اختلافات
جناح های
حکومتی به
روایت خودشان
قسمت
دوازدهم
خطر
انحراف و
هشدارهاي جدي
/دكتر
يدالله جوانى
بصيرت
ـ
يادداشت
۲۶
اردیبهشت
۱۳۹۰
بصیرت:راننده
اي كه با خيال
آسوده و راحت،
در بزرگراه
چهار بانده و
هموار با
سرعتي بالا و
مطمئن در حال
حركت است، اگر
ناگهان
تابلوهاي
هشدار دهنده
پي درپي را ملاحظه
كند،
بلافاصله
احساس خطر
كرده، سرعت خود
را كاهش داده
و دقت خود را
بيشتر مي كند
تا دچار سانحه
اي خطرناك
نشود، اما اگر
همين راننده
به هر دليل
علائم
هشداردهنده
در مسير را
نبيند و يا پس
از رويت، با
بي خيالي،
اعتنا نكرده و
با همان سرعت
بالا به حركت
خود ادامه دهد،
به طور قطع
گرفتار حوادث
خطرناك و
بعضاً جبران
ناپذير مي شود.
شرايط
كنوني ما در
بزرگراه
انقلاب چنين
است كه با
تابلوها و
علائم
هشداردهنده
جدي روبه رو شده
ايم. اين
هشدارها را
بايد جدي گرفت
تا از اين
مقطع و مرحله
نيز به سلامت
عبور كنيم.
البته در طول 32
سال گذشته،
كاروان بزرگ
انقلاب در
مسير حركت به
سمت آرمان هاي
الهي خويش
همواره با
خطرات مواجه شده
و لكن با
بصيرت و
هوشياري از
موانع و گذرگا
ه هاي حادثه
خيز عبور كرده
است. خطري كه
اكنون انقلاب
اسلامي ملت
ايران را تهديد
مي نمايد، خطر
انحراف است.
امام امت،
عالمان دين و
صاحب نظران ذي
صلاح طي هفته
هاي اخير، تابلوها
و علائم
هشداردهنده
اي را در
برابر ديدگان
امت اسلامي
قرار داده
اند. اين جمله
مقام معظم
رهبري در جمع
مردم شيراز كه
فرمودند: «من
تا زنده هستم
نخواهم گذاشت
ذره اي انحراف
در مسير حركت
ملت ايران به
سمت آرمان ها
ايجاد شود»،
را بايد به
عنوان يك
تابلوي هشداردهنده
جدي مورد توجه
قرار داد.
معمولاً رهبران
ديني هرگاه با
يك خطر و
انحراف بزرگ و
جدي مواجه
شوند از چنين
ادبياتي براي
هشدار دادن و
آگاه ساختن
پيروان
استفاده مي
كنند. حضرت
امام
خميني(ره) نيز
اينگونه با
امت خويش سخن
گفتند و
فرمودند: «من
تا زنده هستم
نخواهم گذاشت
انقلاب به دست
ليبرال ها و
ملي گراها بيفتد.»
آن عزيز سفر
كرده آن قدر
اين خطر را
جدي ارزيابي
مي نمود كه
خطاب به مردم
فرمود: «من در
ميان شما باشم
يا نباشم
نگذاريد انقلاب
به دست
نامحرمان و
نااهلان
بيفتد.»
مردم
به خوبي
مشاهده كردند
آن خطري كه
حضرت امام(ره)
را به شدت
نگران ساخته
بود، در چه
بستري شكل
گرفته بود.
باند فاسد،
شياد، قدرت
گرا و شيطاني
مهدي هاشمي
معدوم با
راهبرد نفوذ
توانست فردي
را كه به دليل
حاصل عمر امام
بودن، مردم
فقيه
عاليقدرش مي
ناميدند و
خبرگان او را
در جايگاه
قائم مقام
رهبري قرارش
داده بودند،
از مسير اصلي
انقلاب منحرف
و در نهايت در
برابر نظام و
امام قرار
دهد. پيامدهاي
سهمگين ناشي
از اين
انحراف، در
نامه معروف
حضرت امام(ره)
به منتظري در
تاريخ (6/1/1368) اينگونه
ترسيم مي شود:
«از آنجا كه
مشخص شده است
شما بعد از من
اين انقلاب و
نظام را به
ليبرال ها و
از كانال آنها
به منافقين
خواهيد داد
ديگر صلاحيت
رهبري را
نداريد.»
البته طبق
نامه حضرت
امام (ره) به
نمايندگان
مجلس سوم،
ايشان دو سال
خون دل خوردند
تا كار به اين
نقطه (عزل
منتظري) نرسد،
لكن در
رهاسازي
منتظري از
چنگال آن باند
منحرف و فاسد
موفق نشدند.
علائم
هشداردهنده
امروز از سوي
علما و صاحب نظران،
خطر انحراف
ديگري را با
شكل و ماهيتي
متفاوت نشان
مي دهد. اكنون
نيز يك باند
فاسد، شياد،
قدرت گرا و
شيطاني با
بهره گيري از
راهبرد نفوذ و
توفيق در جلب
اعتماد برخي
از صاحب
منصبان،
دغدغه هايي را
در دلسوزان
نظام پديد
آورده و آنان
بر اساس همين
دغدغه ها، زنگ
هاي خطر را به
صدا درآورده
اند. آنچه خطر
اين جريان
انحرافي را
نگران كننده
مي سازد،
ماهيت ديني و
اعتقادي
انحراف است.
حضرت آيت الله
مصباح يزدي كه
به حق رهبر
معظم انقلاب
اسلامي از
ايشان با
عنوان مطهري
زمان ياد
فرمودند،
اخيراً نسبت
به ظهور فرقه
اي منحرف شبيه
فرقه ضاله
بهائيت هشدار
داده اند؛
فرقه اي كه با
تمسك به برخي
از آموزه هاي
ديني و
باورهاي مذهبي،
لكن با صحنه
گرداني
انگليسي ها پديد
آمد. بنابراين
عقل و شرع حكم
مي كند همه
دلسوزان
اسلام و
انقلاب،
هشدارهاي
داده شده در اين
ايام نسبت به
خطر انحراف يك
جريان نفوذي
را جدي بگيرند.
پایگاه
تحلیلی ۵۹۸
۳۰
اردیبهشت
۱۳۹۰
هدف جریان
انحرافی از
زبان آیتالله
مصباح
عضو مجلس
خبرگان رهبري
گفت: هدف تفكر
انحرافي آن
است كه در
آينده اين
تصور القا شود
كه تمام
فعاليتها و
خدمات انجامشده
در اين چند
سال از جانب
يك نفر منحرف
بوده و او
بزرگترين
استراتژيست
عالم است،
بنابراين او
بايد رئيسجمهور
آينده شود.
به گزارش
فارس، آيتالله
مصباحيزدي
رئيس مؤسسه
آموزشي و
پژوهشي امام
خميني(ره) در
ديدار با
سردار رحيم
صفوي و جمعي
از سرداران
سپاه
پاسداران،
درباره نگرش
اسلام نسبت به
جهان گفت:
بينش اسلام
اين نكته را
الهام ميكند
كه مسيرهاي پر
پيچ و خم و
پرفراز و
نشيبي براي
افراد و گروهها
و جوامع وجود
دارد كه براي
رسيدن به سر منزل
مقصود و قرب
الهي، بايد از
اين مسيرها با
سلامت عبور
كرد و به همين
دليل است كه
حوادث پيشبيني
نشده و غافلگير
كننده اتفاق
ميافتد و
شيطان در صدد
است در اين
موقعيتها،
هم افراد و هم
جامعه را به
انحرافات
خطرناك سوق
دهد.
وي افزود:
هر چه سطح
كمال افراد و اجتماع
بالاتر رود،
امتحانات
سنگينتر و
پيچيدهتر ميشود
و سختي امتحان
دليل رشد
جامعه است تا
پاداش
بالاتري به
دست آيد.
* برقراري
نظام اسلامي
زير سايه
رهبري و نائب
امام زمان (عج)
از موهبتهاي
ويژه الهي است
رئيس
مؤسسه آموزشي
و پژوهشي امام
خميني(ره) اظهار
داشت: برقراري
نظام اسلامي
زير سايه
رهبري و نائب
امام زمان (عج)
از نعمتها و
موهبتهاي
ويژه الهي است
بنابراين
وظيفه ما در
چنين جامعهاي
سختتر است و
امتحانات
الهي نيز شكل
خاصتري پيدا
ميكند.
آيتالله
مصباحيزدي
دو اصل كلي
مرتبط با
جامعه اسلامي
را مورد توجه قرار
داده و تصريح
كرد: باورها،
اعتقادات و بينشهاي
ما نسبت به
خود، جامعه و
جهان هستي و
همچنين
گرايشها، از
عواملي است كه
بايد مراقب
آنها بود و محتاطانه
عمل كرد و از
باورهاي غلط و
گرايشهاي
انحرافي كه
انسان را از
اهداف اصيل
دور و سرگرم
لذتهاي
زودگذر ميكنند،
پرهيز كرد.
وي با
اشاره به گذشت
بيش از چهارده
قرن از ظهور
اسلام، افزود:
استفاده از
تجربيات
دوران طولاني،
ملت ما را
آماده كرده تا
از بسياري از
امتحانات
سربلند بيرون
بيايد و توطئههاي
شيطاني را
خنثي كند زيرا
سختيهايي كه
از سوي
بيگانگان و
مزدوران
داخلي بر ملت
ما تحميل شده،
موجب شده تا
مردم در راه
حفظ نظام
اسلامي فداكاري
كنند و چه بسا
دليل اينكه
امام
خميني(ره) اين
ملت را از
مسلمانان صدر
اسلام بهتر
معرفي كردند،
همين باشد.
عضو مجلس
خبرگان رهبري
اضافه كرد: در
مقابل اين
فتنههاي
پيچيده،
بسياري از
افراد زيرك و
با فراست هم
فريب ميخورند
و بايد براي
نجات از اين
فتنهها به
فضل الهي و
توسل به اهلبيت
عليهمالسلام
اميد داشت.
آيتالله
مصباحيزدي
ادامه داد:
استفاده از
همين تجربيات
اخير هم، نياز
به تدبر و
عبرتگيري
دارد چراكه هر
گاه مردم
احساس
مسئوليت را
رها كردند و خود
را نسبت به
حوادث بيتفاوت
نشان دادند،
شيطان بر آنها
مسلط ميشود
بنابراين
بايد خيلي
هشيار باشيم،
حساسيت نشان
داده، وظيفه
خود را به
درستي انجام
دهيم.
