر
و خوابیده بر
بستر شهوت
شکسته تر
خواهد شد
...آنگاه که
در گرماگرم
نبرد ظلمت با
نور، آزادی با
استبداد ،
بصیرت با جهل
، عشق با تنفر
، معرفت با بی
عرفانی یعنی
در هنگامه
عاشورای سال 61
هجری با فرو
افتادن همه
لنگر زمین و
آسمان یعنی
کشتی نجات همه
آزادگان جهان
بشریت حسین
علیه السلام
از ذوالجناح
بر پهنای
قتلگاه نینوا
با راندن ندای
الهی رضا برضاک
و تسلیما به
قضاءک بر
زبان؛ سحر
ساحران همه تاریخ
را با ثار
مقدسش باطل
کرد... راقم
جاهل و سراپاتقصیر
این مقاله با
همه وجود در
ظهر روز 29 خرداد
88 که حضرت سید
علی با سرور
همه عالمیان یعنی
حضرت حجه الله
القائم
المنتظر
المهدی با تنی
معلول درد
مندانه
استغاثه عاشقانه
می کرد با همه
دلمردگی ودل
آلودگی با گوشت
و پوست و مغز و
رگ وپی و
اعصابم احساس
کردم که او در
امتداد جریان
و معجزه قرن
بیستم یعنی
خمینی کبیر با
هدایت ولی و
مولایش در حال
شکستن
طلسمها،
جادوها و سحر
های فتنه گران
همیشگی این
قرن هستند...
زين
عصا تا آن عصا
فرقي است ژرف
زين عمل تا آن
عمل راهي شگرف
وَإِذْ
قَالَ مُوسَی
لِقَوْمِهِ
یَا قَوْمِ
إِنَّکُمْ
ظَلَمْتُمْ
أَنفُسَکُمْ
بِاتِّخَاذِکُمُ
الْعِجْلَ
فَتُوبُواْ
إِلَی بَارِئِکُمْ
فَاقْتُلُواْ
أَنفُسَکُمْ
ذَلِکُمْ
خَیْرٌ
لَّکُمْ
عِندَ
بَارِئِکُمْ
فَتَابَ
عَلَیْکُمْ
إِنَّهُ هُوَ
التَّوَّابُ
الرَّحِیمُ ﴿بقــــره
۵۴﴾
مقدمه
مدتی
است که آن بخش
از سخنان
علامه
بزرگوار حضرت
آیت الله
مصباح یزدی
حفظه الله
تعالی که فرموده
اند : ( با
احتمال 90 در صد
رئیس جمهور
مسحور شده اند
) و یا اینکه
نقل به مضمون
تاکید نموده اند
مواظب و هوشیار
باشیم که
جریان سید علی
محمد باب دگر
بار در این
دیار زنده
نشود ذهن کوچک
این راقم را
سخت مشغول
کرده است لذا
با غور و
بررسی در افاضات
رهبر انحرافی
جریان
انحرافیه از
جمله عدم
مدیریت حضرت
نوح نبی الله
سلام الله
علیه ( که
عاقبت درک
نکردیم آیا
طراحی و ساخت
چنان کشتی ای
که در مقابل
آن طوفان محیر
العقول و عظیم
که نظیرش را
در تاریخ بشر
نداریم بتواند
هم به لحاظ
استاتیکی و هم
به لحاظ
دینامیکی
مقاومت کند
نیازمند اصول
مهندسی و
مدیریت قوی و
علمی بر
فرآیند فن
آوری تولید
کشتی سازی
نیست ؟ آیا
تحمل انواع
کشش و برش و خمش
و گشتاور های
پیچشی و خطی
بدون اطلاع از
مدیریت
مهندسی هیدرو
دینامیکی و
دینامیک
سیالات برای
ساخت چنین
کشتی امکان
پذیر است ؟ ) و
یا سخنانی که
اخیرا سایتها
از محفل خصوصی
مشار الیه
دایر بر بروز
ظهور صغری و
ایرانی بودن
محمد بن
عبدالله مکی
(ص ) و.... نقل می
کنند که انشا
الله الرحمن
دروغ باشند
اما باتوجه به
تذکرآن فقیه
فرزانه توجه
خوانند گان
غیور و تشنه
فهم و عرفان
ومعرفت را در
باره سید علی محمد
باب به آدرس
زیر احالت
میدهیم که با
دقتی تام آنرا
مطالع نموده و
مصدقات و
مشابهات طریقه
باطله بابیت
را در شعار ها
و گفتار مطنطن
فرقه
انحرافیه کشف
و ضبط نمایند .
(http://Tebyan-Zn.ir/news-papers/Religion_Thoughts/Research_religion/deviousness_squad/babiyat_heresy/2010/10/6/5107.html
اما
اخیرا آقای
اسفندیار
رحیم مشایی در
جمع مسوولان و
سردبیران
ایرنا به
دنبال افاضات
قبلی درپاسخ
به این سوال
كه آیا
اظهارات آقای
فیروزآبادی
ناشی از سوء
تفاهم بوده
است، گفته است
:
( ممكن است
سوء تفاهم هم
باشد زیرا
متاسفانه بسیاری
از افراد به
خود زحمت نمیدهند
كه حتی یكبار
حرفهای مطرح
شده را به طور
مستقیم
بشنوند،
موضوع بحث را
بفهمند و
مخاطب را
بشناسند.)
با
استمداد از
روح پر فتوت
شهیدان اسلام
و امام شهیدان
حضرت روح الله
و نفس مسحیایی
خلف صالح آن
سلف عیسی صفت
به مصداق :
ما
چه خود را در
سخن آغشته ایم
کز حکایت ما
حکایت گشته
ایم
سخن
بسیار با آقای
مشایی داریم
اما با تلاشی
عادلانه و
صادقانه چند
کلامی به آقای
مشایی حکایت
ونه شکایت می
کنیم ( چون نمی
توان از دست
او به خودش
شکایت کرد !!! ) از
جمله حکایات
اینکه یکی از
دلایل نفهمی و
حماقت آدمیان
در عدم فهم و
هضم کلام
دیگران این
است که وقتی خود
را دانای کل
امور و بی
نیاز از هدایت
معلم و ولی
بدانیم
دیگران را
نفهم و نادان
تلقی نمودن
امری حتمی
الوقوع است و
چنین کبرایی
اجتناب نا
پذیر از آن
صغری مقدماتی سر
بر می آورد
فتامل !!!
و
اما در فراز
بعدی سردار
بسیجی و دار
بردوش ولایت
یعنی
فیروزآبادی
عزیز را مخاطب
قرارداده اند
که :
( لازم است
این نكته را
روشن كنم كه
ملت و دین دو
موضوع متفاوت
از یكدیگر
هستند. اسلام
یك دین جهانی
و برای همه
ملتها است. )
جناب
آقای مشایی
بنابر
شرح بزرگان
علم و معرفت
کلمه ملت کلمه
ایی عربی و به
معنای راه و
روش است (
معادل با شریعت
و طریقت و
مذهب ) در قرآن
مجید 17 بار ذکر
آن به میان
آمده و به
معنای راه و
روشی است که
از طرف رهبر
الهی بر مردم
عرضه شده
مانند مله
ابراهیم
حنیفا.
راغب
اصفهانی در
کتاب مفردات
میگوید ملت و
املال همان
املاء است و
از یک ریشهاند
و علت این که
یک طریقه الهی
ملت نامیده شده
است این است
که از طرف
خداوند دیکته
شده است.
به
تعبیر استاد شهید
آیت الله
مطهری کلمه
«ملت» با «دین» یک
معنی دارد با
این تفاوت که
یک چیز به
اعتباری دین و
به اعتباری
دیگر ملت
نامیده میشود.
به
آن اعتبار ملت
گویند که آن
چیز از طرف
خدا به پیامبر
املاء شده که
باید به مردم
ابلاغ کند و
مردم را
براساس آن
رهبری کند.
تفاوت بیان
میان کلمه دین
و ملت از نظر
علمای فقه اللغه
این است که
دین را میتوان
به خدا اضافه
کرد مانند
«دینالله» و
ملت به رهبری
از طرف خدا که
مسئول رهبری
مردم به طریقه
خاصی اضافه میشود
مانند «ملت
عیسی» کلمه
ملت با کلمه
مکتب در اصطلاح
جدید، نزدیک
است، زیرا
مکتب به رهبر
یک روش اضافه
میشود.
سفسطه
های فساد
انگیز در
فرمایشات
حضرتعالی آنقدر
فراوانند که
در حوصله این
مقال نمی گنجد
زیرا هریک از
جملات وگزاره
های تصدیقی بر
خواسته از
تصورات شما هم
به لحاظ
روانشناسی
فردی از
آشفتگی و
آنارشیسم از
هم گسیخته
حکایت می کنند
و هم به لحاظ
ساختاری؛ علی
الخصوص
هنگامی که
گزاره های
اظهاریه
شرطیه شما را
به معادل آنها
یعنی به گزاره
های عکس نقیض
شرطیه تبدیل
کنیم هیچ کودک
منطق
ناخوانده ایی
نیست که بدین
سفسطه ها و
روانپریشی ها
معرفت نیابد!
