بهوش
باشیم ، آگاه
باشیم و آماده
در هم شکستن
توطئه
های رژیم ولایت
فقیه در ایران
باشیم.
احمد
نوین
تحولات بیش
از پیش
مستبدانه ای
در این مقطع
از حیات نظام
آخوندی ایران
در حال وقوع
است. در این
مقطع، هیولائی
خواب از چشمان
رهبر و اعوان
و انصارش می
رباید. بگونه
ای که بنظر میرسد
که در سالهای
اخیر، باورعلی
خامنه ای به
ادامه حیات
نظام ولایت فقیه
رو به زوال
است. لذا
معظم له، جهت
جلوگیری از
سقوط نظام، به
صرافت تدارک
خلافت اسلامی
در ایران
افتاده است!
خوف
نظام در این
مقطع، بر دو
پایه استوار
است:
اول:نظام
ولایت فقیه از
در محاصره
اقتصادی امپریالیسم
امریکا و
اقمار آن و
همچنین ضربات
جانکاهِ عملیات
تروریستی
آنها قرار
گرفته و لذا
به حالت
احتضار
افتاده است.
دوم:
خطر قریب
الوقوع قیام
ستمدیدگان و
گرسنگان شهری
و حاشیه نشین
های اطراف
شهرهای بزرگ
نظیر تهران و
مردم استان های
محروم از هر
گونه رفاه.
بدینگونه
نظام خودش را
در محاصره
دهها میلیون
نفر از مردم
ستمدیده و حق
طلب ایران میبیند،
که آماده میشوند با
شورشی خانمان
برانداز، اس و
اساس این رژیم
را درهم
بکوبند .تا
چند سال قبل،
علی خامنه ای،
فرزند او مجتبی
خامنه ای و
تعداد قلیلی
از نزدیکان به
"مقام معظم
رهبری"، سیاست
پرخاشگوئی به
منتقدان درون
نظام ولایت فقیه
را جهت اداره
کشور با پنجه
های آهنین را
کافی میدیدند. در
مقاطعی که
مردم لگدمال
شده نیز جهت
دستیابی به
حقوق خویش بمیدان
میآمدند،
آنگاه، با
ارسال گله های
حزب الهی و دیگر
نیروهای
انتظامی و احیانا"
سپاه، جلوگیر
گسترش
مبارزات مردم
میشدند.
اما
با گذشت زمان
و وخامت وضع زیست
و زندگی تهی
دستان،
اسفبارتر شدن
شرایط کار و
وضعیت
کارگران و
زحمتکشان،
تشدید سرکوب
آزادی و آزادیخواهان
و در این مسیر
تداوم و تشدید
سرکوب زنان
آزادیخواه و
تشدید
مبارزات مردم
بر علیه
اختناق و
انواع و اقسام
بی حقی
شهروندان از جمله
حقوق ملیتهای
تحت ستم ساکن
ایران و فزون
بر اینها
آشکارتر شدن این
حقیقت که نه
تنها مردم
خارج از دربار
معظم له، از
نظر رهبر از هیچ
حق و حقوق
انسانی
برخوردار نیستند،
بلکه چاکران
حضرتش نیز قدر
و منزلتی بیش
از یک
تدارکاتچی
دربار را
ندارند.
علاوه
بر این امور،
با آشکارتر
شدن بیش از پیش
چپاولگری دست
اندرکاران
امور اعم از
رهبر معظم
نظام و یا دیگر
نوکران
رنگارنگ او
اعم از محافظه
کار، اصلاح طلب
و یا اعتدالیون،
بر رویگردانی
بیش از پیش
مردم از تمامیت
این رژیم و بی
اعتباری آن
تاثیر گذار
بود. بر چنین
بستری، رهبر
نظام نیز که
به روشنی ورود
مردم به دوران
فروپاشی نظام
را با تمام
وجودش احساس
کرده بود،
اکنون احتمال
سقوط این رژیم
را نیز امری غیر
محتمل نمیبیند. بویژه که،
در چنین شرایط،
بخش قابل توجهی
از دیگرانی که
تا قبل از این،
چاکران معظم
له بودند، دیگر
حاضر نیستند
که همه هستی
شان را در
قمار بی
سرانجام با
ارباب دیروزشان-
همانند ۴۲
گذشته- در طبق
اخلاص
بگذارند.
