گوشه
هایی از خشونت
علیه زنان
ایران
پریسا
آزادیان
درروز 25
نوامبر 1960
در جمهوری
دومینیکن در
آمریکای
لاتین سه خواهر به نامهای،
پاتری،
مینروا و
ماریا ترزا
میرابل که
همراه با
همسران خود در
پشتیبانی از
گروه (جنبش ۱۴ ژوئن) علیه
حکومت
دیکتاتوری
رافائل
تروجیلو مبارزه
میکردند
پس از ربوده
شدن مورد
تجاوز قرار گر
فته و بطرز
فجیعی به قتل
رسیدند.
در 25 نوامبر
سال 1981 زنان
مبارز در
آمریکای
لاتین این روز
را به یاد
مبارزه
دلیرانه
خواهران
میرابل ، بعنوان
روزمبارزه با
خشونت علیه
زنان نامگذاری
کردند . سالها
بعد و بدنبال
تقاضای 60 کشور
عضو یونیسف
بالاخره مجمع
عمومی سازمان
ملل در 17
دسامبر
1999 طی
قطعنامه ای
روز 25 نوامبر را
به عنوان "روز
جهانی مقابله
با خشونت علیه
زنان" اعلام
کرد.
این روز و یا
حتی یادآوری
آن در ایران
تحت سلطه رژیم
زن ستیز ولایی
که زنان به
اشکال و دلایل
مختلف در خانه
و اجتماع مورد
خشونت قرار
میگیرند نمیتواند
معنایی داشته
باشد.
نگاهی آماری
به خشونت علیه
زنان در قالب
تجاوز های فردی
و گروهی،
افزایش خشونت
فیزیکی و
کشتار زنان در
قتل های
ناموسی مهر
تائیدی بر این
ادعاست. چنین
خشونت هایی در
کنار خشونت
سیستماتیک و روزمره
رژیم ضد زن
ولایی به صورت
تشدید فشار بر
فعالین سیاسی
زن ، تجاوز به
حق شهروندی و
حریم خصوصی
زنان تحت عنوان
مبارزه با بد
حجابی و تفکیک
جنسیتی به
بهانه دفاع از
عفت زنان
اعمال میشود. زنان
بدون شک
قربانیان
روزمره خشونت در
انواع و اشکال
متنوع آن
هستند.
تجاوز
جنسی یکی از
خشن ترین اشکال
خشونت جنسی
است که علیه
زنان اعمال می
شود. در
جمهوری
اسلامی که
مردسالاری
وکهتری زن یکی
از ستون های
اصلی
ایدئولوژی
حکومتی است اشکال
تجاوز در همه
سطوح
به طور بی
سابقه ای
افزایش یافته
است. در
سال جاری
خبرهای
تکاندهنده چند
مورد تجاوز
گروهی به زنان
رسانه ای شد و
پرده از عمق فاجعه خشونت
علیه زنان در
جمهوری
اسلامی
برداشت.
برای نمونه میتوان
به تجاوز
گروهی به چند
زن در خمینی
شهر اصفهان،
به زنی در
کاشمر،
به زنی دیگر
در ملارد کرج
، به یک معلم
در جنوب تهران
و به يک دختر 19
ساله در مشهد اشاره کرد. در
ایران هر ماه
حداقل 10 مورد تجاوز
در رسانه ها
منتشر میشود .
بررسی ۴۰ مورد از مهمترین
موارد رسانهای
شده نشان
میدهد که 17 مورد
یعنی تقریباً 43 درصد
تجاوزها
گروهی، و 23 مورد یعنی
حدود 57
درصد تجاوزها
فردی بوده است.
در
نظامی که زن
بعنوان
کالایی برای
ارضای امیال
مرد محسوب شده
و جزیی از
مایملک شخصی
او به حساب
میآید کاملا
طبیعی است که
در یک رابطه
جنسی ناخواسته
چاره ای به جز تمکین
نداشته باشد و
مدام مورد
آزار و اذیت
قرار بگیرد. جلوه
جواهری اخیرا
در گزارشی به
بررسی آمار
خشونت جنسی در
ایران
پرداخته است. بر اساس
این گزارش 28.6 درصد
زنان در
کرمان، 26.9 درصد
زنان در تهران
و 22.3 درصد زنان در
شیراز خشونت
جنسی را تجربه
کرده اند. در بخشی
از این گزارش
چنین آمده
است: " در مطالعه
ای که در
اصفهان بر روی
815 زن متاهل 15 تا 49
سال صورت
گرفته است،
بدترین اشكال
خشونت جنسی از
دیدگاه پاسخ
دهندگان،
توقع از زن
برای ارضای
مردان در هر
زمان ( 86 %)، عدم
درك نیازهای
غریزی زن در
رابطه جنسی (82 %) و
رها كردن همسر
بعد از ارضای
مرد (%75 ) بیان شده
است ." او
اضافه میکند
که : " نکته مهم
در زمینه آمار
خشونت جنسی در
ایران، آمار
بالای این نوع
خشونت علیه
زنان باردار
است. خشونت
جنسی که می
تواند یکی از
بدترین انواع
خشونت وارده
به یک زن
باردار باشد
آمار نگران
کننده ای را
نشان می دهد.