آقای
مشایی فرموده
اید :
( آیا من
زحمات امام را
خراب كردم؟
امام با طرح
اسلام ناب و
اسلام آمریكایی،
نجات اسلام و
نشر اسلام
حقیقی برای
جهان را دنبال
میكرد
بنابراین
مكتب ایران،
یعنی اسلام
ناب، توحید
واقعی و مكتب
اهل بیت (ع))
آنچنان
که در مقاله
قبلی با عنوان
" اول بنا نبود
که عاشقان را
بکشند ..... " خدمت
آقای رئیس
جمهور هم عرض
کردیم در این
جا یکبار دیگر
تاکید می کنیم
هیچ دیوانه
ایی نسبت به
خانه و هیچ
حیوانی نسبت
به لانه اش بی
تفاوت نیست اما
حس استقلال و
حفظ خانه و
میهن ریشه
وتعلق معرفتی
به خاک ندارد
و به قول
معروف شرف
المکان
بالمکین زیرا
به طور ذاتی
جنس غیرت و
حمیت و دفاع
به لحاظ فلسفی
و روانشناختی
ریشه در قومیت
و شوینیسم
نداشته بلکه
ازامورفطری
وغریزی انسان
وحیوان به
حساب می آیند (Universal senses)
قبل از آنکه
به بیان گهر
بار معمار
کبیر انقلاب
اسلامی و وارث
صالح
پیامبران در
این خصوص بپردازم
لازم است به
طور گذرا به
این مطلب
اشاره کنم که
تاریخ ایران 2500
ساله نیست که
به پیروی
ازمکتب ژاژ
خایان
امپریالسیت و
مستشرقین و
خاورشناسان
مزدور و
صیهونیست و
هزار البته
مامور برای
تاریخسازی
مجعول؛ آنرا
بتوان باور
نمود تحقیقات
تاریخی مبین سابقه
ای کهن در حد 7
هزار سال بر
این دیار
عزیزمتصور
است و برای
اطلاع بیشتر،
خواننده
علاقه مند و
عزیز از حقه
حقه بازان و
جعل جاعلین
تاریخ شما را
به آدرس زیر
احاله میدهیم و
توصیه می شود
مراجع ذکر شده
در این آدرس
را به دقت
مطالعه
نمایند (1 –
آستروناخ –
پاسار گاد 2 – هرتسفلد-
ایران در شرق
باستان ) تا
بدانند که این
رقص ایرانی
گری و ایرانی
بازی ربطی به
ایران یعنی
بیشه شیران
ندارد :
http://www.seratnews.ir/fa/news/22747
به
همین دلیل از
نظر حضرت روح
الله ملی
گرایی حرام و
خلاف اسلام
است و در
حقیقت اسلام
بر ملیت و ملیگرایی
اولویت دارد
لذا در صفحه 508 از
جلد چهارم
صحیفه می
فرمایند :
«اسلامی بودن،
بیش از ایرانی
بودن بین
افراد ملت
ایران روابط
مستحکم
برقرار کرده
است.»
برای
درک این
نظرمبارک
امام باید
توجه داشت که
معمولاً
حاکمان
طاغوتی و
غربزدگان در
کشورهای
اسلامی و
خصوصاً در
دوره رژیم
پهلوی در ایران،
سعی میکردند
ملیگرایی را
در برابر
اسلام قرار
داده و دین را
تضعیف نمایند.
با توجه به
این روند بود
که امام در
صفحه 124 از جلد
دهم صحیفه نور
تاکید می
فرمایند :
«ما ملیت
را در سایة
تعالیم اسلام
قبول داریم... ملت،
ملت ایران
است، برای ملت
ایران هم، همهجور
فداکاری میکنیم،
اما در سایة
اسلام است، نه
اینکه همهاش
ملیت و همهاش
گبریت! ملیت،
حدودش حدود
اسلام است و
اسلام هم
تأیید میکند
او را، ممالک
اسلامی را
باید حفظ کرد،
دفاع از ممالک
اسلامی جزء
واجبات است،
لکن نه اینکه
ما اسلامش را
کنار بگذاریم
و بنشینیم
فریاد ملیت
بزنیم و «پان
ایرانیسم».»
همچنین
یکی دیگر از
دلایل انتقاد
حضرت امام از
ملیگرایی آن
بود که
معمولاً
استعمارگران
تلاش میکردند
با
سوءاستفاده
از ملیگرایی،
کشورهای
اسلامی را در
مقابل یکدیگر
قرار دهند از
این رو در
صحیفه نور جلد
سیزدهم صفحه 87
به صراحت ملی
گرایی را اساس
بدبختی می
دانند :
«این که من
مکرر عرض میکنم
که این ملیگرایی
اساس بدبختی
مسلمین است
برای این است
که این ملیگرایی،
ملت ایران را
در مقابل سایر
ملتهای مسلمین
قرار میدهد و
ملت عراق را
در مقابل
دیگران و ملت
کذا را در
مقابل کذا.
اینها نقشههایی
است که مستعمرین
کشیدهاند که
مسلمین با هم
مجتمع
نباشند.»
همچنین
امام در جلد
سیزدهم صحیفه
صفحه 168 میفرمایند:
«اسلام در
عین حالی که
وطن را ـ
آنجایی که
زادگاه است ـ
احترام میگذارد،
لکن مقابل
اسلام قرار
نمیدهد.
اساس، اسلام
است. اینها
دیگر بقیهاش
فرعند.»
به
این ترتیب
هرچند نمیتوان
در سخنان و
سیره رفتاری
امام خمینی
موردی یافت که
ایشان عناصر
اصیل هویت
ایرانی را طرد
کرده باشند،
اما نظر به
سوءاستفاده
از این عناصر
در دوره پیش
از انقلاب
اسلامی،
ایشان رعایت
اعتدال در این
موارد را
توصیه مینمودند.
جناب
آقایی مشایی
ملاحظه می
فرمایید که
این عبارت
حضرتعالی
یعنی معادل
دانستن مکتب
ایرانی با
اسلام ناب
محمدی (ص ) تا چه
حد با نظرگاه
حضرت روح الله
زاویه دار و متباین
است فافهم !!!
جناب
مشایی در بخشی
دیگر گفته
اید:
( كوچههای
خاكی و پر از
آشغال و سنگ و
كلوخ، بچههای
بدون كفش و لباسهای
تیره و خاكی
با موهای
ژولیده و چهرههای
عبوس و نگاههای
ناامید،
تصویری است كه
غرب از اسلام
به دنیا ارایه
میدهد )
خوب
آقای عزیز
آفتاب دلیل
آفتاب است،
وقتی دوستان
شما مثل آب
خوردن از آن
طرف مرز می
آیند و تنها
به فاصله 2
روزه ثبت شرکت
می کنند و با
توصیه شما و
آقای بقایی
برای رفع
خستگی به
عنوان
ذی
المقدمه و
دستمریزاد 5
میلیارد
تومان ناقابل
می گیرند یا
اینکه بعض
خوبان کمان
ابرو!!! هدیه 50 یا
60 میلیونی می
گیرند یا فلان
کارمند ویژه!!!
حقوقش 6
میلیون و 700
هزار تومانی
را نه از محل
اعتبارات از
پیش مصوب که از
محل هزینه های
مصرف نشده!!!
دریافت می کند
انتظار دارید
کپرنشین ها و
بی در آمد های
آواره بچه
هایشان کفش
پاره نداشته
باشند؟؟؟ این
چه ربطی به
برابری شرک
آلود مکتب
ایرانی با
اسلام ناب
دارد؟؟؟؟
مشاور
محترم رئیس
جمهوری،
اظهار داشته
اید که :
(جرات
ندارید حرف دلتان
را بزنید لذا
به من میتازید؟
پشت سر هم
جلسه گذاشتید
و گفتید كه با رییس
جمهور نمیشود
در افتاد چون
از محبوبیت
بالایی
برخوردار است
و از جنس مردم
است و مردم
رییس جمهور را
نادیده نمیگیرند
تا ما را
انتخاب كنند.