بدینگونه
که:
* - کسانی
به علی خامنه
ای و اعوان و
انصارش اعلام
کرده اند که
در صورتی که "
رهبر" حاضر
باشد که قدرت
را با آنها
تقسیم کند،
حاضرند که
مسئولیت امور
اجرائی کشور
(ریاست جمهوری)
را بعهده بگیرند.
* - کسانی
به "رهبر"
اطلاع داده
اند که اگر او
در "انتخابات"
ریاست جمهوری
و امور اجرائی
کشور دخالت
نکند، حاضرند
که در رکاب او
باقی بمانند.
* - حتی
اصلاح طلبان
رسمی نیز
عاجزانه ازعلی
خامنه ای
خواسته بودند
که کاندیداهای
آنها در لیست
نامزدی نمایش
انتخابات ریاست
جمهوری را خط
نزند.
* -کسانی
نیز از مرزهای
تا کنون
مرسوم، فراتر
نرفته بودند،
اکنون با بخطر
انداختن موقعیت
کنونی شان،
رسما و کتبا"،
خواهان کناره
گیری و استعفای
علی خامنه ای
از مقام ولایت
فقیه شده اند.
در
چنین هنگامه ای،
تمامی این
اعوان و انصار
نظام، میدان
دفاع وپشتیبانی
از رهبر را
خالی کردند.
نتیجه
اینکه :
اکنون، علی
مانده و حوض
اش!
در
مقطع قبل از
احراز صلاحیت
نامزدهای ریاست
جمهوری در ایران،
محمد جواد ظریف،
وزیر امور
خارجه نظام که
برای خودش در
مجامع بین
المللی غرب،
اعتباری کسب
کرده بود وشایسته
ترین نماینده
اصلاح طلبان عنوان
و پیشبینی میشد
که در صورت
شرکت در نمایش
انتخابات،
شانس پیروزی خواهد
داشت نیز، در یک
مصاحبه مجازی
جهت "ثبت در
حافظه تاریخ"،
در لفافه از
رهبر نظام عاجزانه
تقاضا کرده
بود که از
دخالت در امور
خارجه دولت
تدارکاتچی،
پرهیز نماید.امری
که از جانب
رهبر پذیرفته
نشد و منجر به
عذرخواهی و
طلب بخشش از
جانب محمد
جواد ظریف و
عدم شرکت او
در نمایش
انتخابات ریاست
جمهوری در ایران
شد.
بر
بستر واقعیات
فوق الذکر،
توطئه که بیش
از یک سال ذهن
مغشوش علی
خامنه ای را
بخود مشغول
کرده بود،( یعنی
آغاز اجرای
مقدمات
برقراری
"خلافت اسلامی")
اکنون، عملا"
در دستور کار
علی خامنه ای
قرار گرفته
است.در
طرح علی خامنه
ای هر آنچه
مزاحم اجرای بی
قید و شرط
خواست ها و
آرزوهای رهبر
نظام است، میبایست
در اسرع وقت و
با توسل به
مشت آهنین، از
سر راه کنار
رود و بی معنا
و یا از درون
تهی گردد و
اگر همچنان،
کسانی دست از
انتقاداتشان
بر نداشتند،
آنگاه به سرنوشت
امثال محمد
نوری زاد و یا
علی اکبر
رفسنجانی
دچار شوند!
در
این میان برخی
از صاحب نظران
حکومتی نیز که
در سمت و سوی
رهبر قرار
گرفته اند و
معنای تمام و
کمال نظر رهبر
را درک میکنند،
در دفاع از
توطئه خامنه ای
با اشاره به
وضعیت حکومت
در ایران به
برخی از نظام
های مستقر در
نقاطی از
منطقه اشاره میکنند.
نقاطی که در
آنها، نظامی
هائی مستقر
هستند که در بی
حقی مردم، در
طراز خلافت
اسلامی هستند.
