در
آستانه
انتخابات
سیزدهم. آیا
حکومت اسلامی
جایگزین
جمهوری
اسلامی می
شود؟
علی
کیانی - حمید
واحد
انتخابات
ریاست جمهوری
در ایران در
راه است .این
سیزدهمین
انتخابات
ریاست جمهوری
پس از سرنگونی
رژیم پهلوی در
سال ۱۳۵۷ به
شمار می رود . دولت
جمهوری
اسلامی ۲۸ خرداد
۱۴۰۰ را روز
رای دادن برای
انتخاب ریاست
جمهوری تعیین
کرده است .
نظام
سیاسی در
جمهوری
اسلامی ایران
آمیزه ای است
از به ظاهر
جمهوریت و
اسلامیت شیعی
تحت رهبری
ولایت فقیه
.آمیزه ای پر
از تناقض که
جمهوریت
همواره توسط
اسلامیت زیر
گرفته شده است
. اگر
همانگونه که
مصباح یزدی از
روحانیون
پرنفوذ قم
بارها قبل از
مرگش تکرار
کرد :"ملاک رای
مردم نیست ملاک٬
سخن رهبر است
و اگر حتی همه
ی مردم یک چیز
بگویند و رهبر
به تنهایی چیز
دیگری بگویید
اطاعت از رهبر
واجب است " پس
چرا خامنه ای
ولی فقیه نظام
آنقدر بر
اهمیت شرکت
مردم در
انتخابات
تاکید می کند؟
در سال ۱۳۵۸
زیر فشار
افکار عمومی
که به تازگی
از قیود
دیکتاتوری ۵۳
ساله رژیم
پهلوی خلاص
شده بود رژیم
نوپا به جمهوریت
نظام گردن
گذاشت . در ۴۳
سال گذشته پس از
به قدرت رسیدن
روحانیون
ایران شاهد
تضعیف هرچه
بیشتر
جمهوریت به
نفع حکومت ولی
فقیه بوده است
. روحانیون به
قدرت رسیده در
سال ۵۷ امکان
و قدرت آن را
نداشتند (۱) تا
به جای جمهوری
اسلامی ٬
حکومت اسلامی
برپا کنند تا
خود را از شر
دردسر هایی که
هر چهار سال
یکبار با انتخابات
ریاست جمهوری
ایجاد می کند
خلاص کنند . ولی تاریخ
سیاسی این
رژیم نشان
داده است که
روحانیون در
چنین مسیری
گام بر می
دارند .
آنها
با استفاده
موذیانه از
بلوک های
سیاسی موقت و
متحدین موقت ٬
مخالفین خود
را یکی پس از دیگری
از صحنه ی
سیاسی بدور
کردند .
ابتدا
حزب نهضت
آزادی و جبهه
ی ملی را به
کار گرفتند.
نهضت آزادی یک
جریان لیبرال مذهبی
و جبهه ملی یک
جریان لیبرال
سکولار بود .
این دو جریان
سیاسی در دام
وعده های سر
خرمن روحانیون
افتادند و
علیه چپ های
رادیکال و دموکرات
های انقلابی
با روحانیون
همکاری کردند
. مهدی
بازرگان از
رهبران نهضت
آزادی به
عنوان نخست
وزیر تعیین شد
و کابینه ای
برگزید که
وزرایش از
جبهه ملی و
نهضت آزادی
بودند . با
آغاز جنگ
ایران و عراق
و تصرف سفارت
آمریکا هواداران
خمینی، نهضت
آزادی و
بازرگان را
مجبور به
کناره گیری
کردند . یکی دو
وزیر عضو جبهه
ملی که در
کابینه بازرگان
حضور داشتند
مثل داریوش
فروهر و سنجابی
نیز از کار
کناره گرفتند
. روحانیون
اگرچه پس از
تصرف سفارت آمریکا
پشتیبانی
لیبرال ها را
از دست دادند
ولی متحد
جدیدی در میان
چپ ها در کنار
خود یافتند
.حزب توده و
اکثریت
سازمان فدایی
مسحور
"مبارزه ضد
امپریالیستی
" (۲) روحانیون
شدند و علیرغم
آگاهی و اذعان
به ماهیت به
غایت ارتجاعی
و ضد دمکراتیک
روحانیون به
دلیل اتحاد
ضروری "ضد
امپریالیست
ها" به دفاع
غیر مشروط از
آن برخاستند. به گفته ی
کیانوری
دبیرکل حزب
توده ایران در
آن سال ها
مبارزه ی
دموکراتیک
یعنی مبارزه
ضد امپریالیستی
و نه چیز دیگر . حزب توده
با این
استدلال خود،
سازمان چریک
های فدایی خلق
را که
بزرگترین
سازمان چپ خاورمیانه
بود و از همان
ابتدای به
قدرت رسیدن روحانیون
از اقدامات ضد
دموکراتیک آن
انتقاد کرده
بود
دچار گیج سری
و انشعاب کرد .