* برخي گمان ميكنند
مبارزه با
انحرافات به
هزينههايش
نميارزد
رئيس
مؤسسه آموزشي
و پژوهشي امام
خميني (ره)
خاطرنشان كرد:
از طرف ديگر
شيطان با اين
تجربيات
طولاني كه از
فريب انسانهاي
مختلف به دست
آورده، ميداند
از كجا شروع
كند. او از
نقطهاي
بسيار كمرنگ
شروع ميكند و
تدريجا پيش ميرود
به طوري كه
حساسيتي
ايجاد نشود و
بعضيها هم به
خاطر صداقت و
صفا و اندكي سادگي،
حساسيتي نشان
نميدهند يا
توجيه ميكنند
و يا گمان ميكنند
كه مبارزه با
اين انحرافات
به هزينههايش
نميارزد.
آيتالله
مصباحيزدي
افزود: بعضيها
نسبت به خطر
اطلاع دارند
ولي آن را
ساده ميانگارند
و مسامحه ميكنند،
بعضي هم كه
عمق خطر را
بيشتر درك ميكنند
به خاطر تعلق
به گروه خاص،
واكنش به خطر
را به مصلحت
گروه خود نميبينند
و عكسالعملي
نشان نميدهند.
وي در
ادامه گفت: تنها
افراد اندكي
هستند كه چشم
تيزبيني دارند،
خطر را ميبينند،
آيندهاش را
درك و ارزيابي
ميكنند و
طبعاً حساسيت
نشان ميدهند
اما غالباً با
چنين افرادي
رفتارهاي
نامهربانانه
ميشود و اين
نامهربانيها
نه تنها از
سوي دشمنان
بلكه گاهي
اوقات از طرف
دوستان نيز
ديده ميشود
كه جاي تعجب
دارد.
عضو مجلس
خبرگان رهبري
تصريح كرد:
ما بايد به
اين هشدارها
توجه كنيم،
مخصوصاً اگر
تجربه مثبتي
نسبت به اين
هشدارها در
گذشته وجود
داشته باشد.
* شيطان تمام
تجربيات و
حيلههاي خود
را به كار
گرفته تا طرز
فكري انحرافي را
در جامعه
القاء كند
آيتالله
مصباحيزدي
در ادامه
سخنان خود
اظهار داشت:
در چند سال
اخير، چنين
احساسي پيش
آمده كه خطري
پيچيده نسبت
به اساس فكري
جامعه در حال
شكلگرفتن
است و شيطان
تمام تجربيات
و حيلههاي
خود را به كار
گرفته تا طرز
فكري انحرافي را
در جامعه
القاء كند.
وي به نقطه
شروع اين تفكر
اشاره كرد و
گفت: بعد از
پيروزي
انقلاب
اسلامي كه با
بينش عميق و
درك خاص امام
(ره) نسبت به
مسائل سياسي و
اجتماعي و مديريت
شايسته ايشان
و همدلي و
يكپارچگي ملت
بهوقوع
پيوست،
دشمنان
كوشيدند نقش
امام (ره) را در
ايجاد اين
تحول عظيم
اسلامي كمرنگ
كنند.
رئيس
مؤسسه آموزشي
و پژوهشي امام
خميني (ره) اضافه
كرد: ظهور يك
رهبر ديني و
نفوذ فوقالعاده
او در توده
مردم، دشمنان
را نسبت به
روحانيت حساس
كرد،
بنابراين
كوشيدند از اين
محبوبيت و
نفوذ جلوگيري
كنند و تفكر
ضد روحانيت را
در ميان اقشار
جامعه رواج
دهند.
* استراتژي
قطعي شيطان
تضعيف مرتبه و
قداست روحانيت
شيعه است
آيتالله
مصباحيزدي
ادامه داد:
استراتژي
قطعي شيطان
اين است كه
بتواند مرتبه
و قداست
روحانيت شيعه
را تضعيف كند
چون تنها راه
تضعيف اقتدار
اسلام و دور
كردن جامعه از
خداوند،
تضعيف
روحانيت است.
وي با
اشاره به چند
نمونه از اين
اقدامات بعد از
پيروزي
انقلاب
اسلامي
خاطرنشان كرد:
قدم اول در
القاي اين
تفكر، سعي در
كاستن از محبوبيت
روحانيت با
بزرگ جلوه
دادن نقاط ضعف
برخي روحانيان
و حتي لغزشهاي
ايشان در تكلم
و پوشش و قدم
دوم مطرح كردن
اسلام منهاي
روحانيت بود.
عضو مجلس
خبرگان رهبري
همچنين اظهار
داشت: اين
استراتژي
تمام نشده و
امروز هم با
الگو قرار
دادن اروپا در
كنار زدن
كليسا، تلاش
ميكنند تا
روحانيت را
مانع پيشرفت
ايران جلوه
دهند و با اين
ايده، درصدد
كنار گذاشتن
روحانيت و القاي
تفكر ضد
روحانيت در
جامعه هستند.
* برخي با
القاي اداره
كشور توسط
امام زمان (عج) سعي
در تضعيف
جايگاه وليفقيه
دارند
آيتالله
مصباحيزدي
يادآور شد:
امام خميني
(ره) ايران را
براي اسلام ميخواست،
اما اين گروه
اسلام را فداي
ايران ميكنند.
وي در
ادامه تأكيد
كرد: كمال
استادي اين
شياطين در
اينجا ظاهر ميشود
كه با القاي
اين فكر كه
امام زمان (عج)
كشور را اداره
ميكند، سعي
در تضعيف
جايگاه وليفقيه
دارند و نياز
به وجود وليفقيه
را زير سؤال
ميبرند.
رئيس
مؤسسه آموزشي
و پژوهشي امام
خميني (ره) تصريح
كرد: اين طرز
فكر به سمتي
در حال حركت
است كه ميگويد
ما با رابطهاي
معنوي ميتوانيم
خواسته امام
زمان (عج) را به
دست آوريم و
كشور را بيواسطه
و بدون نياز
به متخصصان
اسلامشناس
اداره كنيم.
* هدف تفكر
انحرافي
القاي منحصر
بودن تمام فعاليتها
به يك نفر
براي رئيسجمهور
شدنش است
آيتالله
مصباحيزدي
ادامه داد:
هدف اين تفكر
انحرافي آن
است كه در
آينده اين تصور
القا شود كه
تمام فعاليتها،
طرحها و
خدمات انجامشده
در اين چند
سال از جانب
يك نفر منحرف
بوده و او
بزرگترين
استراتژيست
عالم است و هر
كاري كه انجام
دادهايم از
او الهام
گرفتهايم و
بنابراين او
بايد رئيسجمهور
آينده شود و
كشور را اداره
كند.
وي همچنين
خاطرنشان كرد:
اين خطر بزرگي
است كه به نام
اسلام، با
استفاده از
خون شهيدان و
بعد از تحمل
اين همه سختيها
بگويند
انتخاب شدن
چنين كسي كه
نه شناخت درستي
از اسلام دارد
و نه سوابق
روشني در
انقلاب،
مرتبهاي از
ظهور است،
بدين ترتيب
شيطان وسايلي
فراهم كرده كه
در دل يك كشور
اسلامي با
شعارهاي ديني،
نطفه يك حركت
ضد اسلامي
منعقد شود.
رئيس
مؤسسه آموزشي
و پژوهشي امام
خميني (ره) در
پايان تأكيد
كرد: اكنون
اگر احتمال
ضعيفي هم
بدهيم كه
شيطان چنين
نقشهاي
كشيده است،
بايد حواسمان
جمع باشد،
احتياط كنيم و
نسبت به حوادث
و فتنهها
حساسيت و عكس
العمل مناسب
انجام دهيم
احمدی
نژاد در بیان
آیت الله
خزعلی / از
گذشته تا حالا
دوشنبه ۲۶
ارديبهشت ۱۳۹۰
ساعت ۱۳:۲۸
باران
ـ وبسایت مهدی
خزعلی
*این سخنان
معظم له
از سال 84 تا 90 در
باره احمدی
نژاداست،
دوستان عزیز
می توانند
مواردی که از
قلم افتاده
است را اضافه
کنند.
04/05/84
خزعلي در
مورد تركيب
آتي كابينه،
افزود: آقاي احمدينژاد
هركسي را كه
صالح باشد و
صالح ببيند،
انتخاب خواهد
كرد. وي
پايبند به
مردم نه احزاب
و دسته و گروه.
ميخواهد
وحدت و همدلي
ايجاد كند.
وي ادامه
داد: احمدينژاد
بسيجي و
دلدادهي
اسلام است و
به تشريفات
اعتنايي
ندارد. مقداري
از اين بدبختيهاي
ما ناشي از
تشريفات است.
زندگي ايشان
مانند زندگي
امام(ره) است، لذا
من گفتم كه با
انتخاب ايشان
انقلاب دوم در
راستاي
انقلاب اول را
برگزار كرديم .
04/05/84
خزعلي گفت:
ايشان داراي
ايمان زيادي
هستند و خود
ميدانند كه
چه كساني را
در كابينه
انتخاب كنند، احتياجي
به سفارش
ندارند، حتي
او يك بازاري
را كه مناسب و
شايسته باشد، انتخاب
ميكند.
15/07/84
آیت الله
خزعلی در باره
احمدی نژاد: "
این مرد یک
فرشته است"
15/07/84
آيتالله
خزعلی با بيان
اينكه نتيجهی
نهمين دورهی
انتخابات
رياستجمهوری
مرهون تلاش
روحانيت است
از آن به عنوان
انقلاب دوم
نام برد.
15/07/84
خزعلی:
آقای احمدينژاد
با تمام نيرو
وارد صحنه شده
و ميخواهد
ساده و خاكيمنش
در محور محبت
و عدالت به
مردم خدمت كند
20/06/85
آیت الله
خزعلی: من
لبهای احمدي
نژاد را بوسيدم
چرا که نام
حضرت ولي عصر
(عج) را در کشور
شيطان بزرگ
جاري کرد
04/09/86
ویکیپدیا:
ابوالقاسم
خزعلی در
کنارمصباح یزدی
از حامیان جدی
احمدی نژاد در
میان روحانیون
به شمار میرود.
وی معتقد است
که احمدی نژاد
را خدا آورده است.
04/09/86
خزعلی: خدا
احمدی نژاد را
آورد!
28/09/87
آیتالله
خزعلی:در آن
جلسه من به
اعضای هیات دولت
گفتم که دوره
بعد هم شما
برنده هستید.
ـ من از خدا میخواهم
که این مرد
کوشنده
شبانهروز؛
یعنی رییسجمهور
محترم را
تأیید فرماید.
03/10/87
آیت الله
خزعلی: رییسجمهور
كشورمان حقوق
ریاستجمهوری
برای سفر نمیگیرد
و حتی ناهار
خود را نیز از
منزل میآورد.
07/10/87
آیت الله
خزعلی: قطعاً
به احمدی نژاد
رای خواهم داد
04/12/87
آیت الله
خزعلی : من
شانههای
احمدی نژاد را
میبوسم.