آنها گفتهاند
چون نمیشود
با رییس جمهور
در افتاد، اگر
مشایی را
بزنیم، خود به
خود به رییس
جمهور هم ضربه
زده ایم )
صرف
نظر از مغالطه
و سفسطه ایی
که بکار برده
و مستترا مردم
را لولوی
سرخرمن و عاری
از معرفت و
شناخت دانسته
وبه سبک وسیاق
بنی صدر ملعون
که 11 میلیون
رای را عامل
تفرعن و
کودتای
لیبرالیستی
خودش بر علیه
ملت قهرمان و
مسلمان و
یاران اصیل انقلاب
اسلامی و
آزادی خواه
قرار داده بود
سخن گفته اید،
باید گفت از
لحاظ جامعه
شناسی شیعی و
قرانی ناس و
مردم ( Nation ) قبل از
ظهور
وبروزشکلی به
صورت فعلیت (Active )
پدید ه ایی با
لقوه (Potential ) هستند (
شاهد این مدعا
اشاره حضرت
روح الله
درسالهای
سیاه شاهنشاهی
دایربر اینکه
پیروان من
اکنون در گهواره
اند ) و به علت
عدم درک صحیح
استکبار از
این قاعده
ملزوم؛ 9 دی و 22
بهمن 89 بر رجز
خوانان
اسرائیلی
قابل پیش بینی
نبود و نخواهد
بود.
اگر
رئیس جمهور
محترم
محبوبیتی به
دست آورده
کیست که نداند
آنرا از اسلام
خمینی و خامنه
ایی وام گرفته
است. تا زمانی
که رئیس جمهور
دل در گرو
اسلام و ولایت
مطلقه فقیه
دارد مردم هم
که خدارا مالک
دل خویش می
دانند جانشان را
فدای او می
کنند و
بالعکس. باور
کنید که به تعبیر
حضرت روح الله
سفر کرده ما
همه هیچیم، هر
چه هست اوست
پس هر که با او
نیست از دل
مردم هم به
آسانی می رود
نقل است که
روزی حضرت روح
الله فرموده
بود این درود
بر خمینی ها که
مردم می گویند
اگر تبدیل به
مرگ بر خمینی
هم بشود
تاثیری بر من
ندارد. و این
کلام گوهر گونه
امام مرا به
یاد کلام
گوهرین امر
کلام حضرت
حیدر کرار می
اندازد که
فرمود افزایش
جمعیت در
اطراف من چیزی
بر من نمی
افزاید و کاهش
آنان چیزی از
من نمی کاهد و
این است امام
ما و راه ما و
شما هم اینقدر
آقای رئیس
جمهور را
تحقیر
نفرمایید چون
این حرفهای
شما ماجرای آن
گنجشکی سبک
سری را به ذهن
می آورد که بر
درخت چناری صد
ساله نشسته
بود و به هنگام
بر خاستن به
آن در خت می
گفت خودت را
محکم بگیر من
می خواهم بلند
شوم!!!
جناب
آقای مشایی در
فرازی دیگر
گفته اید :
( آنها تا
جایی پیش
رفتند كه
بگویند مشایی
رییس جمهور را
سحر كرده است؟
برخی از این
آقایان كه مسوولیت
هم دارند، نزد
من آمدند و
گفتند كه پیش
از ملاقات با
شما به ما
توصیه شده كه
مراقب باشیم
زیرا مشایی
سحر و جادو میكند
)
ملاحظات
امنیتی ،
دلسوزی ولی
معظم فقیه در
زمان حال
ایجاب نمی کند
که خیلی از
جزئیات بیان شوند
چون افشا و
اطلاع رسانی
این جزئیات در
حد مسئولین
قوه قضائیه
است که از قضا
دادستان محترم
قول بیان آنها
را در آتیه
داده اند اما
ارتباط شما با
عباس امیری فر
چیست؟ عنقریب
که پرده بر
افتد ملت بزرگ
ایران یکبار
دیگر همانند سی
سال گذشته
خواهند دید که
راز آن مصلحت
بزرگ که رهبر
عظیم الشان در
خصوص نصب
حاکمیتی وزیر
دلسوخته و
مجتهد
اطلاعات بیان
فرمودند چه
بود؟!!!
رمالان
درگاه حضرت
هاشمی
رفسنجانی و
کرباسچی و
خاتمی و
مهاجرانی را
با احمدی نژاد
کاوه آهنگر
زاده چه کار
؟؟؟!!!
جناب
آقای مشایی
گفته اید که :
( نمیتوان
سواد داشتن یا
نداشتن كسی را
جز با سخنان
وی سنجید. آنها
زحمت نقد كردن
حرفها را به
خود نمیدهند.
اگر منطق آنها
برای سواد
داشتن درست
باشد دیگر هیچ
كس نباید حرف
بزند زیرا اول
باید اثبات
كند كه سواد
دارد یا نه!
باید
آدمها حرف
بزنند و بعد
از آن معلوم
شود سواد دارند
یا نه. حال اگر
كسی براساس
معیار آنها
خیلی سواد
داشت اما حرفهای
غلط و انحرافی
زد آن وقت چه
باید كرد؟
این
استدلال و
منطق را
جوانان جامعه
ما میشنوند و
میفهمند.كسی
كه معتقد است
آدمها نباید
حرف بزنند، در
جامعه خریدار
پیدا نمیكند
).
عدم
بصیرت در این
عبارات موج می
زند ، بنی صدر ملعون
می گفت رجایی
آدمی سبک سر و
بی سواد است و
حضرت روح الله
در جواب فرمودند
رجایی عقلش از
علمش بیشتر
است به راستی
بدا به حال
کسی که عقلش
از علمش کمتر
باشد . چه می
گویم ؟ خداوند
رحمان و علیم
می فرماید پیامبر
و هادی شما را
از میان بی
سوادان بر
انگیختم (
هوالذی بعث فی
الامیین رسولا
..... ) ظاهرا
همانطور که
محمد خان
خاتمی در کوزه
جورج سورس فرو
افتاده و دچار
اعوجاج ذهنی
به علت خلط
مفهوم آزادی و
دین و
دموکراسی
گردیده تا
جاییکه آزادی
و دموکراسی را
نه وسیله بلکه
هدف می شناسد
حضرتعالی هم
دچار این
اعوجاج ذهنی
هستید که سواد
و علم را عین پریدن
و صعود
میدانید و چه
گمراهی
بالاتر از این
که وسیله پرش
را با اصل عمل
پریدن خلط
نماییم .
آب
کمتر جوی
تشنگی آور به
دست تا بجوشد
آبت از بالا و
پست
سخن
گفتن آدمیان
در باب معرفت
و بصیرت به
شناخت و شعور
وشرف و انصاف
بر می گردد و
نه به سواد و دانش
که صد البته
اگربه فرض
محال سخن
جنابعالی در
باب سنجش فهم
آدمیان از روی
سوادشان و نه
شعور و معرفت
و بصیرتشان
منوط به
کلامشان باشد
شما اصلا نباید
لب باز کنید
چون بسیار
انسانهای با
سواد!!! و حرفه
ایی با چندین
مدارک
دانشگاهی
وحرفه ای جایشان
توسط شما غصب
گردیده است!!!
از
حوصله این
مقال بیرون
است تا از
باسواد های متقدم
و متاخر نظیر
فلیسین شاله و
داروین و پلانگ
و استفان
هاوکینگ و ....
برایتان شاهد
مثال آورم که
به اقرار
خودشان چه
جفنگیاتی را
سر بزنگاههای
تاریخی بکام
منورالفکرهای
عوام و عالم
نما و یا حتی
خود فروخته
ولمپن ریخته
اند و برای
شاهدی سریع و
زودگذر از
البرت اینشتین
در کتاب
دنیایی که من
می بینم مضمون
به کلام نقل
می شود که گفت (
ما به نام
سواد و دانش بشریت
را به مسلخ
تاریخی کشاند
ه ایم که این
کار کمتر از
آدمکشان وحشی
بر می آید .)
جناب
آقای مشایی :
از
افاضات بعدی
حضرتعالی
جمله ایست که
بخوبی حکایت
از سر درون می
کند و در واقع
مهر تاییدی بر
تمام حوادث
درد آور و رنج
دهنده و مهمل
این روزها می
زند، حوادثی
که مکرر در
مکرر توسط
یاران و
دوستانتان از جمله
جناب آقای
رئیس جمهور با
تعبیربه
موجبیت
انبساط خاطر
تکذیب گردید!!!!
اظهار داشته
اید :
( شما چرا
اینقدر
دستتان در دین
خالی است كه
اگر مشایی سحر
میكند، آن را
باطل نمیكنید
و چرا میترسید؟
یعنی بین شما
یك نفر هم
پیدا نمیشود
بتواند سحر
مشایی را باطل
كند و احمدی
نژاد را از
سحر نجات دهد؟
پس در همه این
سالها چه كار
میكردید چه
خواندید؟
چقدر عبادت
كردید؟ )
ریاست
محترم دفتر
ریاست جمهوری
جناب آقای مشایی
و صاحب قریب
به 20 پست
اعطایی از طرف
رییس جمهور
محترم!