پس از حمله
وسیع سازمان
داده شده در
سال ۱۳۶۰ که
تعداد بسیار
زیادی از اعضا
و هواداران
سازمان های
رادیکال چپ و
دموکرات های
انقلابی به جوخه
های اعدام
سپرده شدند ، حزب
توده و اکثریت
سازمان فدایی
با روحانیون حاکم
هم آواز شده
به خامنه ای
که در حال
حاضر ولی فقیه
نظام است برای
ریاست جمهوری
رای دادند .
ولی همانطور
که زمان
همکاری
لیبرال ها و
روحانیون کوتاه
بود ، همکاری
حزب توده و
اکثریت با
جمهوری
اسلامی هم
دیری نپایید و
پس از آنکه
تاریخ مصرف
شان به پایان
رسیده سر از
زندان و
اعترافات
اجباری و مصاحبه
های
تلویزیونی و
چوبه های
اعدام و
تیرباران
درآوردند. در سال
۱۳۶۷ باقی
مانده های
زندانیان سیاسی
مقاوم
که در مقابل
جمهوری
اسلامی تسلیم
نشده بودند به
مرگ محکوم
شدند . رژیم
جمهوری
اسلامی برای
تصفیه کامل
مخالفان با
ایجاد یک هیئت
سه نفره که از
سوی
اپوزیسیون به
هیئت مرگ
معروف شد زندانیان
سیاسی که همگی
حکم داشتند را
در دادگاه
بسیار کوتاه
مدت به مرگ
محکوم کردند .
ابراهیم رئیسی
که در حال
حاضر ریاست
قوه قضائیه را
در اختیار
دارد و
کاندیدای پر
شانس ریاست جمهوری
سیزدهم است از
اعضای این
هیات سه نفره بود
. در
نواری که توسط
پسر آیت الله
منتظری منتشر
شد، ابراهیم
رئیسی از
منتظری می
پرسد اجازه
بدهید تا ۲۰۰ نفر باقی
مانده را هم اعدام
کنیم و
منتظری در
پاسخ می گوید
با اعدام یک
نفر هم مخالفم
. منتظری
اضافه می کند
که تاریخ از
شما به عنوان
جنایتکار یاد
خواهد کرد . کسی
که منتظری از
او با عنوان
جنایتکار یاد
می کند حالا
کاندیدای
ریاست جمهوری
سیزدهم است .
روحانیون حاکم
همانگونه که
با اپوزیسیون
با شدت عمل
رفتار می کنند،
صدای های
اعتراضی از
درون خود را
نیز برنمی تابند
. روحانیون
بسیاری خلع
لباس شده اند
یا به طرق پیچیده و
اسرارآمیز
کشته شده اند
مثل هاشمی
رفسنجانی و
لاهوتی
. با کنار
گذاشته شدن
متحدینی چون
لیبرال ها و
توده ای ها و فدایی
های اکثریت
اختلاف های
درونی حاکمیت
شروع به نمایان
شدن کرد . این
صداهای مخالف
بعد ها به
عنوان اصلاح
طلب در صحنه ی
سیاسی ایران
شناخته شدند .
وجه مشخصه
اصلاح طلبان انتقاد
در داخل نظام
بود . آنها
اگرچه همواره
بر بازگشت به "دوران
طلایی امام "
تاکید داشته
اند، از روحانیون
حاکم انتقاد
می کنند که از
خط خمینی خارج
شده اند . محمد
خاتمی مشخص
ترین نماینده این
بخش از اصلاح
طلبان بود . او
که پس از کشته
شدن لاجوردی
از خشن ترین
مدیران زندان
ها در دهه ۱۳۶۰
از او به
عنوان اسوه ی
انقلاب یاد
کرده بود، در
راس جنبش
اصلاح طلبی قرار
گرفت . انتخاب
خاتمی به این
توهم دامن زد
که با روی کار
آمدن او از
فشارهای
سیاسی و اقتصادی
کاسته خواهد
شد و ایران
شاهد فضایی
دمکراتیک
خواهد بود .