04/12/87
رییس
بنیاد غدیر
گفت: «وقتی مرد
فعال و پرکاری
مانند احمدی
نژاد روی کار
آمده است ،
همه باید دست
او را بگیرند»
10/12/87
آیت الله
خزعلی اضافه
كرده است: «من 80 و
چند سال عمر دارم
و رگهای سیاست
را به خوبی میدانم
طی این مدت
مردی به عظمت
و با صلابتتر
از آقای احمدی
نژاد را ندیدهام
و سراغ ندارم.
24/12/87
آيت الله
خزعلي: يا
احمدي نژادي
شويد يا كنار برويد
13/03/88
آیت الله
خزعلی گفت: آیتالله
مکارم شیرازی
و آیتالله
صافی
گلپایگانی به
بنده گفتند که
به دکتر احمدینژاد
رای میدهند."
16/03/88
آیت الله
خزعلی: رهبر
انقلاب 103 بار
از دولت تمجید
کرده اند. کسی که
پای صندوق رای
نیاید و یا به
غیر از محمود
احمدی نژاد
رای دهد، به دوم
خردادی ها،
مشارکتی ها و
منافقین یاری
رسانده است.
خزعلی
ادامه داد:
احمدینژاد
فردی است که
در برابر
مخالفین، در
برابر آمریکا
و انگلیس،
نهضت آزادی و
ملی گراها و
منحرفین
ایستاد و به
واقع کارهای
این مرد شگفت
آور است،
بطوری که ۴ سال
کارهای وی و
دولتش برابر
کارهایی است
که در مدت ۲۰ سال
انجام شده است.
16/03/88
خزعلی
اخمدی نژاد را
مالک اشتر علی
خواند
19/03/88
آیت الله
خزعلی: از
ناحیه امام
زمان برایم
پیغامی آمده
که مکلف هستم
از احمدی نژاد
حمایت کنم.
19/03/88
آیت الله
خزعلی: فاطمه
زهرا (س) به
خواب یکی از اولیاء
آمده و فرموده
که پسرم
(رهبری) و
احمدی نژاد را
حمایت کنید.
03/05/88
آیت الله
خزعلی تصریح
کرد: آنهایی
که در اتفاقات
پس از
انتخابات
دارند ولایت
فقیه را تضعیف
می کنند
بدانند که این
یک گناه
نابخشودنی
است وی
افزود: من در
جریان
انتخابات هر
جا که نشستم
از احمدی نژاد
تعریف کردم
اما انتخاب
مشایی یک
اشتباه بود.
04/05/88
آیت الله
خزعلی: احمدی
نژاد جواب
تلفنم را نداد
09/06/88
رییس
بنیاد بین
المللی غدیر
گفت: دشمنان
داخلی و خارجی
برای عدم
موفقیت دکتر
احمدی نژاد در
دهمین دوره
انتخابات
ریاست جمهوری
هم قسم شده
بودند.
11/09/88
رییسجمهور
در آستانه عید
سعید غدیر،
نشان درجه یک خدمت
را به آیتالله
ابوالقاسم
خزعلی اعطا
کرد.
29/08/89
دبير کل
بنياد بين
المللي غدير
در مراسم نماز
جمعه تهران در
توصيهاي به
رئيس جمهور از
وي خواست که
مراقب اطرافيان
خود باشد. وی
افزود : من
علاقه شديدي
به رئيسجمهور
دارم و دعا ميکنم،
اما دلسوزاني
هستند که
براساس
روايات و فرمودههاي
امام علي(ع) به
شما ميگويند
مراقب آنهايي
که به شما
نزديک ميشوند
باشيد.
31/01/90
عضو مجلس
خبرگان رهبری
به حضور جریان
انحرافی و
نفوذی در دولت
اشاره کرد و
گفت: احمدینژاد
و همه مسئولان
باید از دستور
مقام معظم
رهبری پیروی
کنند و جلوی
نفوذ جریان
انحرافی را در
دولت بگیرند.
وی بر همین
اساس به حضور
جریان انحرافی
و نفوذی در
دولت اشاره و
تصریح کرد:
آقای احمدینژاد
نباید اجازه
دهد که نفوذیها
بر وی تأثیر
گذاشته و فرصت
چنین برنامهها
و اقداماتی را
داشته باشند.
31/01/90
هشدار آیت
الله خزعلی به
احمدی نژاد :
وقتي رهبر
معظم انقلاب
دستور دادهاند،
هيچ كس حق
تخلف از نظر
ايشان را
ندارد
31/01/90
آیت الله
خزعلی : احمدی
نژاد مراقب
باشد !
07/02/90
یک
نماینده شاخص
اصولگرا : به
احتمال زیاد
ظرف چند روز
آینده آیت
الله خوشوقت و
آیت الله
خزعلی با رییس
جمهور دیدار
خواهند کرد. / هنگام
قهر و خانه
نشینی احمدی
نژاد
15/02/90
آیت الله
خزعلی: ایران
یک خاک است،
آیا خاک مزیت
و مکتب دارد؟
وی با انتقاد
از طرح مکتب
ایرانی در
کشور گفت: اگر
کسی بخواهد مکتبی
در مقابل
بیاورد،
اشتباه است.
مکتب ایرانی
یعنی چه؟
کوروش و
هخامنش و جشن
بزرگ نوروز یعنی
چه؟
17/02/90
" بسيار خوب
است كه دولت
بعضي از افراد
را كه قصد
نفوذ در بدنه
دولت را
دارند،
شناسايي كرده
و جلوي آنان
را بگيرد. "
17/02/90
خزعلی: اگر
کسی 40 میلیون رای
هم بیاورد اما
ولی فقیه آن
را تنفیذ
نکند، رایش
اعتباری
ندارد.
26/02/90
احمد
خاتمی: وقتی
آیتالله
خزعلی،
پیرمرد حدود ۸۵
ساله، احساس
نگرانی میکند،
جای تأمّل
دارد و جناب
رئیسجمهور
حداقل باید
این احتمال را
بدهند که این جماعتی
که از ایشان
حمایت کردند،
خیرخواه
ایشان هستند.
07/02/90
یک
نماینده شاخص
اصولگرا : به
احتمال زیاد
ظرف چند روز
آینده آیت
الله خوشوقت و
آیت الله
خزعلی با رییس
جمهور دیدار
خواهند کرد. / هنگام
قهر و خانه
نشینی احمدی
نژاد
اصليترين
افراد دور
احمدي نژاد يا
منحرفند يا
متهم به فساد
مالي يا هردو
جهان ـ احمد
توكلي
جمعه ۳۰
ارديبهشت ۱۳۹۰:
احمد
توكلي به
تشريح ابعاد
تازهاي از
ماجراي
جنجالي ادغام
وزارتخانهها،
نشست
لاريجاني و
احمدينژاد
در حضور
رهبري، تغيير
رويه در
برخورد مجلس
با دولت، بروز
اختلافات
مبنايي با
دولت با تشديد
انحرافات
اطراف رئيس
جمهور و
ناگفتههايي
از انتخابات ۸۸
پرداخت.
به گزارش
جهان احمد
توكلي رييس
مركز پژوهش هاي
مجلس شوراي
اسلامي و
نماينده
تهران در دوره
هاي هفتم و
هشتم مجلس
است. او عزل
وزيران وزارتخانه
هاي ادغام شده
را از
اختيارات
قانوني رييس
جمهور مي داند
اما معتقد است
كه اين كار
خلاف مصلحت
است. با دكتر
توكلي در خصوص
ادغام
وزارتخانه ها
و انتقاداتي
كه نسبت به مواضع
او وارد مي
شود به گفت و
گو نشستيم.
احمد
توكلي در اين
گفت و گو به
تشريح ماجراي
اخير ادغام ۸
وزارتخانه و
اتفاقات پس از
آن مي پردازد
و ضمن بيان
ريشه هاي
اختلاف دولت و
مجلس در اين
قضيه دلايل
خلاف مصلحت
بودن عزل وزرا
را شرح مي دهد.
جزئيات
تازه اي از
نشست
لاريجاني و
احمدي نژاد در
حضور مقام
معظم رهبري با
موضوع
ادغامها بخش
ديگري از
سخنان توكلي
بود كه در اين
گفت و گو به آن
پرداخته شد.
احمد
توكلي با
تصريح بر
اينكه موضع
مجلس در برابر
رئيس جمهور
ديگر همانند
گذشته نيست تاكيد
مي كند كه حلم
گذشته مجلس در
برابر قانون
شكنيها
تكرار نخواهد
شد.
وي در عين
حال با برخي
ديگر هم عقيده
است كه احتمالاً
عزل ۳ وزير
نفت، صنايع و
رفاه به دليل
مساله داشتن آنها
با فرد معلومالحال
كنار آقاي
احمدي نژاد
بوده است.
بخشهاي
پاياني اين
گفت و گوي
تفصيلي به
حاشيه ها مي
پردازد و وي
به منتقداني
كه مي گويند
توكلي هميشه
مخالف است،
پاسخ مي دهد.
وي با تصريح
بر اينكه
اكنون با دولت
اختلاف
مبنايي دارد،
چون اصليترين
افراد دور
دكتر احمدي
نژاد يا
منحرفند يا
متهم به فساد
مالي يا هردو،
براي اولين
بار دليل
اضطرار خود
براي راي دادن
به احمدي نژاد
در انتخابات سال
۸۸ را فاش مي
كند.
مشروح گفت
و گوي تفصيلي
خبرنگار
اقتصادي خبرگزاري
فارس با احمد
توكلي به شرح
زير است:
* عزل سه وزير
با استناد به
ماده ۵۳
برنامه پنجم
تعجبآور است
آقاي دكتر
توكلي! با
وجود آن كه
شوراي نگهبان
در خصوص ادغام
وزارتخانه ها
نظر خود را
اعلام كرده
است، اما باز
هم شاهد برخي
اختلاف نظرها
ميان دولت و
مجلس هستيم.
اين اختلاف
نظرها بر سر چيست؟
- فكر مي كنم
علت اين موضوع
به اصرار آقاي
احمدي نژاد به
روشي كه از
ابتدا درست مي
دانست، بازمي
گردد و مي
خواهد اين روش
را بازسازي
كند. به عنوان
مثال هنگامي
كه ايشان در
حكم عزل
وزيران صنايع
و معادن، نفت
و رفاه به
ماده پنجاه و
سوم قانون
برنامه پنجم
استناد مي كند
و در حكم
سرپرستي آقاي
غضنفري و آقاي
شيخ الاسلامي
همين جمله را
تكرار مي كند،
واقعا تعجب
آور است. چرا
كه عزل يك
وزير يا
سرپرستي يك
وزير ديگر بر
يك وزارتخانه
از لوازم ماده
۵۳ برنامه پنجم
نيست. ايشان
فرض را بر اين
گرفته كه چون
تشخيصش در
خصوص ادغام
وزارتخانه
نفت با نيرو و
صنايع و معادن
با بازرگاني
درست است، در
حال بازسازي
همان روش سابق
است. ماده ۵۳
قانون برنامه
پنجم تصريح مي
كند كه دولت
مكلف است يك
يا چند
وزارتخانه را
به نحوي در
وزارتخانه
ديگر ادغام
كند كه تعداد
وزارتخانه ها
از ۲۱
وزارتخانه به ۱۷
وزارتخانه
كاهش يابد و
در ادامه
بلافاصله مي گويد
كه دولت بايد
شرح وظايف و
اختيارات وزارتخانه
جديد را براي
تصويب به مجلس
ارائه كند.
