خامنه ای؛ خلیفه لخت و عور حکومت اسلامی!

حجت الاسلام سیدعلی خامنه ای، خلیفه مادام العمر حکومت اسلامی، توسط گماشتگان و مهره‌های دست چین شده اش در «شورای نگهبان» کودتای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را سازمان داد. اگر چه «انتخابات» در جمهوری اسلامی در واقعیت امر برگ انجیری بوده است که استبداد بی مهار ولی فقیه را پنهان می‌کند اما آنچه در این دور از تائید به اصطلاح صلاحیت کاندیداها صورت گرفت حتی همان برگ انجیر را هم بی تعارف کنار گذاشتند و عورت نظام و لخت و عوری خلیفه به تمامی عیان شد. شورای نگهبان در اقدامی نه چندان غیرمنتظره تنها صلاحیت شش مهره معلوم الحال و بازنده های پیشین انتخابات را برای رقابت با یابوی زین شده رهبر «با بصیرت» نظام برای ریاست قوه مجریه، ابراهیم رئیسی معروف به آیت الله قتلعام، «احراز» کرد. اقدامی که حتی داد مهره‌های حکومتی از جمله صادق لاریجانی یکی از اعضا شورای نگهبان کذائی و رئیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را هم در آورد. البته پر واضح است که تکدر خاطر مبارک ایشان بخاطر رد صلاحیت برادرش، علی لاریجانی، و دامادشان، علی مطهری، و پایان یافتن اقتدار خاندان لاریجانی در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. یکی از آخوندهای اصلاح طلب حکومتی، حجت الاسلام ناصر قوامی، نیز در رابطه با دست پخت شورای نگهبان گفته است: « دیگر هیچ رقابتی در کار نیست. حتی علی لاریجانی که احتمال می‌رفت رقیبی برای گزینه مورد نظر خودشان باشد، رد صلاحیت کردند. در این شرایط کسی باقی نمانده که اصلاح‌طلبان پشت او بروند. همه راه‌ها برای اصلاح‌طلبان بسته شده است». حجتی کرمانی، عضو سابق مجلس خبرگان رهبری، نیز با انتشار بیانیه ای طعنه آمیز از خامنه ای خواست که با حکم حکومتی رئیسی را به عنوان رئیس جمهور منصوب کند و مردم را از « زحمت شرکت در انتخابات صوری – نمایشی معاف فرموده و از مصرف بیهوده و مسرفانه ده‌ها میلیاردی انتخابات جلوگیری کنند». اما سیدعلی خامنه ای در مقام رهبر نظام بی‌اعتنا به این طعنه ها حتی نامه حسن روحانی در باره کمک به تائید صلاحیت ها را هم بی پاسخ گذاشت و بلافاصله مهر تائیدی به عملکرد تحقیرآمیز گماشتگان خود در شورای نگهبان زد و از کاندیداهائی هم که جبوبانه به این بی قانونی شورای نگهبان گردن گذاشته بودند، تشکر کرد. اما پیش از آن، «سردار نجات» رئیس قرارگاه ثارالله و مسئول امنیت شهر تهران را به در خانه احمدی نژاد (و دیگر کاندیداها) فرستاده بود تا آن‌ها بدانند که تمکین نکردن به امر ولی فقیه چه عواقبی برایشان خواهد داشت. آن‌ها هم چون سگ تیپا خورده به گوشه‌ای خزیدند و دیگر آن ” تکلیف الهی” و ” نجات ایران” که مدعی بودند به خاطر آن به صحنه آمده اند را فراموش کردند. و تنها احمدی نژاد بود که با حضور در امامزاده ای ناشناخته، امامزاده قاسم؟!، ابراز نارضایتی کرد. احمد خاتمی، دیگر عضو فقهای شورای نگهبان هم به تبعیت از خامنه ای به کاندیداهای ریاست جمهوری تائید شده هشدار داد: « نامزدها مراقب حرف زدنشان باشند»! دلیل چنین فضای امنیتی و این تهدید و خط و نشان کشیدن احمد خاتمی برای نامزدهای عبور داده شده از فیلتر شورای نگهبان را می‌توان از سخنان جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه، حجت الاسلام حسین طیبی فر، دریافت که گفت: « امــروز کشــور وارد صحنه یــک تغییــر و خانه‌تکانی می شــود و انتخابات ۲۸ خرداد یک انتخابات سرنوشت‌ ساز در کشور است». به قول مولانا:

