Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ برابر با  ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۴ دی ۱۳۹۰  برابر با ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱
زنان در صنعت ماکیلادورا ی مکزیک

زنان در صنعت ماکیلادورای( صنایع مونتاژ) مکزیک

 

نوشته راینا زیمرینگ

  نشریه  UTOPIE kreativ

 

تهیه و تنظیم از آزاده ارفع

 

شرایط کار برای کارگران زن در "صنایع مونتاژ" تفاوت کیفی با شرایط کار کارگران زن در کشورهای غربی دارد. دستمزد کارگران زن بطور میانگین  4 دلار برای 9 ساعت کار در روز میباشد. مقایسه دستمزد کارگران زن مکزیکی  باکارگران زن بدون تخصص در آمریکا که ساعتی 5 دلار دستمزد دریافت می کنند، شدت استثمار زنان کارگر در مکزیک را نشان می دهد. تولید بدون استفاد از ماشین و با دست صورت می گیرد. بخش اعظم  کارهای خسته کننده و ملال آور را زنان انجام می دهند....البته  اغلب  پیش می آید که کار سخت بدنی هم به زنان واگذار می شود. صاحبان کارخانه های مونتاژ هنگام معرفی صنایع مونتاژ مکزیک ادعا می کنند که : "صنایع  مونتاژ از زمان تاسیس خود به صورت مرحله ای از یک صنعت صرفا کار بر در بازار جهانی به یک صنعت مبتنی بر کار تخصصی و سرمایه بر تکوین پیدا کرده است. بدین وسیله اقتصاد مکزیک یک جهش قابل ملاحضه ای در عرصه مدرنیزاسیون داشته است، و شرایط کار ، سطح  زندگی و اطلاعات تکنیکی  کارگران مکزیک نیز بهبود یافته است".

 

زنان کارگر شاغل در صنایع مونتاژ اساساً بسیار جوان هستند و سن آنان معمولا" زیر 20 سال میباشد. تا دهه 90 سن کارگران زن اغلب به زیر 14 سال نیز می رسید. مدیران صنایع مونتاژ زنان جوان و بی تجربه را  ترجیح می دهند زیرا از نظر آن ها زنان کم سن حرف شنو تربوده،  راحت تر تحت تاثیر قرار می گیرند و فریب می خورند و مهم تر از همه هنوز فاقد فرزند هستند. با این زنان که خود هنوز کودک هستند کارفرمایان می توانند قیم مابانه برخورد کرده و بدون دردسر از آنها بهره کشی کنند. معمولا ساعت کار از ساعت قانونی تعیین شده فراتر است و اضافه کاری ها اغلب پرداخت نمی شود. در زمان تحویل کالا شدت کار بیشتر می شود به طوری که کارگران باید تمام شب و یا گاهی چندین شب پیاپی کار کنند. در تمام تولیدی های صنایع مونتاژ حقوق زنان کارگر بطور بنیادی نقض می شود. برای مثال رفتن به دست شویی شدیدا کنترل می شود بطوری که در خیلی از کارخانه های مونتاژ دست شویی ها قفل شده و فقط در زمان تنفس کارگران اجازه استفاده از دست شویی را دارند. حضور کارگران زن حامله بدون قید وشرط درصنایع مونتاژ نامطلوب بوده و برای جلوگیری از حاملگی، زنان کارگر را به شکل تحقیر آمیزی کنترل بدنی می کنند.زنان  کارگر برای کم کردن فشار کارفرمایان بر خود به تست حاملگی تن می دهند. اما کارفرمایان به این تست ها راضی نبوده  قرص های ضد حاملگی در بین زنان کارگر تقسیم می نمایند و یا نوارهای بهداشتی زنان را هر ماه کنترل می کنند.

 

 

زنان کارگر به هیچ وجه امکان طرح نقطه نظرات و اعتراضات خود در برابر کارفرمایان را ندارند. در اوایل تاسیس صنایع مونتاژ تشکیل اتحادیه ها کاملا ممنوع بود اما در سال های اخیر نوعی از اتحادیه ها اجازه فعالیت دارند که بیشتر کارفرمایان را نمایندگی می کند تا کارگران را. از فعالیت اتحادیه های مستقل و نیز اقدامات اتحادیه ای مثل اعتصابات با هروسیله ای که شده جلوگیری می شود بطوری که  می توان صنایع مونتاژ را "منطقه عاری از اتحادیه" نامید. در این زنجیزه از صنایع بدین ترتیب  هیچ گونه صدای مستقل و اعتراض کارگران پذیرفته نمی شود و رابطه کاری مستقیم بین کارگران و مدیران  بطور فردی وبدون واسطه برقرار می شود. اما آن چه که به زنان کارگر مربوط می شود این است که در مناسبات میان کارگروکارفرما مناسبات نابرابر بین دو جنس به طور مرکب بازتولید می شود که خود بازتاب اشکال تسلط مردسالارانه می باشد. بخشی از مناسبات مردسالارانه میراث دوره مستعمره بودن مکزیک است و بخش دیگر حامل مناسبات نا برابر میان دو جنس در کشورهای پیشرفته غربی و کشورهای عقب مانده جهان سوم می باشد.

