تُف بر
ایل و تبارتان
باد، شرم
کنید!
رفعت
رنجبران
لنگرودی
و
امیر جواهری
لنگرودی
خبری که
این روزها
دربارۀ مداح
بی مقداری به
نام ابوذر
روحی در سطح
شبکههای
مجازی دست به
دست می گردد،
موجب این شد
که یادداشت را
بنویسیم و
منتشر کنیم.
لنگرود
شهر تبار به
خون نشستۀ
نسلیست که در
دوران انقلاب
در صف نخست
شهرهایی بود
که علیه
دیکتاتوری
شاه مبارزه میکرد،
نخستین شهری
بود که در
انقلاب آزاد
شد. همان
انقلاب که
شماها امروز
بر خرمرادش
سوار شدهاید
و همه کارۀ
شهر لنگرود
گشتید، همین
شمایی که آن
روزگاران یا
وجود نداشتید
یا کودکانی
بودید که
پدرانتان در
کنج دنج خانههای
روستایی، پای
منقل و چرتکه
نشسته بودند.
در آن سالها،
نیروی جوان
محلات شهر
لنگرود که
جانبدار مردم
نادار بودند،
شهر را
باریکارد
بسته و محلات
را سنگر
مقاومت مردم
در برابر
پیشروی ارتجاع
کرده بودند.
شهری
که در جنبش چپ
و
آزادیخواهی،
چهرههای
تابناکی را به
فرهنگ و تاریخ
معاصر ایران عرضه
داشته و نمادی
از حیثیت و
شرافت انسانی
را درخود جای
داده و تعدادی
از شریفترین
فرزندان آن در
زمرۀ خفتگان
خاورانهای
ایرانند،
هریک آنان
پروندۀ آزادی
خواهی مردم را
با کُوله باری
از خاطره با
خود یدک میکشند.
شما
سرداران آبرو
باختۀ امروز
با بلند کردن
بنری در پارک
عمومی شهر،
یاد بود نکرهای
را به نام:
«اینجا لنگرود
پایتخت
"سلام
فرمانده"» نام
میگذارید!
و این
در حالیستکه
کُوس رسوایی
فرمانده و
خوانندۀ
"سلام فرمانده"تان
به هوا خاسته
است. درست در
چنین هنگامهای
که مردم معترض
به خاطر گرانی
و بیدادگری نظام
در خیابانند؛
بار دیگر
جانوری از
گونۀ سعید
طوسی (قاری
پدوفیل قرآن
بیت رهبری) در
هیکل خوانندۀ
سرود
تبلیغاتی
«سلام
فرمانده»
ابوذر روحی
این بار
در لنگرود
نمایان شده.
همان نقش را
بازی میکنند
وعجیب آنکه
همۀ اینها
خوانندهاند،
یکی قاری قرآن
و آن دیگری
خوانندۀ
ترانه نوکرمنشانه،
کاسه لیسانه و
سیاه کارانۀ
"سلام
فرمانده".
فرماندهی که
سر سلسلهاش
را جنایتکاری
با مشخصۀ قاسم
سلیمانی، جانی
و کوچک ابدالی
همچون: محسن
رضاییها و
فرماندهان
سپاهی موشک
انداز برهواپیمای
اوکراین و آتش
بهاختیاران
سپاه از صدر
تا ذیل به
عهده دارند!
ما
نویسندگان
این یادداشت
هر دو از تبار
لنگرودیم و
تبعیدیان به
ناگزیر!
شناسنامۀ ما
آن جائیست،
در لنگرود کسی
را نداریم که
به سراغشان بروید
و برروی آنان
شمشیر بکشید.
برای ما نه
مادری و نه پدری
مانده است.
هرآنچه که از
ما در آنجا
باقی است، خود
مسئول اعمال
خویشند و هیچ
ارتباطی با ما
نداشته و
ندارند، که به
مانند خر دجال
برسر آنان
بریزید و
گروکشی
نمایید. ما
روزانه به صد
رشته با
همکاران
دیروزی خود
فرهنگیان
شریف، شاعران،
نویسندگان و
اهالی مردم
دوست دیارمان،
مرتبطیم. حالِ
آن مردم خوب
نیست، بیش از
این مزاحم
زندگی آنان
نشوید،
گندتان را تابلو
و نمای زندگی
مردم نسازید!
همۀ
شما از صدر تا
ذیل ارازل و
اوباشید، همهتان...
کودکان جامعه
را به مانند
هیتلر، صدام حسین
و پولپت وجه
المصالحه
فرماندهان
کثیف و نابکار
سپاه کردهاید
تا با تجاوز
به آنها،
سرود یادشان
دهید و دهان
مادران و
پدران آنان را
با زور، فشار
و هیمنۀ چندش
آور سپاه و بنر
تبلیغاتی مضpک
و مبتذل هوا
کردن، در پارک
شهر لنگرود
ببندید و کار
احمقانه و
جنایت
رذیلانۀ خود
را مهم و مقدس
بنمائید.