بنابراين
معناي اين
ماده از
برنامه پنجم
اين نيست كه
ما ابتدا
وزارتخانه ها
را در هم
ادغام كنيم و
سپس به مجلس
بگوييم كه كار
ما را امضا كند؛
بلكه به اين
معناست كه
دولت ابتدا
شرح وظايف را
تدوين كند و
پيشنهاد دهد
به مجلس كه
مثلا
وزارتخانه
هاي نفت و
نيرو با يكديگر
ادغام مي شوند
و وزارت انرژي
تشكيل مي شود. مجلس
نيز ممكن است
دربست بپذيرد
يا وزارت نيرو
را به دو بخش
آب و بخش برق
تقسيم كند؛
بخش آب را به
وزارت جهاد
كشاورزي
واگذار كند و
بخش برق نيز
در وزارت نفت
ادغام شود.
اگر قرار است
ماده ۵۳ تحقق
يابد دولت
بايد ابتدا
شرح وظايف
وزارتخانه
جديد را تدوين
و به مجلس
ارائه كند و
مجلس نيز اين
شرح وظايف را
تصويب نمايد.
در مرحله بعد
دولت موظف است
وزراي
پيشنهادي خود
را براي آن
وزارتخانه يا
وزارتخانه
هايي كه مجلس
شرح وظايف آن
را تصويب كرده
و شكل ساختاري
و شرح وظايف
آن مشخص است
به مجلس معرفي
كند.
* برداشت رئيس
جمهور از ماده
۵۳ برنامه پنجم
از ابتدا
اشتباه بود
يعني بر
اساس قانون
وزراي جديد
بايد بعد از
تصويب شرح
وظايف به مجلس
معرفي شوند؟
- اگر شما شرح
وظايف يك
وزارتخانه را
ندانيد، مي
توانيد وزير
پيشنهادي را
ارزيابي
كنيد؟ هنگامي
كه شما به كسي
گواهينامه
پايه ۲ مي
دهيد و او مي
تواند از
ماشين سه چرخ
تا خاور پنج
تن را براند،
آيا براي آن
كه يك تريلي
را به او
بدهيد دوباره
او را آزمايش
نمي كنيد؟ آيا
ارزيابي نمي
كنيد كه اين
شخص مي تواند
گواهينامه
پايه يكم
بگيرد يا نه؟
اين مثال را
از آن جهت
مطرح كردم كه
به روشني نشان
مي دهد كه اگر
مجلس به فردي
مانند آقاي
نامجو براي
وزارت نيرو
راي اعتماد
داد، دليل بر
اين نمي شود
كه اگر
وزارتخانه
هاي نفت و
نيرو با
يكديگر ادغام
شوند و وزارت
انرژي تشكيل
شود، توانايي
اداره آن را
نيز دارد؛
بلكه بايد
دوباره
ارزيابي و راي
اعتماد داده
شود. بنابراين
ما مسئوليت ها
را مشخص مي
كنيم و بر حسب
مسئوليت،
توانايي فرد معرفي
شده را مي
سنجيم.
آقاي رييس
جمهور از
ابتدا برداشت
نامناسبي از
ماده ۵۳ قانون
برنامه پنجم
داشت كه مجلس
و شوراي نگهبان
و حقوقدانان
آن را تاييد
نمي كنند. در
نتيجه استناد
ايشان به ماده
۵۳ در احكام
صادره براي
وزارتخانه
هايي كه قرار است
ادغام شوند،
استناد بي
وجهي است؛
چراكه ماده ۵۳ نمي
گويد كه شما
ابتدا يك وزير
را عزل كنيد،
چند
وزارتخانه را
دچار
سرگرداني
نماييد، ادغام
را انجام دهيد،
يك وزير را به
عنوان سرپرست
وزارتخانه جديد
بدون راي
اعتماد مجلس
نصب كنيد و در
آخر شرح وظايف
وزارتخانه
هاي جديد را
براي تصويب به
مجلس ارائه
كنيد.
استدلال
آقاي احمدي
نژاد در گفت
وگوي ويژه تلويزيوني
هفته گذشته
اين بود كه
چون اين فرآيند
طولاني است،
نمي توان ۸ ماه
يك وزارتخانه
را سرگردان
كرد و كار آن
را لق كرد. اما
چون مشخص نيست
كه كدام
وزارتخانه ها
در يكديگر
ادغام مي
شوند، تمام
وزارتخانه ها
سست مي شوند.
سوال من اين
است كه اگر
مسيري قانوني
شد، آيا بايد
عمل كنيد يا
عمل نكنيد؟ و اگر
مسيري منطقي
شد بايد به آن
عمل كرد يا
نه؟ اگر ايشان
مي خواهد
وزارتخانه ها
را در يكديگر
ادغام كند،
بايد كار
مطالعاتي انجام
دهد و همانطور
كه شرح داده
شد، در آن مسير
طي طريق كند.
* احمدينژاد
ميخواهد
مجلس را در
برابر عمل
انجام شده
قرار دهد
همان طور
كه شوراي
نگهبان اعلام
كرده وزارتخانه
ها بايد بر
اساس قانون به
كار خود ادامه
دهند و اگر
قرار است
وزارتخانه اي
منحل شود،
بايد قانون
اجازه دهد.
ايشان با اين
كار در حقيقت
مي خواهد مجلس
را در برابر
عمل انجام شده
قرار دهد؛ در
حالي كه ممكن
است مجلس چنين
كاري را به مصلحت
نداند.
وزارتخانه ها
بايد كار خود
را ادامه دهند.
رئيس
جمهور مدعي
است كه اگر
قرار بر ادغام
باشد، چون
وزير نمي داند
كه در كابينه
باقي خواهد
ماند يا نه،
در كار انجام
وظايف خود سست
مي شود. ما مي
بينيم كه هر ۴ سال
يك بار
انتخابات
برگزار مي شود
آيا از يك سال
و نيم، دو سال
قبل همه كارها
متوقف مي شود؟
خود آقاي
احمدي نژاد در
اواخر سال ۸۷ و
اوايل سال ۸۸ به
درستي اعلام
كرد كه
انتخابات
نبايد موجب كندي
كارها شود و
همه بايد محكم
كارهاي خود را
انجام دهند؛
درست هم مي
گفت. پس ثبات و
انجام وظايف
وزارتخانه ها
به اين معنا
نيست كه كسي
خيال كند قرار
است تا قيامت
وزير بماند.
* عزل همزمان ۳
وزير خلاف
مصالح ملي بود
شما و برخي
نمايندگان در
اظهارنظرهاي
خود اعلام
كرديد كه عزل
وزرا
غيرقانوني
است. چه مستندات
و استدلالاتي
براي اين صحبت
شما و برخي نمايندگان
وجود دارد؟
- من نگفتم كه
عزل وزرا
غيرقانوني
است؛ بلكه تصريح
كردم كه عزل
وزرا قانوني
است اما با
مصالح ملي
مغايرت دارد.
علتش هم روشن
است. در حالي
كه ما از سوي
كشورهاي
بيگانه به
وسيله تحريم و
فشارهاي
سياسي و
تبليغاتي تحت
فشار هستيم،
در داخل با
مشكلات
اقتصادي جدي
دست و پنجه
نرم مي كنيم،
رييس جمهور به
يكباره ۳
وزير اقتصادي
- اجتماعي را
عزل مي كند.
پيام اين كار
براي جامعه و
خارج از كشور
چيست؟ آن هم
وزير نفت كه
يك وزير كاملا
اقتصادي،
سياسي و فني
است. از اين
لحاظ سياسي
است كه ما در
بازار تمام
سياسي نفت نقش
داريم و پس از ۳۸ سال
نقش جديدي را
كه حق ما بود و
بايد به ما مي
دادند، بعد از
سال ها به ما
واگذار كرده
اند و آن هم رياست
اوپك است.
البته اگرچه
نقش رييس اوپك
از دبيركل
پايين تر است
اما در عين
حال مسئوليتي
است كه ما
بايد در آن به
شكل جدي ايفاي
نقش كرده و
جاي پاي
خودمان را
براي سال هاي
آينده محكم
كنيم. بايد از
اين فرصت
نهايت بهره را
برد و بخش نفت
را تقويت كرد.
* همنشيني با
وزرا يا
معاونان
وزراي اوپك در
شان رئيس
جمهور ايران
نيست
در اين
شرايط مي
بينيم كه آقاي
رييس جمهور
سرپرستي
وزارت نفت را
بر عهده مي
گيرد؛ آيا در
شان رييس
جمهوري
اسلامي ايران
هست كه با
وزراي كشورهايي
كه هم سطح او
نيستند يا با
قائم مقام
وزراي اوپك در
يك جلسه
بنشيند؟
معناي اين كار
آقاي رييس
جمهور اين است
كه ما در واقع
نمي توانيم
رياست اوپك را
به خوبي بر
عهده داشته
باشيم. كدام
مصلحت ملي
اقتضا مي كرد
كه ايشان وزير
نفت را عزل
كند؟ آيا
اشكالي داشت
كه وزير نفت
وزارت خود را
ادامه دهد و
اگر روزي مجلس
پذيرفت كه وزارت
نفت با وزارت
نيرو ادغام
شود، در اين
صورت آقاي
رييس جمهور
آقاي نامجو يا
هر كس ديگري را
كه مد نظرش
بود به مجلس
معرفي مي كرد
و مجلس هم اگر
صلاح مي ديد
به وزير
پيشنهادي راي
اعتماد مي داد.
از سوي
ديگر آيا درست
است كه وزير
صنايع كه براي
مذاكرات
سياسي - اقتصادي
عازم سفر چين
بود، عزل شود
و ما در برابر
طرف خارجي كه
ارتباطات
زيادي با آن
داريم، كوچك
بشويم؟ چه
لزومي داشت؟
همان طور كه
رييس جمهور
اعلام كرد،
وزير صنايع از
دوستان آقاي
احمدي نژاد
بود؛ حالا اگر
دو - سه ماه ديگر
ايشان در
وزارت صنايع
مي ماند اين
وزارتخانه
بهتر اداره مي
شد يا سرپرستي
آقاي غضنفري
كه همزمان
مسئوليت
سنگين وزارت
بازرگاني را
نيز برعهده
دارد؟ كداميك
به مصلحت
نزديكتر بود؟
البته من به
آقاي
محرابيان
براي وزارت صنايع
راي ندادم اما
حالا كه وزير
شده، عزل او را
در اين وضعيت
به مصلحت نمي
دانستم. چرا
ما فردي را كه
در ابتدا
چندان كاردان
نبود و با افت
و خيز تجربه
اندوخته، عزل
مي كنيم و فرد
ديگري را كه
مسئوليت
سنگين ديگري
بر عهده دارد
را جايگزين او
مي كنيم؟
* حلم گذشته مجلس
در برابر
قانون شكنيها
تكرار نخواهد
شد
شما اخيرا
در
اظهارنظرهاي
خود اعلام
كرديد كه
برخورد مجلس
از اين پس
تغيير خواهد
كرد و ديگر
شاهد رفتار
گذشته مجلس در
برابر دولت
نخواهيم بود.