باور
بفرمایید این
عبارات هم از
بعد سلبی و هم
از بعد ایجابی
آنقدر شرم آور
و مشمئز کننده
هستند که با
عرض معذرت نه
تنها در شان
شما نیستند
بلکه در شان
آن رمالی که
در بند عدالت
گرفتار آمده و
اقرار آورده
است که روزانه
مدفوع خشک شده
تناول می
فرموده نیز
نمی باشد چه
آسان درون
خویش را برون
کشیده اید آیا
به راستی همین
اعتراف (چه در
مفهوم سلبی به
قصد تمسخر و
چه درمعنی
ایجابی به قصد
ارعاب و رجز خوانی
و کوبیدن
حریف) ابطال
سحر شما نیست
؟؟؟
اعتقاد
و باور
نویسنده بر
اساس بیانات
چند ماهه اخیر
علمای اعلام
دام برکاتهم
جمیعا این است
که به احتمال
قوی شما در
مقوله علوم
غریبه و تاثیر
اذکار
تمارینی
داشته و مدعی
هستید که دستی
بر آتش داشته
و با اسطرلابی
بر گردن و
رملهایی چیده
بر طبق خبر از
آینده میدهی
اما تحلیل
ماجرای سحر
شما از این
قرار است که :
ساحران
موسي از
استيزه را
برگرفته چون
عصاي او عصا
اين
بيت حضرت
مولانای بلخی
به مقابلهي
ساحران فرعون
با حضرت موسي
(ع) اشاره دارد
كه در
آيات
56 تا 72 سورهي طه
در قرآن كريم
آمده است.
ساحران براي
مقابله با
موسي (ع) از روي
ستيزهجويي
عصايي مانند
عصاي موسي به
دست گرفتند و
آن را با حيله
به شكل ماري
كه حركت ميكرد،
درآوردند ولي
عصاي موسي(ع)
به اشارت
خداوند به
اژدها تبديل
شد و همهي
مارها را
بلعيد.
ميان
عصاي موسي(ع)
با عصاي
ساحران فرق
عميقي وجود
دارد، هر چند
به ظاهر شبيه
يكديگرند.
همچنين، بين
معجزه موسي و
شعبدهي
ساحران فرقي
شگرف وجود
دارد. عمل
ساحران لعنت
خداوند را به
دنبال دارد،
در حالي كه
كار موسي(ع)
رحمت الهي را
براي مومنان
به ارمغان ميآورد.
كافران
اندر مري
بوزينه طبع
آفتي آمد درون
سينه، طبع
هر
چه مردم ميكند،
بوزينه هم آن
كند كز مرد
بيند دم به دم
او
گمان برده كه :
" من كردم چو
او فرق را كي
داند آن
استيزه رو؟
اين
كند از امر، و
او بهر ستيز
بر سر استيزه
رويان خاك ريز
ساحران
بارگاه فرعون
براي ستيزه با
موسي(ع) ميمونوار
سعي ميكردند
از موسي(ع)
تقليد كنند.
همين سرشت
بوزينگي آفت
وجود آنها شده
بود. بوزينه و
بوزينهصفتان
سعي ميكنند
كار انسان را
تقليد كنند و
گمان ميكنند
كه كارشان با
كار انسان
يكسان است و
فرق ماهوي آن
را درك نميكنند.
آنها درنمييابند
كه كار انبيا
و اوليا به فرمان
خداوند است
ولي كار آنها
از روي تقليد
و لجاجت. پس تو
بر
سر
چنين افرادي
ستيزهجو
ومقلد خاك
بريز و طردشان
كن.
مرحوم
فخر المحققين
در كتاب ايضاح
ادعا كرده كه
حرمت سحر و
جادو از
ضروريات دين
اسلام است وهركه
جادو را حلال
بداند كافر
است. شيخ
انصاري در
كتاب مكاسب
گفته كه هر
چند ما مطمئن
به اجماع علما
در اين خصوص
نيستيم ولي
ادعاي ضروري
دين از چيزهايي
است كه ما
مطمئن به حرمت
اين عمل مي
شويم و علما
در همه اعصار
بر حرمت جادو
و جادوگري اتفاق
داشته اند .
جناب
آقای مشایی
خون
به خون شستن
محال است و
محال؛ بدین
قرار لازم است
صراحتا اقرار
نماییم ما در
مقوله سحر و
ساحری به ساحر
عنقا گونه ایی
چون شما و
احیانا
اساتید حرفه
ایتان در این
مقوله نمی
رسیم زیرا
سحر
به مثابه کف
روی آب است که
حقیقتی ندارد
و ظاهرا ما کف
میبینیم که
حقیقتش همان
آب
است و البته
که فریبندگی
آن مستمر نیست
و به زودی
خاصیت خود را
از دست میدهد
و خورشید حقیقت
که عالم هستی
بر مدار آن در
حرکت است و کائنات
و نظام آفرینش
قائم به آن
است خود را جلوگر
میکند و در
قدیم هم سحر
ساحر کوتاه و
کم برد بوده و
در حماقت و
نادانی
ساحران همین
بس که قرآن
معزز می فر
ماید : ان يروا آية
يعرضوا و
يقولوا
سحرمستمر( اگر
معجزهاى ببينند
روى بگردانند
وگويند
جادوئى است
مستمر ) علی
ایحال سحر
ساحران دوامی
نداشته به این
معنا که باطل
رفتنی است و
آنچه جاوید و
ماندنی ست
حقیقت است؛ در
داستان
ساحران موسی
مولانا نقل
میکند وقتی که
آن بزرگشان شک
کرد که آیا
موسی ساحر
است؟ یا در
ادعا صادق
است؟ در خواب
از پدر خود
کسب تکلیف
میکند و پدرش
پاسخ میدهد که
سحر زمانی که
ساحر خفته
باشد کار نمیکند
و شما وقتی که
موسی خوابیده
به سراغ عصا
بروید اگر
اژدها شد
بدانید که او
ولی خداوند
است این کنایه
از باطل بودن
سحر دارد ولی
حقیقت چنین
نیست اکنون
حدود چهارده
قرن است که
پیامبر اسلام
خفته است و
قرآن او که
حقیقتی روشن
است در عالم
منشاء اثر است
و مولانا خطاب
به پیامبر
اکرم می
فرماید:
ای
رسول ما تو
جادو نیستی
صادقی
هم خرقه موسی
ستی
هست
قرآن مر تو را
همچون عصا
کفرها را
بر درد چون
اژدها
آری
جناب مشایی
سحر شما که
هیچ بل سحر
همه ساحران
تاریخ دیر
بازی است که
در بازار
حقیقت خریداری
نداشته و از
این رو باطل
شده است؛
بخوان و بدان
که:
آنگاه
که قابیل برای
نذر آوردن به
خاطرسرکشی نفس
شیطانی شهوت
آلود خویش
تقلب کرد
هابیل با خون
خویش سحر شما و
ساحران و
شیاطین را بر
باد داد .
آنگاه
که ابراهیم
خلیل الله در
منجنیق شهوت و
قدرت
نمرودیان بر
شعله های
سوزان آتش
پرتاب شد و
آتش بر او سرد
و مسلم گردید
سحر شما هم
ابطال شد .
آنگاه
که موسی کلیم
الله با ید
بیضا و عصای
خویش دریا
شکافت و مار و
افعی های
فرعونیان را
بلعید سحر شما
و ساحران باطل
گردید و چه می
گویم آنگاه که
قنداقه اش به
امر رب در نیل رها
شد و در نهری
فرعی به کاخ
فرعون رسید تا
براندازنده
استکبار و
منیت
فرعونیان در
دامان خودشان
پرورش یابد
سحرهایتان
همه باطل
شدند.
آنگاه
که در آن
طلیعه فجر
خونین ناپاک
زاده مرادی و
شیدای شهلای
هوس آلود
قطامه!!! یعنی
ابن ملجم
ملعون فرق
عزیز و مبارک
همه حقیقت را
منافقانه و در
هنگامه جلوت
پرشکوه و با عظمت
نماز صبحگاهی
شکافت با ریزش
خون در محراب سحر
ساحران را
باطل فرمود .
آنگاه
که جگر های
تکه تکه کریم
اهل البیت از
دهانش در
مقابل خند ه
های همسر
منافق و
جاسوسه اش در
طشت می ریخت
سحر ساحران
منافق ابطال
گردید .
آنگاه
که در گرماگرم
نبرد ظلمت با
نور، آزادی با
استبداد ،
بصیرت با جهل
، عشق با تنفر
، معرفت با بی
عرفانی یعنی
در هنگامه
عاشورای سال 61 هجری
با فرو افتادن
همه لنگر زمین
و آسمان یعنی
کشتی نجات همه
آزادگان جهان
بشریت حسین
علیه السلام
از ذوالجناح
بر پهنای قتلگاه
نینوا با
راندن ندای
الهی رضا
برضاک و تسلیما
به قضاءک بر
زبان؛ سحر
ساحران همه
تاریخ را با
ثار مقدسش
باطل کرد .
