اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت اول
ماه مه
"چاره
رنجبران وحدت
و تشکیلات
است"
مراسم
اول ماه مه را
هرچه گسترده
تر و مستقل از
نهادهای
دولتی برگزار
کنیم
اول
ماه مه ، روز
جهانی کارگر ،
فرا می رسد ؛
روزی که ، نه
برای بزرگداشت
کارگر ، بلکه
برای بیدار
کردن وجدان
طبقاتی او بر
پا شده است.
این پرچم
بیداری و
همبستگی
طبقاتی ماست
که از ترس آن
در تمام ۱۲۷
سالی که از
برافراشته
شدن اش می
گذرد ، همه قدرتمندان
و بهره کشان
همه کشورها،
با به کار
گرفتن همه
شگردهای ممکن
کوشیده اند آن
را بخوابانند.
و چه بی شمار
جان های
شوریده و پاکی
که در چهار
سوی جهان به
خاک افتاده
اند تا این پرچم
همچنان در
اهتزاز بماند.
پس اول ماه مه
را به بطالت
نگذارانیم و
فقط به
برگزاری جشن و
شادمانی
بسنده نکنیم ؛
اول ماه مه
پیش از هرچیز
، فراخوانی
است به پیکار
برای تغییر
سرنوشت ما که
باید "فلک را
سقف بشکافیم و
طرحی نو
دراندازیم".
در
کشوری که
فعالان
کارگری و
مبارزان
هوادار طبقه
کارگر به جرم
دفاع از
ابتدایی ترین
حقوق
زحمتکشان و
ستمدیدگان،
سال ها در
زندان های
رژیم زنده به
گور می شوند و
حتی توزیع
شیرینی میان
کارگران جرمی
نابخشودنی
شمرده می شود؛
در کشوری که
اکثریت قاطع
کارگران آن به
طور رسمی و
قانونی به
"قانون جنگل"
سپرده شده اند؛
در کشوری که
انبوه عظیم
زحمتکشان آن
در زیر خط فقر
سر می کنند،
نخستین و مهم
ترین وظیفه هر
کارگر آگاه و
هر انسان با
وجدان در روز
اول ماه مه،
شرکت فعال در
برپایی مراسم
های مختلف
همبستگی
طبقاتی است؛
مراسم هایی که
باید به هر
شیوه ممکن به
پا شوند تا
کارگران را با
افق های
گسترده تر
طبقاتی آشنا
سازند و
پیوندِ بخش
های مختلف
زحمتکشان را
با هم
سرنوشتان شان
شتاب دهند. پس
بیائید مراسم
اول ماه مه را
هرچه گسترده
تر و مستقل از
نهادهای
وابسته به
حکومت گران
برگزار کنیم.
روز
کارگر فرصتی
است برای
اندیشیدن در
بارۀ راه های
دست یابی به
تشکل و اتحاد
طبقاتی. در ایران
ما اکنون حرکت
های اعتراضی
کارگران کم
نیستند، اما
همه خصلت
دفاعی دارند و
غالباً راه به
جایی نمی
برند. و تشکل
های مستقل
کارگری ما
هنوز بسیار
اندک اند، هیچ
یک نتوانسته
اند از محدوده
های صنفی و محلی
فراتر بروند و
همه در زیر
تیغ سرکوب
مداوم قرار
دارند. این در
حالی است که
مشکلات و مصیبت
های همه
کارگران و
زحمتکشان ما
علل کلان اقتصادی
دارند و فقط
از طریق
پیکارهای
طبقاتی و
سراسری قابل
حل هستند.
بنابراین ما
ناگزیریم حتی
برای حفظ و
کارآمدتر
کردن تشکل های
مستقل موجود،
روی تقویت
ارتباطات
میان آنها و
تلاش برای پایه
ریزی تشکل های
سراسری
متمرکز شویم.
برای درک روشن
تری از این
ضرورت، کافی
است دو
حرکت
اعتراضی بزرگ
سال گذشته را
با هم مقایسه
کنیم: حرکت
اعتراضی
معلمان و
اعتصاب طولانی
معدنچیان
بافق را ؛
اولی نه فقط
برای خودِ
معلمان، بلکه
همچنین برای
همه کارگران و
زحمتکشان کشور
آموزنده و
بیدار کننده
بود و تأثیرات
ماندگاری
برجای گذاشت،
زیرا بر تشکلی
مستقل و
سراسری تکیه
داشت؛ اما
دومی، با وجود
همه شجاعت ها
و فداکاری های
کارگران،
عملاً راه به
جایی نبرد،
زیرا نه به
ایجاد تشکل
مستقلی
پرداخت و نه برای
ایجاد ارتباط
حتی با حرکت
های کارگران
معدن در مناطق
دیگر تلاش
کرد. حقیقت
این است که جنبش
کارگری ایران
مدتهاست وارد
مرحله ای شده که
پیشروی آن
بدون پیکار
برای ایجاد
تشکل های
مستقل و
سراسری، دیگر
امکان ناپذیر
است.
اما
پیکار برای
تشکل های
کارگری مستقل
و سراسری پیش
شرط هایی دارد
که تأکید بر
بعضی از آنها،
مخصوصاً در
آستانه اول
ماه مه ،
ضروری است:
ـ درک
کلیشه ای و
محدود از طبقه
کارگر را باید
کنار گذاشت.