ولی آموزش های
مارکسیستی
بار دیگر
درستی خود را
در مورد اصلاح
طلبان در ایران
نشان داد . قدرت
دولتی به آن
بخش از حاکمیت
اطلاق می شود که
کنترل
نیروهای مسلح ،
پلیس ، زندان
ها ، دادگاه ها
و نیروهای
سرکوب را در
اختیار دارد .
بدون دست زدن
به این نهاد
ها و سلب
اختیار از طبقه
ی حاکم اوضاع
بر منوال سابق
خواهد چرخید . مردمی
که با خوش
باوری و شور و
هیجان به صحنه
انتخاباتی
آمده و به
خاتمی رای
داده بودند با
مشاهده ی راه
افتادن
دوباره ی بساط
سرکوب و زندان
به خانه
بازگشتند .
استراتژیست های
جمهوری
اسلامی با
آگاهی از عمق
نفرت مردم از
روحانیون
حاکم برای
کشاندن مردم
به صندوق های
رای از تاکتیک
مهندسی
انتخابات استفاده
کرده اند . بر
طبق این
مهندسی نوعی
توهم ایجاد می
شود که یکی از
کاندیداها
برخلاف ولی
فقیه است و می
خواهد فضایی
دموکراتیک
ایجاد کند .دو
دوره انتخاب
خاتمی
و روحانی که
قرار بود
کاندید مورد
علاقه ولی
فقیه را شکست
دهند نمایش
تقریبا موفق
آمیزی از این
تاکتیک بود .
با این مهندسی
کردن آنها نه
تنها در توده های
وسیعی از مردم
توهم ایجاد
کردند بلکه
برخی از گروه
های سیاسی را
که نیز که در
هیچ کدام از
انتخابات
شرکت نکرده
بودند دچار
توهم و
گیج سری
ساختند .
با رشد
تورم و سقوط
ارزش ریال و
افزایش
بیکاری ها و
گرانی بی سابقه
مسکن ، دامنه
اعتصابات و
تظاهرات از
شهری به شهر
دیگر کشیده شد
. تظاهرات و
اعتصابات
کارگران و بازنشستگان
تامین
اجتماعی و
معلمان و
دانش آموزان و
کشاورزان
بدون آب هر
روز در منطقه
ای مشاهده شد .
پس از گران
کردن بدون اخطار
و مقدمه بهای
بنزین در سال
۱۳۹۸ شهرهای
ایران شاهد
یکی از
بزرگترین و
پرشکوه ترین تظاهرات
پس از به قدرت
رسیدن رژیم
اسلامی بود . وجه
مشخصه این
تظاهرات این
بود که
تظاهرکنندگان
با آگاهی از
انتخابات
مهندسی
شده و مهندسی
کردن
انتخابات
شعار می دادند
که : "اصلاح طلب
اصول گرا دیگه
تمومه ماجرا"
این شعار به
سرعت همه گیر
شد و به شعار
اصلی و مشخص
تظاهرات در
همه ی شهرهای
ایران تبدیل
شد . این شعار نقطه
عطفی بود که
نشان می داد
دوران مهندسی
کردن
انتخابات و
افزودن چهار
سال دیگر به
عمر جمهوری
اسلامی به دست
خود مردم به
پایان رسیده است
. مردم اسیر
چنین خیمه شب
بازی دیگر
نخواهند شد .
بیهوده نیست
که شورای نگهبان
قانون اساسی
جمهوری
اسلامی که
صلاحیت کاندیداها
را تعیین می
کند این بار تنها به
صلاحیت هفت
نفر رای داده
است . بسیاری
از نزدیکان
رهبر نظام
یعنی ولی فقیه
مثل لاریجانی
که از اعضای
قدیمی سپاه
بوده و به مدت
طولانی ریاست
قوه مقننه را
در دست داشته
و سعید محمد از
اعضای متنفذ
سپاه و از
روسای
قرارگاه خاتم
الانبیا که
بزرگترین غول
اقتصادی کشور
است و شریعتمداری
از نزدیکان
سابق خامنه ای
نیز موفق به
کسب صلاحیت
نشده اند .