 

زنان روستایی یا زنانی از اقشار فرودست شهری که به عنوان کارگر به کارخانه ها پا نهاده اند باید بلافاصله خودشان را با محیط کار جدید تطبیق دهند. آنها بدین ترتیب در یک رابطه بسیار نابرابر از وابستگی به مدیران و کارفرمایان قرار می گیرند که بیشتر در بازتاب رابطه پدر فرزندی است تا رابطه کارگر با کارفرما.علاوه بر موارد یاد شده  زنان بومی  از شیوه های پیچیده و خاصی از تبعیض هم رنج می برند و آن تجاوز جنسی است. در مواردی مسئله از ان هم پیچیده تر شده مسئله جنسیتی با مسئله اقلیت قومی ترکیب می شود که به این ترتیب زنان کارگر در معرض ستم های چندگانه قرار می گیرند. این مجموعه زنان کارگر صنایع مونتاژ را در فشارهای روحی شدیدی قرار داده  وزمینه مساعدی برای دامن زدن به روحیه بندگی و سرسپردگی در آن ها به وجود می آورد. عدم اعتماد به خود نشات گرفته از این شرایط  در میان زنان موجب می شود که آنها  به عنوان طعمه مورد سوء استفاده سازمان های جنایتکار قرار  گیرند.

 

 معمولا"سوال می شود که چرا زنان شاغل در صنایع مونتاژ غیب شان می زند. در حالی  که کارفرمایان مناسبات بین خود و کارگران کارخانه را  به عنوان مناسبت یک خانواده خوب جلوه میدهند ،و به اصطلاح  برای همه کاری دست و پا می کنند. اما واقعیت این است که در کارخانه ها تشکلی وجود ندارد و بهمین خاطر تامین ثبات نیروی کار و جلوگیری از افت و خیزهای شدید امکان پذیر نیست. در صنایع مونتاژ کارگران بطور متوسط در هر ده ماه کاملا تغییر پیدا می کند. علت اصلی نیز تقاضای بسیار بالا برای شغل در این صنایع از طرف سیلی از مهاجران است که از روستاها به مراکز این صنایع هجوم می آورند .گفته می شود که کارفرمایان خود در تسهیل و تشدید این مهاجرت بطور مستقیم دخالت دارند. وجود چنین ارتش عظیمی از ذخیره نیروی کار به کارفرمایان اجازه می دهد که حداکثر فشار را برزنان وارد سازند به طوری که زنان با کوچکترین سرپیچی از کار اخراج می شوند. در ضمن یا اصلا" قراردادی در کار نیست و یا مدت قراردادها سه تا شش ماه است . کارگران زن اغلب برای حل مشکلات خانوادگی خود مجبور به استعفا می شوند زیرا حداکثرمدت مرخصی آن ها یک هفته است.  برای مثال اگر زن کارگر مهاجر باید از شمال کشور برای خاکسپاری یکی از بستگان خود به جنوب کشور برود بطور معمول بیش از یک هفته طول خواهد کشید والبته در چنین شرایطی راهی جزء استعفاء باقی نمی ماند. به علت جایگزینی ممتد کارگران نبود همکاران کارگر زیاد به چشم نمی خورد و همین امر باعث می شود  که کارگران دیگر سراغ  همکار و یا همکاران خود را نگیرند.

 

در سال های اخیر تعداد کارگران زن در صنایع مونتاژ به دلیل تغییرات ساختاری این صنایع کاهش پیدا کرده است. غیر از "Moga"موگا با 100 درصد  و Miller & Brown  با 64 درصد ، نیروی کار زنان در دیگر کارخانه ها به 50 درصد تنزل یافته است. این تغییر ساختاری موجب می شود تا لشکری از زنان بیکار رها شده از بخش صنایع در جستجوی کار به بخش های دیگر بویژه بخش خدمات خصوصی وعمومی روی بیاورند. این شرایط بغرنج منجر به آن می شود که زنان و بویژه زنان جوانی که در جستجوی درآمد هستند کاملا پذیرای هر کاری بوده و به طعمه های ساده   برای متخلفینی که شبکه های کاریابی را در دست دارند، مبدل شوند.

 

"ماکیلا و یا ماکیلادورا صنعت مونتاژ و صادرات کالاهای نیمه تمام  یا تمام شده به کشورهای جهان سوم میباشد که اساسا از کارگران مهاجر در کارخانه های خود استفاده می کند."

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©