بر اين اساس
شاهد چه
تحولاتي در
روند تعاملات
دولت و مجلس
در آينده و در ۲ سال
باقي مانده از
عمر دولت
خواهيم بود؟
- من فكر مي كنم
كه مجلس به
اندازه كافي
حلم به خرج
داده است. از
اعتراضات
سنگيني كه ما
در فضاي مجلس
به طور خصوصي
مي شنويم،
برداشت من اين
است كه مجلس
مانند گذشته
رفتار نخواهد
كرد. بعد از
حوادثي كه در
يكي دو ماه
اخير در خصوص
وزارت
اطلاعات رخ
داد و آزمايش
هايي كه افراد
پس دادند،
مجلس ديگر
دليلي نمي
بيند كه حلم گذشته
را به خرج دهد.
معني سخن
من درگيري و
كشمكش نيست؛
معني سخن من
اين است كه
آقاي رييس
جمهور بايد
بداند كه بايستي
بر خلاف گذشته
به قانون
اهميت بدهد و
وظيفه خود
بداند كه
قانون را اجرا
كند. مجلس نيز
احتمالا براي
اجراي قانون
سخت گيري
بيشتري به خرج
خواهد داد و
همان طور كه
مقام معظم
رهبري در
ديدار با اعضاي
كميسيون
كشاورزي
فرمودند،
قانون مورد احترام
رهبري و مردم
است و همه
بايد قانون را
رعايت كنند.
اين كه
رهبر معظم
انقلاب در اين
شرايط بر
اجراي قانون
تاكيد مي كنند
پيام روشني
دارد و مجلس
نيز اصرار
دارد كه ديگر
مسير گذشته
تكرار نشود.
در سالهاي پيش
قانون شكني هايي
صورت گرفته
است كه مجلس
حلم به خرج
داد و به
تعبير برخي
ديگر از خود
ضعف نشان داد
كه شايد هر يك
از اين تعابير
به نحوي درست باشد.
* دليل حمايت
مجلس از دولت
اميد به
اصلاحاتي بود
كه توان آن را
در احمدينژاد
ميديد
چرا مجلس
اصولگرا كه در
۶
سال اخير
همواره اين
رفتار را در
پيش گرفته بود،
اكنون در پي
تغيير رويه
است؟ آيا سكوت
مجلس در برابر
برخي اقدامات
دولت دليل
خاصي داشت؟
- اين رفتار
مجلس علل
مختلفي داشت.
يكي از دلايل،
اميد به
اصلاحاتي بود
كه توان آن را
در آقاي احمدي
نژاد مي
ديدند؛
نمايندگان
سخت گيري را
لازم نمي
ديدند و فكر
مي كردند كه
اگر از ايشان
پشتيباني شود
بهتر است. عده
اي نيز با
اعمال نفوذ دولت،
همراهي بيش از
حد نشان مي
دادند. برخي
نيز به دليل
تاييد مقام
معظم رهبري و
تشخيص موضوع،
فكر مي كردند
كه اگر ملاحظه
كنند مناسبتر است.
نتيجه اين
رفتارها اين
شد كه آقاي
احمدي نژاد
تصور كرد هر
كاري را كه
درست مي داند
مي تواند
انجام دهد.
اما شرايط
امروز تغيير
كرده است؛ چرا
كه هم آقاي
احمدي نژاد
ديگر آن آقاي
احمدي نژاد
سابق نيست و
هم كشور بيش
از اين تحمل
برخي قانون
شكني ها را
ندارد.
البته
بايد در اينجا
به يك نكته
اشاره كنم. آقاي
احمدي نژاد در
گفت وگوي زنده
هفته گذشته خوب
صحبت كرد و جز
موارد معدودي
كه در فرصتي
جداگانه بايد
نقد شود، از
اين جهت كه تمكين
بسياري در
برابر قانون
نشان دادند، و
مانند گذشته
در برابر
قانون موضع
گيري نكردند. حالا
ديگر نسبت به
قانون ابراز
تمكين مي كند
البته بايد
ديد كه در عمل
چه اتفاقي
خواهد افتاد.
پس شما اين
اظهارات را يك
سيگنال مثبت
ارزيابي مي
كنيد؟
- در مقام
موضعگيري لفظي
بله.
* جزئيات تازهاي
از نشست
لاريجاني و
احمدينژاد
در حضور رهبر
معظم انقلاب
آقاي
لاريجاني
اخيرا اعلام
كردند كه
ايشان و آقاي
احمدي نژاد در
حضور رهبر
معظم انقلاب
در خصوص ادغام
وزارتخانه ها
صحبت كرده
اند. در اين
جلسه چه
مباحثي مطرح
شده است؟
- آنچه كه من مي
دانم اين است
كه نظر شوراي
نگهبان با
صراحت مطرح شد
و رهبر معظم
انقلاب از نظر
شورا دفاع حقوقي
كردند. ايشان
تصريح
فرمودند كه
وقتي شوراي
نگهبان نظري
مي دهد همه
بايد اطاعت
كنند و من هم
بايد اطاعت
كنم. رهبر
معظم انقلاب
همچنين
استدلال
كردند كه صدر
و ذيل ماده ۵۳ از
يكديگر جدا
نيست بلكه يك
ماده است و
صدر و ذيل آن
با هم فهميده
مي شود.
اينگونه نيست
كه شما
وزارتخانه ها
را ادغام كنيد
و سپس شرح
وظايف را
ارائه كنيد.
آقاي
احمدي نژاد در
صحبت هاي خود
در هيات دولت،
دو بار ماده ۵۳
مزبور را طرح
كرد؛ يك بار
از عبارت "سپس
" و يك بار هم
از عبارت
"بعدا "
استفاده كرد و
گفت ماده ۵۳
ميگويد ادغام
كنيد سپس
(وبعدا) شرح
وظايف را به
مجلس بدهيد.
در حالي كه
اينگونه نيست
بلكه شرط تحقق
قسمت اول،
قسمت دوم است.
قسمت دوم مي گويد
كه حكم اول
چگونه بايد
اجرا شود. اين
استدلال شد و
ايشان هم
پاسخي نداشتند
و جمع بندي
آقا اين بود
كه نظر شوراي
نگهبان كه نظر
مجلس همان
بود، قانوني
است و بايد
اجرا شود. اما
مي بينيم كه
آقاي احمدي
نژاد از طرق
به ظاهر
قانوني دارد
آن حركت قبلي
خود را شبيه
سازي مي كند؛
يعني عزل وزرا
را انجام داد
و از عبارت
"پايان
ماموريت " كه
در قانون
اساسي جايگاه
حقوقي ندارد
استفاده كرد.
در سرپرستي
وزارتخانه ها
نيز مانند
گذشته عمل كرد
و اكنون پس از
انجام تمام
اين كارها مي خواهد
شرح وظايف را
به مجلس ارائه
دهد.
* تشكيل كميته
مشترك براي
وزارت ورزش
وقت تلف كردن
است
در خصوص
وزارت ورزش
نيز در اين جلسه
صحبت شده است؟
- بله؛ درباره
تشكيل وزارت
ورزش مقام
معظم رهبري
صراحتا و
قاطعانه
اعلام كردند
كه بايد وزير
پيشنهادي به
مجلس معرفي
شود و اگر
ابهامي نيز
وجود دارد با
همكاري مجلس
اين ابهامات
را برطرف
كنيد. آقاي
احمدي نژاد در
صحبت هاي هفته
گذشته خود خبر
دادند كه
كميته مشتركي
مسئول اين كار
شده است كه
البته من
اطلاعي از آن
ندارم. اما به
نظرم تشكيل اين
كميته نيز وقت
تلف كردن است؛
بايد وزير به
مجلس معرفي
شود و خود
وزير به مجلس
بيايد و اگر ابهامي
دارد از مجلس
تفسير بخواهد
تا مجلس اين
ابهامات را
برطرف كند.
* نميخواهم
بگويم هر چه
امثال من مي
گويند
مدبرانه است و
هر چه آقاي
احمدينژاد
مي گويد
مدبرانه نيست
شما تاكيد
مي كنيد كه
عزل وزيران
نمي تواند بر
اساس ماده ۵۳
باشد. رييس
جمهور بر اساس
كدام بخش از
قانون برنامه
پنجم وزيران
را عزل كرده
است؟
- استناد آقاي
احمدي نژاد به
ماده ۵۳ بي وجه
است؛ اما بر
اساس اصل ۱۳۵
قانون اساسي
حق عزل وزيران
را دارد.
اختياراتي كه
قانون اساسي
به افراد مي
دهد بر اساس
يك مقدماتي
است. به عنوان
مثال هنگامي
كه قانون اساسي
در اصل ۱۳۵ حق
عزل وزيران را
به رييس جمهور
مي دهد، قبل از
آن فرض را بر
اصل ۱۱۵ گرفته
است كه بر
اساس آن رييس
جمهور از رجال
مذهبي - سياسي
است كه مدير و
مدبر و داراي
حسن سابقه و
امانت و تقوا
و همچنين
معتقد و مومن
به مباني
جمهوري
اسلامي است.
مباني جمهوري
اسلامي نيز در
اصل دوم ذكر
شده است؛
بنابراين
هنگامي كه
تدبير و تدبر
و مديريت مطرح
شود اما اين
اختيارات
غيرمدبرانه
اعمال شود، در
واقع رييس
جمهور از
صفاتي كه بايد
واجد آنها باشد
دور مي شود.
البته نمي
خواهم بگويم
كه هر چه امثال
من مي گويند
مدبرانه است و
در مقابل هر چه
آقاي احمدي
نژاد مي گويد
مدبرانه نيست.
هرگز اين حرف
گزافه را نمي
زنم؛ اما در اين
مورد خاص يا
هر مورد ديگري
فرض وجود
رفتار عقلاني
بر داشتن
اختيارات
مقدم است.
يعني افرادي
كه در اين سطح
اختيارات
دارند، در آن
عمق نيز
عقلانيت بر
رفتار آنها
حاكم است.
