استقلال
اقلیم
کردستان و
اپوزوسیون ما
سالار
افشانی نقده
در چند
وقت اخیر،
درگیری بین
حکومت مرکزی
عراق و اقلیم
کردستان و سپس
ظهور داعش و
عوارض ناشی از
آن ، " کردستان
مستقل " را در
صدر برنامه های
کردهای عراق
قرار داده
است. تردیدی
نیست که دور
ماندن مردم
کرد از شرایط
جهنمی عراق و
تشکیل
کردستان
مستقل حق
آنهاست. با
معیارهای بین
المللی هم
مغایرتی ندارد.
آنها می
توانند با
توسل به اهرم
های قانونی ،
آینده ی بهتری
را برای
خودشان رقم
بزنند.
اما به
ناگاه تمامیت
ارضی عراق و
تجزیه ی عراق
، اپوزوسیون
های ایرانی را
که دموکرات و
حقوق بشری
هستند پریشان
و نگران ساخته
و تا می
توانند بر طبل
ضدیت با حق
تعیین سرنوشت
خلق ها می
کوبند . عده ای
ترجیح می دهند
در کنار سرکوب
جمهوری
اسلامی قرار
بگیرند تا از
هرگونه
حقوق ملی
خبری نباشد.
برخی چپ ها که مبارزه
و پافشاری
مردم کرد بر
خواسته های
ملی و
دموکراتیک
شان را به جنگ
طلبی تعبیر می
کنند ، نقض
آشکار و بی
رحمانه ی حقوق
کردها از سوی
حکومت ایران
را مبارزه ی
ضد
امپریالیستی
می دانند !!
همچنین ملی
گرایانی که
خود را رهروان
دکتر مصدق می
دانند ،
هرگونه خواست
ملی و دموکراتیک
را با رنگ
تجزیه طلبی
تحقیر می
کنند. اصلاح
طلبان هم که
پس از پیروزی
روحانی ، امید
بازگشت به
دولت و مجلس
را در سر می پرورانند
، نگاهشان به
مسئله ی اقوام
چندان تفاوتی
با خط و مشی
رسمی جمهوری
اسلامی ندارد.
از
یکسو
اپوزوسیون
های تمامیت
خواه که تنوع
فرهنگی و حقوق
ملی را بر نمی
تابند و از
سوی دیگر
آشفتگی
سازمان ها و
فعالان ملی - مدنی
اقوام ایرانی
، چشم انداز
نا روشنی را
در برابر جنبش
دموکراسی
خواهانه ی
ایران باز می کنند.
احزاب و
سازمان های
سیاسی کرد ،
خود را در
افکار و
اندیشه های
تنگ نظرانه ی
ناسیونالیستی
محصور کرده
اند ، از جنبش
دموکراتیک
مردم ایران
مدت هاست
فاصله گرفته
اند و دیوار
جدایی خود با
اقوام دیگر را
هر روز قطورتر
می کنند.
فعالین
آذربایجانی
هم سازمان و
تشکیلاتی
ندارند و هر
کس ساز خود را
می زند. بقیه ی
اقوام هم به
همین شکل...
امروزه
دیگر به جهان
ثابت شده ،
مجاری ناسیونالیسم
و شوونیسم ،
راهی به
جایگاه رفیع
دموکراسی و
حقوق بشر
ندارند. اصرار
و پافشاری بر
قوم گرایی ، نه
تنها اسباب
زحمت
همسایگان ،
بلکه بلای جان
خود آن ملت ها
هم بوده است.
اظهار
نظر شوونیستی
و ستیزه
جویانه ی آقای
لطفی پور از
اعضای کادر
رهبری حزب
دموکرات کردستان
که استان
آذربایجان
غربی را
سرزمین کردها
نامید و ترک
های ساکن آن
را " میهمان "
خواند ، درست
در راستای
چنین مسیر
انحطاطی
هدایت می شود.
طرف مقابل هم
با ابزار
مشابه به
مقابله می
پردازد و کردهای
استان را "
اشغالگر " می
نامد. میهمان
یا اشغالگر ،
در فرهنگ و
ادبیات تجاوزگری
یک معنا دارد
؛ حذف دیگری.
این دو
خلق سالیان
سال است که در
کنار هم زندگی
می کنند و
توأمان تحقیر
و سرکوب شده
اند ، منافع و
خواسته
هایشان به هم
گره خورده و
در جنبش
دموکراسی
خواهی ایران
یک واحد محسوب
می شوند.