یکی
از این عناصر
حسن عباسی
است. او میگوید:
« ما یک مشکلی
داریم که از
دوره خاتمی
شروع شد. از
قبل از آن، در
مجلس پنجم. آن
هم پذیرش مدل
دمکراسی غربی
در رقابت های
انتخاباتی
بود. اشتباه
کردیم.الان این
سخن مطرح است،
که امارات که
انتخابات
ندارد. قطر،
عمان و ترکمنستان
هم ندارند.
اعصاب
مردمشان
آرامتر نیست؟
[ در
معرفی حسن
عباسی میتوان
گفت که تحصیلات
و تخصص مرتبط
ندارد، در
موارد متعددی
ازجمله سیاست،
مذهب،
اقتصاد،
ورزش، فرهنگ
تاریخ، اظهار
نظر کرده است.یکی
از مشهورترین
اظهارات عباسی
این است که
خود را«کیسینجر
اسلام» خواندهاست.]جهت
شناخت بیشتر این
نظریه پرداز
اسلامی، که
معنای تمام و
کمال نظر رهبر
را درک میکنند،
توجه شما را
به برخی از
نظریات او جلب
میکنم:
حسن
عباسی در
رابطه با
مذاکره با امریکا،شرایطی
را اعلام
نموده است، از
جمله در یک
سخنرانی در
آبان ۱۳۹۷
گفت :
شرط
نخست؛ آن است
که آمریکا همه
وبسایتهای
پورنو خود را
مسدود کند.
شرط
دوم؛ آن است
که آمریکا
حجاب را به
رسمیت شناخته
و آن را بپذیرد.
شرط
سوم ؛ آن است
که آمریکا باید
والاستریت را
به عنوان مرکز
ربای جهانی
بسته و اقتصاد
ربوی را کنار
بگذارد.
شرط
چهارم ؛ جمعکردن
بساط اسرائیل است.
شرط
پنجم ؛ آمریکا
باید بپذیرد
که مسلمان شود.
اکنون
پس از ارائه
برخی از نظرات
یکی از مدافعین
رهبر نظام
وبرخی از
نظرات او آشنا
شدید، توضیحات
دیگری در
رابطه با طرح
خامنه ای در
رابطه با
توطئه برقراری
خلافت اسلامی،
ارائه میشود.
در
آغاز کار و
دوران
تدارکات توطئه،
خامنه ای و
نزدیکانش،
معتمدترین
عناصرمطلوب،
جهت برقراری
خلافت اسلامی
مورد نظرش
را، در لیستی
گرد آوردند.از آن
پس هر نفس کشی
که خارج از این
لیست
بود،خائن و یا
نفوذی دشمن و یا
غیر قابل
اعتماد و
ناکارآمد قلمداد
شد.بر
مبنای توطئه
برقراری
خلافت اسلامی،
نیاز علی
خامنه ای در این
مقطع ایجاد
دولت جوان حزب
الهی است. در
این مسیربه
کسانی نیاز
دارد که قادر
باشند با
اعتماد بی قید
و شرط به شخص
او و خاندانش،
تا آخرین لحظه
در کنار او و
مطلقا" مطیع
شخص او یا
جانشین او
باشند.بدین
معنا که آن
جان نثاران،
در مقابله با
مهره های
نافرمان
حکومتی و یا
"توطئه" های
دشمنان نظام و
هر عکس العمل
اکثریت قریب
به اتفاق مردم
بجان آمده،
حاضر باشند که
بهر قیمت، حتی
بقیمت قتل عام
مردم معترض،
از کشته پشته
بسازند و یا
در ایران و یا
منطقه خاورمیانه
و ...، در دفاع از
خلافت اسلامی
مورد نظر او،
اقدام به
فاجعه آفرینی
نمایند.