به طور نمونه،
طی تحقیقی که
در رابطه با
خشونت خانوادگی
زنان در دوران
بارداری در
مشهد انجام
شد، 95.2 درصد از
نمونه ها در
طول بارداری خشونت
جنسی خیلی
خفیف و 0.3 خشونت
جنسی بسیار شدیدی
را تجربه کرده
اند. همچنین،
براساس نتایج «بررسی
شیوع و نوع
خشونت خانگی
در زنان
باردار در
شهرکرد»، 13.8
درصد از جمعیت
مورد مطالعه
دارای نوعی
همسر آزاری
جنسی بودند."
نظامی
که به بهانه
"ایجاد
امنیت" و "حفظ
نوامیس" و با
اجرای
طرحهایی نظیر
طرح "امنیت
محله محور" مدام
در حال قمه
کشی و سرکوب
شهروندان
است،
خشونت
فیزیکی علیه
زنان در خانه
ها نمیتواند
امری دور از
انتظار باشد. گزارشات
منتشره از
میزان بالای خشونت
فیزیکی در
شهرهای مختلف
ایران پرده
برمیدارند. بر اساس
این گزارشات میزان
خشونت فیزیکی علیه
زنان در تهران
25 تا 35 درصد،
ارومیه 50
درصد، اردبیل
28.5 درصد ، استان
گلستان 32.5
درصد،
خوزستان 20.2
درصد، خرم آباد
42.1 درصد و در
سمنان 18.6 درصد
میباشد. بر این
آمارها
میباید خشونت
فیریکی در
قالب اسید
پاشی بصورت
زنان را افزود
که معمولا
بدلیل رد
درخواست
ازدواج صورت میگیرند.
آزار و اذیت
زنان در
جمهوری
اسلامی فراتر
از خشونت فیریکی
علیه جسم و
روح آنان بوده
و در مواردی
منجر به مرگ زنان
شده است.
تحقیقات
انجام شده
توسط پروین
بختیار نژاد حاکی
از آمار قابل
توجه قتل
های ناموسی در
استان های
خوزستان،
کردستان،
آذربایجان
غربی،
آذربایجان
شرقی، ایلام،
کرمانشاه،
فارس،
خراسان،
سیستان و
بلوچستان،
لرستان و
همدان است . بنا به
اعتراف یکی از
مقامات انتظامی
رژیم قتل های
خانوادگی با نزدیک
به 31 درصد
بیشترین سهم
را در میان
قتل های مرتکب
شده در ایران دارد. همچنین 22
درصد مقتولان
سال 89 در ایران
زنان بوده اند
که 66 درصد آنها
توسط اعضای
خانواده به قتل
رسیده اند.
در
کنار این
آمارهای
تکاندهنده جا
دارد که به
لایحه به
اصطلاح
حمایت از
خانواده
اشاره کرد که
در آن به
خشونت
خانوادگی قانونیت
میبخشد.
شرایطی از
قبیل عدم قدرت
همسر اول به
ايفاي وظايف
زناشويي، عدم
تمكين زن از
شوهر، سوء
رفتار يا سوء
معاشرت زن ،
ترك زندگي
خانوادگي از طرف
زن، که لایحه
"حمایت از
خانواده" قید
کرده است، نه
تنها تعریف
نشده اند، نه
تنها از دلایل
بروز آنان
نامی برده
نشده است،
بلکه در عمل
راه را برای
در هم شکستن
خانوادهها و
گسترش خشونت
خانگی هموار
میکند.
گسترش
بیکاری، فقر و
فلاکت از
یکطرف و عدم
مشروعیت نظام
ولایی از سوی
دیگر به امنیتی
تر شدن جامعه
ایران و تشدید
حملات رژیم
علیه زنان
منجر شده است. تازه
ترین طرح رژیم
برای استفاده
وسیعتر از
دستگاه
امنیتی خود
برای پیشبرد
برنامه حجاب و
عفاف و افزایش
بودجه سرکوب
زنان در
محیط های
آموزشی ، کار
و اماکن عمومی
راه را برای
گسترش خشونت
هموار میکند. در همین
رابطه مینو اصلانی
رئيس بسيج
جامعه زنان
گفته است : "تکميل
دورههای
تربيت مربی
حجاب و عفاف و
آموزش 3 هزار
نفر در سطح
کشور، افتتاح
پايگاههای
جديد مقاومت
خواهران در
برخی استانها
و برپايی
تجمعات 50 هزار
نفری در استانهای
خراسان رضوي، آذربايجان
غربی و تهران،
برگزاری
همايش بزرگ
بسيجيان در
روز 5 آذر با
حضور يک هزار
و 400 نفر از
خواهران
بسيجی در شهر
تهران و
رونمايی از 4 جلد
کتاب در حوزه
تعليم و تربيت
از مهمترين
اقدامات بسيج
جامعه زنان در
طول هفته بسيج
است."
25
نوانبر 2011
برابر با 4 آذر 1390