آنگاه
که در بستره
گسترده مکانی
و زمانی هرکس بر
شعار کل یوم
عاشورا پای
فشرد و جان
اهدا نمود،
آنگاه که هر
امامی و هر
امامزاده ایی
سر خویش را به
پای دوست
ارزانی داشت ،
آنجا که هر
حقیقت جوی آزادی
خواهی نظیر
گاندی و نهرو
بر پیمان
عاشورا و در
مقابل
استعمار و
استعباد و
استثمار و استحمار،
شلاق خوردند،
شوریدند و رنج
کشیدند؛ محک
ساحران،
قلابی از آب
در آمد .
آنگاه
که در زمستان
سخت و سرد سال 57
ملت عزیز و مسلمان
و آزادیخواه
به دنبال
رهبری بی مثال
حضرت رو ح
الله سرود "
سحر میشه سحر
میشه سیاهیها
بدر میشه " را
زمزمه می
کردند، آنگاه
که در طلیعه
پیروزی
انقلاب
اسلامی ایران
و صدور دستور
حضرت روح الله
دایر بر شکستن
حکومت نظامی
طاغوت در
مقابل در
خواست مرحوم
آیت الله
طالقانی مبنی
بر لغو دستور
به علت محتمل
بودن کشتار
انبوه
خیابانی با
بمباران های
هوایی در بهمن
57، آن یار عزیز
و سفر کرده
یعنی حضرت روح
الله قدس الله
نفسه الزکیه
پس از مکالمه
ای نسبتا
طولانی به
ایشان قریب به
مضمون
فرمودند این
حکم آز آن من
نیست که
بخواهم لغوش
نمایم؛ آنجا و
آن هنگام بود
که رمل رمالان
و سحر ساحران
و جادوی
جادوگران چون
حبابی بر آب
از بین رفت.
آنگاه
که در طبس همه
هیمنه عملیات
کاسه برنج توسط
نیروهای دلتا
متعلق به ام
الساحران
یعنی شیطان
الاکبر
آمریکای جنایت
پیشه در قعر
شب تاریک پنجم
اردیبهشت 59 با کمک
" شنهای
بیابان به
عنوان
ماموران
خداوند " به
شکستی
مفتضحانه
انجامید سحر
همه ساحران باطل
گردید .
آنگاه
که در عملیات
های الی بیت
المقدس؛ سربازان
و همه فرزندان
روح الله، در
حال عطش جان
می دادند و
آتش دشمن
اجازه تدارک
آب نمی کرد
سحر ساحران بر
باد رفت .
آنجا
که بسیجیان
سنی مذهب حزب
الله لبنان در
سالهای 2001 تا 2006
میلادی در
عملیاتهای
چریکی و هلم جرا
بسیجیان عاشق
با رمز یا
زهرا (سلام
الله علیها )
پهلویشان با
تاسی از بی بی
و بانوی دو
عالم تیر می
خورد زوزه
کفتاران جادوگر
و ساحران
خزیده در بستر
شهوت حرام، سحرشان
باطل و
جادویشان
معدوم گردید.
و
امروز آیات
القرمزی وقتی
بر فرش و عرش
با خونش شعر
می نویسد در
واقع با اتصال
به خط و مسیر حاجیان
به خون تپیده
اسلام ناب
محمدی (ص ) در مراسم
برائت از
مشرکین سال 66
بدستان آلوده
وشرمگین آل
ابولهبیون
سعودی
وبحرینی
ساحران هرزه
را رسوا می
سازد! ( در
اخبار آمده
بود که یکی از
این رمالان
بازداشتی
منتسب به شما
برای معالجه
شکمبارگان آل
سعود به
عربستان برده
شده بود!!!)
و
در پایان وقتی
حضرت آیت الله
العظمی امام
سید علی خامنه
ایی حسینی
(روحی فدا )
الگوی اسلامی
و منطبق با
آرمانهای
امام و انقلاب
و قانون اساسی
را برای ریاست
جمهوری در طول
دو دهه گذشته
مکرر در مکرر،
پندمان داد در
3 تیر 84 و 22 خرداد 88
حاج محمود
احمدی نژاد را
به عنوان
فرزند رنج و
زحمت و تشنه
عدالت و خدمت
و با تصور
اینکه او به
قول عرفا
مانند میت
کالید الغسال
ذوب در رهبری
است بر گزیدیم
و سحر ساحران
را در هم
شکستیم .
به
نظر می رسد
امر بر شما
مشتبه شده
زیرا به شکلی
زیر کانه
اقرار می
فرمایید که
احمدی نژاد را
به گونه ایی
سحر کرده و
مسخر ساخته اید
که کسی را
یارای ابطال
این تسحیر و
تسخیر نیست؛
اما هذا ظن
الباطل، باور
کنیم و باور
کنید و باور
کنند سید ما
را در ابطال
سحر های جدید و
نو به نو از
نوع گوساله
پرستی مدرن؛
حضرت صاحب
الامر(عجل
الله تعالی
فرجه الشریف)
هدایت می کنند
و اثبات این
امر خیلی بعید
نیست. راقم
جاهل و
سراپاتقصیر
این مقاله با
همه وجود در
ظهر روز 29
خرداد 88 که
حضرت سید علی
با سرور همه
عالمیان یعنی
حضرت حجه الله
القائم المنتظر
المهدی با تنی
معلول درد
مندانه استغاثه
عاشقانه می
کرد با همه
دلمردگی ودل
آلودگی با
گوشت و پوست و
مغز و رگ وپی و
اعصابم احساس
کردم که او در
امتداد جریان
و معجزه قرن
بیستم یعنی
خمینی کبیر با
هدایت ولی و مولایش
در حال شکستن
طلسمها،
جادوها و سحر
های فتنه گران
همیشگی این
قرن هستند.
الهم
وفقنا تحب و
ترضی
تهران-
نیمه شب نهم
خرداد 1390
علی
فائز
صراط
نیوز
خرداد
۱۳۹۰ - ۱۳:۲۴
آرش
پاک اندیش
«تقلب»
و «مكتب
ايراني» دولبه
يك قيچي اند
۱- دهمين
دوره
انتخابات
رياست جمهوري
ايران در
شرايطي به
وقوع پيوست كه
انقلاب
اسلامي سي سالگي
خود را جشن مي
گرفت و در
نگاهي به
گذشته خود،
ظهور و سقوط
جرياناتي را
مي ديد كه
نتوانستند به
آرمان هاي
انقلابي خويش
وفادار
بمانند؛ عده
اي تناقض
انديشه هايشان
را با حكومت
اسلامي
دريافتند و
ترجيح دادند
با خروج از
حاكميت در نقش
اپوزيسيون به
انتقاد دائمي
از همه چيز و
همه كس
بپردازند. اما
برخي با پذيرش
ساختارهاي
حكومتي، وارد
عرصه خدمت
رساني در
مناصب اجرايي
كشور شدند و
آغاز كار خويش
را در فضاي
گفتماني «امام
و انقلاب» رقم
زدند.
به
عقيده بسياري
از آگاهان
سياسي، ورود
انقلاب
اسلامي به دهه
چهارم، عصر
پوست اندازي
انقلاب محسوب
مي شود، چه؛
سه سال قبل از
آن جمعي به
قدرت رسيده
بودند كه با
برافراشتن
بيرق اصولگرايي،
تحقق شعارهاي
اول انقلاب را
وجهه همت قرار
دادند. دراين
ميان، برخي كه
هيجانات
انقلابي شان
فروكاسته بود
و به تعبير
«كرين
برينتون» مولف
كتاب
«كالبدشكافي
چهار انقلاب»
در ساختار
بوروكراتيك
حاكميت هضم
شده بودند در
بيم آشكار شدن
ماهيت سست انديشگي
خويش به
تقابلي همه
جانبه با انقلابيوني
برخاستند كه
در عصر
ضدانقلاب،
بازگشت به
آرمان هاي
بنيادين و شكل
دهنده انقلاب
اسلامي را
مطالبه مي
كردند.
فقدان
اعتقاد به
مباني گفتمان
امام و انقلاب
در ميان
تجديدنظر
طلبان محملي
فراهم كرده بود
تا به واسطه
درك زمان حيات
اوليه
انقلاب، از
اين نمد
پوستيني براي
خود بدوزند،
اما
دلباختگان خط
امام و رهبري
بيش از هر
جريان ديگري،
در مسير احياي
انديشه هاي
اصيل انقلابي
مي كوشيدند و
اين، براي عافيت
طلبان عمل
گريز، سخت
گران بود.