در
رابطه با
سرکوب هر صدا
و ندای مخالفت
با نظام در
داخل و خارج
از کشور، خمینی
و خامنه ای در
طول بیش از
چهل و دوسال
حاکمیتشان،
نشان دادند که
با کشتارهای
چند صد نفری،
چند هزار نفری
و چند ده
هزارنفری
مخالفان رژیم
اسلامی
درداخل و خارج
از ایران، در
شرارت و کشتار
روی مخوف ترین
جباران تاریخ
را نیز، سفید
کرده اند.اما
اکنون،اوضاع
اسفناک
اقتصادی
کشور، بیکاری
و عدم تاٌمین
اجتماعی و
فساد اقتصادی
و غارت ثروت
های کشور توسط
رهبر و
کارگزاران رژیم
آخوندی و
تداوم سرکوب و
خفقان،
آنچنان دمار
از روزگار
مردم تحت ستم
در آورده است،
که هر آن خطر
شورش های توده
ای بر علیه
نظام میتواند
به واقعیت بپیوندد!
این
همه در زمانی
است که شکاف
عمیق درون رژیم
نیز مزید بر
علت شده و
احتمال دارد
که درون نیروهای
سپاه ونیروهای
انتظامی و
حزب الله و ..
چند دستگی
بوجود بیاید و
پروسه فروپاشی
نظام را بسرعت
به مرحله
سقوط نزدیک
کند! در چنین
اوضاع و احوالی،
نظام فاسد و
چپاولگر ولایت
فقیه احتمال میدهد
که در صوت
بروز
اغتشاشات در ایران
و درگیری خونین،
ما بین دستگاه
سرکوب رژیم و
توده مردم
شورشی، آمریکا
و متحدانش به
اضافه اقمار
آنان در
منطقه، بیکار
نخواهند نشست
و هم فکران ایرانی
و غیر ایرانی
خویش در ایران
و منطقه را
تشویق به
همراهی با یکدیگر
و در صورت
لزوم مقابله
با سیاست ها
وعملکردهای
نظام خواهند
کرد.
علی
خامنه ای در
دوران رهبریش
نشان داده
است؛ آنجا که
موقعیت اش را
در خطر ببیند،
در مقابل مردم
عقب نشینی
نخواهد کرد.نمونه
های ستیزهای
وحشیانه نیروهای
تحت فرمان رژیم
در مقابله با
مردم لگدمال
شده ایران بسیار
است و جهت
اشاره به آخرین
موارد کشتار
مردم معترض ایران،
بیاد آوریم
کشتار هزاران
نفر از مردم
معترض به نتیجه
اعلام شده
انتخابات ریاست
جمهوری در سال
۱۳۸۸
، کشتار
هزاران نفر دیگر
از مردم حق
طلب در دی ماه ۱۳۹۶
و سپس در آبان
ماه ۱۳۹۸،که
از آخرین
نمونه های
برخوردهای رژیم
ضد بشر ج.ا.ایران،
در پاسخ به
مبارزات آزادیخواهانه
و مطالباتی
اقشار کار و
زحمت با گلوله
های جنگی بود.
این
همه رژیم
اسلامی را به
این نتیجه
رسانده است که
جز با تمرکز بی
مهار قدرت و یک
پارچه سازی
ذوب شدگان در
ولایت، توان
مقابله با نیروی
لایزال مردم
خشمگین و
ناراضی را
نخواهند داشت. ایده
خامنه ای جهت
درهم شکستن
مبارزه و
مقاومت مردم ایران،
همانگونه که
در سطور پیشین
خاطر نشان شد،
ایجاد یک دولت
جوان حزب الهی
است که با
گامهای
استوار اراده
رهبر در اداره
کشور را در
شکل و شمایل
خلافت اسلامی،
اعمال نماید.این ایده
رهبر نظام،
احتیاج به
پشتوانه ای
محکم جهت حفظ
نظام و تحکیم
موقعیت آن با
اتکاء به سازماندهی
مستحکم و در
هم تنیده، و
به بیان دیگر
تمرکز بی مهار
قدرت و یک
پارچه سازی
ذوب شدگان در
ولایت دارد.
در
جهت تحقق این
آرزو، علی
خامنه ای
مدتها است که
عزل و نصب های
جدیدی
درارگان های
امنیتی، نظامی
و اقتصادی را
آغاز نموده
است.جهت صرفه
جوئی در وقت،
بعنوان نمونه
به یکی از
افراد مورد
اطمینان سید
علی خامنه ای،
که در حلقه
سازماندهی جدید
نظام قرار
گرفته است،
اشاره میکنم.