قطعا
خلق کرد با
داشتن
رهبرانی چون
آقای لطفی پور
که با عدم درک
الفبای
مبارزات
سیاسی و دموکراتیک
، دردسر ساز و
مصیبت بار می
شوند ، شرمنده
هستند. در سال
های اخیر
وزارت
اطلاعات
ایران ، جهت
به انحراف
کشیدن جنبش
دموکراتیک
مردم ایران ،
صداهایی از
ترکها و
کردهای آذربایجان
غربی از نوع و
تیپ
ایشان را آموزش
داده و بنام
مبارزان هویت
طلب وارد صحنه
کرده است. هر
دو طرف سر و ته
یک کرباسند.
در نبود فضای
باز سیاسی و
عدم حضور
احزاب و
سازمان های
مترقی ، نبض
مبارزه ی ملی
گرایی را در
دست دارند ،
ضدیت قومی را
تقویت می کنند
و نیروی محرکه
ی دشمنی های
قومی در منطقه
هستند.
در سوی
دیگر فعالان
دوآتشه و هویت
طلب آذربایجانی
حضور دارند.
اینان عملا با
جمهوری اسلامی
کاری ندارند ،
برخی هایشان
حتی کارمند
دولت می باشند
، با مقامات
حکومتی و
سپاهی استان
که اغلب
ترکزبانند و
در ضدیت با
کردها و اهل
تسنن می باشند
روابط حسنه ای
دارند ، از
تعقیب و تهدید
عوامل
اطلاعاتی
رژیم مصون
هستند ، تفکر
و اندیشه ی
بشر دوستانه
را برنمی
تابند و آن را
متهم به
طرفداری از
کرد و کردستان
می کنند.
این
ترک پرستان
افراطی که زیر
نقاب فعال
مدنی و هویت
طلب پنهان شده
اند ، ملا حسنی
را قهرمان ملی
آذربایجان و
قتل عام زنان و
کودکان بی
دفاع قارنا را
عملی
قهرمانانه ، در
پاسخ به کشته
شدن نیروهای
جنگی خود به
شمار می
آورند. قتل
عام زنان و
کودکان بی
دفاع حتی نزد
عقب مانده
ترین ملت ها ،
عملی ننگین و
شرم آور است و
از نظر حقوقی
، جنایت علیه
بشریت محسوب
می شود.
ادبیات
آذربایجان
سرشار از عشق
به انسان ها و
کرامت
انسانیست. از
شاعران معاصر
آذربایجان ،
علیرضا
نابدل(اوختای)
و محمد بی ریا
، اشعاری در
وصف مبارزات و
قهرمانی های
خلق کرد سروده
اند. مبارزه
علیه ستمگری و
دفاع از حقوق
پایمال شده ی
انسان ها ،
شاخصه ی اصلی
تاریخ
مبارزاتی
مردم آذربایجان
است. جنایت
قارنا و توجیه
این جنایت با
ادبیاتی پر از
نفرت از سوی
فعالین
افراطی
آذربایجانی ،
جایی در فرهنگ
و ادبیات مردم
آذربایجان
ندارد.
این
فعالین
افراطی
آذربایجانی
که در تقابل با
کردها ، " شیعه
بازی " شان هم گل
کرده است ،
حتی روایت ها
و احادیث مذهی
را هم فراموش
کرده اند و یا
به عمد نادیده
می گیرند.
یزید با آن
همه قساوت ،
بی رحمی و
پلیدی ، به زنان
و کودکان
واقعه ی کربلا
امان می دهد ،
ملاحظه ی
بیماران را هم
می کند و زینب
اجازه می یابد
آن سخنرانی
غرا را علیه
یزید انجام
دهد آن هم در
آن عصر بی
قانونی. این
فعالین
افراطی برای
اثبات مزدوری
خود و بی آبرو
کردن مبارزات
دموکراتیک
مردم
آذربایجان ،
به شرم
آورترین شیوه
ها متوسل می
شوند.
فضای
آشفته ی منطقه
ای ، اوضاع
داخلی ایران و
اپوزوسیون
های خارج
کشوری ،
مجموعه ی
پیچیده ای است
که مسیر جنبش
دموکراتیک
مردم ایران را
ناهموارتر می
کند. حرجی بر
مردم عادی
نتوان داشت
اما نمی توان
قصور و کوتاهی
سازمان ها و
احزاب سیاسی
را در انجام
رسالتشان
نادیده گرفت.
تصور اتحاد و
همبستگی
اقوام ایرانی
و پیوند آن با
نیروهای
دموکرات و
آزادیخواه
سایر نقاط
ایران ، برای
ارتجاع ،
اپوزوسیون
تمامیت خواه و
شوونیسم فارس
کشنده است تا
چه برسد به تحقق
ان.
سالار
افشانی نقده
منبع
:
http://www.kare-online.com/index.php/article/article-a-suite/arti/4119-2014-08-19-21-57-06