شما
همان جانیانی
هستید که سعید
طوسیها را در
دربار
کبریایی آقایتان
به قرائت قرآن
گماشتید تا
فلک سقف
بشکافد. سعید
طوسی قاری بیت
خامنه ای،
متهم به
آزارجنسی
تبرئه گردد و
راه به عرش
کبریایی برد!
خواستیم
با صدای بلند
اعلان کنیم: خجالت
بکشید و دست
از شهر لنگرود
و تبار دودمان
مردم آن
بردارید.
مادران و
پدران در
برابر فرزندان
خود خجلند؛
چرا که در
برابر سرکوبی
افسار گسیختۀ
شما نمیتوانند
جوابی به
بیشمار پرسشهای
فرزندشان
بدهند. شما
دهانها را
دوختهاید، و
به قول سعدی:
"سگها را
گشاده، سنگها
را بسته اید"،
به این مردم
بیش از این شر
مرسانید!
طی
روزهای اخیر
در سطح شبکههای
مجازی،
پروندۀ فضاحت
بار لواط و
رابطۀ جنسی
ابوذر روحی،
خواننده و
مداح ترانۀ
«سلام فرمانده»
در دادگستری
شهرستان
لنگرود در
استان گیلان
مطرح شد که
مادران و
پدران آن سه
نوجوان ده
سالۀ بسیجی،
خجل از بیان
نام فامیلی
خود، آنان را
به نامهای:
عباس- ر، محمد-
ج و امیرعلی- ط
که سه تن
ازدانش
آموزان بسیجی
پایگاه
مقاومت انصار
ولایت لنگرود
هستند، معرفی
کردند که گفته
شده از جانب
فرماندهی
سپاه ناحیۀ
گیلان برای
اعلام رضایت و
مختومه کردن
پرونده به شدت
تحت فشار
هستند و
بازپرس
پرونده در
شعبۀ دوم
بازپرسی
دادسرای
عمومی و
انقلاب شهرستان
لنگرود نیز به
آنان اخطار
کرده که پس از
صدور قرار منع
تعقیب به نفع
این مداح
خواننده
حکومتی، آنها
به اتهام تهمت
و افترا به
مجازات
تازیانه
محکوم خواهند
شد.
و تازه
این همۀ خبر
نیست؛ در
ادامه آمده
است: «عمل لواط
ابوذر روحی با
یکی از این
نوجوانان به
اندازهای
فجیع و خشن
بوده است که
قربانی جرم سه
روز در
بیمارستان
بستری بوده و
مورد عمل
جراحی قرار
گرفته است.
همچنین گزارش
پزشکی قانونی
عمل لواط و
دخول را نسبت
به وی تأیید کرده
است. یکی از
نوجوانان در
بازپرسی
عنوان کرده:
اطلاع دارد که
مداح مجرم با
تعداد بیشتری از
دوستانش در
زمان آموزش
برای همخوانی
سرود سلام
فرمانده لواط
کرده، اما
دوستان او به
دلیل حفظ آبرو
یا تهدید
خانوادهها
از شکایت علیه
وی سرباز زدهاند.
(۱)
احمد
شاملو شاعر
نام آشنایِ
مردم،
دراولین
شماره مجلۀ «کتاب
جمعه» در
تاریخ
پنجشنبه
چهارم مرداد
۱۳۵۸ نوشت:
«اکنون، ما
درآستانۀ
طوفانی
روبنده ایستادهایم.
بادنماها
ناله کنان به
حرکت درآمدهاند
و غباری
طاعونی از
آفاق برخاسته
است. میتوان
به دخمههایِ
سکوت پناه
بُرد، زبان در
کام و سر در
گریبان کشید
تا طوفانِ بی
امان بگذرد.
اما رسالت
تاریخیِ
روشنفکران
پناه اَمن
جُستن را
تجویز نمیکند.
هر فریادی
آگاه کننده
است. پس، از
حنجرههایِ
خونینِ خویش
فریاد خواهیم
کشید و حدوث طوفان
را اعلام
خواهیم کرد.
سپاه کفن پوش
روشنفکرانِ
متعهد در جنگی
نابرابر، به
میدان آمدهاند.
بگذار لطمهای
که براینان
وارد میآید
نشانهای
هُشداردهنده
باشد از هجومی
که تمامیِ دستاوردهایِ
فرهنگی و
مدنیِ خلقهایِ
ساکنِ این
محدودۀ
جغرافیایی در
معرض آن قرار
گرفته است.»
چگونه
میتوان در
برابر این
سپاه خصم و
سرکوب سکوت نمود
و لب نگشود؟
همۀ جامعۀ
روشنفکری و
آزادیخواهان
لنگرود، چه در
ایران و چه در
جای جای جهان
در برابر این
جنایت صورت
گرفته که
امروز دارند
لاپوشانی میکنند
باید واکنش
انسانی نشان
دهند. سکوت،
به تکرار این
کثافت کاریها
میدان میدهد.
باید آن بنر
پارک شهر را
بر سر
فرماندهان
سیاه سپاهی
فروریخت و
لنگرود را از
چنین ننگی پاک
نمود.
(۱)
خبرگزاری
گیلان نیوز
صحت اخلاقی این
خبر را (شکایت
مطروحه) تأیید
مینماید.
https://t.me/Gilan.new.secret