در
اول تیر ماه ۱۳۹۹،
رژیم ولایت فقیه،
به رهبری علی
خامنه ای جهت
انسجام بخشیدن
به عناصر و نیروهای
وفادار
بخودش، سرتیپ
حسین
نجات(محمدحسین
زیبایینژاد
)را که از
افراد مورد
اعتماد رهبر و
از تئوریسین
های جنگ سیاسی
است، جهت
اداره
قرارگاه
ثارالله
منصوب کرد.سردارحسین
نجات در
گذشته، سالها
به عنوان یکی
از مشاورین
خامنه ای وظیفه
تنظیم فضای سیاسی
کشور را بعهده
داشته است. ایده
لشگر سایبری
در ایران را نیز
او سامان داده است. موارد
خدمتی حسین
نجات از قرار
ذیل است:
* - حسین
نجات مدتها
مسئول
ساماندهی نیروهای
سپاه و بسیج
در شبکه های
مجازی و راه
اندازی واحد
مشترک عملیات
جنگ روانی در
اینترنت بوده
است.
* -سازمان
فضای مجازی
سراج را او
بوجود آورد.
وظیفه سراج ایجاد
هماهنگی مابین
نیروهای غیر
کادرسپاه در
فضای مجازی
است. از این طریق
بود که
امکانات این نیرو
تا دورترین
استان های
کشورنیز
توسعه یافت.
* - باید
توجه داشت که
این قرارگاه،
مسئولیت دفاع
از مراکز
قدرت، نهاد های
اجرائی در
تهران و اداره
امنیتی و
اطلاعاتی و
هسته مرکزی
نظام را بر
عهده دارد.
* - اما
حیطهٌ نفوذ و
قدرت قرارگاه
ثارالله تنها
محدود به این
موارد نیست.
در صورت بروز
بحران، این نیرومسئولیت
برقراری امنیت
در پایتخت را
نیز بعهده
دارد.
* - از
جمله نیروهای
مسلح دیگری که
در این
ارتباط، تحت
فرمان حسین
نجات قرار
دارد؛ سپاه
محمد رسوالله
تهران، سپاه سید
الشهدا، سپاه
امام حسن
مجتبی کرج
هستند.
* - علاوه
بر اینها،
وزارت
اطلاعات، نیروی
انتظامی و
تمام
وزارتخانه های
دولت هم در
صورت وقوع یک
شورش و یا
بحران سیاسی–
اجتماعی، تحت
کنترل و در سیطره
تصمیمات
قرارگاه
ثارالله
اداره خواهند داشت.
* - شایان
ذکر است که از
ماموریت های
قبلی حسین
نجات،
فرماندهی
سپاه ولی امر
بود، که نیروئی
"نامرئی" است.
سپاه
ولی امر، در
تمامی شبانه
روز تنها یک
ماموریت
انحصاری دارد :
حفاظت از رهبر
و خانواده او.
در همین رابطه
بود که حسین
نجات بیشتراز
گذشته، در
حلقه معتمدان
علی خامنه ای
و خانواده او
قرار گرفت.
کوتاه
سخن، در این
مقطع سردار حسین
نجات امروز در
ٌراس مهمترین
نیروی امنیتی
سپاه
پاسداران
کشور[ راَس
گشتاپوی رژیم]
قرار داد.
از
دیگر دلمشغولی
های علی خامنه
ای اینست که
به تصور
اوغرب، در حال
تدارك وضعيتى
است كه همانند
سال ١٣٥٧،
حاشيه نشين ها
بگونه تحريك
آميز، در
مقابل رژيم
قرار بگيرند و
در همین
رابطه غرب
تلاش میکند كه
بگونه اى
"نامرئى"
احمدى نژاد،
احتمالا" لاريجانى
و.. را به روياروئى
با ولى فقيه
تشويق كند.این
نظریه بر این
باور است که
غرب، همانند
سال ١٣٥٧
اکنون نیز در
صدد است که
رژيم ولی فقیه
را از درون
"اسفنجى"
كند، متخلخل
نماید. در
رابطه با
احمدى نژاد،
بنظر میرسد که
موفقيت هائى
بدست آمده است.