کوچک کردن
دایره ی پذیرفته
شدگان برای
ریاست جمهوری
از بین نزدیک
ترین خودی ها
به این معنی
است که جمهوری
اسلامی دیگر
حتی تلاشی هم
برای حفظ
آبروی ظاهری
از همان نوعی
که ظریف وزیر
خارجه روحانی
در سخنرانی
خود در خارج
از کشور می
کرد نخواهد کرد
. (۳)رهبری
جمهوری
اسلامی به
استفاده از شمشیر
عریان و سرکوب
هرچه قاطعانه
تر روی آورده
است . آیا چنین
سرکوبی برای
رژیم زمان
خواهد خرید؟
آیا مردم از
به خیابان
آمدن منصرف
خواهند شد؟ آیا
چنین سیاست
سرکوب گرانه
ای تضادهای
داخلی رژیم را
کمتر خواهد
کرد یا به آن
شدت خواهد داد
؟ پاسخ به
این سوالات
شاید مشکل به
نظر برسد . ولی
اکثریت مردم
ایران آنچنان
بی نوا شده
اند که چیزی
برای از دست دادن
جز
زنجیرهایشان
ندارند . وقتی
انسان ها به
چنین مرحله ای
از نداری می
رسند برای
قدرتمندان
بسیار خطرناک
خواهند بود .
شجاعت و
رودررویی با
قدرت حاکم به
امری عادی
مبدل خواهد شد
. ما در کنار
مردم به جان
آمده از جنایات
رژیم جمهوری
اسلامی همگان
را به تحریم
این انتخابات
فرا می
خوانیم.
توضیحات
۱.
تا پیش از
پیوستن
جریانات
اسلامی به
تظاهرات ضد
سلطنتی شعار
جمهوری
اسلامی مطرح
نبود . این
جریانات
اسلامی پیروی
خمینی بودند
که شعار
جمهوری
اسلامی را به
استقلال و
آزادی افزودند
. نکته جالب
توجه این بود
که خمینی
هیچگاه در نوشته
هایش اشاره ای
به جمهوری
اسلامی نکرده
بود . یک سال
قبل از انقلاب
جزوه ای از او
با نام مستعار
در ایران پخش
شده بود با
عنوان حکومت
اسلامی . در آن
مقطع خمینی و
هوادارانش از
جایگزینی
حکومت اسلامی
سخن می راندند
. پذیرش
جمهوری
اسلامی به جای
حکومت اسلامی
توسط خمینی پس
از سرنگونی
رژیم شاه
نتیجه قدرتمند
بودن چپ ها و
دموکرات های
انقلابی در آن
مقطع بود .
۲.
مبارزه واقعی
ضد
امپریالیستی
نمی تواند جدا
از مبارزه
جاری
طبقاتی
کارگران و زحمتکشان
در جامعه باشد
. آن دسته از چپ هایی
که اسیر نمایش
های ضد
امپریالیستی
خمینی شدند و
به دفاع از آن
پرداختند این
مهم را به فراموشی
سپردند .هنوز
هم بقایای " ضد
امپریالیست
ها " البته در
مقیاسی بسیار
کوچک تر به
حیات خود
ادامه می
دهند. دفاع
از قاسم
سلیمانی از
عوامل سرکوب
جنبش های
اعتراضی آبان
۹۸ و دی ماه ۹۶ ٬ دفاع
از بشار اسد ٬
دفاع از پروژه
های اتمی
جمهوری
اسلامی از
جمله حمایت
های این بخش
از "ضد
امپریالیست
های" ایرانی است
.
۳.
جواد ظریف
وزیر امور
خارجه جمهوری
اسلامی در دو
دوره چهار
ساله
در مصاحبه
های خود با
رسانه های
خارج از ایران
همواره به مشارکت
بالای مردم در
انتخابات
اشاره کرده و
آن را نشانه
ای از فضای
دموکراتیک
قلمداد نموده
است . بدین
ترتیب ظریف
تلاش کرده تا رژیم
جمهوری
اسلامی را که
رژیمی به غایت
ضد دموکراتیک
و سرکوبگر است
از زیر ضرب
انتقاد ها در
عرصه بین
المللی خلاص
کند .از هم
اکنون واضح
است که
انتخابات
ریاست جمهوری
سیزدهم در جمهوری
اسلامی با
کمترین میزان
استقبال در
تاریخ ۴۳
ساله
این رژیم
روبرو خواهد
شد .
دوم
ژوئن ۲۰۲۱