بنابراين كار
ايشان
غيرقانوني
نيست و بر
اساس اصل ۱۳۵
انجام شده اما
به نظر من
مدبرانه و موافق
مصلحت نبود.
البته در
عين حال
استناد آقاي
احمدي نژاد به
ماده ۹۴ قانون
مديريت خدمات
كشوري استناد
درستي بود؛
چرا كه در
ماده ۹۴ اين
قانون آمده
است كه هر يك
از كارمندان
دولت مي تواند
ضمن داشتن يك
پست، حداكثر
براي ۴ ماه در
راس يك پست
ديگر نيز قرار
گيرد. بنابراين
سرپرستي
همزمان آقاي
غضنفري بر
وزارت صنايع و
آقاي شيخ
الاسلامي بر
وزارت رفاه با
ماده ۹۴ اين
قانون سازگار
است؛ اما باز
هم فكر مي كنم كه
به لحاظ مصلحت
تصميم درستي
اتخاذ نشده
است.
* پيبشنهاد
ادغام اين ۸
وزارتخانه
عجيب و غريب
نبود
بر اساس چه
ضرورتي اين ۸ وزارتخانه
در يكديگر
ادغام شدند؟
آيا دولت براي
ادغام اين
وزارتخانه ها
با مجلس نيز
مشورت كرد يا
راسا كار
كارشناسي را
در اين رابطه
انجام داد؟
- قانون
اختيار تشخيص
ادغامها را به
دولت سپرده و
حق هم همين
است. چرا كه
دولت در لبه
سخت برخورد با
واقعيت قرار
دارد و بهتر
مي تواند
پيشنهاد دهد
كه كداميك از
وزارتخانه ها
با يكديگر
ادغام شوند.
در عين حال
ممكن است كه
تصميم دولت
تمام و كمال
نباشد و بر همين
اساس مصوبه
مجلس را نيز
لازم دارد.
در ماجراي
اخير نيز نظر
دولت اين بود
كه وزارت نفت
با نيرو ادغام
شود، اما كار
كارشناسي مركز
پژوهشها نشان
مي دهد كه اگر
بخش آب و برق
در وزارت نيرو
تفكيك شود اين
كار قابل دفاع
است. يا مثلا
دولت تشخيص
داد كه وزارت
رفاه در وزارت
كار ادغام
شود؛ البته
اين يك سابقه
تاريخي دارد.
زماني سازمان
تامين
اجتماعي
زيرمجموعه وزارت
كار فعاليت مي
كرد اما بعدها
از يكديگر جدا
شدند. ممكن
است در شرايط
فعلي نيز ادغام
مجدد اينها
درست باشد يا
بر اساس شرايطي
كه هست، درست
نباشد.
مي خواهم
بگويم كه اين
كار سابقه
داشت كه دولت
اين پيشنهاد
را مطرح كرد.
وزارت تجارت و
صنعت هم در
كشورهاي ديگر
از جمله ژاپن
سابقه دارد. شايد
آقاي رييس
جمهور از
سابقه آنها
استفاده كرده
و به اين نتيجه
رسيده كه
تشكيل اين
وزارتخانه
امري مثبت
است. بنابراين
فكر مي كنم كه
از يكسو مجلس
تصميم درستي
گرفته كه اين
پيشنهاد امر
را به دولت
واگذار كرده و
از سوي ديگر
پيشنهادهاي
آقاي احمدي
نژاد هم
پيشنهادهاي
عجيب و غريبي
نيست. اما كار
خوب نبود.
* حدس ميزنم ۳
وزير عزل شده
با فرد معلومالحال
كنار آقاي
احمدي نژاد
مساله داشتند
عده اي بر
اين عقيده اند
كه آقاي احمدي
نژاد در خصوص
وزارتخانه
هايي كه
تمايلي به
ادامه همكاري
با وزراي آنها
را نداشتند،
اين طرح را اجرا
كردند و وزارتخانه
هايي همچون
ارتباطات و
تعاون را كه
پيش از اين
بحث ادغام
آنها مطرح بود
را از اين طرح
مستثني كردند.
شما چنين نظري
را قبول
داريد؟
- من هم حدس مي
زنم كه همين
طور باشد. به
دليل اين كه
عزل وزيران با
آن حكم اول كه
قانوني هم نبود
و موجب اعتراض
نمايندگان
شد، اين تصور
را پيش آورد
كه چرا چنين
كاري انجام شده
است. يكي از
فرضها كه فكر
نمي كنم چندان
اشتباه باشد و
من هم اجمالا
به درست بودنش
اعتقاد دارم
اين است كه
اين ۳ وزير با
فرد معلوم
الحالي كه
كنار آقاي
احمدي نژاد
است مساله
داشتند و به
همين دليل از
صحنه حذف
شدند. الان هم
مي بينيد كه
در عين حال كه
آقاي احمدي نژاد
به درستي مي
گفت كه
"جمهوري
اسلامي بن بست
ندارد و اگر
اختلافي در
مناسبات
باشد، كليد ولايت
فقيه آن را
خواهد گشود " و
البته حرف
بسيار زيبايي
هم بود، اما
حالا كه اين
قفل به دست ولي
فقيه و از
طريق قانوني و
به استناد بند
۷
اصل ۱۱۰ قانون
اساسي باز
شده، باز هم
اصرار بر عزل
هر ۳ نفر را
مشاهده مي
كنيم كه هيچ
توجيهي ندارد.
بنابراين
بايد نظر
كساني را كه
حدس ميزنند كه
ادغام
وزارتخانه ها
دليلي غير از
اصلاح ساختار
دارد، پذيرفت.
* تجربه
ادغامهاي
گذشته خلاف
رويه كنوني را
ثابت ميكند
ما در
دولتهاي
گذشته نيز
شاهد ادغام
برخي وزارتخانه
ها بوديم. آيا
در آن زمان
نيز چنين بحث ها
و اختلافاتي
ميان دولت و
مجلس وجود
داشت؟
- خير! هرگز
چنين
اختلافاتي
نبود. من ۳
وزارتخانه را
كه آقاي رييس
جمهور ۲ تاي
آنها را مثال
زد و متاسفانه
اطلاعات اشتباه
به ايشان داده
بودند يا
تعمدا تغافل
صورت گرفت،
براي شما مثال
مي زنم. در
دولت آقاي
خاتمي،
مطالعات در
خصوص وزارت
جهاد كشاورزي
كه قرار بود
از ادغام
وزارتخانه
هاي جهاد
سازندگي و كشاورزي
ايجاد شود،
انجام شد؛
لايحه تشكيل وزارتخانه
تقديم مجلس شد
و مجلس پس از
بررسي در سال ۷۹ به
آن راي داد.
تشكيل اين
وزارتخانه
متكي به ماده ۲
برنامه سوم
بود كه دولت
را ملزم مي
كرد در حوزه
كشاورزي و
عمران
روستايي يك
وزارتخانه
داشته باشد.
در خرداد ۷۹
يعني هفت، هشت
ماه بعد از
تصويب برنامه
سوم، آقاي
دكتر عارف
معاون اول
رييس جمهور
وقت لايحه
تشكيل اين
وزارتخانه را
به مجلس برد.
همچنين
چون اين
برنامه تصريح
كرده بود كه
در زمينه صنعت
و معدن هم
بايد يك
وزارتخانه
باشد، وزارت
معادن و فلزات
و وزارت صنايع
بر اساس مطالعات
دولت در
يكديگر ادغام
شدند و وزارت
صنايع و معادن
تشكيل شد.
يعني همزمان
آقاي عارف دو
لايحه را به
مجلس برد؛ در
خرداد ۷۹ لايحه
تشكيل وزارت
جهاد كشاورزي
و لايحه تشكيل
وزارت صنايع و
معادن از سوي
ايشان تقديم
مجلس شد و دي
ماه همان سال
مجلس اين
لوايح را تصويب
كرد. اما دولت
نه آقاي
كلانتري را كه
وزير كشاورزي
بود به مجلس
معرفي كرد و
نه آقاي فروزش
وزير جهاد
سازندگي را؛
بلكه آقاي
حجتي را بعد
از تصويب شرح
وظايف به
عنوان اولين
وزير جهاد
كشاورزي به
مجلس معرفي
كرد. حتي نام
وزارتخانه
جديد نيز بر
اساس قانون
تعيين مي شود.
همين
اتفاق در خصوص
وزارت صنايع و
معادن نيز رخ
داد. آقاي
محلوجي وزير
معادن و فلزات
و آقاي نعمت
زاده وزير
صنايع بودند
اما آقاي خاتمي
براي
وزارتخانه
جديد آقاي
نعمت زاده را
براي تصدي
وزارت صنايع و
معادن به مجلس
معرفي كرد.
بنابران سيري
كه ما به آن
استناد مي
كنيم و قانون
و منطق و
شوراي نگهبان
نيز آن را
تاييد كرده
است و مديريت
اقتضا مي كند،
همين را مي
گويد.
در خصوص
وزارت صنايع و
وزارت صنايع
سنگين كه در
سال ۷۳ بر
اساس برنامه
دوم با يكديگر
ادغام شدند
نيز همين سير
طي شد. آن زمان
دو نفر وزير
صنايع و صنايع
سنگين بودند
اما پس از
ادغام شخص
سوم، يعني
آقاي اسحاق
جهانگيري به
عنوان وزير
انتخاب شد.
ابتدا براساس
قانون
وزارتخانه
تاسيس شد، سپس
زير پيشنهادي
به مجلس معرفي
شد. نه عزلي در
كار بود ونه
ادغامي پيش از
تصويب مجلس.
من اين سه
مثال را از
اين جهت عنوان
كردم كه از
يكسو تاسيس سه
وزارتخانه پس
از تصويب مجلس
بود و از سوي
ديگر صحبتهاي
آقاي رييس
جمهور در خصوص
۲
وزارتخانه
صنايع و صنايع
سنگين با
واقعيت منطبق
نبود و با
اطلاعات
نادرست بيان
كردند.
* نظر توكلي
درباره تشكيل
وزارت انرژي و
ايجاد "دولت
در دولت "
در خصوص
تشكيل وزارت
انرژي اين
انتقاد از سوي
برخي
كارشناسان و
نمايندگان
مجلس مطرح مي
شود كه تاسيس
اين
وزارتخانه حجم
عظيمي از
مسئوليتها و
وظايف را به
يك وزارتخانه
محول مي كند و
از آن به
عنوان "دولت
در دولت " ياد
مي كنند. آيا
شما نيز چنين
نظري را قبول
داريد؟
- اگر آنگونه
كه برخي
كارشناسان
مستقل مطرح مي
كنند، وزارت
نيرو به دو
بخش آب و برق
تفكيك شود، مي
توان با حسن
نظر با اين
كار برخورد
كرد. البته
يكي از
صحبتهاي قابل
تقدير آقاي
احمدي نژاد در
گفت وگوي تلويزيوني
هفته گذشته
اين بود كه
گفت چون با
اجراي اصل ۴۴
قانون اساسي
حجم دولت كم
مي شود، با
واگذاري بخشي
از امور و
مسئوليتها به
مردم،
مسئوليت وزارتخانه
مانند گذشته
سنگين نخواهد
بود. اگر اين
واگذاري ها به
درستي انجام
شود، ادغام
وزارتخانه ها
مشكلي ايجاد
نمي كند. البته
اگر وزارت
انرژي به دو
بخش آب و برق
تفكيك و بخش
آب به وزارت
جهاد كشاورزي
و بخش برق به وزارت
نفت واگذار
شود، با قيدي
كه آقاي احمدي
نژاد در خصوص
اصل ۴۴ به
درستي ذكر كردند،
اتفاق
ناگواري
نخواهد افتاد
اما وزارتخانه
با اهميتي
تشكيل خواهد
شد. البته
نحوه واگذاري
ها نيز در جاي
خود قابل
بررسي و نقد
است.