این همه آوازها از شه (خلیفه) بود – گرچه از حلقوم عبد الله بود

پرسش این است که چرا خامنه ای چنین حقارت آمیز مهره های سرسپرده و معتمد نظام را هم رد صلاحیت کرده و حاضر نشده است حتی یک رقابت ظاهری بین مهره‌های دست چین شده حکومتی را هم بپذیرد؟ واقعیت امر این است که شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت چنان گسترده است که هرگونه تزلزل و ناهماهنگی در وضعیت بحرانی حکومتیان ممکن است که هر آن حرکت اعتراضی مردم از کنترل خارج شود. حکومت اسلامی که تجربه قیام آبان ۹۸ را دارد که با سرکوب خونین توانست آن را مهار کند حاضر به هیچ ریسکی نیست. اما آبان هنوز ادامه دارد و آتشی زیر خاکستر است! از این رو در چنین شرایطی که بحران همه جانبه و فراگیر است، هسته اصلی قدرت هر روزنه کوچکی را که امکان فوران نارضایتی عمیق مردم را داشته باشد از پیش می بندد. حکومت ولائی اکنون در وضعیتی است که حتی رقابت در بین خودی ها را برنمی تابد و برای حفظ  نظام حاضر است روی شط خون معترضان پارو بزند.

حکومت اسلامی در حالی «انتخابات» ریاست جمهوری را برگزار می‌کند که مردم ایران بعد از قیام آبان  ۹۸ به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی راضی نیستند. مردم به جان آمده ایران از بیش از چهار دهه استبداد فقاهتی با تحریم گسترده انتخابات ریاست جمهوری از هم‌ اکنون به این مضحکه رژیم «نه» گفته اند. این واقعیت هم در شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی به انحاء گوناگون و هم در تجمعات اعتراضی بازنشستگان در شهرهای مختلف ایران در شعار «از بس دروغ شنیدیم / ما دیگه رأی نمیدیم» بیان شده است. همین تحریم گسترده مردم و عبور از کلیت نظام فقاهتی است که صدای علم الهدی، والی خراسان، را درآورده است. این نابغه دوران که برای ریاست جمهوری دامادش، رئیسی، تب و تاب دارد، گفته است: «کسانی که مردم را به عدم شرکت در انتخابات دعوت می‌کنند کافرند» و به جهنم خواهند رفت! حالا دیگر تهدیدات فرمانده نیروی انتظامی، حسین اشتری، نیز حاکی از درماندگی و استیصال رژیم در قبال نافرمانی مدنی مردم است. او گفته است: « در باره کسانی که مردم را به شرکت نکردن در انتخابات دعوت می کنند، رهبر انقلاب تکلیف همه را مشخص کردند و پلیس و دستگاه قضائی، طبق قانون با هر کسی که تخلف کند برخورد خواهد کرد». البته حکومت اسلامی این حقیقت مسلم را دریافته است که نه تنها در بین مردم دیگر هیچ مشروعیتی ندارد بلکه این مردم نجیب کارد به استخوان رسیده سر رژیم را می خواهند. از همین روست که حکومت اسلامی سردی تنور انتخابات با مشارکت حداقلی را پذیرفته است. این حقیقت از زبان سخنگوی شورای نگهبان، عباسعلی کدخدائی، به خوبی بیان شده است که «مشارکت پایین هیچ مشکلی برای مشروعیت انتخابات» ایجاد نمی کند! حکومت اسلامی در لبه پرتگاه است و دیگر نیازی به شرکت پرشور مردم در انتخابات و خرید مشروعیت برای نظام ندارد بلکه تنها با اتکا به زور امور را پیش ببرد و با مشارکت حداقلی از این مرحله بگذرد. و اگر شرایط بگونه ای رقم بخورد که برای مدتی امکان بقاء داشته باشد به سیستم ریاستی ابتر در جمهوری اسلامی هم پایان می دهد. اما دو خیزش بزرگ مردمی دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ نشان داد که این خوابی است که برای حکومت اسلامی تعبیر نخواهد شد.

یاشار جاوید

پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۰۳ ژوئن ۲۰۲۱