انتخابات
رياست جمهوري
دهم صرفنظر از
آشكار ساختن
اعتقاد و باور
مردم به
جمهوري
اسلامي، بستر
تميز و تشخيص
حركت راستين
در مسير آرمان
هاي امام و
انقلاب را
پيشروي ملت
نهاد.
با
وجود اينكه
پيروزي
گفتمان عدالت
در سوم تير 84 و
سلوك رفتاري
پرچمدار اين
جريان، به
گواه بسياري
از ناظران
سياسي يادآور
رويكردهاي كلي
بنيانگذار
انقلاب
اسلامي بود و
فصل نويني از
احياي
ايدئولوژي
سياسي-
اجتماعي امام
خميني(ره) را
در سپهر سياست
ايران گشود
اما اتصال به
اين منبع
پرخير و بركت
دگربار، در
مهم ترين
رويداد اواخر
دهه 80 شمسي
مورد توجه
قرار گرفت.
دراين
ميان؛ يكي خود
را نخست وزير
دوران امام(ره)
معرفي كرد و
ديگري
نمايندگي ولي
فقيه در برخي
نهادهاي
حكومتي و
رياست قوه
قانونگذاري
كشور در حيات
امام(ره) را به
رخ مي كشيد
غافل از اينكه
پير جماران
متذكر شده
بود: «ملاك حال
فعلي افراد
است».
ايجاد
شبهه در سلامت
انتخابات و
اصرار بر ابطال
انتخاباتي كه
در همان
چارچوب
برگزاري انتخابات
در سال هاي پيش
انجام گرفته
بود و القاي
اين شبهه كه
نظام به رأي
مردم وقعي
ننهاده و
مسئولانه و
قانونمند عمل
نمي كند؛ در
وهله اول خط
بطلاني بر ادعاي
دروغين باور
به
مردمسالاري
از سوي مناديان
انديشه
ليبرال
دموكراسي
كشيد و سپس،
ولايتمداري
عده اي را كه
پيش از اين بر
ضرورت تمكين
از منويات ولي
فقيه داد سخن
مي راندند، زير
سؤال برد.
اين
همه در شرايطي
به وقوع پيوست
كه جريان نفاق،
ماه ها قبل از
انتخابات در
حركتي فتنه
انگيزانه با
تشكيل كميته
صيانت از
آراء، عدم
اعتماد به
نهادهاي
قانوني
برگزار كننده
انتخابات و
تاييد
غيرمستقيم
احتمال وقوع
تقلب را تدارك
ديده و در
ميتينگ هاي
انتخاباتي
خويش اذهان
عمومي را در
راستاي ايجاد
تشنج در جامعه
آماده كرده
بودند حال
آنكه رهبري معظم
انقلاب بارها
نسبت به شيوع
اين شيوه غلط هشدار
دادند و پس از
آن نيز بر
تداوم ادعاي
تقلب گسترده
در انتخابات
بدون ارائه
مستندات
محكمه پسند و
ايجاد
التهابات
خياباني كه حاصل
آن، ظلم مسلم
به نظام
اسلامي و جرمي
بزرگ بود،
انتقاد كردند:
«در همين
مسائل اخير،
مسائل را بايد
اصلي و فرعي
كرد. مسئله
اصلي چيست، يك
سلسله مسائل
فرعي هم
پيرامون اوست.
نه اينكه آن
مسائل فرعي كم
اهميت است،
اما مسئله
اصلي اهميتش
بيشتر از
آنهاست. مسئله
اصلي دراين
قضاياي اخير
اصل انتخابات
بود. زير سؤال
بردن اصل
انتخابات
بزرگ ترين
جرمي بود كه
انجام گرفت.
چرا شما نسبت
به اين جرم
چشمتان را مي
بنديد؟اين
همه زحمت
كشيده بشود،
مردم بيايند،
يك شركت به
اين عظمت، يك
نصاب شكني، يك
ركوردشكني در
دنيا در مردم
سالاري، در
دموكراسي اي
كه اين قدر
ادعايش را مي
كنند انجام بگيرد،
بعد يك عده
مفت و مسلم
بيايند بدون
استدلال،
بدون دليل،
همان فرداي
انتخابات
بگويند:
انتخابات
دروغ است، اين
كار كوچكي
است؟ اين جرم
كمي است؟» 1
ايشان
پيش از اين
نيز، در
سخنراني خود
در جمع زائران
حرم رضوي بر
صحت انتخابا ت
هاي برگزار
شده طي سي سال
گذشته و نيز
دهمين دوره
انتخابات
رياست جمهوري
تاكيد كردند و
فرمودند:
«كساني كه
براي
انتخابات خود
را نامزد مي
كنند، بدانند
كه انتخابات
يك وسيله اي
است براي بالا
بردن توان
كشور، براي
آبرومند كردن
ملت؛
انتخابات فقط
ابزاري براي
قدرت طلبي
نيست...
انتخابات به
فضل الهي و به
حول و قوه
الهي
انتخابات
سالمي است. من
مي بينم بعضي
ها در
انتخاباتي كه
دو سه ماه
ديگر انجام
خواهد گرفت،
از حالا شروع
كرده اند به خدشه
كردن. اين چه
منطقي است؟
اين چه فكري
است؟ اين چه
انصافي است؟
اين همه
انتخابات در
طول اين سي
سال انجام
گرفته است- در
حدود سي
انتخابات-
مسئولان وقت
در هر دوره اي
رسماً متعهد
شده اند و صحت
انتخابات را
تضمين كرده اند
و انتخابات
صحيح بوده
است؛ چرا بي
خود خدشه مي
كنند، مردم را
متزلزل مي
كنند، ترديد
ايجاد مي
كنند؟ كه
البته در ذهن
مردم عزيز ما
با اين حرف ها
ترديد ايجاد
نخواهد شد.»2
در
حقيقت، پديده
نفاق جديد در
شرايطي بروز
كردكه هيچ
كدام از عناصر
شاخص اين
جريان در حلقه
هاي مختلف از
مواضع
انحرافي خود
عدول نكرده و
در مواضع قبلي
پابرجا بودند
اما براي جلب
اعتماد عمومي
با توجه به
گفتمان حاكم
بر فضاي سياسي
كشور، شعار
دفاع از امام
و ارزش هاي
انقلاب را سر
دادند ولي از
آنجا كه اين
جريان همه
سرمايه هاي
مادي و آبروي
سياسي خود را
براي پيروزي
به صحنه آورده
بود هر نتيجه
اي غير از فتح
(به رغم تغيير
شعار) به
منزله پايان
عمر سياسي آن
بود بنابراين
برنامه ريزي
اساسي معطوف
به آن شد كه در
صورت شكست به
جاي حذف از
عرصه سياسي،
نظام جمهوري
اسلامي را قرباني
هوس هاي
شيطاني
سردمداران
كانون فتنه نمايند
و به همين
دليل است كه
«تقلب در
انتخابات» به
«رمز آشوب»
تبديل شد.
۲- «از مكتب
اسلام دريافت
هاي متنوعي
وجود دارد اما
دريافت ما از
حقيقت ايران و
حقيقت اسلام،
مكتب ايران
است و ما بايد
از اين به بعد
مكتب ايران را
به دنيا معرفي
كنيم»3،
«فردوسي
نخستين
سازمان دهنده
و طراح
«ناسيوناليسم
شيعي» در
ايران است. ملي
گرايي وي توأم
است با ارادت
به ائمه اطهار
و ولايت پذيري
و اشعارش به
سبب مقتضيات
زمان كه در
حجاب داستان
هاي كهن ايران
پيچيده شده
است.»4، «امروز
معرفي و بردن
نامي از ايران
در جهان ذكري
الهي است»5، «در
مكتب ايران اگر
مي خواهي خدا
را معرفي كني
بايد انسان را
معرفي كني»6،
«مكتب ايران
روشن ترين و
زيباترين
فردا را به
همه انسانها
هديه مي كند.»7
با
مرور جملات
فوق صرفنظر از
شخصيت گوينده
اين سخنان،
لازم است
درباره موضوع
«مكتب ايران» بدون
هيچ گونه پيش
قضاوتي از
ديدگاه علما و
نخبگان عرصه
فكر و انديشه
مدد جست و سپس
با شناخت
ابعاد موضوع
به تحليل واقع
نگرانه اي دست
يافت.
شهيد
بزرگوار
استاد مرتضي
مطهري با
اشاره به تفكري
كه امروزه به
«مكتب ايراني»
شهرت يافته مي
نويسند: «عجبا!
مي خواهند با
انديشه هايي
كه چكيده
افكار
ماسينيون
مستشار وزارت
مستعمرات
فرانسه در
شمال آفريقا و
سرپرست
مبلغان مسيحي
در مصر و
افكار گرويچ
يهودي
ماترياليست و
انديشه هاي
ژان پل سارتر
اگزيستانسياليست
ضد خدا و
عقايد
دوركهايم
جامعه شناس
ضدمذهب است،
اسلام
بسازند، پس و علي
الاسلام
السلام.»