مجموعه
اين باورها و
تمایلات، ولى
فقيه را
متقاعد كرده
أست كه اگر
دست روى دست
بگذارد و تنها
با تاكتيك اخم
و تخم و تشر با وقایع
جاری و پیشِ
روی نظام
مقابله نماید،
آنگاه،
سرنوشت صدام
حسين، قذافى و
.... را پيدا خواهد
کرد.لذا،
جهت جلوگیری
از نابودی
نظام است که
او در تدارک ایجاد
یک دولت جوان
حزب الهی و
کار آمد است.در
همراهی با این
ایده، او در
صدد است که
ابتدا سازمان
هاى دروغ پراكنى،
نظامى،
امنيتى و
ارگان هاى
شستشوى مغزى
جامعه را،
همچون يك
گلوله توپ،
فشرده نماید و
سپس در انتظار
وقايع
احتمالى
آينده بنشيند. تغييرات
و جابجائى
هائى كه اخيراً
در راس قوا و
نهادهاى نظام
انجام شده،
گوياى وضعيتى
است كه در
سطور فوق به
آنها اشاره شد.
بنظر
ميرسد كه
خامنه اى،
تبديل به مظفرالدين
شاه در پايان
قيام مشروطه
خواهان نخواهد
شد. امرى كه
تاجزاده همه
حيثيت نداشته
اش را نثار آن
كرد و موفق
نشد.از
آنجا که ارابه
نظام ولایت فقیه
به گل نشسته
است، خامنه ای
مسیر محمد على
شاه قاجار را
برگزيده است.او
اکنون در مسير
خلافت اسلامى
طى طريق
ميكند. حکومتی
که رسما" و
علنا" هیچ حقی،
جز
فرمانبرداری
از رهبر، برای
مردم قائل نیست.
او
که زمانی نظام
را خدمتگذار
مستضعفان
معرفی میکرد و
متعهد به آنها
میدانست،
اکنون با
ارائه تعریف
جدیدی از
مستضعفان،خود
را متعهد
به"قشر"دیگری
معرفی میکند.علی
خامنه ای در
سال ۱۳۶۰
در یک سخنرانی
در حضور محمد
علی رجائی ( که
در آن زمان
نخست وزیر
بود)، در
رابطه با
مستضعفین و
وظائف دولت چنین
گفت :
« سیاست
دولت جمهوری
اسلامی ایران
باید در جهت
حمایت از
قشرهای
مستضعفین
باشد. باید این
خط در آینده ایران
تعقیب شود.همه
ملاحظات دیگر
باید کنار
برود. آن کسانی
که باز این
انقلاب را
محافظت
خواهند کرد،
همین قشرهای
مستضعفین
هستند. آن زنی
که مهریه اش
سه هزار تومان
است، و می آید
و مهریه اش را
میدهد، قشر
مستصعف و پا
برهنه این
جامعه اند، که
گرانی را تحمل
میکنند،
کمبود را تحمل
میکنند، تاریکی
شب را تحمل میکنند،
.... خون خودشان
را در راه خدا
میدهند و باز
فریاد خدا و
الله و اکبر میزنند».
اکنون،
۴۰
سال بعد، که این
شیاد و
خاندانش مزه میلیاردها
دلار ثروت هائی
که با انواع
دسیسه ها و خیانت
ها بسرقت برده
ند، به
مزاقشان خوش
آمده است و بعلاوه
در سایه حفاظت
سپاه ولی امر
قرار گرفته
است، آری
اکنون (چهل
سال بعد از ۱۳۶۰
) تمامی
آنچه در رابطه
با معنای مستضعفین
عنوان و
مزورانه جهت
فریب توده های
نا آگاه در
بلندگوهای
نظام فریاد میزد
را، بیکباره
بدست فراموشی
سپرده و بقول
جاهل ها؛ به زیر
همه چیز زده و
با تعریفی که
اکنون از
مستضعف ارائه
میدهد، به
واقع خودش،
خاندانش و دیگر
دجاله های
حکومتی را،
الگوی مستضعف
معرفی میکند.
توجه
کند: رهبر
چپاولگران
اکنون که
عمامه چرخانده
است، میپرسد :
«مستضعفین
کی ها هستند؟
مستضعفین را
بد معنی میکنند.