چنین درکی به
اتحاد و
سازمانیابی کارگران
و زحمتکشان
آسیب می زند و پیکارهای
کارساز
طبقاتی را
ناممکن می
سازد. در
سرمایه داری
امروزی، همه
آنهایی که
اساساً از
طریق فروش
نیروی کارشان
زندگی می کنند،
یا از فروش
منظم نیروی
کارشان درمی
مانند و در
فلاکتی فلج
کننده و ذلت
بار می غلتند
، همه جزو طبقه
کارگرند یا هم
سرنوشت با آن؛
چه خود به این
حقیقت آگاه
باشند، چه
نباشند.
ـ سارمانیابی
کارگران در
محیط کار از
اهمیتی حیاتی
برخوردار
است، اما در
سرمایه داری
امروزِی،
سازمانیابی
همه آنها در
محیط کار ممکن
نیست. تشکل های
گوناگونی در
متن زندگی بخش
های مختلف
کارگران و
زحمتکشان شکل
می گیرند که
همه آنها می توانند
در متحد کردن
و متشکل کردن
کارگران و زحمتکشان
مفید و کارساز
باشند.
ـ در
ایران گرفتار
آمده در چنگال
رژیم اسلامی ،
دفاع از حقوق
زنان کارگر از
اهمیتی حیاتی
برخوردار است.
بدون دفاع
قاطع و
جسورانه از
برابری حقوق
زنان با مردان
و به ویژه ،
دفاع از حق
کار آنان،
پیکار برای
سازمانیابی
سراسری
کارگران راه
به جایی
نخواهد برد.
زیرا بخش
بزرگی از محروم
ترین و مظلوم
ترین لایه های
طبقه کارگر ما
را زنانی
تشکیل می دهند
که در بازار
سیاه نیروی
کار بی صدا و
خاموش جان می
کنند و حتی در
آمارها نشانی
از آنها دیده
نمی شود.
ـ اتحاد
و سازمانیابی
طبقاتی
کارگران بدون
مبارزه قاطع
با تبعیض ها و
تفرقه افکنی
های گوناگون
در میان
کارگران و
زحمتکشان،
امکان ناپذیر
است. فراموش
نباید بکنیم
که نهادهای
شبه فاشیستی
رژیم در ایجاد
این تفرقه ها
و تبعیض ها
نقش تعیین
کننده ای
دارند، همان
طور که
جاسوسان "خانه
کارگر" با
طرحی جنایت
کارانه، سال
گذشته روز
جهانی کارگر
را با شعار
علیه کارگران
افغان که
مظلومانه و
زیر فشار
توهین و تبعیض
های بی شرمانه،
در ایران جان
می کنند ،
آلوده کردند.
ـ بزرگ
ترین،
متمرکزترین و
مقدم ترین
دشمن جنبش
کارگری ایران،
جمهوری
اسلامی است.
بنابراین
پیکار برای تشکل
های مستقل و
سراسری طبقه
کارگر ایجاب
می کند که
فعالان
کارگری از
هرنوع خوش
بینی نسبت به
شعارها و وعده
های جناح های
مختلف رژیم
دوری کنند. مخصوصاً
فراموش نباید
که شعارهای
مستضعف پناهانه
ای که دستگاه
ولایت و اجامر
و اوباش تحت امر
آن ، این
روزها به راه
انداخته اند ،
جز برانگیختن
گرد و خاک
فاشیستی برای
پوشاندن هدف های
شوم شان
معنایی ندارد.
"اقتصاد مقاومتی"
بی تردید
ادامه همان
سیاست های
ویرانگری است
که اکثریت
قاطع مردم
ایران را به
خاک سیاه
نشانده اند.
ـ پیکار
برای اتحاد و
همبستگی
طبقاتی
کارگران و
زحمتکشان با
دسته بندی ها
و دکانداری
های فرقه ای
درمیان
فعالان
کارگری
ناسازگار است.
اختلاف نظر و
دیدگاه های متفاوت
در جنبش
کارگری، امری
طبیعی و
اجتناب
ناپذیر است و
گاهی حتی می
تواند مفید
باشد؛ اما هیچ
جریان و دسته
ای
نباید منافع خود
را برتر از
منافع عمومی
جنبش طبقه
کارگر بداند و
بنمایاند.
ـ حمایت
قاطع و پیگیر
از همه
مبارزانی که
برای جنبش
کارگری
جنگیده اند و
می جنگند، از
پیش شرط های
حیاتی ادامه
پیکار طبقاتی
است. پس
نگذاریم هیچ
یک از آنهایی
که شجاعانه پا
در این راه می
گذارند و بعضی
حتی زندگی خود
و خانواده شان
را به خطر می
اندازند،
بامشکلات و
دردهای شان
تنها بمانند.
آنها نمک
جهانند ، و
مشعلی که بر
راه های تاریک
روشنایی می
بخشند.
زنده
باد اول ماه
مه، روزجهانی
کارگر
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
چهارشنبه
۸ ارديبهشت
۱۳۹۵ برابر با
۲۷ آوريل ۲۰۱۶