در
مجموع استاد
شهيدمان
علامه مرتضي
مطهري بر اين
باور است كه
«ملاك مليت،
خون و نژاد كه
امروز محكوم
است، نيست؛
ملاك مليت،
فرهنگ است و
فرهنگ به حكم
اينكه زاده
تاريخ است نه
چيز ديگر، در
ملت هاي مختلف،
مختلف است؛
فرهنگ هر قوم
فرهنگ آن قوم
است؛ هر قوم
كه فرهنگ
مستمر نداشته
نابود شده
است؛ ما
ايرانيان
فرهنگ دو هزار
و پانصد ساله
داريم كه ملاك
شخصيت وجودي
ما و من واقعي
ما و خويشتن
اصلي ماست در
طول تاريخ
حوادثي پيش
آمد كه خواست
ما را از خود
واقعي ما
بيگانه كند
ولي ما هر
نوبت به خود
آمديم و به
خود واقعي خود
بازگشتيم، آن
سه جريان
عبارت بود از
حمله اسكندر،
حمله عرب،
حمله مغول، در
اين ميان بيش از
همه درباره
حمله عرب بحث
كرده و نهضت
شعوبيگري را
تقديس كرده
است، آنگاه
گفته اسلام
براي ما
ايدئولوژي
است و نه
فرهنگ؛ اسلام
نيامده كه
فرهنگ ما را
عوض و فرهنگ
واحدي به وجود
آورد، بلكه
تعدد فرهنگ ها
را به رسميت
مي شناسد همان
طوري كه تعدد
نژادي را يك
واقعيت مي
داند؛ آيه
كريمه «انا
خلقناكم من
ذكر و انثي و
جعلناكم
شعوباً و
قبائل...» ناظر
به اين است كه
اختلافات
نژادي و
اختلافات
فرهنگي كه
اولي ساخته
طبيعت است و
دومي تاريخ،
بايد به جاي
خود محفوظ
باشد؛ ادعا
كرده است كه
ايدئولوژي ما
روي فرهنگ ما
اثر گذاشته و
فرهنگ ما روي
ايدئولوژي
ما، لهذا
ايرانيت اسلامي
شده است و
اسلام ما
اسلام ايراني
شده است.»
شهيد
مطهري مي
افزايد: «اين
بيان عملاً و
ضمناً، نه
صريحاً فرهنگ
واحد به نام
فرهنگ اسلامي را
انكار كرده
است و صريحاً
شخصيت هايي
نظير بوعلي و
ابوريحان و
خواجه
نصيرالدين و
ملاصدرا را
وابسته به
فرهنگ ايراني
دانسته است...»8
از
سوي ديگر حضرت
آيت الله
مصباح يزدي كه
مقام معظم
رهبري ايشان
را مطهري زمان
ناميدند با اشاره
به خطراتي كه
امروز اسلام
را تهديد مي
كند مي
فرمايند: «اين
حرف هاي ملي
گرايانه و
مكتب ايراني،
آن هم در
زماني كه نهضت
اسلامي در جهان
اسلام درحال
شكل گيري است،
براي چيست؟
ملي گرايي و
دم زدن از
مكتب ايراني
با چه انگيزه
اي مي تواند
صورت بگيرد؟»9
«خيانت
يعني تغيير در
برخي اصول.
مثلاً اينكه به
جاي اسلام،
ايران را مطرح
كنيم. اينها
مسائل ريشه اي
است و مطرح
كردن اين
مسائل جريان
انقلاب را
تضعيف مي كند؛
آن هم زماني
كه كشورهاي
منطقه به
بيداري
اسلامي رسيده
و مي خواهند
از انقلاب ما
الگوگيري
كنند و حالا
ما بياييم
بگوييم
انقلاب ما يك
انقلاب
ايراني بود.»
علامه
مصباح يزدي
تأكيد مي كند:«
گوينده اين حرف
[مكتب ايراني]
با هر نيت و از
هر كجا الهام
گرفته باشد،
خيانت كرده و
ما بايد خدمت
و خيانت را از
هم تشخيص دهيم
و اينها ربطي
به نيت افراد
ندارد و
بدانيد هر
سخني اگر در جهت
تضعيف ارزش ها
باشد، خيانت
است.»10
همچنين
در واكنشي از
سوي حضرت آيت
الله جوادي آملي
درباره
ناكارآمدي
«مكتب ايراني»
مي خوانيم:
«اسلام به
ايران شرف،
عظمت، جلال و
شكوه داده است
و نبايد براي
مطامع دنيا به
چاه مكتب
ايراني
بيفتيم»11.
حجت
الاسلام
والمسلمين
احمد سالك
سخنگوي جامعه
روحانيت
مبارز نيز در
واكنش به طرح
موضوعات
انحرافي
همچون مكتب
ايران خاطر
نشان مي سازد:
«افتخار ما
اين است كه
انقلاب
اسلامي با پشتوانه
تاريخي وسيعي
كه در ايران
است و در اين
نقطه از جهان
به رهبري يك
روحاني
بزرگواري مثل
حضرت امام(ره)
سازمان يافت.
افتخار ايران
به اسلام است.
اين ايران است
كه كلمه اسلام
پشت آن مي آيد
لرزه بر اندام
استكبار
جهاني مي
اندازد. من يك
جمله اي اينجا
اضافه كنم،
بعد از صحبت
هايي كه آقايان
كردند، اولين
شبكه وهابيت
در عربستان سعودي
توسط يكي از
علماي وهابي
استفاده كاملي
از اين صحبت
ها كرد و
فرياد زد كه
ما 30 سال است مي
گوييم ايران
براي ايران
دارد كار مي
كند سخن از
اسلام و شيعه
و اينها نيست،
يكي از مقامات
حكومتي راجع
به ايران صحبت
كرده و بحث
اسلام ندارد و
مي گويد از
اين پس مكتب
ايران مطرح
است به جاي
مكتب اسلام و
اين نكته، نكته
نگران كننده
اي است،
خوراكي شد
براي دشمنان
اسلام و بايد
هر كسي محدوده
حركت خود را
بشناسد»12.
سرلشگر
دكتر
فيروزآبادي
رئيس ستاد كل
نيروهاي مسلح
نيز از نگاه
امنيت ملي به
بحث مكتب
ايران
پرداخته و
انتشار اين
گونه سخنان را
حركت در جهت
اجراي سياست
هاي راهبردي ابر
سرمايه داري
كه اتحادي
نبايد بين
كشورهاي اسلامي
باشد، مي
داند.
وي
مي افزايد: «ما
يك ملتي هستيم
با فرهنگ، ادب،
تاريخ،
پيشينه بسيار
قوي كه مركز
ارزش هاي جهاني
بود، اما همين
ايران با همين
فرهنگ و تمدن،
مكتب اسلام ناب
را مرجح دانست
و پذيرفت و
متعاقب آن به
دنبال وحدت
اسلامي به
دنبال برادري
و اتحاد با كشورهاي
اسلامي و
كشورهاي
منطقه پيش
رفت.
اما
مكتب ايراني،
يعني كشورهاي
اسلامي، حساب
ما از شما
جداست،
كشورهاي عربي
حساب ما از شما
جداست اين در
جهت تجزيه
جهان اسلام
است اين حرفها
در جهت خنثي
كردن خون هاي
شهدا و زحمت هايي
است كه
امام(ره) و
رهبري عزيز
انقلاب براي اتحاد
جهان اسلام
كشيده اند. »
فيروزآبادي
ضمن توجه دادن
قوه قضائيه به
اين گونه امور
بيان مي دارد:
«ورود
تئوريسين ها و
نظريه
پردازان جنگ
نرم و جاسوسان
سيا به كشور
را چه كسي
اجازه داده
است؟ وزارت
اطلاعات،
نيروي انتظامي
بايد پاسخگو
باشند و قوه
قضائيه بايستي
رسيدگي كند.