مستضعف را، به
افراد فرودست،
یا اخیرا"، یعنی
این چند سال
اخیر باب شده؛
آسیب پذیر،
اقشار آسیب پذیر! نه!
قران مستضعف
را، این نمیداند....
مستضعف یعنی
ائمه و پیشوایان
بالقوه عالم
بشریت! این
معنای مستضعف
است! کسانی که
وارثان زمین و
همه موجودی زمین
خواهند بود.این
مستضعف است!
مستضعف یعنی
کسی که بالقوه
صاحب وراثت
عالم است،
بالقوه خلیفت
الله در زمین
است. بالقوه امام
و پیشوای بشریت
است».
واقعا"
آدم چقدر باید
بی چشم و رو،
چقدر گستاخ و
شیاد باشد که
در جایگاه
رهبری نظام "
فراموش" کند،
که بوده، از
کجا آمده و چه
ها گفته است و
در برابر دوربین
زل بزند و با
ارائه واقعیت
چپاولگر، حریص
و قدرت طلب
امروزیش،
خودش را بجای :
- " زنی
که مهریه اش
سه هزار تومان
است، و می آید
و مهریه اش را
میدهد".
- "زنی
که قشر مستصعف
و پا برهنه این
جامعه" است.
- "زنی
که گرانی را
تحمل میکنند"
- زنی
که"کمبود را
تحمل میکنند"
- زنی
که بعلت فقر و
همچنین بی لیاقتی
مسئولین نظام
به ناچار"تاریکی
شب را تحمل میکنند"
جا
بزند!
امروز
عده ای کاسه لیس
مزدور، که در
چهار دهه
گذشته به
سرکوب مردم ستمدیده،
لگدمال شده
مشغول بودند و
از در سایه
مرحمت رهبر ضد
بشرشان، مرفه
شده اند، "جهت
گل آلود کردن
آب"، به صف کُر
رهبر پیوسته و
خودشان را
مستضعف دیروز
جا میزنند و میگویند:
«آنروزی
را که ما
مستضعف بودیم،
کم بودیم، زیردست
بودیم. امروز
بحمدالله خدای
متعال دست
آنها را قوی
کرده است.».
میگویند
که گذشته چراغی
فرا راه آینده
است. در گذشته (
در مقطع پس از سرنگونی
رژیم شاه) روح
الله خمینی که
خودش نیز شیادی
کم نظیر بود،
پس آنکه علی
خامنه ای رئیس
جمهور شد گفت :
«ما از سر
ناچاری چون
آدم نداشتیم ،
به ورود یکی
از روحانیون
به عرصهٔ اجرایی
و انتخابات
آقای خامنهای،
رای دادیم،
وگرنه، هر
زمانی که آدم
صالح و مورد اعتمادی
پیدا کنیم، ایشان
باید به جایگاه
اصلیش یعنی
مسجد بازگردد».
واقعا"
شرم آور است. این
آخوند شیاد، علی
خامنه ای،
زمانی که خمینی
جلاد، بگفته
خودش،آدم
نداشت، به
گَله کارگزاران
رژیم گسیل شد!
اما از آنجا
که در سرکوب
مردم حق طلب،
در فریب مردم
کم آگاه، در
ادامه حیات رژیم
شکنجه، اعدام
و چپاولگری،
خودی نشان
داده است،
امروز نه تنها
به "جایگاه
اصلی خود، یعنی
مسجد" باز
نگشته است،
بلکه آنچنان
مغرور و خود شیفته
شده است، که
در صدد است رژیم
ولایت فقیه را
با کمک "دولت
حزب الهی
جوان"،
دگرگون ساخته
و با برقراری
خلافت اسلامی
که مظهر بی حقی
تمام وکمال اکثریت
قریب به اتفاق
مردم ایران
است، بدون نیاز
به هم نظری
صوری با نزدیکان
دربارش، خود
را بر سرنوشت
مردم در ایران
و در صورت
امکان، در آینده،
بر سرنوشت
مردم منطقه
خاورمیانه
مسلط گرداند.
