حرکات
اعتراضی
رانندگان و
کامیونداران
موج
جدیدی از
شکوفائی
جامعه مدنی در
ایران
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر)
حرکات
اعتراضی
رانندگان و
کامیونداران
و همینطور
کشاورزان و نانوایان
بیانگر موج جدید
و گسترده ای
از رشد تشکل
ها و سازماندهی
مستقل مدنی
است. این حرکت
های صنفی بیان
روشنی ازاین
واقعیت است که
فضای کنشگری
مستقل، سیاست
های سرکوبگرانه
و اقتدارگرایانه
این رژیم سرمایه
داری به شدت
فاسد و رانت
خوار را در
تنگنا قرار
داده است.
در
پروسه دوران
انقلابی «زن،
زندگی، آزادی»
پیدایش و رشد
تشکل های
مستقل مدنی در
اشکال متفاوت
در ایران به طور
بی سابقه ای شتاب
گرفت و این
روند به طور
امید بخشی هم چنان
جریان دارد.
روشن است که
تقریبا هم این
تشکل های
مستقل نوین
اند و در شرایط
خفقان و دیکتاتوری
بسیار طولانی حاکم
بر ایران از
امکان پیدایش
و رشد بر
خوردار نبوده
اند. در مقاطعی
هم که این
امکان بوجود می
آمد، در مدت
کوتاهی سرکوب
می شدند. یا به خاطر
اندیشه های
تنگ نظرانه و
نا درست نیروهای
سیاسی به شکل
وابسته و یا
تسمه نقاله ای
در می آمدند و
در رقابت های
سیاسی به شدت
سکتاریستی گیر
افتاده و تضعیف
می شدند و از این
طریق راه
سرکوب آنها هموارتر
می ـشد.
این
بار، علیرغم
سرکوب های رژیم،
در فضائی که
جنبش انقلابی
«زن، زندگی،
آزادی» ایجاد
کرده، تشکل
های جامعه مدنی
از جمله
شوراهای
محلات، تشکل
های صنفی
دانشجوئی،
معلمان،
بازنشستگان،
اتحادیه ها و
سندیکاهای کارگری
و غیره و از
همه مهمتر
تشکل ها و
سازمان های
زنان که دارای
ںگرشی عمدتا
مستقل هستند،
دوران جدیدی
را نوید می
دهند. دورانی
که در شرایط تحولات
عمده سیاسی
انقلابی پسا این
رژیم، می
تواند به تعمیق
ارزش های دموکراتیک
و رفع تبعیص و
نا برابری در
کشور بیانجامد.
در این میان
بعضی از تشکل
های با سابقه
تر مثل زنان،
کانون نویسندگان
ایران، تشکل های
صنفی معلمان،
سندیکای کارگران
شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران، سندیکای
کارگران نیشکر
هفت تپه و
البته تعدادی
دیگر می توانند
الگوهای مهمی
در ایجاد تشکل
ها و سازماندهی
شوند. مسلما
نمی توان
انتظار داشت
که این نوع
تشکل ها در
بخش های
مختلف و یا
مناطق مختلف به
صورت موزونی
رشد کنند.
همان گونه که
در رشد این
نوع تشکل ها
در شهر ها و
مناطق مرکزی
ایران و
کردستان به مراتب
گسترده تر از
مناطق حاشیه ای
تر و دور
افتاده تر
است. ولی در
شرایطی که به عقب
راندن سلطه
اقتدارگرائی
و رشد فرهنگ
دموکراتیک و
اهمیت جامعه
مدنی بیانجامد
مناطق عقب
افتاده تر نیز
با شتاب به این
سو کشانده میـشوند.
نکته
بازهم اساسی و
قابل تاکید این
است که
استقلال و نیرومندی
این تشکل های
صنفی و عدم
وابستگی آنها
به این یا آن
جریان سیاسی،
برای بقا و
مشارکت آن ها
در پروسه
دموکراتیزه
کردن جامعه و
تحقق حقوق
ابتدائی مردم
کارکن،
زحمتکش و مورد
تبعیض و ستم حیاتی
است. هرچند استقلال
و عدم وابستگی
بدین معنی هم
نیست و نباید
باشد که این یا
آن عضو تشکل به
این یا آن
سازمان سیاسی
وابستگی
نداشته باشد و
یا در مقاطع
بسیار حساس و
بحرانی و یا
دوران انقلاب
این تشکل ها یک
رویه سیاسی کلی
در پیش نگرفته
و نخواهند
گرفت. وجود
گرایشات سیاسی
متفاوت در این
تشکل ها بسیار
طبیعی بنظر می
رسد و از این
جهت تحمل پذیری
نسبت به این
نهادها و تقدم
استقلال این
تشکل ها از
تمایلات سلطه
گرانه و مرض
مخرب سکتاریستی
رایج در گروه های
سیاسی باید
جدی تلقی شود.
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر)
ـ لندن ۲۶
می ۲۰۲۵