چرا
قوه قضائيه به
اين جرايم
رسيدگي نمي
كند، اينها
جرايم امنيت
ملي هستند،
اين اظهارات اركان
نظام را مورد
هدف قرار مي
دهند، وقتي
كسي مكتب
ايراني را در
نفي و كنار
گذاشتن مكتب
اسلام ناب
محمدي(ص)
اراده مي كند
و ايران را در
مقابل جمهوري
اسلامي ايران
بيان مي كند
مگر جز ادامه
راه فتنه گران
است؟
آنها
(فتنه گران
سال 88) هم مي
گفتند جمهوري
ايراني،
جمهوري ايران
دنبال حذف
اسلام بود،
اين همان
راهبرد ابر
سرمايه داري
است كه بايد
هم حذف اسلام
و هم انزواي
ايران در بين
كشورهاي
اسلامي صورت
گيرد با جدا
كردن و تجزيه كشورهاي
اسلامي با
تكيه بر ملي
گرايي. البته
بايد بين ملي
گرايي و وطن
دوستي و حب
وطن تفاوت قائل
شد. در نزد ما
مليت بسيار
بزرگ و مقدس
است. حضرت
امام(ره) روزي
به شهيد فلاحي
فرمودند ما آن
قدر ملي هستيم
كه اگر اين
دست من روي
خاك ايران
باشد در مرز و
دشمن بخواهد
پايش را آنجا
بگذار من
ترجيح مي دهم
دست من قطع
بشود و پاي
دشمن آنجا
گذاشته نشود.»13
با
مطالعه دقيق
ديدگاه صاحب
نظران و
بزرگاني
همچون استاد
مصباح يزدي كه
رهبر فرزانه
انقلاب ايشان
را عقبه
تئوريك نظام
ناميده اند
درباره سلامت
گفتار حاميان
«مكتب ايران»
مي توان به
ديده ترديد
نگريست. صداي
معتمدين نظام
و صاحبان كرسي
علم و انديشه
را براستي
بايد در راستاي
گوشزد خطر
ظهور جرياني
كه در راستاي
تكميل زنجيره
فتنه 88 گام مي
نهد و با مهره
چيني حساب شده
اي براي بقاي
خويش ناگزير
به سازگاري با
عناصر
خودفروخته
جريان موسوم
به اصلاح طلب
مي شود و
صراحتاً خود
را خارج از
دايره اصولگرايي
معرفي مي كند14
و سعي در
القاي وجود
حاكميت
دوگانه دارد،
دانست.
حمايت
و ابراز
خوشحالي
ضدانقلاب از
طرح مبحث
«مكتب ايران»
طرح
مباحث
انحرافي و
مشغول كردن
كشور به موضوعات
غيرضرور و بي
فايده- اگر
نگوييم مضر-
آن هم در سالي
كه بايد جهاد
اقتصادي
سرلوحه حرف و
عمل همگان
باشد، بدون شك
با استقبال و
روي خوش دشمنان
نظام مواجه مي
شود.
روزنامه
صهيونيستي
«هاآرتص» در
مورد بحث مكتب
ايراني مي
نويسد: «بيان
مطالبي از اين
قبيل كه كشور
بر اسلام
اولويت دارد و
اسلام وابسته
به كشور است
حتي در
كشورهايي كه
در مقايسه با
ايران كمتر
محافظه كار و
اصول گرا
هستند جرات مي
خواهد و هيچ
دولت اسلامي
جرات بيان
صريح آن را
ندارد و اين
گونه تفكرات
بيشتر در
كشورهاي غربي
ليبرال ديده
مي شوند و
سنخيتي با
كشوري كه
انقلاب
اسلامي كرده و
شعارش صادر
كردن اسلام
است ندارد.»15
و
هوشنگ
اميراحمدي مي
گويد: «چهار
دوره از زندگي
جمهوري
اسلامي گذشته
يا دارد مي
گذرد؛ دوره
اسلام اسلام
در اوايل
انقلاب، دوره
اسلام ايران
كه ايران مهم
شده بود ولي
اسلام هنوز
عمده بود.
دوره ايران
اسلام و من
اعتقاد دارم
كه ايران دارد
وارد مرحله ايران
ايران مي شود.
من تقريبا 16
سال پيش مقاله
اي نوشتم با
نام درآمدي
برجامعه مدني
و در آن پيشگويي
كردم كه وارد
مرحله ايران ايران
مي شويم. الان
كه شما به
ايران مي
رويد، مي
بينيد كه در
ايران يك
دعواي اساسي
بين ايران
گرايي و اسلام
گرايي وجود
دارد و ايران
گرايي دارد
عمده مي شود.
نه فقط بين
ايراني هاي
سكولار عرفي
بلكه حتي بين
مذهبي ها!»16
گويا
صحنه گردانان
موثر در فتنه
ها چه آنها كه
سران فتنه 88
لقب گرفتند و
چه كساني كه
با حمايت يك
عقبه فكري
منحرف به
دنبال
تئوريزه
نمودن مباحثي
همچون «مكتب
ايران» و «ظهور
بسيار نزديك است»
بوده و هستند
از نقش ممتاز
ولايت فقيه درجلوگيري
از به انحراف
كشيده شدن
آرمان هاي انقلاب
غافل شده اند.
جماعتي
كه هر روز به
جلوه اي خود
را عرضه مي
كنند تا از
رهگذر مشاطه
گري براي خلقي
كه آبرويي
برايشان قائل نيستند،
توجهي دست و
پا كنند و
شكست گفتماني
خويش را در
لواي اين
هرزگي ها
پنهان دارند،
اينك با
دستاويز
قراردادن
مفاهيم ملي
گرايانه با
القاي وجود
حاكميت
دوگانه در
جمهوري اسلامي
مي خواهند ضمن
يارگيري از
حلقه هاي فكري
«جنبش
خودخوانده
سبزها» در
برابر اراده
ملت ايستادگي
كنند. اين همه
در حالي است
كه ملت تأكيدات
امام را از
ياد نبرده و
همچنان
«پشتيبان
ولايت فقيه»
هستند تا
«آسيبي به
مملكت» نرسد و
پيوسته
نخواهندگذاشت
«انقلاب به
دست نااهلان»
بيفتد. البته
يكسان شمردن
مجرماني كه
ادعاي «تقلب»
داشتند با طرح
كنندگان
مباحث انحرافي
نابجاست و
هركدام كيفري
دارند كه كالبدشكافي
آن فرصتي ديگر
مي طلبد.
ياد
و خاطره آن
پير روشن ضمير
و جاويدان در
يادها بخير كه
چه زيبا در
وصيت نامه
خويش از رخنه
«دستهاي ناپاك
عمال
ابرقدرتها چه
عمال خارجي و
چه عمال داخلي
بدتر از
خارجي» هشدار
داد و بر لزوم هوشياري
امت اسلامي از
كيد و حيله
«وسواس خناسان
معاند» تأكيد
كرد.
در
پايان ضمن
تقدير از
تدبير
هوشمندانه
«فرزند ملت» در
ابراز
وفاداري به
محضر سكان دار
انقلاب، اميد
مي رود
معادلات
شيطاني
باندهاي زر و
زور و تزوير
كه صرفا به
دنبال ايجاد
تنش درفضاي
سياسي كشور هستند
نقش برآب شده
باشد و از اين
پس بيش از گذشته
شاهد حضور
پرنشاط و
اميدبخش
دولتمردان عدالت
محور درعرصه
خدمت رساني
كشور باشيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بيانات
مقام معظم
رهبري درجمع
نخبگان دانشگاهي
6/8/1389
2- بيانات
مقام معظم
رهبري درجمع
زائران حرم رضوي
1/1/1388
3- سخنراني
اسفنديار
رحيم مشايي
درمراسم اختتاميه
همايش
ايرانيان
مقيم خارج از
كشور- خبرگزاري
فارس 13/5/89
4-پيام
اسفنديار
رحيم مشايي به
مراسم بزرگداشت
يك هزار
وصدومين سال
تولد فردوسي
25/2/1387
5-سخنان
اسفنديار
رحيم مشايي
درمراسم
گشايش نمايشگاه
شگفتي هاي
گردشگري
ايران 21/5/1387
6-سخنراني
اسفنديار
رحيم مشايي در
مراسم همايش
ايرانيان
مقيم خارج از
كشور-
خبرگزاري
فارس 13/5/89
7- منبع
پيشين
8- نامه
شهيد مطهري به
امام
خميني(ره) يك
سال قبل از
پيروزي انقلاب
اسلامي
9-پايگاه
اطلاع رساني
آثار حضرت آيت
الله مصباح
يزدي 24/1/1390
10-سخنراني
آيت الله
مصباح يزدي
درهمايش
نمايندگي ولي
فقيه در سپاه
13/2/1390
11-رجانيوز
30/1/1390
12- ميزگرد
برنامه «بدون
خط خوردگي»
راديو گفتگو-
خبرگزاري
فارس
20/5/1389
13-
خبرگزاري
فارس 19/5/1389
14- عباس
اميري فر رئيس
شوراي فرهنگي
و امام جماعت
نهاد رياست
جمهوري
درگفتگو با
روزنامه شرق
اظهارداشت:
اصولگرا
نيستيم...
اصلاح طلبان درليست
انتخاباتي ما
هستند...
روزنامه شرق
10/2/1390
15-مقاله
«ايران فراتر
از اسلام»
مندرج در
روزنامه
صهيونيستي «هاآرتص»
جهان نيوز 27/5/1389
16- گفتگوي
هوشنگ
اميراحمدي با
شبكه
تلويزيوني
صداي آمريكا-
صراط نيوز 18/5/1389