يعني اگر
بخشهايي از
وزارت نفت و
وزارت نيرو بر
اساس اصل ۴۴
واگذار شود،
از سنگيني
وزارتخانه
جديد جلوگيري
خواهد شد.
درست است؟
- فقط آن
بخشهايي كه بر
اساس قانون
اساسي و طبق سياستهاي
كلي مقام معظم
رهبري قابل
واگذاري است.
* پاسخ به
منتقداني كه
ميگويند
توكلي نسبت به
تمام اقدامات
دولت گارد منفي
ميگيرد
آقاي دكتر
توكلي! اجازه
مي خواهم كه
خارج از اين
بحث در خصوص
برخي مسائلي
كه در خصوص
مواضع شما
مطرح مي شود
سوال كنم. عده
اي اين انتقاد
را نسبت به
مواضع شما
مطرح مي كنند
كه نسبت به
تمام اقدامات
و سياست هاي
دولت گارد منفي
مي گيريد.
پاسخ شما به
اين منتقدان
چيست؟
- اگر همين
مصاحبه را يك
بار ديگر مرور
كنيد، متوجه
مي شويد كه
اين انتقاد
وارد نيست. من
صحبتهاي خودم
را با دفاع از
رييس جمهور به
پايان رساندم.
البته من نه
دفاعم مطلق
است و نه
انتقاداتم.
همان طور كه
دفاع كردم كه
به درستي مي
توان
وزارتخانه
هايي را كه
كوچك شده اند
به يكديگر
متصل كرد،
همان طور نيز
تبصره اي در
صحبت هايم
داشتم كه بايد
نحوه واگذاري
را به صورت
جداگانه
بررسي كرد.
بنابراين من
با مطلق
انگاري
مسئولان
حكومتي
مخالفم چرا كه
اسلام با اين
كار مخالف
است. ما
افرادي غير
معصوم هستيم
كه گاهي اوقات
كارهاي خوب ما
با كارهاي بد
آميخته است و
در مقابل
كارهاي بدي از
ما سر مي زند
كه وجوه خوبي
در آن ها ديده
مي شود. اين
مساله در باره
من، شما و آقاي
احمدي نژاد
نيز صدق مي
كند.
* علت اضطرار
توكلي در راي
دادن به احمدينژاد
فاش شد
انتقاد
ديگري كه نسبت
به شما مطرح
مي كنند اين
است كه آقاي
احمدي نژاد در
انتخابات سال ۸۴ و ۸۸
همان شعارهاي
آقاي توكلي را
در انتخابات ۷۲ و ۸۰
مطرح كرد و
آقاي توكلي با
وجود حمايت از
آقاي احمدي
نژاد در مرحله
دوم انتخابات
نهم و انتخابات
رياست جمهوري
دهم، باز هم
با سياست هاي
رييس جمهور و
دولت مخالفت
مي كنند. آيا
انتقادات شما
نسبت به سياست
هاي دولت است
يا اين كه با گفتمان
دولت و رييس جمهور
مشكل داريد؟
- ابتدا بايد
سوال شما را
تصحيح كنم. در
انتخابات سال ۸۴
همان طور كه
اشاره كرديد،
من در دور دوم
از آقاي احمدي
نژاد در مقابل
آقاي هاشمي
رفسنجاني حمايت
كردم؛ چرا كه
در آن زمان
رويكردهاي
آقاي احمدي
نژاد بسيار
قابل دفاع بود
و اميد مي رفت
كه كاركردهايش
هم درست باشد.
اما در
انتخابات سال ۸۸ من
به هيچ وجه از
ايشان دفاع
نكردم و به
بزرگان كشور
نيز اعلام
كردم كه حمايت
از ايشان را بر
خودم حرام مي
دانم. در عين
حال اعلام
كردم كه اضطرارا
به ايشان راي
مي دهم؛ علت
اين راي اضطراري
را آن زمان
اعلام نكردم
اما الان براي
اولين بار در
شكل رسانه اي
مي گويم.
آن روزها
به مسئولان
ستادهاي
سابقم در
استانها و
دوستانم كه
هنوز رابطه اي
با هم داريم،
گفتم كه آقاي
موسوي داراي
پايگاه
اجتماعياي
است كه ولو
نخواهد، قدرت
ايجاد تحريك
اجتماعي در
برابر رهبري
را دارد و
آقاي احمدي
نژاد داراي
پايگاه
اجتماعي است
كه ولو
بخواهد، قدرت
تحريك
اجتماعي در
برابر رهبري
را ندارد. به
همين دليل
گفتم كه چون
رهبري را ركن
ركين كشور مي
دانم و هم از
نظر اعتقادي و
هم از نظر
سياسي اعتقاد
دارم كه بايد
از ايشان
تبعيت كنيم و ايشان
با قدرت جامعه
را هدايت
كنند، چون
مقابله با
رهبري را سم
مهلكي براي
جامعه مي
دانم،
اضطرارا به
كسي كه حتي
اگر بخواهد
نمي تواند
كاري كند راي
مي دهم و به
كسي كه مي
تواند اين
تحرك را ايجاد
كند ولو
نخواهد راي
نمي دهم گرچه
مزيتي براي
احمدي نژاد بر
موسوي قائل نيستم
به همين دليل
اضطرارا به
احمدي نژاد
راي مي دهم.
حوادث بعد
از انتخابات و
حوادث اطراف
موضوع وزير
اطلاعات، صحت
اين عرض من را
نشان داد كه متاسفانه
اولي خواست و
كرد ولي ناكام
ماند و ظاهرا
دومي هم خواست
و چنان كه پيشبيني
ميشد
بحمدالله،
نشد. بنابراين
اينگونه نيست
كه من در
انتخابات دهم
از آقاي احمدي
نژاد حمايت
كرده باشم.
اما حتي اگر
حمايت مي
كردم، مشروط
به صحت كاركرد
و پيش نيامدن
تغيير در
رويكرد بود؛
يعني بايد
ثبات رويكرد
را مشاهده مي
كردم و كاركرد
درست مي شد تا
حمايت من
ادامه پيدا
كند. البته
ايشان در دوره
اول
رويكردهاي
خوبي داشت اما
در عين حال
كاركردهاي
ايشان قابل
انتقاد بود.
رفته رفته
مديريت سياسي
اقتصادي كشور
رويكردهاي
مساله داري
پيدا كرد و به
همين دليل در
دوره دوم از
ايشان حمايت
نكردم. اخيرا
هم انحرافات
فكري در اطراف
ايشان زياد
شده و من از
اين كه در سال ۸۸ از
ايشان حمايت
نكردم،
پشيمان نيستم.
* اكنون
اختلاف ما با
دولت مبنايي
است
پس مي
توانيم نتيجه
بگيريم كه
مشكل اصلي شما
با سياست هاي
دولت است و
نسبت به
گفتمان دولت انتقادي
نداريد...
- چرا! در همين
مسائلي كه
اشاره كردم
اختلاف مبنايي
هم هست. من
معتقدم كسي كه
اعتقاد شيعه
را تضعيف مي
كند با او
اختلاف
مبنايي پيدا
ميكنم. كساني
كه ما به حق آنان
را معصوم مي
دانيم، مانند
علي بن ابي
طالب(ع)، وقتي
مي خواستند
حكومت كنند،
از مغيبات در
اداره جامعه
داخل نمي
كردند چه رسد
به مدعيان
معناگرايي
دروغيني كه
بخواهند در
اداره جامعه
به ما خط
بدهند.
بنابراين
اختلاف ما با
دولت مبنايي
است. چرا كه من
اين نوع برخورد
را يك "برخورد
سكولار " مي
دانم. عقلانيت
نيز كه از حجت
هاي شرعي
ماست، كنار
گذاشته شده و به
مغيبات متوسل
ميشوند.
* اصليترين
افراد دور
احمدي نژاد يا
منحرفند يا
متهم به فساد
مالي يا هردو
شما مي
گوييد كه با دولت
اختلاف
مبنايي
داريد، اما
شعار اصلي اين
دولت عدالت
است؛ آيا شما
از
عدالتخواهي
كوتاه آمده
ايد؟
- نخير! هرگز
كوتاه نيامده
ام. "شعار "
دولت عدالت
است اما عدالت
را يك عدالت
توزيعي مساله
دار تعريف مي
كند. در حالي
كه من اين
تعريف را قبول
ندارم. در
واگذاري قدرت
نيز عدالت
مطرح است و
فقط نبايد
عدالت را در توزيع
ثروت ديد.
الان اصلي
ترين افراد
دور دكتر
احمدي نژاد را
نگاه كنيد، يا
منحرفند يا
متهم به فساد
مالي يا هردو.
اين عدالت در
توزيع قدرت
است؟
در توزيع
ثروت نيز كار
و اكرام انسان
ها به عدالت
نزديكتر است
تا اعانه پرداخت
كردن. طرح
سهام عدالت كه
من در سال ۸۴ قبل
از آقاي احمدي
نژاد و ديگران
مطرح كردم، اصلا
اينگونه نبود.
اهدافي داشت
كه مشاركت مردم
را در تشكيل
سرمايه بالا
ببرد و منبع
كسب درآمد را
با اين مشاركت
براي اكثريت
ملت ايران متنوع
سازد تا
كارايي و
عدالت با هم
تعقيب شود. در
حالي كه هم
اكنون اين
شيوه احمدي
نژاد ضد
كارآيي عمل مي
كند و با
ايجاد درآمد
بدون مشاركت
در بلند مدت
ضد عدالت نيز
خواهد شد.
وقتي مي
گويم
رويكردها با
كاركردها
سازگار نيست
يكي از
مصاديقش همين
است. وقتي
توليد نابود
شود و منابع
نفتي ابزار
توزيع قدرت مصرف
گردد اين كه
عدالت نيست.