همانگونه
که در سطور پیشین
یاد آوری شد
:گذشته چراغی
فرا راه آینده
است. افسوس که
قداره بندان،
چیزی از تاریخ
نمی آموزند.
در
گذشته تاریخ ایران
نیز حاکم
خودسر و خود شیفته
کم نبودند، از
جمله محمد علی
شاه قاجار. او
نیز که مغرور
از جاه و جلال
خود بود،
آنگاه که همانند
علی خامنه ای،
به آن نتیجه
رسید که مردم: «"مستضعفین
را بد معنی میکنند"
"مستضعف
یعنی ائمه و پیشوایان
بالقوه عالم
بشریت!" "کسانی
که وارثان زمین
و همه موجودی
زمین
خواهندبود"
"مستضعف یعنی
کسی که بالقوه
صاحب وراثت
عالم است"
"بالقوه خلیفت
الله در زمین
است. بالقوه
امام و پیشوای
بشریت است"».
*- آنگاه،
همان معظم له -
محمد علی شاه
قاجار ( که در سیاستمداری
شباهت های بی
مانندی به علی
خامنه ای
داشت)، در
پاسخ
اعتراضات
مردم آزادیخواه
و حق طلب در حین
سرکوب مردم
گفت:
به
جهنم که کار
ندارید
به
جهنم که نان
ندارید
به
جهنم که
سرپناه ندارید
به
جهنم که آزادی
ندارید
به
جهنم که آب
ندارید
به
جهنم که
جوانانمان
درگیر افیون
اند
این
جا ممالک
محصوره ایران
است و ما هم
قبله عالمیم و
پرچم دار
عدالت و پاکی،
شما رعیت لیاقت
سروری ما را
ندارید.
* - آنگاه
که در حاکمیت
محمد علی شاه
قاجار نیز
کسانی نظیر
علم الهدا (جیرخوار
مقبره امام
رضا در مشهد )،
"شهرنو" جهت
تن فروشی
دختران باکره
و زنان تهی
دست برپا
کردند و مردم
اعتراض
کردند، باز هم
معظم له - محمد
علی شاه
قاجار، ( که در
سیاستمداری
شباهت های بی
مانندی به علی
خامنه ای
داشت)،اعلام
کرد:
به
جهنم که زنان
تن فروشی می
کنند
شما
رعیت لیاقت
سروری ما را
ندارید
بروید
از خاک ما بروید
ای بی لیاقتان
مجوس.
در
گذشته، عاقبت
مردم ایران از
طریق نافرمانی
مدنی گسترده و
فراگیر و در
انتها با
مقاومت قهرآمیز،
دریچه های
خدعه و نیرنگ
را بر معظم له
و تمامی دربار
بستند، تا
آنجا که آن
مستبد خونریز،
از کشور گریخت
و عاقبت در
تنهائی در
غربت، بی هیچ
افتخاری جان
سپرد.
سئوالی
که امروز مطرح
است، اینست : آیا
مردم حق طلب،
آزادیخواه و
برابری طلب ایران،
در اوضاع
آشفته ای کنونی
، بزانو در
خواهند آمد تا
سردمدار فعلی
نظام ضد بشری
حاکم بر ایران،
پای بر گرده
آنان بگذارد و
بر جایگاه
خلاف اسلامی
جا خوش کند؟
یا
آنکه در اولین
فرصتی که
فراهم میاورند،
شورشی عظیم
تر، سازمان
داده شده تر و
آگاهانه تر از
آنچه تا کنون
به منصه ظهور
رسانده اند،
بر پا خواهند
کرد و رژیم به
غایت ارتجاعی
ولایت فقیه را
به گورستان
تاریخ رهسپار
خواهند کرد؟
به
امید پیروزی
کارگران و
زحمتکشان ایران
در ایجاد رژیمی
که با اتکاء
به شوراهای
آزادیخواه،
برابری طلب و
عدالت پرور،
رفاه و زندگی
در خور انسان
قرن بیست و یکم
را برای مردم
تحت ستم ایران
ممکن و میسر
گرداند.
پنجشنبه
۱۳
خرداد ۱۴۰۰
برابر با ۰۳
ژوئن ۲۰۲۱