اين نه تنها
در نگاه
بلندمدت كه در
نگاه ميان مدت
نيز فاجعه
آفرين است. من
از شعارهايم
دست نكشيده ام
بلكه افتخار
مي كنم كه از
تفكر
عدالتخواهانه
اسلام دفاع
كرده ام و مي
كنم؛ اما
پيچيدگي هاي
تحقق اين
شعارها به
گونه اي است
كه ساده سازي
آن در حد
توزيع قدرت
خريد به
تنهايي نمي
تواند موجب
تحقق عدالت
شود
ارديبهشت
۱۳۹۰، شفاف
داستان
حمایت اکبر
گنجی از عباس
جن گیر و حمله
به سایت شفاف
شاید
از نظر گنجی
فریب چندین
دختر نوجوان و
برقراری
رابطه
نامشروع با
آنان مشکل
اخلاقی نداشته
باشد . شاید از
نظر گنجی
برقراری
رابطه همزمان
با یک مادر و
دختر بدون
اطلاع آنها از
این ماجرا
اشکالی
نداشته باشد .
شاید فریب
زنان شوهر دار
و برقراری رابطه
نامشروع با
آنان و حتی
ازدواج با یک
زن شوهردار
پیش از طلاق
وی از شوهرش
مشکلی نداشته
باشد ، اما
انتشار ماهیت
چنین فردی سبب
شود که اکبر
گنجی بنشیند و
در غم از دست
رفتن اخلاق
یادداشت
بنویسد . اما
همه ما می
دانیم که خورشید
همواره پشت
ابر نمی ماند...
شفاف :
اکبر گنجی از
نیروهای
اپوزیسیون
جمهوری
اسلامی
ایران
چند وقتی است
که دوباره
فعال شده است
و مرتب در
سایت های بی
بی سی فارسی و رادیو
فردا یادداشت
می نویسد .
اما
این بار
یادداشت های
اکبر گنجی به
صورت تلویحی
در حمایت از
جریانی است که
اصولگرایان آن
را جریان
انحرافی می
خوانند . جالب
اینکه اکبر
گنجی به دفاع
از عباس جن
گیر می پردازد
و تلاش می کند
جن گیری در
عرصه سیاسی را
توجیه کند . کما
اینکه چندی
پیش نیز یک
سایت نزدیک
به
آقای "میم"
مدعی شد که
اگر بتوان از
اجنه خوب برای
اطلاع از
اخبار بهره
گرفت ، خیلی
هم خوب است !
اما
جالب اینکه
اکبر گنجی
حمایت خود از
جن گیر سیاسی
و ورود جن
گیری به عرصه
سیاست را
اخلاقی می
داند ، اما
سایت شفاف را
افشاگر
رسوایی ورود
جن گیران به
حوزه سیاسی
بوده است ، را
به دلیل افشای
این رسوایی
متهم به رفتار
غیر اخلاقی می
کند
.
فارغ
از این بی
اخلاقی اکبر
گنجی که باز
هم بدون اطلاع
و از سر علاقه
زیاد به
داستان بافی تلاش
کرده سایت
شفاف را به
یکی از چهره
های اصولگرا
نزدیک بداند و
داستان سرایی
کند ، لازم
است توجه وی و
افرادی مانند
علیرضا نوری
زاده دیگر
داستان سرای
اروپا نشین که
مشهورند به
تحلیل گر را به
یک واقعیت جلب
کنیم
.
چندی
پیش یکی از
اقوام آقای
عباس جن گیر
با سایت شفاف
تماس گرفت و
از طریق قسمت
تماس با ما ایمیل
خود را برای
ما فرستاد . وی
در کامنتش
نوشت : " لطفا
با ایمیل من
تماس بگیرید
تا اطلاعات
دقیقی از فردی
به نام عباس غ
را به شما
بدهم
" .
ما
نیز به عنوان
یک رسانه
استقبال
کردیم و به این
فرد ایمیل
زدیم و تماس
بر قرار کردیم
. مشخص شد
نامبرده وصی
سابق و یکی از
اقوام نزدیک
آقای عباس جن
گیر است که به
دلیل متوجه شدن
واقعیت شیطان
پرستی
نامبرده ،
ابتدا وی را
تهدید به
افشاگری کرده
است . اما عباس
جن گیر که به
خوبی خودش و
به اصطلاح
قدرت خود را
می شناخت ، به
وی می گوید : "
افشاگری علیه
من کار راحتی
است . لذا خودم
با دست خودم ماهیتم
را می نویسم و
امضا هم می
کنم ، تا کار
تو راحت شود "
جن
گیر مذکور این
نامه را به
وصی خود داده
و به چهار نفر
دیگر از
دوستان
نزدیکش
رونوشت می دهد
. اما هیچ کدام
از ترس عباس
جن گیر و
توانایی های
شیطانی وی و
آسیب هایی که
ممکن بود وی
به این افراد
و یا خانواده
شان وارد کند
، جرات پیدا
نمی کنند حتی دستخط
و امضای وی را
افشا کنند .
حتی
وصی عباس جن
گیر به دلیل
اطلاع از
نزدیک بودن وی
به برخی چهره
های سیاسی
صاحب نفوذ ، و
از ترس آنان
کارخانه و زن
و بچه و
خانواده خود را
در ایران می
گذارد و به
یکی از
کشورهای همسایه
ایران می رود
تا از شر
نیروی شیطانی
وی در امان
بماند .
نامبرده پس از
اطلاع از
بازداشت عباس
جن گیر در
تماس با سایت
شفاف تعدادی
از اسنادی که
در دستش بود
را برای ما
ارسال کرد که
دستخط منتشر
شده از
نامبرده تنها
بخشی از این اسناد
است
.
از
اینرو آقای
گنجی حق دارد
از اینکه یک
رسانه
به واقعیاتی
درباره جریان
انحرافی پی
برده و اسنادی
را منتشر کرده
ناراحت باشد و
در شوک به سر
ببرد . چون ما
از برخی
ارتباطات
آقای گنجی با
برخی ها بی خبر
نیستیم و می
دانیم که ...!
اما
واقعیت این
است که نه
گنجی و نوری
زاده ونه هیچ
نویسنده داخل
و خارج از
کشوری نمی
تواند از میزان
این رسوایی
بکاهد .
بسیاری زا
واقعیات
درباره عباس
جن گیر
انشاالله
روزی افشا
خواهد شد اما
همین قدر
بدانیم که هیچ
مسلمان
معتقدی این میزان
از فاجعه را
نمی تواند
بپذیرد و
انصافاً واقعیات
غیر قابل
انتشاری در
این زمینه
وجود دارد که
تعریف کردن
بخش کوچکی از
آن نیز اشک را
بر چشمان هر
مسلمانی جاری
می سازد و به
قول یکی از
دوستان موی تن
انسان را سیخ
می کند
.
اهانت
شبانه روزی به
پیامبر اسلام
و قرآن چیزی
نیست که آقای
گنجی بتواند
در آمریکا
بنشیند و
توجیهش کند .
بدترین اهانت
در این سال ها
کشیدن
کاریکاتور
پیامبر اسلام
(ص)و سوزاندن
قرآن کریم
بوده است . اما جن گیر
مورد حمایت
اکبر گنجی
اهانت هایی به
قرآن کرده است
که صدها برابر
سوزاندن قرآن
وحشتناک است .
اتفاقاً
ما به دلیل
پایبندی به
اخلاق و به
دلیل اینکه
اشاعه منکر
نکنیم و دل مسلمانان
و مردم ایران
را خون نکنیم
تنها بخش های
کوچکی از این
واقعیات را
گفتیم .
واقعیت بد بددهنی
و لجن پراکنی
و فحاشی مدام
و مستمر عباس
جن گیر که این
نامه منتشر
شده تنها بخشی
از آن است
برای برخی ها
گران تمام شده
است
.
جالب
اینکه تاریخ
این نامه
اساسا جدید نیست
و به تاریخ 16
فروردین 1381 است
که با خط و
امضای خودش
نوشته شده و
بخش های زیادی
از نامه به دلیل
فحاشی
وحشتناک وی
منتشر نشده
است . بسیاری از
دوستان سابق و
اعضای
خانواده وی
شاهد این ادعا
هستند که
نامبرده در
طول شبانه روز
در حال فحاشی
و بد دهنی
بوده است و البته
سایت شفاف بخش
هایی از این
نامه را که فرای
بددهنی و
فحاشی بوده
است منتشر
نکرده است .
اما معلوم
نیست چطور
اکبر گنجی دلش
به حال اخلاق
سوخته و از
سایت شفاف
انتقاد می کند
؟
شاید
از نظر گنجی
که مدافع عباس
جن گیر است اهانت
مستمر و مداوم
به رسول اکرم
(ص) و قرآن کریم
اساساً
اهمیتی
نداشته باشد
اما انتشار
نامه ای که
خودش 9 سال پیش
با دستخط خودش
نوشته و وصی
سابق و فامیل
نزدیک خودش
برای سایت
شفاف فرستاده
بی اخلاقی است !
شاید
از نظر گنجی
فریب چندین
دختر نوجوان و
برقراری
رابطه
نامشروع با
آنان مشکل
اخلاقی نداشته
باشد . شاید از
نظر گنجی
برقراری
رابطه همزمان
با یک مادر و
دختر بدون
اطلاع آنها از
این ماجرا
اشکالی
نداشته باشد .
شاید فریب
زنان شوهر دار
و برقراری
رابطه
نامشروع با
آنان و حتی ازدواج
با یک زن
شوهردار پیش
از طلاق وی از
شوهرش مشکلی
نداشته باشد ،
اما انتشار ماهیت
چنین فردی سبب
شود که اکبر
گنجی بنشیند و
در غم از دست
رفتن اخلاق
یادداشت
بنویسد . اما همه
ما می دانیم
که خورشید
همواره پشت
ابر نمی ماند
و بالاخره
روزی ماهیت
فاسد و شیطانی
عباس جن گیر
افشا خواهد شد
و بسیاری از
مدعیان که این
روزها برخی
آنان را
روشنفکر و آزادیخواه
و .. می نامند
رسوا خواهند
شد .
چه
افتضاح است که
از نگاه برخی
مدعیان
آزادیخواهی و
روشنفکری ،
فردی نماد
روشنفکری و
آزادیخواهی
می شود که
دوست نزدیک و
یار غار عباس
جن گیر بوده
است و ... واقعیت
این است که جن
گیری و روشنفکری
مانند جن و
بسم الله
هستند . اما
چگونه
اپوزیسیون
خارج از کشور
می تواند اینها
را به هم
مرتبط کند خدا
می داند .
البته
به زودی معلوم
خواهد شد که
این به اصطلاح
نماد جدید
روشنفکری
مورد علاقه
اکبر گنجی چه
انحرافات
اقتصادی و
اعتقادی و ...
داشته است و چه
رسوایی هایی
که برملا
خواهند شد و مردم
قضاوت خواهند
کرد درباره
اخلاق مداران
و بی اخلاق ها .
انشاالله.